بيا بيا كه دل عاشقان برفت از دست
|
بيا بيا كه چه بسيار غم به قلب نشست
|
بيا كه فصل دراز خزان و غم تا كى ؟
|
بكش تو از دل جانكاه ، تيرها با شست
|
بيا بيا كه فراغت بكشت پير و جوان
|
نجاتشان بده جانا ز دست حاكم پست
|
تو اى عزيز خداوند و سرور ثقلين
|
تو اى نواده آن كو به آسمانها رفت
|
عنايت و كرمى كن به چاكران درت
|
اگر چه لايق درگه نبود غافل و مست
|
فسوس و آه ، بهاران گذشت و غنچه نديد
|
هر آنچه بلبل محزون پريد و بيرون جست
|
و ليك خوى نكويت دلش به شور افكند
|
خطاب كرد به خود، كى ز غضه در تپ خست
|
بشارتى دهمت اى ضعيف و درمانده
|
كه مدتى است ببينم به رويت اين در، بست
|
نداى وقت تولد كه بود جاء الحق
|
چنين ندا و چنان صوت را ز مانى هست
|
خوش آن زمان كه به جوش و خروش افتد راز
|
خوش آن مكان كه بريده شود رگ تر دست
|
خوش آن دمى كه بنورش جهان شود تابان
|
خوش آن مهمى كه به گردش چو هاله مردم رست
|
بيا بيا كه چه اندازه افتخار بود
|
محمدى به حضورت شود غلام (345)
|
انتظار، يا زمينه سازى
مقدمه
هر انقلابى وقتى به نتيجه مى رسد كه قبلا در ابعاد مختلف زميه سازى خوبى براى آنشده باشد، و هيچ انقلاب و نهضتى بدون مقدمه و زمينه سازى به پيروزى نخواهد رسيدو اين قانون در تداوم آن نيز وجود دارد.
انقلاب جهانى حضرت مهدى (عج ) (ارواحنا فداه ) كه مهمترين و وسيعترين و عميقترينانقلابات جهانى است و مربوط به همه جهان مى باشد، از اين قانون ، مستثنى نيست بلكهبه خاطر جهانى بودن و عميق بودنش به طريق اولى بايد براى آن زمينه سازى گردد.
مفهوم واقعى انتظار كه در روايات ما به عنوان بالاترينعمل شمرده شده (346) و آن ((به شمشير زدن در ركاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله وسلم بر فرق دشمن )) تشبيه شده (347) همين زمينه سازى است .
و گرنه انتظار خشك و خالى ، به عبارت ديگر اميد ذهنى بى آنكه در جامعه تحقق يابد وآثارش آشكار شود هيچگاه بهترين عمل و همانند شمشير زدن در ركاب پيامبر خدا صلى اللّهعليه و آله نخواهد بود، چنانكه مفهوم واژه ((عمل )) و جنگيدن در ركاب پيامبر صلى اللّهعليه و آله و سلم حاكى از حضور در صحنه و فعاليت عملى و كار و كوشش و زمنيه سازىعينى است كه نه نيت بدون عمل ، و اميد ذهنى بدون آثار عملى .
((انتظار)) به معنى آينده نگرى است ، و به معنى ناراضى بودن از وضع موجود، و بهراضى شدن از آيند بهتر است ، همچون بيمار كه انتظار صحت و سلامتى دارد يعنى اميد آندارد كه وضع موجود رهائى يابد و به وضع بهترى برسد، و پر واضح است كه چنيندگرگونى نياز به زمينه سازى دارد.
در انقلابهاى پيامبران عليهم السلام نيز زميه سازى وجود داشت ، و به آنها در صورتىانقلاب را به ثمر مى رساندند كه در همه ابعاد زمينه سازى عملى شود و گرنهانقلابشان در نيمه راه با شكست مواجه مى شد. (348)
و از آنجا كه انقلاب حضرت مهدى (عج ) جهانى و همه جانبه و دراز مدت است و همهانقلابهاى خداپرستان تاريخ و پيامبران عليهم السلام در آن خلاصه مى گردد، و هدفنهائى انقلابات مقدس بشرى است ، حتما نياز به زمينه سازى وسيع تر و عميقتر دارد.
به عبارت روشن تر وقتى در روايات اسلامى مى خوانيم : در حكومت امام زمان عليه السلامعلم و صنعت ، عدالت ، اخلاق ، فكر و انديشه ، كشاورزى و دامدارى و بطور كلى اقتصاددر همه زمينه ها زمينه سازى دراز مدت و عميق و پر دوام لازم دارد، چرا كه بنابر اعجازنيست ، بلكه همانند انقلاب پيامبران عليهم السلام بنابر فكر وعمل و كار و سعى مردم در همه ابعاد است چنانكه انقلابهاى بشر درطول تاريخ هميشه بر اين اساس بوده است .
و براى مثال وقتى در روايات مى خوانيم : امام صادق عليه السلام فرمود: علم و دانشداراى 27 شعبه است ، تمام آنچه تاكنون از پيامبران به ما رسيده دو شعبه آن بيشترنبوده و وقتى حضرت قائم (عج ) ظهور كند آن دو را به 27 شعبه مى رساند. (349)
نتيجه مى گيريم كه براى چنين انقلاب دامنه دار و عميقى ، زمينه سازى پر دامنه و عميقلازم است ، كه بسيار از زمينه سازيهاى ديگر انقلابها وسيعتر و پر دامنه دارتر است .
پاسخ به يك سؤ ال:
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه : طبق روايات وقتى جهان ، پر از ظلم و فساد شد آنگاهامام زمان عليه السلام ظهور مى نمايد و جهان را پر ازعدل و داد مى كند، اين موضوع نه تنها زمينه سازى نيست بلكه درست به عكس در جهتخلاف انقلاب مهدى (عج ) مى باشد.
پاسخ اينكه :
خود اين موضوع (غرق شدن جهان در ظلم و فساد) يك نوع زمينه سازى است ، چرا كه نوعمردم از اين ظلم و فساد، ناراضى شده و به ستوه مى آيند و همين موضوع آنها را تشنهانقلاب مى كند، و اين خود زمينه فكرى و معنوى ايجاد مى نمايد.
علاوه ، منافات ندارد كه در كنار اين ظلم و فساد جهانى ، دوستان و هواداران آن حضرت بازمينه سازيهاى مثبت و آينده ساز، در انديشه خود و مردم ، مقدمه چينى براى انقلاب كنند، درحالى كه مخالفان سرگرم فساد و ظلم و غافل از همه جا هستند، گروههاى بيدار مسلمان ازفرصت استفاده كرده با زمينه سازيهاى مثبت بر روند كار خود بيفزايند، و رفته رفتهجهان را كه آتش زير خاكستر است ، ناگهان به نفع انقلاب ، شعله ور سازند، چنانكهنمونه كوچك آن را در كشور اسلامى ايران در 22 بهمنسال 1375 با چشم خود ديديم ، ولى نظر به اين كه كتاب جهانى مهدى (عج )، جهانى وبسيار وسيع و عميق است ، روشن است كه زمينه سازى (بخصوص زمينه سازى فكرى وفرهنگى ) بيشترى در سطح كل جهان لازم دارد.
عوامل مهم زمينه سازى
از آنجا كه انقلاب حضرت مهدى (عج ) همان انقلاب اسلامى است منتهى در سطح وسيعتر وعميقتر و از آنجا كه اين انقلاب تكميل كننده انقلاب پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى اللّهعليه و آله و سلم و با توجه به اينكه طبق روايات عين همان انقلاب پيامبر صلى اللّهعليه و آله و سلم است . (350)
منتهى در سطح وسيعتر و در جهت تكميل آن ، در اين جا به ذكر يازدهعامل زير كه در انقلاب عظيم الشاءن اسلام به رهبرى پيامبر صلى اللّه عليه و آله وسلم نقش مهم در زمينه سازى حكومت اسلامى داشت مى پردازيم ، تا با تعقيب اساس اينعوامل در ابعاد گوناگون و جهانى ، زمينه ساز انقلاب حضرت مهدى (عج ) گرديم ، ومفهوم عينى و واقعى ((انتظار)) را تحقق بخشيم (با توجه به اينكهعوامل زير مهمترين آنها است ):
1 جاذبه قرآن و حقانيت اسلام :
همان گونه كه در مثلها آمده ((سرانجام ، حقيقت جاى خود را باز مى كند)) تكيه بر حقايقنورانى و استوار و منطقى قرآن و اسلام ، اين مكتب زنده و غنى و حياتبخش و سازنده يكىاز عوامل مهم پيروزى است .
در صدر اسلام ، درستى و واقعيت هماهنگى دستورات اسلام باعقل و وجدان و انسانيت و پيكار اسلام با هر گونه آلودگى و فقر و بدبختى و بىعدالتى خودبخود يك جاذبه قوى داشت كه انسانها را به سوى خود مى كشانيد، و پيامبراسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم از اين راه پيروزى هاى چشمگيرى به دست آورد، تاآنجا كه گاهى مى شد سرسخت ترين دشمنان اسلام مانند وليد بن مغيره وقتى چند آيه ازآيات قرآن را كه حكايت از قوانى اسلام مى كند شنيد ديوانه وار به مجلسى كه از طرفدودمانش تشكيل شده بود آمده و گفت :
به خدا سوگند از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم سخنى كه نه شباهت به گفتارانسانها دارد، نه جن ها؛
(( و ان له حلاوة و ان عليه لطلاوة و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق و انه يعلوا و لايعلى عليه ؛))
((گفتار او شيرينى خاصى دارد و زيبائى مخصوصى ، بالاى آن (همه شاخه هاى درختانبرومندش ) پر ثمره و پايين آن (مانند ريشه هاى درخت كهن ) پر مايه است ، گفتارى استكه بر هر چيزى پيروز مى شود و چيزى بر آن پيروز نخواهد شد.)) (351)
امروز نيز تكيه بر چنين مكتب پر مايه و استوار و مقايسه علمى و منطقى آن بر سايرمكتبها، از نظر معنوى بزرگترين عامل حركت و زمينه سازى براى يك حكومتعدل جهانى است ، و به تنهائى كافى است كه نيازهاى مادى و معنوى انسانها را بر آورد وآنها را در همه ابعاد مثبت انسانى به پيش ببرد.
براستى اگر در انقلاب فرهنگى در دانشگاهها، قرآن به صحنه آيد و حقائق نورانى آنبه مردم برسد و پياده گردد، ريشه دارترين زمينه براى آينده سازى و حكومت جهانىمهدى (عج ) پديدار خواهد شد.
2- علم و انديشه و به كار انداختن آن :
بدون شك علم و فكر، بسيارى از كارها را آسانتر كرده و بسيارى از راهها را نزديكترنموده و بسيارى از گرهها را در زمينه هاى گوناگون گشوده است و گاهى راه صد سالهبه وسيله علم و دانش يكشبه طى مى شود.
براى پيشرفت و زمينه سازى براى حكومت ايدهآل جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى (عج ) يكى از راههاى محكم ،تحصيل علم و دانش و كاراندازى آن است ، در صورتى كه اين دو بر اساس شناخت واولويتها و كارهاى مثبت و عادلانه به كار رود.
در اين مورد اسلام اكيدا سفارش فرموده ، در اينجا به دو گفتارذيل از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم توجه كنيد: ((لكل شيى دعامة هذا الدين الفقه و الفقيه الواحد اشد على الشيطان من الف عابد؛))
هر چيزى ، اساس و پايه دارد، پايه اين دين (اسلام ) فهم و شناخت است ، و موضع گيرىيك مسلمان فهيم و داراى شناخت در برابر شيطان و هر گونه فساد، محكمتر و بيشتر ازهزاران مسلمان بدون شناخت است .)) (352)
امام على عليه السلام در عبارتى فرمود:
((قوام و دوام دين و دنيا به چهار چيز بستگى دارد: نخست ... به دانشمندى كه دانش خود رابه كار اندازد.)) (353)
بنابراين بايد همه مسلمانان در تحصيل علوم مختلف و عينيت بخشيدن آن علوم در جامعهتلاش كنند و بدين وسيله زمينه فكرى و علمى را در همه ابعاد براى حكومت جهانى حضرتمهدى (عج ) فراهم سازند.
3- استقامت و پايدارى و شجاعت :
در صدر اسلام ، استقامت و پايدارى و شهامت پر توان مسلمانان در برابر تندبادهاىحوادث ، از عوامل پيروزى بود، اينك نيز براى پيروزى درنيل به تكميل اسلام به دست حضرت مهدى (عج ) نياز به صبر و پايدارى است .
نمونه هاى صبر و استقامت مسلمانان صدر اسلام در تاريخ بسيار است و نمونه هاى صبرو استقامت در جنگهاى اسلامى به خوبى در روحيه مسلمانان آشكار است ، آنها با كمتريننفر و كمترين ابزار جنگى پوزه بزرگترين ارتش دشمنان را به خاك ماليدند.
مثلا جعفر طيار رحمة اللّه برادر امام على عليه السلام در جنگ موته (جنگ با ابر قدرتروم ) با اين كه دو دستش قطع شده بود و نود زخم به بدنش رسيده بود، پرچم را بادو بازوى بريده اش نگه داشته بود و همچنان مى جنگيد. (354)
قرآن صد و چهار بار سخن از صبر و استقامت به ميان آورده و در آيه 200 سورهآل عمران مى فرمايد:
(( يا ايها الذين آمنوا اصبروا و رابطوا واتقوا اللّه لعلكم تفلحون ؛))
((اى كسانى كه ايمان آورديد، استقامت كنيد و در برابر دشمنان نيز پايدارى به خرج دهيدو از مرزهاى خود مراقبت به عمل آوريد و از خدا به پرهيزيد شايد رستگار شويد.))
مسلما براى زمينه سازى براى يك حكومت جهانى اجراى اين دستورات نيز لازم و ضرورىاست .
4- زهد و رعايت اخلاق و حقوق :
رعايت اخلاق نيك نسبت به يكديگر در برخوردها و تمام ابعاد زندگى ، و رعايت حقوقجانى و مالى و عرضى و... كه عاليترين نقش را در جذب ديگران و نفوذ در دلها دارد، ازعوامل مهم گسترش اسلام در صدر اسلام بوده است .
اخلاق پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام و شاگردانشانبسيارى از گردنكشان را به سوى اسلام پر از مهر و صفا جلب كرد و موجب تقويتمسلمانان گرديد.
اميرمؤ منان عليه السلام در وصف پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى فرمايد:
((از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم پاك و نازنين پيروى كن ، او لقمه دنيا را بااطراف دندان مى خورد (نه اينكه دهانش را پر كند) و دنيا را به چشم (دقيق ) نمى نگريست، از جهت پهلو لاغر و از جهت شكم گرسنه تريناهل دنيا بود، مانند بردگان سياه بر روى زمين مى نشست و كفش خود را با دست خود اصلاحمى كرد و لباس خود را با دست خود مى دوختد احيانا بر الاغ برهنه سوار مى شد و ازشدت تواضع و فروتنى ديگرى را هم رديف خود مى كرد.
يكى از همسرانش پرده اى نسبتا زيبا و داراى نقش و نگار بر در خانه آويخته بود، به آنبانو فرمود: بى درنگ اين پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چرا كه من با نگاه بهاين پرده به ياد دنيا و زينتهاى آن مى افتم ...
اكنون مرا ببينيد چگونه زندكى مى كنم ، بر اين جامه پوشيده ام چندان وصله زده ام كه ازوصله كننده آن شرم دارم ، روزى وصله كننده به من گفت : اين پيراهن پاره را كه ديگروصله نمى خورد به دور اندازم ، گفتم آهسته باش سبكباران زودتر به سرمنزل مقصود مى رسند.)) (355)
براستى اگر همه شاخه هاى اخلاق اسلامى رعايت گردد بهترين زمينه سازى معنوىبراى ظهور امام زمان عليه السلام خواهد بود.
5- ايمان و توكل به خدا:
روحيه قوى و اطمينان قلب و اعتماد به نفس ازعوامل سازنده و پيش برنده و زمينه ساز و سوزاننده موانع سر راه است ، يك چنين روحيه وآرامش و استوارى قلب در سايه ايمان به خدا وتوكل به او به دست مى آيد كه دعا و مناجات و نماز و روزه تقويت كننده چنين ايمان وتوكل است .
پس از آنكه مكه به دست ارتش اسلام به رهبرى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فتحشد، ابوسفيان كنار ارتش قوى اسلام قدم برمى داشت و مى گفت :
(( ليت شعرى بماذا غلبنى ؛))
((كاش مى دانستم كه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم با چه وسيله اى بر من پيروز شد؟ما كه سازماندهى و تشكيلات و پول و جهاز جنگى و جمعيت داشتيم چطور مغلوب شديم ،ولى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم با دست خالى بر ما پيروز گرديد.))
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دست بر دوش او گذارد و فرمود:
(( باللّه غلتك ؛))
((من به كمك خدا بر تو پيروز شدم .))
آرى ايمان و توكل به خدا است كه اتحاد و انسجام و روحيه قوى مى سازد و كارهاى ناممكنمى كند و مشت خالى را بر تانكها پيروز مى گرداند، به طور قطع مى توان گفت كهنقش ايمان و توكل بر جنگها به مراتب بيش از نقش وسائل و ابزار جنگى و تشكيلات است .
و ما نيز بايد در سايه ايمان و توكل به خدا به پيش رويم و فكرا و عملا زمينه سازآينده درخشان باشيم ، چنانكه مسمانان در صدر اسلام در پرتو ايمان ، به پيروزى هاىمعجزه آميز نائل شدند.
6- تعاون و همكارى
برادرى اسلامى و رسيدگى به دردهاى اجتماعى و تاءسيس واحدهاى وسيع و پر دامنه دراين زمينه نيز در نوع خود براى انسجام و پيوند و بهم پيوستگى هر چه بيشتر، زمينهساز آينده درخشان است و نقش اجتماعى مؤ ثرى در پيش برد هدفها دارد. (356)
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: ((مؤ منان در دوستى با مؤ منان ديگر همچوناعضاء يكديگرند كه اگر يك عضو بدرد آيد عضوهاى ديگر نيز ناآرام هستند.)) (357)
اگر براستى جامعه ما نسبت به همديگر چنين احساسى مى داشتند پيشرفت بى نظيرى درزمينه هاى مختلف نصيبشان مى شد.
7- برخوردها و روشهاى منطقى با يكديگر:
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم براساس علم و منطق با گروههاى مختلف غير اسلامىمناظره و بحث مى كرد، امام صادق عليه السلام چهار هزار شاگرد در رشته هاى مختلفتربيت مى نمود، و خود شخصا با منكران خدا مى نشست و به بحث و گفتگو مى پرداخت .
اين بحثها و تجزيه و تحليلهاى روشنگرانه نقش مؤ ثرى در توسعه اسلام داشت .
قرآن مى فرمايد:
((مردم را به راه پروردگارت با حكمت و پنده هاى نيكو وجدال و بحث و انتقاد دعوت كن .)) (358)
حكمت همان روشهاى استدلالى و منطقى است .
موعظه نيك عبارت از اندرزهايى است كه جنبه عاطفى و احساسى دارد.
مجادله نيك بحثهاى رو در رو و براساس انصاف و حسن نيت است .
حضرت على عليه السلام فرمود:
((طرفداران پنج دين مختلف به صورت گروههاى پنج نفرى به حضور پيامبر خداصلى اللّه عليه و آله و سلم براى بحث و مذاكره آمدند به ترتيب : گروه يهود، سپسگروه مسيحى گروه مادى ، سپس گروه دوگانه پرست ، سپس گروه مشرك به مناظرهكردند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با كمال متانت سخن آنها را گوش داد و به پاسخآنها پرداخت ، و اين مناظرات ، سه روز بيشترطول نكشيد، كه پنج گروه قانع شدند و به اسلام گرويدند، در پايان گفتند:
(( ما راءينا مثل حجتك يا محمد، نشهد انك رسول اللّه ؛))
((اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ما همچون حجت واستدلال تو هرگز در جائى نديده ايم ، گواهى مى دهيم كه تورسول خدا هستى .)) (359)
آرى ! اگر براى جذب تحصيل كرده ها و افراد مختلف غير اسلامى با چنين شيوه اى رفتارشود، نقش مؤ ثرى در گسترش اسلام خواهد داشت و همچنين زمينه سازى فكرى حساب شدهاى براى آينده درخشان به دست حضرت مهدى (عج ) خواهد بود.
8- توجه به طبقه مستضعف :
نوعا انقلابها بر دوش مستضعفين به پيش مى رود، چرا كه مستكبران و سرمايه داران ازوضع موجود خود راضيند و نوعا مخالف انقلاب بر مبناى تعاليم الهى و يا طرفدارى ازمستضعفان خواهد بود.
اسلام هيچگاه روى خوش به مستكبران و طاغوتيان نشان نداده است ، چنانكه در آغاز، حامىپيش برنده اسلام افراد مستضعفى همچون بلال رحمة اللّه ، سلمان رحمة اللّه ، جوبيررحمة اللّه ، خباب رحمة اللّه و عمار رحمة اللّه ، سميه رحمة اللّه و... بوده اند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به اين گروه از افراد توجه خاصى داشت ، حتىهمه اموال همسرش خديجه عليهاالسلام را در اين راه مصرف نمود و خود عملا همچونمستضعفان مى زيست و بيشتر با آنها محشور بود.
بهر حال توجه به مستضعفان ، و تاءمين نيازهاى آنها، و برقرارى عدالت اجتماعى وجلوگيرى شديد از استعمار و استثمار و استحمار، يكى ديگر ازعوامل زمينه ساز براى حكومت اميد مستضعفان جهان حضرت مهدى (عج ) خواهد بود.
در حالى كه اين سطور را مى نويسم : اخبار مى گويد: امام خمينى فرمود: ((من يك لاخموى گودنشينان را به همه كاخ نشينان نمى دهم .))
9 اتحاد و انسجام مسلمانان :
بدون شك اتحاد نقش اعجازآميزى در پيشبرد اهداف دارد، جمعيت و اتحاد، قدرت را چندين صدبرابر و هزار برابر و ميليون برابر مى كند،مثل اتحاد همچون مثل سد عظيمى است كه مبداء بزرگترين نيروهاى صنعتى و آبيارىسرزمينهاى بزرگ و روشنائى شهرهاى زياد مى شود، يك چنين نيروئى بر اثر بهمپيوستن قدرتهاى ناچيز دانه هاى باران بدست آمده است .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( المؤ من للمؤ من كالبنيان يشيد بعضه بعضا؛))))
افراد با ايمان ، نسبت به يكديگر همانند اجزاى يك ساختمان هستند كه هر جزئى از آن ،جزء ديگر را محكم نگاه مى دارد.)) (360)
حال اگر مسلمانان دست به دست هم دهند و با اتحاد و انسجام همه جانبه در محور اسلامحركت كنند، همچون درياى خروشانى خواهند بود كه در برابر امواج سهمگين طوفانهاايستادگى خواهند نمود.
براى زمينه سازى حضرت مهدى (عج ) و تشكيل حكومت جهانى ، اتحاد و انسجام مسلماناننقش اساسى را خواهد داشت و بايد مسلمانان از هر گونه اختلاف فرعى و موسمى پرهيزكنند و در برابر مشترك ، با اتحاد و وحدت و هماهنگى خود بايستند تا بتوانند راه رابراى ظهور مصلح كل جهانى هموار سازند. (361)
10- رهبر شايسته :
در اسلام به ((ولايت )) اهميت فراوان داده شده است به گونه اى كه اگر آن نباشد هيچچيز نيست ، بلكه بايد برنامه هاى اسلام تحت نظارت ولايت باشد، و به عبارت ديگرچرخ انقلاب توسط او به گردش در مى آيد، او نشان راه و پيشوا و جلودار امت است ، وهمه گروههاى اسلام را در يك خط به پيش مى برد.
ولايت يعنى حكومت و سرپرستى دين و دنياى مردم ، كه بسيار مقام پر مسئوليت بزرگىاست و تنها افراد شايسته و كامل مى توانند عهده دار آن گردند.
همانگونه كه در صدر اسلام رهنمودهاى رهبر شايسته نقش اساسى در پيشبرد داشت ،امروز نيز در راه انتظار حضرت مهدى (عج ) و زمينه سازى براى حكومت جهانى آن حضرتحتما بايد اين خط حفظ گردد، تا مسلمانان در نظم و انسجام خاص تحت رهنمودهاى رهبرشايسته كه امروز از آن به ولايت فقيه تعبير مى شود راه زمينه سازى صحيح را دريابندو با پشتگرمى معنوى خاصى آن را دنبال كنند. و به عبارت روشنتر، نائب و معاون به حقحضرت مهدى (عج ) مسلما به راه مهدى (عج ) نزديكتر و آگاهتر است ، و رهنمودها وسرپرستى او مى تواند نزديكترين و حساب شده ترين شيوه براى رسيدن به حكومتمولى امام زمان عليه السلام باشد، با توجه به اينكه انجام دو وظيفه بزرگ امر بهمعروف و نهى از منكر انسان را از بى تفاوتى بيرون مى آورد، و وادار مى كند كه حضورفعال در صحنه داشته باشد.
به اميد آنكه با به كار بستن اين عوامل كه در راءسعوامل ديگر است بتوانيم همچون مسلمانان صدر اسلام به پيش رويم و جهان را بهاستقبال حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) سوق دهيم كه خود در مسير انقلاب ، و تداومانقلاب است كه نهايت آن آينده درخشان و اهتزاز پرچم (( لا اله الا اللّه )) دركل جهان خواهد شد، و همين اميد به آينده روشن نه مبهم و تاريك خود همانعامل درونى و انتظار است كه بايد به صورت علم وعمل در آيد و به نتيجه عينى برسد. بايد توجه داشت كه خود امام قائم (عج ) نيز درانتظار است كه شرايط فراهم شود و خداوند متعال ، اذن خروجش را صادر فرمايد و جهانرا از ظلم و فساد رهائى بخشد و به قدرى در اين مورد بى تاب است كه حتى وقت خروجوارد مسجدالحرام مى شود و بين مقام ابراهيم عليه السلام و كعله دو ركعت نماز مى خواند وپشت به حجرالاسود زده ، سپس دستهايش را به سوى آسمان بلند كرده و آنچنان گريه وتضرع مى كند كه به زمين مى افتد و اين است فرموده خدا در قرآن :
(( امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الارض ؛))
آيا خداى شما كسى است كه دعاى مظطر را اجابت مى كند و گرفتاريها را برطرف مىسازد و شما را خلفاى زمين قرار مى دهد؟ (يا معبودهاىباطل ))) (362)
امام صادق عليه السلام فرمود:
((سوگند به خدا ((مظطر)) همان قائم (عج ) است .)) (363)
آرى امام قائم (عج ) اين چنين بى تابانه در انتظار اصلاح و انقلاب جهانى است ، تا جهانرا از لوث آلودگيها و جنايات و ستمگريها نجات بخشد.
11- لزوم برنامه ريزى
مى دانيم كه مساءله مهدى موعود(عج ) يك مساءله عادى و سطحى و اقليمى و احتمالى نيست ،بلكه مسئله بسيار مهم جهانى و عميق و واقعى است كه تقريبا در همه اديان و در همه جا ودر همه زمانها در راءس مسائل مهم عقيدتى و سياسى است و در اسلام به عنوان يكاصل استوار و خلل ناپذير مطرح مى باشد، و از آن به ثمره و نتيجه قيام تمام پيامبرانو رسولان و رهبران الهى ياد مى گردد، و نهضت جهانى حضرت مهدى (عج ) با عنوان اميدپيامبران و رسولان و مستضعفان تاريخ و وصول به اهداف عالى انسانى در همه ابعادو... خوانده مى شود.
حال كه چنين است بايد مساءله را جدى گرفت ، درطول تاريخ در اين باره حرف زياد زده اند ولى براىوصول به اين هدف بايد همت كرده و آن هم همتى عميق ، همه جانبه دركل جهان ، و هميشگى ، و در عمل .
با مطالعه و بررسى آيات و روايات مربوط به نهضت و ظهور امام زمان عليه السلامبه دست مى آيد كه مساءله وصول به اين ظهور مساءله راحت طلبى نيست و با يك يا چندقيام و قعود به دست نمى آيد بايد در راه آن عرقها و خونها ريخته شود. (364)
از طرفى اين مساءله داراى ابعاد گوناگون است ، مانند ابعاد فرهنگى ، اقتصادى ،سياسى ، مكتبى ، نظامى و خلاصه آميخته با مساءله دين است ، همانگونه كه دين حقيقى يكمجموعه عميق و اهرم قوى و همه جانبه براى رشد در همه ابعاد است ، مساءله قيام مصلحجهانى حضرت مهدى (عج ) كه در هر زمانى مطرح بوده و در هر دينى از آن به نوعى سخنبه ميان آمده و در اسلام از آن به عنوان يك اصل مهم انقلابى ياد مى شود داراى ابعادگوناگون است .