بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (ره), مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
     IRA00001 -
     IRA00002 -
     IRA00003 -
     IRA00004 -
     IRA00005 -
     IRA00006 -
     IRA00007 -
     IRA00008 -
     IRA00009 -
     IRA00010 -
     IRA00011 -
     IRA00012 -
     IRA00013 -
     IRA00014 -
     IRA00015 -
     IRA00016 -
     IRA00017 -
     IRA00018 -
     IRA00019 -
     IRA00020 -
     IRA00021 -
     IRA00022 -
     IRA00023 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بيان ماهيت جمهورى اسلامى (5) 
سؤ ال : حضرتعالى مى فرمائيد كه بايستى در ايران ، جمهورى اسلامى استقرار پيداكند و اين براى ما فرانسوى ها چندان مفهوم نيست زيرا كه جمهورى مى تواند بدون پايهمذهبى باشد، نظر شما چيست ؟ آيا جمهورى شما بر پايه سوسياليسم است ؟ مشروطيتاست ؟ بر انتخاباتى استوار مى باشد؟ دموكراتيك است ؟ چگونه است ؟
جواب : اما جمهورى به همان معنائى است كه همه جا جمهورى است لكن اين جمهورى بر يكقانون اساسى اى متكى است كه قانون اسلام مى باشد. اينكه ما جمهورى اسلامى مىگوئيم براى اين است كه هم شرايط منتخب و هم احكامى كه در ايران جارى مى شود، اينهابر اسلام متكى است لكن انتخاب با ملت است و طرز جمهورى هم همان جمهورى است كه همهجا هست .(933)
بيان ماهيت جمهورى اسلامى (6) 
سؤ ال : دنياى غرب شناخت صحيحى از حكومت اسلامى ندارد خيلى خلاصه رئوس خط مشىيك حكومت اسلامى را توضيح دهيد
جواب : حكومت اسلامى حكومتى است بر پايه قوانين اسلامى در حكومت اسلامىاستقلال كامل حفظ مى شود ما خواستار جمهورى اسلامى باشيم جمهورى ، فرم وشكل حكومت را تشكيل مى دهد و اسلامى يعنى محتواى آن فرم كه قوانين الهى است .(934)
هدايت مبارزه (1) 
سؤ ال : پيامهاى خود را چگونه به ايران مى فرستيد؟
جواب : فعلا توسط تلفن و اشخاص .
سؤ ال : اين پيام ها چگونه به دست خبرنگاران مى رسد؟
جواب : اوضاع ايران به صورتى است كه نه تنها نظر خبرنگاران را جلب كرده ، بلكهنظر مردم عادى را هم در همه جا جلب كرده است چطور مى شود كه خبرنگارىمسائل ايران را دنبال كند و به اعلاميه ها دسترسى پيدا نكرده باشد.
سؤ ال : آيا به همه نامه هاى خود هر روز پاسخ مى دهيد؟
جواب : اگر لازم باشد جواب مى دهم .
سؤ ال : آيا شما تماس هائى با مردم شهر نوفل لوشاتو داريد كه بدانيد كه در اينشهر كوچك چه مى گذرد؟
جواب : بعضى از آنان به اينجا آمده اند.
سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه هرگز دوباره به ايران برگرديد؟
جواب : من هرگاه صلاح دانستم به ايران بر مى گردم براى من مكان مطرح نيست ، آنچهمطرح است مبارزه بر ضد ظلم است هر جا بهتر اين مبارزه صورت بگيرد، آنجا خواهمبود.(935)
هدايت مبارزه (2) 
ما در پاريس در صورتى كه من ميل نداشتم در آنجا باشم لكن حوادث طورى شد كه درپاريس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رسانديم و زير پاى اينها را سست كرديم.(936)
هدايت مبارزه (3) 
در پاريس دست ما براى تبليغات باز بود. ما مطالب ومسائل ايران را به همه جاى دنيا رسانديم و با بعضى كه از آمريكا مى آمدند مصاحبهتلويزيونى انجام مى شد و در تمام آمريكا (آنطور كه مى گفتند) و در بسيارى از مناطقمثل كانادا پخش و مطالب ما در آمريكا هم پخش ‍ مى شد.(937)
هدايت مبارزه (4) 
ما مطالبمان را در پاريس بيشتر از آن مقدارى كه توقع داشتيم منتشر كرديم و گاهىخبرگزارى هاى آمريكا مى آمدند آنجا و ما صحبت كرديم و به من مى گفتند كه اين در تمامآمريكا و يك مقدارى هم در خارج آمريكا پخش مى شود.
ما مسائل ايران را، آنكه واقع بود در ايران ، آن مسائلى كه بر ملت مى گذشت ، آنجاگفتيم و قشرهاى مختلفى كه از دوستان و جوانان ايران در خارج بودند از همه اطراف هرروز تقريبا دسته اى ، دسته هايى مى آمدند و آن هم اسباب باز تقويت ما بود، آنها همفعاليت مى كردند، صحبت مى كردند، مجالس داشتند.(938)
بيان سياست خارجى نظام اسلامى (1) 
كليات
روابط ما با تمام خارجى ها بر اساس اصل احتراممتقابل خواهد بود. در اين رابطه نه به ظلمى تسليم مى شويم و نه به كسى ظلم خواهيمكرد و در زمينه تمام قراردادها بنابر اساس مصالح سياسى ، اقتصادى ، اجتماعى وفرهنگى ملت خودمان عمل خواهيم كرد.(939)
بيان سياست خارجى نظام اسلامى (2) 
سؤ ال : سياست خارجى جمهورى اسلامى ، خصوصا در رابطه با ابرقدرتها چه خواهدبود؟
جواب : سياست دولت اسلامى ، حفظ استقلال ، آزادى ملت و دولت و كشور و احتراممتقابل بعد از استقلال تمام مى باشد و فرقى بين ابرقدرت ها و غير آنها نيست .(940)
روابط با آمريكا (1) 
سؤ ال : با امريكائى هائى كه در كشور شما هستند چه خواهيد كرد؟
جواب : امريكائى هائى كه به ضرر ما در ايران هستند، آنها راتحمل نخواهيم كرد اما كسانى كه به ضرر ما نيستند،مثل ساير خارجى ها در آنجا زندگى خواهند كرد.(941)
روابط با آمريكا (2) 
سؤ ال : اگر شاه سرنگون شود، نقشى را كه ايالت متحده خواهد داشت چه خواهد بود؟
جواب : آنچه را كه ما از آمريكا انتظار داريم اين است كه به مصالح ملت واستقلال مملكت ما احترام بگذارد و از دخالت در امور ما خوددارى كند.(942)
روابط با آمريكا (3) 
سؤ ال : آيا شما تمايلى به فروش نفت به آمريكا داريد؟
جواب : ما نفت خود را به آمريكا و ساير مشتريان مى فروشيم اما نه به شكلى كه اكنونعمل مى شود كه كاملا به ضرر ملت است ، بلكه بر اساس ‍ رعايت مصالح ملت خودمان وبا حفظ استقلال كشور.(943)
روابط با آمريكا (4) 
سؤ ال : اگر دولت مورد نظر شما بيايد سر كار، چه تغييراتى در روابط دولت شمابا امريكا بوجود خواهد آمد؟
جواب : ما نمى خواهيم به امريكا ظلم بكنيم و نمى خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم ،كارهائى كه كرده اند، ظلم به ما بوده كه آن راتحمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما بهطور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم .(944)
روابط با آمريكا (5) 
سؤ ال : چه تضمينى خواهيد داد كه ايران نفت را به آمريكا بفروشد، بعد از اينكه شاهبرود؟
جواب : تضمين نخواهيم داد، لكن اختيار داريم و ما هم مى خواهيم نفت را بفروشيم ، اگرامريكا هم مشترى است به او هم فروشيم .
سؤ ال : بعد از استعفاى شاه ، چه دولتى ايجاد خواهد شد؟ عده زيادى از مردم آمريكا فكرمى كنند كه دولت آينده ، ضد آمريكايى خواهد بود؟
جواب : دولت جمهورى اسلامى است و در متن دولت ، ضديتى با هيچ دولتى و مملكتى نيستآمريكا اگر چنانچه با اين دولت رفتارش ، رفتار انسانى باشد و احترام را حفظ كند، ايندولت با او هم مانند ساير دول ، احترام متقابل را حفظ خواهد كرد.(945)
روابط با آمريكا (6) 
سؤ ال : آيا دليلى دارد كه دولت آمريكا از سقوط شاه بترسد؟ چرا كه اين دولت حمايتاز شاه كرده است .
جواب : آرى ، چون آمريكا با وجود شاه ، همه چيز ايران را ميبرد و با رفتن شاه ، اين ديگرميسر نيست ، ولى آمريكا به دليل اينكه از شاه حمايت كرده است ، پس از سقوط شاه چه مىكند، اين ديگر به ما مربوط نيست ما هر كسىپول بهتر بدهد با او وارد معامله شويم ، البتهمسائل انسانى و معنوى هم در مد نظر ما هست .(946)
روابط با آمريكا (7) 
سؤ ال : حضرت آيت الله در بعضى از محافل آمريكائى ، شما متهم هستيد كه ضدآمريكائى هستيد و آيا به نظر حضرتعالى اگر شاه ساقط بشود، دليلى براى ترسآمريكائى ها وجود دارد؟
جواب : اگر معناى ضديت با آمريكا اين است كه ما نمى خواهيم وابسته به آمريكا باشيم ،آرى ما ضد آمريكائى هستيم و اگر ترس آمريكا از اين است ، آرى بايد بترسند.(947)
روابط با آمريكا (8) 
سؤ ال : تا به حال دولت آمريكا با تمام نيرو پشتيبان شاه بوده ، آيا با رفتن شاهروابط شما با آمريكا خوب خواهد شد؟
جواب : بعد از رفتن شاه و تشكيل دولت ، اينمسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .(948)
روابط با آمريكا (9) 
سؤ ال : تحت يك حكومت اسلامى به نظر شما باز هم ايران مى تواند به آمريكا نفتبفروشد؟
جواب : در صورتى كه آمريكا دست از كارهايش بردارد و ايران را بهحال خودش بگذارد و به هيچ وجه دخالت در سرنوشت مملكت ايران نداشته باشد، آمريكاهم يكى از مشترهائى است كه نفت به او داده مى شود.(949)
روابط با آمريكا (10) 
سؤ ال : به نظر مى رسد كه سياست آمريكا در ايران تغييرات عمده اى پيدا كرده و امروزمعتقدند كه شاه بايد بروند با توجه به اين تغيير عمده اى كه در سياست امريكا درمورد وضع شاه پيش آمده است ، آينده روابط آمريكا و ايران را چه جور مى بينيد ونظرتان چيست ؟
جواب : تا رژيم بكلى از بين نرود و ما حكومت اسلامى را آنطور كه مى خواهيم مستقر نكنيمنمى توانيم راجع به روابط با آمريكا به طور قطع صحبت كنيم لكناحتمال مى دهيم كه اگر آمريكا با ايران روابط حسنه داشته باشد ايران هم با او روابطحسنه خواهد داشت .(950)
روابط با آمريكا (11) 
در مورد امريكا وقتى كه واشنگتن از حمايت شاه و دولت بختيار دست بردارد، همه عداوت هانسبت به امريكا از ميان خواهد رفت .(951)
روابط با آمريكا (12) 
سؤ ال گزارشاتى رسيده كه مقامات دولت آمريكا با حضرت آيت الله تماس گرفتهاند، آيا ممكن است بفرمائيد تماس در چه فرم و شكلى بوده ؟ آيا در آينده همكارى هاىمستقلى بين دولت شما و دولت آمريكا وجود خواهد داشت ؟
جواب : با من تا به حال تماسى شخصا نگرفته اند و روابطى كه بر مبناى احتراممتقابل است انشاء الله برقرار مى شود ولى ما كاملامستقل هستيم و زير بار هيچ كشورى نخواهيم رفت .(952)
روابط با شوروى (1) 
سؤ ال : در قبال اتحاد شوروى كه همسايه بزرگ ايران است موضع و موقع شما چيست ؟
جواب : همان موقع و موضعى كه در قبالامريكاست . ابرقدرت ها مردم ما را استثمار كرده اند و من فرقى ميان آنها و حتى بين آنها وانگليس هم نمى بينم هنگامى كه ايران واقعا مستقل گرديد، در آن صورت مى تواند روابطسالمى با تمام ممالك عالم برقرار سازد.(953)
روابط با شوروى (2) 
سؤ ال : در صورت دخالت روسيه ، آيا شما از اثرات سياسى آن بيمناك نيستيد؟
جواب : ما در راه كسب آزادى و استقلال از هيچ قدرتى نمى هراسيم و در صورت دخالتروس ها، روش ما همان خواهد بود كه با ديگران داريم .(954)
روابط با شوروى (3) 
سؤ ال : به نظر شما روابط آينده تان با روسيه شوروى ، كشورهاى عضو پيمانورشو و چين كمونيست چگونه است ؟ روابط كنونى اين كشورها با ايران ممكن است خيلىسرد توصيف شود.
جواب : در حال حاضر روسيه شوروى و چين هر دو خود را با حمايت از شاه در صف مخالفينملت ايران قرار داده اند. در آينده ، سياست خارجى ما بر مبناىاصل حفظ آزادى و استقلال كشور و احترام متقابل خواهد بود. آنها با رعايت ايناصل بايد تصميم بگيرند.(955)
روابط با شوروى (4) 
سؤ ال : حضرت آيت الله آيا شما علاقه اى يا اهميتى به همكارى با عناصر ماركسيستىمى دهيد؟ و آيا بين هدف هاى جنبش شما و ماركسيست ها هيچ سازگارى وجود دارد؟ و آيا نسبتبه مقاصد شوروى در ايران نگران هستيد؟
جواب : هدف هاى ما با هدف هاى آنها مختلف است ، ما متكى بر اسلام هستيم و بر توحيد وآنها مخالف با هر دوى آنها هستند، احكام ما احكام اسلام است و آنها اسلام را نمى پذيرند ولذا ما به آنها نه تنها علاقه مند نيستيم كه همكارى نداريم و نخواهيم داشت اما راجع بهشوروى ، نه ، ما نگرانى نداريم براى اينكه ملتى كه خودش سرپاى خودش زندگىكند، كسى نمى تواند در امور آن دخالت كند.(956)
روابط با شوروى (5) 
سؤ ال : ناظرين معقتدند كه اگر شاه استعفا بدهد، يكى از دو چيز رخ خواهد داد، يا اينكهيك حكومت اسلامى به معناى واقعى كلمه روى كار خواهد آمد و يا نظاميان ، دولت را در دستخواهند گرفت كه در نهايت ، هر دو كار به نفع روسيه تمام خواهد شد، به نظر شما چهاتفاقى خواهد افتاد؟
جواب : نظاميها اگر روى كار بيايند، همين هست كه هست وحل مشكلات نمى شود و ملت هم آرام نخواهد گرفت و اگر دولت اسلامىتشكيل شود كه خواهد شد، روسيه به هيچ وجه در ايران قدرت پيدا نخواهد كرد و دولتاسلامى به روسيه اجازه نخواهد داد كه در مملكت دخالت كند، چنانچه به هيچ مملكتى اجازهنخواهد داد.(957)
روابط با شوروى (6) 
هيچ گونه رابطه اى بين جنبش اسلامى و ماركسيسم خدانشناس وجود ندارد و نمى توان درعين حال هم مسلمان بود و هم ماركسيست .
روابط با شوروى حسنه خواهد بود به شرط آنكه اين كشور و كشورهاى ديگر از مداخلهدر امور ايران خوددارى كنند.(958)
روابط با اسرائيل (1) 
سؤ ال : اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالى بيايد روى كار، چهتغييراتى در روابط دولت شما با اسرائيل رخ خواهد داد؟
جواب : ما اسرائيل را رد خواهيم كرد و هيچ رابطه اى با او نخواهيم داشت ، او دولت غاصباست و با ما دشمن .
روابط با اسرائيل (2) 
سؤ ال : آيا اين به اين معناست كه اسرائيل از ايران نفت دريافت نخواهد كرد؟
جواب : نخواهد كرد.(959)
روابط با اسرائيل(3)
اسرائيل از نظر اسلام و مسلمين و تمامى موازين بين المللى ، غاصب و متجاوز است و ماكمترين اهمال و سستى را در پايان دادن به تجاوزات او جايز نمى دانيم .(960)
روابط با اسرائيل (4) 
سؤ ال : آيا آيت الله و دولت جديد، سياست خود را نسبت بهاسرائيل و آفريقاى جنوبى تغيير خواهند داد؟ آيا مساله فروش نفت ايران در گذشته وحال بر اساس موضع سياسى كشور خريدار نفت ، نسبت به ايران خواهد بود؟
جواب : اسرائيل غاصب است و هيچ گونه رابطه اى بين ايران و يك مشت غاصب وجود نداردچه كسى حاضر است به يك كشور نژادپرست جنايتكار نفت بفروشد.(961)
روابط با اسرائيل (5) 
مادامى كه سران اين دولت ها كه از شاه حمايت مى كنند بر سر كارند، به آنها نفت نمىدهيم ، خواه آمريكا و يا هر كشور ديگر و اما نسبت بهاسرائيل ، مسلم است كه ما به يك دولت غير قانونى و غاصب و متجاوز به حقوق مسلمين ودشمن اسلام هيچ گونه كمكى نخواهيم كرد.(962)
روابط با اسرائيل (6) 
سؤ ال : آيا به اسرائيل و آفريقاى جنوبى نفت خواهيد فروخت ؟
جواب : خير، براى اينكه اين كشورها همانطور كه قبلا هم گفته ام راهى برخلاف حق وعدالت در پيش گرفته اند.(963)
روابط با اسرائيل (7) 
سؤ ال : دولى كه در جريان انقلاب كنونى ايران ، آشكارا از شاه حمايت كردند، درصورتى كه اظهار ندامت كنند آيا مناسبت خود را با آنها ادامه مى دهيد؟
جواب : بلى ، مگر اسرائيل ، اسرائيل مستثنى است ، همچنين افريقاى جنوبى و كشورهائىكه از تبعيض نژادى پشتيبانى مى كنند.(964)
روابط با دول عربى (1) 
سؤ ال : روابط شما با برادران عرب مسلمان چگونه خواهد بود؟ اين روابط درحال حاضر تا حدودى محدود است .
جواب : روابط ما برادرانه است كه منشاء آن از مذهبمان است و تاريخ و فرهنگمان نيزمشترك است . ما هميشه مشكلات يكديگر را مى فهميم و دشمنانمان نيز مشترك هستند.(965)
روابط با دول عربى (2) 
سؤ ال : رابطه شما با دولت هاى عربى چگونه خواهد بود؟ به كدام طرفتمايل پيدا خواهيد كرد؟ به طرف دولت هاى عربى مترقى نظير ليبى ، سوريه و عراقو يا به طرف دولت هاى معتدل نظير عربستان سعودى و مصر؟
جواب : دولتى كه ما ايجاد مى كنيم دولت اسلامى ، جمهورى اسلامى است . و هر يك از آنهانزديكتر به جمهورى اسلامى باشند البته آنها نزديكتر به ما خواهند بود و هر كدامدورتر باشند، دورتر.(966)
روابط با آفريقاى جنوبى (1) 
حساب آفريقاى جنوبى هم معلوم است ، رژيم نژادپرستى كه به هيچ وجه به هيچ يك ازارزش هاى انسانى ارج نمى نهد و اصولا رژيمى است سفاك و جنايتكار، ولى نسبت بهديگران ما فروشنده هستيم و صادركننده نيز خواهيم بود، البته متناسب با مصالح و وضعاقتصادى و سياسى كشور.(967)
روابط با آفريقاى جنوبى (2) 
سؤ ال : نظر حضرتعالى درباره افريقاى جنوبى كه نود درصد نفتش را از ايران مىگيرد چه خواهد بود؟
جواب : افريقاى جنوبى تا به اين وضعى كه دارد خاتمه ندهد، ما با او رابطه اى نمىتوانيم برقرار كنيم و نفت هم به او نخواهيم داد.(968)
روابط با آلمان (1) 
سؤ ال : حضرت آيت الله ! سياستى را كه شما در آينده درقبال دولت آلمان خواهيد داشت ، چگونه ارزيابى مى كنيد؟ آيا به نظر شما سياستكنونى كه بين ايران و آلمان هست تغيير پيدا خواهد كرد؟
جواب : آلمان هم مثل ساير كشورهاست و هر قراردادى با آلمان اگر به ضرر ملت ما باشداعتبار ندارد و ما با آلمان و ساير كشورها با احتراممتقابل عمل مى كنيم و اجازه ظلم به آنها نمى دهيم ، چنانچه به آنها ظلم نخواهيم كرد.
روابط با آلمان (2) 
سؤ ال : اينها اصرار دارند كه در مورد چهارده هزار آلمانى كه مى گويند در ايران وجوددارند، شما در آينده با آنها چه كار خواهيد كرد؟
جواب : اگر آنها به كارهاى عادى خودشان بپردازند و يا در خدمت دولت ، طورى كهمصلحت ايران است عمل كنند مجازند كه در ايران بمانند.(969)
روابط با آلمان (3) 
سؤ ال : بر سر آلمانى هاى مقيم ايران در صورتى كه اوضاع ايران عوض ‍ شود وحكومت اسلامى به روى كار آيد، چه خواهد آمد؟
جواب : با آنها به طور انسانى رفتار مى شود و در صورتى كه مصالح ملت را مراعاتكنند، ابدا ضررى بر آنها وارد نخواهد شد.
روابط با آلمان (4) 
سؤ ال : بر سر سرمايه صنعتى آلمانى ها در ايران چه خواهد آمد؟
جواب : اگر سرمايه ها از خودشان باشد، آن هم محفوظ خواهد ماند و ظلمى بر كسى واردنخواهد شد.(970)
بيان برنامه حكومت آينده (1) 
سؤ ال : بعضى از دول غربى ادعا مى كنند كه شاه بايستى بماند براى اينكه مخالفين ،برنامه مشخصى كه بتواند مملكت را اداره كند، ندارند، نظر حضرتعالى چيست ؟
جواب : اينها تبليغات طرفداران شاه است كه مى خواهند مملكت در اين هرج و مرجى كه هستباقى باشد و شاه يك حكومت استبدادى غير قانونى بر مردم بكند ايرانرجال برجسته و كارشناس هاى متعهد و مسوول دارد كه اداره مملكت را به عهده گيرند، ولىاين اداره اى كه شاه مى كند كه تمامش مبنى بر خيانت و خسارت ملت مى باشد، هيچ دردى رادوا نمى كند اصولا شاه در اين سى و چند سال چه دردى را دوا كرده است ؟(971)
بيان برنامه حكومت آينده (2) 
سؤ ال : مى خواهيم بفهميم درباره بعضى ها كه مى گويند حضرت آيت الله برنامهواضحى ندارند و آنچه كه طرح مى كنند يك سرى شعار است و شايد اختلافات شخصىبين شاه و ايشان است ، مى خواهم درباره تمام اينها صحبت بفرماييد، آيا اختلاف شخصىوجود دارد؟ چرا يك برنامه اقتصادى واضحى نداريد؟
جواب : اما برنامه ، خيال مى كنند برنامه در كار نيست ، خير، برنامه هست ، اسلام برنامهدارد، ما خودمان هم برنامه داريم لكن برنامه اسلام است و مترقى و بهتر از برنامه هائىاست كه به دست استعمارگران پياده شده است اما اينكه اختلاف شخصى در كار باشد،ابدا من اختلاف شخصى با كسى ندارم ، اگر اختلاف شخصى مى بود، ممكن بود من بگذرمو مى گذشتم اختلاف ، اختلاف اسلامى است و اين شخص با مصالح اسلام و مصالح كشورمسلمين مخالفت و خيانت كرده است و بنابر اين مساله چيزى نيست كه كسى بتواند از آنبگذرد.
بيان برنامه حكومت آينده (3) 
سؤ ال : آيا شما برنامه اقتصادى معينى داريد؟ من پاسخ خصومت شخصى را فهميدموليكن آيا حضرتعالى برنامه واضح و مشخصى داريد؟
جواب : بلى ، برنامه مشخص و واضحى داريم . برنامه اسلام مشخص و واضح است .
بيان برنامه حكومت آينده (4) 
سؤ ال : آيا ما مى توانيم خطوط اصلى آن را بفهميم ؟
جواب : فعلا خير، بايد برويد مطالعه كنيد و خطوط اصلى را دريابيد در آينده ، ما تمامخطوط سياسى ، اقتصادى و فرهنگ خود را بيان مى كنيم .(972)
رهبرى مبارزه (1) 
مسائل حقيقى واقعى ايران را بگوييد، آنى كه مى گذرد (الآن ) بر اين ملت ، شمابگوييد، آنى كه در دانشگاه ها مى گذرد، آنى كه در دانشسراها مى گذرد، آنى كه دردبستانها حتى مى گذرد، دختر كوچولوها را كشتندامسال ، نوبت رسيد به اين دختر بچه هاى هفت هشت ساله . آنچه كه در زندان ايران مىگذرد، آنچه كه در ايران كه خودش زندان است مى گذرد، اينها را به اين اشخاصى كهآشنا هستيد شما در اينجا، مدارس اينجا مى رويد، در- عرض ميكنم كه - جوامع اينها هستيد،به اينها هر كدامتان موظف هستيد بگوييد.(973)
رهبرى مبارزه (2) 
ما بايد كمك كنيم به اينها، آن كمكى كه الان من و شما مى توانيم بكنيم ، آن است كهشماهايى كه در دانشگاههاى اينجا در دانشسراهاى اينجا رفقائى اينجا داريد، هر جا مىرسيد ده نفر را مى بينيد، بنشينيد صحبت بكنيد با آنها بايستى بگوييد مطالب ايران راكه مردم ايران الان همه نفوس ‍ متوجه اند به ايران كه چيست چه خبراست ايران ، شما خبرهارا به ايشان بگوييد كه ايران وضعش اينطور است و اين آدم با مردم اينطور دارد مى كندو درد مردم عبارت از اين است ، درمانش هم اين است كه اين برود، درمان بالاترش هم اين استكه دست آقاى كارتر و آقاى عرض ‍ مى كنم كه رهبرهاى چين و رهبرهاى كرملين و انگلستانو اينها از سر اين ملت برداشته بشود و مردم كار خودشان را بكنند ومشغول كار خودشان بشوند و اداره امورشان را خودشان بكنند چه كار دارد مرده از آن طرفدنيا آمده دستش را دراز كرده اينجا نفت هاى ما را دارد بيخود مى خورد، مجانى مى برد و ازمجانى بدتر مى برد. اينها را به اين اشخاصى كه با آنها ملاقات مى كنيد، چه درامريكا چه در اينجا، با اين دانشجوهائى كه ملاقات مى كنيد،مسائل خود را بگوييد. وقتى بنا شد كه شما پنجهزار نفر آدم هستيد هر كدام به ده نفربگوييد، يك عده زيادى مى شود و اين موجى پيدا مى شود در اروپا هم يا در امريكا و اينمفيد است براى ملت ايران و اين يك خدمتى است به ملت ايران و اين اداى دينى است از شمابراى ملت ايران .(974)
رهبرى مبارزه (3) 
امروز رژيم شاه حكومت جائرانه بر ملت مستضعف مى كند و برخلاف شرع اسلام و خواستملت كه در سراسر ايران عليه او قيام نموده اند مقام حكومت رااشغال نموده و مصالح عاليه مسلمين و احكام اسلام را به نفع سلطه شيطانى خود واربابان مفتخوارش به نابودى كشيده است بر عموم ملت بپا خاسته است كه با تمامقدرت مخالفت خود را با شاه ، گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناكش به زيركشند.
دولت نظامى ، دولت ياغى و برخلاف قانون و شرع است و بر عموم است كه با آنمخالفت كنند و از اعانت به آن احتراز نمايند و از دادن ماليات و آنچه به اين دستگاه ظلم وطغيان كمك مى كند سرپيچى نمايند و بر كارمندان و كاركنان شركت نفت است كه از خروجاين ثروت حياتبخش ‍ جلوگيرى نمايند آيا كارگران و كارمندان مى دانند كه اسلحه اى كهسينه جوانان عزيز ما را مى شكافد و زنان و مردان و كودكان ما را به خاك و خون كشد، ازپول همين نفتى است كه با زحمت جانفرساى آنان خارج مى شود؟ آيا آنان مى دانند كه قسمتمهم نفت اسرائيل ، دشمن سرسخت اسلام و غاصب حقوق مسلمين را شاه تامين مى كند؟ اگردولت ياغى با فشار به كاركنان نفت بخواهد اين خيانت را ادامه دهد، ممكن است تكليف نفتبراى هميشه معين شود.
بر اشخاص مطلع از اوضاع كشور است كه ليستى از وزراى دولت ياغى و از خائنين بهكشور و از صاحب منصبان كه در سراسر كشور، امر به جنايات و آدمكشى ها مى كنند، تهيهكنند تا در موقع خود، تكليف ملت با آنان معلوم شود.
دولت و صاحب منصبان ارشد بدانند كه اگر دست از حمايت شاه جانى و خائن به اسلام وكشور اسلامى برندارند، در آتيه نزديك به سزاىاعمال خود خواهند رسيد.(975)
بخش چهارم : دوران مبارزه و قيام ، فصلچهارم : مقابله با رژيم انقلاب
تمسك به قانون اساسى (1) 
باز شاه به دو وسيله براى نجات خودش متوسل شد، يكى به وسيله فريب ، يكى بهوسيله سرنيزه . به وسيله فريب اين بود كه نطقى كه كرد التزام داد، تعهد داد به ملتكه اين اشتباهاتى كه كرده است ديگر همچو اشتباهى نمى شود و از اين به بعد ديگر بهقانون اساسى به همه معنا عمل مى شود و جبران آن اشتباهاتى كه كرده بوده مى كند و ازعموم ملت خواستار شد كه دست از اين مخالفت بردارند و از آيات عظما و علماى اعلامخواستار شد كه مردم را هدايت كنند كه آنها آرام باشند و از ساير اقشار ملت ازقبيل كارگرها و محصلين و جوان ها و همه اينها خواستار اين شد كه از اين مخالفت ها دستبردارند و به ايران فكر كنند.(976)
تمسك به قانون اساسى (2) 
ملت مى گويند كه ما رژيم پهلوى را نمى خواهيم ما شاه را نمى خواهيم ، اين سلسلهپهلوى را نفى مى كنند، اينها تشبثاتى كردند و دست و پاهائى هم دارند مى كنند. در زمانآن نخست وزير جلوترى تعبيرش اين بود كه مردم چون شعار برخلاف قانون اساسى مىدادند از اين جهت مردم را كشتند مقصودش اين بود كه مردم مى گفتند كه مرگ برشاه ، ماشاه را نمى خواهيم و اين خلاف قانون اساسى بود!(977)
تمسك به قانون اساسى (3) 
آن روز كه نهضت بود همين در تهران و در ساير جاها، هى مخالفت ها بود و دست و پا مىزدند به اينكه همين داخلى ها، خارجى ها كه سرجاى خودشان دست و پا مى زدند به اينكهشاه را نگه دارند، وقتى كه شاه رفت دست و پا مى زدند به اينكه بختيار را نگه دارند،توى خيابان ها راه افتادند و قانون اساسى مى گفتند قانون اساسى معنايش حفظشاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهيش مى خواستند نه ساير مسائلش .وقتى كه بختيار هم رفت ، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مى خواستند حفظشكنند.(978)
اعلام فضاى باز سياسى (1) 
همين امروز براى من يك روزنامه اى را آورده بودند، ديروز هم بود كه آقاى كارتر درنطقشان فرموده اند كه شاه از باب اينكه يك اجتماع مترقى مى خواهد آنجا درست كند و ازباب اينكه يك آزادى به مردم مى خواهد بدهد مردم با او مخالفند با اين همه مردم كه بااين مخالفند! اين ملت كه با اين مخالف است ، براى اينكه آنها مى گويند آقا بگذارآزادشان كنيم ، اينها فريادشان در آمد كه ما آزادى نمى خواهيم ، ايشان فريادش از آنطرف بلند است بلندگوهاى شاه به حسب منطق آقاى كارتر كه استاد اعظم است ، منطقايشان اين است كه ، فرياد بلندگوهاى شاه اين است كه آقا بگذاريد من يك زندگىمرفه به شما بدهم ، اينها مى گويند ما نمى خواهيم ، ما مى خواهيم كه شما كنار برويدآقاى كارتر گفته خوب ما با اين مردم چه بكنيم ؟ ما با اين كارتر چه بگوئيم ؟ چهفحشى لايق اين است كه نبايد داد؟ بگوئيم نمى داند كارتر اطلاع ندارد؟معقول است كه آقاى كارتر بى اطلاع باشد آن وقت من و شما مطلع باشيم ؟ كارشناس هاىاو پر است در همه جا، در اعماق همه جا هست ، پس مى داند مى خواهد كى را بازى بدهد؟ پس، اين حرف را كه مى زند در مجمع نمى دانم كذا، اين حرف را مى زند كه همه اختلافاتىكه هست در ايران براى اين است كه شاه مى خواهد اين كار را بكند، آزادى بدهد مردم با اومخالفت مى كنند خوب اين را اگر به هر جا بگويند كه مطلع از واقعيت نباشد مى گويدخوب اينها يك دسته ديوانه هستند در ايران ، همه اهالى ايران ديوانه براى اينكه شاه كهاينقدر رئوف است مى خواهد شما را آزاد كند، خوب چرا شما نمى خواهيد آزاد بشويد؟ اينكهمى خواهد يك زندگى خوبى به شما بدهد، آخر چرا از زير بار زندگى خوب شمابيرون برويد؟ شما دلتان نمى خواهد از خودتان نان داشته باشيد، دلتان نمى خواهدزندگى مرفه ؟ او مى خواهد بدهد، آنطور جلو آورده ، دست هايش را اينطور كرده آقابيائيد بگيرند همه زنيد زير دستش كه برو ما نمى خواهيم ؟ اين منطق آقاى كارتر است ،منطق رئيس جمهور آمريكا، با فهم اين را مى گويند، نه اينكه نمى فهمند، پس ‍ نمىتوانيم بگوئيم نفهم است ، كارتر با فهم اين حرف را مى زند و مى گويد شايد يكدسته اى اغفال بشوند، بر فرض كه يك دسته اى را شاهاغفال كند، شيطنت دارد.(979)
اعلام فضاى باز سياسى (2) 
ايشان مجرم است و ايشان خيانتكار است به منطق كارتر خيانتكار است .، همين كه مى خواهد اورا پاكيزه اش كند و منزه اش كند، خوب ايشان مى گويد كه دموكراسى الان دموكراسىتند و قاطعى ايشان عمل كرده است و از اين جهت با ايشان مخالف هستند. خوب اين دموكراسىتند و قاطع را تازگى اعطاء كرده اند، چنان كه خود شاه هم مى گويد كه من اعطاء آزادىمى خواهم بكنم . يكى نيست كه بگويد آقا تو چه كاره اى مى خواهى كه اعطاء آزادى بكنى؟ آزادى كه قانون اساسى به مردم داده است شما اعطاء مى خواهى بكنى ؟ تو چه كارههستى كه مى خواهى اعطاء بكنى ؟ تو، به فرض اينكه سلطنت تو سلطنت قانونى بودهاست و (حال اينكه نيست ) هيچ وقت حكومت نبايد بكنى ؟ تو در اين مدتى كه در كرسىسلطنت غاصبانه نشسته ايد همه اش را حكومت كرده اى ، در اين صورت هيچ ملت خودشاختيار نداشته است كه كارى بكند و همه را تو كردى . همه جرم ها به گردن تو است .پس با همين منطق كارتر كه حالا آزادى داده است و دموكراسى تندى و قاطعى الانعمل كرده است ، اين دليل بر اين است كه ايشانقبل از اين آزادى نداده بوده است ، دموكراسى نبوده مملكتش و با قلدرى اين مملكت اداره مىشده است و همين جرم است براى شاه كه بايد محاكمه بشود اين آدم به حكم قوانين بايدمحاكمه بشود. آن وقتى شاه را محاكمه نمى كردند كه سلطنت بكند فقط و غيرمسئول باشد كسى كه همه مسئوليت ها به گردن او است بايد بيايد پيش ‍ ملت و اگر همبخواهد برود، بايد بيخ ريشش را بگيرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تامحاكمه اش كنند تا اين همه خونريزى كه اين آدم كرده است جواب بيايد بدهد. تااين سلبآزادى كه از مردم كرده است بيايد جواب بدهد اين هم باب مطبوعاتشان .(980)
اعلام فضاى باز سياسى (3) 
كارتر مى گويد كه آنقدر آزادى دادند كه اينها ديگر داد و فريادشان درآمده ، اينهمهقتل و غارت براى زيادى آزادى است به منطق كارتر، با تصريح من نمى فهمم اين چهجور دماغى است ، اين چه جور آدمى است در روزنامه بود، روزنامه اطلاعات يا كيهان كهايشان گفته اند كه شاه يك آزادى تندى به مردم دادند و اين ، منشاء اين اختلافات است ،اين آزادى تند منشاء اين است كه مردم دادشان بلند شده است كه اى آزادى ، آزاد آزادى مقصوداز هى آزادى اين است ما نمى خواهيم آزادى ، ما نمى خواهيم آزادى و حرف كارتر اين استاينها دارند اينطورى معرفى مى كنند اين مرديكه مى گويد كه (باز او بهتر است از اين )اين ملت ما قابل آزادى نيستند، نمى شود به آنها آزادى داد براى اينكه اگر آزاد بشوندمرا نمى خواهند حرف او اين است تا به آنها گفتند (آزادى ) مى گويند (مرگ برشاه )آن آدم هم مى گويد از بس آزادى دادند، دارند داد مى زنند ما گرفتار يك همچو دو نفر آدمىهستيم ، يكى از آن طرف افتاده ، يكى از آن طرف افتاده . اين گرفتارى ماست .(981)
اعلام فضاى باز سياسى (4) 
از چيزهايى كه ما در اين عصر مواجه هستيم ، اين لغات و واژه هاست كه عوض شده است .بسيارى از واژه ها و لغت هاست كه در عصر ما در ايران يك صورت ديگرى پيدا كرده و يكلغتنامه جديدى بايد برايش باز بكنند، مثلا از لغاتى كه حالااستعمال مى شود فضاى باز سياسى است كه آن در كلمات شاه زياد ديده مى شود كه يكفضاى باز سياسى ما در ايران اعطاء كرديم و ايجاد كرديم و در كلمات ارباب هايش هممثل كارتر مثلا همين مسئله تكرار مى شود كه اين شاه يك فضاى سياسى داده ، همين ديروزظاهرا وليعهد را يعنى پسر شاه وليعهد، البته اين هممثل اوست ، برده پيش كارتر و انگار تقدير كرده است از شاه كه آزادى داده است . اين يكىاز لغت هائى است كه در عصر ما معناى خودش را از دست داده به يك معناى ديگر فضاى بازسياسى در ايران يعنى اختناق همه چيز، سانسور همه مطبوعات و جلوگيرى از هر اظهارنظر. بشر در اظهار نظر خودش آزاد است ، فضاى باز سياسى يعنى جلوگيرى از هراظهار نظرى ، در زندگى خودش ، در مقدرات خودش هيچ حق اظهار نظر ندارد، مطبوعات هيچحق ندارند كه يك كلمه برخلاف آنكه ديكته به آنها مى شد بنويسند خوب حالا اخيرايكقدرى اينجا صحبت هائى مى كنند و راديو هم همين طور و اين توجه عمومى و اين مشت هاىگره كرده برادران ما در ايران ، اين موجب اين شد كه نتواند ديگر همچو آنطور كه دلشانمى خواست عمل بكنند... آزادى و فضاى آزاد سياسى معنايش اين است كه هيچ كس حق اظهارنظر ندارد، چنانچه مطبوعات ما حالا هم حق اظهار نظر ندارند، اگر يك وقتى آزاد بشودمطبوعات ما و دستگاه هاى تبليغاتى از قبيل راديو و تلويزيون و اينها، آن وقت معلوم مىشود قضيه چه هست و چه بوده است يعنى حالا نه من و نه شما و نه اكثر مردم اطلاعنداريم از اينكه چه گذشته است ، ما اطلاع از اين ظواهر داريم ، از اين خيابان ها كه كشتهها تويش پشته شده است و از اين ظواهر امر، از اين سطح ظاهرى ماها اطلاع داريم ، از آنسطح باطن و از آن مسائلى كه بر ايران گذشته است و مى گذرد زير پرده است ، ازآنها ما الان اطلاع نداريم لكن اشخاصى هستند كه اطلاع دارند و در عمقمسائل بوده اند و حالا شايد همه چيزها هم نباشد لكن خوب بيشترش در تواريخ هست . الانشما مطمئن باشيد كه كتاب ها نوشته شده است لكن اينها نتوانسته اند اين كتاب ها را طبعكنند و منتشر و آن وقتى كه آزاد بشود به معناى حقيقى ، آن وقت هست كه اين كتاب ها بيرونمى آيد، آن وقت مطبوعات ديدنى است . حالا هم باز مطبوعات ما سانسور است و لهذا اسمجانى حقيقى در هيچ يك از مطبوعات ما نمى شود منعكس بشود و نشده است و هيچ يك از درخطابه هاى هيچ يك از رجال باز يك همچو مطلبى كه جانى حقيقى را معرفى كنند، لكن اينكسى كه همه جنايات را كرده است اين ، آن شخص ، محمدرضا پسر رضا، هيچ نتوانسته اندتا حالا بگويند ولى مردم مى گويند، اين در لسان مردم ، بچه هاى دوازده ساله و دهساله مى گويند، مردم توى خيابان هاى قم و تهران و ساير شهرستان ها مى گويندمطلب را اما رجال ما نمى توانند بگويند.
به اين توده مردم چون نمى شود خيلى دست درازى كرد، يا حاضرند توده مردم به اينكهكشته اى هم بدهند، بلكه كشته هايى بدهند، بلكه جوان هايشان را هم مى دهند و بعد همافتخار مى كنند مادرهاى امروز نمونه است خدا مى داند، يعنى درطول تاريخ مثل اين مادرها ما نداشتيم الا كم كه فرزندانش كشته بشود و بعد بيايدبگويد كه نه ، من افتخار دارم . بعضى از جوان ها به من مى گفتند كه اين مادرها ما راگرم نگه داشته اند، اين عكس العمل اين مادرهاى جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرمنگه داشته براى اينكه اينها هستند كه به ما شجاعت مى دهند، اينها هستند كه ما را تشويقمى كنند. اين فضاى آزاد سياسى ماست يعنى اين لغت تغيير كرده است و معنايش را از دستداده معنايش الان در منطق آقاى كارتر و منطق شاه اين شده است كه همه اين اختناق ها اسمششده است فضاى آزاد سياسى !(982) (983)
تشبث به حفظ ايران (1) 
حالا چند ماه است كه حكومت آشتى آمد و جنگش را با مردم كرد و موفق نشد، حالا يك راه ديگرىرا پيش گرفتند. شاه در حرفهايش اين را مكرر شايد گفته كه خوب ، يك مملكتى كه مامى خواهيم حالا فرض كنيد كه من چه ، اما خوب مملكت ما مى خواهيم اگر من بروم ، مملكتىديگر نمى ماند، شما نمى خواهيد كه يك مملكتى را داشته باشيد؟ اين مملكت اگر من نباشماز دستتان مى رود! اين مملكت را بر مى دارند مى برند از اينجا به جاى ديگر، آغوش مىكنند! شوروى از آن طرف مى برد و آمريكا هم از آن طرف مى برد. و انگلستان هم از آنطرف مى برد. اين حرفى بود كه ايشان مى گفت (خوب ما مملكت كه مى خواهيم).(984)
تشبث به حفظ ايران (2) 
تازگى يكى از افراد شاهدوست (985) كه بهخيال نخست وزيرى افتاده است ايشان هم يك مصاحبه اى فرموده اند و در اين مصاحبه گفتهاند كه : (خمينى اين زجر و اين چيزها ديده است و به واسطه اين زجر ديدن ، خوب ، اينحرف ها را مى زند ولى خوب افراد ديگر هم زجر ديدند، گاهى كمتر ، گاهى بيشتر لكنگذشت كردند و مملكت ما الان اگر چنانچه فلانى وطن پرست باشد، چنانچه هست (گفتههست ) اين مملكت ما الان به واسطه وضع جغرافيائى جورى است كه خطرناك است ، براىحفظ مملكت بايد اين آدم كه مى گويد سلطنت نبايد باشد بايد يك قدرى پائين تر فكركند، پائين بيايد يك قدرى ، خوب ما مملكت لازم داريم (عين حرف شاه است ، يكوكيل هم توى مجلس گفته بود، ايشان هم حالا مى گويد) خوب وطن دوستى اقتضا مى كندكه انسان اگر يك حبسى رفت ، يك تبعيدى رفت ، يك شكنجه اى ديد، يك زحمتى ديد، وطندوستى اقتضا مى كند كه غمض عين كند، نگذارد كه مملكت از دست برود. وامصيبت !! خواهدمملكت از دست ما برود. لازمه اين حرف اين است كه ايشان مى گويد اگر چنانچه من ملاقاتكنم با ايشان مطلب را به ايشان مثلا چطور مى گويم و ايشان هم اگر ببيند كه يكخواست ملت را دادند، يك قدرى عمل ببيند، ملت هم اگرعمل ببيند خوب يك قدرى آرام مى شود لكن ملتعمل نديده است . اين دولت مثلا كه آمده است عمل نكرده است ، خوب است كه من (ايشان نگفتهاين را ديگر، لازمه حرف اين است ) بيايم كهعمل نشان بدهم ، يك چيزى مردم ببينند، يك آزادى مردم به چشمشان بخورد، آرام مىشوند.(986)
تشبث به حفظ ايران (3) 
از جمله تشبثاتى كه كردند براى حفظ شاه ، اين است كه ايران هم مرز با شوروى است ،چند صد كيلومتر هم مرزى دارند و شاه است كه ايران را حفظ كرده از تجاوز شوروى ، اگرچنانچه شاه برود، به واسطه اين هم مرزى كه هست ايران در دامن شوروى مى افتد و دركلمات خود ايشان هم مكرر هست كه (اگر چنانچه من نباشم ايران مى شود ايرانستان ) و مابايد حساب كنيم ببينيم كه آيا صحيح است اين مطلب كه الان شاه ، مملكت ايران را از شرشوروى نگه داشته و اگر ايشان بروند مملكت ايران به دامن شوروى مى افتد، يا صحيحنيست اين ؟ يك صحبت اين است كه ، يك فرض اين است كه اگر شاه برود شوروى مستقيماحمله مى كند به بلاد و ايران را مى گيرد يالااقل آذربايجان را مى گيرد. يك فرض اين است (كه ما اين فرض را بايد حساب كنيم )يك فرض ديگر اين است كه اگر چنانچه شاه برود، به واسطه تحريكاتى كه مى كندشوروى ، كمونيسم داخلى آنجا را به دامن شوروى مى اندازد اين هم بايد ما حسابش رابكنيم ببينيم صحيح است يا نه .
اما فرض اول كه شوروى حالا كه حمله نكرده به ايران ، قدرت شاه او را نگه داشته ،جلوگيرى كرده ، اين شاه اتكال به ملت دارد؟ يا نه بىاتكال به ملت همچو قدرتى دارد؟ اگر ادعا بكند كه مناتكال به ملت دارم و اين ملت است كه مى تواند، قدرت اين را دارد كه نگذارد كسى تعدىبكند، خوب اين را بايد مطالعه كرد در احوال ايران وبالفعل /كه / ايران يكسره پشتيبان اعليحضرت است ؟ اين پايه اى ، الان پايگاهى دارددر ايران ؟ يا اين هم به همان شكل پدر در آمده است ؟... ما فرض مى كنيم كه تمام ارتش ‍هم با ايشان موافق باشند لكن در قبال يك قدرتىمثل قدرت شوروى اينطور نيست كه اينها بتوانند يك كارى بكنند. پس مساله اين نيست كهالان قدرت اعليحضرت مانع شده است از اينكه شوروى حمله كند به ايران ، خير مقابلشقدرت هاى ديگر است ، جهات ديگرى است كه نمى شود، نه آن يكى مى تواند تعدى كند،نه آن يكى مى تواند تعدى كند همچو كه امريكا مى خواهد يك كلمه بگويد، از شوروىاعلام مى شود اين مخالف با مصالح ماست ، ما آرام نمى نشينيم ، اگر اين هم بخواهد چيزبكند آن يكى مى گويد كه مخالف مصالح ماست . اين بين اين دو تا قدرت بزرگ اينجاحفظ شده است ، نه اينكه ايشان حفظ كردند. پس بنابراين قدرت منهاى ملت ، يك قدرتپوسيده اى است كه ايشان دارند و اين همچو قدرتى را ندارد و اگر چنانچه ايشانبروند، ما فرض كنيم كه ايشان بروند و ديگر جهات ديگرى نباشد كه امريكا درمقابل شوروى ، انگلستان در مقابل شوروى كه اگر اين بخواهد تعدى كند اينها نمىگذارند، اگر اينها بخواهند تعدى كنند آنها نمى گذارند، اين هم نباشد در كار، بخواهدشوروى حمله كند به ايران ، ملت ايران كه الان با هم هستند، با اين ملت نمى تواند حملهكند، ما فرض مى كنيم خير، ارتشش را زد و وارد كرد، زندگى نمى تواند بكند ارتشش ،يعنى هر ده كوره اى كه برود پدرشان را در مى آورند، چنانچه ديديم بيرونش كردند ازآذربايجان آذربايجانى ها بودند كه بيرون كردند، شوروى را در جنگ عمومى كه بناگذاشتند بماند اينجا، بعد كه آذربايجانى ها بيرون كردند آقا راه افتادند بهرجزخوانى كه اين من بودم كه آذربايجان را نجات دادم . اين را همه مردم مى دانند كهايشان نبودند كه آذربايجان را نجات دادند، آن كسى كه نجات داد آذربايجان را، ملتآذربايجان بود كه نجات داد. حالا هم اگر بنا باشد شوروى حمله بكند و ايشان نباشد،ملت است ، اگر ايشان باشد ملت نيست براى اينكه ملت پشتيبان ، او نيست و اگر شوورىبخواهد حمله بكند شايد يك تاييدى هم از آنها بكنند، اين اشخاصى كه رنج ديدند از اينخانواده ، يك تاييدى هم شايد بكنند چنانچه آن وقت خيلى همخوشحال بودند و اگر ايشان نباشد بهتر ايران حفظ مى شود.(987)
حمايت آمريكا از شاه (1) 
اين اشخاصى كه ايشان ادعا مى كرد كه همه با من موافقند، ما همه هستيم ، ما را مى خواهند،ملت من را مى خواهد، اگر يك روز اين سرنيزه امريكا از سر اين برداشته بشود، در خوددربار پوست اين آدم را مى كنند، خود دربار يك روز، يك همچون تجربه اى آقاى كارتربكند، رها كند اين ملت ضعيف را، رها كند اين مردم را اين سازمانهايى كه گوش ما مى رسدسازمان مثلا چه وكذا همه اش بازى است ، امنيتى در كار نيست كه سازمان امنيت اين جا باشديا امنيت عمومى باشد اينها همه براى بازى دادن مردم است .(988)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation