پس حرف اينها تا يك مقدار با حرف ما يكی است و در مقدار معتنابهی
از مسير با ما همراهند ، و سپس راهشان از ما جدا ميشود .
بعد ، اگر بگويند : به دليل اينكه امكان عدم خودش را در بردارد ، عدم
خودش را در بر دارد ، باز درست است و حتی ميتوانند يك قدم بالاتر
بروند و مجازا بگويند : شيئی عين عدم خودش است . تا اينجا درست است ،
ولی از اينجا به بعد ، راهشان منحرف ميشود ، و لغزشها و خطاها شروع
ميگردد ، چون تعبيرهای مجازی و مسامحی را بطور حقيقت تلقی ميكنند و
میگويند : شيئی هم هست و هم نيست ، و " نيست " را هم يك امر بالفعل
و عينی در نظر ميگيرند ، و مدعی ميشوند در عالم عين و واقع هستی و نيستی
باهم جمع شدهاند ، و همان بذر نيستی كه در شيئی هست ، كوشش ميكند كه
شيئی را به جلو ببرد ، و اين سخنی است بسيار نادرست . . و تمام حرفهائی
كه اينها در باب حركت گفتهاند از قبيل اينكه حركت ديالكتيكی خودسان و
قائم بذات است و مائو گفته است حركت ديالكتيكی نياز به ماوراء خود
ندارد چون براساس تضاد توجيه میشود ، همهاش به همين غلط و اشتباهی كه
در اينجا ذكر كرديم برميگردد ، و اين تضادی كه با تحليل فلسفی ميتوانيم
به آن برسيم هيچگاه نميتواند محرك باشد .
طرح علمی مسأله تضاد :
اما اگر مسأله را با بيان فلسفی مطرح نكنند ، بلكه از راه تجربی و علمی
پيش بيايند ،
پاورقی :
> ميرسد و قاعده عقلی نياز به علت در اينجا نقض شده است ؟ يا اينكه
نه ، استعداد و امكان تنها استعداد و امكان است ، و به فعليت رسيدن
امكان نياز به علت دارد ، هر مرتبهای صرفا قوه و امكان مرتبه ديگر است
، دروازه برای وجود مرتبه ديگر است .
سؤال كننده : بالاخره همين قوه است كه تبديل به فعليت ميشود ضرورش .
جواب : بله : همين قوه است كه تبديل به فعليت ميشود ، ولی با چه "
كنش " و حرف ما اينستكه اين " پذيرش " نياز به " كنش " هم دارد.
سؤال كننده : خود مرحوم ملاصدرا ميگويد : جاعل جوهر را متحرك آفريده
است آيا بعد از اين فرض كه جوهر متحرك آفريده شده است ، آيا بازهم
بايد لحظه به لحظه دستش را بالای سر او داشته باشد ؟
جواب : شما وقتی میگوييد كه او را متحرك آفريده است پس علتش را
بالا سرش گرفتهايد و وقتی علتش را بال سرش گرفتهايد قهرا حركتی ضروری
خواهد بود ، چون حركت را با رابطه با جاعل در نظر گرفتهايد اما يك وقت
ذات حركت را در نظر ميگيريم بدون رابطهاش با جاعل و میخواهيم ببينيم
آيا ذات مرتبه قبلی جاعل مرتبه بعدی است ، يا فقط امكان جعل مرتبه بعدی
است ؟ سخن در همين فرض است اين فرض است كه ما ميگوييم مرتبه قبلی
امكان مرتبه بعدی است . بعضيها همينطور بی توجه ميگويند : حركت ذاتی
فلان شيئی است بدون اينكه معنای حركت را بدرستی تعقل كنند . حركت كه
يك امر انتزاعی عقلی مانند زوجيت برای اربعه نيست كه هرگاه ما اربعه
را در ذهنمان تصور كنيم زوجيت نيز بالضرورش برايش انتزاع شود .