بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حضرت مهدی (ع) فروغ تابان ولایت, محمدمحمدى اشتهاردى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     MAHDI001 -
     MAHDI002 -
     MAHDI003 -
     MAHDI004 -
     MAHDI005 -
     MAHDI006 -
     MAHDI007 -
     MAHDI008 -
     MAHDI009 -
     MAHDI010 -
     MAHDI011 -
     MAHDI012 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

نتيجه بحث و بررسى بيشتر 
از گفتار گذشته چنين نتيجه مى گيريم كه يار و ياور، آنهم ياران جانباز و مخلص وآگاه و متعهد از شرايط اوليه ظهور حضرت مهدى ((عج )) است بايد در همه نقاط جهان ،افرادى از مرد و زن آماده شوند و خود را با ياران حقيقى (عج ) تطبيق دهند، يارانى ممتاز وآگاه در همه زمينه ها، يارانى ايثارگر و رزمنده و دشمن برانداز.
و بايد علاقمندان به ظهور قائم (عج ) چنين باشند و چنين يارانى در همه جا به وجودآورند تا زمينه خوبى براى نزديك شدن ظهور گردند.
براى اين كه بيشتر به سلحشورى ياران حضرت مهدى (عج ) پى ببريم ، در پايان بهاين روايت نيز توجه كنيد:
امام باقر عليه السلام فرمود:
(( القى الرعب فى قلوب شيعتنا من عدونا، فاذا وقع امرنا و خرج مهدينا كان احدهم اجرىمن الليث وامضى من السنان و يطاعدونا و يقتله بكفيه ؛))
((امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افكنده شده و چون امر ما واقع شود وحضرت مهدى (عج ) ما خروج كند، هر كدام از دوستان ما از شير، دليرتر و از نيزه برانترشوند و دشمنان را پامال كنند و با دست و چنگ بكشند.)) (181)
به هر حال چنانكه از روايات استفاده مى شود: فتح و پيروزى همراه امام قائم (عج ) است وهر كجا كه مى رود فتح و پيروزى در آنجا به دست مى آيد. سرانجام در غرب و شرق بهحمايت از آن حضرت برمى خيزند. (182)(183)
و طبق روايتى سيصد و شصت مرد كامل الهى در بين حجرالاسود و مقام ابراهيم عليه السلامبا امام قائم (عج ) بيعت مى كنند... و آنها وزيران اويند كه بار سنگين مسئوليتهاى كشورجهانى را اداره مى نمايند. (184)
آن حضرت در فتح روم داراى هفتاد هزار سپاه است كه تكبير گويان آنجا را فتح مى كنند،غرش تكبير اول يك سوم روم را، و غرش دوم يك سوم ديگر روم را و غرش سوم كه همراهيورش قهرمانان است همه مردم را تحت پرچم امام قائم (عج ) قرار مى دهد، اسلام و مسلمينسربلند و پيروز مى شوند، و كفر و كافرانذليل و خوار گردند، و تنها دين خالص حكومت خواهد كرد. (185)
صليبها شكسته مى شوند و خوكها نابود مى گردند، عصر او عصر پرهيزكاران است ،يارانش پاك و خالص هستند و از آلودگيها بدورند و در خط حق كه خط آن حضرت ويارانش مى باشد گام برمى دارند و به عنوان((رجال الهى و وزيران آن حضرت )) ياد شده اند. (186)
و به فرموده امام باقر عليه السلام هفتاد هزار نفر از افراد راستين و خالص ازاهل كوفه به حمايت امام زمان عليه السلام برمى خيزند. (187)
اوتاد عصائب ، ابدال ، نجباء، رفقاء و اعاجم ؟ 
جالب اين كه در وصف ياران مهدى (عج ) واژه هايى مانند: ((اوتاد، عصائب ،ابدال ، نجباء، رفقا و اعاجم )) آمده كه با توجه به معانى اين عناوين با ويژگى هاىياران حضرت مهدى (عج ) نيز آشناتر مى شويم .
اوتاد  
قبلا گفتيم كه ايشان طبق روايات سى نفرند كه همواره در خدمت امام عصر(عج ) به سر مىبرند، هر كدام از آنها كه از دنيا بروند، فرد شايسته ديگرى جانشين او مى گردد.(188)
با توجه به كلمه ((اوتاد)) كه جمع ((وتد)) به معنى ميخ است و با توجه به آيه 7سوره نباء قرآن كه خداوند مى فرمايد:
(( والجبال اوتادا؛))
((ما كوهها را ميخهاى زمين قرار داديم .)) (كه زمين را نگهدارند و بوسيله آن ، زمين از همنپاشد)
نتيجه مى گيريم كه اين ياران از مردان بسيار خالص و دلاور هستند كه همچون كوهاستوار، در خدمت آن حضرت بسر مى برند.
عصائب  
طبق بعضى از روايات ، اينها ياران حضرت مهدى (عج ) در عراق هستند كه هنگام ظهور آنحضرت خود را به مكه مى رسانند و با او بيعت مى كنند. (189)
با توجه به معنى ((عصائب )) كه جمع عصبه به معنى جوانمردان رشيد و نيرومند است ،به دست مى آوريم كه ياران مهدى (عج ) بايد چنين باشند.
ناگفته نماند كه در بعضى از روايات حضرت مهدى (عج ) با عنوان ((اخيار)) خواندهشده اند. (190)
ابدال  
اينها از ياران حضرت مهدى (عج ) در شام هستند و هنگام خروج و ظهور آن حضرت خود رابه مكه مى رساند و با آن حضرت بيعت مى كنند. (191)
معنى ابدال چنانكه مرحوم طريحى در مجمع البحرين مى گويد: آنها جمعى از صالحان مىباشند، كه همواره در زمين هستند، وقتى يكى از آنها فوت كرد، خداوندبدل او شخص صالح ديگر را مى گذارد، اينها 40 يا 70 نفر در شام هستند و يا 30 نفردر جاى ديگر. (192)
بنابراين اينها مردان خالص و كامل و صالح روى زمين هستند. ضمنا ناگفته نماند كهشخصى از حضرت رضا عليه السلام در موردابدال پرسيد، آن حضرت فرمود: ابدال ، اوصياء پيامبران هستند. (193)
نجباء  
طبق روايتى كه از امام على عليه السلام و امام باقر عليه السلامنقل شده : اينها ياران مهدى (عج ) از سرزمين مصر هستند. (194)
با توجه به معنى ((نجباء)) كه جمع نجيب به معنى افراد پاك سرشت و خوش نفس وجوانمرد است ، نيز به ويژگى ديگر ياران مهدى (عج ) پى مى بريم .
رفقاء  
ياران حضرت مهدى (عج ) از كوفه هستند و خود را هنگام ظهور به مكه رسانده و با آنحضرت بيعت مى كنند و همچون پاره هاى متراكم ابر پاييزى به سوى مكه روانه مىشوند. (195)
با توجه به اينكه پنجاه نفر از سيصد و سيزده نفراهل كوفه هستند (196) و با توجه به معنى ((رفق )) و ((رفاقت )) كه نشانگر صفاو صميميت و پيوند محكم آنهاست به ويژگى ديگر ياران مخلص حضرت مهدى (عج ) نيزپى مى بريم .
اعاجم  
يعنى غير عرب ، چنانكه هم اكنون نيز ما نشانه هايش را در ايران ، افغانستان و پاكستانو... مى بينيم ، امام زمان عليه السلام ياران بسيار مقاوم و خستگى ناپذير و مخلص در اينكشورهاى عجمى دارد. همين ها مى توانند هسته مركزى ارتش نيرومند امام (عج ) را دركشورهاى عجمى تشكيل دهند و سپس به توسعه آن اقدام جدى كنند. (197)
با توجه به اينكه حكومت جهانى ارتش نيرومند و قوى وكامل مى خواهد. آن هم در اطراف امامى كه غرق در اسلحه هاى پيامبر اسلام صلى اللّه عليهو آله و سلم است و حتى اسب و شتر و دلدل و براق و پرچم پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله و سلم همراه اوست و مصحف مخصوص اميرمؤ منان على عليه السلام را در دست دارد.(198)
اين نيز قابل توجه است كه اميرمؤ منان على عليه السلام فرمود: اصحاب مهدى (عج )جوانند و پير در آنها يافت نمى شود، جز مثل سرمه در چشم و نمك در غذا، كه كمترين چيزدر غذا، نمك است . (199)
امدادهاى غيبى به كمك انقلابيون 
از آنجا كه مردان خدا به يارى حضرت قائم (عج ) مى شتابند و شب و روز براىبرقرارى حكومت جهانى تحت رهبرى آن حضرت تلاش مى كنند، خداوند نيز با امدادهاىغيبى خود بهترين حمايت را از آنجا خواهد كرد، چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:
((اگر شما خدا را يارى كنيد، خدا نيز شما را يارى مى كند، و قدمهاى شما را ثابت واستوار مى دارد.)) (200)
اينك به اين روايت كه فشرده روايات بسيارى است توجه كنيد:
((هنگام ظهور امام قائم (عج ) فرشته اى بالاى سر آن حضرت فرياد مى زند اين مهدى(عج ) خليفه خدا است ، پس از او پيروى كنيد، مردم به سوى او سراسيمه مى شوند، و اوحكومت شرق و غرب را به دست مى گيرد، خداوند او را به سه هزار فرشته كمك مىنمايد، اصحاب كهف از ياران او هستند، جبرئيل در پيشاپيش سپاهش ، وميكائيل در كنار سپاهش مى باشد، و حضرت مهدى (عج ) صندوق سكينه را از غار انطاكيهبيرون آورد، و اسفار تورات را از كوهى در شام خارج كرده و با آن يهود، احتجاج واستدلال مى كند و بسيارى از يهوديان مسلمان مى شوند.)) (201)
به اين ترتيب مى بينيم : بزرگترين امدادهاى غيبى به كمك حضرت مهدى (عج ) و يارانشمى شتابند و همه سختيها و ناگواريها براى او و يارانش آسان مى شوند.
چنانكه امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
(( يذل له كل صعب ؛))
((همه مشكلات در برابر امام قائم (عج ) تسليم و رام مى گردد.)) (202)
و اين موضوع بايد مسلمين را قوى دل و محكم كند آنها نهراسند و بدانند كمك خدا پشت سرآنهاست .
قرآن و مسئله حكومت جهانى 
مى پرسند:  
اگر حكومت جهانى مهدى (عج ) سراسر جهان را فرا خواهد گرفت ، و پرچم اسلام وتوحيد در همه نقاط زمين به اهتزاز در مى آيد، آيا در قرآن مجيد اين سند محكم و بزرگ وخلل ناپذير اسلام ، سخنى در اين باره به ميان آمده است ؟
پاسخ :  
آيات متعددى كه تاءويل آن تطبيق با حضرت ولى عصر(عج ) شده ، بسيار است (در اينباره به بحار، طبع جديد، ج 151 از ص 44 به بعد مراجعه گردد)، به عنوان نمونه :
1- در قرآن كريم مى خوانيم :  
((او خدائى است كه رسولش را با دلائلرهنمون بخش فرستاد تا آن را بر تمام دينها غالب گرداند هر چند اين موضوع خوشآيند مشركان نيست .)) (203)
اين آيه صريحا نويد مى دهد كه روزى خواهد آمد كه آئين اسلام همه اديان و مرامها را تحتالشعاع خود قرار مى دهد و سراسر جهان زير لواى اسلام قرار مى گيرد، كه منظور همانوقتى است كه حضرت مهدى (عج ) در سراسر جهان حكومت واحد اسلامىتشكيل مى دهد.
2- در سوره انبياء، آيه 105 مى خوانيم :  
((يقينا (بدانيد كه ) ما در زبور (كتاب حضرت داود عليه السلام ) نوشتيم پس از آنكهاين مطلب را در ذكر (تورات ) نيز نوشته بوديم كه : حتما بندگان صالح وارث زمين مىشوند.)) (204)
اين آيه حاكى است كه در كتابهاى آسمانى زبور و تورات و قرآن موضوع حكومتانسانهاى شايسته بر سراسر زمين نوشته شده است ، روشن است كه وعده خدا حق است ،روزى خواهد آمد كه بندگان صالح كه از نظر قرآن ، مسلمين راستيم هستند حكومت واحدصالحان را بر همه نقاط زمين برقرار مى سازند، كه اشاره به حكومت حضرت مهدى (عج) است .
3- در سوره نور، آيه 55 مى خوانيم :  
((خداوند با آنانكه ايمان آورده و كارهاى شايسته مى كنند وعده داده كه آنان را نماينده((خود)) در زمين گرداند همانگونه كه گذشتگان آنان را خليفه كرد وعده داده كه دينشانرا كه براى آنها پسنديده ، نيرومند گرداند و ترسشان رامبدل به امنيت و آرامش كند، و براى من شريك نمى گيرند. (205)
اين آيه بيانگر حكومت واحد بر سراسر زمين است به آنانكه ايمان وعمل صلاح دارند (يعنى منتظر واقعى هستند و با ايمان نيك خود زمينه سازى براى ايجادآينده درخشان مى كنند) نويد مى دهد كه خداوند حكومت زمين را بدست آنها مى سپرد، دين آنهانيرومند و قوى مى گردد، و در نتيجه آرامش و امنيت جانشين خوف و ناآرامى مى شود.
در پايان آيه اشاره به اين مطلب مى كند كه حكومت آنها بر سراسر زمين براساستوحيد و پرستش خداى يكتا و نفى هر گونه شرك است .
چنانكه در حديثى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در مورد عقائد اين حكومت واحدسراسرى فرمود:
(( فلا بيقى على وجه الارض احدا الا قال لا اله الا اللّه ؛))
((هيچ فردى روى زمين نمى ماند مگر اينكه معتقد است خدائى جز خداى يكتا وجود ندارد.))(206)
به اين ترتيب مى بينيم قرآن اين كتاب آسمانى نيز به حكومت درخشان و سراسر توحيدآينده كه همه مرم تحت پرچم توحيد قرار گرفته و مردم صالح زمام امور را بدست مىگيرند خبر مى دهد.
4- قرآن پس از ذكر فرعون و فرعونيان در اين آيه مى فرمايد:  
(( و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين؛)) (207)
((ما بر اين اراده كرديم كه به مستضعفان نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روىزمين قرار دهيم .))
اين آيه گر چه در ماجراى موسى عليه السلام و فرعوننازل شده كه خداوند موسى عليه السلام را بر فرعون و فرعونيان پيروز كرد ومستضعفان را به رهبرى موسى عليه السلام به حكومت رسانيد، ولى اين آيه هرگزمربوط به زمان خاص موسى عليه السلام نيست بلكه يك بشارت عمومى است در موردپيروزى حق بر باطل ، كه سرانجام اين پيروزى بطور جامع وكامل و جهانى بدست مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم صورت مى گيرد، چنانكهدر روايات به اين مطلب تصريح شده ، و مهدى (عج ) و پيروانش به موسى عليه السلامو پيروانش تشبيه شده اند و در روايت مى خوانيم ، امام سجاد عليه السلام فرمود:
((سوگند به كسى كه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را به حق بشارت دهند و بيمدهنده قرار داد، نيكان ما همانند موسى عليه السلام و پيروانش ‍ هستند و بدان ما همانندفرعون و پيروانش مى باشند.)) (208)
و امام على عليه السلام در تفسير آيه فوق فرمود:
((اين گروه آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ، خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت وفشارى كه بر آنان وارد مى شود برانگيزد و به آنان عزت مى دهد و دشمنان آنان راذليل و خوار مى كند.)) (209)
طول عمر امام قائم عج را چگونه حل مى كنيد؟ 
مى پرسند:  
اكنون كه سال 1417 هجرى قمرى است با توجه بهسال تولد امام قائم (عج ) كه سال 255 بوده ، 1162سال از عمر آن حضرت گذشته است ، آيا ممكن است شخصى اين قدر يا بيشتر عمر كند؟
پاسخ :  
اين سؤ ال در طول تاريخ از زمان مرحوم صدوق رحمه اللّه به بعد مطرح است و هم اكنونيكى از سؤ الات مربوط به آن حضرت است .
ما وقتى كه نظر دين و دانش ثابت كنيم كه عمر طولانى اين چنينىمحال نيست ، آنگاه مى گوئيم چه مانعى دارد خداوندمتعال با آن قدرت لايزال خود شرايطى را در شخصى به وجود آورد كه هزارانسال يا بيشتر عمر كند؟
اما از نظر دانش :  
زيست شناسان مى گويند: اگر اختلالها و آسيبهايى كه به انسان مى رسد و موجبكوتاهى عمر او مى شود رفع گردد، عمر او به 200سال خواهد رسيد. بعضى مى گويند انسان بايد 300سال عمر كند اين كه مى بينى 70 يا 80 سال عمر مى كند، بر اثر آن است كه عضوى ازاو فرسوده مى شود و به عضوهاى ديگر سرايت مى كند. (210)
و از آزمايشاتى كه دانشمندان ، روى حشرات و سلولها و گياهان كرده اند نشان مى دهد كهگاهى عمر آنها را به صدها بلكه به هزارها برابر رسانده اند.
((يورى فيالكوف )) استادپلى تكنيك ((كيف )) در شوروى سابق مى گويد:سلول كه سنگ اول و اصلى بناى جانداران مى باشد جاويد است و هرگز نمى ميرد،مشروط بر اين كه غذا داشته باشد و سرما و گرماى شديد سبب هلاكتش نشود.
وى اضافه مى كند: انسان بايد زنده و جاويد باشد هرگز از بين نرود زيرا سلولهاىتشكيل دهنده بدن او جاويد است . (211)
اما از نظر قرآن و احاديث  
از نظر دينى نه تنها هيچگونه دليلى بر انكار عمر طولانى در افراد استثنائى نداريم ،بلكه در تواريخ و روايات مذهبى مى خوانيم : ادريس عليه السلام و الياس عليه السلامو خضر عليه السلام و عسيى عليه السلام ، هنوز زنده اند و همچنين حضرت لقمان عليهالسلام و نوح عليه السلام و عاد عليه السلام و پيامبران ديگر، عمرهاى بسيار طولانىكرده اند، تا آنجا كه قرآن در آيه 4 سوره نمل درباره حضرت نوح عليه السلام مىگويد:
((نوح عليه السلام در ميان قوم خود هزار سال جز پنجاهسال (يعنى 950 سال ) درنگ كرد.)) و طبق روايات حضرت عاد 3500سال عمر كرد. (212)
بنابراين چه مانعى دارد كه خداوند تمام علل پيرى و فرسودگى را به امام زمانشآموخته باشد و او با بكار گرفتن آن ، عمر بسيار كند (213)
وقتى كه اصل مسئله محال نبود، قدرت و اراده خداوند بقيه امور را درست خواهد كرد.
ضمنا بايد به اين نكته توجه داشت كه استثنائها در جهان نمونه هاى بسيار دارد مانند:كشف ماهيهاى 000/000/3 ساله و كشف 000/4 دانه از يك بوته گندم ، و كشف آبى كهيخ نمى زند و... كه اينها هم حكايت از قدرت لايزال الهى مى كند و حاكى است كه اين طورنيست كه جهان هميشه در محور علل و معلول طبيعى معمولى ، بگردد، بلكه گاهىعلل مافوق علل طبيعى در كار است ، كه آن هم كار خدا است ، چنانكه قرآن اكرارا مىفرمايد:
((بدانيد حتما خداوند بر هر چيز تواناست )). (214)
ادعاى مهدويت و آمدن آن حضرت چيست ؟ 
پاسخ :  
به نظر نگارنده موضوع مدعيان مهدويت ، و قول به آمدن مهدى (عج ) و رفتنش بقدرمضحك است كه اصلا قابل بحث نيست و هيچگونه با قرآن و روايات اسلامى تطبيق نمىكند، چنانكه با خواندن اين كتاب و مقايسه مطالب آن با وضع زمان ، به آن پى مىبريد.
تنها به اين مطلب اشاره مى كنيم كه استعمارگران شرق و غرب براى اينكه ثروت بىحساب مشرق زمين را براى خود ببرند و چپاول كنند، و از طرفى حس مذهبى را در ميان مردماين سرزمين ها، بسيار قوى دانستند با به وجود آمدن بابى گرى و بهائى گرى وقاديانى گرى و... خواستند در صفوف مسلمانان اختلاف ايجاد كنند و تفرقه بيندازند وبه هدف شوم خود برسند و در اين راه گر چه نتيجه مطلوب نگرفتند، امام ضربه هاىبسيار وارد كردند، عرض خود را بردند، اما مسلمانان را در بعضى نقاط به زحمت انداختند،اميد آنكه ، مسلمانان با هوشيارى بيشتر كه ماهيت استعمارگران و توطئه هاى آنها رابشناسند. و متوجه باشند كه آنها از راه عقائد مذهبى مردم را فريب ندهند. (215)
رجعت چيست ؟ 
آيا مردان شايسته پس از مرگ ، در عصر حكومت مهدى (عج ) زنده خواهند شد؟ و در صفياران آن حضرت قرار مى گيرند؟
پاسخ :  
رجعت از ديدگاه تشيع يعنى خداوند عده اى از مردگان را با همان اندام و صورتى كهبودند زنده كرده و به دنيا برمى گرداند، به گروهى از آنان عزت مى دهد و گروهىرا ذليل خواهد كرد و حق مظلومان را از ستمگران مى گيرد و اين جريان پس از قيام مهدى(عج ) به وقوع مى پيوندد.
با توجه به اينكه زنده شدگان كسانى هستند كه در حد اعلاى ايمان و يا در حد اعلاىكفر و فسادند، پس از مدتى زنده شدن و دريافت كيفر و پاداش ‍ برخى از اعمالشان ،دوباره مى ميرند و در روز قيامت براى كيفر و پاداش ‍ كاملتر زنده مى شوند.
در قرآن آيات متعددى بر اين مطالب دلالت دارد از جمله آيه 10 سوره مؤ من و 260 سورهبقره و...
روايات هم در اين باره به حد تواتر (بسيار كه موجب علم است ) به ما رسيده است .(216)
در مورد حضرت ولى عصر(عج ) در روايات آمده ؛ آن حضرت پس از ظهور، عده اى از ظالمانرا به اذن خدا از قبرها بيرون مى كشد و به اذن خدا زنده مى كند و مجازات مى نمايد.
او يگانه منتقم خون امام حسين عليه السلام است چنانكه در دعاى ندبه مى خوانيم :
((اين الطالب بدم المقتول بكربلا اين المنصور على من اعتدى عليه وافترى ...؛
كجاست طالب خون حسين عليه السلام كه در كربلا كشته شد؟ كجاست آن يارى شده تايارى كند كسانى را كه حقشان پايمال شده است .))
از طرفى در روايات مى خوانيم : نواده هاى قاتلان حسين عليه السلام را به خاطر كارپدران ظالم شان مى كشد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
((هيچ مؤ منى نيست مگر اينكه هنگام قيام امام مهدى (عج ) در قبرش ‍خوشحال مى شود.)) (217)
و نيز فرمود:
((هنگام رجعت كسانى كه مومن خالص و كافر خالص هستند زنده مى شوند و به دنيابرمى گردند.)) (218)
و نيز فرمود:
((در پشت كوفه (نجف ) 27 مرد از هدايت شدگان و از بزرگان اصحاب زنده شده و بهامام ملحق مى شوند.)) (219)
وقتى كه قائم (عج ) قيام كرد خداوند همه اذيت كنندگان به مؤ منين را زنده مى كند تا بهمجازات دنيوى برسند و به داد مؤ منان نيز برسد.
و به يكى از يارانش به نام مفضل رحمه اللّه فرمود: تو وچهل و چهار نفر مردم ديگر با قائم (عج ) هستيد. (220)
به اين ترتيب مى بينيم رجعت مؤ منان مخلص و كافران محض ، در زمان حضور حضرتقائم (عج ) مسلم است .
ضمنا ناگفته نماند كه كشتن نواده قاتلان امام حسين عليه السلام با اينكه خودشان درقتل آن حضرت شركت نداشتند. طبق روايات بخاطر رضايت آنها از ظلم پدرانشان است .
و نيز در عصر رجعت ، پس از امام قائم (عج )، ائمه ديگر به دنيا برمى گردند و يكىپس از ديگرى حكومت مى كنند، حتى وقتى حضرت قائم (عج ) از دنيا رفت امام حسين عليهالسلام او را غسل مى دهد. (221)
تكذيب ملاقات با امام زمان عليه السلام 
مى پرسند:  
با اينكه طبق روايات كسانى را كه مدعى ديدار امام زمان (عج ) هستند بايد تكذيب كرد پسچرا به ذكر نمونه هائى از ديدار كنندگان ، در اين كتاب يا در كتابهائى مانند:بحارالاءنوار، اثباة الهداة و كشف الغمه و... پرداخته شده است ؟
پاسخ :  
نظر به اينكه : مدعيان در بسيارى از مواقع ، مى خواهند با اين ادعا سوء استفاده كنند،چنانكه در تاريخ مكرر ديده شده است .
و نظر به اينكه در بعضى از موارد در زمانهاى معاصر امامان عليهم السلام و نزديك بهآن ، براى حفظ جان ، تقيه واجب بوده است و اگر كسى چنين ادعائى مى كرد در مخاطرهقرار مى گرفت .
و امور ديگر كه بر ما پنهان است موجب آن شده كه ائمه عليهم السلام دستور داده اند كههر كس گفت : من امام زمان عليه السلام را ديده ام ، او را تكذيب كنيد و يا اينكه تكذيبمربوط به احكام است ، يعنى كسى كه حكمى از اسلام را از امام زمان عليه السلامنقل كند او را قبول نكنيد.
وانگهى داستان ديدار كنندگان نوعا بعد از مرگشان آشكار شده است ، به هرحال اگر سوء استفاده و تقيه و آثار سوء و ياعوامل مهمترى در كتمان نباشد، اظهار آن ظاهرا بى مانع خواهد بود (واللّه اعلم ).
زندگى شخصى امام عصرعج چگونه است ؟ 
پاسخ :  
زندگى او همچون زندگى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان معصوم عليهمالسلام است او در دوران حكومتش همچون طاغوتيان و مستكبران زندگى نمى كند و در كاخهاىآسمان خراش نمى نشيند، لباس و غذا و برخوردش با مردم بسيار ساده است .
حضرت رضا عليه السلام فرمود:
(( و ما لباس القائم (عج ) الا الغليظ و لا طعامه الا الخشب ؛))
((لباس قائم (عج ) جز پارچه زبر و خشن ، و غذاى او جز غذاى ساده نيست .)) (222)
او در برخورد با مستضعفان آنچنان است كه به فرموده پيامبر صلى اللّه عليه و آله وسلم .
هنگام حكومت مهدى (عج ) نيازمندانى به حضورش مى آيند و درخواست نيازمنديهاى خود مىكنند، آن حضرت مقدارى كه درخواست كنندگان بتوانندحمل كنند بدون شماره به آنها مى دهد. (223)
آرى اين همان روش پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امام على عليه السلام و سايرامامان معصوم عليهم السلام است .
امام على عليه السلام مى فرمايد:
((پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هنگام غذا خوردن روى زمين مى نشست و با دست خودكفشهايش را مى دوخت و لباسش را وصله مى كرد.)) (224)
و حضرت على عليه السلام در مورد خودش هنگام حكومت فرمود:
((امام شما با اين قدرت و مكنت از دنيا به دو لباس كهنه و عادى ، و از غذا به دو قرضنان اكتفا كرده است .)) (225)
اين عمل انقلابى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام بايد سرمشقهمه باشد، چرا كه انسان تا خود را از اسارتهاى مادى نرهاند، نمى تواند خيزش كند ودر فضاى معنويت به پرواز در آيد، از طرفى مفاسدتجمل پرستى و ولخرجى اسراف و اتراف بر كسى پوشيده نيست ، بنابراين بيائيم درزندگى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و آلش عليهم السلام اقتداء كنيم .
همين معنى در حديثى از امام صادق عليه السلام براى يار و شاگرد با وفايش ‍مفضل (رحمة اللّه ) بيان شده است ، به مفضل (رحمة اللّه ) فرمود:
كار امام قائم سياست شب و سياحت روز و غذاى ساده است همچون زندگى اميرالمؤ منين عليهالسلام . (226)
علامه مجلسى (رحمة اللّه ) گويد: منظور از سياست شب ، رتق و فتق امور و اتخاذ روشهاىسياسى در پيشبرد هدفهاى سياسى و طرح ريزى در اين باره است .
و منظور از سياحت روز، تلاش و حضور در صحنه اجتماع براى مبارزه و جهاد با دشمن وتاءمين نيازهاى مردم و رسيدگى به درد دل آنها است .
و منظور از خوراك ساده هم معلوم است ، خلاصه اينكه روش زندگى اش ‍ همچون روشحضرت على عليه السلام مى باشد. (227)
البته بايد توجه داشت كه آن حضرت هنگام قيام و حضور در جبهه جنگ با دشمن ، غرق دراسلحه است ، زره رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در تن شمشير ذوالفقار آنحضرت در دست و كلاهخود آن حضرت را بر سر دارد. (228)
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
((تراث رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به امام قائم (عج ) مى رسد، يكى ازياران پرسيد تراث چيست ؟
فرمود: شمشير، زره ، عمامه ، لباس برد، شلاق و اسب و زين و آلات جنگىرسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است .)) (229)
آرامش با جنگ نمى سازد؟ 
مى پرسند:  
اگر سراسر زمين تحت يك حكومت قرار مى گيرد و همه تحت پرچم توحيد بسر مى برندو امنيت و آرامش و صفا، در همه جا حاكم است ، پس جنگ مهدى (عج ) با مخالفان براى چيست ؟اگر جنگ هست امنيت نيست وانگهى چرا اين همه از شمشير سخن به ميان آمده ، مگر حكومت زوراست ؟
پاسخ :  
به نظر مى رسد اين ناآراميها و جنگها در مراحلاول ظهور باشد، چنانكه نوعا دوره اول انقلابها تواءم با درگيريها و جنگها است ،وانگهى آنانكه منافع ماديشان در خطر است و مانع عدالت اجتماعى مى شوند، به مخالفتبرمى خيزند، كه اولا در اقليتند و ثانيا نارضايتى آنهادليل بى عدالتى و ناآرامى نيست و حاكى از نقص حكومت نمى باشد.
اينكه در روايات آمده : امام عصر(عج ) پنج يا هفتسال و يا 9 سال و يا 20 سال (230) و ياچهل سال و يا 309 سال (231) به مقدار خواباول اصحاب كهف در آن غار، حكومت مى كند، شايد اشاره بهمراحل كهف در آن غار، حكومت مى كند، شايد اشاره بهمراحل حكومت باشد، به اين بيان كه تشكل و پايه ريزى حكومت در پنج و هفت و نهسال اول صورت مى گيرد و پس از گذشت چهلسال به حد كمال مى رسد و بيش از 300 سال ادامه مى يابد. بنابراين ممكن است ايندرگيريها و يا توطئه ها و كارشكنى عناصر كافر و سودجو، در آن سالهاىاول حكومت باشد، اما پس ‍ از چهل سال ، عدل و داد همه جا را فرا مى گيرد و ديگر هيچ مانعو مزاحم و توطئه گر و ضد انقلابى باقى نمى ماند.
چنين فرضى از نظر عقل و جامعه شناسى ، صحيح به نظر مى رسد زيرا طبيعى است كهبعضى از برنامه ها (اگر از طريق اعجاز نباشد) نياز به انقلاب فرهنگى دراز مدتدارد، و نمى توان يك شبه ره صد ساله را طى كرد.
و اگر در روايات ، مكرر از شمشير امام قائم (عج ) سخن به ميان آمده حتى مانع زكات ،اعدام مى شود، اين به آن معنى نيست كه حكومت ، زورى است بلكه اين شمشير به عنوانقصاص و مقابله به مثل با مخالفان و خائنان و زورگويان و توطئه گران و توطئهگران است ، همان گونه كه در قرآن كريم آمده است :
((و آهن (شمشير و اسلحه عدالت ) را فرستاديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براىمردم است .)) (232)
و يا در جاى ديگر مى فرمايد:
((براى شما در قصاص ، زندگى است اى انديشمندان .)) (233)
بنابراين ، اين شمشير براى امنيت و آسايش و صفاى مردم و قصاص و مقابله بهمثل است كه در تمام دنيا به عنوان يك اصل پذيرفته شده است . تا مبادا عده اى سود جو وخائن ، به امنيت و آسايش مردم ضربه بزنند، و هرج و مرج ايجاد كنند، به اين ترتيب مىتوانيم بدست بياوريم كه انقلاب مهدى (عج ) در بعضى از امور تدريجى و در برخى ازامور فورى و انقلابى است .

next page

fehrest page

back page