|
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: استغفار آنحضرت و ساير ائمه عليهم السلام بخاطر گناه نبودهاست زيرا اماميه اتفاق دارند كه آنان معصومند، اربلى در كتاب كشف الغمه گويد: انبياءچون دلهاشان مستغرق ذكر خدا (و ياد او) است و متوجهكمال و محو جلال اويند و هر نوع اشتغال بخوردنى و نوشيدنى و زناشوئى از مباحاتتيرگى در دل آنها آورد و آنرا بر خود روا ندانند و از آنحال بسوى خدا استغفار و توبه كنند زيرا هماناشتغال كوچك و مباح را براى خود خطا و گناه دانند و از آن توبه كنند. (مترجم گويد:وجوه ديگرى نيز درباره استغفار معصومين عليهم السلام گفته اند كه ما بعضى از آنرا درپاورقى كشف الغمه ج 3 ص 44 بيان نموده ايم ).
شرح :
|
|
|
|
|
شرح :
يعنى اين مهلت كه من گفتم مخصوص بمؤ من است وشامل كافر و مخالف نيست .
شرح :
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: ((هفتصد گناه او را ميآمرزد)) يعنى از گناهانى كه در آنروز كردهاست ، سپس فرمود. ((و خيرى نيست در بنده ...)) تا بنده باين كلام مغرور نگردد و روزىهفتصد گناه كند زيرا چنين كسى خيرى در او نيست و موفق باستغفار و توبه نگردد، وگناه در اين حديث شامل صغيره و كبيره و مخلوط از هر دوى آنها گردد.
شرح :
*باب در آنچه خداى عزو جل هنگام توبه آدم عليه السلام به او عطا فرمود*بَابٌ فِيمَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ ع وَقْتَ التَّوْبَةِ |
|
|
شرح :
مجلسى (ره ) از شيخ بهائى در اربعين نقل كند گفته است : مقصود بپذيرفتن توبهساقط كردن عقابى است كه بر اين گناهى كه از آن توبه كرده مترتب شده بود وسقوط عقاب بسبب توبه از چيزهائى است كه مورد اتفاقاهل اسلام است ، و خلافى كه هست در اين است كه آيا پذيرش توبه بر خدا لازم است كهاگر بعد از توبه عقاب كند ستم باشد، يا آن تفضلى است كه خداوند از جهت كرم و رحمتببندگانش فرموده ؟ معتزله باولى قائل شده اند و آنرا بر خدا لازم دانند، و اشاعره بهدوم قائل شده اند و شيخ طوسى (ره ) در كتاب اقتصاد و علامه (ره ) در برخى از كتابهاىكلامى خود همين قول را اختيار فرموده اند، و محقق طوسى در كتاب تجريد توقف كرده است، و آنچه شيخ طوسى و علامه اختيار كرده اند همان ظاهر است .
شرح :
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: اين حديث در باب ((لزوم حجت بر عالم )) گذشت ، و اينكه فرمود:((براى عالم توبه نيست ....)) گويا مراد بعالم كسى است كه شاهد براحوال آخرت باشد، و مقصود از جاهل آنكس است كه آنرا مشاهده نكرده ، و ممكن است مقصود ازعالم و جاهل همان معناى معروف و متبادر آن باشد و در اينصورت حديث موافق شود با ظاهرآيه شريفه ((انما التوبة على اللّه للذين يعملون السوء بجهالة ...الايه )) (سورهنساء آيه 17) سپس تفاسيرى كه در آيه شده استنقل كند.
توضيح :
|
*باب لمم گناهان خرد، يا سبك از نظر عقاب*بَابُ اللَّمَمِ |
|
|
توضيح :
: ((هنه در اين حديث به معناى ((چيز)) ولى چون در خود حديث حضرت به گناه تفسيرفرموده است از ترجمه ((الهنة بعد الهنة )) خود دارى شد)) و ((هنه )) كلمه كنايه است.
شرح :
|
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: عورت بچيز قبيح گويند، و بهر چيز كه از آن شرم آيد و ظاهر ايناست كه مقصود اظهار و آشكار نمودن گناهان خودش باشد كه اعتراف بآن موجب حد وتعريز بوده ، دستور داد كه ((آنها را دور سازيد)) تا نزد ما بگناه خود اقرار نكنندبلكه (برود) و ميان خود و خداوند توبه كند، ومحتمل است مقصود اظهار عيبب ديگرى بوده كه مشهور بدان نشده چه براى غيبت كردن از اويا براى اداء شهادت ، زيرا پنهان كردن عيبها بهتر است ، لكناحتمال اول ظاهرتر است و در كتاب حدود مؤ يدى بر آن بيايد، و گفته شده است :آنحضرت جمعى از اصحابش كه فراست داشتند به آنها دستور داده بود كه از ورودكسانى كه اهل افشاء اسرار هستند به نزد آنها جلوگيرى كنند، زيرا با شدت خوف وتقيه كه در كار بوده فاش شدن اسرار ائمه عليهم السلام براى آنها و شيعيانشانمصلحت نبوده است .
شرح :
|
شرح :