|
|
|
|
|
شرح :
مجلسى عليه الرحمة گويد: گويا مقصود نهى از حضور درجائى است كه موجب تهمت بفسقيا كفر يا ذمائم اخلاقى گردد، زيرا انسان نزد مردم متهم باين صفات گردد و گاهى دردل انسان نيز اثر كند و باطن شخص ملوث گردد، و ممكن است كه مقصود جلوگيرى ازمجالست با كسانى باشد كه ايجاد شكوك و شبهه در دين كنند وبخيال خود آن را كياست پندارند و مردم را بدين وسيله از طريقاهل يقين گمراه كنند.
شرح :
|
|
|
|
|
|
شرح :
يحيى بن ام الطويل مطعمى از اصحاب حضرت زين العابدين (عليه السلام ) است ، وفضل بن شاذان گفته است : در اول كار على بن الحسين (عليه السلام ) بجز پنج نفرنبودند كه از جمله آنها يحيى بن ام الطويل بود، و از حضرت صادق عليه السلام روايتكرده كه فرمود: پس از شهادت حسين عليه السلام مردم برگشتند جز سه نفر: ابو خالدكابلى ، و يحيى بن ام الطويل ، و جبير بن مطعم ، سپس مردم (كم كم ) آمدند و پيوستند وفراوان شدند. و از حضرت باقر عليه السلام رواست شده كه حجاج يحيى را خواست وگفت به ابى تراب لعنت كن و دستور داد كه دست و پايش را قطع كنند و او را كشت .
شرح :
*باب اصناف مردم*بَابُ أَصْنَافِ النَّاسِ |
|
شرح :
شش گروه كه امام عليه السلام فرمود: باعتبار اينستكه دستهاول بر دو دسته شوند يك دستهه اهل وعد ببهشت ، و يك دستهاهل وعيد بدوزخ كه بنا بر اين شش گروه ميشوند چنانچه از حديث بعد معلوم شود، مجلسىعليه الرحمة گويد: اينكه فرمود: ((اهل وعيد)) يعنىاهل وعد و وعيد و از باب تغليب بذكر يكى از آندو اكتفا فرمود، و در پاره اى از نسخه هاكلمه الوعد (بجاى الوعيد) ذكر شده ، و در برخى ((وعدين )) است و او ظاهرتر استيعنى كسانيكه درباره آنها وعده ثواب يا تهديد بعقاب محقق شده كه هرگاه بيكى از ايندو حالت بميرند، پس اهل وعد اهل بهشتند و اهل و عيداهل دوزخ .
و در جمله ((لا يسطيعون حيلة ...)) كه نه چاره دارند و نه راه بجائى برند. گويد:يعنى عاجزند از هجرت بمدينه چون خرجى و وسيله ندارند و چاره اى هم ندارند و راهنجاتى از شهر مكه ندارند ((اينانند كه اميد است خداوند از ايشان در گذرد)) چون درهجرت نكردن بمدينه معذورند. اين گفتار مفسرين است ، ولى بنا برتاءويل امام (عليه السلام ) يعنى توانائى بر فهميدن از روىدليل براى كفر ندارند و راهى هم بر ايمان بواسطه ابله بودن و كم خرديشان ندارند،پس ايشان معذورند، و شايد اين از بطون آيه باشد و ممكن است ظاهر آيه نيزشامل آن باشد چون در مكه انسانى از اين قبيل وجود داشتند كه براى آنهاتحصيل آن ميسر نبوده است .
و اما اعراف پس تفسير آن در سابق گذشت ، و برخى از مفسرين گفته اند: آن ديوارى استميانه بهشت و جهنم ، سپس اشكال و جوابى نقل مى كند كه ذكر آنبطول انجامد و براى توضيح بيشتر خوانندگان محترم بتفاسير رجوع كنند.
و در جمله ((لا يسطيعون حيلة ...)) كه نه چاره دارند و نه راه بجائى برند. گويد:يعنى عاجزند از هجرت بمدينه چون خرجى و وسيله ندارند و چاره اى هم ندارند و راهنجاتى از شهر مكه ندارند ((اينانند كه اميد است خداوند از ايشان در گذرد)) چون درهجرت نكردن بمدينه معذورند. اين گفتار مفسرين است ، ولى بنا برتاءويل امام (عليه السلام ) يعنى توانائى بر فهميدن از روىدليل براى كفر ندارند و راهى هم بر ايمان بواسطه ابله بودن و كم خرديشان ندارند،پس ايشان معذورند، و شايد اين از بطون آيه باشد و ممكن است ظاهر آيه نيزشامل آن باشد چون در مكه انسانى از اين قبيل وجود داشتند كه براى آنهاتحصيل آن ميسر نبوده است .
و اما اعراف پس تفسير آن در سابق گذشت ، و برخى از مفسرين گفته اند: آن ديوارى استميانه بهشت و جهنم ، سپس اشكال و جوابى نقل مى كند كه ذكر آنبطول انجامد و براى توضيح بيشتر خوانندگان محترم بتفاسير رجوع كنند.
|