بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (ره), مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
     IRA00001 -
     IRA00002 -
     IRA00003 -
     IRA00004 -
     IRA00005 -
     IRA00006 -
     IRA00007 -
     IRA00008 -
     IRA00009 -
     IRA00010 -
     IRA00011 -
     IRA00012 -
     IRA00013 -
     IRA00014 -
     IRA00015 -
     IRA00016 -
     IRA00017 -
     IRA00018 -
     IRA00019 -
     IRA00020 -
     IRA00021 -
     IRA00022 -
     IRA00023 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بخش دوم : دوره رضاخان ، فصل يازدهم : لايحه كاپيتولاسيون 
لايحه كاپيتولاسيون (1) 
قانونى در مجلس بردند در آن قانون اولا ما را ملحق كردند به پيمان وين (839) وثانيا الحاق كردند به پيمان وين كه تمام مستشاران نظامى آمريكا با خانواده هايشان ،با كارمندهاى فنى شان ، با كارمندان ادارى شان ، با خدمه شان ، با هر كس كه بستگىبه آنها دارد، اينها از هر جنايتى كه در ايران بكنند مصون هستند، اگر يك خادم امريكايى ،اگر يك آشپز امريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوبكند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد دادگاه هاى ايران حق ندارند محاكمه كنندبازپرسى كنند بايد برود امريكا آنجا در امريكا ارباب ها تكليف را معين كنند دولتسابق اين تصويب را كرده بود و به كسى نگفت دولت حاضر اين تصويب نامه را در چندروز پيش از اين برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يك قيام وقعود مطلب را تمام كردند و باز نفسشان در نيامد در اين چند روز اين تصويب نامه رابردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائى كردند، مخالفت هائى شد، بعضى از وكلاهم مخالفت هائى كردند، صحبت هائى كردند لكن مطلب را گذراندند، باكمال وقاحت گذراندند، دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد ملت ايران رااز سگ هاى امريكا پست تر كردند، اگر چنانچه كسى سگ امريكائى را زير بگيرد بازخواست از او مى كنند، اگر شاه ايران يك سگ امريكائى را زير بگيرد باز خواست مى كنندو اگر چنانچه يك آشپز امريكائى شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد،بزرگتر مقام را زير بگيرد هيچ كس حق تعرض ندارد، چرا؟ براى اينكه مى خواستند وامبگيرند از امريكا، امريكا گفت اين كار بايد بشود لابد اينجور است بعد از سه چهار روزوام 200 ميليونى ، 200 ميليون دلارى تقاضا كردند، دولت تصويب كرد كه در ظرف 5سال مبلغ مزبور به دولت ايران بدهند و در عرض 10سال 300 ميليون بگيرند، مى فهميد يعنى چه ؟ دويست ميليون دلار، هر دلارى 8 تومان درعرض پنج سال وام بدهند به دولت ايران براى نظام و در عرض 10سال سيصد ميليون ، آنطور كه حساب كردند 300 ميليون دلار از ايران بگيرند يعنى100 ميليون دلار يعنى 800 ميليون تومان از ايران در ازاى اين وام نفع گيرند معذلكايران خودش را فروخت براى اين دلارها، ايراناستقلال ما را فروخت ، ما را جزء دول مستعمره حساب كرد، ملت مسلم ايران را پست تر ازوحشى ها در دنيا معرفى كرد، در ازاى وام 200 ميليون كه 300 ميليون دلار پسبدهند.(840)
لايحه كاپيتولاسيون (2) 
براى مستشارها مصونيت مى گيريد؟ بيچاره وكلا داد زدند آقا از اين دوست هاى ما بخواهيدبه ما اين قدر تحميل نكنند، ما را نفروشيد، ما را به صورت مستعمره درنياوريد، كىگوش داد به اينها از پيمان و اين يك ماده را اصلا ذكر نكرده اند، ماده 32 ذكر نشده است ،من نمى دانم آن ماده چه است ، من كه نمى دانم رئيس مجلس هم نمى داند، وكلا هم نمى دانند،نمى دانند كه قبول كردند طرح را، طرح را قبول كردند، طرح را امضا كردند، تصويبكردند اما عده اى اقرار كردند كه ما اصلا نمى دانيم چيست آنها هم لابد امضاء نكرده باشندآن عده ديگر بدتر از آنها بودند، يك عده جهالند اينها.
رجال سياسى ما، صاحب منصب هاى بزرگ ما، رجال سياسى ما، يكى بعد از ديگرى را كنارمى گذارند، الان در مملكت ما به دست رجال سياسى كه وطنخواه باشند چيزى نيست ، دردست آنها چيزى نيست ، ارتش هم بداند يكى تان را بعد از ديگرى كنار مى گذارند، ديگربراى شما آبرو گذاشتند؟ براى نظام شما آبرو گذاشتند كه يك سرباز امريكائى بريك ارتشبد ما مقدم است ؟ يك آشپز امريكائى بر يك ارتشبد ما مقدم شد در ايران ؟ ديگربراى شما آبرو باقى ماند؟ اگر من بودم استعفا مى كردم ، اگر من نظامى بودم استعفامى كردم ، من اين ننگ را قبول نمى كردم ، اگر منوكيل مجلس بودم استعفا مى كردم .
بايد نفوذ ايرانى ها قطع بشود بايد مصونيت براى آشپزهاى امريكائى ، براى مكانيكامريكائى ، براى ادارى امريكائى ، ادارى و فنى ، مامورين ، كارمندان ادراى ، كارمندانفنى براى خانواده هايشان مصونيت باشد لكن آقاى قاضى (841) در حبسباشند.(842)
لايحه كاپيتولاسيون (3) 
بسم الله الرحمن الرحيم
(لن يجعل الله للكافرين على المومنين سبيلا)(843)
آيا ملت ايران مى داند در اين روزها در مجلس چه گذشت ؟ مى داند بدون اطلاع ملت و بهطور قاچاق چه جنايتى واقع شد؟ مى داند مجلس به پيشنهاد دولت سند بردگى ملتايران را امضاء كرد؟ اقرار به مستعمره بودن ايران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان رابه آمريكا داد، قلم سياه كشيد بر جميع مفاخر اسلامى و ملى ما، قلم سرخ كشيد بر تماملاف و گزاف هاى چندين ساله سران قوم ، ايران را از عقب افتاده ترين ممالك دنيا پستتر كرد؟ اهانت به ارتش محترم ايران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حيثيت دادگاه هاىايران را پايمال كرد؟ به ننگين ترين تصويب نامه دولت سابق با پيشنهاد دولتحاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت هاى سرى ، راى مثبت داد؟ ملت ايران را در تحتاسارت آمريكائى ها قرار داد؟ اكنون مستشاران نظامى و غير نظامى امريكا با جميع خانوادهو مستخدمين آنها آزادند هر جنايتى بكنند، هر خيانتى بكنند، پليس ايران حق بازداشت آنها راندارد دادگاه هاى ايران حق رسيدگى ندارند، چرا؟ براى آنكه آمريكا مملكت دلار است ودولت ايران محتاج به دلار.
به حسب اين راى ننگين ، اگر يك مستشار آمريكائى يا يك خادم مستشار آمريكائى به يكىاز مراجع تقليد ايران ، به يكى از افراد محترم ملت ، به يكى از صاحب منصبان عالىرتبه ايران هر جسارتى بكند، هر خيانتى بنمايد، پليس حق بازداشت او را ندارد، محاكمايران حق رسيدگى ندارد ولى اگر به يك سگ آنها تعرضى بشود، پليس بايد دخالتكند، دادگاه بايد رسيدگى نمايد.
امروز كه دولت هاى مستعمره يكى پس از ديگرى با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشاراستعمار خارج مى كنند و زنجيرهاى اسارت را پاره مى كند، مجلس مترقى ايران با ادعاىسابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله ، با لاف همرديف بودن با ممالك مترقيه به ننگينترين و موهن ترين تصويب نامه غلط دولت هاى بى حيثيت راى مى دهد و ملت شريف ايرانرا پست ترين و عقب افتاده ترين ملل به عالم معرفى مى كند و با سرافرازى هر چهتمامتر، دولت از تصويب نامه غلط دفاع مى كند و مجلس راى مى دهد.
از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند كه اين طرح مفتضح را به دولت پاكستان ،اندونزى ، تركيه ، آلمان غربى پيشنهاد كرده اند و هيچكدام زير بار اين اسارت نرفتهاند، تنها دولت ايران است كه اينقدر با حيثيت ملت و اسلاميت ما بازى مى كند و آن را بهباد فنا مى دهد.
علماء و روحانيت كه مى گويند بايد قدرت سرنيزه در مقدرات كشور دخالت نكند، بايدوكلاى پارلمان مبعوث از ملت باشند، بايد دولتها ملى باشند، بايد اختناق از مطبوعاتبرداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نكنند و آزادى را از ملت مسلمان سلب ننمايند،براى آن است كه اين ننگها را بر ملت تحميل نكنند و ما را مواجه با اين مصيبتها ننمايند.
چرا وكلاى پارلمان با آنكه به حسب قاعده انسانيت و مليت با همچو سند اسارتى صد درصد مخالف هستند، نفس نمى كشند و جز دو سه نفر آنها كه معلوم است با اضطراب صحبتكرده اند، خاموش نشسته اند؟ براى آنكه اتكاء به ملت ندارند، دست نشانده هستند و قدرتمخالفت ندارند، آنها را با يك اشاره بيرون ريزند، به زندان مى اندازند.
آيا ملت ايران مى داند كه افسران ارتش به جاى سوگند به قرآن مجيد، سوگند بهكتاب آسمانى كه به آن اعتقاد دارم ياد كردند، اين همان خطرى است كه كرارا تذكر داده ام، خطر براى قرآن مجيد، براى اسلام عزيز، خطر براى مملكت اسلام ، خطر براىاستقلال كشور من نمى دانم دستگاه جبار از قرآن كريم چه بديى ديده است ، از پناه بهاسلام و قرآن چه ضررى برده است كه اينقدر پافشارى براى محو اسم آن مى كند اگرپناه به قرآن و اسلام بياوريد، اجنبى به خود اجازه نمى دهد كه از شما سند بردگىبگيرد، اجازه نمى دهد كه مفاخر ملى و اسلامى شماپايمال شود جدا بودن ملت از هيئت حاكمه ، برخوردار نبودن آنها از پشتيبانى ملت ، اينمصيبت ها را پيش مى آورد.
اكنون من اعلام مى كنم كه اين راى ننگين مجلسين ، مخالف اسلام و قرآن است و قانونيتندارد، مخالف راى ملت مسلمان است وكلاى مجلسينوكيل ملت نيستند، وكلاى سرنيزه هستند، راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچارزشى ندارد و اگر اجنبى ها بخواهند از اين راى كثيف سوء استفاده كنند، تكليف ملت تعيينخواهد شد دنيا بداند كه هر گرفتاريى كه ملت ايران وملل مسلمين دارند، از اجانب است ، از آمريكاست ملل اسلام از اجانب عموما از آمريكا خصوصامتنفر است ، بدبختى دول اسلامى ، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست ، اجانبند كه مخازنپرقيمت زيرزمينى ما را به يغما برده و مى برند، انگليس است كه ساليان دراز طلاىسياه ما را با بهاى ناچيز برده و مى برد، اجانبند كه كشور عزيز ما رااشغال كرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله كرده و سربازان ما را از پا در آوردند.
ديروز ممالك اسلامى به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند امروز بهچنگال آمريكا و عمال آن آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى كند، آمريكاست كهبه اسرائيل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند، آمريكاست كه وكلا را يا بىواسطه يا باواسطه بر ملت ايران تحميل مى كند، آمريكاست كه اسلام و قرآن مجيد را بهحال خود مضر مى داند و مى خواهد آنها را از جلوى خود بردارد، آمريكاست كه روحانيون راخار راه استعمار مى داند و بايد آنها را به حبس و زجر و اهانت بكشد، آمريكاست كه بهمجلس و دولت ايران فشار مى آورد كه چنين تصويب نامه مفتضحى را كه تمام مفاخراسلامى و ملى ما را پايمال مى كند تصويب و اجرا كنند، آمريكاست كه با ملت اسلام معاملهوحشيگرى و بدتر از آن مى نمايد.
بر ملت ايران است كه اين زنجيرها را پاره كنند! بر ارتش ايران است كه اجازه ندهند چنينكارهاى ننگينى در ايران واقع شود، از بالاترها به هر وسيله هست بخواهند اين سنداستعمار را پاره كنند، اين دولت را ساقط كنند، وكلائى كه به اين امر مفتضح راى دادنداز مجلس بيرون كنند بر ملت است كه از علماى خود بخواهند در اين امر ساكت ننشينند برعلماى اعلام است كه از مراجع اسلام بخواهند اين امر را نديده نگيرند بر فضلا و مدرسينحوزه علميه است كه از علماء اعلام بخواهند كه سكوت را بشكنند بر طلاب علوم است كه ازمدرسين بخواهند كه غافل از اين امر نباشند بر ملت مسلمان است كه از وعاظ و خطباءبخواهند كه آنان را كه آگاه از اين مصيبت بزرگ نيستند آگاه كنند بر خطباء و وعاظ استكه با بيان محكم ، بى هراس بر اين امر ننگين اعتراض كنند و ملت را بيدار كند براساتيد دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زير پرده است مطلع كنند بر جوانان دانشگاهىاست كه با حرارت با اين طرح مفتضح مخالفت كنند، با آرامش و با شعارهاى حساسمخالفت دانشگاه را به ملت هاى دنيا برسانند بر دانشجويان ممالك خارجه است كه در اينامر حياتى كه آبروى مذهب و ملت را در خطر انداخته ساكت ننشينند بر پيشواياندول اسلامى است كه فرياد ما را به دنيا برسانند و از مراكز پخش آزاد، ناله جانسوزاين ملت بدبخت را به جهان گوشزد كنند بر علماء و خطباىملل اسلامى است كه با سيل اعتراض ، اين ننگ را از جبهه ملت معظم ايران ، برادراناسلامى خود بزدايند و بر جميع طبقات ملت است كه از مناقشات جزئى موسمى خود صرفنظر كرده و در راه هدف مقدس استقلال و بيرون رفتن از قيد اسارت كوشش كنند بررجال شريف سياسى است كه ما را از مطالب زير پرده كه در مجلس گفته شده ، آگاهنمايند بر احزاب سياسى است در اين امر مشترك با يكديگر توافق كنند.
هدف مراجع عظام و روحانيون در هر جا باشند يكى است و آن پشتيبانى از ديانت مقدسهاسلام و قرآن مجيد و طرفدارى از مسلمين است ، اختلافى بين علماى اعلام و نگهبانان اسلامدر اين هدف مقدس نيست اگر فرضا اختلاف اجتهاد و نظرى در امرى جزئى و ناچيز باشدمثل ساير اختلافات در امور فرعى ، مانع از وحدت نظر در امور اصولى نيست اگرسازمان هاى دولتى گمان كرده اند با سمپاشى ها مى توانند ما را از هدف مقدس خودمنحرف كنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا كرده اند اينجانب كهيك نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم ، در موقع خطير و براى مصالحبزرگ اسلامى حاضرم براى كوچكترين افراد، تواضع و كوچكى كنم ، تا چه رسد بهعلماى اعلام و مراجع عظام كثر الله امثالهم لازم است جوان هاى متعصب و طلاب تازه كار اززبان و قلم خود جلوگيرى كنند و در راه اسلام و هدف مقدس ‍ قرآن از امورى كه موجب تشتتو تفرقه است ، خوددارى نمايند علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج ومرج و بى نظمىها در فكر اصلاح عمومى هستند، اگر دولت هامجال فكر به ما بدهند، اگر گرفتارهائى كه از ناحيه هيئت حاكمه پيش مى آيد وناراحتى هاى روحى مجال تصفيه و اصلاح داخلى به ما بدهد اين نحو گرفتاريهاست كهما را از مسير خود كه مسير تصفيه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است باز مى دارد با احساس‍ خطر براى اسلام و قرآن كريم ، براى ملت و مليتمجال تفكر در امور ديگر باقى نمانده اهميت اين موضوعات به قدرى است كهمشاغل خاص ‍ ما را تحت الشعاع قرار داده است .
آيا ملت مسلمان مى داند كه در حال حاضر عده اى از علماء و مبلغين و طلاب و بسيارى ازمسلمين بيگناه در زندان ها به سر مى برند و بر خلاف قوانين ، آنها را بدون رسيدگى ،مدت هاى مديدى زندانى كرده اند و مرجعى نيست كه به اين وضع هرج و مرج ارتجاعىقرون وسطائى خاتمه دهد؟ اينها دنبال قتل عام پانزده خرداد، دوازده محرم است كه جراحت آناز قلب ملت پاك نخواهد شد هيئت حاكمه به جاى اينكه براى اقتصاد ايران ، براىجلوگيرى از ورشكستگيهاى بازرگانان محترم ، براى نان و آب فقرا و مستمندان ، براىزمستان سياه بى خانمان ها، براى پيدا كردن كار براى جوانان فارغالتحصيل و ساير طبقات بيچاره فكرى بكند، به كارهاى مخربمثل آنچه گفته شد و نظائر آن دست مى زند، ازقبيل استخدام زن براى دبيرستان هاى پسرانه و مرد براى دبيرستان هاى دخترانه كهفساد آن بر همه روشن و اصرار به آنكه زن ها در دستگاه هاى دولتى وارد شوند كهفساد و بيهوده بودنش بر همه واضح است امروز اقتصاد ايران به دست آمريكا واسرائيل است و بازار ايران از دست ايرانى و مسلم خارج شده است و غبار ورشكستگى وفقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقايان ، بازار سياه براىآمريكا و اسرائيل درست كرده است و كسى نيست كه به داد ملت فقير برسد.
من از فكر زمستان امسال رنج مى برم ، من شدت گرسنگى و خداى نخواسته هلاكت بسيارىاز فقرا و مستمندان را پيش بينى مى كنم ، لازم است خود ملت به فكر فقرا باشند، لازماست از حالا براى زمستان آنها تهيه اى شود كه فجايعسال سابق تكرار نشود، لازم است علماى اعلام بلاد، مردم را دعوت به اين امر ضرورىبفرمايند.
از خداى متعالى عظمت اسلام و مسلمين و رهائى دول اسلامى را از شر اجانب خذلهم اللهتعالى خواستار است .
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى (844)
لايحه كاپيتولاسيون (4) 
همه مى دانند كه چهل و پنج هزار، بعضى هم مى گويند شصت هزار مستشار امريكائى هست ،كارشناس هاى امريكائى هست در ايران با مصونيت ، نه مصونيت فقط اينها، مصونيت هر چهامريكائى هست كه اينها مصون كردند امريكائى ها را، اينها قصه هائى است كه تاريخبايد ثبت كند، بعدها بفهمند كه وضع ايران چه بوده است .
در زمان رضاشاه وقتى كه كاپيتولاسيون به اصطلاح خودشان لغو شد (آن هم لغويتشحرف بود، اما حالا لغو شد) چه بساطى درست كردند در تبليغات كه بله ديگراعليحضرت به آنجا رسيدند كه لغو كردند كاپيتولاسيون را، چه كردند و فلان . مدتها روزنامه ها و راديو بساط جشن اين را گرفتند كه اعليحضرت رضاشاه كاپيتولاسيونرا لغو كرد يك وقت آنطور هياهو كردند و جشن گرفتند آن روزى كه اعليحضرتمحمدرضاشاه خلف صدق اعليحضرت رضاشاه آمد كاپيتولاسيون را براى اينها درستكرد. باز همين بساط بلند، شد كه اى چه خدمت بزرگى ، چه خدمت بزرگى كردند. اينبيچاره مطبوعات ، خوب اسير سازمان امنيت بودند بايد بنويسند، آنها ديكته كنند اينهابنويسند كه چه خدمت بزرگى ، ديگر از اين خدمت بزرگتر نمى شد كه اعليحضرتكردند! چه كردند؟ اينكه او لغو كرد، ايشان اثبات كردند، در لغوش ما جشن بايدبگيريم در اثباتش هم بايد جشن بگيريم وضع يك مملكتى اينطورى است كه مى گويندخروس مى گويد كه من بيچاره را در عزاخانه سر مى برند، در عروسى خانه هم سر مىبرند (خنده حضار).(845)
لايحه كاپيتولاسيون (5) 
سؤ ال : آيا دلايل تبعيد خودتان را مى توانيد تشريح كنيد؟
جواب : پانزده سالقبل كه شاه قصد داشت به دستور امريكا لايحه مصونيت مستشاران آمريكايى را بهتصويب مجلسين برساند، من اين خيانت شاه را نسبت به ملت ايران ، در طى يك سخنرانى وصدور يك اعلاميه محكوم نمودم و ملت ايران را از اين سياست استعمارى آمريكا مطلع ساختمكه پس از چند روز مرا از ايران پس از آنكه شبانه به منزلم در قم حمله كردند، دستگير وسپس به تركيه تبعيد نمودند و در آنجا هم دولت تركيه تحت فشار افكار عمومى ازدولت ايران خواست كه محل تبعيد مرا كشورى غير از تركيه قرار دهد كه سرانجام بهعراق تبعيد شدم و در آنجا پس از حدود پانزدهسال ، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفت خود را با فعاليت هاى اسلامى من عليه رژيمسلطنتى و شاهنشاهى ابراز كرد و از اين جهت تصميم گرفتم كه به كويت كه يك كشوراسلامى است بروم تا در آنجا در مورد محل اقامتم تصميم بگيرم و با داشتن ويزاى آنكشور، دولت كويت از ورود من به آن كشور جلوگيرى نمود و به ناچار به فرانسه آمدم، اقامت من در اينجا نيز موقتى است .(846)
لايحه كاپيتولاسيون (6) 
يك روز جشنها بر پا مى شد كه ما كاپيتولاسيون را لغو كرديم (زمان رضاخان ) يك روزحرفها زده مى شد و در روزنامه ها، در نطق ها براى اينكه مملكت پيش رفته است ، يكوقتى همان معنا را باز برقرار مى كردند و مصونيت مى دادند به آمريكائى ها. اين تابعاين بود كه قدرتمند چه بكند، هر چه آن قشر قدرتمند يك كارى مى كرد ديگراندنبال او هياهو كردند، در مجلس دست نشانده هياهو مى شد و مداحى مى شد.(847)
لايحه كاپيتولاسيون (7) 
مجلس چه فضاحتى در اين ايران به بار آورد، مجلسى كه اسمش را گذاشتند مجلسشوراى ملى ايران ، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس ‍ شماها ديگر اين آخرها يادتانهست كه اين قضيه آخرى كه گذراندند براى اينكه كسانى كه آمريكايى هستند، از آمريكاآمده اند، ارتشى هستند، بستگان آمريكا هستند، مامون هستند و نبايد در اينجا محاكمه شانكرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازى هم در آوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد،دوتايشان چه ، اما مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد.(848)
بخش چهارم : دوران مبارزه و قيام ،فصل اول : انگيزه قيام
عدم مشروعيت سلطنت (1) 
اين مواد قانون اساسى و متمم آن كه مربوط به سلطنت و ولايتعهدى وامثال آن است كجا از اسلام است ؟ اينها همه ضد اسلامى است ، ناقض ‍ طرز حكومت و احكاماسلام است .
عدم مشروعيت سلطنت (2) 
آدمى كه مى گويد يك ملت همه با من موافقند، همه راى دادند به اينكه مثلا اين انقلاب سفيدخونين ، همه راى به من دادند، مردم سرتاسر ايران بر ضد ايشان قيام كرده اند، از قم وتهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربايجان و از آن طرف تا كرمان و از آن طرفتا اهواز و عرض مى كنم كه آبادان ، سرتاسر ايران قيام كردند بر ضد ايشان.(849)
عدم مشروعيت سلطنت (3) 
از اول اين خاندان ساقط بود پيش ملت ، سقوط از حالا نيست ، از پنجاهسال پيش از اين ، اينها ساقط بودند پيش ملت ، منتهى حالا يك جنبشى در ملت ايران پيداشده است و به حسب آنطورى كه گفته شده است بيش از سى شهر در ايران تظاهر برضد اين مرد كردند و مرگ برشاه گفته اند. اين سى شهر اين همه ايران ، اينها به منطقشاه از خارج كشور با تذكره قاچاقى وارد ايران شده اند و يك عده معدود آشوبگرنداينها! تمام مراجع اسلام ، تمام علماى بلاد ازاول تا آخر كه بر ضد اين شخص قيام كرده اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده اند پنجاهو شش نفر از علماى تهران از رفتن به مسجد اعتراضا به اين كارها، خوددارى كردند واعلام كردند كه نمى روند به مسجد براى خاطر اعتراض بر اينها، اينها همه با تذكرهقاچاقى از بيرون آمده اند! و اين عده آشوبگرند اخلالگرند علماى تهران ، علماى قم ،علماى خراسان ، علماى آذربايجان ، علماى يزد علماى كرمان ، علماى همه جا، اينها يك مشتىآشوبگر هستند!(850)
عدم مشروعيت سلطنت (4) 
سؤ ال : شما خواهان رفتن شاه هستيد، ميتوانيد دلائل آن را شرح دهيد؟ آيا آرزوى كشته شدنو از بين رفتن شاه را داريد؟
جواب : ما بيش از 15 سال است كه دلايل محكوميت شاه و لزوم رفتن او را در اعلاميه هاى خودذكر كرده ايم و الان براى شما بعضى دلائل را بايد ذكر كنم :
50 سال بيشتر است كه دولتهاى خارجى ، پدر شاه و شاه را بر ماتحميل كرده اند شاه سابق را به حسب اعتراف انگليسها، انگليس ها آوردند و حاكم كردندبر مملكت ما در راديو دهلى اين مطلب را تصريح كردند و شاه ما، شاه فعلى ، در يكى ازكتابهايش نوشت كه متفقين كه در زمان جنگ به ايران آمدند، مرا به سلطنت انتخاب كرده وصلاح اين ديدند كه من سلطان باشم . ما50 سال است كه تحت فشار و اختناق فوق العادهبسر مى بريم ما نه فرهنگ مستقل داريم ، نه لشكر و نظاممستقل داريم و نه اقتصاد صحيح داريم و نه جهات سياسى ما يك سياست سالم است فرهنگما فرهنگى است كه با دستور ديگران ، شاهتحميل كرده است و مدارس ما، مدارس فرهنگى ما، غالبا بهشكل نيمه تعطيل است يا تعطيل و در وقتى هم كهاشتغال داشته باشند، دستور اين است كه اين ها را عقب نگه دارند و نگذارند كهرجال دانشمند در مملكت ما پيدا بشود و تمام مطبوعات ما در تمام مواردى كه ، آلاتى كهبايد تبليغ با آن بشود، تمام در اختيار شاه بوده است در اين 50سال .
تمام انحاى آزادى از ملت ما سلب شده است . ما در اين 50سال حتى يك مجلس ملى نداشتيم در زمان رضاشاه با زور او رژيم را تغيير دادند يعنىسلطنت را منتقل كردند و مجلس مرئوسان و موسساتى كه تاسيس ‍ كردند، تاسيس باسرنيزه شد و ملت بكلى مخالف بود لكن سرنيزه نگذاشت كه اين مخالفت را اظهار كنندبنابراين اصل مجلس موسسان كه در زمان رضاشاه با سرنيزه درست شد، غيرقانونىبود، با غيرقانونى بودن آن آمدن رضاشاه و رسيدن به سلطنت غيرقانونى بود، باغيرقانونى بودن آن سلطنت محمدرضا غير قانونى است . او محمدرضاشاه در تمام انحاىترقى ملت ما، در تمام انحايش كارهائى كرده است و نگذاشته است كه ملت ما رو بهترقى برود، نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقى باشد، نظام ما را در تحت نظارتنظامهاى ديگران قرار داده ، مستشاران آمريكائى هستند كه نظام ما را اداره مى كنند، اقتصادما را بكلى از بين برده است . ايران كه زراعتش از بين رفته است و نفتش را هم دارند زيادخرج مى كنند و زياد مى دهند به ديگران كه اين هم از بين برود اگر محمد رضاشاه درسلطنت باقى باشد، چند سال ديگر مملكت ما رو به فقر و نيستى خواهد رفت ، بنابراينتا ايشان نرفته است ، مملكت ما نمى تواند روى آزادى و ترقى ببيند و بايدبرود.(851)
عدم مشروعيت سلطنت (5) 
سؤ ال : اخيرا شما سلطنت را كه در قانون اساسى 1906 آمده است مورد انكار قرار داديد،آيا در اين مورد توضيحى داريد؟
جواب : اكنون همه ملت ايران بپا خاسته و رژيم سلطنتى را نمى خواهند رژيم سلطنتى كهمستندش قانون اساسى است ، بايد مطابق با آراء ملت باشد و ملت قاطبتا برخلاف آنراى داده اند بنابر اين رژيم سلطنتى محكوم است و بكلى بايد از بين برود.(852)
عدم مشروعيت سلطنت (6) 
سؤ ال : چه چيز را از شاه خرده مى گيريد؟ مشروعيتش ، اختناقش و يااعمال اقتصادى و اجتماعيش ؟
جواب : اولا در آغاز، سلطنت شاه و نيز پدرش بر خلافميل ملت بوده و ثانيا از ناحيه اجانب و براى حفظ منافع آنان بر ماتحميل شده است ، به همين جهت كليه برنامه هاى اقتصادى و سياسى و فرهنگى و نظامىوى همگى بر خلاف مصالح مردم انجام شده كه نتايج زيانبار آن در همه زمينه ها اكنونمشهود است .(853)
عدم مشروعيت سلطنت (7) 
همه حرف ملت ما اين است كه اين آدم يك آدمى است كه خيانت كرده بر فرض اينكه يكسلطنت قانونى ، فرض كنيد، فرض كنيد كه خير سلطنت قانونى و به قانون صحيح همكه همه اش باطل است ، لكن ما حالا فرض ‍ مى كنيم يك نفر آدمى كه سلطنت قانونى داشتهباشد به حسب قانون اساسى اگر به يك ملتى خيانت كرد، اگر تخلف از قوانيناساسى كرد، اين عزل است ، اين ديگر سلطان نيست . اين آدم در تمام دوره سلطنتش مردم رااز آزادى - آزادى را از مردم سلب كرده ، اين را خودش همقبول دارد، اينكه مى گويد من آزادى مى دهم دليل بر اين است كه آزادى را گرفته بوده ،تو جيبشان بود حالا مى خواهد بدهد!! اين اقرار جرم است و اگر در محاكم اين محاكمه بشودكه انشاءالله بشود، اينكه مى گويد (من آزادى به ملت دادم ، آزادى به ملت دادم ) اينملت آزاد هست به حسب قانون اساسى ، به حسب شرع ملت آزاد است ، قانون اساسى ملت راآزاد كرده ، حالا شما آزادى داديد!! معلوم مى شود كه آزادى را گرفته بوديد حالا مىخواهيد بدهيد، اين اقرار به جرم است . يك صداى مردم و فرياد مردم اين است كه ما آزادىنداشتيم در زمان سلطنت اين و پدرش . از اول تا حالا آزادى را به چشم خودشان جوان هاى مانديدند، نمى دانند مزه آزادى چيست هر جا چشمشان را باز كردند يك پاسبان بالاى سرشانبوده يك نظامى بالاسرشان بوده ، يك ماءمور دولت بالاسرشان بوده يك چپاولگربالاسرشان بوده ، نديدند اينها، يك روز آزاد نديدند، ما هم نديديم براى اينكه ما هم اززمان رضاشاه تا حالا هيچ مساءله آزادى در كار نبوده ، يك داد (فرياد) مردم اين است كه ماآزادى مى خواهيم ، بچه كوچولو داد مى زنند آزادى ، مردهاى بزرگ هم داد مى زنند آزادى ،دانشگاهى هم - داد، فرياد مى زند، غير دانشگاهى هم فرياد مى زند، همه آزادى مى خواهند.ايشان سلب آزادى يك ملت را كرده ، كسى كه سلب آزادى ملت را كرده صالح نيست ازبراى سلطنت و بر فرض اينكه سلطنت اين قانونى بوده ، الان ديگر سلطان نيست ايشان...
الان تمام ملت مى گويند ما نمى خواهيم ، الان مى گويند ما نمى خواهيم ، الان مى گويندكه مرگ بر اين سلطنت پهلوى ، اين رفراندومى است كه همه مردم ، همه مردم در همه بلادايران دارند فرياد مى زنند كه ما نمى خواهيم ، بازارها را مى بندند.(854)
عدم مشروعيت سلطنت (8) 
آن كسى كه شاه را قبول ندارد او موافق قانون اساسى هست حرفش ، نه آن كسى كه مىگويد شاه بايد باشد اين يكى از تشبثاتشان بوده است كه ازاول (حالا هم باز همين مسائل را مى گويند، همين مطلب را مى گويند) ازاول هم اينها مى گفتند كه اينكه گفته بشود و ملت بگويد كه ما شاه را نمى خواهيم اينخلاف قانون اساسى است ، خوب حالا ما فرض مى كنيم كه اين قانون اساسى بوده و همهاين اشكالات رفع و ايشان موافق با قانون اساسى آمده است و به اريكه سلطنت نشستهاست ، از چند جهت باز اشكال است : يك جهت اينكه خوب همين مردمى كه شما را راءى دادند وقانون اساسى شده است براى خاطر راءى مردم و ماده قانون اساسى كه اين يك موهبتالهى است كه مردم مى دهند به شخص سلطان ، همين مردم حالا مى گويند (نه )، اگر مىگوييد درست نيست اين حرف رفراندم كن ، رفراندم كن ، يعنى سرنيزه را برداريد،حكومت نظامى و دولت نظامى را برداريد و مردم را آزاد بگذاريد بعد بگوييد كه آقا هركس كه اين سلطنت را قبول دارد بيايد در شمال شهر، هر كسقبول ندارد برود در جنوب شهر، ببينيد شمال شهر بيشتر جمعيت پيدا مى شود يا جنوبشهر اينها امتحان كنند، اگر راست مى گويند كه مى خواهند اينها مطابق قانون اساسىعمل كنند و عمل به قانون اساسى يك اصلى است پيش اينها، ما ادعاى اين را داريم كه الان -ملت قانون اساسى - قبول مى كنيم اين ماده قانون اساسى را كه قانون گفته است كهسلطنت يك موهبتى است الهى كه مردم به شخص شاه مى دهند (حالا اشكالات ديگرى كهبعضى شب هاى ديگر كردم ، آنها را ما همه را كنار مى گذاريمقبول مى كنيم اين مطلب را از ايشان ) لكن ملت بايد اين را هبه كنند و بدهند به شخصسلطان ، حالا اگر ملت آمدند گفتند كه بابا نمى خواهيم اين شاه را، همان ملتى كه اعطاءكرده بودند حالا بگويند (نه )، به حسب قانون اساسى (نه ) صحيح است ، آن (آره) درست است يعنى آره تا حالا، از حالابه بعدش ديگر سلطنت نه . بنابر اين به حسبقانون اساسى روى فرض ما قبول كردن اينكه ازاول سلسله پهلوى صحيح بوده است سلطنتشان ، موافق قانون اساسى هم بوده است ، همهجهات را قبول كنيم ، الان كه مردم مى گويند (نه )، الان ديگر ايشان سلطنت ندارند. پسالان ادعاى سلطنت ، قرار دادن نخست وزير براى يك مملكت نمى دانم هر كارى كه انجام مىدهد كه از شوون سلطنت است ، ايشان حق ندارد قرار بدهد، حق ندارد كه نخست وزير قراربدهد پس نخست وزير هم برخلاف قانون است ، برخلاف قانون اساسى است .(855)
عدم مشروعيت سلطنت (9) 
اصلا قضيه سلطنت ، يك مطلب خلاف عقلى است ، خلاف شعور انسان است اين در صورتىكه يك موسسان صحيح صددرصد ملى باشد، اين است كه براى اعقاب هيچ خطرى نبايدداشته باشد اما ما رجوع كنيم به تاريخ ، ما كه شاهد خود قضيه بوديم ، شما جوان ها آنوقت نبوديد.(856)
عدم مشروعيت سلطنت (10) 
سلطنت محمدرضا اولا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزهتاسيس شده بود مجلس ، غير قانونى است ، پس سلطنت محمدرضا هم غير قانونى است واگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض ‍ بكنيم كه قانونى بوده ، چه حقى آنها داشتند كهبراى ما سرنوشت معين كنند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است .(857)
عدم مشروعيت سلطنت (11) 
اين ملت حرفى را كه داشتند درزمان محمدرضاخان مى گفتند كه اين سلطنت را ما نمىخواهيم و سرنوشت ما با خود ماست در حالا هم مى گويند كه ما اين وكلا را غيرقانونى مىدانيم ، اين مجلس سنا را غيرقانونى مى دانيم ، اين دولت را غيرقانونى مى دانيم.(858)
مخالفت شاه با اسلام (1) 
سؤ ال : از آغاز سال ، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خيابان ها ريخته و برعليه شاه تظاهرات كرده اند، بيش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش ‍ و پليس جانخود را از دست داده اند، آيا شما اين شورش خلقى را سازمان داده ايد؟ و براى چه هدفى ؟
جواب : سبب اصلى قيام مردم كشور، شخص شاه و رژيم اوست اين پدرش و خود اوست كهطى 55 سال :
الف - با اسلام با كينه توزى دشمنى كرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادى واستقلال كشور كوشيده اند.
ب - تمام آزادى ها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسى را از ميان برده اند.
ج - استقلال كشور را بكلى از ميان برده است . تمام بنيادهاى اقتصادى ، سياسى ، اجتماعىو فرهنگى كه اين ملت طى قرون براى زندگانىمستقل خويش فراهم آورده بود، به وسيله اين رژيم از ميان برده شده است . بيشتر از اين ،برنامه هاى اقتصادى كه آمريكائيان به دست اين رژيم ، تواءم با فساد بسيار اجرا كردهاند دستگاه اقتصادى را از ميان برده و امروز مردم كشور به صدور نفت و ورود كالا گذرانمى كنند اما همين گذران ، به قيمت انهدام اقتصاد كشور درسال هاى آينده تمام مى شود كه نفت رو به اتمام مى گذارد و درآمد آن كاهش مى پذيردمردم كشور بيدار شدند و به حركت آمدند من حرف مردم را مى زنم ما همه يك صف هستيم و يكحرف را مى زنيم ، ما مى خواهيم شاه و رژيم سلطنتى نباشد، يعنى آزادى واستقلال باشد اسلام ضامن وحدت كشور در عين آزادى واستقلال است ، قيام مردم براى اين هدف است .(859)
مخالفت شاه با اسلام (2) 
سؤ ال : حضرت آيت الله ! شما بارها براى سرنگونى رژيم شاه ، مردم را دعوت كردهايد، دلايل شما براى چنين دعوتى چيست ؟ آيا بيشتر،دلايل سياسى است ، يا به خاطر از بين رفتن اسلام و ارزشهاى اسلام است ؟ و مبانىعقيدتى حركت اسلامى شما چيست ؟
جواب : اسلام دينى است كه هم سياست دارد و هم امورى كه مربوط به غير سياست است ، وشاه كه با او مخالف هستيم ، هم با سياست اسلامى مخالف است ، كه سياست مملكت هم هماناست و هم با امور مذهبى ، و ما به اين هر دو جهت با شاه مخالف هستيم ، هم نسبت به مذهبتعديات و جسارت هايى كرده است و هم نسبت به مملكت خيانت هايى درطول تاريخ زندگيش كرده است و بدين جهت همه مردم ايران با او مخالف اند.(860)
مخالفت شاه با اسلام (3) 
من در طول مدتى كه با رژيم منحوس پهلوى مقابله مى كردم ، تكليفم خيلى روشن بود،تشخيص داده بوديم كه آن رژيم ، رژيمى است كه بر خلاف مصالح اسلام و مسلمينمشغول كار هست و كشور ما را به سوى آمريكا سوق داده است و منافع اين كشور را در جيب دوابرقدرت كرده است و تتمه اى اگر باقى مانده در جيب خود و بستگان خود در بانك خارجاز كشور ريخته است .(861)
شهادت حاج آقا مصطفى (1) 
اينجانب از عموم طبقات ملت مظلوم ايران كه در اين حادثه ناگهانى اظهار محبت و همدردىنموده تشكر مى كنم از مراجع عظام دامت بركاتهم ، ازعلماى اعلام ، دام بقائهم از خطباءمحترم و دانشمندان و مدرسين و محصلين علوم دينيه و روشنفكران محروم و دانشگاهيان ، ازبازرگانان و كسبه تحت فشار دولت غاصب و از ساير طبقات مظلوم ايران ايدهم اللهتعالى سپاسگزارم .
ما با گرفتارى عظيم و مصيبت دلخراشى مواجه هستيم كه بايد ذكرى از مصائب شخصىنكنيم ، لكن اين تظاهرات عظيم در اين فرصت جواب قولى و عملى به ياوه سرائى هاىچندين ساله اين عنصر نالايق بود كه تمام حيثيت و شرافت واستقلال و اقتصاد اين ملت بزرگ شريف راپايمال هواى خود وفاميل چپاولگر خود نمود اين تظاهرات براى شخص نبود، اظهار تنفر از دستگاه جبار ورفراندم حقيقى و راءى عدم اعتماد به دستگاه خيانتكار بود.(862)
شهادت حاج آقا مصطفى (2) 
سؤ ال : فكر مى كنيد كه فرزند شما به قتل رسيده است ، اگر چنين نيست
چرا مرگ وى باعث انفجار و تظاهرات شده است ؟
جواب : من با قطع و يقين نمى توانم بگويم چه اتفاق افتاده است ولى مى دانم كه وىشب قبل از در گذشتش صحيح و سالم بود و مطابق گزارش هايى كه به من رسيده است ،اشخاص مشكوكى آن شب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب وى فوت كرده استچگونه ؟ من نمى توانم اظهار نظرى بكنم ، نارضاهائى مردم به اين مناسبت ابراز شدمسلما مردم ما خدمتگزار خود را دوست مى دارند و مرا و نيز پسرم را خدمتگزار خود مىدانند.(863)
خيانتهاى رژيم شاه (1) 
تمام اينها با تحريك خود ايشان است ، نه تحريك من . من هم يك طلبه اى هستم كهمثل ساير آقايان طلاب ، مثل ساير آقايان شهرها من هم يك ناله اى مى كنم از دست اين آنكه اساس مطلب است ، آن كه اساس اين انقلابات است ، آن كه اساس اين انفجارهاست خوداين آقاست ، خود اين آدم است ، اساس خود اين است ، آن كه خيانت مى كند بايد اگر آمدندگفتند خيانت و داد و قال و آشوب دارند مى كنند خيانت مى كنند، نگويند محرك دارند تومحركى ، به خيانت تحرك كردى مردم را، تو به اين مردم خيانت كردى ، مردم هم در مقابلشايستادند و حرف مى زنند حرف است الان بيچاره ها چه بكنند، تو همه حيثيت اين مملكتاسلامى را از دست دادى و بردى و الان هم مشغول فعاليتى براى بيشتراز دست دادن وبردن .(864)
خيانتهاى رژيم شاه (2) 
ملت غيور ايران به پا خاسته تا كشور را از پرتگاه نيستى نجات دهد و دست غارتگرانرا كوتاه كند و طرح هاى خائنانه را بر هم زند. ملتى كه در عزاى عزيزان خويش بهسوك نشسته و تمام جنايات را از شاه مى داند، طرح سازش با شاه را چگونه مىپذيرد؟(865)
خيانتهاى رژيم شاه (3) 
ملت كه اكنون رشد پيدا كرده و خيانت ها و جنايت هائى كه در اين 50سال در ايران شده ملاحظه كرده است ، خدعه ها را نمى پذيرد و اينكه ما نپذيرفتيم ،براى اينكه ملت نمى پذيرد ما هم نمى پذيريم .(866)
خيانتهاى رژيم شاه (4) 
سؤ ال : شوروى ها مى گويند كه علت انقلاب دينى بر ضد شاه اين است كه اصلاحاتارضى امتياز املاكى را كه روحانيون داشته اند از آنها گرفته است ، جواب شما به چنيناتهامى چيست ؟
جواب : اگر كسى از وضع زندگى روحانيون مطلع باشد خوب مى داند كه روحانيوناملاكى نداشته و ندارند، روحانيون از طبقه سوم مى باشند. مسئله ، مسئله اصلاحات ارضىنيست ، مبارزات ملت ايران معلول جنايات و خيانات 35 ساله شاه است كه توسط روحانيونبرملا گرديد و براى درهم كوبيدن رژيم شاه است .(867)
همكارى رژيم با اسرائيل (1) 
سؤ ال : آيا سياست موافق شاه در قبالاسرائيل ، يكى از دلائل مخالفت شما با رژيم است ؟
جواب : آرى ، زيرا اسرائيل سرزمين يك قوم مسامان رااشغال كرده و جنايات بيشمارى مرتكب شده استعمل شاه در حفظ روابط سياسى با اسرائيل و دادن كمك اقتصادى به وى بر خلاف منافعو مصالح اسلام و مسلمانهاست .(868)
همكارى رژيم با اسرائيل (2) 
سؤ ال : نظرتان در مورد مبارزه مردم فلسطين چيست ؟ با توجه به اينكه بيش از نيمى ازنفت اسرائيل از ايران تامين مى شود، چه اقداماتى بايد از سوى ايران در اين زمينهصورت گيرد؟
جواب : يكى از علل قيام مردم مسلمان ايران عليه شاه ، حمايت بى دريغ او ازاسرائيل غاصب است ، نفت اسرائيل را تاءمين مى كند، ايران را بازار مصرف كالاهاىاسرائيل كرده است و حمايت هاى معنوى ديگر و براى فريب افكار جهانى ، صرفا بهمحكوم كردن اسرائيل مى پردازد ملت مسلمان ايران و هيچ مسلمانى و اصولا هيچ آزاده اىاسرائيل را به رسميت نمى شناسد و ما همواره حامى برادران فلسطينى و عرب خود خواهيمبود.(869)
همكارى رژيم با اسرائيل (3) 
سؤ ال : مى دانيم كه صهيونيسم بين الملل با برقرارى روابط نزديك با كشورهايىنظير ايران و نيز حمايت كامل از رژيم ايران همواره توانسته است ايران را از اعراب درمبارزاتشان عليه اسرائيل جدا نگه دارد، در اين مورد چه نظر داريد؟
جواب : يكى از جهاتى كه ما را در مقابل شاه قرار داده است ، كمك او بهاسرائيل است من هميشه در مطالبم گفته ام كه شاه از هماناول كه اسرائيل به وجود آمد، با او همكارى كرده است و وقتى كه جنگ بيناسرائيل و مسلمانان به اوج خود رسيده بود، شاه همچنان نفت مسلمين را غصب كرده و بهاسرائيل مى داد و اين امر، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است .
ملت مسلمان ايران هيچگاه از اسرائيل پشتيبانى نكرده است و هميشه از اين بابت مورد ظلم وتجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است .(870)
فشار و اختناق (1) 
مردم از اختناق و خيانتهاى پنجاه ساله به جان آمده و براى مطالبه حقوق اوليه خود قيامنموده اند.(871) فشار و اختناق (2) 
رژيم فاسد شاه با اجراى سياست هاى غلط و ويرانگر خود باعث ورشكستگى مملكت شدهاست ، با اعمال زور و شكنجه و اعمال خلاف انسانى هزاران نفر را از بين برده است ، امامردم ما عليرغم همه اين فشارها، عليه شاه و خاندان او قيام كرده اند و نهضت عظيم اسلامىمردم ما تا سرنگونى رژيم سلطنتى ادامه خواهد يافت .(872)
فشار و اختناق (3) 
يك ملتى كه بيشتر از پنجاه سال زير دست و پاى اينها خرد شده است ، حالا كه چشمهايشرا باز كرده و مى بيند كه بايد اين مجرم ها را با زور و با فشار و با هياهو و با عرضبكنم تظاهرات و اعتصابات و اينها شكست داد، همين ملت مى داند اين معنا را كه اگر چنانچهيك غفلت كوچكى حالا بكند، يك غفلت بسيار كوچك الان اگر بكند، باز اين مطلب برمىگردد به پنجاه سال پيش از اين و ديگر نمى تواند اين ملت حتى بعد از پنجاهسال ديگر هم يك همچو نهضتى را ايجاد كند و يك همچو قيامى بكند خوب ، ملت اين را مىداند، مى داند كه اگر امروز اين تا آن آخر نقطه نرود و تا سرنگونى اين آدم ، اين نهضترا ادامه ندهد، برمى گردد به حال رضاشاه و بدتر از او و اين دفعه اگر چنانچه اينقدرت پيدا بكند، ديگر نه بر بچه مهلت مى دهد نه بر بزرگ ، همه مخالفين خودش راكه همه ملت است ، سركوب مى كند و هيچ هم مضايقه ندارد ايشان .(873)
فشار و اختناق (4) 
آنچه كه به طور مختصر مى توان گفت اين است كه فشار بيش از حد شاه ، مردم را چناندر تنگنا قرار داد كه آنان دست به يك قيام همگانى زدند. شاهاستقلال سياسى ، نظامى ، فرهنگى و اقتصادى ما را از بين برده است و ايران را در همهابعاد وابسته به غرب و شرق كرده است ، مردم ايران را زير شكنجه وسياهچال هاى زندان كشته است ، از تمام علما و خطبا براى گفتن حقايق جلوگيرى كرده است. تمام اينها موجب شده است كه مردم مسلمان ايران خواستار يك حكومت اسلامىباشند.(874)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation