بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (ره), مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
     IRA00001 -
     IRA00002 -
     IRA00003 -
     IRA00004 -
     IRA00005 -
     IRA00006 -
     IRA00007 -
     IRA00008 -
     IRA00009 -
     IRA00010 -
     IRA00011 -
     IRA00012 -
     IRA00013 -
     IRA00014 -
     IRA00015 -
     IRA00016 -
     IRA00017 -
     IRA00018 -
     IRA00019 -
     IRA00020 -
     IRA00021 -
     IRA00022 -
     IRA00023 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

از بين بردن نيروى انسانى (6) 
ما الان يك كشورى داريم كه سال هاى طولانى و خصوصا در اين پنجاه و چند سالى كه اينپدر و پسر غير صحيح ، اين پدر و پسر جنايتكار در اين مملكت حكومت كردند، نيروىانسانى ما را از بين بردند. الان شما بايد چراغ برداريد و بگرديد دوره ، كه انسانپيدا بكنيد. نگذاشتيد انسان پيدا بشود. دانشگاه ها را نگذاشتند دانشگاه اسلامى باشد،دانشگاه انسانى باشد. مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس بخوانيم . فشارها، اختناق ها درآن زمان ، در اين زمان هر كدام به يك شكلى جوان هاى ما را برايشان مراكز فحشا تهيهكردند و تشويق كردند به اين مراكز فحشا. مراكز فحشا را مى گويند بيشتر ازكتابخانه هست و همين طور هم هست . حالا انشاء الله اميدوارم جلوگيرى شده باشد.(526)
از بين بردن نيروى انسانى (7) 
ما وارث يك مملكتى هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار امريكا و انگلستان و سايرممالك ابر قدرت بوده است و به صورت خرابه اى در آمده است كه همه چيزش عقبماندهاست و بالاتر از همه نيروى انسانيش ‍ عقب مانده است ، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروىانسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه ميخواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتىهستيم كه جنگزده هستيم ، مملكتى هستيم كه پنجاهسال فساد در آن بوده است ، فساد زده هستيم .(527)
از بين بردن نيروى انسانى (8) 
پشت ديوارى كه شكست ، يك خرابه اى هم گذاشته بودند اسمش ايران بود سى و پنجميليون جمعيت كه همه در حبس بودند، شما، براى حتى اين خانم ها همچو ساده نبود كه يكوقت اينجا جمع بشويد، براى ما امكان نداشت اگر براى همچو حرف هائى راجع به اجتماعخودمان ، راجع به سياست ، راجع به اجتماع ، راجع به مملكت مى خواستيد بگوئيد، امكاننداشت برايتان كه بيائيد اينجا بنشينيد و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانيد و مقصدخودتان را طرح بكنيد.(528)
از بين بردن نيروى انسانى (9) 
اگر مغزهاى ما عمل مى كرد، حالا وضع كشور ما غير از اين بود، لكن نگذاشتند مغزهاى ماعمل بكند. همه چيز را آوردند، اموال زيرزمينى ما را دادند و همه چيز را آوردند، فراهم كردندكه مبادا شما به فكر اين بيفتيد يك صنعتى ايجاد كنيد تا ارتباطتان را از دنيا قطعنكنيد.(529)
از بين بردن نيروى انسانى (10) 
در رژيم گذشته ما خودمان را گم كرده بوديم و آنها هركارى كه خواستند كردند و به ماتزريق كردند كه شما توانائى انجام كارها را نداريد و دانشمندان ما از آنها تو سرى مىخورند و اين بود وضع ما و مردم ما هم مى گفتند براى چه كسى كار بكنيم ، چون همه چيزما وابسته است . و مصيبت بالاتر اين بود كه جوانان ما با دستور مستشاران خارجىعمل كردند و منافعشان به جيب اجانب مى رفت و قهرا هر كسى كه خواست در چنين محيطىانسان مستقلى باشد، توسرى مى خورد و از مسائل مايوس و افسرده مى شد.(530)
جشنهاى 2500 ساله (1) 
دستگاه جبار صدها ميليون تومان از سرمايه اين مملكت را صرف جشن هاى ننگين مى كند،جشن تولد اين و آن ، جشن بيست و پنجمين سال سلطنت ، جشن تاجگذارى و از همه مصيبت هابالاتر جشن منحوس ‍ دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهى كه خدا مى داند چه مصيبت و سيهروزى براى مردم و چه وسيله اخاذى و غارتگرى براىعمال استعمار به بار آورده است بودجه هنگفت و سرسام آورى كه در اين امرمبتذل صرف ميشوداگر براى سير كردن شكمهاى گرسنه و تامين زندگى سيه روزهاخرج مى شد، تا اندازه اى از مصيبت هاى ما مى كاست ليكن استفاده جوئى و خودكامگى نمىگذاردكه اينها به فكر ملت باشند دستگاه جبار باپول ملت مسلمان براى شاهانى كه در هر عصر ملت هارا در زير چكمه هاى نظامى خود خردكرده اند، شاهانى كه هميشه با مذاهب حقه دشمنى داشتند، شاهانى كه دشمن سرسخت اسلامبوده و نامه مبارك حضرت رسول ص را پاره كردند(531) ، شاهانى كه نمونه آنان درعصر حاضر پيش ‍ چشم همه است ، جشن مى گيرد و چراغانى مى كند دنيا بداند كه اين جشنها و عياشى ها مربوط به ملت شريف و مسلمان ايران نيست و دائر كننده و شركت كننده اينجشن ها خائن به اسلام و ملت ايران باشند.(532)
جشنهاى 2500 ساله (2) 
ده ها ميليون خرج يك همچنين ملعبه اى ، يك همچنين مضحكه اى كنند، براى چه ؟ براى هواىنفس ، همين كه گفته بشود كه ما آنيم كه جشن گرفتيم و ما مفاخرمان اين است كه آقا محمدقجر داشتيم ، مفاخرمان اين است كه نادر قلى (533) داشتيم يك آدم مزخرف سفاك اين آدمبود كه خدا مى داند چه ها بود اينها جشن دارند؟!...براى ملت ايران چه جشنى مانده است ؟ملت ايران موظف است كه با اين جشن مبارزه منفى بكند، مثبت نه ، لازم نيست ، از خانه بيروننيايند وقتى كه اين جشن ها هست ، شركت نكنند در جشن ها، جايز نيست شركت كردن در اينجشن ها، هر چه مى توانند از زير بار اين طور چيزها بيرون بروند.(534)
جشنهاى 2500 ساله (3) 
گفتند ما جشن 2500 هزارساله را مى خواهيم چه كنيم ، جشن را آنها بايد بگيرند كهزندگى دارند، آنها بايد بگيرند كه يك حكومتى دارند كه در تحت نظر آن حكومت در رفاههستند، در پناه هستند شماها راه داريد و آن اين است كه يكى يك كاغذ بنويسيد، كاغذ كه آنقدر تمبرش پولش ‍ زياد نيست ولو مقوله شما كم است لكن يك كاغذ براى خاطر خدابنويسيد به حكومت ايران بگوئيد كه آقا اين جشن را دست از آن برداريد، مردم گرسنهاند، گرسنه ها را سير كنيد.(535)
جشنهاى 2500 ساله (4) 
اطراف مملكت ايران در اين مصيبت گرفتار هستند و ميليونها تومان خرج جشن شاهنشانى مىشود از قرارى كه يك جايى نوشته بود براى جشن خود شهر تهران 80 ميليون توماناختصاص داده شده است ، اين راجع به خود شهر است كارشناس هاىاسرائيل براى اين تشريفات دعوت شدند به طورى كه خبر شدم و نوشتند به من ،كارشناس هاى اسرائيل مشغول به پاداشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارنددرست مى كنند اين اسرائيل كه دشمن با اسلام است و الان درحال جنگ با اسلام است اين اسرائيل كه مسجد الاقصى را خراب كرد و ديگران مى خواستندترميم كنند و روپوشى كنند جرم اسرائيل را، براى ايناسرائيل نفت از ايران رفته است از قرارى كه گفته شده است و در راديوهاى بزرگ دنياگفته شده است كشتى نفت ايران براى اسرائيل كه درحال جنگ با مسلمين است رفته است ، اينها كارهايى است كه برايشان بايد جشن گرفت !
چه فضاحتهاى ديگرى كه كردند، قابلذكرنيست چرا؟ براى اين كه شعار دادند كه : ما جشن 2500 ساله را نمى خواهيم ، ماگرسنه هستيم ، گرسنگى مسلمان ها را حل كنيد، جشن نگيريد، روى مرده ها جشن نگيريد آقابرسانيد به دنيا.(536)
جشنهاى 2500 ساله (555) 
اگر اعتراض بشود، خواهش بشود، تمنا بشود، به ممالك ديگر اسلام ، به اينهايى كهمى خواهند در اين جشن زهر مارى شركت كنند و در خون ملت ايران شركت كنند، به اينهانوشته بشود كه آقا نرويد در اين جشن ، اين جشن ، جشن كثيفى است ، نرويد در اين جشن ،شايد تاثير بكند به اين ممالك اسلامى بگوئيد كه نرويد در اين جشنى كهاسرائيل دارد بساط جشنش را بپا مى كند يا درست مى كند، كارشناس هاىاسرائيل در اطراف شيراز دارند بساط جشن را درست مى كنند، در اين جشنى كه كارشناسهاى اسرائيل دارند اين عمل را مى كنند، نرويد.(537)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (1) 
وابستگى همين است كه فرهنگمان وابسته است و دليلش اين است كه ما فرهنگ داشتيم اماحالا مى خواهند يك سدى درست كنيم ، چطور قرارداد سد را بايد ما با شركت امريكائى ،شركت نمى دانم كجا، شركت كجا، قرارداد سد با اينها، روى چه زمينه است ؟ چرا ما وقتىعمله نداريم ، چرا عمله ها همه از ايرانند، آن كه بايد خشت بكشد و عرض كنم شن بكشدروى دوشش با يك قيمت كمى ، يك اجر كمى ، يك اجرت كمى بگيرد و از صبح تا غروبكار كند، آن از ايران حساب مى شود در شركت نفت همين طور است ، همه جا همين است ، نقشهاين است كه به شكل يك كارگر درجه 3 درآمده ايم و تمدن بزرگ هم داريم ، تمدنبزرگ هم داريم ، تمدن بزرگ ! محتواى اين تمدن بزرگ در ايران عبارت از يك دستهعمله ، يابه شكل عمله ، به شكل فرض كنيد كه فرهنگى وعمال براى اين ارباب ها، نفت را حمل كنند و بدهند به حلقوم آقاى كارتر و رفقاى او،عملگى كنند اينها با يك قيمت كمى ، با يك اجر كمى و نفت ها راحمل كنند براى آنها، سد هم مى خواهند بسازند بايد از، كارشناس بيايد اوامر كند و نقشهبه قول خودشان بكشد، براى نقشه كشيدنش چند ميليون دلار مى گيرد كه يك نقشهبدهد، يك شب بنويسد، يك نقشه بدهد يا دو شب و آنوقت چند ميليون دلار او مى گيرد، خوبما چى ؟ شما عملگى بايد بكنيد ماها، ماها عملگى بايد بكنيم ، ما آجر بايدحمل بكنيم ، كارى ديگر از ما نمى آيد، چرات نمى آيد؟ براى اينكه ما فرهنگ نداشتيم ، مانتوانستيم كه خودمان سد خودمان را بسازيم .(538)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (2) 
آقا ما وارث يك مملكت هستيم كه همه چيزش را اين مرد به باد فنا داد، همه چيزش را شماروى هر مطلبى كه دست بگذارى ، روى هر مظهرى از مظاهر تمدن كه دست بگذارى اينبه باد داده است به باد داد و فرياد زد كه من تمدن بزرگ آوردم دانشگاه ما را به بادفنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همه اش تقريبا داد مى گويد بيستسال ديگر مانده تمام بشود، اينطور كه شما مى دهيد بله همه چيز ما را به باد فنا دادجوان ما را فانى كرد و به باد فنا داد از همه جنايت ها بالاتر از دست دادن نيروهاىانسانى است .(539)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (3) 
از اول ما مبتلاى به ادعاها بوديم ، زمانى كه محمدرضا خان بود اينجا ادعاها پشت سرهم ،راديو فرياد مى كرد و تلويزيون اعلاميه اش را مى داد و مطبوعات هم دنبالش و هر وقتآدم روزنامه راباز مى كرد، اولش ‍ اعليحضرت آريامهر چه فرمودند، عليا حضرت چهفرمودند، ملكه چه ، شهبانو چه فرموده هر وقت راديو را باز مى كرديد همين حرف هابود، هر كس صحبت ميخواست بكند مى بايست همين حرف ها را بزند، خودشان هم دائما از اينحرف ها مى زدند كه مملكت را ما چه وضعى كرديم ، ما به تمدن بزرگ مى خواهيمبرسانيم ، ما چه مى خواهيم بكنيم ، ما چه خواهيم بكنيم وقتى ردش كردند و رفت فهميديمكه هيچ كارى نكرده ، هيچ غلطى نكرده شما دست روى هر يك از مظاهر تمدن بگذاريد مىبينيد خراب است و اين خرابش كرد.(540)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (4) 
الان شما مى بينيد كه ايران آشفته است ، ايران را خراب كردند و رفتند، وضع كشاورزىما را بكلى از بين بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند. وضع ارتش ما اين بود كهديديد و همه چيزهاى ما الان تقريبا آشفته و بهم ريخته است و بايد همه اقشار ملت ازدانشمندان كه در درجه اول هستند واز ساير اقشار همدست و هم قوه با هم براى ساختن يكمملكتى كه بواسطه اين سلطنت پنجاه و چند سال اينها رو به خرابى رفت و هى بوقزدند كه تمدن بزرگ و هى خراب كردند!! الان ما هيچ تقريبا بايد گفت نداريم ، ما يكمملكت خراب عرض مى كنم كه برق زده ، زلزله زده ( هر چه اسمش را مى خواهيد بگذاريد)داريم .(541)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (5) 
50 سال ، اقلا پنجاه و چند سال و 2500 سال هم جلوتر كوشش كرده اند تا اينكه خرابكنند، براى اينكه آبادى كوششى نكرده اند، منتها يك كسى خراب مى كرد و نمى گفت كهمن دارم آباد مى كنم ، اين محمدرضا خراب مى كرد و فرياد مى كرد كه ما مى خواهيم بهتمدن بزرگ برسيم . ما را عقب راندند، فرهنگ ما عقب است الان ، اقتصاد ما سالم نيست ،درست انشاء الله مى شود و همه چيز ما خراب است ، همه جا را خراب ، هى وعدهدادند.(542)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (6) 
مغز خود اين پدر و پسر هم آنقدرها كار نمى كرد كه بتواند اين چيزها را درست كنند اينهايك چيزهائى بوده است كه مفكرها، آنهائى كه در اين امور نقشه دارند، در اين امورتحصيل كردند، اينها طرح مى كردند و چى مى كردند، آنوقت يك كسى هم براى اين كتابمى نوشت اسمش را هم مى گذاشت مثلا ( تمدن بزرگ ) اسم چى و آنلاطائل ها را مى نوشت براى اغفال ما و براى اينكه مردم راخيال كند كه نه الحمدلله ما ديگر، اگر يكى ، دوسال ديگر ايشان باشند، ديگر اينجا مى شود ژاپن ، ديگر مملكت ماشود ژاپن كه ادعايشهم همين بود كه ما به همين زودى ، همين زودى ما جزو ابر قدرت ها مى شويم . اين مغز خوداين كار نمى كرد، نقشه اى بود كه آنها مى دادند و چى مى دادند و آنهائى كه اطرافبودند و عرض مى كنم كه ... داشتند در اطراف و آنها هم براى او مى نوشتند و براى اومى گفتند و ترويج مى كردند.(543)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (7) 
شما هم گوشتان پر شده است از اين حرف هائى كه محمدرضا مى گفت كه ، عدالتاجتماعى ، عدالت اجتماعى . دائما از عدالت اجتماعى و از ترقيات اين مملكت گوش ماها را وشماها را پر كرده بود، مملكت به دروازه تمدن بزرگ رسيده و يا همين چند وقت ديگر همهدر تمدن بزرگ وارد مى شويم و ايران مى شودمثل يك ممالك پيشرفت كرده و ترقياتش ‍ چه خواهد شد، چه خواهد شد، ادعا زياد است ، اماوقتى كه همين صاحب ادعائى كه مال اينجا بود معلوم شد حالش ، فهميدند و فهميديم كهاين آدم نه اينكه مى خواست اين ملت را به تمدن برساند، بلكه خواست اين ملت به عقببرگردد و نگذارد جلو برود يك قدم ، مامور اين كار بود و خدمتش هم تا بود خوب انجامداد، يعنى همه دستگاه ها را فلج كرد.(544)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (8) 
شما آقايان متوجه هستيد كه لااقل در اين پنجاهسال و پنجاه و چند سال كه همه اش را من يادم است و كمى از شما هست كه تمامش را يادتانباشد و اين كارهاى اخير شاه مخلوع را هم شماها يادتان است كه با اسم تمدن بزرگ ،با اسم اينكه من مى خواهم اين مملكت را در دو سال ، سهسال ديگر، مثل ژاپن بلكه مثل امريكا كنم ، با اين اسم ، تمام حيثيت اين مملكت را از دست دادو تقديم آنهائى كه بايد بخورند كرد.(545)
تبليغات واهى در مورد تمدن بزرگ (9) 
ما را هى بازى دادند، كشور ما را هى بازى دادند، ملت را هى بازى دادند كه ما مى خواهيمشما را برسانيم به تمدن بزرگ وقتى رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ ، مارا منحط كردند تا حدى كه همه چيزمان وابسته به غير بود و همه دارائى ما را بردنداينها اينها كه رفتند تمام بانك هاى اينجا را غارت كردند و رفتند اينقدر بدهكار هستند اينفرارى ها به اين بانكها سال هاى طولانى بايد زحمت بكشند تا چيز بانك ها را حالا خودايران بدهد.(546) (547)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (1) 
خوب بگوئيد آقا حرف را، چه مى كنند؟ اگر همه علماى اسلام يك مطلبى رابگويند، حالاكه خطر بر اسلام وارد شده است و آن خطر يهود است و حزب يهود كه همين حزب بهائيتاست ، اين خطر كه حالا نزديك شده است ، اگر آقايان علماى اعلام ، خطبا، طلاب ، همه باهمهمصدا بگويند كه آقا ما نمى خواهيم كه يهود بر مقدرات مملكت ما حكومت كند، ما نمى خواهيمكه مملكت ما با مملكت يهود هم پيمان بشود درمقابل پيمان اسلامى آنها، مسلمين باهم ، هم پيمان مى شوند، آقايان با يهود هم پيمان مىشوند چه وضعى است اين مملكت ؟ اگر نوكر هم هستيد چرا اينقدر نوكر؟(548)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (2) 
حالا مشاورين چه كسانى هستند؟ اسرائيل مشاورهااسرائيل از يهود آن بزرگ شده است دو هزار نفر بهايى را به اقرار خودشان در روزنامهدنيا بعد فردا مردك نگويد كه اشاعه اكاذيب است ، در روزنامه دنيا دو هزار نوشته استاسرائيل بهايى را، اسم بهائى نياورده ، بعضى وابستگان به بعضى از مذاهب اسمشانرا مذهب گذاشت دو هزار نفر را و مى گويند پنجهزار است ، دو تايش را اينجا نوشته استاين كه نوشته حالا اينها با كمال احترام ، نهمثل حاجى هاى بدبخت ما كه وقتى مى خواهند تذكره به آنهابدهند، بايد چقدر زحمت بكشند،چقدر رشوه بدهند، چقدر بيچارگى بكشند تااينكه يك چند تا از آنها را رد كنند، چند تاىآنها را قبول بكنند، آن وقت در فرستادنشان چه فضاحتها باشد، در برگشتشان چهفضاحتها باشد، وقتى هم مكه ميروند در منا، حتى آن نماينده بى عرضه آنجا هم شكايت مىكند كه فلان آقا را بگيريد از باب اينكه اينجا يك حرف حقى زده است گفته اسلام درخطر است از دست يهود، آقا مگر شما يهوديد؟ مگرمملكت ما، ممكلت يهوداست ؟ دوهزار نفر رابا كمال احترام ، با دادن به هريك از اينها پانصد دلار ارز، به هريك پانصد دلار ازمال اين ملت مسلم به بهايى داده اند، ارز داده اند، به هريك هزارودويست تومان تخفيفهواپيما، چه بكنند؟ بروند در جلسه اى كه برضد اسلام در لندنتشكيل شده است شركت كنند واى بر اين مملكت ، واى بر اين هيئت حاكمه ، واى بر اين دنيا،واى بر ما، واى بر اين علماى ساكت ، واى بر اين نجف ساكت ، اين قم ساكت ، اين تهرانساكت ، اين مشهد ساكت اين سكوت مرگبار اسباب اين مى شود كه زير چكمهاسرائيل به دست همين بهايى ها، اين مملكت ما، اين نواميس ماپايمال بشود واى بر دين ما، واى بر اين اسلام ، واى بر اين مسلمين اى علما ساكت ننشينيد،نگوييد الان مسلك شيخ (549) رضوان الله عليه ، والله شيخ اگر حالا بود تكليفشاين بود امروز سكوت همراهى با دستگاه جبار است ، نكنيد سكوت دوهزار بهايى راباپانصد دلار ارز به هريك و هزار و دويست تومان تخفيف هواپيما فرستادن به لندن واينها در روزنامه دنياست يك شخصى به من گفت كه يك معامله اى كرده است شركت نفتباثابت پاسال (550) و در اين معامله تخفيفى داده است كه بيست و پنج ميليون توماندر اين تخفيف نفع برده است ، براى نفع اين جمعيتى كه فرستادند به لندن برضداسلام .(551)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (3) 
خوب بگوئيد آقا حرف را، چه مى كنند؟ اگر همه علماى اسلام يك مطلبى را بگويند، حالاكه خطر بر اسلام وارد شده است و آن خطر يهود است و حزب يهود كه همين حزب بهائيتاست ، اين خطر كه حالا نزديك شده است ، اگر آقايان علماى اعلام ، خطبا، طلاب ، همه باهمهمصدا بگويند كه آقا ما نمى خواهيم كه يهود بر مقدرات مملكت ما حكومت كند، ما نمى خواهيمكه مملكت ما با مملكت يهود هم پيمان بشود درمقابل پيمان اسلامى آنها، مسلمين باهم ، هم پيمان مى شوند، آقايان بايهود هم پيمان مىشوند چه وضعى است اين مملكت ؟ اگر نوكر هم هستيد چرا اينقدر نوكر؟(552)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (4) 
از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات ميكند، تسهيلاتى است كه براى مسافرت2000 نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر يك 500 دلار ارز داده اند وقريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما داده اند به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه درلندن از آنها تشكيل مى شود و صددرصد ضد اسلامى است شركت كنند، درمقابل براى زيارت حجاج بيت الله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمى كنند و چه اجحافات وخرج تراشى ها كه نمى شود آقايان بايد توجه فرمايند كه بسيارى از پست حساس بهدست اين فرقه است كه حقيقتا عمال اسرائيل هستند خطراسرائيل براى اسلام و ايران بسيار نزديك است ، پيمان بااسرائيل در مقابل دول اسلامى يا بسته شده يا مى شود لازم است علماى اعلام و خطباى محترم، ساير طبقات را آگاه فرمايند كه در موقعش بتوانيم جلوگيرى كنيم امروز روزى نيستكه به سيره سلف صالح بتوان رفتار كرد، باسكوت و كناره گيرى همه چيز را از دستخواهيم داد.(553)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (5) 
آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام ، كمتر از خطر بنى اميه نيست دستگاه جبار باتمام قوا به اسرائيل و عمال آنها فرقه ضال و مضله همراهى مى كند، دستگاه تبليغات رابه دست آنها سپرده و در دربار، دست آنها باز است ، در ارتش و فرهنگ و سايروزارتخانه ها براى آنها جا باز نموده و شغل هاى حساس به آنها داده اند خطراسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد.(554)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (6) 
عمال اسرائيل ، آقا يك چيزهائى ، يك حقايقى در كار است من باز سرم دارد درد مى گيرد يكحقايقى در كار است ، شما آقايان در تقويم دوسال پيش از اين يا سه سال پيش از اين بهائى ها مراجعه كنيد در آنجا مى نويسد تساوىحقوق زن و مرد راى عبدالبهاء آقايان هم از او تبعيت مى كنند، آقاى شاه هم نفهميده مى رودبالاى آنجا مى گويد تساوى حقوق زن و مرد، آقا اين را به تو تزريق كردند، تو مگربهائى هستى كه من بگويم كافر است بيرونت كنند نكن اين طور، نكن اين طور نظامىكردن زن ، راى عبدالبهاء(555) آقا تقويمش موجود است ، نگوييد نيست ، شاه نديده اينرا؟ اگر نديده مواخذه كند از آنهائى كه ديده اند و به اين بيچاره تزريق كرده اند كهاين را بگو.(556)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (7) 
تاسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمال اسرائيل است بر بسيارى از شوون حساس مملكت وقبضه نمودن اقتصاديات آن به كمك دولت و عمال دستگاه جباراسرائيل با دول اسلامى در حال جنگ است و دولت ايران باكمال دوستى با او رفتار مى كند و همه نحووسايل تبليغ و ورود كالاهاى آن را فرا هم مى سازد من كرارا اعلام خطر كرده ام ، خطربراى ديانت مقدسه ، خطر براى استقلال مملكت ، خطر براى اقتصاد كشور من از كلمهالكفرمله واحده (557) كه از سازمان ها به دست و دهان ها افتاده متاسفم ، اين كلام برخلاف نص كلام الله و براى پشتيبانى از اسرائيل وعمال اسرائيل است ، مقدمه شناسائى اسرائيل است ، براى پشتيبانى ازعمال اسرائيل و فرقه ضاله منحرفه است من متاسفم از اينكه در مملكت اسلامى ، برخلافقانون اساسى ، اوراق ضاله مخالف با نص قرآن و ضروريات دين مقدس نشر مى شود ودولت ها از آن پشتيبانى مى كنند كتاب انتقاد(558) كه بر رد قرآن مجيد نوشته شده وطرح قانون خانواده كه بر خلاف احكام ضروريه اسلام و خلاف نص كلام الله مجيد طرحو منتشر مى گردد و كسى نيست از دولت ها استيضاح كند.(559)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (8) 
هدف ، اسلام است ، استقلال مملكت است ، طرد عمالاسرائيل است ، اتحاد با كشورهاى اسلامى است الان تمام اقتصاد مملكت در دستاسرائيل است ، عمال اسرائيل اقتصاد ايران را قبضه نموده اند، اكثر كارخانجات در دستآنها اداره مى شود، تلويزيون ، كارخانه ارج ، پپسى كولا.(560)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (9) 
عمال اسرائيل در ايران ، هر جا انگشت مى گذارى مى بينى كه يكى از اينها در مراكزحساس ، مراكز خطرناك ، والله مراكز خطرناك براى تاج اين آقا، ملتفت نيستند اينها،اينها آنها بودند كه در شميران تهران توطئه كردند ناصر الدين شاه را بكشند، مملكتايران را قبضه كنند، شما تاريخ نگاه كنيد، تاريخ كه مى دانيد در نياوران توطئهكردند، در نياوران چند نفر رفتند ناصرالدين شاه را ترور كنند و يك عده هم در تهرانبودند كه حكومت را قبضه كنند اينها حكومت را از خودشان مى دانند، اينها در كتابهايشاننوشته اند، در مقالاتشان نوشتند حكومت مال ماست ، بايد ما يك سلطنت جديدى به وجودبياوريم ، يك حكومت جديدى به وجود بياوريم ، حكومتعدل همين هايى كه يك همچنين سوء نظرها و سوء نيت هايى را دارند، از دربار گرفته تاآن آخر مملكت ازاين اشخاص آنجا موجود است آقا بترسيد شما از اينها، يك جانورهائى هستنداينها در وزارتخانه موجود است من انگشت رويش گذاشتم ديدم ، يكى از وزرا گفت نيست اينطور، بعد شاهد برايش فرستادم ، شاهد برايش فرستادم كه با سند نوشته بود كهاين جورى است الان هم موجود است و من اسم كثيفش را نميدانم در وزارتخانه موجود است ، درعرض مى كنم كه ارتش ‍ موجود است خوب ، اى ارتش محترم توى دهن اينها بزن ، تومسلمانى صاحب منصبان ارتش بسيارشان مردم خوبى هستند، با من هم گاهى رابطه دارند،يعنى رابطه اى كه پيغام مى دهند، اينها بعضيشان خوب هستند، خوب جلو بگيرند از اينها،جلو بگيرند از يك اشخاصى كه با مذهبشان مخالفند، با تخت و تاجشان مخالفند، بامملكتشان مخالفند، با استقلالشان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند، خوب شما جلوبگيريد، برويد خواهش كنيد كه اينها را بيرون كنند، از بزرگترها خواهش ‍ كنيد.(561)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (10) 
آقاى هويدا(562) من وظيفه دارم شماها را نصيحت كنم ، شماها از اين ملت و در اين آب وخاك پرورش پيدا كرده و صاحب عناوين شده ايد، اينقدر با حيثيت اين ملت بازى نكنيد، بهجاى اينهمه گزافه و جنجال ، خدمتى به اين سر و پا برهنه ها كنيد يالااقل اينقدر با بهانه هاى مختلف آنها را رنج ندهيد، از اين كسبه بى بضاعت اينقدر اخاذىنكنيد، اينقدر براى ارضاء شهوات ديگران به علماء ملت و محصلين و دانشجويان فشارنياوريد، با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين ، آواره كننده بيش از يك ميليون مسلم بى پناه ،پيمان برادرى نبنديد، عواطف مسلمين را جريحه دار نكنيد، دستاسرائيل و عمال خائن آن را به بازار مسلمين بيش از اين باز نكنيد، اقتصاد كشور را بهخاطر اسرائيل و عمال آن به خطر نيندازيد، فرهنگ را فداى هوس ننمائيد، از خداى بزرگبترسيد، دختران جوان گول خورده را به سرباز خانه ها نبريد، به نواميس مسلمين خيانتنكنيد آيا اين حقيقت تلخ را كه قبلا انكار كرديد و گوينده آن را مستحق تعقيب دانستيد، حالاهم كه عمل كرديد انكار مى كنيد؟ آيا فجايع جشن بيست و پنجمينسال را و بى فرهنگى ها كه در آن كرديد منكر هستيد؟(563)
رواج مسلك انحرافى بهاييت (11) 
اسلام و مذهب مقدس جعفرى ، سدى است در مقابل اجانب وعمال دست نشانده آنها، چه راستى و چه چپى ، و روحانيت كه حافظ آن است سدى است كهبا وجود آن ، اجانب نمى توانند به نحوى كه دلخواه آنها است ، با كشورهاى اسلامى وخصوص با كشور ايران رفتار كنند، لهذا قرن ها است كه با نيرنگ هاى مختلف براىشكستن اين سد نقشه مى كشند، گاهى از راه مسلط كردنعمال خبيث خود بر كشورهاى اسلامى و گاهى از راه ايجاد مذاهب باطله و ترويج بابيت وبهائيت و وهابيت و گاهى از طريق احزاب انحرافى .(564)
فصل چهارم : سياست مذهبى محمدرضاشاه
تظاهر مذهبى (1) 
مگر محمدرضا نمى گفت من مسلمانم ، قرآن هم طبع مى كرد، خدمت حضرت رضا هم مى رفت ومى ايستاد و برايش زيارت نامه هم مى خواندند و نماز هم مى خواند و همه اين كارها را مىكرد اما نبود اينطور.(565)
تظاهر مذهبى (2) 
در زمان اين دومى هم كه دنبال اين معنا بود كه با سالوسى ابتدائا كارها را انجام بدهد ومعلم هائى هم در اين باب داشت ، شروع كرد سالوسى از جهاتى ، يكى راجع به اينكهخودش را به ديانت مى بست ، قرآن چاپ كرد، هر چند وقت يك دفعه مى رفت در حرمحضرت رضا و مى ايستاد و نماز مى خواند و زيارت مى كرد. اين يك راه بود يك راه ديگرهم كه براى طبقات ديگر پيش گرفته بود اين بود كه ما مى خواهيم اين مملكت را بهتمدن بزرگ برسانيم .(566)
تظاهر مذهبى (3) 
آقاى كارتر هم از آن اشخاصى است كه تربيت آسمانى ندارد اگر چنانچه شنيده باشيد،اين چند روز، يك دفعه رفته است كليسا و دعا كرده كه اين افراد خارج بشوند، شمابدانيد كه اين دعاى او هم مثل دعاهاى محمدرضاست كه مشهد مى رفت و دعا مى كرد اينها همانمثلى است كه يكى از حكماى ما عبيد زاكان گفته است كه مژدگانى كه گربه عابد شدهاست ، همين است مساله .(567)
تظاهر مذهبى (4) 
اين آخر كه محمدرضا شروع كرد، شيطنت هائى كردند اينهم با حربه اسلام ، اينهمشروع كرد، ابتدا به همان حرف هاى كارهاى پدرش كردن ، قرآن مثلا طبع كرد، سالى هميك دفعه ، دو دفعه به مشهد مى رفت و نمازى مى خواند و از اينمسائل مى خواست مردم را گول بزند و گاهى هم يك دسته اى راگول مى زد، كم كم ديگر خودش را محتاج بهگول زدن نمى ديد شروع كرد به اعمال قدرت كردن ، از آن طرف مردم را از همه مواهبمحروم كرد.(568)
تظاهر مذهبى (5) 
خوب شد كه صدام حسين را به ظواهر اسلام كشاندند، براى اينكه اين روزها مى گويندنماز هم مى خواند، توى مسجد هم مى رود. اين همان كارهائى بود كه محمد رضا مى كرد،عينا همان اينها از يك آخور ارتزاق مى كنند. آن هم يك وقتى كه پيش ميآمد بدترين فحش هارا به علماى اسلام مى داد و به اسلام هيچ كار نداشت ، ضربه مى زد، يك وقت كه ضعيف وبيچاره مى شد مى رفت نماز مى خواند و در حرم حضرت رضا مى رفت و نماز مى خواند واز اين بساط در مى آورد.(569)
تظاهر مذهبى (6) 
ما در زندگى خود دراين انقلاب اسلامى چيزهايى ديده ايم وقبل از آن صحنه هائى ديده بوديم باورنكردنى و شگفت انگيز، از دوره افتادن رضاخاندر تكايا و شمع روشن كردن تا قرآن طبع نمودن محمدرضا و احرام حج بستن .(570)
تظاهر مذهبى (7) 
ما همه ديديم قرآنى را كه محمدرضاخان پهلوى طبع كرد و عده اى رااغفال كرد و بعض آخوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند.(571)
تبليغات عليه روحانيت (1)
مسلمين آگاه باشند كه اسلام در خطر كفر است مراجع و علماء اسلام بعضى محصور وبعضى محبوس و مهتوك هستند دولت امر داد حوزه هاى علميه را هتك كنند و طلاب بى پناه راكتك بزنند و بازار مسلمين را غارت كنند و درب و پنجره مغازه ها رابشكنند در تهرانحضرت آيت الله خوانسارى (572) و آيت الله بهبهانى را در محاصره شديد قرار دادندو عده اى از علماء محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند و مااز آنها به هيچ وسيله نمىتوانيم اطلاع پيدا كنيم اراذل و اوباش را تحريك مى كنند كه به علماء و روحانيين اهانتكنند آقايان طلاب و مبلغين را مانع مى شوند كه براى تبليغ اسلام در نواحى ايرانبروند و تبليغ احكام كنند با ما معامله بردگان قرون وسطى مى كنند به خداىمتعال من اين زندگى را نمى خواهم انى لاارى الموت الاسعاده و لا الحيوه مع الظالمينالابرما(573) كاش مامورين بيايند و مرا بگيرند تا تكليف نداشته باشم فقط جرمعلماء اسلام و ساير مسلمين آن است كه دفاع از قرآن و ناموس اسلام واستقلال مملكت مى نمايند و با استعمار مخالفت دارند اين استحال ما تا آقاى علم و ارسنجانى (574) چه بگويند.(575)
تبليغات عليه روحانيت (2)
دشمن هاى اسلام و شماها هم اسلام را بد معرفى كرده اند و هم شما را. دشمن هاى بشريت ،اديان را مطلقا مى گويند كه براى اين است كه افيون باشد براى مردم ، براى ملت ها.اينها چون ديده اند كه آن چيزى كه در مقابلشان مى ايستد ديانت است ، و آن جمعيتى كه درمقابلشان مى ايستد جمعيت روحانى است ، از اين جهت با اين دو نيرو به مخالفت برخاستندو از زمانهاى بسيار سابق اين دو نيرو را كوبيده اند.(576)
تبليغات عليه روحانيت (3)
محمدرضاخان در يكى از حرف هايش قبل از پانزده خرداد، در يكى از حرف هايش گفت كهاين آخوندها طياره هم سوار نمى شوند (همان روزها بود كه يكى از مراجع با طياره رفتهبود مشهد) و اينها با طياره هم مخالفند، اصلا با همه اساس تجدد مخالفند، اينها مىخواهند برگردند به آنوقتى كه مثلا الاغ سوارى كنند و بروند اين طرف و آن طرف يافرض ‍ كنيد كه يك شمعى بسوزانند، برق را با آن مخالفند، همه آثار تمدن را با آنمخالفند، مى آمدند پيش شماها يك همچو مسائلى را طرح مى كردند يا اينكه آخوندها همهدربارى هستند، اينها همه براى منافع دربارها، اصلاوجود اينها را دربارها آوردند،سلاطين اين وجودها را در خارج محقق كردند مى آمدند پيش اين قشر مى گفتند اينها دينندارند، اين بى دين ها، يك مشت فكلى بى دين و طورى تزريق مى كردند كه مع الاسفبعضى از اشخاص بى عمق باورشان مى آمد اين باور آمدن اسباب اين شد كه اين دو قشراز هم جدا شدند، اين به او بدبين شد، او به اين بدبين شد.(577)
تبليغات عليه روحانيت (4)
آنهايى كه مى خواستند شرق را غارت كنند و ملت هاى اسلامى را به اسارت بكشند آنهاتبليغاتى كردند كه حتى خود شرقى ها هم ، آنهايى كهغافل بودند از اسلام و از مكتب هاى توحيدى باورشان آمد. آنها بعكس ‍ آن چيزى كه مكتب هاىتوحيدى هست كه همه مكتب تحرك بوده اند، گفته اند ديانت افيون جامعه است يعنى دين آمدهاست كه مردم را خواب كند، روحانيت دربارى است ، روحانيون دربارى هستند، روحانيون درخدمت سرمايه دارها هستند. اين تبليغاتى بوده است كه درطول شايد چند صد سال شده است و در اين سال هاى اخير و زمان اين پدر و پسر خيلىزيادتر شد.(578)
تبليغات عليه روحانيت (5) 
اين همان مطلبى است كه از اول زمان رضاخان (پيشترها هم بوده اما ازاول زمان رضاخان ) تا امروز و تا وقتى كه پسرش از ايران رفت ، اين دو تا مساله بود،اين دو تا تبليغ بود بر ضد اسلام تبليغ بر ضد روحانيت يعنى اسلام و خدمتگزاراناسلام . اين دو تا تبليغ از زمان رضاشاه بود، در زمان او بسيارى از مردم هم به واسطهتبليغات زيادى كه كردند و فشارى كه از آن طرف آوردند و اذيت هايى كه كردند به اينطايفه آن وقت عده زيادى باورشان آمده بود. در زمان اين هم باز عده زيادى از جوان هاى مابازى خوردند، گول خوردند، پشت كردند بر اسلام ، پشت كردند بر روحانيون در زمانمحمدرضا حمله به روحانيت را تغييردادند و شروع كردند به تبليغات كردن كه مردم رااز روحانيت جدا كنند چون اين دو قوه اسلام ، قوه روحانيت و قوه دانشگاه مى توانست درمقابل اينها بايستد. آن ترتيبى كه با فشار بخواهند روحانيت را از بين ببرند، اينترتيب نشد. تغيير دادند وضع را شروع كردند تبليغات به ضد روحانيت كه جدا كنندروحانيت را از دانشگاه و همه را از مردم . بين مردم ، هم دانشگاهى و هم روحانيون را مىخواستند در بين مردم يك طورى قلمداد كنند كه اينها ديانت صحيح ندارند، اينها هم دربارىو انگليسى و نمى دانم آمريكائى و اينها هستند، نقشه اين بود كه ملت جدا بشود از اين دوقشرى كه از آنها كار مى آمد.(579)
تبليغات عليه روحانيت (6) 
در زمان محمدرضا و در اوايل اين نهضت يك وقتى در يكى از كلامش ‍ گفت كه اين معممين ،روحانيون مى خواهند كه مملكت برگردد به حال سابق ، حتى كسى سواراتومبيل هم نشود، سوار طياره هم نشود، اينها با اين هم مخالفند، اينها مى خواهندمثل همان سابق مثلا با الاغ اين طرف و آن طرف بروند. همان وقتى كه بعضى مراجع باطياره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ايشان همين حرف را مى زد كه ما هم بالاى منبرگفتيم همين حرفى كه اين مى زند الان بعضى مراجع با طياره رفتند مشهد، چطور اين حرفرا مى زند؟ روحانيت با فساد مخالف است نه با تمدن .(580)
تبليغات عليه روحانيت (7) 
همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث ، از اسلام چون خارجى ها مى ترسيدند، اينهارا وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه با روحانيت مخالفت كنند،با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند در اين پوشش ها، اسلامنقطه نظر بود.(581)
تبليغات عليه روحانيت (8) 
در رژيم سابق آنهائى را كه مى كشتند، بهترين جوان هاى ما و متعهد و مسلم ، براى اينكهمى گفتند كه خلاف نكنيد، مى گفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد علماى اسلام بودند اينآقاى منتظرى مدت ها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدت ها در حبس بود وامثال اينها زياد آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد وامثال اينها از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقت ها در حبس ، اينآقاى لاهوتى كه الان در چيز پاسداران هست ، ايشان مدت ها حبس بود و چه زجرهايى اينمرد ديده است و چه اهانت هايى ديده است در تبعيد فضلاى اين حوزه ، علماى اين حوزه ،دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف ، آن طرف اينها را مى بردند و تبعيد مىكردند آنهايى كه حبس بودند در آن وقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدندآنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند.(582)
تبليغات عليه روحانيت (9) 
اين روزها حملات به روحانيت اصيل كه به راستى چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش ازبارزترين اقشارى بودند كه با قيامهاى متعدد خود درمقابل فساد دستگاه به افشاگرى و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهى - امريكائى رادر طول مبارزات بر حق مردم شريف هدايت مى كردند و به پيروزى رساندند، از طريقايادى شاه و دار و دسته اش ‍ گسترش پيدا كرده است . درست زمانى كه روحانيت ، مبارزهسرسختش ‍ را در سالهاى 42-41 عليه شاه خائن شروع كرد، شاه روحانيت متعهد ومسوول را در ارتجاع سياه ناميد، زيرا تنها خطر جدى براى او و سلطنت روحانيون مبارزىبودند كه ريشه در عمق جان مردم داشتند و درمقابل او و ستمكاريش ايستادند.(583)
تبليغات عليه روحانيت (10) 
ما در هر قصه اى كه واقع مى شويم مى بينيم كه روحانيت ، هدف است ، محمدرضا هم درنطق هايى كه كرده بود و مى كرد، اينها را ارتجاع ، اينهاعمال ارتجاعند حتى اينها مى گفتند اينها عمال انگليس ها هستند اين را من خودم با گوشم ،در يك اتومبيلى كه در تهران يكوقت نشسته بودم ديدم كه آن يكى به آن مى گويد- ماسه نفر بوديم كه معمم بوديم - من مدت هاست اينهيكل ها را نديدم ، اينها را انگليس ها درست كردند در نجف و قم براى اينكه ملت ما را چهبكنند، ما در آن دوره عمال انگليس ‍ بوديم و ارتجاع مطلب اين نيست كه اينها با آخوند بدهستند براى اينكه با اسلام بد هستند. مى بينند آخوند براى اسلام دارد چه ميكند، چهار تاآخوند هم بد است ، جهنم ، اما نمى گويند چهار تا آخوند، ميگويند روحانيين ، وضعاينطورى است اين يك نقشه اى نيست كه حالا كشيده باشند، اين نقشه اين است كه بعد ازآنكه ديدند كه در اين صد سال ، صد سال آخر، ديدند كه يك همچو قدرت هائى موجوداست ، خوب ، بايد اين قدرت را بشكنند تا راه آنها باز بشود.(584)
تبليغات عليه روحانيت (11) 
در زمان اين دو پدر و پسر فاسد همه چيز را از روحانيون گرفته بودند و فقط براىآنها مسجدى مانده بود كه آن هم از نظر آنها بايد زير نظر فلان بازنشسته اداره مى شدو به اين ترتيب همه جهاتتان محدود بود و شما نمى توانستيد يك كلمه حرف بزنيد ومسائلتان را بگوئيد.(585)
تبليغات عليه روحانيت (12) 
سر قضيه همانطور كه خودتان فهميده ايد اين است كه مردم را نمى شود به چيزى توجهداد مگر توسط روحانيون و در طول تاريخ هر چه بوده از روحانيون و مردم بوده است وهر وقت اين دو را از صحنه كنار گذاشته اند، همه اش فساد بوده است و در همين پنجاهسال هم كه ما شاهد آن بوده ايم ، آنچه كه ما را در دامن غرب انداخت اين بود كه روحانيونو مردم را سركوب كرده بودند.(586)
تبليغات عليه روحانيت (13) 
در آن زمان روزى نبود كه حادثه اى نباشد، ايادى پنهان و آشكار آمريكا و شاه بهشايعات و تهمت ها متوسل شدند حتى نسبت تارك الصلوه و كمونيست وعامل انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مى دادند. واقعا روحانيتاصيل در تنهايى و اسارت خون مى گريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوى مىخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عده اى روحانى مقدس نماى ناآگاه يا بازى خوردهو عده اى وابسته كه چهره شان بعد از پيروزى روشن گشت ، مسير اين خيانت بزرگ راهموار مى نمودند.(587)
تبليغات عليه روحانيت (14) 
محمدرضا پهلوى مخلوع مى گفت (كه اينان مى خواهند با چارپايان در اين عصر سفركنند) يك اتهام ابلهانه بيش نيست . زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات وابتكارات و صنعت هاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ گاه اسلامو هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد.(588) (589)
تبليغ جدايى دين از سياست (1) 
در عرض پنجاه سال كه روحانيين را عقب زده بودند و هر چه هم جديت مى كردند نمىتوانستند كه كارى انجام بدهند از باب اينكه مردم را از روحانيون كنار زده بودند، درعرض پنجاه سال همه حيثيت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند كهبراى اينكه اسلام پيروز شده است بر ايران ، گريه كردند و حرف زدند و درشعرهايشان فحش دادند و همه الواطى ها را كردند و همه دارائى هاى شما را بهچپاول برده اند براى اينكه يك كسى نبود بگويد چرا؟ اين روشنفكرهايى كه الان دارندمى گويند و مع الاسف بين شان بعضى متدينين هم هست كه بازيخورده اند و غربزده اند،مى گويند كه روحانيون بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند، سياست رابگذارند براى ما، شما سياست را پنجاه سال داشتيد و هيچ غلطى نكرديد، شما كجا يككار مثبتى توانستيد انجام بدهيد هر كدامتان كه ملى بوديد يا فرض كنيد متدين بوديد، تاصدايتان در مى آمد توى سرتان مى زدند.(590)
تبليغ جدايى دين از سياست (2) 
يك نقشه ديگرى كه قبلا هم كشيده بودند و در عرض همين هم بود و توسعه اش دادند كهما همه اهل علم ، الا، البته يك نادرى باورشان آمده بود كه بايد اينجور باشد و او اينكهمعممين را از سياست جدا كنند، مجالسى كه تشكيل مى شود واهل علم در آنجا مى خواهد صحبت بكند، نبايد راجع به سياست صحبت كند. آنقدر راجع بهاين معنا كه (آخوند را به سياست چه ؟) ترويج كرده بودند كه علما هم بسيارى از آنهاباور كرده بودند و اگر يك كلمه اى گفته مى شد، مى گفت اين سياست است ، به ماربطى ندارد.(591)

next page

fehrest page

back page