بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم جلد 3, حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ABA00001 -
     ABA00002 -
     ABA00003 -
     ABA00004 -
     ABA00005 -
     ABA00006 -
     ABA00007 -
     ABA00008 -
     ABA00009 -
     ABA00010 -
     ABA00011 -
     ABA00012 -
     ABA00013 -
     ABA00014 -
     ABA00015 -
     ABA00016 -
     ABA00017 -
     ABA00018 -
     ABA00019 -
     ABA00020 -
     ABA00021 -
     ABA00022 -
     ABA00023 -
     ABA00024 -
     ABA00025 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

صحن مقدس

يارب اين بارگه كيست كه خورشيد سما
هر سحر گه كند از خاك درش كسب ضيا
يارب اين مرقد پر نور مطهر از كيست ؟
كه به تعظيم درش پشت فلك گشته دوتا
يارب اين اختر تابان زكدامين برج است
كه منور بود از راى منيرش بيضا
يارب اين گوهر رخشان زكدامين درج است
كز نظرها همه چون گنج بود نا پيدا
يارب اين صحن و رواق و حرم از حضرت كيست
كه ز خاك در او كون و مكان يافت بها
صحن جانبخش ابوالفضل كه در رتبه او
عقل و وهمند دو حيرت زده چون من شيدا
اين همان صحن شريف است كه از فرط شرف
خادمش را به سر چرخ برين باشد پا
اين همان بارگه عرش مثال است كه نيست
گر كنى هندسه جز عرش برينش همتا
گوهر درج امامت ، شه جمشيد غلام
اختر برج ولايت مه خورشيد لقا
ماه تابان بنى هاشم عباس على
كز غلامى درش فخر كند بر دارا
اندرين صحن مقدس كه بود كعبه جان
سعى كن تا كه مقامى به كف آرى به صفا
اين همان منظر پاك است كه سر گردان است
چرخ از بهر طواف در او صبح و مسا
از سر شوق اگر پاى در اين صحن نهى
دستت از غيب بگيرند به هر رنج و عنا
گر تو را رنج به جان باشد اين جاست علاج
گر تو را درد به دل باشد اين جاست دوا (115)
درهاى جديد صحن  
آنچه گذشت ، فهرست و مشخصات درها و ورودى هاى قديم صحن حرم حضرتابوالفضل عليه السلام بود. اما درها ورودهاى جديد كه به سلا 1394 هجرى قمرى(1974 ميلادى ) سامان يافته ، از اين قرار است :
1. باب القبله ؛ در جنوب صحن واقع شده و درسال 1382 هجرى قمرى به همت سيد بدر الدينآل ضياء توليت وقت حرم و نيز همراهى برخى از عالمان ، از جمله حجه الاسلام سيد عباسحسينى كاشانى بر مدخل اين كتابخانه عمومى حضرت عباس عليه السلام احداث گرديدهاست . در ماه مبارك رمضان دراين كتابخانه جلسه هاى بحث و گفت و گوى علمى ، به هدفتقويت حركت علمى - ادبى كربلا برگزارشده است .
طول اين در، 4 متر و عرض آن 5/3 متر است و بر بالاى آن اين آيات نوشته است :
(بسم الله الرحمن الرحيم الدين امنوا و هاجروا و جاهدوا فىسييل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئك هم الفائزون * يبشر هم ربهمبرحمه منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم خالدين فيها ابدا ان الله عنده اجر عظيم) (116)
(كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا بامال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همانرستگارانند. پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودى و باغ هايى دربهشت كه در آن جا نعمت هايى پايدار دارند، مژده مى دهد).
(ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون فىسبيل الله ). (117)
(خدا از مومنان جان و مالشان را به بهاى اين كه بهشت براى آنان باشد خريده است ).
از بيرون صحن كه بنگريد بر پيشانى درگاه اين كتيبه ديده مى شود:
قال تعالى : (بسم الله الرحمن الرحيم من المومنينرجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا* ليجزى الله الصادقين بصدقهم و يعذب المنافقين ان شاء او يتوب عليهم ان الله كانغفورا رحيما). (118)
(از ميان مومنان مردانى اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه و وفا كردند.برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در همين انتظارند و هيچ عقيده خود راديگر گون نكردند).
بر فراز ايوان اين درگاه ، ساعت زنگ دار بزرگى نصب شده و در زير اين ساعت نيز ازمنظر بيرون صحن عبارت : (السلام عليك يا اباالفضل العباس ) به چشم مى خورد.
2. باب الامام الحسن عليه السلام ؛ در غرب صحن و بر گذر زائران به سمت صحن امامحسين عليه السلام واقع است . طول آن 4 متر و عرض آن 3 متر است و بر بالاى در دايرهاى و در آن دايره آيه : (انا فتحنا لك فتحا مبينا) (119) (ما براى توفتحى آشكار پديد آورديم ). در ميان نقش ‍ و نگارهايى بر روى كاشى نوشته است . ازبيرون صحن بر بالاى درگاه ، اين ديده مى شود:
(بسم الله الرحمن الرحيم يا ايها الذين امنوا لاتدخلوا بيوت النبى الا ان يوذن لكم) (120)
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به خانه هاى پيامبر در نياييد مگر آنكه شما را اجازهدهند).
3. باب الامام الحسين عليه السلام ؛ در كنار باب الامام الحسن قرار گرفته ،طول آن 4 و عرض آن 3 متر است و بر بالاى در دايره اى است كه در آن نوشته است :
قال الله : (سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين ). (121)
(بر شما درود پاك و پيراسته ايد بدان در آييد و جاودانه بمانيد).
بلافاصله بر بالاى اين دايره كتيبه اى و در آن اين آيات نقش بسته است :
(بسم الله الرحمن الرحيم (ان المتقين فى جنات و عيون ادخلوها بسلام آمنين )صدق الله العلى العظيم ). (122)
(پرهيزكاران در باغ ها و چشمه سارانند به آنان گويند: با سلامت و ايمنى در آن جاداخل شويد).
بر بالاى اين نيز لوحى است كه عبارت :
(السلام عليك يا ساقى عطاشى كربلا)
(درود بر تو اى آبرسان تشنگان كربلا).
نقش بسته و اطراف آن با نقشهاى گل و گياه بر روى كاشى تزيين يافته است .
4. باب صاحب الزمان عليه السلام ؛ در كنار باب الامام الحسين عليه السلام واقع است وبه خجستگى و ياد و نام امام عصر بدين نام نام خوانده شده ، ارتفاع آن به 4 و عرض آننيز به 5/3 متر مى رسد. بر بالاى در، كتيبه اى با نقش هاىگل و گياه بر روى كاشى و در ميان آن عبارت : (باب صاحب الزمان ) به چشم مىخورد. از منظر بيرونى ، كتيبه اى بر اين سر در است و متن آن چنين است :
(بسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه فى ليله القدر * و ما ادراك ما ليله القدرليله القدر خير من الف شهر * تنزل الملائكه و الروح ). (123)
(ما آن را در شب قدر نازل كرديم از شب قدر چه آگاهت كرد، شب قدر از هزاران مانارجمندتر است ، در آن شب فرشتگان با روح فرود مى آيند).
در سمت چپ اين در، سقاخانه اى است و بر بالاى اين آبخورگاه نقش ها و تزيين ها و مقرنسهايى است و در ميان اين نقش ها و تزيين ها بيت شعر زير و همچنين عبارت : (سلام اللهعلى الحسن و الحسين ) به چشم مى خورد:
اشرب الماء هنيئا يا محب
و اذكر السبط الشهيد المحتسب
(اى دوستدار، آب بنوش كه گوارايت باد و سبط شهيد صبور و پايدار را ياد كن ).
پيشانى اين درگاه داراى سه بخش و در بردارنده قوس هايى است كه نقش هاىگل و گياه بر روى كاشى ، آنها را در ميان گرفته و درداخل اين گل و بوته نيز بيت شعر زير از شيخ محسن ابوالحب كلبى نقش بسته است :
اذا كان ساقى الناس فى الحشر حيدر
فساقى عطاشى كربلاء ابوالفضل
اگر سقاى مردم در روز رستاخيز على عليه السلام است ، آبرسان تشنگان كربلا نيزابوالفضل است .
5. باب الامام موسى بن جعفر عليهماالسلام ؛ در زاويه غربى صحن قرار گرفته ،طول آن 4 و عرض آن 5/3 متر است و از منظر بيرونى بر بالاى سر در، كتيبه اى برروى كاشى است و متن آن كتيبه چنين است :
(بسم الله الرحمن الرحيم (سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار)(124)صدق الله العلى العظيم ).
(درود بر شما به پاداش آنچه صبر كرديد، راستى چه نيكوست فرجام آن سراى !).
6. باب الامام محمد الجواد عليه السلام (باب امام جواد عليه السلام )؛ درشمال صحن قرار گرفته ، طول آن 4 و عرضش 3 متر است . بر بالاى اين درگاه سقفىهلالى است كه با كاشى هاى زيبا آراسته شده و بر اين كاشى هااشكال گل بوته و همچنين اشكال هندسى بر زمينه بنفش تيره نقش بسته است . بر بالاىدر بلافاصله كتيبه اى است كه آيه زير بر آن به چشم مى خورد:
(بسم الله الرحمن الرحيم (الله نور السموات و الارضمثل نوره كمشكاه فيها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه كانها كوكب درى يوقد من شجرهمباركه زيتونه لا شرقيه و لا غربيه يكاد زيتها يضى ء ولو ام تمسسه نار نور على نوريهدى الله لنوره من يشاء و يضرب الله الامثال للناس و اللهبكل شى ء عليم ) صدق الله العلى العظيم ). (125)
خدا نور آسمان ها و زمين است . حكايت نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى ، و آنچراغ در شيشه اى است . آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونىكه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى شود نزديك است كه روغنش هر چند بدانآتشى نرسيده باشد، روشنى بخشد. روشنى بر روشنى است . خدا هر كه را بخواهد بانور خويش هدايت مى كند و اين مثل ها راخداوندذ براى مردم مى زند و خدا به هر چيزىداناست .
اين درگاه به ديوارى متصل است كه خود به باروى صحن پيوسته است . بر بالاى ايندرگاه نيز متن كامل سوره قدر نق بسته است .
در سمت راست اين درگاه ، صفه اى است مسقف ، مشرف بر خيابان و در امتداد ديوار بيرونى. بر بالاى آن نيز سوره حمد بر كاشى نقش بسته است :
(بسم الله الرحمن الرحيم ، (افلح من تزكى * و ذكر اسم ربه فصلى)(126)).
پس از بسم الله الرحمن الرحيم ، (رستگار آن كسى است كه خود را پاك گردانيد و نامپروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد).
7. باب الامام على الهادى عليه السلام ؛ اين درگاه در زاويهشمال شرق صحن واقع است ، طول آن به 4 و عرضش به 5/3 متر مى رسد و تازه احداثشده است .
8. باب الفرات ؛ در شرق صحن واقع است ،طول آن به 4 و عرض آن به 5/3 متر مى رسد. بر بالاى آن سقفى هلالى است كه بهكاشى هاى زيبا و تزيين هايى از گل و بوته بر زمينه بنفش تيره آراسته شده است .بر بالاى در، كتيبه اى به خط كوفى به چشم مى خورد كه سوره انشراح بر آن نقشبسته است .
سقف متصل است به ديوار بيرونى كه مشرف بر خيابان است و بر پيشانى اين سرپوشيده ، كتيبه اى به خط ثلث است كه اين آيات بر آن نقش بسته است :
(بسم الله الرحمن الرحيم (و سيق الذين اتقوا ربهم الى الجنه زمرا حتى اذا جاءوها وفتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين ) (127)).
(و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند، گروه گروه به سوى بهشت سوقداده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن به رويشان گشوده شود و نگهبانان آن بهايشان گويند: سلام بر شما، خوش آمديد، در آن در آييد و جاودانه بمانيد.
ضلع هاى صحن  
صحن داراى چهار ضلع است و در هر يك از اين ضلع ها حجره هاى كوچكى است كه شمار آنهابه 75 مورد مى رسد. در جلو هر حجره نيز ايوانى كوچك وجود دارد. در ميانه هر ضلع ازسمت بيرونى ايوانى است بزرگ و به ارتفاعى افزون بر دو طبقه از طبقه هايى كهحجره ها در آنها جاى گرفته اند. اين ايوان ها داراى نقش و نگارهايى ازگل و بوته ، اشكال هندسى و آيات قرآن كريم است و در پايين برخى از آنها عبارت :(حرره محمد حسين بن محمد ابراهيم ، سنه 1304 هجرى قمرى ).
اين را محمد حسين بن محمد ابراهيم به سال 1304 هجرى قمرى تحرير كرد. به چشم مىخورد.
ضلع شمالى : در اين ضلع چند مقبره واقع است : مقبرهآل نصر الله ، مقبره آل خياط و مقبره آل لطيف كه قبلا مكتبخانه مرحوم شيخ على ابوكفانه(پدر شيخ جواد ابو كفانه خطاط و عبدالمهدى ابوكفانه شاعر) بوده است . پس از اينمقبره ها به ايوان بزرگى كه در اين ضلع است مى رسيم و پس از آن نيز به مقبرهآل ضياء الدين ، مقبره شيخ محسن ابوالحب (خطيب كربلا و در گذشته بهسال 1369 هجرى قمرى ) و فرزندش دكتر ضياء الدين ، مقبرهآل تاجر، مقبره شيخ محمد على محمود كشوان و پس از آن به باب الامام موسى بن جعفرعليه السلام بر مى خوريم .
ضلع غربى : اين ضلع به ترتيب ، آبخورگاه عمومى ، مقبره سيد محمد نقاش ، مقبرهنصر الله ، سپس ايوان بزرگ تكيه درويشان كه امروز به (باب صاحب الزمان )نامور است . مقبره خطاط و شاعر عراق شيخ فليح حسون رحيم جشعمى ، مقبرهآل سيبويه ، مقبره ديگرى از آن نصر الله ، باب الامام الحسين ، مقبره اى ازآل ضياء الدين و سرانجام باب الامام الحسن عليه السلام را در برگرفته است .
ضلع جنوبى : مقبره آل قزوينى در اين ضلع است و دفتر توليت حرم حضرت عباس عليهالسلام نيز در جوار آن است . اين دفتر حجره حجره اى است كه مسوولان حرم و بزرگان درآن جا گرد مى آيند. پس از آن ايوان بزرگى است كه از باب القبله بدان در مى آييم ،بر فراز بام اين ايوان ساعت بزرگ زنگدارى است و درمدخل ايوان هم دو مقبره است : يكى مدفن سيد محمد رضا اصفهانى بانى صحن است و درمقابل آن نيز مقبره راجه هاى هند قرار دارد.
در سمت راست ايوان نخست به مقبره آل خير الدين مى رسيم كه يكى از عالمان به نام سيدمحمد على خير الدين و همچنين سيد مرتضى وهاب شاعر در آن به خاك سپرده شده اند و پساز آن هم به گنجينه نفايس حرم مى رسيم .
ضلع شرقى : باب الامير (اميرالمؤ منين على عليه السلام ) در اين ضلع است و پس از آنمقبره اى كه سيدمحمد سعيد و برادرش سيد محمد كاظم ؛ از فرزندان سيد محمد حسنآل طعمه و همچنين سيد يوسف سيد احمد وهاب در آن به خاك سپرده شده اند. پس از آن بهترتيب مقبره هاى آل نصر الله ، آل طويل ، خاندان تطوه ،آل عواد و آل ماميشه قرار گرفته اند.
مقبره اخير زمانى مكتبخانه شيخ عبدالكريم كربلايى ملقب به ابومحفوظ بوده است .ايوان بزرگ مشهور به ايوان علقمى ، پس از اين مقبره هاست . آن گاه به باب الفراتو پس از آن هم به مقبره هاى آل ماجد، آل عوج ، علامه سيد على قطب وآل معالى و سرانجام باب الامام على الهادى عليه السلام مى رسيم .
به خاك سپرده شدگان حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام  
سيد عبدالرزاق مقرم در كتاب خود (قمر بنى هاشم ) به بررسى دفن شدگان حرمحضرت عباس عليه السلام پرداخته ، در اين باره مى گويد: از جمله اين بزرگان مىتوان از كسانى ياد كرد كه علامه آقا بزرگ در كتاب الذريعه الى تصانيف الشيعه ، (ج2، ص 199) نامبرده است . آن جا كه مى گويد:
(حاج سيد محمد بن محسن زنجانى به سال 1355 هجرى قمرى در زنجان در گذشت وپيكر او را بنابر وصيتش ، براى خاكسپارى به حرم حضرت عباس عليه السلام آوردند.
همچنين در اين كتاب (ج 2، ص 323) آمده است : شيخ على بن زين العابدين بارجينىحائرى ، صاحب كتاب الزام الناصب من احوال الغائب در حرم حضرت عباس عليه السلام بهخاك سپرده شده است .
علامه شيخ على اكبر يزدى بفروئى از شاگردان برجسته اردكانى در فراخنايى كه درمقابل حرم است ، به خاك سپرده شده است .
سيد كاظم بهبهانى از شاگردان آيت الله سيد هاشم قزوينى در حرمابوالفضل عليه السلام مدفون است . علامه سيدعبدالله كشميرى از شاگردان اردكانى ،در چهارمين حجره از سمت گوشه جنوب شرقى صحن دفن شده است .
شيخ ملا على يزدى مشهور به سيبويه و برادرش ملا عباس اخفش كه هر دو در تدريسجايگاهى در خور داشته اند، در حجره اى اختصاصى ، در جوار باب صاحب الزمان به خاكسپرده شده اند.
شيخ كاظم الهر، داراى مراتبى از علم و ادب و شاگرد شيخ صادق فرزند علامه شيخخلف در آخرين حجره شمال شرقى صحن به خاك سپرده شده است . (128)
گفتنى است بخش قابل توجهى از ديوارهاى صحن ، با آيات قرآن كريم تزيين يافته ،از آن جمله مى توان از سوره دهر و سوره عم نام برد. همچنين سيد ابراهيم نقاش بر اينديوارها رنگ هايى روشن به گونه اى بديع در هم آميخته است كه كمتر هندمندى مى تواندهمانندى براى آن بيافريند.
گنبد  
بر فراز حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام گنبدى است به قطر 12 متر و با شكلىمتمايز از ديگر گنبدها. گنبدى نيم كروى با نوك تيز و ساقه اى نسبتا بلند است و ازآن ، پنجره هايى با قوس هاى كمان ابرويى و نوك تيز به بيرون گشوده مى شود.
نماى داخلگنبد در قسمت ساقه كمربندى با زمينه بنفشه تيره است كه آياتى از قرآن كريم بهرنگ سفيد بر آن نقش بسته است .
چنان كه بر قسمتى از گنبد ثبت شده ، به سال 1305 هجرى قمرى (1955 ميلادى ) اينگنبد طلا كارى شد. در اين سال علامه شيخ محمد خطيب طى تلگرامى به نخست وزير وقتعراق ، محمد فاضل جمالى ، در خواست كرد گنبد را طلا كارى كنند. (129) بنابراين درخواست ، طلا كارى گنبد انجام يافت و بر پايه اسناد موجود در مديريت اوقاف كربلا،6418 خشت طلا بر پوشش گنبد به كار رفت . در قسمت پايين گنبد آياتى از قرآنهمراه با آيينه كارى و طلا كارى نقش بسته است . ارتفاع گنبد از روى زمين 39 متر است .
شاعر كربلايى ، سيد مرتضى وهاب ، به مناسبت طلا پوش كردن گنبد، شعرى عربىگفته و در آن ماده تاريخ نيز آوردهاست . متن شعر وى چنين است
شع ثغر الفجر نورا و انجلى
عن سما الدنيا رداء الغيهب
مستطيلا من ذكا راد الضحى
يخطف الابصار غيلا طفحا
و غزال الشرق مجدا سبحا
و من الايات اوحى جملا
نشرت موجتها فى المغرب
بكر الطير على انواره
ز احفا فى الروض من اوكاره
و انتشى البلبل من ازهاره
و على الاغصان بالشدو علا
با غاريد الهوى و الطرب
سابحا وسط حشايم عميق
من خيال حالم فيه غريق
كلما يظما سلسال رحيق
يجتنى ثغر الاقاحى قبلا
فائزا منها ببنت الحسب
سحر الطرف بياض السحر
محلا للسمع لحن الوتر
(ما لعينى عشيت بالنظر)
اطلى الكاس تجلت ام طلى
قبه صيغت بغالى الناشب
خلتها بالتبر لما برقت
نار موسى جانب الطور بدت
ام سنا الشمس جلالا سجدت
ام غريض الماء يشفى العللا
سال مشفوها بنهر سرب
انتشار الورد فى الارض انتشر
فتراءى كاللالى للبشر
ام ترى ادركت الشمس القمر
ام جلال الله بالقدر جلا
فتجلى للورى عن كثب
قبه بالتبر لما طليت
شرف التبربها مذ حليت
فوق طود للمعالى بنيت
من له يوم و غى فى كربلا
خالد رغم مرور الحقب
من بوجه الشمس فردا غبرا
و اذاق القوم موتا احمرا
فاتحا نحو الفرات انحدرا
غرف الماء و عنه عدلا
ذكر السبط و لما يشرب
قبه فوق الثريت ارتفعت
و على الافاق بدرا طلعت
من ابى الفضل بنور سطعت
و حكى تاريخها (صدقا على
مرقد العباس تاج الذهب )

(سپيدى صبح از كرانه آسمان شكفت و آسمان دنيا جامه سياهى شب و انهاد.
آنگاه پرتوهاى خورشيد بلندتر شد و بر زمين گسترد و به سرمستى و دلربايىديدگان را در ربود.
و پرتو آفتاب چاشتگاهان در خاور كسترد و آياتى از زيبايى و نشانهايى از عظمت الهامكرد.
و موج اين پرتو در باختر نيز گسترد
آنگاه پرنده از لانه به بيرون پر زد و در زير اين نور صبحگاهى ، در باغ و چمن بهپرواز در آمد.
بلبل از بوى گلهاى صبحگاهان ، بوى خوش شنيد و عطر اين گلها بر شاخه ها پراكند.
و اين همه با سرودهاى سر خوش و شادى همراه گشت
بلبل در ميان دريايى ژرف از خيالهاى رويايى شناور و در آن غرق مى شود.
هر گاه تشنه مى شود او را شرابى ناب است . و در اين جهان مگوى بابونه نيز بوسهمى چيند.
و او از اين باغ و بستان گلهاى معطر را از آن خود مى كند
سپيدى سحرگاهان ديده را سحر كرد و آهنگ خوش چنگ گوش را به خود دوخت .
ديده مرا چه شده است كه نيك نمى بيند، آيا اين زيبايى جام است كه رخ نموده يا اينپوششى است كه :
گنبدى ساخته به گران ترين زيورها را پوشانده است
چون اين گنبد به پوشش طلايش درخشيد، گمان بردم اين آتش موسى است كه در طورتجلى كرده است .
يا اين پرتو خورشيد است كه سر عظمت فرود مى آورد يا اين صداى خوش ‍ آبى استفرو نشانده تشنگى كه از نهرى جارى جوشيده و آن را تشنه اى تا سركشد.
بوى گل در همه جاى زمين پراكنده است و گويا اين مرواريدى است كه اينك براى آدميان مىدرخشد يا گمان مى كنى خورشيد است كه به ماه رسيده است و ياجلال خداوند است كه در شب قدرى آشكار شده .
و از نزديك بر آدميان تجلى كرده است .
اين گنبدى است كه از آن روز كه به طلا آراسته شد طلا از آن افتخار يافت .
گنبدى است ساخته بر فراز بنيانى بلند، كه مرقد شيربيشه شجاعت در كربلاست .
مردى جاودانه كه به رغم گذشت روزگاران همچنان ياد و نام او و حماسه اش باقى است .
مردى كه يكه و يك تنه چونان گرد و خاكى از پيكار به پا كرد كه پرده آفتاب شد، وآن مهاجمان را طعم مرگى تلخ چشاند.
فاتحانه به سوى فرات پيش رفت و آنگاه مشتى آب براى نوشيدن برداشت و از آن نيزصرف نظر كرد.
او حسين را به ياد آورد كه هنوز آبى ننوشيده است
گنبدى است كه بر فراز اين كره خاكى افراشته و بدرى است كه بر كرانه افقها دميدهاست .
اين جلوه نور ابوالفضل است كه درخشيده ، و تاريخ خويش باز گفته است : به راستىكه بر:
مرقد عباس تاجى از طلاست
گفتنى است عبارت (صدقا على مرقد العباس تاج الذهب ) به حساب ابجد باعدد 1955برابرى مى كند و نمايانگر آن است كه نوسازى و طلاكارى گنبد بهسال 1955 ميلادى انجام پذيرفته است .
سيد محمد بن سيد حسن حلى نيز در شعرى ماده تاريخ نو سازى گنبد را به تاريخقمرى آورده است :
قبه العباس لما ذهبت
شرف الابريز منها المراقدا
لم تزد فخرا به من بعد ما
شرفت اذ حل فيها الاسد
قلت مذ شعت نضارا و غدا
البدر منه خجلا و الفرقد
لم تنر بالتبر لا بل ارخوا
بابى الفضل انار العسجد
(گنبد عباس است كه چون طلاكارى شد، طلا از آن شرافت يافت اين مرقدى است كه :
از آن پس كه شير خدا عباس در آن به خاك سپرده شده و بدين سان شرافت يافته ديگرهيچ افتخارى افزون بر آن نيابيده است .
آن دم كه نور اين مرقد تابيده و ماه و ستاده قطب از آنخجل شد، گفتم :
اين گنبد نورانيت خويش از طلا نگرفته است . چنين نيست . تاريخ آن بگوى : بلكه اينطلاست كه به ابوالفضل نورانيت يافت است ).
گفتنى است در اين شعر، عبارت : (بابى الفضل انار العسجدا) به حساب ابجدنمايانگر عدد 1376 است كه تاريخ قمرى طلاكارى گنبد را نشان مى دهد.
گلدسته ها  
در گوشه ايوان طلا و در مجاورت ديوار حرم ، دو گلدسته است ؛ نيمه بالاى هر يك از اينگلدسته ها به طلاى خالص روكش شده و مجموع خشت هاى طلاى به كار رفته بدين منظور2016 عدد است . نيمه پايين گلدسته ها نيز تركيب آجر و صفحه هاى كاشى است و از خشتهاى كاشى كه به صورت حصير بافى در كنار هم چيده شده اند. كلمه هاى (الله )،(محمدا)، (رسول ) و (عباس ) به خط كوفى پديده آمده است . در قسمت بالايىهر يك از گلدسته ها اتاقكى است مسقف كه بر لبه هايى بنا شده و در زير سقف نيزمقرنس كارى است . سر گلدسته ها نيز نيم كره نوك تيز و داراى شيارهاى عمودى نصفالنهار مانندى است . گلدسته ها بلند هستند و ارتفاع آنها به 44 متر مى رسد. شاعرهراتى شيخ محمد حسين فرزند حاج جواد به دقت شعرى درباره گلدسته ها گفته و در آنماده تاريخى هم براى نوسازى يا بناى گلدسته ها آورده است :
بحضره القدس و غايه الامل
مئذنه زانت لعباس البطل
فقل لبانيها سعدت فبذا
احبطت نسرا و يغوثا و هبل
و قل لمن يرقى بها مكبرا
ارخ (فقل حى على خير العمل )
در اين بارگاه قدس و با همه اميدها و آرزوها، بر حرم عباس قهرمان مئذنه اى آراسته شد.
به بانى آن بگو: چه خوشبختى و سعادتى به چنگ آورده اى و بدين كار همه بتان نسرو يغوث و هبل را نگوساز ساخته اى ؛ بدان كس كه براى اذان برفراز اين مناره ها مى رودبگو: (اين را ماده تاريخ گوى : بگو به سوى برترين كار بشتاب ).
گفتنى است عبارت (فقل حى على خير العمل ) در حساب ابجد نمايانگر عدد 1319 استكه تاريخ قمرى بنا را بيان مى كند.
چونان كه از نوشته پايين گلدسته ها پيداست ، مرحوم محمد حسين صدر اعظم بهسال 1221 هجرى قمرى به نو سازى و كاشى كارى آنها اقدام كرده است .
در زير بناى حرم راهرويى زير زمين است كه در آن از يكى از رواق ها باز مى شود و بهمدفن امام عليه السلام مى رسد. اين راهرو نشانى از دقت و عظمت معمارى آن روزگار است .
متوليان حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
از آغاز سده چهارم هجرى ، حاجبان و دربانانى بر مرقد امام حسين عليه السلام و مرقدابوالفضل عليه السلام گماشته شدند تا حرمت اين دو بارگاه را پاس بدارند و آن جاخدمت گزارند. معمولا (سادن ) يا همان توليت حرم ، از بزرگان خاندان هاى علوى وگاه غير علوى عراق بوده و در بيشتر اوقات يكى از عالمان عهده دار اين سمت شده است .
توليت از سمت هاى مهمى است كه از روزگار آلبويه تا روزگار صفويان جايگاه در خور توجهى داشته و در عصر صفويان به طورخاص از رشد و عظمت دو چندانى برخوردار شده است . از سده دهم هجرى قمرى به اينسوى ، برخى از خاندان هاى ساكن كربلا فرمان هايى از پادشاه صفوى دارند كهتوليت را به آنان واگذاشته است . در دوران سلطه امپراتورى عثمانى بر عراق ، نامهاى برخى ازمتوليان و خدمتگزاران حرم امام حسين عليه السلام و حضرتابوالفضل العباس عليه السلام در دفتر ويژه اى در اوقاف ثبت شده و آنان به موجب همينفهرست ، حقوقى ماهيانه دريافت مى كردند. اكنون نيز چنين است و خاندان هايى كه توليترا در اختيار دارند آن را براى فرزندان خود به ارث مى گذارند. البته گاه كه توليتاز سادات است وى نقابت و پيشوايى علويان را نيز در اختيار مى گيرد و در نتيجه حكمرانكربلا مى شود و گاه تنها توليت را در اختيار دارد و نقابت علويان با كسى ديگر است .تنها در اواخر حكومت صفويه و اوايل دوران سلطه عثمانى بر عراق ، متوليانى غير ازعلوى توليت را عهده دار شده اند.
معمولا توليت حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام جزو وظايف متوليان حرم امامحسين عليه السلام بوده و آنان با بر عهده داشتن اين مسووليت ، فردى شايسته را درخصوص اداره حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام به نيابت مى گماشته اند.(130)
اينك فهرستى ازمتوليان حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام را فرا روى داريدكه بر پايه اسناد و مدارك كهن فراهم شده است :
1. محمد بن نعمه الله ؛ چونان كه ازمهر وى بر وقفنامه (فدان الساده ) پيداست درسال 1025 حرمدار بوده است .
2. شيخ حمزه ؛ از خاندان سلالمه ، عالمى فاضل كه در فاصلهسال هاى 1091 تا 1106 هجرى قمرى عهده دار حرم بود و يادداشت ارزشمندى نيزدرباره تاريخ كربلا از خود بر جاى گذاشت . فرزندى از او نمانده است .
3. شيخ محمد شريف ؛ چنان كه از مهر وى بر اوراق معلمچى به دست مى آيد (131)، وىبه سال 1161 هجرى قمرى متولى حرم بوده است .
4. شيخ احمد خازن ؛ به سال 1187 هجرى قمرى توليت حرم را بر عهده داشته وگردآورنده ديوان سيد نصر الله حائرى ، او را (اديب فرهيخته ستوده ) خوانده است .
5. شيخ على بن عبدالرسول ؛ از سال1188 تا 1222 هجرى قمرى عهده دار اين سمت بوده است . (132)
6. عبدالجليل طعمه ؛ در سال 1224 هجرى قمرى توليت حرم را بر عهده داشته است .(133)
7. سيد محمد على بن درويش بن محمد بن حسينآل ثابت ؛ از سال 1225 تا 1229 هجرى قمرى عهده دار اين سمت بوده است .
8. سيد ثابت بن درويش بن محمد بن حسين آل ثابت ؛ درسال 1232 هجرى قمرى عهده دار حرم شده و درسال 1238 هجرى قمرى و زمانى پس از آن نيز در همين سمت بوده است .
9. سيد حسين بن حسن بن محمد على بن موسى ، جد بزرگآل وهاب ؛ در چهارم شوال 1240 هجرى قمرى و در پى بركنارى سيدثابت متولى پيشينحرم ، اين سمت را برعهده گرفته است .
10. سيد وهاب بن محمد على بن عباس آل طعمه ؛ در آغاز متولى حرم امام حسين عليه السلامبود و پس از آن در سال 1243 هجرى قمرى توليت حرمابوالفضل عليه السلام را برعهده گرفت .
11. سيد محمد بن جعفر بن مصطفى بن احمد آل طعمه ؛ بهسال 1250 هجرى قمرى توليت حرم بوده است .
12. سيد حسين بن حسن بن محمد على بن موسى وهاب ؛ در پىعزل سيد محمد بن جعفر متولى پيشين به موجب فرمان مورخ 25 جمادى الاولىسال 1254 هجرى قمرى توليت حرم حضرتابوالفضل العباس ‍ عليه السلام به او سپرده شد و درسال 1256 هجرى قمرى از اين سمت بركنار گرديد. در فاصله سالهاى 1256 تا1259 هجرى قمرى دفتر سيد محمد جعفر، متولى اسبق ، عهده دار توليت حرم بود و پس ازاين تاريخ مجددا خود او به توليت حرم رسيد و تاسال 1256 هجرى قمرى در اين سمت ماند.
13. سيد سعيد بن سلطان بن ثابت بن درويشآل ثابت ؛ به سال 1265 هجرى قمرى دو دوره زمانى جداى از هم ، عهده دار سمت توليتشده و در اين مدت به انجام كارهاى بزرگى توفيق يافته است ؛ از جمله اين كه بادربار عثمانى وارد گفت و گو شد و از آنان خواست افراد خاندان هاى متولى حرم امام حسينعليه السلام و حضرت ابوالفضل عليه السلام را از پرداخت حق دفن در حرم معاف بداردو به آنان حقوقى هم بدهد. دربار عثمانى اين در خواست را پذيرفت و براى حرم امام حسينعليه السلام و حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام هر كدام 15 خدمتگزارگماشت تا ماهانه از صندوق اداره اوقاف حقوق دريافت كنند.
14. سيد حسين معروف به نائب التوايه ، فرزند سيد سعيد بن سلطانآل ثابت ؛ چون در هنگام به ارث بردن سمت توليتخردسال بود، به نيابت از او سيد حسين بن سيد محمد علىآل ضياء الدين عهده دار امور حرم شد، تا آن كه ناصر الدين شاه در سفر خود به كربلا،سيد حسين نايب التواليه را عزل كرد و رسما اين سمت را به سيد حسينآل ضياء الدين سپرد. در پى اين اقدام ، سيد حسينآل ثابت ناگزير به استانبول رفت تا به كمك حكومت عثمانى سمت خود را باز پسگيرد. اما در اين كار توفيقى نيافت و در نتيجه راهى ايران شد و در آن جا به تلاشهايى دست زد. شاه ايران در نتيجه اين تلاش ها، توليت حرم امام رضا عليه السلام را بهاو سپرد.
15. سيد حسين بن محمد على بن مصطفى بن محمد بن شرف الدين بن ضياء الدين بن يحيىبن طعمه (طعمه اول )؛ به سال 1282 هجرى قمرى عهده دار توليت شد و تا پايانزندگى ؛ يعنى سال 1288 هجرى قمرى در اين سمت ماند.
16. سيد مصطفى بن سيد حسين بن محمد على ضياء الدين ؛ پس از درگذشت پدرش سيدحسين متولى پيشگفته ، اين سمت را در اختيار گرفت و تاسال 1297 هجرى قمرى آن را عهده دار بود.
17. سيد محمد مهدى بن محمد كاظم بن حسين بن درويش بن احمدآل طعمه ؛ پس از درگذشت توليت پيشين درسال 1297 هجرى قمرى بدين سمت گماشته و بهسال 1298 يعنى سال بعد بر كنار شد. او كه خطيبىفاضل بود و به سال 1334 هجرى قمرى در گذشت ، نيكوكارى هاى فراوانى داشت . ازآن جمله اقدامى است كه روزنامه الزوراى بغداد آن را چنين گزارش مى كند:
(سيد محمد مهدى آل طعمه كليددار حرم حضرتابوالفضل مبلغ 125000 قرش كمك به ساخت كتابخانه رشيدى در بغداد كمك كرد).(134)
18. سيد مرتضى بن مصطفى بن حسين آل ضياء الدين ؛ چون در هنگام به ارث رسيدنتوليت به وى ، هنوز خردسال بود، او سيد محمد مهدى توليت پيشگفته در رديف 17، اينسمت را در اختيار گرفت تا هنگامى كه نزد حكومت بغداد از او بدگويى كردند. هنگامى كهحكمران بغداد به زيارت كربلا آمد، از نرديك اطمينان يافت . سيد مرتضى توانايىاداره حرم را دار است . از همين روى ، به سال 1298 هجرى قمرى دربار عثمانى فرمانتوليت او را صادر كرد. از اين زمان تا هنگام رسيدن سيد مرتضى به سن بلوغ ، عمويشسيد عباس سيد حسين آل ضياء الدين به نيابت از او امو حرم را عهده دار بود. در روز پنجشنبه 18 ربيع الاول سال 1357 هجرى قمرى (17 ماه مه 1938 ميلادى ) در گذشت . ازاقدامات شايسته او مى توان از طرح آبرسانى كربلا ياد كرد. (135)
19. سيد سيد محمد حسين بن سيد مرتضى آل ضياء الدين ؛ پس از درگذشت پدرش بهسال 1357 هجرى قمرى توليت حرم را در اختيار گرفت . او كه از شخصيت هاى برجستهو فرهيخته و داراى صفات برجسته اى بود، اقدامات و مواضع شايسته اى داشت كه از آنجمله است : اهداى هديه تشكر ارزشمندى به عباس محمود عقاد به مناسبت تاليف كتابابوالشهداء، برقرارى صلح ميان مردم كاظمين و نجف در شب عاشوراى 1946 ميلادى ، بازداشتن پليس از ورود به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام درخلال قيام مردمى در اكتبر 1952 ميلادى . او در روز 16 ربيع الثانىسال 1372 هجرى قمرى برابر با سال 1953 ميلادى . در گذشت و در چهلم در گذشتشمجلس بى همانندى ترتيب دادند و شاعران و اديبان او را رثا گفتند.
20. سيد بدر الدين بن سيد محمد حسن آل ضياء الدين ؛ درسال 1372 هجرى قمرى عهده دار توليت و بهسال 1358 هجرى قمرى از اين سمت بركنار شد و در روز پنج شنبه 4شوال 1406 هجرى قمرى در گذشت .
پس از بركنارى اش در سال 1358 هجرى قمرى ، سيد حسن سيد صافىآل ضياء الدين به جاى وى اداره حرم را در دست گرفت .
21. سيد محمد حسين بن مهدى آل ضياء الدين ، ازسال 1402 تا 1411 هجرى قمرى عهده دار توليت بود. اين كار را با دست انديشى وتدبير به انجام رساند. (136)

next page

fehrest page

back page