بخش چهارم: ايران در آتش
ايران در آتش
دوران حكومت قاجار با ظهور تحولات سياسى، اقتصادى و نظامىدر غرب همراه بود كه همزمان با آن، تهاجمهمهجانبه دشمنان اسلام بهايران و جهان اسلام به شكل گستردهاى آغاز شد. تجاوزات روسيه وانگلستان بهايران و عثمانى و هجوم ايتاليا به ليبى، همگى براى براندازىاسلام ناب محمدىصلى الله عليه وآله بود.
در آن زمان بين روسيه و انگلستان رقابتشديدى بر سر ايران وجودداشت و هر امتيازى كه يكى به دستمىآورد ديگرى هم سعى داشتمشابه آن را به دست آورد و زمانى نيز اين دو قدرت شيطانى به همنزديك شدهو ايران را بين خود تقسيم مىكردند (1) و اگر قدرت يكى رو بهضعف مىنهاد ديگرى جاى او را پر مىكرد (2) ومتاسفانه سردمداران ايراننيز براى حفظ تاج و تختخود با واگذارى امتيازات فراوان و بستنقراردادهاى ننگينبا استعمارگران از يكديگر سبقت مىگرفتند.
در اين گفتار با شرحى كوتاه از سياستهاى استكبار جهانى آن روز،نقش علما و به خصوص شيخ شريعت را دررويارويى با آنان بررسىمىكنيم. بديهى است آنچه در ذيل مىآيد قطرهاى است از دريا كه براىرفع تشنگى بايدچشيد.
انگلستان به ظاهر با انقلاب مشروطه موافق و روسيه مخالف آن بود،ولى يك سال پس از برقرارى مشروطيت،اين دو كشور استعمارى در يكتوافق سرى، ايران را به سه منطقه تقسيم كردند. در اين تقسيم، مناطقجنوبىايران سهميه انگلستان و شمال ايران از آن روسيه درنظر گرفته شد وبراى اين كه حدودشان به هم متصل نباشدو با هم اختلافى پيدا نكنند يكقسمت هم در وسط (قسمتهاى مركزى ايران) ترسيم و آن را به عنوانمنطقهبىطرف به دولت ايران واگذار كردند. (3) دولت ايران هم به جاى هرگونه اقدام متقابل سياسى با سكوت خود براين اقدام مهر تاييد زد.
در اين زمان كه كشورهاى استعمارگر مىخواستند رسما ايران را تكهتكه كنند فريادهاى مخالفان از هر طرفبلند شد كه در راس آنان علماىاسلام و نمايندگان مجلس قرار داشتند.
روحانيان آگاه دريافته بودند كه اگر كوچكترين سهلانگارىصورت پذيرد استقلال سياسى و تماميت ارضىايران از بين رفته و اسلامدر معرض خطر جدى قرار مىگيرد. از اين رو پس از اطلاع از اين قراردادشوم،درسهاى حوزههاى علميه را تعطيل و خود را براى جانفشانى درراه اسلام و ايران آماده كردند و بدين وسيله،برگى ديگر بر افتخاراتحوزههاى علميه افزودند. در يكى از تلگرافهاى علما مىخوانيم:
«...اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلاميه خصوصا به اشتهارمعاهده ميشومه جديده با دولتين، موجبوحشت عموم علماى اعلامعاكفين اين اعتاب مقدسه (شده است).
معلوم است مبادرت به تخليص اسلام از اين ورطه، اهم تكاليف دينيه واندك تسامح به انهدام اساس اسلاميت ومملكت و اضمحلال مذهبجعفرى - على مشيدهالسلام - العياذبالله مؤدى خواهد بود.
قاطبه علماى اين مشاهد مشرفه، وظايف مقاميه را تعطيل و در حفظاسلام به اداى آخرين تكليف (جهاد)حاضر، از غيرت و حميت مقامسلطنت رضاى به... اضمحلال مذهب...، غير مترقب، و استدعا داريمكه بعوناللهتعالى و حسن تاييده به تخليص دين و دولت و مملكتاسلامى از اين مهلكه قيام... عساكر اجانب را به خاك خودبرگردانيدابواب مداخلاتشان را بكلى مسدود و حفظ نعمت و شرف استقلالكماهوحقه مراقبت فرموده، خاطراين خدام شريعت مطهره عاجلا بهبشارت نتيجه ماموله آسوده و قرين تشكر و اميدوارى خواهند فرمودان شاءالله تعالى. الاحقر محمدكاظمالطباطبائى، الاحقرمحمدكاظمالخراسانى، الاحقر عبدالله المازندرانى، الاحقرشريعتاصفهانى.». (4) .
پس از مخالفتهاى همهجانبه علما و نمايندگان مجلس و ديگراقشار، دولت هم اعلام كرد كه اين قرارداد را بهرسميت نمىشناسد. اما آيادشمنان پس از اين شكست، دست از اقدامات جنايتكارانه خود بر ضدايران برداشتند؟ هرگز.
به فرموده قرآن، يهوديان و مسيحيان آن گاه حاضرند كه با مسلماناناز در دوستى وارد شوند كه مسلمانان راپيرو خود كنند. (5) پس دشمنىاستكبار با اسلام است. آنان مىخواستند و مىخواهند كه اسلام را از ايرانو تمامجهان ريشهكن كنند. از اين رو سعى كردند كشور عثمانى آن روزرا كه آن هم عنوان اسلامى داشت تجزيه كنند.
روشن بود كه هيچ كدام از دو دولت عثمانى و ايران به تنهايىنمىتوانستند در برابر نيروهاى استعمارگرمقاومت كنند، اما اگر اين دودولتبا هم متحد مىشدند مىتوانستند سنگرهاى كليدى دنيا را فتح كنند.روحانيان هشيار باآگاهى از اين مطلب در يك اقدام منسجم و در حالى كهعلماى اهل سنت نيز با آنان همراهىمىكردند، طرح «اتحاد دنياى اسلام»را مطرح كردند و با صدور اطلاعيههاى متعدد اعلام كردند كههمگىداراى هدفى مشترك هستند و در راه حفظ اسلام از هيچ كوششى فروگذارنخواهند كرد. ما نيز بهتر استعنان قلم را در اختيار آنان قرار داده و متنيكى از اعلاميههاى آنها را با هم بخوانيم.
بسماللهالرحمنالرحيم.
بعد الحمدلله ربالعالمين والصلاة والسلام على محمدصلى الله عليه وآلهخاتمالنبيين و صحبةالمنتجبين.
از آن جايى كه مشاهده نموديم كه اختلاف فرقههاى پنجگانهاسلاميه در غير آنچه تعلق به اصول ديانت دارد وشقاق در مابين طبقاتمسلمين، عمده سبب تنزل و ضعف دول اسلاميه و مسلط شدن اجانب برممالك بزرگآنها گرديده پس به جهت كلمه جامعه دينيه و مدافعهنمودن از شريعتشريفه محمديهصلى الله عليه وآله متفقگرديده، آراء مجتهدينعظام از رؤساى شيعه جعفريه و علماى كرام اهل تسنن از مقيميندارالسلام بغداد بروجوب چنگ زدن به رشته اسلام چنانچه خداوندمتعال در كتاب مجيد خود امر فرمود: «و اعتصموا بحبلاللهجميعا ولا تفرقوا»و وجوب اتحاد كافه مسلمين در حفظ بيضه اسلام و نگاه داشتن ممالكاسلاميه عثمانى و ايراناز تشبثات دول اجنبيه و هجوم آوران سلطنتهاىخارجه متحد گرديد راى تمامى ماها بر محافظتحوزهاسلاميه كه بذلتمام قوا و نفوذ خود را در آن بنماييم و مضايقه نكنيم از هر اقدامى كهمقتضاى مقام باشد. درحالتى كه اميدوارى ما به كمال اتحاد بين دولتينعليتين اسلاميتين و رعايت هر كدام از حفظ استقلال دولتعليه خود وحمايت كنندههاى مملكتخود و محافظتبر ثغور آن را از مداخلاتاجانب و اين كه پيروى كنندآنچه را خداوند متعال در كتاب عزيز خودفرموده است: «اشداء علىالكفار رحماء بينهم».
و يادآورى مىنماييم عامه مسلمين را از عقد برادرى و اخوتى كهخداوند متعال بين مؤمنين بسته است و اعلانمىنماييم آنها را به وجوبدورى و اجتناب از چيزهايى كه باعثشقاق و نفاق مىشود و اين كه بذلجهد درحفظ نواميس امت و معاونت و همدستى به واسطه حسنمواظبتبر اتفاق كلمه بنمايند تا آن كه بيرق شريفهمحمديه محفوظ بماندو مقامات دولتين عليتين عثمانيه و ايرانيه محفوظ بماند، ادامالله شوكتهابمحمدصلىالله عليه وآله و صحبه خيرالبريه; غره ذى حجه سنه 1328. نجف اشرف.خراسانى، مازندرانى، شريعت اصفهانى.كربلاى معلى. صدر، حاجىنورالدين اصفهانى، حاجى شيخ حسين، حاجى شيخالعراقين. سامره.ميرزامحمدتقى شيرازى. (6) .
در قرارداد 1907ميلادى روسيه و انگلستان بر سر تقسيم ايران بهتوافق رسيدند. متعاقب آن و پس از مدتى دراواخر دوران «استبدادصغير» (7) روسيه متجاوز به بهانههايى سست، به ايران حمله كرد و بعضى ازشهرهاى ايرانرا اشغال نمود و در سال 1329قمرى به بهانه اين كهژاندارمهايى كه در خدمتشوستر هستند به صاحبمنصبان كنسولخانهروسيه اهانت كردهاند طى اولتيماتومى (8) از دولت ايران خواست كه اولا ازروسيهمعذرتخواهى كند و ثانيا شوشتر را از ايران اخراج كند. دولتايران هم به جاى تكيه بر مردم و ايستادگى دربرابر اين اقداماتتجاوزكارانه، با وزير امور خارجه انگلستان مشورت كرد و وزير خارجهانگلستان هم به خاطرتوافقى كه در قرارداد 1907 با روسيه داشت، ازدولتمردان ايران خواست اولتيماتوم را بپذيرد. وقتى وزير امورخارجهايران براى قبول اولتيماتوم به سفارت روسيه رفت، سفير روسيه بهوثوقالدوله (وزير امور خارجه) خبرداد كه اولتيماتوم ديگرى در شرفصدور است. وثوقالدوله خواهان پذيرش اولتيماتوم دوم (9) بود، ولىمجلس آنرا رد كرد كه متعاقب آن نيروهاى روسيه به طرف ايرانپيشروى كردند و مجلس ايران هم توسط دولت تعطيلشد. در 5 محرم1330 تبريز به تصرف روسها درآمد و قتل زنان و كودكان بىگناه ودستگيرى آزادىخواهان وغارت شهر شروع شد و عده زيادى از مردمتبريز در روز عاشورا در برابر چشمان مردمى كه براىعزادارىسيدالشهدا جمع شده بودند در ميدان شهر به دار آويخته شدند. جنايتجلادان روسيه در گيلان ورشت كمتر از تبريز نبود. آنان در 13 صفر همانسال عده زيادى از مردم شهر را پس از دستگيرى به خارج شهرانتقالداده و همه آنان را به دار آويختند.
روسها در 9 ربيعالآخر 1330 (9 فروردين 1290) مرقد مطهر امامهشتمعليه السلام را به توپ بستند و عدهزيادى را به شهادت رساندند، آن گاه بهخزانه حضرتى كه مملو از اشياى قيمتى و باستانى بود يورش برده ونفايسآن را به بانك روس منتقل كردند. اين اقدامات ددمنشانه، قلب هر ايرانىآزاده را آزار مىداد و دولت ايراننيز به جاى انجام هر گونه اقدام جدى وعملى، با ضعفهاى فراوانى كه از خود نشان مىداد به دشمن درانجامجنايتبيشتر و محو اسلام جرات مىداد.
در هزارو سيصدو سى شاه روس.
حمله ور گرديد سوى ارض طوس.
مرقد شاه رضا از توپ كين.
شد مشبك از جفاى مشركين.
اى بسا خونها درون صحن ريخت.
رشته افكار نورانى گسيخت (10) .
در اين هنگام كه ايران در سراشيبى سقوط قرار گرفته بود، مراجعتقليد جهان اسلام كه در آن زمان در عراقبودند تصميم گرفتند با مقاومتىقهرمانانه و حركتبه طرف ايران به يارى اسلام و ايران بشتابند. از اينروعلماى كاظمين طى تلگرافى از علماى نجف خواستند تا دستبه دستهم داده و در صفى واحد با دشمن كافرمقابله كنند. (11) .
وقتى اين تلگراف به مراجع نجف، ازجمله آيةالله شيخ شريعت رسيدآمادگى كامل خود را براى هر اقدامى كهموجب حفظ اسلام و ايران عزيزشود اعلام داشته و تلگراف ذيل را مخابره كردند:
23 ذيقعده، كاظمين حجج اسلام دامتبركاتهم:
تلگراف شريف قرائتشد ما در بذل تمام قوا در دفع تشبثات اجانبو از براى اتفاق بر آنچه موجب حفظ بيضهاسلام استحاضريم و مزيداهتمام آن جنابان را در تحصيل اتحاد منتظر و متشكريم.
شيخالشريعه اصفهانى، عبدالله مازندرانى، محمدكاظمالخراسانى.
در پى اين اقدام، مراجع تقليد نجف از آيةالله ميرزا محمدتقىشيرازى كه از مراجع بزرگ اسلام در سامرا بود،خواستند به جمع آنانبپيوندد تا بتوانند يك صدا در برابر زورمندان و استعمارگران بايستند.
آنان در تلگرافى كه براى ميرزاى شيرازى فرستادند اسلام را بهشخص بيمارى تشبيه كردند كه آخرين آثارحيات در او باقى مانده و بااندك مسامحهاى از صفحه وجود محو مىگردد. از اين رو دردمندانه و درحالى كهنداى العجل، العجل برآوردند، از آيةالله ميرزامحمدتقى خواستندبدانها ملحق شود. (12) .
وقتى اين تلگراف به دست ميرزا رسيد فورا خود را براى حركتبهسوى كاظمين و حضور در جمع علما آمادهكرد. (13) و بدين وسيله، مقدماتحركتى بزرگ و سرنوشتساز فراهم شد.
در حالى كه تمام مراجع و علماى شهرهاى كربلا، نجف، كاظمين،سامرا و... خود را براى حركتبه طرف ايران ومبارزه با استبداد داخلى واستكبار خارجى آماده كرده بودند، ناگهان آيةالله آخوند خراسانى بهصورتى مرموز ازدنيا رفت و ظاهر امر نشان مىداد كه دشمنان اسلام وايران او را شهيد كردهاند.
اين حادثه تاسفبار حركت علما را چند هفتهاى به تاخير انداخت وپس از آن اعلام كردند كه آنان نيز راه آخوندرا ادامه خواهند داد. در روز11 محرم 1330 هيات علميه نجف اشرف به همراهى صدها نفر از طلابو روحانيانحوزه علميه، به طرف ايران به راه افتادند. پرچمهاىسياهرنگى كه بر روى آن عبارت «نصرمنالله و فتح قريب» (14) نوشته شده بودشكوه خاصى به جمعيت مىداد و برق اسلحه دويست هزار تن از عشايرمسلح كه براى نبرد بادشمنان اسلام و ايران، علما را همراهى مىكردندچشمها را خيره مىكرد.
رهبران تصميم گرفتند در سر راه خود به ايران چند روزى در كاظمينتوقف كنند و پس از آماده كردنمقدمات لازم به راه خود ادامه دهند.
«آنها در كاظمين هياتى را انتخاب كردند تا با مقامهاى مسؤولكشورهاى اسلامى، به ويژه تركيه عثمانى،ايران و هندوستان در موردمساله اشغالگران بيگانه در ايران و حركت علما در اين رابطه تماس بگيرد.علما بافرستادن تلگرافهايى به سران دولتهاى اسلامى و پخشاعلاميههاى فراوان در ميان مردم مسلمان جهان،شرايط و اوضاعكشورهاى اشغال شده را بيان داشتند. آنان در آن نوشتهها عمليات نظامىايتاليا را در ليبى واشغالگرى امپرياليستى روس و انگليس را در ايرانمحكوم كردند و مسلمانان جهان را به خيزش بر ضداشغالگران بيگانهفراخواندند. (15) .
يك سند رسمى انگليسى گزارشگر آن است كه پس از نشر نخستيناعلاميه جهاد علما، يك رشته از مبارزاتپيگير مطبوعاتى بر ضدبيگانگان در عراق به راه افتاد.» (16) .
در زمانى كه علما و رهبران مذهبى در صدد بودند با يك اقدام منسجمو همهجانبه با دشمن مبارزه كنند،دولت ايران به جاى همراهى و حمايتآنان، از اين اقدام به هراس افتاد و با همسويى با دشمنان اسلام و ايران (17) بهطور مرتب از فرزانگان و رهبران دينى مىخواست كه حركتخود بهطرف ايران را متوقف كرده و تنها دعاكنند.
در تلگرافى كه هيات وزرا و وزير امور خارجه به علمايى كه دركاظمين جمع شده بودند مخابره كردندمىخوانيم:
«بغداد از تهران. جنرال قنسولگرى ايران به توسط حضرت آيةاللهزاده خراسانى، خدمتحضرت آياتالله اداماللهظلالهم. از قرار اطلاعجنرال قنسولگرى كه رسيده استبه كاظمين مواصلت فرمودهاند، هرچنداقدام متبركهموجب سعادت و بركتخواهد بود، ليكن در اين موقع،سياست مملكت دچار تعقيدات سخت و محتمل استبراين حركت نيزآثار سوء ترتيب شود و اين حركت نيز در نظر خارجى تعبير به خصومتشده، قبل از ترتيب آثارمطلوبه مملكت، دچار شدايد شود. عجالتا دولتبراى جلوگيرى خطرات و رعايت اقلالمحذورين، سياست مداراپيشگرفته، احتراز از هر اقدام مخالفتآميز را لازمه حفظ بيضه مقدسهمىداند و با كمال الحاح، فسخ اينعزيمت (را) مستدعى است. اميد استبه بركات انفاس و توجهات مقدسه با نتيجه مطلوبه شدايد را دفع كند».
هيئت وزرا - وثوقالدوله (18) .
چون اوضاع ايران بسيار بحرانى بود و دشمنان اسلام از هر سو بهكشور عزيزمان حملهور شده بودند، علمانمىتوانستند با دولت مخالفتكنند كه جنگ داخلى نيز بر مشكلات ايران اضافه شود. از اين رو تصميمگرفتندمدتى در كاظمين اقامت كرده و منتظر اقدامات جدى دولتشوندو در جواب تلگراف هيات وزرا نوشتند:
«...حالا كه صلاح در حركت ايران نديدهاند داعيان، محض تحصيلنتيجه مطلوبه، عجالتا فسخ عزيمت نموده، باكمال جديت در كاظمينمتوقف انتظار بشارت معموله و حصول استقلال مملكت داريم.» (19) .
علماى اسلام پس از آن كه تصميم گرفتند مدتى در كاظمين توقفكنند اقدامات زيادى انجام دادند كه در ذيلبه بعضى از آنها اشارهمىكنيم:
1 . برگزيدن هياتهايى براى تماس حضورى با سران كشورهاىاسلامى و فرستادن پيامها و تلگرافهايى براىآنان و مردم آن كشورها.
اين هياتها با مسلمانان كشورهاى عربى، هندوستان، عثمانى و...تماس گرفته و با پخش اطلاعيههاى مراجعتقليد، نداى مظلوميت ملتستمديده ايران را به گوش جهانيان مىرساندند. البته سران استكبار جهانىنيزسعى مىكردند به هر وسيله ممكن از پخش اين اعلاميهها جلوگيرىكنند تا جنايات هولناك آنان همچنان درپس پرده مخفى بماند.
نوشته ذيل كه در اداره اسناد وزارت امور خارجه انگلستان جزو اسنادرسمى نگهدارى مىشود، نشانگرحساسيت فراوان استعمار انگلستان درمورد اقدامات تبليغات ضدبيگانه علماست و از كوشش آنان درمخفىكردن صداى علما پرده برمىدارد:
«مجتهدان بزرگ نجف تلگرافى به شيخ محمره (20) فرستادهاند تا وى آنرا به اداره تلگراف تسليم كند (در آنتلگراف علماى نجف) ضمن اعلامخطر، ملاهاى ايران را مورد خطاب قرار داده و جهاد بر ضد روسيه وانگلستانرا اعلام داشتهاند. شيخ (خزعل) كه مدتى بيرون شهر رفته بودتلگراف را نزد خود نگاه داشت تا آن كه(شيخعبدالله) مازندرانىتلگرافى از نجف به وى فرستاده از او خواست پيرامون علت تاخير درمخابره تلگراف بهعلماى ايران توضيح دهد. شيخ (خزعل) به وسيلهوزيرش به من آگاهى داده است كه ديگر نمىتواند بيش از اينتلگرافرهبران مذهبى نجف را نزد خويش نگاه دارد و (آن را به علماى ايرانبراى ايجاد كارشكنى و مانع در امرجهاد بر ضد روس و انگليس) مخابرهنكند، ولى خزعل نام انگلستان را (از متن اعلاميه جهاد) زدوده است.سرانجام تلگراف (علماى نجف) در حدود چهار روز پيش از اين، پس ازسه هفته تاخير... به ايران فرستاده شد».
هرچند به خاطر اين كارشكنى بسيارى از اعلاميهها و تلگرافهاىرهبران مذهبى به دست جهانيان نرسيد (21) ودر نتيجه، بسيارى از اقداماتآنان براى نسلهاى بعدى ناشناخته ماند، ولى آنچه باقى مانده كه تنهاقطرهاىاست از دريا خود برگى درخشان و صفحهاى زرين است دركتاب زندگى سياسى علماى مجاهد. و ما نيز به پاساحترام آن فرزانگانجاودانه، به يك اطلاعيه اشاره مىكنيم:
اعلاميه علما خطاب به مسلمانان هندوستان.
لكنهو - مولوى سيدناصر حسين. كلكته - شمسالعلما. لاهور - نوابفتحعلى خان. بمبئى - حاج شيخابوالقاسم. حيدرآباد - مولوى سيدعلىنقى. كشمير - شيخ حيدرعلى. تبت - آقاسيدعباس.
بسماللهالرحمنالرحيم.
ياايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم (22) .
خاطر قاطبه اهل توحيد و عموم مسلمين را متوجه مىدارد كه در هيچعصرى از اعصار سالفه، اسلام و مسلمينبه اين روز سياه نيفتاده و مبتلا بهچنين ذلت و نكبت كنونى نگرديده بود. مصائب حاليه اسلام اشد مصائبولطمات وارده بر عالم اسلاميت در اين عصر، سختترين لطمات است.اليوم اساس دين مبين، قريب به انهدام وآثار شريعتحضرتسيدالمرسلين - صلىالله عليه وآلهالطاهرين - در معرض زوال افتاده. امروزاز آن همه دولمستقله اسلاميه باقى نمانده مگر دولتين عليتين عثمانى وايرانى كه حامل لواى محمدى و حامى حوزه اسلامىو حافظ حرمينشريفين و روضات مقدسه و نقطه اعتماد و استناد عموم مسلمين هستند.بقاى حرمت قرآنكريم و رواج كلمتين شهادتين و تشييد مبانى دين مبينمنوط به بقاى اين دو دولت اسلامى بوده، عزت و شرفو حيوة معنوىتمام مسلمين در هر نقطه از نقاط عالم و اقامه شعاير دين مبيناحمدى - صلىالله عليه وآله - درهر قطرى از اقطار صفحه زمين، منوط وموقوف بر سلامتى، استقلال و قوت و عظمت اين دو دولتاسلامىاست. و اگر خداى نكرده اين دو دولت دچار محو و انقراض گردند ديگرنه جامعه براى اسلام و نه حوزهبراى مسلمين باقى خواهد ماند و اسلام ومسلمين به ذلت ابدى و خذلان دائمى مبتلا خواهند شد. لا ارانا اللهذلكاليوم ابدا!
امروز بعضى از اجانب بناى حملات خانمان ويران كن بر اين دودولت گذارده و آنها را گرفتار همهگونهتضييقات و ابتلائات گردانيدهاند.از طرف(ى) مسلمانان طرابلس غرب (23) گرفتار پنجه ظلم و تعدياتعساكرايتاليا شده و زنان و اطفال و اموال آنها در معرض قتل و غارتند. و ازطرف ديگر، عساكر روس ضعفا وعجزه تبريز را هدف گلوله توپ نموده،بزرگان و اكابر بلد را به دار مىكشند.
در قزوين و رشت مداخلات ظالمانه و مشهد مقدس رضوى را - علىمشرفهاالسلام - پايمال سالداتهاى خودكرده، ايرانيان را گرفتارتضييقاتى مىنمايند كه محو كننده استقلال دولت و معرض اضمحلالاسلام است. نظربه اين احوال اسف اشتمال دولت و مشاهده اين گونهتهاجمات كفار، ما خدام شرع انور به موجب مسؤوليتدينى و وظيفهاسلامى با تمام علماى اعلام، از نجف و كربلا و سامره، در كاظمين مجتمعكه شايد در اين موقعپرخطر چاره براى خلاصى مسلمين از چنگال ظلم وتعدى اجانب بنماييم. مسلمانان اقطار عالم كه درحتحكومت واستيلاى اجانب هستند اگر نمىتوانند معاونت جانى از برادران خود نماينداز طرف ديگرمىتوانند مساعدت و همراهى نموده و به واسطه اظهار تنفرو عدم رضايت از اعمال ظالمانه روس، خاطر دولتمتبوعه خود را متوجهداشته، با كمال جديتبه كلمه واحده، رفع تعديات ومداخلات استقلالشكنانه روس درايران را بخواهند.
بديهى است كه اگر مسلمانان به اتفاق كلمه، در اين مشروع جديتكرده، بر اهل عالم ثبات و عزم خود را درانجام مقصد و حفظ استقلالدولت اسلامى ارائه دهند، اميدوارى كامل براى نتيجه بردن است.ياللمسلمين! اينگفتگوى اشتراط و استبداد نيست، اين امر دين واسلاميت است. امروز روز اتفاق و كار است نه روز تهاون و تقاعد.امروزكلمه جامعه اسلاميت در مخاطره عظيمه و نواميس شرع اطهر مقدساحمدى - صلىالله عليه وآله - درمعرض زوال و اضمحلال است، فسارعواالى مغفرة من ربكم (24) ما خادمان شرع اطهر به شماها مطلب فوق را بهعنوانديانت و اسلاميت اجماعا از جانب خدا و رسول - صلىالله عليه وآله -ابلاغ مىنماييم. والسلام عليكم ورحمةالله و بركاته.
عبداللهالمازندرانى، شيخالشريعه اصفهانى، محمدحسينالحائرىالمازندرانى، اسماعيل بن صدرالدين العاملى،محمدتقىالحائرىالشيرازى». (25) .
اين اعلاميهها موجب شده بود كه از طرفى نداى مظلوميت مسلمانانايران به گوش تمام جهانيان برسد و ازطرف ديگر، كوس رسوايىمستكبران نواخته شود، اما اين اقدام به تنهايى كافى نبود. ايران در خون وآتشمىسوخت و هر روز عدهاى بى گناه به دست دژخيمان روسى بهخاك و خون مىتپيدند. ايران محتاج يكحركت همهجانبه مردمى بود كهبتواند آتشى كه بيگانگان برافروخته بودند خاموش كند و آنها را سر جاىخودبنشاند.
از اين رو علما با ارسال پيامهاى شورانگيز دستبه روشنگرى مردمزدند و در تلگرافها، اطلاعيهها، اعلاميهها وبيانيههاى متعددى كه براىمردم ايران فرستادند وظيفه اسلامى و ملى مردم را به آنها گوشزد كرده وآنهابراى يك نبرد تمام عيار عليه زورمداران آماده ساختند.
در يكى از اعلاميههاى آيةالله شريعت اصفهانى كه به حق مىتوانآن را «آوايى جاودان در پهنه زمان» ناميد، درحالى كه گويى از اين همهجنايت و ظلم خونش به جوش آمده، فرياد مىزند: «...اينان(استعمارگران) كينههاىديرينه خويش را نشان دادند و اسرار پنهانى خودرا فاش كردند و آن گونه كه براى جهانيان آشكار است، وقايعدردناك وحوادث اندوه بارى آفريدند كه امروز زبان حال اسلام و ايمان و كعبه وقرآن چنين است: آيا كسىهست كه ما را يارى دهد؟ آيا كسى يافتمىشود كه ما را كمك كند؟ آيا كسى پيدا مىشود كه هجوم دشمنان رااز مادفع كند؟ ...امروز روزى است كه اسلام و كفر در برابر يكديگر ايستادهاندو بر ما واجب است كه از اسلامغريب دفاع كنيم. امروز روزى است كهبايد به كمك مسلمانان شتافت و به نداى آنان پاسخ داد. پس اى مسلمانان!دست از اختلاف و ستيزهجويى برداريد كه اين دو، سبب نابودى شما ودينتان خواهد شد..
اى مسلمانان! بس استخونهاى پاكى كه به خاطر اختلافات شما برزمين ريخته شده است. ديگر بيش از اينپيامبر اسلامصلى الله عليه وآله را ميازاريد.
اى ايرانيان! آيا در برابر اين ننگ و زبونى بردبارى مىكنيد و به اينپستى و ستم تن مىدهيد؟ كدام ننگ وخوارى بدتر از اين است كه روسيهاين دولت وحشى بر سر زمينهاى شما بتازد، شما را در كشورتان بهبازيچهبگيرد، به بزرگان شما توهين كند، تبعيدشان كند، خونشان بريزد، بهبندشان كشد و بردارشان آويزد. اىايرانيان! ادامه اين اختلافات شماموجب از دست رفتن دين و دنيايتان مىشود به گونهاى كه وقتى برگرديدنه ازدين اثرى مانده و نه خبرى، نه پرستشگاهى باقى مىماند و نهمسجدى، بلكه ديگر ايمان و توحيد از بين مىرود...» (26) .
اين نداى شيخ شريعتبود كه به زبانهاى تركى و فارسى در هزاراننسخه پخش شد. تنها شيخالشريعه نبود كهمردم را به مبارزه عليه ستمگرانمىخواند، بلكه تمام علما دست در دست هم، جهت قيام براى براندازىظالمانآماده بودند.
رهبران اسلامى در اعلاميه ذيل درد دل خود را چنين بازگو كرده اند:
«به عموم افراد و خوانين عظام و رؤساى عشاير و ايلات و اعيانمملكت و طبقات ملت ابلاغ فرمايند بعد ازفجيعه كبراى خراسان واهانتهاى وارده بر عتبه مقدسه رضويه - على مشرفها افضلالصلوةوالتحيه - و هتكاحترام آن مشعر بزرگ اسلامى كه نظير آن را ازوحشىترين ملل عالم هيچ تاريخى نشان نمىدهد، آيا باز همبراىاحدى شك و شبهه باقى مانده كه مقصد اصلى اجانب از اين همهبهانهجويىها و تشبثات ناحق، محضمملكتگيرى نيست، بلكهغرض اصلى، محو اسلام و برداشتن كلمه طيبه توحيد و رسالت و قرآنمجيد و هتكمشاعر و ابطال شعاير اسلامى است. تفرق كلمه و به همافتادن طبقات ملت ايران و جنگهاى خانگى و امتداد ناامنى را بهترينوسيله خود دانسته، از اين طريق داخل، و كردند آنچه كردند و با بقاىاسلاميان به اين حالتغفلت نسبتبه عتبات مقدسه عراق بلكه حرماقدس نبوى - صلىالله عليه و آله - بلكه قبله تمام مسلمين -زادالله شرفاو تعظيما - هم - العياذبالله تعالى - مكنونات ديرينه خود را اجرا خواهندنمود. لا انالهم الله تعالى مايريدون و يتنبه كافة المسلمين عن سكرةالغافلين.
بعد از استحضار داعيان از هتك حرمت روز عاشورا در تبريز واطلاع به ورود عساكر اجنبيه به ارض اقدس،همين روز سياه را درپيش ديده، براى علاج واقعه قبل از وقوع، با مقبلت علماى نجفاشرف و ساير مراجعاسلاميه كربلاى معلا و سامره مباركه در عتبهمقدسه كاظميه - على مشرفيها افضلالصلوة والتحيه - مجتمعشديم،بعد از كمال تامل و مشورت، نجات اسلام از اين مهالك و پيشآمدهاىهولناك را فقط منحصر به رفعبهانه اجانب و امنيت كامله در تمام نقاطايران دانسته، كرارا اين معنى را كتبا و تلگرافا به همگى ابلاغ واطلاعللحجة قريب به اين مضمون تلگرافا به همه نوشتيم (:) ياللمسلمينالايرانيين! يك مشهد مقدس رضوىدر خاك ايران و مايه شرف وافتخار شماهاست، آيا روا مىداريد آن هم به واسطه اختلافات شماها ودستآويزعدم امنيت اتباع خارجه پايمال آنان شود و آنچه خواهندبدون هيچ مانع و رادعى معمول دارند و ننگ ابدى آنبراى شماها باقىبماند؟ يا اين كه اين استعانه اسلام و استنصار آن امام غريب مظلوم و آباو ابناى طاهرين آنحضرت - صلواتالله عليهم اجمعين - را به همهرسانيديم از احدى اجابت و اندك عنايت در رفع بهانه خارجهنديده ونشنيديم سهل است از چه قبيل مردانى چه مساعدتهاى مادى ومعنوى بامرام اجانب و استحكام بهانهآنان و ضديتبا دعوت اسلامىداعيان علنا مشهود و روسها را كه دشمن بزرگ اسلامند بهترينصديق واقعىايران قلمداده و با مشاهده هتك روز عاشورا در تبريز بازهم كار نداشتن آنها را با اساس ديانتى در اذهان سادهجلوه دادند واندك انديشه آنها را از ارتكاب چنين شنايع به همين وسايل به كلىبرطرف نموده، بالاخره احترامآن روضه مقدس اين طور به باد فنادادند و اسلام و مسلمين را چنين روز سياه نشانيدند. حالا كه مقصداصلىدشمنان اسلام كاملا مكشوف و كذب اراجيف مساعدين آنها برهمه واضح شد و هم از سكوت ساير دولمتمدنه از هتك روز عاشورادر تبريز و تعقيب به هتك احترام عتبه مقدسه رضويه - عليهاافضلالصلاة والتحيه -با اين كه مخالف حقوق و قوانين مسلمه تماممليين عالم استخوب آشكار شد كه هتك مشاهد و شعاير اسلامىرابه هيچ نمىشمارند و مسلمانان را حتى از حقوق بشريه هم محرومدانسته و در ابطال حقوقشان اگر مساعدنباشد، بوجه منالوجوهممارست نخواهند داشت و بايد خود مسلمين به فكر روز سياه خودافتند و از براى حفظآنچه از دست نرفته علاج عاجل نمايند.
على هذا باز هم اتماما للحجه به همه اظهار مىداريم كه از براى خدا ومحض حفظ كلمه طيبه توحيد و رسالت وقرآن مجيد، جهد نمايندزحمات پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين - صلواتالله عليهم اجمعين - را بهواسطه اغراضبا همديگر بيش از اين به هدر ندهيد و لااقل ذلتاسارت خودتان را در چنگال اجانب نصبالعين خود نموده،گذشتههارا كائنا ماكان، لم يكن انگاريد و از حالا برادرانه همگى در رفع دستآويزاجانب با هم متفق شده و درمقام جلوگيرى از پيشآمدهاى جانگدازتراز اين برآييد، اختلافات داخليه و جنگهاى خانگى را كنار گذارده ودراستقرار اساس امنيت در تمام مملكت و آسايش عموم اهالى و اتباعخارجه مسارعت و دلسوزى نماييد تابعونالله تعالى و حسن تاييده وبه همت اسلامپرستان، رجال با كفايت مملكت و رؤساى عشاير وايلات با غيرت وحميت، بهانه حفظ حقوق تجارت و نفوس و اموالاتباع خارجه به كلى مرتفع و كاملا مقطوعالطمع شده، ازمداخلاتناحق و تعرض بر نفوس و اموال و اعراض مسلمين و استخفاف به دينمبين و هتك شعاير و مشاعراسلامى رفع يد نمايد و بلاد اسلاميه راتخليه نموده، به ممالك خودشان معاودت كنند ان شاالله تعالى.هذابلاغللناس و لينذروا به و ليعلموا انما هواله واحد و ليذكر اولواالالباب. (27) .
مخصوصا اين اتمام حجت ما را غيرتمندان اسلام به لغات ديگرهم ترجمه نموده به تمام مسلمانان عالم برسانندبلكه در تواريخ نيزمندرج كنند تا تمام مسلمانان عصر حاضر و اعقاب آينده همه بدانند كهاين خادمان شرعاسلام در حفظ دين و دنياى مسلمين از آنچه وظيفهحاليه مقتضى است از بذل مجهود كوتاهى نكرده، وظيفهمقاميهخودمان را ادا كرديم. اللهماشهد انا قد بلغنا و ادينا ماعلينا والسلام علىاخوانناالصالحين.». (28) .
اى علماى بزرگ، آيةالله شيخالشريعه، آيةالله عبدالله مازندرانى،آيةالله محمدتقى شيرازى، آيةالله مصطفىكاشانى و تمام رهبرانى كهبراى حفظ اسلام از هيچ كوششى دريغ نكرديد! سلام بر شما و عزمپاكتان. آفرين برشما و فكر تابناكتان! ما مىدانيم كه مردم آن روز كمتر بهحرف شما توجه كردند. دولتمردان ايران به جاى آن كهبه قدرت اسلام وروحانيت و ملت تكيه كنند بر قدرتهاى شيطانى و سرابگونه تكيهكردند و از اين رو دشمنتوانستبه چنين اقدامات هولناكى دستيازد،اما آسوده باشيد; زيرا ملت امروز ايران با پيروى از دستوراتخردمندانهامام امت، خمينى كبير(رض) و مقام معظم رهبرى، چنان مشت محكمى بهدهان استعمارگرانكوبيدند كه ديگر هوس حمله به خاك عزيز كشورمانرا در سر نپرورانند.
باز آن قيامت قامتبنشسته برخاست.
پشت و پناه امتبنشسته برخاست.
بر كفر ايران نوبت ديگر خروشيد.
اسلام سيلى خورده بر كافر خروشيد (29) .
يكى از مهمترين اقدامات علما آماده كردن عشاير مسلح ايران براىجهاد بود كه در اين راه با ارسال تلگرافها وپيامها و فرستادن روحانياندر بين آنها ضمن درخواست هوشيارى كامل، آنان را براى جهاد آمادهكردند.
در ذيل، قسمتهايى از يكى از برگهاى زرين افتخار روحانيان آگاه رامىخوانيم.
تلگرام آيات مجتمع در كاظمين به علما و سرداران و سران ايلات وعشاير:
«...به عموم حجج اسلام و سرداران عظام و رؤساى ايلات و عشايرجليله ايران اعلام مىشود... از قديم زمان الىكنون به واسطه مردانگىعشاير با حميت و سرداران با فتوت، هرگز به خيال اجانب نمىرسيد كهدستاندازى بهخاك ايران نمايند چه رسد به سوق عسكر و جسارتبه قتل و غارت و تصرفات جابرانه در ممالك اسلاميه. مگردر اينعصر مردانگى ايرانيان محو و نابود و عقايد اسلاميه پشت گوشها افتاده؟
حاشا ثم حاشا بلكه اختلافات جزئيه و تفرق كلمه سبب اين همهجسارات اجانب گرديده كه امروز از طرفشماها آسوده و مطمئنگشته و همگى را مشغول به مناقشات داخليه خود ديده، فرصت راغنيمتشمرده واسلام و اسلاميان را به اين روز سياه انداخته واستقلال مملكت را در معرض زوال آوردهاند.
ياللمسلمين! يك مشهد مقدس رضوى - على ساكنه الاف التحيهوالثناء - در مملكتشماست آيا رواست كه باوجود امثال شماها بهتصرف كفار درآيد و ننگ تاريخى آن براى شماها باقى بماند؟
گذشتهها هرچه بود گذشت، حالا كه آخر نفس استبراى حفظدين و دنيا و ابقاى شرف و شؤون و نواميسخودتان تمام عشاير وايلات جنوب و شمال و شرق و غرب ايران، دست اتحاد و برادرى بههم داده و در اين روزسياه مسلمانان از اعمال اغراض شخصيه خوداعراض نمايند، هر كدام صفحه خود را كاملا تعهد نموده و درحفظدين و دولت و استقلال مملكت از عشاير طرابلس غرب عبرت بگيريدكه در مقابل هجوم ايتالى وطناسلامى خودشان را با كمال جديت وبذل جان و مال محافظت مىنمايند.
از غيرت و حميت اسلامى شماها اميدواريم كه به يك اتحاد ملى ومساعدت مجدانه با دولتحاضره، اجانب راطورى از وطن مقدسخودتان مايوس فرماييد كه خودشان سر خود را گرفته، خروج بهسلامتى رانيمتشمارند. ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. والسلامعلى مناتبعالهدى. گمان اين است كه آنچه بهنظر آيد دولت را نيزاعلام نمايند، ان شاالله تعالى.
محمدحسين الحائرى المازندرانى، اسمعيل بن صدرالدينالعاملى، الاحقر عبدالله المازندرانى، سيدعلىالتبريزى، مصطفىالحسينى الكاشانى، شيخ الشريعه الاصفهانى.
في 10 صفر 1330 (30) .
اين تلگرام نمونهاى است از صدها اعلاميه و بيانيهاى كه علما براىعشاير فرستادند و مقدار زيادى از آنها برصفحه تاريخ مسطور است. (31) پس از اين اقدام، عشاير مسلمان و قهرمان خود را براى مبارزهاى بىامانبر ضددشمن آماده كردند كه وقتى عشاير براى دفاع از مرز و بوم كشوراسلامى ايران آماده شدند، طرح ذيل توسطيكى از سرداران عشاير تهيهو براى علما فرستاده شد.
مكتوب از برازجان:
فدايتان شوم، تعليقه مباركه حضرات آقايان، واصل وزيارت شد. درخصوص سوء رفتار و كردار دولت جابرانهروس منحوس و سوق سولجرانگليس مرقوم فرموده بودند، استحضار به عمل آمد و اطلاع حاصلگرديد. اگرجمعيت دشتستان به كار تبريز نخورند براى جلوگيرى سوقعساكر انگليس خوب هستند و در واقع چونفرايض خمسه واجب استكه هر فردى از افراد انسان در بذل مال و جان خود در بقاى مذهب و ملتو ابناىوطن و حفظ بيضه اسلام بلكه عصمت نسوان ملت (و) در دفعدشمنان از جان بكوشند و الا به واسطه دولتبزرگ كه عارض هر فردىاز افراد انسان شده كه امكان ندارند، اولا عدم ايالت و حكومت ايران، ثانيانفاق ونقار كه بر عمومى متاثر شده، نيستشهرى و قريه و نواحى كه نفاقدر ساكنين او نباشد ساكنان قريه و نواحىهاتمام و كمال بدبختانه به جنگخانگى مشغول و سبب بهانه اجانب را فراهم آوردهاند، روس و انگليسهم خوبموقعى به دست آورده، وقتى كه در تمام ايران و ايرانيان تخمنفاق و نقار پاشيدند و رجال و غيرتمندان ايران را بهجنگ خانگى بههمديگر مشغول ساختند، دستبه كار شدند ليكن رجال و شجاعانى كهحالا در ايران است واستعدادى كه نقدا در ايران موجود و به هم مىرسدهيچ وقت در ايران نبوده، با وجود اين شجاعت و غيرت وحميت واستعداد كافى نفاق و نقار بين آنها كارشان را ساخته كه تمام به دفعيكديگر سلب استعداد و قوه واسلحه از خود مىنمايند.
لهذا بر حضرات آقايان واجب و لازم است كه يك نفر از خودشانحركت فرموده وارد اين صفحات شده، يا بوشهريا برازجان تمام خوانيندشتستان را در يك مجلس حاضر كرده با هم متحد نموده و رفع اختلافبين آنها رابفرمايند يا آن كه از آقايانى كه در بوشهر هستند يك نفر وكالتابفرستند كه رفع اختلاف بين خوانين را به نهجمعروف نموده كه ازمساعدت حضرات آقايان با هم متحد و همدستبشوند و در كمالجديتبه قوه كافى واستعداد شافى موجودى خود مانع از دخالت اجانبدر مملكتخود شده باشند.
احيانا (اگر) رفع اختلاف بين آنها نشود، هر كس التزام و لعنت نامچهبه وكيل آقايان بدهند كه نگذارند ازحدود خودشان سوق عساكر انگليسعبور نمايند، در سامان و ثغور هر كدام عبور نمايند و جلوگيرى نكنندبهلعنتخدا و نفرين رسول گرفتار شود.
آنچه از خط راه شاهى عبور نمايند جلوگيرى و دفاع آنها به عهدهبنده و آقاى غضنفرالسلطنه برازجانى است،اگر به طرف شبانكاره داخلشوند و عبور نمايند به اسمعيلخان شبانكاره است، اگر به طرف تنگستانعبورنمايند با رئيس و رؤساى آن حدود است. همينقدر به خواستخداوند و باطن شريعت، سولجر انگليس از خطشاهى كه بنده و آقاىغضنفرالسلطنه هستيم ابدا امكان عبور ندارند و نمىتوانند عبور نمايند.
اميدوارم از لطف خدا و باطن شريعت كه اگر انگليس چنين حركتىنمايند و سولجر براى زوال استقلالمملكت وارد نمايند، يعنى از خطى كهاز بنده و آقاى غضنفرالسلطنه هستيم بفرستند با كمال ندامت وپشيمانى وپريشانى بلكه عريان عودت به مكان خود نمايند. (32) .
رهبران مسلمانان از اين طرح استقبال نموده و در جواب نوشتند:
«...از اين كه خود را مهيا از براى اجراى احكام شريعت مطهره و دفاع ازممالك اسلاميه و حفظ حدود و ثغورمسلمين نموده كمال مسرت وبهجتحاصل آمد...». (33) .
مهمترين مشكل عشاير تفرقهاى بود كه بين طوايف آنها وجودداشت. از اين رو علما براى رفع اختلاف آنهاحجةالاسلام والمسلمينصدرالاسلام را به طرف بوشهر روانه كردند تا او بزرگان و سرداران سهطايفه بزرگعشاير (شبانكاره، دشتستان و تنگستان) را جمع كرده و بتواندبين آنها اتحاد كاملى برقرار كند و به آنهاگوشزد كند كه بايد هر يك ازسرداران محافظت منطقه خودش را به عهده بگيرد تا دشمن نتواند در آنمنطقهپيشروى كند. (34) .
اين اقدام هماهنگ علما و عشاير غيور مىتوانست جوابدندانشكنى به دشمنان قسمخورده اسلام باشد و هرگاه با پشتيبانى دولتهمراه مىشد آن گونه كه عشاير پيشبينى كرده بودند «اگر انگليس نيروىنظامى به ايرانمىفرستاد با كمال ندامت و پشيمانى و پريشانى بلكه عريانبه مكان خود باز مىگشتند»، ولى دو صد افسوس كهحكام دولتى نهتنها باعشاير همكارى نكردند بلكه به آنها دستور دادند كه بايد لشكريانانگلستان را با سلامت واحترام كامل از مناطق خود عبور دهند و تهديدكردند اگر عشاير نسبتبه زورگويان چپاولگر انگليسىبىاحترامى كننددولت از آنها بازخواستخواهد كرد. (35) .
وثوقالدوله پس از آن كه توانستبا حيلهپردازى حركت علما بهطرف ايران را در كاظمين متوقف كند در صددبرآمد با فراهم كردنمقدماتى كمكم آنان را به نجف بازگرداند. از اين رو با فرستادنتلگرامهاى پياپى مبنى براين كه اوضاع ايران كاملا خوب شده است وآمدن شما ممكن است اوضاع را خراب تر كند و... از آنان مىخواستكههرچه زودتر به نجف اشرف و ديگر شهرهاى زيارتى برگردند. سرانجاماين حيله كارگر افتاد و علما از كاظمينبه ايران نيامدند.
در يكى از تلگرامها مىخوانيم:
حضور حضرات آياتالله دامتبركاتهم.
چنانكه خواطرهاى مبارك مطلع استخطبهاى اخيره افق سياستمملكت را به كلى تاريك و آتيه بسيارموحش در پيش بود، اولياى امور بافقدان وسايل و عظمت و اشكال امور فقط به استظهار توجهات اولياىاسلام- عليهمالسلام - و همم عاليه آن ذوات مقدسه در مقام اصلاحمفاسد برآمده و اينك مىتوانند عرض كنند تا يكاندازه به چاره بعضمسائل و رفع بعض مشكلات موفق شدهاند... .
...قشون روس از بعض نقاط شروع به حركت كرده و از نقاط ديگر همبه تدريجحركتخواهند كرد. همين قدر كهدولتبه رفع بعضىاختلافات داخلى موفق شده قواى خود را براى اقامه عدل و اعاده نظمحاضر كند به كلىخاك ايران از قشون خارجه تخليه خواهد شد. بعضىشهرتهاى موحش كه برخلاف مىدهند واهى و بىاصل وغرض جز برهم زدن اذهان و تفريق كلمه و اعاده اوضاع خانمانسوز سابق نيست.اولياى دولتيقين دارند توفيقبه اين قدر از اصلاح و حصول مقاصد بافقدان مقتضيات و وجود كافه موانع از اثر توجهات و ادعيه خيريه آنذواتمقدسه بوده است.
و درضمن تقديم تشكرات اميدوارند كه با دوام اين توجهات بهاصلاح بقيه امور و رفع تمام مفاسد به اقامه عدل ونظم و رفع آثار هرج ومرج به وجه اكمال موفق شوند و در اين موقع كه امورات رو به اصلاحاست ديگر توقف آنذوات مقدسه را در كاظمين و بعد از محل مركزمعتاد و حرمان مسلمين را كه به فيوضات عناصر مالوف ومستفيضبودهاند مقتضى ندانسته و استدعا مىكنند كه به مراكز سابقه معاودت وتوجهات مباركه را به عموممسلمين شامل بفرمايند..
...پس هرچه از نواحى مقدسه به عموم اهالى، خاصه آنهايى كهداراى نفوذ و منشا اثر هستند امر به اتفاق واتحاد و اطاعت صرف احكاممركز و ترك اختلافات از اولياى امور و سلامتى مملكتبشود تشكراتبيشترخواهند بود.
وثوقالدوله.
هيئت وزرا، 6 ربيعالثانى، سنه 1330.
پىنوشتها:
1) چنان كه در قرارداد سال 1907، ايران تقسيم شد.
2) قرارداد 1919، بهترين شاهد بر اين مدعا است.
3) يكى از سخنرانان مذهبى در آن زمان گفت:
«الان يك سال است كه در تمام روزنامههاى عالم مىنويسند كه انگليس و روسمىخواهند بر سر ايران وافغانستان و تبت معاهدهاى قرار بدهند... در اين مدت يك نفرپيدا نشده كه فرياد كند: بابا چه خبر است؟ مگرايرانىها مردهاند كه شما بر سر تقسيممملكتشان با يكديگر عقد محبت و مودت مىبنديد؟... واقعا قصه غريبىاست كه يكىزنده است و دو نفر همسايه مىآيند و مىنشينند خانهاش را ميان خودشان قسمتمىكنند. حالااين كس را نمىشود گفت زنده است، اين مرده است. ما ملت ايران هممردهايم...» اين سخنرانى آن قدرهيجانآور بود كه تمام مردم بىاختيار گريه مىكردندو حتى عدهاى سرهاى خود را به ديوار مىزدند و سرشكمىباريدند. اسنادى دربارههجوم روس و انگليس به ايران مقدمه، صپنجاهو شش، به نقل از كتاب شهيد راهآزادى،سيدجمال واعظ اصفهانى، ص181; زندگانى ملكالمتكلمين، ص227 - 231.
4) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص181.
5) ولن ترضى عنكاليهود ولاالنصارى حتى تتبع ملتهم. بقره(2) آيه 120.
6) تاريخ سياسى معاصر ايران، ج1، ص140.
7) دوران حكومت محمدعلى شاه در مدت زمان حمله نيروهاى قزاق روس به حمايت ازشاه به مجلس شوراىملى تا فتح تهران توسط مشروطهخواهان (23 جمادىالاولى1326 - 27 جمادىالآخره 1327) را استبداد صغيرناميدهاند. تاريخ تحولات سياسى وروابط خارجى ايران، ج 2، ص 169 به بعد.
8) اولتيماتوم اتمام حجت، شرايط قطعى كه از طرف يك دولتبه دولت ديگر تحميلمىشود و در صورت عدمقبول، جنگ آغاز گردد. فرهنگ معين، ج1، ص405.
يكى ديگر از بهانههاى روسها دستور توقيف اموال شعاعالسلطنه (ملكمنصور ميرزا،فرزند مظفرالدينشاه) ازطرف شوستر بود. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه، ر. ك: بهنوشته مورگانشوستر در «اسنادى درباره هجومروس و انگليس به ايران»، ص351.
9) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص352.
10) نسيم شمال، ص275.
11) در قسمتهايى از اين تلگراف آمده است:
«...تشبثات روس و انگليس درباره ايران باعث تزلزل قلوب مسلمين و تحريك حميتموجودين گرديده، امروزاستخلاص از اين تشبثات مشخص استبه اتفاق كلمه علما وروحانيتش... استدعا از حضور مقدس آن كه اهتمامدر سرعت اتفاق براى حفظ بيضهاسلام بشود. خداوند ما و شما را موفق بدارد به راه حق. مهدىالسيدحيدرالهندى،حسن صدرالدين ابراهيمالسلماسى، محمد ضياءالكاظمى، محمدرضا الخالصى،عبدالحسينياسين، محمدمهدى الخالصى».اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران،ص379.
12) صورت تلگراف آقايان علماى اعلام توسط حضرت ثقةالاسلام آقاى ميرزاعلى آقادامتبركاته به سامره:
«سامرا حضور حجةالاسلام والمسلمين آقاى ميرزاى شيرازى مدظله.
اختلاف اهالى ايران و سكوت حجج اسلام را اهل (صليب) مغتنم شمرده به موجبتلگراف ثانى كه رسيده با آنكه دولت ايران ترضيه خواطر دولت روس را كرده، معذلكعساكر خود را به انزلى وارد مىنمايد. حشاشه (اى)بيش از اسلام باقى نمانده، جاىقعود و سكوت نيست. چاره منحصر در اتفاق، آن هم بدون حركتحضرت عالىممكننيست (العجل العجل).
الجانى شيخالشريعهالاصفهانى، اناالاحقر رضاالتبريزى، اقلالجانىمحمدعلىالحسينىالعبدالعظيمى، الاقلمحمدحسينالقمشئى، الاحقر محمدباقرالقمى،الاقلالاحقر على محمد نجفآبادى».
13) صورت جواب تلگرافى حضرت حجةالاسلام آقا ميرزا محمدتقى شيرازى بهحجةالاسلام آقاى حاجىسيدعلى آقا تبريزى:
نجف اشرف - حجةالاسلام تبريزى دامتبركاته.
حال كه نتيجه حركتحاصل، چنانچه اجتماع و حركت كاظميه حجج اسلام دامتبركاتهم لازم باشد، احقرحاضرم.محمدتقى شيرازى».
14) صف(61) آيه 13.
15) در اينباره در صفحات آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.
16) ايران و جهان اسلام، ص183.
17) بلند پايگان روسى و انگليسى در ايران و عراق سخت نگران مساله هجرت علما بودندو مىكوشيدند كه آنرا خنثى كنند. آنان مطبوعات عراق را زير كنترل آورده، از انتشارمطالب ضدبيگانه جلوگرفتند و اين كار گويا بهوسيله والى نجف كه وعده داده بود كه بهشيوهاى غير رسمى در اين مورد اقدام كند انجام گرفت. ايران و جهاناسلام، ص183-184.
18) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص386.
19) همان، ص386.
20) شيخ خزعل فرزند جابر، ملقب به معزالسلطنه و سردار اقدس، در جنگ جهانى اول بهدليل نفوذى كهداشتبه انگليس كمكهاى بسيارى كرد و چند بار از آنان نشان لياقتدريافت كرد. او چندين سال حاكم مطلقخوزستان بود و در حمايت از استعمار انگلستاناز هيچ كوششى فروگذار نمىكرد. سرانجام پير استعمار پاداشاين همه خوشخدمتى اورا داد و او را در راه به حكومت رسيدن رضاخان قربانى كرد.
21) يكى ديگر از علتهاى از بين رفتن بسيارى از اسناد تاريخى سهلانگارى فرزندان وديگر افراد بيت مراجعبود: چنان كه يكى از نوادگان آيةالله شريعتبراى مؤلف مىگفت:پس از رحلتشيخالشريعه چندگونى اطلاعيه واسناد از او باقى مانده بود كه افرادخانودهاش همه را در چاه ريختند!
22) انفال(8) آيه 24.
23) ليبى.
24) آل عمران(3) آيه 133.
25) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص418.
26) ايران و جهان اسلام، ص204- 205.
27) ابراهيم (14) آيه 52.
28) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص432.
29) علىمعلم.
30) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران،ص405.
31) براى اطلاع بيشتر ر. ك: اسنادى درباره هجوم انگليس و روس به ايران، فصل ششم.
32) همان، ص434.
33) همان، ص439.
34) همان، ص438.
35) در تلگرامى كه نور محمدخان (يكى از رؤساى عشاير) براى علما فرستاده استمىنويسد:
اگر احكامات متواتر قوام الملك ايالتحاليه فارس و موقرالدوله حكمران بنادر مانع نبودعدهاى كه نقدا درشيراز هستند هم به هيچ وجه امكان عبور نداشتند. اين است كهمتواترا سفارشات اكيدى نمودند كه سوقعساكر انگليس را سالما محترما عبور بدهيدچنانچه يك نوع بىاعتدالى و بىاحترامى نسبتبه آنها در سامانشماها بشودمسؤول و ماخوذ هستيد. از اين جهتبود كه عبورشان سالما ظاهر شد و الا به اجازهحضرات آقايانبه هيچ وجه امكان عبور نداشته و ندارند.».