بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 7, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - باب بيست و دوم
     02 - جلد بحار سالم بود
     03 - ثروت و مال
     04 -
     05 - عظمت حج و ثواب آن
     06 - حج يا معراج ملكوت
     07 - آهنگ سفر
     08 - مدينه طيبه
     09 - محرمات احرام
     10 - حريم امن
     11 - پيام پيامبر بزرگ اسلام از كنار ك
     12 - نيت خالص
     13 - باب بيست و سوم
     14 - اخلاق و نفس
     15 - باب بيست و چهارم
     16 - عزلت از ديدگاه عارفان
     17 - باب بيست و پنجم
     18 - معرفت يا اصل همه فضائل
     19 - باب بيست و ششم
     20 - درباره زمين بينديشيد
     21 - انديشه در موت
     22 - آئينه حسنات و كفاره سيئات
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد هفتم
 

 

 
 

انديشه در موت

مسئله حتميت مرگ ، و انتقال از اين جهان به سراى آخرت ، براى هيچ كس قابل ترديد نيست .

ديدن مرگ اشخاص با ديده بصيرت ، و ياد كردن از مرگ خويش ولى با قدرت تفكر از بهترين عوامل بيدار كننده ، و وسائل رشد و كمال است .

من شخصى را مى شناختم كه به انواع معاصى آلوده بود ، امر به معروف و نهى از منكر در او اثر نداشت ، از دين بى خبر و نسبت به هر گناهى اهل عمل بود .

سالها او را نديدم ، تا در ماه رمضانى ، ديدم انسانى با وقار و با تربيت در حالى كه از احوالات الهى بهره مند بود ، و از ايمان و عمل صالح وجودى سرشار داشت به نزدم آمد و پرسيد مرا مى شناسى ؟ گفتم : نه ، گفت : من همانم كه مدتى از عمر گرانمايه را در باطل سپرى كردم .

گفتم وسيله بيداريت چه بود ؟ گفت : دوستى داشتم از دنيا رفت تا نزديك قبر جنازه او را مشايعت كردم ، به فكر افتادم كه بالاى سر قبر بايستم ، و آنچه با مرده معامله مى شود ببينم .

ديدم بند كفنش را گشودند ، به زير صورتش خاك ريختند بالاى سرش لحد چيدند ، و قبر را با گل و خاك پوشاندند ، آنوقت به مشايعت كنندگان گفتند به خانه هايتان برگرديد .

ناگهان از اين مناظر عجيب و غريب تكان شديدى خورده به خود آمدم ، و با خود گفتم برخورد به تمام اين واقعيات براى تو هم به همين زودى خواهد رسيد ، آن وقت در جواب حضرت حق كه عمرى به تو احسان داشت و تو در مقابل احسانش عمرى اسائه ادب داشتى چه خواهى گفت ؟

از همان زمان به توفيق الهى تمام معاصى و خطاها را ترك گفتم ، و اكنون از بركت آن روز به ادامه زندگى هماهنگ با قواعد الهى مشغولم .

بخواست خدا در باب هشتاد و سوم كتاب « مصباح الشريعه »كه درباره مرگ تنظيم شده مسائل مفصلى خواهد آمد ، در اينجا فقط به واقعياتى اشاره خواهد رفت ، كه زمينه تفكر و سپس بيدارى را براى ما فراهم آورد .

در اين جهت به كتابهاى متعددى مراجعه كردم ، و مقالاتى از نصايح حكما و عرفا و بخصوص انبيا و امامان ديدم ، صاحب كتاب « مجمع المعارف و مخزن العوارف » ، عالم ربانى مرحوم محمد شفيع بن محمد صالح در يك قسمت از كتابش در باب توجه به مرگ به مسائلى اشاره مى كند ، كه آن مسائل محصولى از آيات و روايات و گفتار حكيمان و  عارفان است ، و من قسمتى از آن را براى شما بازگو مى كنم .

به چشم بصيرت نظر كن ، و از خواب غفلت بيدار شود ، و به گوش هوش بشنو ، اى غافل از سبب هستى و ايجاد خود ، و بى خبر از عاقبت حال و عقبات مآل و معاد خود .

تفكر در كار خود كن و بدان كه پروردگار حكيم تو را از كتم عدم به معركه وجود آورده ، و متوجه ساخت به انواع نعمتهاى سابغه ، و منت هاى بى منتهاى بالغه ، تو را بنواخت و اعلام كرد تو را به حكمت هاى واضحه ، و مطلب هاى عظيمه راجحه ، كه در خور بزرگوارى صاحب مطلب تواند بود .

به آفرينش تو برافراخت ، پس اسباب هدايت و آلات تحصيل معرفت از عقل و حواس و اعصاب بالتمام بتو داد ، در آداب كسب سعادت ابدى و نور محبت خود .

قرآن و حكمت رسول به سوى تو فرستاد و فرموده :

 وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ  .

نيافريدم جن و انس را مگر از براى معرفت و اطاعت خودم .

در جاى ديگر مى فرمايد :

 لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً  .

تا بيازمايد شما را كه كدام يك عمل نيكوترى داريد ؟

و فرمود :

 أَيَحْسَبُ الاِْنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدىً  .

آيا انسان مى پندارد او را مهمل گذاشته اند ؟

پس به آيات بسيار به وسيله پيغمبر مختار پيغاام داد ، و خبر داد تو را كه براى دنيا و لهو و لعب نيافريدم .

بلكه براى امر عظيمى و مطلب مهمى ، چند روزى به جهت امتحان و تكليف تو را به دنيا فرستادم تا به تحصيل معرفت و عمل به طاعت من ، خود را قابل درگاه عزت و لايقدرگاه رحمت و عنايت من ساخته ، از عقبات جهالت و ضلالت به وعده گاه سعادت و كرامت من برسانى .

و پس از تذكر ، اذعان اين معنى كه لازمه ايمانست لازم است كه تأخير در تدارك به غير سفاهت و شقاوت چه جهت دارد ؟

آيا گمان دارى كه تا كار سازى خود را هر وقتى كه باشد نكنى نخواهى مرد ، و حال آن كه زير زمين پر است از حسرت و ناله امثال تو ، كه به اراده تدارك به طول امل در عبادات سستى و تأخير در عمل كردند ، و از حسرت و ندامته بى فايده آرزوى رجوع به دنيا مى كنند ، چنانچه احاديث و روايات وارد شده .

يا تو هم مى كنى كه توشه اين سفر محنت اثر ، براى بعضى بدون سعى خود ، مهيا مى تواند شد ، و حال آن كه حقتعالى مى فرمايد :

 لَّيْسَ لِلاِْنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى  .

و جاى ديگر مى فرمايد :

 ومَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ  .

حقه سر به مهردان جانت  ***  مهره مهر نور ايمانت
ذره اى نور اگر بدست آرى  ***  بى تعب جسر نار بگذارى
ور ندارى تو نور نار شوى  ***  پيش پروردگار خوار شوى
زانهمه كارهات بى نور است  ***  كز تو تا نور راه بس دور است
ثقل جان ساز در شريعت عقل  ***  كه به ايمان رسى بحق نه بعقل
رهنماى تو نور ايمان است  ***  عقل در كار خويش حيران است

از اين گونه مضامين در كتاب الهى فراوان است ، و از خداوند بزرگ راستگو كيست ، و كدام خبر صحيح تر و مستندتر و قوى تر و محكم تر از قرآن به تو رسيده كه با اين اعمالت خاطر جمع كرده اى ؟

آيا به اين مغرور شدى ، كه به محض اسم بى مسماى شيعه و محب اهل بيت بودن كه عالى الرسم برخود گذاشتى ، نجات خواهى يافت از آتش جهنمى كه مهيا نشده مگر از براى امثال تو از گنه كاران .

با اين اوضاعى كه دارى ، و تخلفاتى كه از تو سر مى زند ، از شدائد مرگ و عقوبات قبر و عقبات قيامت كه فكر آن روز ، و ذكر آن هول جهان سوز ، شفيع قيامت و مسند رسالت را پير كرد ، و آن حضرت و اهل بيت و شيعيان واقعى ايشان شب و روز از هول و عاقبت كار و عقوبت پروردگار محزون و متفكر و بى هوش و بسيال مضطرب و مدهوش شدند ، نجات دارى ؟

حديث ابو درداء را درباره حضرت اميرالمؤمنين بخوان كه بر آن معانى شاهد است ، و ببين كه ضرار مى گويد :

بخدا قسم كه اميرالمؤمنين را ديدم كه در محراب ايستاده ، نزد پروردگار خود تضرع و استغاثه مى كرد ، مانند كسى كه او را مار گزيده باشد ، و مى گريست مانند كسى كه مصيبت عظيمى به او رسيده باشد ، و گويا در گوش من است كه مكرر مى فرمود :

آه ، آه ، از كمى توشه و طول سفر و وحشت و تنهائى ، آه ، آه از عظمت شدت اهوالى كه ناچار بايد وارد آنها شد .

احوال ائمه و انبيا در ساير كتب والسنه اخبار مشهور است و خلاصه آنها در مفتاح الجنان مذكور است ، پس تو خود را نزد خدا عزيزتر و گرامى تر مى دانى ؟

از خدا بترس و بر خود رحم كن و جزم بدان كه اگر به راستى از شيعيان بودى عمل مى كردى ، و دستورات و فرموده اولياء خدا را به كار مى بستى ، و از كردار دشمنان اجتناب مى نمودى .

امروز اسم دوستى ايشان تو را از اصرار بر افعال شنيعه ، و شركت با دشمنان ايشان در اعمال فضيحه باز نداشت ، پس در حفظ از چنان فزع اكبر و هول گيرو دار محشر و رفاقت و شراكت عاصيان ايشان در روز جزا كه لازمه هر عمل خطائى است چگونه خاطر جمع مى توان شد ؟

از اين جهت حضرت باقر (عليه السلام) بنا به نقل« اصول كافى »در باب تقوا مى فرمايد :

اى جابر آيا همين بس است كه تشيع را بر خود ببندد و دعوى محبت ما اهل بيت بنمايد ؟

والله شيعه ما نيست مگر كسى كه اطاعت خدا كند ، و پرهيزكار باشد ، اى جابر شيعيان ما شناخته نشوند مگر به تواضع و بسيارى ياد خدا ، و نماز و روه و رعايت حال همسايگان و فقرا و قرض الحسنه دادن و راستى در گفتار و تلاوت قرآن و زبان بستن از غير نيكى مردم ، از اين خيالها و تصورات از راه حق دور مرو . . .

به اين مضمون احاديث بسيار است ، و از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت است كه فرمودند :هر كه ما را دوست دارد مى بايد به اعمال ما عمل نمايد و استعانت به ورع جويد كه بهترين معيشت هاست در امر دنيا و آخرت .

به حضرت صادِ (عليه السلام) عرض شد كه جمعى از شيعيان شما هستند كه گناه مى كنند ، و مى گويند كه ما اميد به رحمت خدا داريم ، و گناهان را تا وقت مرگ ادامه مى دهند .

فرمودند : دروغ مى گويند ، اينان از شيعيان ما نيستند بلكه به آرزوهاى نفسانى خود مايل شده اند و گمان دارند كه اميد آنان اميد صحيح است .

هر كه اميد چيزى دارد براى تحصيل آن سعى مى كند ، و هر كه از چيزى بترسد از آن فرار مى كند .

حقيقت اميد واقعى و غير واقعى را در وضع زارع ببينيد ، وقتى اميد به محصول دارد سعى مى كند ، زمين آماده مى كند ، شخم و دانه مى افشاند ، و به انتظار نتيجه مى نشيند اين اميد منطقى و در جاى خود صحيح است و در غير اين حال اميد يك حالت سفيهانه و ابلهانه است .

امام صادِ (عليه السلام) مى فرمايد :شيعه جعفر نيست مگر كسى كه شكم و شهوت خود را با قدرت عفت از حلام حفظ كند ، و كوشش او در عبادت شديد باشد ، و براى خداى خود كار كند ، و اميد به ثواب و خوف از عقاب او داشته باشد ، چون چنين افرادى را ببينيد بدانيد كه از شيعيان من است .

جهان از پى شادى و دلخوشى است  ***  نه از بهر بى داد و محنت كشى است
جهان غم نيارزد به شادى گراى  ***  نه كز بهر غم كرده اند اين سراى
در اينجاى سختى نگيريم سخت  ***  از اين چاه بى بن برآريم رخت
چو دى رفت فردا نيامد پديد  ***  يك امروز بايد به شادى چميد
بدانچه آدمى را بود دسترس  ***  بكوشيم تا خوش برآيد نفس
دمى را كه سرمايه زندگى است  ***  به تلخى سپردن نه فرخندگى است
زبهر درم تند و بدخو مباش  ***  تو بايد كه باشى درم گو مباش
مشو در حساب جهان سخت گير  ***  همه سخت گيرى بود سخت مير
به آسان گذارى دمى مى شمار  ***  كه آسان زيد مرد آسان گذار

از حضرت رضا (عليه السلام) روايت شده : اگر در مقام تميز شيعه برآئيم ، نبابيم ايشان را مگر وصف كنندگان به زبان ، و اگر امتحان كنيم نيابيم مگر مرتد ، و اگر خلاصه و زبده كنيم ايشان را از هزار ، يكى خالص نباشد ، تا آن كه فرمود : بر مسندهاه تكيه مى كنند و مى گويند ما شيعه على هستيم و نيست شيعه على مگر كسيكه فعل او قولش را تصديق كند .

و از حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) مروى است كه به رسول خدا وحى شد كه فلانى نگاه مى كند به خانه همسايه و از ديدن نامحرم مضايقه ندارد ، آن حضرت خشمناك شده فرمود بياوريد او را ، كسى گفت يا رسول الله او از شيعه شماست و اعتقاد به نبوت شما و ولايت على دارد ، و از دشمنان شما بيزارى مى جويد ، فرمود مگو آن شيعه مسات ، پس به تحقيق دروغ مى گويد ، آگاه باش شيعه ما كسى است كه متابتع كند ما را در اعمال ما و آنچه ذكر كردى از اعمال ما نيست .

در حديثى است كه در قيامت شفاعت كنندگان از جمعى عذر خواهند خواست كه ما را از شفاعت كردن معاف بداريد ، زيرا در دنيا به شما برنامه هاى حق و تدارك امر امروز را زياد سفارش كرديم .

از ملاحظه كلام خدا و حجت هاى قوى او فريب نفس و شيطان را مخور و فرصت غنيمت دانسته ، بزودى از خواب غفلت بيدار شو ، و جمعى كه ولايت ايشان را برخود بسته اى و آرزوى شفاعت آنان را دارى با خود دشمن مكن ، واى بر كسيكه شفعاى او خصماى او باشند ، آنهم در روزى مثل روز قيامت و آنهم بخاطر دريدن پرده محارم حق و خيانت به شريعت و حبس حقوِ مال ، پس چه عظيم است حسرت و عقوبت آن بدبخت و غافليكه سرمايه عمر را براى كسب سعادت به او دادند و او آن سرمايه الهيه را صرف اسباب خسارت و شقاوت ساخت ، تا حدى كه سستى و كاهلى از امر آخرت بر او غالب شد ، در حالى كه در اين مدت كوتاه عمر و فرصت اندك مى توانست به درجات صالحين برسد و خويش را از عذاب سرمدى رهائى بخشد .

تا كثافات سيئات و ناپاكيهاى نفس و نجاسات باطنى ، كه به هزار مرتبه بدتر از نجاسات ظاهرى است به آب توبه و اشك ندامت پاك نسازى ، قابل نعيم و لايق هم نشينى پاكان و نيكان نگردى ، چنان كه حضرت باقر (عليه السلام) فرمود : داخل بهشت نمى شود مگر پاكان .

در سوره اى از سوره هاى تورات حقيقى مذكور است : اى مردم تا چند در مسئله توبه تأخير مى كنيد ، و تا كى نيت تدارك مافات را روز به روز تأخير مى اندازيد ، آيا شما را امانى از مرگ رسيده ، يا براتى از آتش جهنم تحصيل شده ، يا جزم به دخول بهشت داريد ؟ !

نعمت شما را غافل كرده ، و طول امل شما را به خدا مغرور نموده ، اى بندگان دنيا را نيافريدم مگر براى آن كه روزى مرا صرف كرده و در آن تخم عمل صالح بكاريد .

پس شما عكس خواسته مرا عمل كرديد ، كتابم را زير پا گذاشته ، و دنيا را بالاى سر خود قرار داديد .

خانه ها برافراشتيد و به آن انس گرفتيد ، ولى خانه هاى مرا كه مساجدند پست كرده و از آن وحشت نموديد ، شما را نمى توان بنده و عبد حق گفت ، بلكه آزاد هستيد ، آرى آزاد هستيد ، آسمانها و زمينها به يك اسم از اسماء من در فضاى عالم بدون ستون استقامت كرد ، ولى دلهاى شما به هزار موعظه كتاب من مستقيم نشد ، چنان كه سنگ آب نمى شود ، موعظه هم در دلهاى سخت شما اثر نمى كند ! !

اى فرزند آدم پيش از آن كه اجل به تو برسد براى مرگ آماده شو ، من اگر به دنيا ارزش مى دادم ، هرآينه آن را در اختيار انبيا قرار مى دادم ، بتحقيق كه بعضى از بندگان من هستند كه مى ميرند و همان لحظه پشيمان شده درخواست برگشت مى كنند ، تا به تدارك عمل صالح برخيزند ، ولى به آنان گفته مى شود :اى احمق تو از همانجائى كه آرزوى برگشت به آن را دارى مى آئى ! !

اى پسر آدم محبت دنيا را از دل بيرون كن كه من محبت خود را با دنيا در يك دل مانند آب و آتش جمع نمى كنم ، در جمع روزى و مال كه مقسوم و مرزوِ است حرص مدار كه روزى تو را ديگرى نخواهد خورد .

اى فرزند آدم حرفى نمى زنى ، و نگاهى نمى كنى ، و قدمى بر نمى دارى مگر آن كه دو ملك با تو هستند و خوب و بد ترا مى نويسند ، عافيت و سلامت چند روزه شما را فريب ندهد كه مدت عمر بسيار محدود و ناچيز است و عدد نفس هاى شما محدود و محصور ! !

اى صاحبان عقل از خداى بترسيد ، شايد نجات يابيد ، آنچه براى آنجا لازم است و دوست داريد پيش بفرستيد ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به ابوذر فرموده :

با طول امل در كارهاى الهى تأخير مكن ، كه بگوئى بعد از اين خواهم بود و خواهم كرد ، چه بسيارند منتظر فردا كه به فردا نرسند .

اى ابو ذر اگر سرعت آمدن اجل را به نزد خود بينى ، البته آرزوهاى غلط را به سختى دشمن داشته و از فريب آن در امان مانى .

ابوذر پرسيد يا رسول الله زيرك ترين مؤمن كيست ؟ فرمود : آن كه بيش از همه ياد مرگ كند و تهيه بهتر بردارد و در برابر او آدم احمق است كه مشغول شهوات حيوانى است و آرزوى رسيدن عنايت خدا را هم دارد .

اى عزيز با تميز بيا و برخود رحم كن ، و همين دم ميلى و رقت قلبى بهم رسان و به تدارك آخرت خود مبادرت نما ، توبه و انابه آر ، و از جميع معاصى كه بدون ترك آن نجات محال است دست بردار ، و حقوِ از دست رفته را قضا ، و حقوِ مردم را ادا كن ، عزم را جزم نما كه از اين پس تتمه عمر را صرف جلب رضايت او كنى ، و از نافرمانى حضرت دوست بپرهيزى ، و يقين بدان كه با چنين حركتى به سوى سعيد و محبوب شوى ، گرچه از شقى ترين مردم بودى .

مواظب و مراقب باش كه تأخير در عوض كردن خود نكنى ، و توبه و انابه را به فردا موكول ننمائى ، كه ناگاه وقتت بسر آيد ، وهنگامه فرصت بگذرد ، و يكمرتبه قهرمان اجل به تازيانه قهر در گورت افكند ، و وقتى از خواب غفلت برخيزى و از مستى هشيار شوى كه در سكرات موت باشى و فزع عظيم بر تو غالب آمده باشد ، و از معاينه آثار شقاوت كه براى مصلحت تكاليف مخفى بود ، جزع اليم بر تو ظاهر و از غفلت مشوش و پريشان ، و از هر هول مطلع و وحشت صد هزار عقوبت كه پى در پى مى آيد مضطرب و حيران ، دوستانت لباس ماتم در بر ، و اطفالت خاك يتيمى بر سر ، و در آن وقت همه در فكرند ، كه جيفه بدنت را با قرار دادن در خانه گور همراهى كنند ! !

آرى اى عزيزان ، به قول رسول عزيز اسلام و رهبر بزرگوار اسلام و دلسوزترين معلم نسبت به انسان :

كَفى بِالْمَوْتِ واعِظا .

به دنبال جمله بالا رسول اسلام فرمودند :عقل براى دلالت تو به راه خير كافى ، و تقوا به عنوان زاد و عبادت بعنوان شغل و خداوند مهربان به عنوان مونس ، و قرآن به عنوان مبين حقايق براى تو بس است .

چون به اين حقايق آراسته شوى ، بنده واقعى حق گشته ، در صراط او قرار گرفته و پايان كارت رضايت مولا و قرار گرفتن در بهشت است .

 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيِّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهمْ جَنَّاتُ عَدْن تَجْري مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ  .

آنان كه به خداوند ايمان آوردند و نيكوكار شدند ، آنان بحقيقت بهترين مردمند .

پاداش آنان نزد خداوند بهشت هاى عدن مى باشد ، كه نهرها از زير درختانش جارى است ، در آن بهشت ها ابدى و جاودانند ، خدا از آنها خوشنود ، و آنها هم از خدا خوشنودند ، اين بهشت مخصوص كسانى است كه از خدا بترسند .

شيخ مصلح الدين ، سعدى حكمت گو ، در شرح حال عاشقان حق مى فرمايد :

عجب دارى از سالكان طريق  ***  كه باشند در بحر معنى غريق
خود از ناله عشق باشند مست  ***  زكونين بر ياد او شسته دست
به سوداى جانان زجان منفعل  ***  به ذكر حبيب از جهان مشتغل
بياد حق از خلق بگريخته  ***  چنان مست ساقى كه مى ريخته
نشايد به دارو دوا كردشان  ***  كه كس مطلب نيست بر دردشان
الست از ازل هم چنانشان بگوش  ***  به فرياد (قالوا بلى) در خروش
گروهى عمل دار و عزلت نشين  ***  قدمهاى خاكى دم آتشين
بيك نعره كوهى زجا بركنند  ***  بيك ناله شيرى بهم برزنند
چون بادند پنهان و چالاك پوى  ***  چو سنگند خاموش و تسبيح گوى
سحر گر بگريند چندان كه آب  ***  فرو شويد از ديده شان كحل خواب
فرس كشته از بس كه شب رانده اند  ***  سحرگه خروشان و وامانده اند
چنان فتنه بر حسن صورت نگار  ***  كه با حسن صورت ندارند كار
شب و روز در بحر سودا و سوز  ***  ندانند زآشفتگى شب زروز

وَقالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) :

لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنيا إلاّ بَلاءٌ وَفِتْنَةٌ ، وَما نَجا إلاّ بِصِدِِْ الإلْتِجاءِ .

ونيز پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود :

كسيكه از نور هدايت ، خود را محروم كرده ، و دست از دامن اولياء كشيده ، از تمام هويت حيات جز شكم و شهوت ندانسته ، چهار چشمى نگران ماديت شده ، و دو دستى به دنيا چسبيده ، بايد بداند ، كه در پايان كارش از اتصال به دنيا جز بلا و فتنه كه آنهم مورث عذاب و حسرت است چيزى برايش نخواهد ماند ، نجات از آنهمه بلا و فتنه ، كه بدنبالش عذاب ابدى است ، براى كسى است كه صادقانه و با نيتى خالص و با حالى خوش از همه شرور و وساوس شياطين درونى و برونى ، عملا بحضرت مولا پناه برد .

دنيا سرائى دو در است ، انسان از درى وارد مى شود ، و با سرعت از درى ديگر خارج مى گردد ، حيف است كه انسان اين دو روزه را بخاطر شكم و شهوت با آخرت ابد با آن همه نعيم مقيمش معامله كند !

به قول خبيرى تيزهوش الف تا ياى زندگى خود را اين چنين با فرهنگ عالى حق هماهنگ نمائيد :

كه انسان هاى واقعى و عباد حقيقى الله كسانى هستند كه :

الف :  (أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْكَ)  را بخاطر سپرند .

ب :بهره و نصيبى از آيه (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ ) ببرند .

پ :پرهيزكار و متقى باشند .

ت :تسكين دردر دردمندان دهند .

ث :ثمر زندگى را نيكوكارى دانند .

ج :جاهلان را باسلامت نفس و زبان خوش جواب دهند : ( إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً ) .

ح :حكم بحق و عدالت دهند .

خ :خارستانى را به گلستانى مبدل سازند .

د :دوا و غذائى را بيماران مستمند دهند .

ذ :ذخيره اى از دين و دانش فراهم آورند .

ر :رستگارى را در راستى دانند .

ز :زبان را در راه خير و صلاح جامعه كشانند .

ژ :ژنده پوشى را پوشش نو دهند .

س :سخى الطبع و كريم النفس باشند .

ش :شمع فروزانى فرا راه خلق گردند .

ص :صادِ الوعد و خوش قول باشند .

ض :ضميرى پاك و قلبى تابناك داشته باشند .

ط :طلب روزى از طريق مشروع كنند .

ظ :ظرفيت الهى خود را بالا برند .

ع :عبرتها از دنياى عبرت انگيز گيرند .

غ :غور و تأمل در نتيجه تصميمات خود كنند ، و در عاقبت هر كارى تيزبين باشند .

ف :فرزندان شايسته اى پرورش دهند .

ِ :قرآن را با قلبى پاك بخوانند و به آن عمل كنند .

ك :كظم غيظ از رفتار نابخردان نمايند .

گ :گاه و بيگاه به كمك خلق خدا بشتابند .

ل :لطفى در مقام و ادبى در مقال داشته باشند .

م :مرد حق شده و از مردان الهى تجليل كنند .

ن :نواميس خود را حفظ نمايند .

و :ولاى خانواده عصمت و طهارت را در دل ثابت و در عمل آشكار نمايند .

هـ : همت را متوجه والاترين مقاصد الهى و انسانى كنند .

ى :يقين به درو كردن كشته هاى خود در قيامت داشته باشند .

زغم مطلوب دل حاصل نگردد  ***  زعزلت گرد غم زايل نگردد
زظاهر سازى و مردم فريبى  ***  كسى را لطف حق شامل نگردد
دلا با جهل و غفلت كشتى فوز  ***  زطوفانها بر ساحل نگردد
بپرهيز از ريا و برحذر باش  ***  كه رنج زندگى عاطل نگردد
مواظب باش تأثيرى ندارد  ***  سخن از آنكه خود عامل نگردد
مبادا جز رضاى حق بپوئى  ***  كه حق آنى زتو غافل نگردد
نباشد باطل اين نقش گناهان  ***  به آب توبه گر باطل نگردد
دگر از محمل نخوت فرود آى  ***  بجز حسرت از اين محمل نگردد
به درك پايه حق اليقين جز  ***  به تقوا هيچ كس نايل نگردد
دلا هر آن كه ايمانش قوى شد  ***  به واجب هاى حق كاهل نگردد
به او رنج و مصيبت هاى دني  ***  چنانهم موذى و مشكل نگردد
گر اين دنيا بود در عمر هم اين  ***  به مؤمن يك بلا نازل نگردد
جز اين عالم جهان ديگرى هم هست  ***  چرا عاقل به آن نائل نگردد
به آنجا هم برس آنجا كه پيش است  ***  كه اينجا دائمت منزل نگردد
هر آن كو پيش نفرستاده چيزى  ***  بهمره چيزكى حامل نگردد
به تقوا بيمه كن عمر گذر ر  ***  كه غافل زين عمل را حل نگردد
دلا دانسته گير از دامن دين  ***  كه رهرو بر رهش جاهل نگردد
خوشا آن دل كه بين او و محبوب  ***  كمالى پرده اى حائل نگردد

وَقالَ نُوحٌ (عليه السلام) : وَجَدْتُ الدُّنْيا كَبَيْت لَهُ بابانِ دَخَلْتُ مِنْ أحَدِهِما وَخَرَجْتُ مِنَ الآخَرِ .

هذا حالُ نَبِىِّ اللهِ فَكَيْفَ حالُ مَنِ اطْمَأنَّ فيها وَرَكَّنَ إلَيها وَضَيَّعَ عُمْرَهُ في عِمارَتِها وَمَزََِّ دينَهُ في طَلَبِها .

از حضرت شيخ الانبيا وجود مقدس نوح مرويست كه مى فرمود :دنيا در نظر من همانند خانه اى دو در است ، كه از يكى داخل شدم و از ديگرى بيرون روم ، اين است حال كسى كه گفته اند :نزديك به دو هزار سال و كسرى طول عمر داشته ، وقتى نظر چنين بيدارى به دنيا چنين باشد ، واى بحال كسيكه با عمرى بسيار كم ، سى سال و پنجاه سال و حداكثر هفتاد سال ، دل بدنيا بسته باشد ، آنچنان دلبستنى كه انگار جز دنيا جائى نيست ، و گويا يك در براى دنيا جز در ورود نبوده و براى اين منزل در خروجى نهاده نشده ! !

هرگاه پيامبرى با چنان مناعت شأن و علو مكان حالش اين باشد ، يعنى خود را مسافرى بداند كه طول سفرش از درى تا درى است ، چون باشد حال آن انسانى كه اطمينان خاطر به دنياى گذشتنى بسته و عمر در پى تحصيل آن ، آنهم از راه نامشروع ضايع كرده و دين خود را كه در رأس تمام ارزشهاست در طلب آن از بين برده باشد .

اگر از دنيا براى تحقق شرف و آزادگى و كمال و آبادى آخرت استفاده كنيد ، در حقيقت در صراط مستقيم هستيد ، و اگر از دنيا فقط بخاطر شكم بهره ببريد ، و براى جمع مال آن بكوشيد ، خويش را به خسارت ابدى مبتلا كرده ايد ، على (عليه السلام) در تشريح لذيذترين امور دنياى زودگذر و از دست رفتنى مى فرمايد :

دنيا شش چيز است :

خوردنى ، آشاميدنى ، بوئيدنى ، پوشيدنى ، برنشستنى ، بنكاح خواستنى .

شيرين ترين خوردنيها عسل است ، و آن از دهن مگس است ، شريفترين آشاميدنى آب است و خاص و عام نسبت به آن برابرند ، و شريفترين پوشيدنيها ابريشم است و آن بافته يك كرم است و شريف ترين بويها مشك است و آن از خون آهو است ، و شريف ترين بر نشستنى اسب است ، و عظيم ترين لذت شهوت است كه اتصال دو مركز قذارت به يكديگر است .

اين است محصول ظاهر دنيا ، كه كثيرى از مردم نسبت به آن گريبان پاره كرده و خودكشى مى كنند ، و براى بدست آوردن آن خويش را به هزار گناه و معصيت و رذيلت اخلاقى آلوده مى نمايند ! !

هماى شيرازى فرمايد :

جهان و كار او باشد فسانه  ***  منه دل بر فسانه كودكانه
فسانه ننگرى كار جهان ر  ***  كه حكمتهاست اندر اين فسانه
از اين زندان درآ اى مرغ قدسى  ***  كه هستت شاخ طوبى آشيانه
اگر خواهى سليمانت دهد بار  ***  رهائى جو دلا زين ديو خانه
تو سيمرغى به قاف وحدت اى دل  ***  چرا ماندى اسير و آب و دانه
در اين عالم كه بيت العنكبوتست  ***  روا نبود كند سيمرغ لانه
سرود عشق از دل مى برد غم  ***  بزن مطرب سرودى عاشقانه
بهانه جو فلك در خون مردم  ***  تو خون خلق ريزى بى بهانه
دلا سيل اجل در پى روان است  ***  نسازى در ره اين سيل خانه
تو باز دست سلطان جهانى  ***  چرا با كركسانى هم ترانه
هما جز گلستان مهر حيدر  ***  نگيرد مرغ جانم آشيانه
بجو در دوستى آل حيدر  ***  بهشت عدن و عيش جاودانه

وَالفِكْرَةُ مِرْاةُ الْحَسَناتِ ، وَكَفّارَةُ السَّيِّئاتِ ، وَضِياءٌ لِلْقَلْبِ ، وَفُسْحَةٌ لِلْخُلْقِ ، وَإصابَةٌ في إصْلاحِ الْمَعادِ وَإطّلاعٌ عَلَى الْعَواقِبِ وَاسْتِزادَةٌ فِى الْعِلْمِ .

امام صادِ (عليه السلام) مى فرمايد :انديشه و فكر در آنچه بايد انديشه كرد ، مانند انديشه و نظر در دنيا و فناى آن ، و در خلق دنيا و اوضاع آنان ، انديشه در مسائل عالى الهى و آفرينش آسمانها و زمين و آنچه در آسمانها و زمين است ، در حقيقت آئينه نشان دهنده حسنات ، و ريشه و مايه كفاره بديها و روشنى قلب ، و گشايش مشكلات نفسانى ، وسبب اصلاح معاد ، و علت آگاهى نسبت به عواقب و زياد شدن علم و دانش انسان است .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation