كه بويى دارد ـ هر چند بوى خيلى خوشى نيست ـ استفاده كند؟
جواب: اگر صدق بوى خوش مى كند بايد از آن اجتناب نمايد; در غير اين صورت مانعى ندارد، و اگر مشكوك هم باشد، اشكالى ندارد.
9ـ ماليدن انواع روغنها و كرمها به بدن
مسأله 196ـ ماليدن هر نوع روغن و كرم به بدن، خواه معطّر باشد يا نه، براى محرم جايز نيست; حتّى ماليدن روغنهاى خوشبو قبل از احرام در صورتى كه عطر آن در حال احرام باقى بماند ممنوع است; امّا روغن و كرم غير معطّر قبل از احرام مانعى ندارد.
مسأله 197ـ ماليدن انواع پمادهاى طبّى بر بدن براى معالجه و درمان مانعى ندارد.
مسأله 198ـ خوردن غذاهاى چرب، هر چند اطراف دست و دهان را چرب كند، براى محرم جايز است.
مسأله 199ـ خوردن روغن اگر بوى خوش ـ همانند بوى زعفران ـ نداشته باشد، مانعى ندارد.
مسأله 200ـ اگر در روغن بوى خوش باشد كفّاره آن يك
[ 81 ]
گوسفند است; هر چند از روى اضطرار باشد، و اگر بوى خوش نداشته باشد، در صورت ماليدن به بدن، كفّاره آن نيز بنابر احتياط يك گوسفند است.
10ـ ناخن گرفتن
مسأله 201ـ گرفتن ناخن دست يا پا، حتّى گرفتن يك ناخن يا بعضى از آن، بر محرم حرام است; ولى اگر ناخن آسيب ديده، و ماندن آن ضرر دارد، يا مايه ناراحتى شديد است، مى تواند آن را قطع كند.
مسأله 202ـ تفاوتى در گرفتن ناخنها با قيچى و ناخن گير و حتّى با دندان نيست.
مسأله 203ـ در آنچه كه گفته شد تفاوتى ميان انگشت اضافى و غير آن نيست (بنابر احتياط واجب).
مسأله 204ـ هرگاه گرفتن ناخن از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، چيزى بر او نيست، و اگر از روى عمد باشد، كفّاره گرفتن هر ناخن يك مدّ طعام است; (حدود 750 گرم) و هرگاه تمام ناخن دستها را بگيرد، كفّاره آن يك گوسفند است. همچنين اگر
[ 82 ]
تمام ناخنهاى دست و پا را در يك مجلس بگيرد، كفّاره آن يك گوسفند است; امّا اگر ناخن دستها را در يك مجلس، و ناخن پاها را در مجلس ديگر بگيرد، كفّاره آن دو گوسفند است.
مسأله 205ـ هرگاه تمام ناخن دستها را بگيرد، ولى تمام ناخن پاها را نگيرد، يك گوسفند براى ناخن دستها كفّاره مى دهد، و براى هر يك از ناخنهاى پا، يك مدّ طعام به نيازمند مى پردازد. همچنين اگر تمام ناخن پاها را بگيرد، ولى تمام ناخن دستها را نگيرد.
مسأله 206ـ اگر پنج ناخن دست و پنج ناخن پا را بگيرد، بايد براى يك از ناخنها يك مدّ طعام كفّاره بدهد. همچنين اگر كمتر از ده ناخن از دستها يا پاها را بگيرد.
مسأله 207ـ اگر بيش از ده ناخن داشته باشد، و تمام ناخنها را بگيرد،بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، و احتياط مستحب آن است كه براى هر يك از ناخنهاى اضافه بر ده ناخن اصلى، كفّاره مدّ طعام بدهد.
مسأله 208ـ هرگاه شخصى بيش از ده ناخن دارد، و ده ناخن اصلى را در حال احرام بگيرد، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد، ولى اگر بعضى از ناخنهاى اصلى و بعضى از
[ 83 ]
ناخنهاى اضافه را بگيرد، براى هر يك از ناخنهاى اصلى يك مدّ طعام، و براى هر يك از ناخنهاى اضافى نيز، بنابر احتياط مستحب، يك مدّ طعام مى پردازد.
مسأله 209ـ اگر ناچار به گرفتن ناخن شود، احتياط واجب آن است كه كفّاره آن را ـ به همان شرحى كه گذشت ـ بپردازد.
سؤال 210ـ گرفتن ناخنِ شخصِ غيرِ محرم توسّط محرم چه حكمى دارد؟
جواب: اشكال ندارد.
11ـ زير سايه رفتن در حال احرام (براى مردان)
مسأله 211ـ مرد محرم هنگام سفر نبايد زير سايه برود، يا سايبانى مانند چتر بر سر بگيرد. بنابراين، سوار شدن بر هواپيما، يا اتومبيل سر پوشيده، و مانند آن، هنگام روز براى مردان محرم جايز نيست; ولى براى زنان و بچّه ها جايز است، و كفّاره اى هم ندارد.
مسأله 212ـ در منازل وسط راه، يا در مكّه، عرفات، مشعر و منى، رفتن زير خيمه و سقف منزل مانعى ندارد; هر چند در حال
[ 84 ]
راه رفتن باشد. همچنين گذشتن از بازارهاى سر پوشيده، و تونلهايى كه براى عابران درست كرده اند، بى مانع است.
مسأله 213ـ گذشتن از زير پلهاى وسط راه مانعى ندارد. همچنين بودن در سايه اى كه از ديواره هاى اتومبيل سرباز به وجود مى آيد، جايز است.
مسأله 214ـ در اين حكم فرقى بين افراد پياده و سواره نيست.
مسأله 215ـ در مواقعى كه سايبان اثرى براى حفظ از آفتاب و باران ندارد، رفتن مردان محرم زير سايبان در حال سفر مانعى ندارد. بنابراين، مردان محرم مى توانند در شبها، يا بين الطُّلوعين، يا روزهاى كاملا ابرى، از ماشين سقف دار يا هواپيما استفاده كنند; ولى در شبهاى بارانى استفاده از سايبان كفّاره دارد.
مسأله 216ـ كسانى كه نذر كرده اند از كشور خود احرام ببندند، و ناچارند با هواپيما به مكّه مُشرّف شوند، نذر آنها صحيح است، و بايد در كشورشان محرم شوند، ولى براى زير سقف بودن در حال سفر، بايد كفّاره بدهند.
مسأله 217ـ براى بيماران، و كسانى كه از حرارت آفتاب شديداً ناراحت مى شوند، يا تابش آفتاب به آنها زيان مى رساند، جايز است
[ 85 ]
از ماشين سقف دار و مانند آن استفاده كنند; امّا بايد كفّاره بدهند.
مسأله 218ـ هرگاه محرم از روى سهو و فراموشى، يا جهل، به هنگام سفر زير سايه برود، كفّاره ندارد; امّا اگر عمداً، يا به خاطر ضرورتى باشد، كفّاره دارد، و كفّاره آن يك گوسفند براى هر احرام است; يعنى براى مجموع احرام عمره يك گوسفند، و براى مجموع احرام حج نيز يك گوسفند واجب است.
سؤال 219ـ طبق فتواى حضرتعالى،محرم از منزل خود در مكّه تا مسجدالحرام مى تواند از ماشين سقف دار استفاده كند. آيا كسانى كه در مسجدالحرام براى حج احرام مى بندند نيز مى توانند در مكّه زير سقف بروند؟
جواب: در شهر مانعى ندارد; هر چند در حال حركت به سوى عرفات باشد، ولى هنگامى كه به خارج شهر رسيد سايبان جايز نيست; مگر اين كه شب باشد. سؤال 220ـ استظلال براى شخصى كه از تنعيم محرم مى شود چه حكمى دارد؟ جواب: با توجّه به اين كه تنعيم در حال حاضر جزء شهر مكّه شده و مكّه منزل است، استظلال در فرض سؤال اشكالى ندارد. سؤال 221ـ افرادى كه از مسجد شجره محرم شده، و شبانه با ماشين سقف دار به سمت مكّه حركت كرده اند، نزديك طلوع آفتاب در ماشين به خواب رفته، و پس از طلوع آفتاب بيدار شده، و بلافاصله ماشين را متوقّف كرده اند. آيا براى مدّتى كه در حال حركت روزانه در زير سقف بوده اند كفّاره اى به آنها تعلق مى گيرد؟ اكنون كه ماشين توقّف كرده و مى خواهند با حركت در زير سقف از ماشين پياده شوند، چه حكمى دارد؟ جواب: در اين صورت كفّاره اى لازم نيست. سؤال 222ـ پياده و سوار شدن از ماشينى كه ايستاده، در صورتى كه مستلزم گذشتن از زير سقف جلو ماشين باشد، چه حكمى دارد؟ جواب: مانعى ندارد. سؤال 223ـ آيا استظلال مربوط به سايه حاصل از تابش عمودى خورشيد است، يا شامل سايه حاصل از تابش مايل خورشيد هم مى شود؟ جواب: سايه ديوارهاى ماشين بدون سقف و مانند آن مانعى ندارد. سؤال 224ـ آيا استظلال مربوط به سايه اى است كه بر سر محرم مى افتد، يا اگر سايه فقط بر شانه بيفتد نيز حكم استظلال دارد؟ جواب: در فرض سؤال، كه سايه بر سر نيست، مانعى ندارد. سؤال 225ـ در شهر مكّه تونلهائى وجود دارد كه طول آن بيش از هزار متر است. آيا محرم مى تواند با اتومبيل مسقّف از آن عبور كند؟ جواب: مانعى ندارد; زيرا داخل شهر است. سؤال 226ـ آيا محرم به محض رسيدن به شهر مكّه مى تواند از سايه استفاده كند، يا اين كار بعد از رسيدن به محلّ اقامت و منزل جايز است؟ جواب: با رسيدن به مكّه استظلال مانعى ندارد. سؤال 227ـ با ماشين بدون سقف در حال احرام به سمت مكّه حركت كرديم، براى نوشيدن آب مجبور شدم به قسمت جلو اتوبوس كه مسقّف است بروم. آيا مرتكب خلافى شده و بايد كفّاره بپردازم؟ جواب: اين كار جايز نيست، و اگر عمداً باشد كفّاره دارد، و كفّاره آن يك گوسفند براى تمام مدّت احرام است; ولى اگر در شب غير بارانى باشد اشكال ندارد. سؤال 228ـ يكى از خدمه كاروان ها مجبور است به عنوان راهنما به همراه زنان با ماشين سقف دار روزانه به سوى مكّه حركت كند، چه حكمى دارد؟ جواب: رفتن زير سايه در موقع ضرورت جايز است، ولى كفّاره دارد، و كفّاره آن براى هر احرام يك گوسفند است. سؤال 229ـ برخى از حجّاج، كه براى عمره مفرده محرم مى شوند، مجبورند روزانه و با ماشين مسقّف حركت كنند، و در بين راه براى نماز و غذا چند مرتبه پياده و سوار مى شوند. چند كفّاره بر آنان واجب است؟ جواب: براى تمام مدّت احرام عمره، يا تمام مدّت احرام حج، يك كفّاره كافى است. مسأله 230ـ مُحرم نبايد مو از بدن خود جدا كند; خواه با تراشيدن باشد، يا قيچى كردن، يا كندن به هر وسيله ديگر (مثلا به وسيله دارو)، خواه شخصاً اين كار را انجام دهد، يا ديگرى را وادارد تا او را اصلاح نمايد; حتّى جدا كردن يك مو از بدن جايز نيست، و فرقى ميان اعضاى بدن نمى باشد. مسأله 231ـ در حرمت جدا كردن مو از بدن، تفاوتى بين كم و زياد بودن موى ازاله شده نيست، بلكه همان گونه كه گفته شد ازاله يك مو نيز حرام است; هر چند از نظر كفّاره تفاوت دارد. مسأله 232ـ اگر بداند شانه زدن موى سر و صورت، سبب جدايى موها مى شود جايز نيست; بلكه احتياط مستحب آن است كه از شانه كردن موها در حال احرام مطلقاً خوددارى كند، و هنگام خاراندن بدن نيز بايد مواظب باشد مويى جدا نشود. مسأله 233ـ هرگاه داشتن مو سبب بيمارى، يا ناراحتى شديد گردد، جايز است آن را زايل كند; ولى كفّاره دارد. مسأله 234ـ اگر به هنگام انجام وضو يا غسل، مويى بدون قصد كنده شود اشكالى ندارد. مسأله 235ـ هرگاه عمداً سر خود را بتراشد، يا موهاى زير هر دو بغل يا يكى را زايل كند، كفّاره آن يك گوسفند است; ولى اگر از روى ضرورت سر خود را بتراشد مخيّر است ميان يك گوسفند، يا سه روز روزه،يا اطعام شش فقير، كه به هر كدام دو مدّ طعام (تقريباً يك كيلو و نيم) بدهد، و احتياط واجب آن است كه در زايل كردن موى زيربغل نيز همين كفّاره را بدهد; امّا اگر مقدارى از موى سر، يا صورت، يا زير بغل، يا زير گلو ،و مانند آن را زايل كند، كافى است يك فقير را اطعام نمايد. مسأله 236ـ اگر موى سر را به غير تراشيدن إزاله كند، احتياط واجب آن است كه كفّاره تراشيدن را بدهد. مسأله 237ـ اگر از روى ندانستن مسأله، يا فراموشى، يا غفلت، موى بدن را زايل كند كفّاره ندارد، و هرگاه در موقع وضو و غسل دست بر بدن بكشد، و موهايى كنده شود، همان طور كه گفته شد، كفّاره اى ندارد; امّا اگر بدون هدف دست بر سر و صورت يا بدن خود بكشد، و موهايى از او جدا شود، احتياط واجب آن است كه مقدارى غذا به فقير بدهد. مسأله 238ـ محرم نمى تواند مو از بدن ديگرى زايل كند. خواه طرف مقابل مُحرِم باشد، يا غير مُحرِم، خواه با تيغ باشد، يا با وسيله ديگر; ولى اين كار كفّاره اى ندارد. بنابراين، بايد دقّت كرد كه در منى به هنگام بيرون آمدن از احرام، افراد محرم نمى توانند سر ديگران را بتراشند، يا اصلاح كنند; بلكه اوّل بايد خودشان از احرام خارج شوند، و بعد چنين كنند. سؤال 239ـ مُحرمى سرش را شسته و موهايش خيس است. اگر صبر كند تا موها به طور طبيعى خشك شود و سپس وضو بگيرد، نمازش به تأخير مى افتد. وظيفه اش چيست؟ جواب: مانعى ندارد سرش را با حوله خشك كند، و سپس وضو بگيرد، ولى حوله را آهسته بكشد، تا مويى جدا نشود، همچنين دقت نمايد تا همه سر را نپوشاند. سؤال 240ـ هرگاه شخصى كه از احرام خارج شده موهاى شخص محرم را بتراشد يا كوتاه كند، يا يكى ديگر از كارهايى كه بر محرم حرام است براى او انجام دهد، مانند گرفتن ناخن يا زينت كردن او و امثال آن، چه حكمى دارد؟ جواب: در صورتى كه محرم به ميل و اختيار حاضر به اين كار شود، مرتكب كار حرامى شده و بايد كفّاره بدهد; ولى چنانچه بدون اختيار، يا از روى فراموشى بوده، كفّاره اى براى هيچ كدام ندارد. مسأله 241ـ ازدواج كردن در حال احرام براى مُحرِم، اعم از زن و مرد، جايز نيست; خواه خودش صيغه عقد را بخواند، يا به ديگرى وكالت دهد كه اين كار را انجام دهد. خواه عقد دائم باشد يا موقّت، و در هر صورت عقد او باطل است، و هرگاه علم به حرام بودن آن داشته باشد،و اقدام به اين كار كند، آن همسر براى او حرام ابدى خواهد شد. مسأله 242ـ جايز نيست مُحرم براى ديگرى صيغه عقد بخواند، هرچند او مُحرِم نباشد، و در اين صورت نيز عقد او باطل است; امّا حرام ابدى نمى شود، و در هيچ يك از دو صورت فوق كفّاره واجب نيست. مسأله 243ـ جايز نيست مُحرِم در مجلس عقد ازدواج به عنوان شاهد حضور پيدا كند. همچنين (بنابر احتياط واجب) جايز نيست شهادت بر انجام عقد ازدواج دهد; هر چند قبل از احرام شاهد عقد بوده باشد، و براى خود يا ديگرى خواستگارى كند. مسأله 244ـ اگر با علم به مسأله، همسرى را در حال احرام براى خود عقد كند، همان گونه كه گفته شد آن همسر بر او حرام دائمى مى شود، ولى اگر با جهل به مسأله چنين كارى كند، عقد باطل است، امّا حرام ابدى نمى شود، و احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند; مخصوصاً اگر با او نزديكى كرده باشد. مسأله 245ـ در احكامى كه گفته شد، فرقى بين عقد دائم و موقّت نيست. مسأله 246ـ هرگاه مرد غير مُحرِم زن مُحرِمى را عقد كند، احتياط واجب آن است كه او را طلاق دهد، و در صورت علم به مسأله، حرام ابدى نيز مى شود; بنابر احتياط واجب. مسأله 247ـ رجوع كردن در حال احرام به زنى كه وى را طلاق رجعى داده، اشكالى ندارد. مسأله 248ـ هرگاه شخص سوّمى زنى را براى كسى كه در احرام است عقد كند، و محرم دخول نمايد، و هر سه نفر عالم به حكمِ بطلان باشند، بر هر يك از آنان يك شتر به عنوان كفّاره واجب است، ولى اگر آميزش صورت نگيرد، بر هيچ كدام كفّاره اى واجب نمى شود، و در اين حكم تفاوتى نيست بين آن كه زن و عاقد محرم باشند، يا نباشند، و اگر بعضى از آنها حكم را مى دانسته، و بعضى ديگر نمى دانسته اند، كفّاره فقط بر كسى كه مى دانسته واجب است. مسأله 249ـ جايز نيست مُحرِم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند; ولى صحبت كردن با او و نگاه بدون قصد لذّت مانعى ندارد و مى تواند مانند ساير محارم با او معاشرت نمايد. مسأله 250ـ هرگاه به قصد لذّت به همسرش نگاه كند، بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، و اگر با اين كار منى از او خارج شود، احتياط واجب آن است كه يك شتر كفّاره بدهد. مسأله 251ـ هرگاه عمداً به زن ديگرى غير از همسرش نگاه كند، و با اين كار منى از او خارج شود، احتياط واجب آن است كه در صورت توان يك شتر، و اگر نمى تواند يك گاو، و اگر قدرت بر آن هم ندارد، يك گوسفند كفّاره دهد. مسأله 252ـ براى شخص مُحرِم جايز نيست كه دست بر بدن همسرش بگذارد، ولى اين كار بدون قصد لذّت مانعى ندارد. مسأله 253ـ هرگاه به قصد لذّت بدن همسرش را لمس نمايد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد، و اگر با اين كار إنزال منى شود، كفّاره آن بنابر احتياط واجب يك شتر است. سؤال 254ـ آيا شوهر پس از خروج از احرام مى تواند زوجه در حال احرامش را از روى شهوت لمس كند؟ جواب: براى شوهر اشكالى ندارد; ولى اگر زن نيز از اين كار لذّت مى برد احتياط آن است كه به اين كار رضايت ندهد. مسأله 255ـ جايز نيست مُحرِم همسر خود را از روى شهوت ببوسد،واحتياط آن است كه بوسيدن بدون قصد لذّت را نيز ترك كند. مسأله 256ـ اگر همسرش را به قصد لذّت ببوسد، كفّاره آن يك شتر است; خواه إنزال شود، يا نشود. مسأله 257ـ اگر زنى را از روى شهوت ببوسد، كفّاره آن بنابر احتياط واجب يك شتر است، و اگر بدون شهوت باشد، يك گوسفند كفّاره دارد. سؤال 258ـ مردى از احرام خارج مى شود، سپس همسرش را كه هنوز در احرام است مى بوسد، هر چند زن راضى به اين كار نبوده است. حكم زن و مرد در اين مسأله چيست؟ جواب: اگر زن اختيارى نداشته و راضى نبوده، چيزى بر او نيست، و بر مرد هم كفّاره اى واجب نشده است. مسأله 259ـ نزديكى با همسر در حال احرام عمره مفرده حرام است، و آن دو حالت دارد: اگر قبل از اتمام سعى صفا و مروه باشد عمره او باطل است، و يك شتر بايد كفّاره بدهد، و احتياط واجب آن است كه عمره را تمام كرده، و يك ماه صبر كند، سپس به يكى از ميقاتها رفته مجدّداً احرام ببندد، و عمره مفرده را اعاده كند، و فرقى ميان عمره واجب و مستحب نيست; امّا اگر بعد از سعى (و قبل از تقصير) باشد، عمره او باطل نخواهد شد. مسأله 260ـ هرگاه از روى فراموشى، يا غفلت، يا ندانستن مسأله نزديكى كند، ضررى به عمره او نمى زند، و كفّاره هم ندارد. بنابراين، احكام فوق مربوط به كسى است كه عالماً آن را انجام مى دهد. مسأله 261ـ هرگاه مرد محرم با همسر خود، كه وى نيز محرم است، از روى اجبار نزديكى كند، چيزى بر زن نيست، ولى مرد در صورت علم و عمد علاوه بر كفّاره خود، بايد كفّاره زن را نيز بدهد; امّا اگر اين كار با علم و رضايت زن صورت گيرد، هر كدام بايد يك كفّاره ـ به شرحى كه گذشت ـ بدهند. مسأله 262ـ كفّاره در همه اين موارد، بنابر احتياط واجب، يك شتر است، و فرقى ميان همسر دائم و موقّت نيست. همچنين نزديكى از جلو و عقب در اين احكام يكسان است. مسأله 263ـ هرگاه مُحرِم با خود بازى كند و منى از او خارج شود، حكمش حكم كسى است كه با زنى نزديكى كرده باشد، كه شرح آن در مسائل سابق گذشت، و اگر با همسر خود بازى كند، يا به وسيله نگاه كردن، يا فكر و تصوّر كردنِ چنان صحنه هايى، منى از او خارج گردد، كفّاره بر او واجب است; بلكه بنابر احتياط واجب تمام احكام جماع را، كه در مسائل سابق گذشت، دارد. مسأله 264ـ احتياط واجب آن است كه مُحرِم حشرات (مانند پشه، مگس، مورچه و امثال آن) را نكشد; چه روى بدن يا لباس او باشد، يا جاى ديگر. بلكه احتياط واجب آن است كه هيچ جنبده اى را به قتل نرساند، مگر اين كه مايه آزار او شوند، يا از حيوانات موذى و خطرناك، مثل مار و عقرب و مانند آن باشد; حتّى احتياط واجب آن است كه حشرات مذكور را از روى بدن نيفكند، و اگر از روى خطا چنين كند، مقدارى طعام به فقير دهد. مسأله 265ـ احتياط واجب آن است كه حشرات را از مكانى كه محفوظ است به جايى كه در معرض سقوط است منتقل نكند; بلكه احتياط آن است كه مطلقاً از محلّى به محلّ ديگر منتقل ننمايد; مگر اين كه مكان دوّم محفوظتر باشد. مسأله 266ـ كشتن و انتقال حشرات در حال احرام كفّاره دارد، و كفّاره آن، خواه عمداً باشد يا از روى خطا، مقدارى طعام است. مسأله 267ـ بيرون آوردن خون از بدن، خواه به وسيله حجامت باشد، يا جرّاحى، يا مسواك نمودن، يا خاراندن بدن، به طورى كه خون از آن خارج شود، در غيرِ حالِ ضرورت مكروه است، و چون جمعى از فقها آن را حرام مى دانند، احتياط مستحب ترك آن است. مسأله 268ـ بهتر است در حال احرام از دادن خون به روش امروز نيز خوددارى كند; مگر در مواقع ضرورت و براى حفظ جان مسلمان. مسأله 269ـ بيرون آوردن خون از بدن كفّاره اى ندارد. سؤال 270ـ تزريق آمپول براى تزريق كننده و تزريق شونده، كه در حال احرام است، چه حكمى دارد؟ جواب: تزريق آمپول در حال احرام مانعى ندارد; ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن گردد مكروه است. [ 86 ]
[ 87 ]
[ 88 ]
[ 89 ]
12ـ زايل كردن مو از بدن
[ 90 ]
[ 91 ]
[ 92 ]
13ـ عقد ازدواج
[ 93 ]
[ 94 ]
14ـ نگاه كردن
15ـ لمس كردن
[ 95 ]
16ـ بوسيدن
[ 96 ]
17ـ نزديكى كردن
[ 97 ]
18ـ استمناء كردن
[ 98 ]
19ـ كشتن حشرات
[ 99 ]
20ـ بيرون آوردن خون از بدن
[ 100 ]