نازدلى و نازك انديشى سرى سقطى ، اهل بغداد است . نمى دانيم اصلا كجايى بوده است . وى از دوستان و همراهانبشر حافى بوده است . سرى سقطى اهل شفقت به خلق خدا و ايثار بوده است . پورياى ولى يكى از پهلوانان معروف دنياست و ورزشكاران هم او را مظهر فتوت ومردانگى و عرفان مى دانند. مرحوم سيد حسين كوه كمره اى از بزرگان اكابر علماء و از مراجع تقليد زمان خودشانبودند. ايشان در نجف حوزه درسى داشتند، ولى هنوز شهرت زيادى به هم نزده بودند،بخصوص كه در نجف فقط مدت كمى را اقامت داشتند و بعد به ايران آمده و به سياحتپرداخته بودند، به اين معنا كه شهرهاى ايران را مى گشت هر جا يك عالم مبرزى مى ديدمدتى را نزد او مى ماند و از وى استفاده مى نمود، مدتى را در مشهد گذراند، مقدار بيشترىرا در اصفهان ماند و مدت زيادترى را در كاشان از محضر مرحوم نراقى استفاده كرد بود،پس از مدت سه سال كه به كاشان برگشت ، براستى مرد مبرزى شده بود. مرحوم آخوند ملا حسين قلى همدانى از علماى بزرگ اخلاق و سير و سلوك در اعصار اخيربوده است ، وى كه از شاگردان مرحوم ميرزاى شيرازى و شيخ انصارى بشمار مى رود،سخت مورد احترام و توجه ميرزاى شيرازى بوده است . عدّه اى از قبيله ((عضل )) و ((قارة )) كه ظاهرا با قريش همريشه بوده اند و در نزديكىهاى مكّه سكنى داشته اند در سال سوّم هجرت به حضوررسول اكرم آمده اظهار داشتند: مردى از دوستان اميرالمؤ منين (ع )، با فضيلت و با ايمان ، متاءسفانه از وى لغزشىانجام گرفت و مى بايست حد بر وى جارى گردد. مسافرى از خراسان به حضور امام باقر(ع ) شرفياب مى شود او تمام اين راه دور راپياده طى كرده است پاهايش را كه از كفش درآورد، شكافته شده و ترك برداشته بود، ماجراى جنگ احد به صورت غم انگيزى براى مسلمين پايان يافت ، هفتاد نفر از مسلمين و ازآن جمله جناب حمزه عموى پيغمبر، شهيد شدند، مسلمين در ابتدا پيروز گرديدند و بعد دراثر بى انضباطى گروهى كه از طرف رسول خدا بر روى يك((تل )) گماشته شده بودند مورد شبيخون دشمن واقع شدند، گروهى كشته و گروهىپراكنده گرديده و گروه كمى هم دور رسول اكرم (ص ) باقى ماندند. مردى است به نام ابن سكيت از علماء و بزرگان ادب عربى است و هنوز هم در رديف صاحبنظران زبان عرب مانند سيبويه و ديگران نامش برده مى شود. على بن الجهم از شعراى عهد متوكل عباسى است ؛ شاعرى توانا است ؛ اين شاعر به زندانافتاد و در فوائد زندان و پرورش دهندگان آن و افتخارآميز بودن آن براى احرار وآزادگان و بالاخره ، درباره اينكه رفتن (براى آرمانهاى دينى ) نشانه چه فضيلتى وبوجود آورنده چه فضائلى است اشعارى بسيار عالى دارد و مسعودى در ((مروج الذهب ))نقل كرده است و ما براى اهل ادب نقل مى كنيم : عمرو بن عبند بن باب . پدرش از اسيران كابل بوده و در پليس بصره خدمت مى كرده است. عمرو بن عبيد در سال 80 متولد شده و پيش ازسال 150 درگذشته است . جنگ در آستانه شروع شدن بود، مسلمانان مومن سعى مى كردند كه هر چه زودتر خود رابه سپاهيان اسلام برسانند، در اين ميان جريان زيبايى پيش آمد كه توجه همگان را بهخود جلب مى نمود و آن پدر و پسرى بودند كه براى نوبت گرفتن در جهاد و شهادت باهم منازعه و دعوا داشتند. در يكى از سالها كه معاويه به حجّ رفته بود، سراغ يكى از زنانى كه در طرفدارى ازعلى (ع ) و دشمنى با معاويه سوابقى را داشت گرفت ، شب صبح شده بود اما هنوز هوا تاريك بود، پيامبر اكرم (ص ) به ديدار اصحاب صفهآمده بودند، حضرت نگاهى به اصحاب انداخت ، در آن ميان چشمشان به يك جوانى افتاد،جوان يك حالت غير عادى داشت تلو تلو مى خورد. ابوطلحه يكى از ياران رسول خدا است . زنى با ايمان داشت به نام ام سليم . اين زن وشوهر پسرى داشتند كه مورد علاقه هر دو بود. ابوطلحه پسر را سخت دوست مى داشت .پسر بيمار شد، بيماريش شدت يافت به مرحله اى رسيد كه ام سليم دانست كار تمام است. او مردى زاهد و مقيد و متعبد بود همه عبادتها را از واجب و مستحب انجام مى داد، فقط از بينآنها فريضه جهاد مانده بود، يك روز به فكر افتاد كه حالا كه ما همه عبادات را انجامداده ايم از ثواب جهاد نيز محروم نمانيم ، ما كه عمر مان بسر آمده و فرداست كه مى ميريم، چه بهتر كه از اين اجر بزرگ نيز غافل نشويم با اين انگيزه روزى به سربازى گفت: ما از ثواب جهاد محروم مانده ايم ممكن است اگر وقتى جهاد پيش آمد ما را هم دعوت كنى ؟ مردى طالب گنج بود، اما او دائما به خدا عرض مى كرد: خدايا اين همه آدمها به دنيا آمدهاند و گنجهاى آنها در زير خاكها پنهان شده و باقى مانده است . مردى بود عابد و هميشه با خداى خويش راز و نياز مى نمود و داد اللّه اللّه داشت .
|