بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ملا فتح الله اصفهانی (شیخ شریعت), محمدعلى محمدى ( )
 
 

بخش های کتاب

     01 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     02 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     03 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     04 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     05 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     06 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     07 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     08 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     09 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     10 - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
     fehrest - ملا فتح الله اصفهانى شيخ شريعت
 

 

 
 

بخش چهارم: ايران در آتش

ايران در آتش

دوران حكومت قاجار با ظهور تحولات سياسى، اقتصادى و نظامى‏در غرب همراه بود كه همزمان با آن، تهاجمهمه‏جانبه دشمنان اسلام به‏ايران و جهان اسلام به شكل گسترده‏اى آغاز شد. تجاوزات روسيه وانگلستان بهايران و عثمانى و هجوم ايتاليا به ليبى، همگى براى براندازى‏اسلام ناب محمدى‏صلى الله عليه وآله بود.

در آن زمان بين روسيه و انگلستان رقابت‏شديدى بر سر ايران وجودداشت و هر امتيازى كه يكى به دستمى‏آورد ديگرى هم سعى داشت‏مشابه آن را به دست آورد و زمانى نيز اين دو قدرت شيطانى به هم‏نزديك شدهو ايران را بين خود تقسيم مى‏كردند (1) و اگر قدرت يكى رو به‏ضعف مى‏نهاد ديگرى جاى او را پر مى‏كرد (2) ومتاسفانه سردمداران ايران‏نيز براى حفظ تاج و تخت‏خود با واگذارى امتيازات فراوان و بستن‏قراردادهاى ننگينبا استعمارگران از يكديگر سبقت مى‏گرفتند.

در اين گفتار با شرحى كوتاه از سياست‏هاى استكبار جهانى آن روز،نقش علما و به خصوص شيخ شريعت را دررويارويى با آنان بررسى‏مى‏كنيم. بديهى است آنچه در ذيل مى‏آيد قطره‏اى است از دريا كه براى‏رفع تشنگى بايدچشيد.

انگلستان به ظاهر با انقلاب مشروطه موافق و روسيه مخالف آن بود،ولى يك سال پس از برقرارى مشروطيت،اين دو كشور استعمارى در يك‏توافق سرى، ايران را به سه منطقه تقسيم كردند. در اين تقسيم، مناطق‏جنوبىايران سهميه انگلستان و شمال ايران از آن روسيه درنظر گرفته شد وبراى اين كه حدودشان به هم متصل نباشدو با هم اختلافى پيدا نكنند يك‏قسمت هم در وسط (قسمت‏هاى مركزى ايران) ترسيم و آن را به عنوان‏منطقهبى‏طرف به دولت ايران واگذار كردند. (3) دولت ايران هم به جاى هرگونه اقدام متقابل سياسى با سكوت خود براين اقدام مهر تاييد زد.

در اين زمان كه كشورهاى استعمارگر مى‏خواستند رسما ايران را تكه‏تكه كنند فريادهاى مخالفان از هر طرفبلند شد كه در راس آنان علماى‏اسلام و نمايندگان مجلس قرار داشتند.

روحانيان آگاه دريافته بودند كه اگر كوچك‏ترين سهل‏انگارى‏صورت پذيرد استقلال سياسى و تماميت ارضىايران از بين رفته و اسلام‏در معرض خطر جدى قرار مى‏گيرد. از اين رو پس از اطلاع از اين قراردادشوم،درس‏هاى حوزه‏هاى علميه را تعطيل و خود را براى جانفشانى درراه اسلام و ايران آماده كردند و بدين وسيله،برگى ديگر بر افتخارات‏حوزه‏هاى علميه افزودند. در يكى از تلگراف‏هاى علما مى‏خوانيم:

«...اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلاميه خصوصا به اشتهارمعاهده ميشومه جديده با دولتين، موجبوحشت عموم علماى اعلام‏عاكفين اين اعتاب مقدسه (شده است).

معلوم است مبادرت به تخليص اسلام از اين ورطه، اهم تكاليف دينيه واندك تسامح به انهدام اساس اسلاميت ومملكت و اضمحلال مذهب‏جعفرى - على مشيده‏السلام - العياذبالله مؤدى خواهد بود.

قاطبه علماى اين مشاهد مشرفه، وظايف مقاميه را تعطيل و در حفظ‏اسلام به اداى آخرين تكليف (جهاد)حاضر، از غيرت و حميت مقام‏سلطنت رضاى به... اضمحلال مذهب...، غير مترقب، و استدعا داريم‏كه بعون‏اللهتعالى و حسن تاييده به تخليص دين و دولت و مملكت‏اسلامى از اين مهلكه قيام... عساكر اجانب را به خاك خودبرگردانيدابواب مداخلاتشان را بكلى مسدود و حفظ نعمت و شرف استقلال‏كماهوحقه مراقبت فرموده، خاطراين خدام شريعت مطهره عاجلا به‏بشارت نتيجه ماموله آسوده و قرين تشكر و اميدوارى خواهند فرمودان شاءالله تعالى. الاحقر محمدكاظم‏الطباطبائى، الاحقرمحمدكاظم‏الخراسانى، الاحقر عبدالله المازندرانى، الاحقرشريعت‏اصفهانى.». (4) .

پس از مخالفت‏هاى همه‏جانبه علما و نمايندگان مجلس و ديگراقشار، دولت هم اعلام كرد كه اين قرارداد را بهرسميت نمى‏شناسد. اما آيادشمنان پس از اين شكست، دست از اقدامات جنايتكارانه خود بر ضدايران برداشتند؟ هرگز.

به فرموده قرآن، يهوديان و مسيحيان آن گاه حاضرند كه با مسلمانان‏از در دوستى وارد شوند كه مسلمانان راپيرو خود كنند. (5) پس دشمنى‏استكبار با اسلام است. آنان مى‏خواستند و مى‏خواهند كه اسلام را از ايران‏و تمامجهان ريشه‏كن كنند. از اين رو سعى كردند كشور عثمانى آن روزرا كه آن هم عنوان اسلامى داشت تجزيه كنند.

روشن بود كه هيچ كدام از دو دولت عثمانى و ايران به تنهايى‏نمى‏توانستند در برابر نيروهاى استعمارگرمقاومت كنند، اما اگر اين دودولت‏با هم متحد مى‏شدند مى‏توانستند سنگرهاى كليدى دنيا را فتح كنند.روحانيان هشيار باآگاهى از اين مطلب در يك اقدام منسجم و در حالى كه‏علماى اهل سنت نيز با آنان همراهىمى‏كردند، طرح «اتحاد دنياى اسلام‏»را مطرح كردند و با صدور اطلاعيه‏هاى متعدد اعلام كردند كههمگى‏داراى هدفى مشترك هستند و در راه حفظ اسلام از هيچ كوششى فروگذارنخواهند كرد. ما نيز بهتر استعنان قلم را در اختيار آنان قرار داده و متن‏يكى از اعلاميه‏هاى آن‏ها را با هم بخوانيم.

بسم‏الله‏الرحمن‏الرحيم.

بعد الحمدلله رب‏العالمين والصلاة والسلام على محمدصلى الله عليه وآله‏خاتم‏النبيين و صحبة‏المنتجبين.

از آن جايى كه مشاهده نموديم كه اختلاف فرقه‏هاى پنجگانه‏اسلاميه در غير آنچه تعلق به اصول ديانت دارد وشقاق در مابين طبقات‏مسلمين، عمده سبب تنزل و ضعف دول اسلاميه و مسلط شدن اجانب برممالك بزرگآن‏ها گرديده پس به جهت كلمه جامعه دينيه و مدافعه‏نمودن از شريعت‏شريفه محمديه‏صلى الله عليه وآله متفقگرديده، آراء مجتهدين‏عظام از رؤساى شيعه جعفريه و علماى كرام اهل تسنن از مقيمين‏دارالسلام بغداد بروجوب چنگ زدن به رشته اسلام چنانچه خداوندمتعال در كتاب مجيد خود امر فرمود: «و اعتصموا بحبل‏اللهجميعا ولا تفرقوا»و وجوب اتحاد كافه مسلمين در حفظ بيضه اسلام و نگاه داشتن ممالك‏اسلاميه عثمانى و ايراناز تشبثات دول اجنبيه و هجوم آوران سلطنت‏هاى‏خارجه متحد گرديد راى تمامى ماها بر محافظت‏حوزهاسلاميه كه بذل‏تمام قوا و نفوذ خود را در آن بنماييم و مضايقه نكنيم از هر اقدامى كه‏مقتضاى مقام باشد. درحالتى كه اميدوارى ما به كمال اتحاد بين دولتين‏عليتين اسلاميتين و رعايت هر كدام از حفظ استقلال دولتعليه خود وحمايت كننده‏هاى مملكت‏خود و محافظت‏بر ثغور آن را از مداخلات‏اجانب و اين كه پيروى كنندآنچه را خداوند متعال در كتاب عزيز خودفرموده است: «اشداء على‏الكفار رحماء بينهم‏».

و يادآورى مى‏نماييم عامه مسلمين را از عقد برادرى و اخوتى كه‏خداوند متعال بين مؤمنين بسته است و اعلانمى‏نماييم آن‏ها را به وجوب‏دورى و اجتناب از چيزهايى كه باعث‏شقاق و نفاق مى‏شود و اين كه بذل‏جهد درحفظ نواميس امت و معاونت و همدستى به واسطه حسن‏مواظبت‏بر اتفاق كلمه بنمايند تا آن كه بيرق شريفهمحمديه محفوظ بماندو مقامات دولتين عليتين عثمانيه و ايرانيه محفوظ بماند، ادام‏الله شوكتهابمحمدصلىالله عليه وآله و صحبه خيرالبريه; غره ذى حجه سنه 1328. نجف اشرف.خراسانى، مازندرانى، شريعت اصفهانى.كربلاى معلى. صدر، حاجى‏نورالدين اصفهانى، حاجى شيخ حسين، حاجى شيخ‏العراقين. سامره.ميرزامحمدتقى شيرازى. (6) .

در قرارداد 1907ميلادى روسيه و انگلستان بر سر تقسيم ايران به‏توافق رسيدند. متعاقب آن و پس از مدتى دراواخر دوران «استبدادصغير» (7) روسيه متجاوز به بهانه‏هايى سست، به ايران حمله كرد و بعضى ازشهرهاى ايرانرا اشغال نمود و در سال 1329قمرى به بهانه اين كه‏ژاندارم‏هايى كه در خدمت‏شوستر هستند به صاحبمنصبان كنسولخانه‏روسيه اهانت كرده‏اند طى اولتيماتومى (8) از دولت ايران خواست كه اولا ازروسيهمعذرت‏خواهى كند و ثانيا شوشتر را از ايران اخراج كند. دولت‏ايران هم به جاى تكيه بر مردم و ايستادگى دربرابر اين اقدامات‏تجاوزكارانه، با وزير امور خارجه انگلستان مشورت كرد و وزير خارجه‏انگلستان هم به خاطرتوافقى كه در قرارداد 1907 با روسيه داشت، ازدولتمردان ايران خواست اولتيماتوم را بپذيرد. وقتى وزير امورخارجه‏ايران براى قبول اولتيماتوم به سفارت روسيه رفت، سفير روسيه به‏وثوق‏الدوله (وزير امور خارجه) خبرداد كه اولتيماتوم ديگرى در شرف‏صدور است. وثوق‏الدوله خواهان پذيرش اولتيماتوم دوم (9) بود، ولى‏مجلس آنرا رد كرد كه متعاقب آن نيروهاى روسيه به طرف ايران‏پيشروى كردند و مجلس ايران هم توسط دولت تعطيلشد. در 5 محرم‏1330 تبريز به تصرف روس‏ها درآمد و قتل زنان و كودكان بى‏گناه ودستگيرى آزادى‏خواهان وغارت شهر شروع شد و عده زيادى از مردم‏تبريز در روز عاشورا در برابر چشمان مردمى كه براىعزادارى‏سيدالشهدا جمع شده بودند در ميدان شهر به دار آويخته شدند. جنايت‏جلادان روسيه در گيلان ورشت كم‏تر از تبريز نبود. آنان در 13 صفر همان‏سال عده زيادى از مردم شهر را پس از دستگيرى به خارج شهرانتقال‏داده و همه آنان را به دار آويختند.

روس‏ها در 9 ربيع‏الآخر 1330 (9 فروردين 1290) مرقد مطهر امام‏هشتم‏عليه السلام را به توپ بستند و عدهزيادى را به شهادت رساندند، آن گاه به‏خزانه حضرتى كه مملو از اشياى قيمتى و باستانى بود يورش برده ونفايس‏آن را به بانك روس منتقل كردند. اين اقدامات ددمنشانه، قلب هر ايرانى‏آزاده را آزار مى‏داد و دولت ايراننيز به جاى انجام هر گونه اقدام جدى وعملى، با ضعف‏هاى فراوانى كه از خود نشان مى‏داد به دشمن درانجام‏جنايت‏بيشتر و محو اسلام جرات مى‏داد.

در هزارو سيصدو سى شاه روس.

حمله ور گرديد سوى ارض طوس.

مرقد شاه رضا از توپ كين.

شد مشبك از جفاى مشركين.

اى بسا خون‏ها درون صحن ريخت.

رشته افكار نورانى گسيخت (10) .

در اين هنگام كه ايران در سراشيبى سقوط قرار گرفته بود، مراجع‏تقليد جهان اسلام كه در آن زمان در عراقبودند تصميم گرفتند با مقاومتى‏قهرمانانه و حركت‏به طرف ايران به يارى اسلام و ايران بشتابند. از اينروعلماى كاظمين طى تلگرافى از علماى نجف خواستند تا دست‏به دست‏هم داده و در صفى واحد با دشمن كافرمقابله كنند. (11) .

وقتى اين تلگراف به مراجع نجف، ازجمله آية‏الله شيخ شريعت رسيدآمادگى كامل خود را براى هر اقدامى كهموجب حفظ اسلام و ايران عزيزشود اعلام داشته و تلگراف ذيل را مخابره كردند:

23 ذيقعده، كاظمين حجج اسلام دامت‏بركاتهم:

تلگراف شريف قرائت‏شد ما در بذل تمام قوا در دفع تشبثات اجانب‏و از براى اتفاق بر آنچه موجب حفظ بيضهاسلام است‏حاضريم و مزيداهتمام آن جنابان را در تحصيل اتحاد منتظر و متشكريم.

شيخ‏الشريعه اصفهانى، عبدالله مازندرانى، محمدكاظم‏الخراسانى.

در پى اين اقدام، مراجع تقليد نجف از آية‏الله ميرزا محمدتقى‏شيرازى كه از مراجع بزرگ اسلام در سامرا بود،خواستند به جمع آنان‏بپيوندد تا بتوانند يك صدا در برابر زورمندان و استعمارگران بايستند.

آنان در تلگرافى كه براى ميرزاى شيرازى فرستادند اسلام را به‏شخص بيمارى تشبيه كردند كه آخرين آثارحيات در او باقى مانده و بااندك مسامحه‏اى از صفحه وجود محو مى‏گردد. از اين رو دردمندانه و درحالى كهنداى العجل، العجل برآوردند، از آية‏الله ميرزامحمدتقى خواستندبدان‏ها ملحق شود. (12) .

وقتى اين تلگراف به دست ميرزا رسيد فورا خود را براى حركت‏به‏سوى كاظمين و حضور در جمع علما آمادهكرد. (13) و بدين وسيله، مقدمات‏حركتى بزرگ و سرنوشت‏ساز فراهم شد.

در حالى كه تمام مراجع و علماى شهرهاى كربلا، نجف، كاظمين،سامرا و... خود را براى حركت‏به طرف ايران ومبارزه با استبداد داخلى واستكبار خارجى آماده كرده بودند، ناگهان آية‏الله آخوند خراسانى به‏صورتى مرموز ازدنيا رفت و ظاهر امر نشان مى‏داد كه دشمنان اسلام وايران او را شهيد كرده‏اند.

اين حادثه تاسف‏بار حركت علما را چند هفته‏اى به تاخير انداخت وپس از آن اعلام كردند كه آنان نيز راه آخوندرا ادامه خواهند داد. در روز11 محرم 1330 هيات علميه نجف اشرف به همراهى صدها نفر از طلاب‏و روحانيانحوزه علميه، به طرف ايران به راه افتادند. پرچم‏هاى‏سياه‏رنگى كه بر روى آن عبارت «نصرمن‏الله و فتح قريب‏» (14) نوشته شده بودشكوه خاصى به جمعيت مى‏داد و برق اسلحه دويست هزار تن از عشايرمسلح كه براى نبرد بادشمنان اسلام و ايران، علما را همراهى مى‏كردندچشم‏ها را خيره مى‏كرد.

رهبران تصميم گرفتند در سر راه خود به ايران چند روزى در كاظمين‏توقف كنند و پس از آماده كردنمقدمات لازم به راه خود ادامه دهند.

«آن‏ها در كاظمين هياتى را انتخاب كردند تا با مقام‏هاى مسؤول‏كشورهاى اسلامى، به ويژه تركيه عثمانى،ايران و هندوستان در موردمساله اشغالگران بيگانه در ايران و حركت علما در اين رابطه تماس بگيرد.علما بافرستادن تلگراف‏هايى به سران دولت‏هاى اسلامى و پخش‏اعلاميه‏هاى فراوان در ميان مردم مسلمان جهان،شرايط و اوضاع‏كشورهاى اشغال شده را بيان داشتند. آنان در آن نوشته‏ها عمليات نظامى‏ايتاليا را در ليبى واشغالگرى امپرياليستى روس و انگليس را در ايران‏محكوم كردند و مسلمانان جهان را به خيزش بر ضداشغالگران بيگانه‏فراخواندند. (15) .

يك سند رسمى انگليسى گزارشگر آن است كه پس از نشر نخستين‏اعلاميه جهاد علما، يك رشته از مبارزاتپيگير مطبوعاتى بر ضدبيگانگان در عراق به راه افتاد.» (16) .

در زمانى كه علما و رهبران مذهبى در صدد بودند با يك اقدام منسجم‏و همه‏جانبه با دشمن مبارزه كنند،دولت ايران به جاى همراهى و حمايت‏آنان، از اين اقدام به هراس افتاد و با همسويى با دشمنان اسلام و ايران (17) به‏طور مرتب از فرزانگان و رهبران دينى مى‏خواست كه حركت‏خود به‏طرف ايران را متوقف كرده و تنها دعاكنند.

در تلگرافى كه هيات وزرا و وزير امور خارجه به علمايى كه دركاظمين جمع شده بودند مخابره كردندمى‏خوانيم:

«بغداد از تهران. جنرال قنسولگرى ايران به توسط حضرت آية‏الله‏زاده خراسانى، خدمت‏حضرت آيات‏الله ادام‏اللهظلالهم. از قرار اطلاع‏جنرال قنسولگرى كه رسيده است‏به كاظمين مواصلت فرموده‏اند، هرچنداقدام متبركهموجب سعادت و بركت‏خواهد بود، ليكن در اين موقع،سياست مملكت دچار تعقيدات سخت و محتمل است‏براين حركت نيزآثار سوء ترتيب شود و اين حركت نيز در نظر خارجى تعبير به خصومت‏شده، قبل از ترتيب آثارمطلوبه مملكت، دچار شدايد شود. عجالتا دولت‏براى جلوگيرى خطرات و رعايت اقل‏المحذورين، سياست مداراپيش‏گرفته، احتراز از هر اقدام مخالفت‏آميز را لازمه حفظ بيضه مقدسه‏مى‏داند و با كمال الحاح، فسخ اينعزيمت (را) مستدعى است. اميد است‏به بركات انفاس و توجهات مقدسه با نتيجه مطلوبه شدايد را دفع كند».

هيئت وزرا - وثوق‏الدوله (18) .

چون اوضاع ايران بسيار بحرانى بود و دشمنان اسلام از هر سو به‏كشور عزيزمان حمله‏ور شده بودند، علمانمى‏توانستند با دولت مخالفت‏كنند كه جنگ داخلى نيز بر مشكلات ايران اضافه شود. از اين رو تصميم‏گرفتندمدتى در كاظمين اقامت كرده و منتظر اقدامات جدى دولت‏شوندو در جواب تلگراف هيات وزرا نوشتند:

«...حالا كه صلاح در حركت ايران نديده‏اند داعيان، محض تحصيل‏نتيجه مطلوبه، عجالتا فسخ عزيمت نموده، باكمال جديت در كاظمين‏متوقف انتظار بشارت معموله و حصول استقلال مملكت داريم.» (19) .

علماى اسلام پس از آن كه تصميم گرفتند مدتى در كاظمين توقف‏كنند اقدامات زيادى انجام دادند كه در ذيلبه بعضى از آن‏ها اشاره‏مى‏كنيم:

1 . برگزيدن هيات‏هايى براى تماس حضورى با سران كشورهاى‏اسلامى و فرستادن پيام‏ها و تلگراف‏هايى براىآنان و مردم آن كشورها.

اين هيات‏ها با مسلمانان كشورهاى عربى، هندوستان، عثمانى و...تماس گرفته و با پخش اطلاعيه‏هاى مراجعتقليد، نداى مظلوميت ملت‏ستمديده ايران را به گوش جهانيان مى‏رساندند. البته سران استكبار جهانى‏نيزسعى مى‏كردند به هر وسيله ممكن از پخش اين اعلاميه‏ها جلوگيرى‏كنند تا جنايات هولناك آنان همچنان درپس پرده مخفى بماند.

نوشته ذيل كه در اداره اسناد وزارت امور خارجه انگلستان جزو اسنادرسمى نگهدارى مى‏شود، نشانگرحساسيت فراوان استعمار انگلستان درمورد اقدامات تبليغات ضدبيگانه علماست و از كوشش آنان درمخفى‏كردن صداى علما پرده برمى‏دارد:

«مجتهدان بزرگ نجف تلگرافى به شيخ محمره (20) فرستاده‏اند تا وى آن‏را به اداره تلگراف تسليم كند (در آنتلگراف علماى نجف) ضمن اعلام‏خطر، ملاهاى ايران را مورد خطاب قرار داده و جهاد بر ضد روسيه وانگلستانرا اعلام داشته‏اند. شيخ (خزعل) كه مدتى بيرون شهر رفته بودتلگراف را نزد خود نگاه داشت تا آن كه(شيخ‏عبدالله) مازندرانى‏تلگرافى از نجف به وى فرستاده از او خواست پيرامون علت تاخير درمخابره تلگراف بهعلماى ايران توضيح دهد. شيخ (خزعل) به وسيله‏وزيرش به من آگاهى داده است كه ديگر نمى‏تواند بيش از اينتلگراف‏رهبران مذهبى نجف را نزد خويش نگاه دارد و (آن را به علماى ايران‏براى ايجاد كارشكنى و مانع در امرجهاد بر ضد روس و انگليس) مخابره‏نكند، ولى خزعل نام انگلستان را (از متن اعلاميه جهاد) زدوده است.سرانجام تلگراف (علماى نجف) در حدود چهار روز پيش از اين، پس ازسه هفته تاخير... به ايران فرستاده شد».

هرچند به خاطر اين كارشكنى بسيارى از اعلاميه‏ها و تلگراف‏هاى‏رهبران مذهبى به دست جهانيان نرسيد (21) ودر نتيجه، بسيارى از اقدامات‏آنان براى نسل‏هاى بعدى ناشناخته ماند، ولى آنچه باقى مانده كه تنهاقطره‏اىاست از دريا خود برگى درخشان و صفحه‏اى زرين است دركتاب زندگى سياسى علماى مجاهد. و ما نيز به پاساحترام آن فرزانگان‏جاودانه، به يك اطلاعيه اشاره مى‏كنيم:

اعلاميه علما خطاب به مسلمانان هندوستان.

لكنهو - مولوى سيدناصر حسين. كلكته - شمس‏العلما. لاهور - نواب‏فتحعلى خان. بمبئى - حاج شيخابوالقاسم. حيدرآباد - مولوى سيدعلى‏نقى. كشمير - شيخ حيدرعلى. تبت - آقاسيدعباس.

بسم‏الله‏الرحمن‏الرحيم.

ياايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم (22) .

خاطر قاطبه اهل توحيد و عموم مسلمين را متوجه مى‏دارد كه در هيچ‏عصرى از اعصار سالفه، اسلام و مسلمينبه اين روز سياه نيفتاده و مبتلا به‏چنين ذلت و نكبت كنونى نگرديده بود. مصائب حاليه اسلام اشد مصائب‏ولطمات وارده بر عالم اسلاميت در اين عصر، سخت‏ترين لطمات است.اليوم اساس دين مبين، قريب به انهدام وآثار شريعت‏حضرت‏سيدالمرسلين - صلى‏الله عليه وآله‏الطاهرين - در معرض زوال افتاده. امروزاز آن همه دولمستقله اسلاميه باقى نمانده مگر دولتين عليتين عثمانى وايرانى كه حامل لواى محمدى و حامى حوزه اسلامىو حافظ حرمين‏شريفين و روضات مقدسه و نقطه اعتماد و استناد عموم مسلمين هستند.بقاى حرمت قرآنكريم و رواج كلمتين شهادتين و تشييد مبانى دين مبين‏منوط به بقاى اين دو دولت اسلامى بوده، عزت و شرفو حيوة معنوى‏تمام مسلمين در هر نقطه از نقاط عالم و اقامه شعاير دين مبين‏احمدى - صلى‏الله عليه وآله - درهر قطرى از اقطار صفحه زمين، منوط وموقوف بر سلامتى، استقلال و قوت و عظمت اين دو دولتاسلامى‏است. و اگر خداى نكرده اين دو دولت دچار محو و انقراض گردند ديگرنه جامعه براى اسلام و نه حوزهبراى مسلمين باقى خواهد ماند و اسلام ومسلمين به ذلت ابدى و خذلان دائمى مبتلا خواهند شد. لا ارانا اللهذلك‏اليوم ابدا!

امروز بعضى از اجانب بناى حملات خانمان ويران كن بر اين دودولت گذارده و آن‏ها را گرفتار همه‏گونهتضييقات و ابتلائات گردانيده‏اند.از طرف(ى) مسلمانان طرابلس غرب (23) گرفتار پنجه ظلم و تعدياتعساكرايتاليا شده و زنان و اطفال و اموال آن‏ها در معرض قتل و غارتند. و ازطرف ديگر، عساكر روس ضعفا وعجزه تبريز را هدف گلوله توپ نموده،بزرگان و اكابر بلد را به دار مى‏كشند.

در قزوين و رشت مداخلات ظالمانه و مشهد مقدس رضوى را - على‏مشرفهاالسلام - پايمال سالدات‏هاى خودكرده، ايرانيان را گرفتارتضييقاتى مى‏نمايند كه محو كننده استقلال دولت و معرض اضمحلال‏اسلام است. نظربه اين احوال اسف اشتمال دولت و مشاهده اين گونه‏تهاجمات كفار، ما خدام شرع انور به موجب مسؤوليتدينى و وظيفه‏اسلامى با تمام علماى اعلام، از نجف و كربلا و سامره، در كاظمين مجتمع‏كه شايد در اين موقعپرخطر چاره براى خلاصى مسلمين از چنگال ظلم وتعدى اجانب بنماييم. مسلمانان اقطار عالم كه درحت‏حكومت واستيلاى اجانب هستند اگر نمى‏توانند معاونت جانى از برادران خود نماينداز طرف ديگرمى‏توانند مساعدت و همراهى نموده و به واسطه اظهار تنفرو عدم رضايت از اعمال ظالمانه روس، خاطر دولتمتبوعه خود را متوجه‏داشته، با كمال جديت‏به كلمه واحده، رفع تعديات ومداخلات استقلال‏شكنانه روس درايران را بخواهند.

بديهى است كه اگر مسلمانان به اتفاق كلمه، در اين مشروع جديت‏كرده، بر اهل عالم ثبات و عزم خود را درانجام مقصد و حفظ استقلال‏دولت اسلامى ارائه دهند، اميدوارى كامل براى نتيجه بردن است.ياللمسلمين! اينگفتگوى اشتراط و استبداد نيست، اين امر دين واسلاميت است. امروز روز اتفاق و كار است نه روز تهاون و تقاعد.امروزكلمه جامعه اسلاميت در مخاطره عظيمه و نواميس شرع اطهر مقدس‏احمدى - صلى‏الله عليه وآله - درمعرض زوال و اضمحلال است، فسارعواالى مغفرة من ربكم (24) ما خادمان شرع اطهر به شماها مطلب فوق را بهعنوان‏ديانت و اسلاميت اجماعا از جانب خدا و رسول - صلى‏الله عليه وآله -ابلاغ مى‏نماييم. والسلام عليكم ورحمة‏الله و بركاته.

عبدالله‏المازندرانى، شيخ‏الشريعه اصفهانى، محمدحسين‏الحائرى‏المازندرانى، اسماعيل بن صدرالدين العاملى،محمدتقى‏الحائرى‏الشيرازى‏». (25) .

اين اعلاميه‏ها موجب شده بود كه از طرفى نداى مظلوميت مسلمانان‏ايران به گوش تمام جهانيان برسد و ازطرف ديگر، كوس رسوايى‏مستكبران نواخته شود، اما اين اقدام به تنهايى كافى نبود. ايران در خون وآتشمى‏سوخت و هر روز عده‏اى بى گناه به دست دژخيمان روسى به‏خاك و خون مى‏تپيدند. ايران محتاج يكحركت همه‏جانبه مردمى بود كه‏بتواند آتشى كه بيگانگان برافروخته بودند خاموش كند و آن‏ها را سر جاى‏خودبنشاند.

از اين رو علما با ارسال پيام‏هاى شورانگيز دست‏به روشنگرى مردم‏زدند و در تلگراف‏ها، اطلاعيه‏ها، اعلاميه‏ها وبيانيه‏هاى متعددى كه براى‏مردم ايران فرستادند وظيفه اسلامى و ملى مردم را به آن‏ها گوشزد كرده وآن‏هابراى يك نبرد تمام عيار عليه زورمداران آماده ساختند.

در يكى از اعلاميه‏هاى آية‏الله شريعت اصفهانى كه به حق مى‏توان‏آن را «آوايى جاودان در پهنه زمان‏» ناميد، درحالى كه گويى از اين همه‏جنايت و ظلم خونش به جوش آمده، فرياد مى‏زند: «...اينان(استعمارگران) كينه‏هاىديرينه خويش را نشان دادند و اسرار پنهانى خودرا فاش كردند و آن گونه كه براى جهانيان آشكار است، وقايعدردناك وحوادث اندوه بارى آفريدند كه امروز زبان حال اسلام و ايمان و كعبه وقرآن چنين است: آيا كسىهست كه ما را يارى دهد؟ آيا كسى يافت‏مى‏شود كه ما را كمك كند؟ آيا كسى پيدا مى‏شود كه هجوم دشمنان رااز مادفع كند؟ ...امروز روزى است كه اسلام و كفر در برابر يكديگر ايستاده‏اندو بر ما واجب است كه از اسلامغريب دفاع كنيم. امروز روزى است كه‏بايد به كمك مسلمانان شتافت و به نداى آنان پاسخ داد. پس اى مسلمانان!دست از اختلاف و ستيزه‏جويى برداريد كه اين دو، سبب نابودى شما ودينتان خواهد شد..

اى مسلمانان! بس است‏خون‏هاى پاكى كه به خاطر اختلافات شما برزمين ريخته شده است. ديگر بيش از اينپيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله را ميازاريد.

اى ايرانيان! آيا در برابر اين ننگ و زبونى بردبارى مى‏كنيد و به اين‏پستى و ستم تن مى‏دهيد؟ كدام ننگ وخوارى بدتر از اين است كه روسيه‏اين دولت وحشى بر سر زمين‏هاى شما بتازد، شما را در كشورتان به‏بازيچهبگيرد، به بزرگان شما توهين كند، تبعيدشان كند، خونشان بريزد، به‏بندشان كشد و بردارشان آويزد. اىايرانيان! ادامه اين اختلافات شماموجب از دست رفتن دين و دنيايتان مى‏شود به گونه‏اى كه وقتى برگرديدنه ازدين اثرى مانده و نه خبرى، نه پرستشگاهى باقى مى‏ماند و نه‏مسجدى، بلكه ديگر ايمان و توحيد از بين مى‏رود...» (26) .

اين نداى شيخ شريعت‏بود كه به زبان‏هاى تركى و فارسى در هزاران‏نسخه پخش شد. تنها شيخ‏الشريعه نبود كهمردم را به مبارزه عليه ستمگران‏مى‏خواند، بلكه تمام علما دست در دست هم، جهت قيام براى براندازى‏ظالمانآماده بودند.

رهبران اسلامى در اعلاميه ذيل درد دل خود را چنين بازگو كرده اند:

«به عموم افراد و خوانين عظام و رؤساى عشاير و ايلات و اعيان‏مملكت و طبقات ملت ابلاغ فرمايند بعد ازفجيعه كبراى خراسان واهانت‏هاى وارده بر عتبه مقدسه رضويه - على مشرفها افضل‏الصلوة‏والتحيه - و هتكاحترام آن مشعر بزرگ اسلامى كه نظير آن را ازوحشى‏ترين ملل عالم هيچ تاريخى نشان نمى‏دهد، آيا باز همبراى‏احدى شك و شبهه باقى مانده كه مقصد اصلى اجانب از اين همه‏بهانه‏جويى‏ها و تشبثات ناحق، محضمملكت‏گيرى نيست، بلكه‏غرض اصلى، محو اسلام و برداشتن كلمه طيبه توحيد و رسالت و قرآن‏مجيد و هتكمشاعر و ابطال شعاير اسلامى است. تفرق كلمه و به هم‏افتادن طبقات ملت ايران و جنگ‏هاى خانگى و امتداد ناامنى را بهترين‏وسيله خود دانسته، از اين طريق داخل، و كردند آنچه كردند و با بقاى‏اسلاميان به اين حالتغفلت نسبت‏به عتبات مقدسه عراق بلكه حرم‏اقدس نبوى - صلى‏الله عليه و آله - بلكه قبله تمام مسلمين -زادالله شرفاو تعظيما - هم - العياذبالله تعالى - مكنونات ديرينه خود را اجرا خواهندنمود. لا انالهم الله تعالى مايريدون و يتنبه كافة المسلمين عن سكرة‏الغافلين.

بعد از استحضار داعيان از هتك حرمت روز عاشورا در تبريز واطلاع به ورود عساكر اجنبيه به ارض اقدس،همين روز سياه را درپيش ديده، براى علاج واقعه قبل از وقوع، با مقبلت علماى نجف‏اشرف و ساير مراجعاسلاميه كربلاى معلا و سامره مباركه در عتبه‏مقدسه كاظميه - على مشرفيها افضل‏الصلوة والتحيه - مجتمعشديم،بعد از كمال تامل و مشورت، نجات اسلام از اين مهالك و پيش‏آمدهاى‏هولناك را فقط منحصر به رفعبهانه اجانب و امنيت كامله در تمام نقاط‏ايران دانسته، كرارا اين معنى را كتبا و تلگرافا به همگى ابلاغ واطلاع‏للحجة قريب به اين مضمون تلگرافا به همه نوشتيم (:) ياللمسلمين‏الايرانيين! يك مشهد مقدس رضوىدر خاك ايران و مايه شرف وافتخار شماهاست، آيا روا مى‏داريد آن هم به واسطه اختلافات شماها ودست‏آويزعدم امنيت اتباع خارجه پايمال آنان شود و آنچه خواهندبدون هيچ مانع و رادعى معمول دارند و ننگ ابدى آنبراى شماها باقى‏بماند؟ يا اين كه اين استعانه اسلام و استنصار آن امام غريب مظلوم و آباو ابناى طاهرين آنحضرت - صلوات‏الله عليهم اجمعين - را به همه‏رسانيديم از احدى اجابت و اندك عنايت در رفع بهانه خارجهنديده ونشنيديم سهل است از چه قبيل مردانى چه مساعدت‏هاى مادى ومعنوى بامرام اجانب و استحكام بهانهآنان و ضديت‏با دعوت اسلامى‏داعيان علنا مشهود و روس‏ها را كه دشمن بزرگ اسلامند بهترين‏صديق واقعىايران قلمداده و با مشاهده هتك روز عاشورا در تبريز بازهم كار نداشتن آن‏ها را با اساس ديانتى در اذهان سادهجلوه دادند واندك انديشه آن‏ها را از ارتكاب چنين شنايع به همين وسايل به كلى‏برطرف نموده، بالاخره احترامآن روضه مقدس اين طور به باد فنادادند و اسلام و مسلمين را چنين روز سياه نشانيدند. حالا كه مقصداصلىدشمنان اسلام كاملا مكشوف و كذب اراجيف مساعدين آن‏ها برهمه واضح شد و هم از سكوت ساير دولمتمدنه از هتك روز عاشورادر تبريز و تعقيب به هتك احترام عتبه مقدسه رضويه - عليهاافضل‏الصلاة والتحيه -با اين كه مخالف حقوق و قوانين مسلمه تمام‏مليين عالم است‏خوب آشكار شد كه هتك مشاهد و شعاير اسلامىرابه هيچ نمى‏شمارند و مسلمانان را حتى از حقوق بشريه هم محروم‏دانسته و در ابطال حقوقشان اگر مساعدنباشد، بوجه من‏الوجوه‏ممارست نخواهند داشت و بايد خود مسلمين به فكر روز سياه خودافتند و از براى حفظآنچه از دست نرفته علاج عاجل نمايند.

على هذا باز هم اتماما للحجه به همه اظهار مى‏داريم كه از براى خدا ومحض حفظ كلمه طيبه توحيد و رسالت وقرآن مجيد، جهد نمايندزحمات پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين - صلوات‏الله عليهم اجمعين - را به‏واسطه اغراضبا همديگر بيش از اين به هدر ندهيد و لااقل ذلت‏اسارت خودتان را در چنگال اجانب نصب‏العين خود نموده،گذشته‏هارا كائنا ماكان، لم يكن انگاريد و از حالا برادرانه همگى در رفع دست‏آويزاجانب با هم متفق شده و درمقام جلوگيرى از پيش‏آمدهاى جانگدازتراز اين برآييد، اختلافات داخليه و جنگ‏هاى خانگى را كنار گذارده ودراستقرار اساس امنيت در تمام مملكت و آسايش عموم اهالى و اتباع‏خارجه مسارعت و دلسوزى نماييد تابعون‏الله تعالى و حسن تاييده وبه همت اسلام‏پرستان، رجال با كفايت مملكت و رؤساى عشاير وايلات با غيرت وحميت، بهانه حفظ حقوق تجارت و نفوس و اموال‏اتباع خارجه به كلى مرتفع و كاملا مقطوع‏الطمع شده، ازمداخلات‏ناحق و تعرض بر نفوس و اموال و اعراض مسلمين و استخفاف به دين‏مبين و هتك شعاير و مشاعراسلامى رفع يد نمايد و بلاد اسلاميه راتخليه نموده، به ممالك خودشان معاودت كنند ان شاالله تعالى.هذابلاغ‏للناس و لينذروا به و ليعلموا انما هواله واحد و ليذكر اولواالالباب. (27) .

مخصوصا اين اتمام حجت ما را غيرتمندان اسلام به لغات ديگرهم ترجمه نموده به تمام مسلمانان عالم برسانندبلكه در تواريخ نيزمندرج كنند تا تمام مسلمانان عصر حاضر و اعقاب آينده همه بدانند كه‏اين خادمان شرعاسلام در حفظ دين و دنياى مسلمين از آنچه وظيفه‏حاليه مقتضى است از بذل مجهود كوتاهى نكرده، وظيفهمقاميه‏خودمان را ادا كرديم. اللهم‏اشهد انا قد بلغنا و ادينا ماعلينا والسلام على‏اخوانناالصالحين.». (28) .

اى علماى بزرگ، آية‏الله شيخ‏الشريعه، آية‏الله عبدالله مازندرانى،آية‏الله محمدتقى شيرازى، آية‏الله مصطفىكاشانى و تمام رهبرانى كه‏براى حفظ اسلام از هيچ كوششى دريغ نكرديد! سلام بر شما و عزم‏پاكتان. آفرين برشما و فكر تابناكتان! ما مى‏دانيم كه مردم آن روز كم‏تر به‏حرف شما توجه كردند. دولتمردان ايران به جاى آن كهبه قدرت اسلام وروحانيت و ملت تكيه كنند بر قدرت‏هاى شيطانى و سراب‏گونه تكيه‏كردند و از اين رو دشمنتوانست‏به چنين اقدامات هولناكى دست‏يازد،اما آسوده باشيد; زيرا ملت امروز ايران با پيروى از دستوراتخردمندانه‏امام امت، خمينى كبير(رض) و مقام معظم رهبرى، چنان مشت محكمى به‏دهان استعمارگرانكوبيدند كه ديگر هوس حمله به خاك عزيز كشورمان‏را در سر نپرورانند.

باز آن قيامت قامت‏بنشسته برخاست.

پشت و پناه امت‏بنشسته برخاست.

بر كفر ايران نوبت ديگر خروشيد.

اسلام سيلى خورده بر كافر خروشيد (29) .

يكى از مهم‏ترين اقدامات علما آماده كردن عشاير مسلح ايران براى‏جهاد بود كه در اين راه با ارسال تلگراف‏ها وپيام‏ها و فرستادن روحانيان‏در بين آن‏ها ضمن درخواست هوشيارى كامل، آنان را براى جهاد آماده‏كردند.

در ذيل، قسمتهايى از يكى از برگ‏هاى زرين افتخار روحانيان آگاه رامى‏خوانيم.

تلگرام آيات مجتمع در كاظمين به علما و سرداران و سران ايلات وعشاير:

«...به عموم حجج اسلام و سرداران عظام و رؤساى ايلات و عشايرجليله ايران اعلام مى‏شود... از قديم زمان الىكنون به واسطه مردانگى‏عشاير با حميت و سرداران با فتوت، هرگز به خيال اجانب نمى‏رسيد كه‏دست‏اندازى بهخاك ايران نمايند چه رسد به سوق عسكر و جسارت‏به قتل و غارت و تصرفات جابرانه در ممالك اسلاميه. مگردر اين‏عصر مردانگى ايرانيان محو و نابود و عقايد اسلاميه پشت گوش‏ها افتاده؟

حاشا ثم حاشا بلكه اختلافات جزئيه و تفرق كلمه سبب اين همه‏جسارات اجانب گرديده كه امروز از طرفشماها آسوده و مطمئن‏گشته و همگى را مشغول به مناقشات داخليه خود ديده، فرصت راغنيمت‏شمرده واسلام و اسلاميان را به اين روز سياه انداخته واستقلال مملكت را در معرض زوال آورده‏اند.

ياللمسلمين! يك مشهد مقدس رضوى - على ساكنه الاف التحيه‏والثناء - در مملكت‏شماست آيا رواست كه باوجود امثال شماها به‏تصرف كفار درآيد و ننگ تاريخى آن براى شماها باقى بماند؟

گذشته‏ها هرچه بود گذشت، حالا كه آخر نفس است‏براى حفظدين و دنيا و ابقاى شرف و شؤون و نواميسخودتان تمام عشاير وايلات جنوب و شمال و شرق و غرب ايران، دست اتحاد و برادرى به‏هم داده و در اين روزسياه مسلمانان از اعمال اغراض شخصيه خوداعراض نمايند، هر كدام صفحه خود را كاملا تعهد نموده و درحفظدين و دولت و استقلال مملكت از عشاير طرابلس غرب عبرت بگيريدكه در مقابل هجوم ايتالى وطناسلامى خودشان را با كمال جديت وبذل جان و مال محافظت مى‏نمايند.

از غيرت و حميت اسلامى شماها اميدواريم كه به يك اتحاد ملى ومساعدت مجدانه با دولت‏حاضره، اجانب راطورى از وطن مقدس‏خودتان مايوس فرماييد كه خودشان سر خود را گرفته، خروج به‏سلامتى رانيمت‏شمارند. ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. والسلام‏على من‏اتبع‏الهدى. گمان اين است كه آنچه بهنظر آيد دولت را نيزاعلام نمايند، ان شاالله تعالى.

محمدحسين الحائرى المازندرانى، اسمعيل بن صدرالدين‏العاملى، الاحقر عبدالله المازندرانى، سيدعلىالتبريزى، مصطفى‏الحسينى الكاشانى، شيخ الشريعه الاصفهانى.

في 10 صفر 1330 (30) .

اين تلگرام نمونه‏اى است از صدها اعلاميه و بيانيه‏اى كه علما براى‏عشاير فرستادند و مقدار زيادى از آن‏ها برصفحه تاريخ مسطور است. (31) پس از اين اقدام، عشاير مسلمان و قهرمان خود را براى مبارزه‏اى بى‏امان‏بر ضددشمن آماده كردند كه وقتى عشاير براى دفاع از مرز و بوم كشوراسلامى ايران آماده شدند، طرح ذيل توسطيكى از سرداران عشاير تهيه‏و براى علما فرستاده شد.

مكتوب از برازجان:

فدايتان شوم، تعليقه مباركه حضرات آقايان، واصل وزيارت شد. درخصوص سوء رفتار و كردار دولت جابرانهروس منحوس و سوق سولجرانگليس مرقوم فرموده بودند، استحضار به عمل آمد و اطلاع حاصل‏گرديد. اگرجمعيت دشتستان به كار تبريز نخورند براى جلوگيرى سوق‏عساكر انگليس خوب هستند و در واقع چونفرايض خمسه واجب است‏كه هر فردى از افراد انسان در بذل مال و جان خود در بقاى مذهب و ملت‏و ابناىوطن و حفظ بيضه اسلام بلكه عصمت نسوان ملت (و) در دفع‏دشمنان از جان بكوشند و الا به واسطه دولت‏بزرگ كه عارض هر فردى‏از افراد انسان شده كه امكان ندارند، اولا عدم ايالت و حكومت ايران، ثانيانفاق ونقار كه بر عمومى متاثر شده، نيست‏شهرى و قريه و نواحى كه نفاق‏در ساكنين او نباشد ساكنان قريه و نواحى‏هاتمام و كمال بدبختانه به جنگ‏خانگى مشغول و سبب بهانه اجانب را فراهم آورده‏اند، روس و انگليس‏هم خوبموقعى به دست آورده، وقتى كه در تمام ايران و ايرانيان تخم‏نفاق و نقار پاشيدند و رجال و غيرتمندان ايران را بهجنگ خانگى به‏همديگر مشغول ساختند، دست‏به كار شدند ليكن رجال و شجاعانى كه‏حالا در ايران است واستعدادى كه نقدا در ايران موجود و به هم مى‏رسدهيچ وقت در ايران نبوده، با وجود اين شجاعت و غيرت وحميت واستعداد كافى نفاق و نقار بين آن‏ها كارشان را ساخته كه تمام به دفع‏يكديگر سلب استعداد و قوه واسلحه از خود مى‏نمايند.

لهذا بر حضرات آقايان واجب و لازم است كه يك نفر از خودشان‏حركت فرموده وارد اين صفحات شده، يا بوشهريا برازجان تمام خوانين‏دشتستان را در يك مجلس حاضر كرده با هم متحد نموده و رفع اختلاف‏بين آن‏ها رابفرمايند يا آن كه از آقايانى كه در بوشهر هستند يك نفر وكالتابفرستند كه رفع اختلاف بين خوانين را به نهجمعروف نموده كه ازمساعدت حضرات آقايان با هم متحد و همدست‏بشوند و در كمال‏جديت‏به قوه كافى واستعداد شافى موجودى خود مانع از دخالت اجانب‏در مملكت‏خود شده باشند.

احيانا (اگر) رفع اختلاف بين آن‏ها نشود، هر كس التزام و لعنت نامچه‏به وكيل آقايان بدهند كه نگذارند ازحدود خودشان سوق عساكر انگليس‏عبور نمايند، در سامان و ثغور هر كدام عبور نمايند و جلوگيرى نكنندبه‏لعنت‏خدا و نفرين رسول گرفتار شود.

آنچه از خط راه شاهى عبور نمايند جلوگيرى و دفاع آن‏ها به عهده‏بنده و آقاى غضنفرالسلطنه برازجانى است،اگر به طرف شبانكاره داخل‏شوند و عبور نمايند به اسمعيل‏خان شبانكاره است، اگر به طرف تنگستان‏عبورنمايند با رئيس و رؤساى آن حدود است. همين‏قدر به خواست‏خداوند و باطن شريعت، سولجر انگليس از خطشاهى كه بنده و آقاى‏غضنفرالسلطنه هستيم ابدا امكان عبور ندارند و نمى‏توانند عبور نمايند.

اميدوارم از لطف خدا و باطن شريعت كه اگر انگليس چنين حركتى‏نمايند و سولجر براى زوال استقلالمملكت وارد نمايند، يعنى از خطى كه‏از بنده و آقاى غضنفرالسلطنه هستيم بفرستند با كمال ندامت وپشيمانى وپريشانى بلكه عريان عودت به مكان خود نمايند. (32) .

رهبران مسلمانان از اين طرح استقبال نموده و در جواب نوشتند:

«...از اين كه خود را مهيا از براى اجراى احكام شريعت مطهره و دفاع ازممالك اسلاميه و حفظ حدود و ثغورمسلمين نموده كمال مسرت وبهجت‏حاصل آمد...». (33) .

مهم‏ترين مشكل عشاير تفرقه‏اى بود كه بين طوايف آن‏ها وجودداشت. از اين رو علما براى رفع اختلاف آن‏هاحجة‏الاسلام والمسلمين‏صدرالاسلام را به طرف بوشهر روانه كردند تا او بزرگان و سرداران سه‏طايفه بزرگعشاير (شبانكاره، دشتستان و تنگستان) را جمع كرده و بتواندبين آن‏ها اتحاد كاملى برقرار كند و به آن‏هاگوشزد كند كه بايد هر يك ازسرداران محافظت منطقه خودش را به عهده بگيرد تا دشمن نتواند در آن‏منطقهپيشروى كند. (34) .

اين اقدام هماهنگ علما و عشاير غيور مى‏توانست جواب‏دندان‏شكنى به دشمنان قسم‏خورده اسلام باشد و هرگاه با پشتيبانى دولت‏همراه مى‏شد آن گونه كه عشاير پيش‏بينى كرده بودند «اگر انگليس نيروى‏نظامى به ايرانمى‏فرستاد با كمال ندامت و پشيمانى و پريشانى بلكه عريان‏به مكان خود باز مى‏گشتند»، ولى دو صد افسوس كهحكام دولتى نه‏تنها باعشاير همكارى نكردند بلكه به آن‏ها دستور دادند كه بايد لشكريان‏انگلستان را با سلامت واحترام كامل از مناطق خود عبور دهند و تهديدكردند اگر عشاير نسبت‏به زورگويان چپاولگر انگليسىبى‏احترامى كننددولت از آن‏ها بازخواست‏خواهد كرد. (35) .

وثوق‏الدوله پس از آن كه توانست‏با حيله‏پردازى حركت علما به‏طرف ايران را در كاظمين متوقف كند در صددبرآمد با فراهم كردن‏مقدماتى كم‏كم آنان را به نجف بازگرداند. از اين رو با فرستادن‏تلگرام‏هاى پياپى مبنى براين كه اوضاع ايران كاملا خوب شده است وآمدن شما ممكن است اوضاع را خراب تر كند و... از آنان مى‏خواستكه‏هرچه زودتر به نجف اشرف و ديگر شهرهاى زيارتى برگردند. سرانجام‏اين حيله كارگر افتاد و علما از كاظمينبه ايران نيامدند.

در يكى از تلگرام‏ها مى‏خوانيم:

حضور حضرات آيات‏الله دامت‏بركاتهم.

چنانكه خواطرهاى مبارك مطلع است‏خطب‏هاى اخيره افق سياست‏مملكت را به كلى تاريك و آتيه بسيارموحش در پيش بود، اولياى امور بافقدان وسايل و عظمت و اشكال امور فقط به استظهار توجهات اولياى‏اسلام- عليهم‏السلام - و همم عاليه آن ذوات مقدسه در مقام اصلاح‏مفاسد برآمده و اينك مى‏توانند عرض كنند تا يكاندازه به چاره بعض‏مسائل و رفع بعض مشكلات موفق شده‏اند... .

...قشون روس از بعض نقاط شروع به حركت كرده و از نقاط ديگر هم‏به تدريج‏حركت‏خواهند كرد. همين قدر كهدولت‏به رفع بعضى‏اختلافات داخلى موفق شده قواى خود را براى اقامه عدل و اعاده نظم‏حاضر كند به كلىخاك ايران از قشون خارجه تخليه خواهد شد. بعضى‏شهرت‏هاى موحش كه برخلاف مى‏دهند واهى و بى‏اصل وغرض جز برهم زدن اذهان و تفريق كلمه و اعاده اوضاع خانمانسوز سابق نيست.اولياى دولت‏يقين دارند توفيقبه اين قدر از اصلاح و حصول مقاصد بافقدان مقتضيات و وجود كافه موانع از اثر توجهات و ادعيه خيريه آن‏ذواتمقدسه بوده است.

و درضمن تقديم تشكرات اميدوارند كه با دوام اين توجهات به‏اصلاح بقيه امور و رفع تمام مفاسد به اقامه عدل ونظم و رفع آثار هرج ومرج به وجه اكمال موفق شوند و در اين موقع كه امورات رو به اصلاح‏است ديگر توقف آنذوات مقدسه را در كاظمين و بعد از محل مركزمعتاد و حرمان مسلمين را كه به فيوضات عناصر مالوف ومستفيض‏بوده‏اند مقتضى ندانسته و استدعا مى‏كنند كه به مراكز سابقه معاودت وتوجهات مباركه را به عموممسلمين شامل بفرمايند..

...پس هرچه از نواحى مقدسه به عموم اهالى، خاصه آن‏هايى كه‏داراى نفوذ و منشا اثر هستند امر به اتفاق واتحاد و اطاعت صرف احكام‏مركز و ترك اختلافات از اولياى امور و سلامتى مملكت‏بشود تشكرات‏بيشترخواهند بود.

وثوق‏الدوله.

هيئت وزرا، 6 ربيع‏الثانى، سنه 1330.

پى‏نوشتها:

1) چنان كه در قرارداد سال 1907، ايران تقسيم شد.

2) قرارداد 1919، بهترين شاهد بر اين مدعا است.

3) يكى از سخنرانان مذهبى در آن زمان گفت:

«الان يك سال است كه در تمام روزنامه‏هاى عالم مى‏نويسند كه انگليس و روس‏مى‏خواهند بر سر ايران وافغانستان و تبت معاهده‏اى قرار بدهند... در اين مدت يك نفرپيدا نشده كه فرياد كند: بابا چه خبر است؟ مگرايرانى‏ها مرده‏اند كه شما بر سر تقسيم‏مملكتشان با يكديگر عقد محبت و مودت مى‏بنديد؟... واقعا قصه غريبىاست كه يكى‏زنده است و دو نفر همسايه مى‏آيند و مى‏نشينند خانه‏اش را ميان خودشان قسمت‏مى‏كنند. حالااين كس را نمى‏شود گفت زنده است، اين مرده است. ما ملت ايران هم‏مرده‏ايم...» اين سخنرانى آن قدرهيجان‏آور بود كه تمام مردم بى‏اختيار گريه مى‏كردندو حتى عده‏اى سرهاى خود را به ديوار مى‏زدند و سرشكمى‏باريدند. اسنادى درباره‏هجوم روس و انگليس به ايران مقدمه، ص‏پنجاه‏و شش، به نقل از كتاب شهيد راهآزادى،سيدجمال واعظ اصفهانى، ص‏181; زندگانى ملك‏المتكلمين، ص‏227 - 231.

4) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص‏181.

5) ولن ترضى عنك‏اليهود ولاالنصارى حتى تتبع ملتهم. بقره(2) آيه 120.

6) تاريخ سياسى معاصر ايران، ج‏1، ص‏140.

7) دوران حكومت محمدعلى شاه در مدت زمان حمله نيروهاى قزاق روس به حمايت ازشاه به مجلس شوراىملى تا فتح تهران توسط مشروطه‏خواهان (23 جمادى‏الاولى‏1326 - 27 جمادى‏الآخره 1327) را استبداد صغيرناميده‏اند. تاريخ تحولات سياسى وروابط خارجى ايران، ج 2، ص 169 به بعد.

8) اولتيماتوم اتمام حجت، شرايط قطعى كه از طرف يك دولت‏به دولت ديگر تحميل‏مى‏شود و در صورت عدمقبول، جنگ آغاز گردد. فرهنگ معين، ج‏1، ص‏405.

يكى ديگر از بهانه‏هاى روس‏ها دستور توقيف اموال شعاع‏السلطنه (ملك‏منصور ميرزا،فرزند مظفرالدين‏شاه) ازطرف شوستر بود. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه، ر. ك: به‏نوشته مورگان‏شوستر در «اسنادى درباره هجومروس و انگليس به ايران‏»، ص‏351.

9) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص‏352.

10) نسيم شمال، ص‏275.

11) در قسمت‏هايى از اين تلگراف آمده است:

«...تشبثات روس و انگليس درباره ايران باعث تزلزل قلوب مسلمين و تحريك حميت‏موجودين گرديده، امروزاستخلاص از اين تشبثات مشخص است‏به اتفاق كلمه علما وروحانيتش... استدعا از حضور مقدس آن كه اهتمامدر سرعت اتفاق براى حفظ بيضه‏اسلام بشود. خداوند ما و شما را موفق بدارد به راه حق. مهدى‏السيدحيدرالهندى،حسن صدرالدين ابراهيم‏السلماسى، محمد ضياءالكاظمى، محمدرضا الخالصى،عبدالحسينياسين، محمدمهدى الخالصى‏».اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران،ص‏379.

12) صورت تلگراف آقايان علماى اعلام توسط حضرت ثقة‏الاسلام آقاى ميرزاعلى آقادامت‏بركاته به سامره:

«سامرا حضور حجة‏الاسلام والمسلمين آقاى ميرزاى شيرازى مدظله.

اختلاف اهالى ايران و سكوت حجج اسلام را اهل (صليب) مغتنم شمرده به موجب‏تلگراف ثانى كه رسيده با آنكه دولت ايران ترضيه خواطر دولت روس را كرده، معذلك‏عساكر خود را به انزلى وارد مى‏نمايد. حشاشه (اى)بيش از اسلام باقى نمانده، جاى‏قعود و سكوت نيست. چاره منحصر در اتفاق، آن هم بدون حركت‏حضرت عالىممكن‏نيست (العجل العجل).

الجانى شيخ‏الشريعه‏الاصفهانى، اناالاحقر رضاالتبريزى، اقل‏الجانى‏محمدعلى‏الحسينى‏العبدالعظيمى، الاقلمحمدحسين‏القمشئى، الاحقر محمدباقرالقمى،الاقل‏الاحقر على محمد نجف‏آبادى‏».

13) صورت جواب تلگرافى حضرت حجة‏الاسلام آقا ميرزا محمدتقى شيرازى به‏حجة‏الاسلام آقاى حاجىسيدعلى آقا تبريزى:

نجف اشرف - حجة‏الاسلام تبريزى دامت‏بركاته.

حال كه نتيجه حركت‏حاصل، چنانچه اجتماع و حركت كاظميه حجج اسلام دامت‏بركاتهم لازم باشد، احقرحاضرم.محمدتقى شيرازى‏».

14) صف(61) آيه 13.

15) در اين‏باره در صفحات آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.

16) ايران و جهان اسلام، ص‏183.

17) بلند پايگان روسى و انگليسى در ايران و عراق سخت نگران مساله هجرت علما بودندو مى‏كوشيدند كه آنرا خنثى كنند. آنان مطبوعات عراق را زير كنترل آورده، از انتشارمطالب ضدبيگانه جلوگرفتند و اين كار گويا بهوسيله والى نجف كه وعده داده بود كه به‏شيوه‏اى غير رسمى در اين مورد اقدام كند انجام گرفت. ايران و جهاناسلام، ص‏183-184.

18) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص‏386.

19) همان، ص‏386.

20) شيخ خزعل فرزند جابر، ملقب به معزالسلطنه و سردار اقدس، در جنگ جهانى اول به‏دليل نفوذى كهداشت‏به انگليس كمك‏هاى بسيارى كرد و چند بار از آنان نشان لياقت‏دريافت كرد. او چندين سال حاكم مطلقخوزستان بود و در حمايت از استعمار انگلستان‏از هيچ كوششى فروگذار نمى‏كرد. سرانجام پير استعمار پاداشاين همه خوش‏خدمتى اورا داد و او را در راه به حكومت رسيدن رضاخان قربانى كرد.

21) يكى ديگر از علت‏هاى از بين رفتن بسيارى از اسناد تاريخى سهل‏انگارى فرزندان وديگر افراد بيت مراجعبود: چنان كه يكى از نوادگان آية‏الله شريعت‏براى مؤلف مى‏گفت:پس از رحلت‏شيخ‏الشريعه چندگونى اطلاعيه واسناد از او باقى مانده بود كه افرادخانوده‏اش همه را در چاه ريختند!

22) انفال(8) آيه 24.

23) ليبى.

24) آل عمران(3) آيه 133.

25) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص‏418.

26) ايران و جهان اسلام، ص‏204- 205.

27) ابراهيم (14) آيه 52.

28) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران، ص‏432.

29) على‏معلم.

30) اسنادى درباره هجوم روس و انگليس به ايران،ص‏405.

31) براى اطلاع بيشتر ر. ك: اسنادى درباره هجوم انگليس و روس به ايران، فصل ششم.

32) همان، ص‏434.

33) همان، ص‏439.

34) همان، ص‏438.

35) در تلگرامى كه نور محمدخان (يكى از رؤساى عشاير) براى علما فرستاده است‏مى‏نويسد:

اگر احكامات متواتر قوام الملك ايالت‏حاليه فارس و موقرالدوله حكمران بنادر مانع نبودعده‏اى كه نقدا درشيراز هستند هم به هيچ وجه امكان عبور نداشتند. اين است كه‏متواترا سفارشات اكيدى نمودند كه سوقعساكر انگليس را سالما محترما عبور بدهيدچنانچه يك نوع بى‏اعتدالى و بى‏احترامى نسبت‏به آن‏ها در سامانشماها بشودمسؤول و ماخوذ هستيد. از اين جهت‏بود كه عبورشان سالما ظاهر شد و الا به اجازه‏حضرات آقايانبه هيچ وجه امكان عبور نداشته و ندارند.».