امام على(ع) و اعترافبه خطا
ش19) اميرالمؤمنين(عليهالسلام) در نهج البلاغه مى فرمايد: (فانّىلست فى نفسى بفوق ان اخطىء) اين چگونه با عصمتائمه(عليهم السلام) سازگار است؟
پيش از آنكه به پاسخبپردازيم، ترجمه قسمتى از خطبه مورد پرسش رازينت بخش گفتار خويش مى سازيم
با من چنان كه با سركشانگويند سخن مگوييد و چونان كه با تيزخويان كننداز من كناره مجوييد و با ظاهر آرايى آميزشمداريد و شنيدن حق را بر من سنگين مپنداريد...پس، از گفتن حق يا راى زدن در عدالت بازمايستيد، كه من از پيش خود نه برتر از آنم كهخطا كنم و نه در كار خويش از خطا ايمنم، مگراينكه خدا مرا در اين كار كفايت كند كه از منبر آن تواناتر است.(179)م
براى دستيابى به پاسخاين پرسش، توجه به چند نكته ضرورى است
ش1) براى آن كه ازهرگونه پيش داورى در امان بمانيم و حقيقتانديشه امام على(عليه السلام) را دريابيم،بايد به همه سخنان پيشوايان دينى يكجا نظراندازيم و گفتارهاى متشابه را در پرتو محكماتتفسير نماييم. در اينجا از ميان رواياتفراوانى كه در خوان گسترده معارف اهل بيت يافتمى شود،(180) تنها به ترجمهروايتى از اميرمؤمنان على(عليه السلام)مبسنده مى كنيم كه در آن، امام را از هرگونهلغزشى در امان مى خواند و روى گردانى مردماز معصومين را موجب شگفتى مى داند
امام از تمامى گناهانمعصوم است... در بيان حكم الهى لغزشى ندارد و درپاسخ به خطا نمى رود و از سهو و فراموشى بهدور است... (شگفتا كه مردم) از اينان ـ كه خداونداطاعت از آنان را واجب نموده و از لغزش وفراموشى در امانند ـ روى برتافتند و احكامالهى را از اهلش فرا نگرفتند.(181)م
ش2) عصمت از خطا رابطه اىجدايى ناپذير با علم معصومان دارد.(182)اميرمؤمنان، به گفته خود، راه هاى آسمانىرا بهتر از راه هاى زمينى مى شناسد(183)و از آغاز و انجام كار هر كس مى تواند گزارشدهد: «به خدا اگر خواهم هر يك از شما را خبر دهمكه از كجا آمده و به كجا رود و سرانجام كارهاىاو چه بود، توانم. ليكن ترسم كه درباره من بهراه غلوّ رويد و مرا بر رسول خدا(عليه السلام)تفضيل نهيد».(184) كسى كهگستره دانشش چنين است، چگونه نمى تواند راهبرون شوى از خطا بيابد؟
ش3) آنچه در بررسى فرازياد شده، رهزن انديشه برخى از نويسندگان(185)قرار گرفته، ناديده انگاشتن قيدهايى است كهدر آن به كار رفته است. امام على(عليه السلام)از يك سو با بهره گيرى از قيد «فى نفسى» براين نكته انگشت مى گذارند كه هيچ كس بدوندستگيرى هاى الهى گريزى از خطا ندارد. و ازسوى ديگر با جمله «مگر آنكه خدا مرا در اين كاركفايت كند» همين نكته را با صراحت بيشترى بيانداشته، پديده عصمت را برخاسته از توفيق الهىمى شمارند.(186)م
نكته در خور توجه آن استكه عصمت، به معناى بى نيازى از تأييداتالهى نيست. چنانكه خداوند متعال در قرآن كريمخطاب به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:«گر تو را استوار نمى داشتيم، قطعاً نزديكبود كمى به سوى آنان متمايل شوى».(187)و نيز از زبان حضرت يوسف اين سخن را گزارش مى دهدكه اگر رحمت پروردگار نباشد، از چنگال نفسِبدفرما نتوان رست: (و ما ابرّىء نفسى ان النفسلامّارة بالسوء الا ما رحم ربّى)(188)به طور كلى، پيشوايان دين همواره كمالات ويژهخود را برخاسته از توفيق الهى مى شمارند;چنان كه انبياء در برابر مردمى كه بشر بودنآنان را بر نمى تافتند و برخوردارى از وحىرا در خور انسان نمى دانستند، بر فضل وعنايات خدا تكيه زده، مى گفتند
(ان نحن الا بشر مثلكمولكن الله يمّن عَلى من يشاء من عباده)(189)م
ما جز بشرى مثل شمانيستيم، ولى خدا بر هر يك از بندگانش كهبخواهد منّت مى نهد