|
|
|
|
|
|
داشتن زندگى شرافتمندانه در گرو يافتن اسلام واقعى و انسان ساز است ايـنـهـائى كـه الان مـشـغـول كشتن فوج فوج آدم هستند، از دو سه نفر چند آدمى كه در اينجاپـنـجـاه سـال جـنـايـت كرده اند و چند صد نفر آدم كشته يا امر به كشتن كرده اند وقتى كهايـنـهـا را در مـحـاكـم مـحكوم به اعدام مى كنند فريادشان بلند مى شود، در همين حالى كهافـراد آنـهـا الان مـشـغـول آدمكشى هستند، فوج فوج مردم را كشند. همين ها براى اينها نوحهخـوانـى مـى كـنـنـد و مع الاسف در بين خود جمعيت هاى اسلامى ، جمعيت شرقى ، در مملكت ، درمـمـالك شـمـا مـوجودهايى هستند كه يا باورشان آمده است حرف هاى اينها را كه آدم بگويداينها بسيار عقب مانده اند. از حيث افكار، يا باورشان نيست لكن براى آنها كار مى كنند كهبـايـد بـگـوئيم خيانتكارند. در بين ما هست در بين شما هم هست افرادى كه همان مسائلى كهآنـهـا مـى خواهند، همان مسائلى كه در غرب گفته مى شود آنها در بطن جامعه خودشان طرحكـنـنـد و مـى گـويـنـد. هـمـانـطـورى كـه مـطـبوعات آمريكا، مطبوعاتى كه تحت نظر مستقيمصـهـيـونـيـسـم هستند، اينها همان مطالبى را كه آنها مى نويسند در نويسنده هاى ما بعضىشـان ، در گـويـنـده هاى ما بعضى شان ، همان مسائل اينجا هم هست ، در ممالك شما هم هست .الان تـا مـمـالك شـرق ، مـمـالك اسـلامـى تـا اسـلام را نـيـابـنـد نـمـى تـوانـنـد زنـدگىشرافتمندانه بكنند. مسلمين بايد اسلام را پيدايش كنند، اسلام از دست شان فرار كرده . ماالان اسـلام را نـمى دانيم چيست . اينقدر به مغز ما خوانده است اين غرب و اين جنايتكارها كهاسلام را ما گمش كرديم . تا اسلام را پيدا نكنيد نمى توانيد اصلاح بشويد. از آن مركزكـه كـعـبـه مـعـظـمـه اسـت و مـركـز اجـتـمـاع مـسـلمـيـن اسـت در هـرسـال گـرفـتـه تـا آخر بلاد مسلمين ، اسلام گم است نمى دانند چيست و لهذا مسلمين جمع مىشـونـد و در مـكـه مـعـظـمـه در يـك مـحـلى كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى آنمـحـل را قرار داده براى اجتماع مسلمين ، اجتماع معنوى مسلمين ، جمع مى شوند و نمى دانند چهمـى كنند، استفاده اسلامى از آن نمى كنند. يك همچو مركز سياسى را متبدلش كردند به يكامـورى كه اصلا غفلت از همه مسائل مسلمين ، بايد اسلام را پيدايش كنند. مسلمين اگر حج راپـيـدا كـنـنـد آن سـيـاستى كه در حج به كار رفته است از طرف اسلام ، همان را پيدا كنندكـافى است براى اينكه استقلال خودشان را پيدا كنند، ولى مع الاسف ما گم كرديم اسلامرا. آن اسـلامـى كـه الان دسـت مـاسـت بكلى از سياست جدايش كردند، سرش را بريدند، آنچيزى كه اصل مطلب است از آن بريدند و جدا كردند و مابقى اش را دست ما دادند. همان ما رابه اين روز نشانده است كه ما نمى شناسيم سر اسـلام را، مـا نـمـى شـناسيم . ما تا پيدا نكنيم اسلام را، تا همه مسلمين پيدا نكنند اسلام رانمى توانند به مجد خودشان برسند. اسلام براى اصلاح جامعه شمشير كشيده ، نه براى كشورگشائى مـجد اسلام آن بود كه در صدر اسلام بود، آن بود با يك جمعيت كم دو تا امپراطورى را ازبـيـن بـرد. آن مـجـد اسـلام بـود، نـه بـراى كـشـورگـشـائى ، بـراى آدم سـازى . ايـنخـيـال اسـت ، اشـتـبـاه اسـت كـه خـيـال مـى كـنـنـد كـه كـشـورگـشائى مى كند اسلام ، اسلامكـشـورگـشـائى نـمـى كـنـد. اسـلام مـى خـواهـد هـمـه كـشـورهـا آدم بـشـونـد. اسـلامدنـبـال ايـن مـى رود كه آنهائى كه آدم نيستند آدمشان كند. در يك جنگى وقتى كه اسير كردهبـودنـد يـك عـده اى را، بـه حـسـب تـاريـخ هست كه اينها را بسته بودند داشتند مى آوردندرسـول اكـرم گـفـت ببين من بايد با زنجير اينها را به بهشت ببرم . اسلام براى اصلاحجـامـعـه اسـت و اگر شمشير كشيده ، شمشير را براى اين كشيده است كه مفسدهائى كه نمىگذارند اين جامعه اصلاح بشود را از بين ببرد تا سايرين اصلاح بشوند مسائلى هم كهآن آقا خواندند مسائل كثيرى بود. اينها انشاءالله اميدوارم كه اگر ما توفيق پيدا بكنيم ،اگـر مـسـلمـين توفيق پيدا كنند، بتدريج درست بشود. حالا ما گرفتارى هاى زيادى داريمكه محتاجيم به دعاى همه مسلمين . خداوند همه شما را تاييد كند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته تاريخ : 12/8/58 بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و گروهى از اهالى مردم قزوين لزوم احساس مسووليت و هميارى كليه اقشار ملت در آباد ساختن كشور طاغوت زده بسم الله الرحمن الرحيم مـن خـوشـحـالم كـه با شما ورزشكارهاى عزيز، ورزشكارهائى كه براى ملت ما پشتوانههـسـتيد، امروز مواجه هستم . من به شما دعا مى كنم ، به همه ملت و به شما ورزشكارها كهقـدرت جـسـمـى و انـشـاءالله قـدرت روحـى هـم داريـد. البـتـه مـشـكـلات هـسـت و مـشـكـلاتدنـبال هر انقلابى اجتناب ناپذير است لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد، مشكلاتىاست كه با يك فرصتى قابل جبران است لكن بايد اين احساس در ملت ما باشد كه بعد ازآنـكـه طـاغـوت رفـت ، يـعـنـى قدرتى كه هر چه مى خواست براى خودش مى خواست و همهثـروت مـا و ذخـائر مـا را بـه نـفـع خـودش و اربـاب هـاى خـودشچـپـاول كـرد، بـعـد از رفـتن يك همچو طاغوتى كشور به دست خود شما افتاده است ، يعنىمـال شـماست ، هر جائى ديگر مال خود اهالى آنجاست ، بايد اهالى هر ناحيه اى ، اهالى هرشهرستانى ، اهالى هر روستائى كوشش كند براى ساختن همان جائى كه هستند. اگر همهدسـت بـه هم ندهيد و همه قشرها كمك نكنيد، به اين زودى نمى شود اين كشور را كه پنجاهسال اقلا درخرابيش كوشيده شده است آباد كرد. تبليغات مفسده جويانه شياطين با سمپاشى و ايجاد ياس در ميان مردم الان دسـت هـائى ، قـلم هـائى ، زبان هائى در كار است كه ملت ما را مايوس كند، اشكالاتىمى تراشند و نقل مى كنند و مى نويسند و مى گويند. همه اش براى اين است كه روح ياسدر شـمـا، در جـوان هـاى ما، در قشرهاى ملت ما ايجاد كنند. اگر روح ياس پيدا بشود در يكجامعه اى ، آن جامعه سست مى شود و اگر سست شد، نمى تواند به پيروزى برسد. آنهاهـم چـون بـه حسب شناخت روانشناسى خود به اينجا رسيده اند كه بايد اين ملت را مايوسكرد، هر چه بشود، هى مى گويند هيچ نشد. همين كه تبليغات و بوق هاى تبليغاتى شاندر صـدد ايـن اسـت كـه بگويند خوب ، انقلاب شد و هيچ كارى نشد، اين براى اين است كهشـمـا را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يك مطلبى است كه شياطين الهام به اينها كرده اندكه اين ملتى كه با عزم راسخ خودش يك همچو قدرت بزرگى را شكست در صورتى كههـيـچ در دسـتش نبود و با ايمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه اين سد را شكست ، آنهايـك هـمـچـو قـدرتـى از كشور ما و جوان هاى ما ديدند و اين خوف درشان پيدا شد كه اگراينطور پيش برود، ديگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند،پـس چـه بـكنند؟ از طريق هاى مختلف شروع كردند به سمپاشى ، هر جا توانستند عملا همخـرابـكـارى كـردنـد مـثـل كـردسـتـان ، خـوزسـتـان ، ايـنـجـاهـا عـمـلا هـممـشـغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه مى دانيد اخيرا هم جنايت بزرگى كردند و عده اىرا از سـربـازهـا به شهادت رساندند و همين طور باز جنايت دومى را كه اشاره كرديد كهمـرحـوم آقـاى قـاضى طباطبائى رحمه الله كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم باايشان ، ايشان حبس ها رفته است ، مجاهدات كرده ، تبعيدها شده است ، آنها اينطور اشخاصرا يكى يكى ترور مى كنند و منظور اين است كه مايوس كنند شما را، آنجا هم كه عملا دستبه كار توانند بشوند، شروع مى كنند با تبليغات . شـرح خـدمـات و تـحـولاتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به وقوع پيوسته است هـر روز مـا مـشـاهـد ايـن مـطـلب هـستيم كه يك دسته اى مى آيند اينجا شكايت مى كنند كه مثلافرض كنيد كه در بلد ما، در طرف هاى ما كارهائى نشده است و پيشرفت هائى نكرده اند وگاهى هم به طور كلى مى گويند كه اين انقلاب شد اما چيزى به دست نيامد. از اين جهت منبـايـد بـه شـما عرض بكنم كه انقلاب هشتماهه !!! حدود هشت ماه است على الظاهر !!! بايدشـمـا ببينيد كه در اين انقلاب هشتماهه بايد چى به دست ما بيايد، چه آمده است تا شكايتاز آنـهـائى كـه نـيـامـده اسـت بكنيم . آمده ها را هيچ اصلا اين نويسنده ها توجه به آن نمىكـنـنـد، يعنى توجه دارند لكن براى ايجاد روح ياس در مردم آنها را اصلا ذكر نمى كنند،هـى از آن چـيـزهائى كه بايد بشود و حالا نشده ، هى آن را به رخ مى كشند و آن چيزهائىكـه شده اصلا از آن ذكرى نمى كنند، هى مى گويند چه شده . حالا من عرض مى كنم كه آنچـيـزى كـه بـه تـصديق همه ملت شده است و آن اينكه دزدها را بيرون كرد، اشخاصى كهسـرمـايـه هـاى ايـن مملكت را مى دزديدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و سايرمـعـادن را بـه خـارج مـى فـرسـتـادنـد در ازايـش هم چيز مختصرى مى گرفتند آن هم براىخودشان ، به ملت كارى نداشتند، خوب ، اين كار شده است . اين را كسى مى تواند بگويدكه اين كار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابكارى است يا آمريكا باز در ايرانمـسـتشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است ؟ يك همچو كار بزرگى كه سابقه در دنياندارد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگى مثل آمريكا كه اينجا را در حلقومش بلعيده بود،از حـلقـومـش بـيـرون كـشـيـدند، اين را هيچ ذكر نمى كنند كه يك همچو كارى شده است . مىتـوانـنـد بـگـويـنـد نـشده است ؟ نمى توانند بگويند، اما اصلا اين را هيچ حرفش را نمىزنـنـد، حرف نمى زنند كه ما امروز يك وضعيتى داريم كه مملكتمان دست خودمان است . شماايـن آزادى كـه الان داريـد شـمـا مـى تـوانـسـتـيـد در پـنـجسـال پـيـش از ايـن ، پـيـش مـن بـيـائيـد؟ اگـر يـك هـمـچـو اجتماعى قاچاقى مى آمد بيرون ،سـرنـوشـتـش جـز ايـن بـود كـه بايد برود حبس ؟ خوب ، اين يك نعمتى نيست كه براى ماحـاصـل شـده اسـت كـه حـالا مـا بـا هـم كـه سـال هـاى طولانى شايد هيچ وقت هم ما خدمت شمانـرسـيـده بـاشـيـم حـالا در يـك مـجـلس نـشـسـتـه ايـم بـا هـم صـحـبـت مـى كـنـيـم ،مسائل كشورمان را، مسائل مملكتمان را داريم مى گوئيم ؟ اين كار شده اسـت ، ايـن شـده ها را اصلا ذكرى از آن كنند، گويند انقلاب چه كرده ، انقلاب اسلامى چهكـرده اسـت . ايـن انـقـلاب اسـلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلاب هائى كه در دنياواقـع شـده اسـت ، فـرق هـا دارد. يـك فـرقـش ايـن اسـت كه در انقلاب هائى كه مى شده دركودتاهائى كه مى شده (همين چند روز كودتائى كه شده است در يك جائى ، تمام مطبوعاتو تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن كردند) انقلاباتى كه شده است گاهى يك ميليون ،دو مـيـليـون جـمـعـيت كشته شده است . بعد از انقلاب كشتار دستجمعى مى شود. اين انقلاب ،اسـلامـى چـون بـود، هـيچ بعد از انقلاب كشتارى كه مردم را بكشند و مثلا اينهايى كه حالاغـلبـه كـرده انـد، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى ، آن هم با اسم اسلام .دنـبـال اين نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد، تا چند ماهبـعـد بـعـضـى ها را ديدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضى ها را ديدند كه ازخارج چيز اخذ مى كنند و دارند توطئه مى كنند، بعضى مجلات اينطورى و بعضى مطبوعاتايـنـطـورى را دادگاه جلو گرفت براى اينكه ملت را داشت به تباهى مى كشيد اما باز همهمطبوعات هستند سر جايشان ، احزاب هم هستند سرجايشان و درهاى اين مملكت هم باز به همهجـا. ايـن يك نعمتى است كه ما از اسلام داريم و از اين انقلاب اسلامى ، نعمت بزرگ آزادى .شما الان ديگر نمى ترسيد از اينكه سازمان امنيت شب بيايد بهانه بگيرد، شما را بگيردبـبـرد و حبس كند و اصلا معلوم نشود كه چه شد. چقدر جوان هاى ما در حبس رفتند كه معلومنـشـد چـه شد. آنهائى كه معلوم شد و ماها مطلع از آن هستيم چقدر زياد هست و چقدر جوان هاىبـرومـنـد مـا را كـشـتـنـد و چـه كـردنـد، امـا عـده كـثـيـرى اصـلا اطـلاع از آنـهـاحاصل نمى شد. عده زيادى را اينها آنطورى كه آنوقت ها كه حمله مى كردند به هر طرف ،مـى گـفـتـند نشاندند آنها را توى هليكوپتر يا چى ، مى برند بالاى دريا باز مى كنند ومـى ريـزند آنجا. اينها حالا هست ديگر؟ اينها از آثار اين انقلاب نيست ؟! اين بى انصاف هاكه مى گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، اينها را نمى بينند؟ كورند اينها؟ يا مى بينندو خائنند؟ اشكالتراشى هاى ديگر كه برق ، آب ، خرابى ، چه ، چه ، چه . خوب ، اولا مابـه آنـهـا مـى گـوئيـم كـه ايـنـهـا در انـقـلاب حـاصـل شـده يـا ازاول بوده ؟ آيا آنهائى كه آسفالت نداشتند، آنهائى كه آب آشاميدنى نداشتند، آنهائى كهبـهدارى نداشتند، آنهائى كه حمام نداشتند، اين از چيزهائى است كه در انقلاب اين نادارىحـاصـل شـده اسـت يـا نـداشـتـند؟ قبلا نداشتند. ما از هر كس مى پرسيم كه خوب ، شما كهاسـفـالت مـى گـوئيـد نـداريـم ، از كـى نـدارى ؟ مـى گـويـنـد ازاول هيچ براى ما آسفالت درست نكرده اند. راست هم مى گويند. خوب ، آنها نكردند و خرابگذاشتند و رفتند، از ناحيه انقلاب اين ضرر وارد نشده منتها شما مى گوئيد بايد انقلابايـن كـار را بـكـنـد. انـقـلاب مـال هـمـه شـمـاسـت ، انـقـلاب را هـمـه شـمـا كـرديـد، مملكت هممال همه شماست . همه بايد كمك بكنيد، دولت هم يكى است ، ننشستيم ما به اينكه همه كارهارا دولت بـكـنـد. آن كـارهـائى كه شده است كه از ناحيه هاى مختلف باز مى آيند به ما مىگـويـنـد كـه فلان كارها شده است ، چقدر عمارت ساخته شده ، چقدر خانه براى مستضعفينسـاخـتـه شده ، چقدر زمين ها آسفالت شده است ، چقدر زمين ها را درو كرده اند، چقدر اين جهادسازندگى خدمت كرده ، اينها را هيچ ذكر كنند، اينها را جزء اينكه چيزى نشده ذكر مى كنند.همين پريروز از جـهـاد سـازندگى قم آمدند پيش من و آنها گفتند كه الان در تمام اطراف قم و چيزهائى كهمـربـوط به قم است ديگر ما نقيصه نداريم ، همه را درست كرديم . اينها را هيچ ذكر نمىكنند. چقدر حمام ، چقدر اسفالت ، چقدر عرض بكنم كه درو، چقدر فلان ، اينها را اصلا ذكرنـمـى كـنـنـد. ايـن بـركـتـى كـه از نـاحيه انقلاب پيدا شده است كه خود ملت مشغولند، ايناحساسى كه در ملت ما پيدا شده است كه بايد تعاون كند، بايد اعانت كند، اين از بركاتاين انقلاب است ، اينها را اصلا ذكر نمى كنند مى گويند چى شده ، هيچى نشده ، اما فرض كـنـيـد كه يك نفر آدم يا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمى دانم چى هستند، مىگويند خوب ، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده . مگر انقلاب كه مى شود بايد قرض ها ادابـشـود؟ بـتـوانـند، ادا مى كنند. اگر بتوانند قرض هم ادا مى كنند اما اين بهانه گيرى هابـراى ايـن است كه شماها را، جوان هاى ما را مايوس كنند، اگر مايوس كردند جوان هاى ما،ايـن نـهـضـت پيش نرود. كار زياد شده است و خدمت به مملكت زياد شده است و اين خدمت هايىكه شمردم در راس همه خدمت هاست . بالاترين خدمت بيرون كردن اين دزدها از مملكت بود كهشـده اسـت ايـن ، اين را انقلاب كرده ، نشده يعنى چى ؟ چه چيز نشده ؟ اينها مى گويند كهبـاز سـازمـان امـنـيـت مـا داريـم ؟! بـاز اويـسـى و نمى دانم كذا هستند سر كار؟! نصيرى وامثال اينها؟! خوب ، همه اينها از بين رفتند، كى اين كار را كرد؟ ملت اين كار را كرد براىانـقـلاب اسـلامـى اش ، ايـن انـقلاب است كه اين كارها را انجام داده است و مشغولند الان بهكـار، هـم مـلت مـشغول است و هم دولت مشغول است . اين جهاد سازندگى كه مى روند براىخـدمـت بـه مـردم ، گـاهـى وقـت هـا مـن در تـلويـزيـون مـى بـيـنـم خـيـلى مـنخـوشـحـال مـى شـوم از ايـن روحـيـه ايـنـها، البته اين خانم هاى ضعيف البنيه البته نمىتـوانـنـد بـروند يك زمين بزرگى را درو بكنند لكن حضور آنها در اين مزرعه ها موجب اينمـى شـود كـه ايـن ، خود صاحبان آنجا تقويت مى شوند و كارهاشان دو چندان مى شود. ايندكـتـرهـا و مـهـنـدسـيـن و تـحـصـيـلكـرده هـا و ايـنـهـا كـه وارد مـى شـونـد در يـك جـائىمشغول مى شوند به ساختمان يك چيزى و مشغول مى شوند به كار يك چيزى ، اينها اسبابايـن مـى شـود كـه خـود آن اهـالى آنـجـا هم به كار واداشته مى شوند. كار زياد شد، اينهاكارهائى است كه در سطح مملكت دارد مى شود و شده است لكن اين بى انصاف ها مى خواهندمـايـوس كـنـنـد شـمـا را، ايـجـاد ياس كنند تا اينكه به واسطه ايجاد ياس هى كم كم دستبردارند از كار و بگويند كه كارى نشده . خوب ، تبليغات تاثير دارد در انسان ، خوب ،تبليغ ، تبليغ كه كارى نشده ، اين كارهائى كه شده را آدم يادش مى رود. توصيه به ملت در حفظ كيان مملكت و هدم اخلالگران شـما قوى باشيد چنانچه هستيد، شما ورزشكاريد و ورزشكارها قويند و مومن . ايمانتان راحـفـظ كـنيد و از اين حرف هائى كه اينها مى زنند و گفتگوهائى كه مى كنند ابدا خوف بهخـودتـان راه نـدهـيـد و تـوجـه بـه ايـن داشـتـه بـاشـيـد كـه مـمـلكـتمـال خـود شـمـاسـت و مـال خودتان را خودتان بايد حفظ بكنيد و كسانى كه در هر جا هستندبايد مملكت را به عنوان اينكه مال خودشان است خودشان حفظ بكنند و اينهائى كه شلوغكارى مى كنند بايد به آنها يا بى اعتنائى كرد يا مشت توى دهانشان زدو از بـيـن بـرد ايـنـها را تا مملكت آرامش پيدا كند و با آرامش ، آنوقت ساختن حسابى نهائىخواهد شد. مادامى كه آرامش در يك مملكتى نباشد و شلوغكارها و آن اشخاصى كه ريزه خوارآن رژيـم سـابـق بـودنـد و خـدمـتـگـزار بـه آن رژيـم سـابـق بـودنـدمـشـغـول شدند به اينكه شلوغكارى بكنند و نگذارند آرامش پيدا بشود، وقتى آرامش نباشدنـمـى شـود سـازنـدگى صحيح بشود. در يك شهرى كه آرامش نيست نمى شود در آن شهرديـگـر سـاخـتـمـان بشود و در آن شهر آسفالت بشود يا در آن ناحيه آسفالت بشود بايدآرامـش حفظ بشود تا به دنبال اين كارها بروند و من اميد وارم كه شماها با قدرت جسمى وروحى كه داريد در اين نهضت پيش برويد و ابدا به خودتان هيچ ياس راه ندهيد كه ياساز جـنود شيطان است . يكى از جنود شيطان ياس است و اين شياطين كه دارند ياس ايجاد مىكـنـنـد ايـنـهـا هـم از جنود شيطانى هستند و شما ياس به خودتان راه ندهيد، اميدوار باشيد،پـشـتـوانـه شـمـا خداى تبارك و تعالى است و مملكت ، مملكت امام زمان است و شما انشاءاللهپـيـروز خـواهـيـد بـود. و بـه خدا خداوند شما ورزشكارها را و اهالى قزوين را كه سوابقدارند و سوابق دينى دارند، خداوند همه را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته تاريخ : 12/8/58 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـينى در جمع اعضايى كميته ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامىاستانخراسان هراس منحرفين از تحقق اسلام بسم الله الرحمن الرحيم عـتـبه بوسى مولا على ابن موسى (ع ) از آرزوهاى من است . كرارا هم از خراسان اظهار لطفكـردنـد آقـايـان و دعـوت كـردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم ، آرزو دارم كه بيايم خدمتايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان ، لكن شما مى دانيد كه الان من گرفتارى هائى دارم ودر يـك اجـتـماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم ، از اين جهت عجالتا،موقتا معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ . اسـلام يـك خـار بـزرگـى شـده اسـت در چـشـم اشـخـاصـى كـه ازاول نـمـى تـوانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود،قلم ها و قدم ها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت ، حالا كه دولت طاغوت منقرض شدو تـا آخـر بـرگـشـت نـدارد و رژيـم جـمـهـورى اسـلامـى شـد، ايـنـهـائى كـه اسـلاممـثـل اسـتـخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند.تـمـام ايـن اخـتـلافـاتـى كـه مـى بينيد با شماها دارند، با كميته ها دارند، با دادگاه هاىانـقـلاب دارنـد، بـا روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است .آنـهـائى كـه نـمـى توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است وانـشـاءالله بـا مختواى خودش تحقق پيدا مى كند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اينحـقـيـقـت تـحـقـق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، بااسـمـاء مـخـتـلف ، با اسم اسلام ، با اسم خدمتگزارى به مردم ، با اسم فدائى خلق ، بااسـم هـاى مختلف ، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمده اند و اينها نمى فهمند بهايـنـكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور بهنـتـيـجـه كـه خـواهد مى رسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمىرسـد، لكـن مـشـكلاتى ايجاد مى كند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند،حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت ، آنجا را آبادكـنند لكن آنها كه نمى خواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمىخـواهـنـد، در آنجا به يك طورى فتنه گرى مى كنند و در هر مركزى با يك اسمى . همان هابـاز اسـلام را نـمـى خـواهـند، بعضى شان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مىخواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده است ، وحى را هم در آن تصرف مى كنند و به صورت ديگر در مى آورند. اشاعه ماديت ، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام مـن كـرارا ايـن مـطـلب را در نـجـف هـم گـفـتـم و ايـنـجا هم گاهى گفته ام كه ما در يك مدتىگـرفـتـار بـوديـم بـه يـك قـشـر از مـردم و بـه قـشـرى ازاهـل عـلم كـه ايـنـهـا اسـلام را از آن طـرف نـگـاه كـردنـد. عـرفـا اسـلام راقـبـول داشـتـنـد لكـن تـمـام مـسـائل را بـرمـى گـردانـدنـد بـه آن مـعـانـى عـرفـانـى ،مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيه اى در جهاد مى آمد آنها همان جهاد نفس رامـى گـفـتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است ،جـامـع هـمه اطراف است نظر مى كردند. من گفتم ما يك مدت هائى مبتلاى به آنها بوديم كهالبته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مى ديدند، يك بعد اسلام را نظرمـى كـردنـد. و يـك مـدتى اخيرا ما مبتلا شديم به يك عده اى كه اينها عكس آنها هستند، تماممـعـنـويـات را ايـنـهـا بـه مـاديات برمى گردانند. مى گويند مسلميم ، لكن نه توحيدشانتـوحيد اسلامى است و نه بعثت شان بعثت اسلامى است و نه نبوت شان نبوت اسلامى استو نـه امـامـت شـان و نه معادشان ، همه اش بر خلاف اسلام است ، نه اينكه تازه ، يعنى دهسـال ، پـانـزده سـال اسـت پـيـدا شـده انـد. در وقـتـى كـهاوائل شـايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدم ها كه معمم بودند يك روزى آمدندبـعـضـى شان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است ، جزا هم همين عالماست . اين آدم ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد ازطـرف يـك گـروهـى و بـيـشـتر از بيست روز، بعضى ها مى گويند بيست و چهار روز آنجامـانـد، هـر روز هم آمد پيش من ، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمامصـحـبـتـش هـم از قرآن بود و نهج البلاغه ، تمام صحبتش ، من سوءظن به او پيدا كردم ويـادم آمـد قـصـه اى كـه مـرحـوم سـيـد عـبـدالمـجـيـد هـمـدانـى داشـتـه اسـت كـهنـقـل مـى كـنـنـد كـه يـك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چندوقـتـى ايـشـان ديـده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش ، گفته بود تو من را مىشـنـاسى ؟ گفت بله شما از علمائيد. مى دانيد كه من مثلا اولاد پيغمبر هستم ؟ مى دانيد كه منپدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه ، چه ) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت ؟ بله همه اينها رامى دانم . خودت را هم مى شناسى ؟ بله ، يهودى زاده ام . همه پدرهايت يهودى بودند خودتهـم يـهـودى و تـازه مسلمان شدى ، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از منبـيـشـتـر مـسلمان شدى ، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم .شـنـيـدم كـه بـعـد رفـتـه و ديـگـر ايـشان را نديده بود. معلوم شد حيله اى بوده براى يككـارهـائى . از ايـن حـيـله ها هست . من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام ونـهـج البـلاغـه و فـلان و در خـلال حـرف هـايـش ديـدم كـه روى اعـوجـاج داردمـسـائل را، حـرف هـائى را مى زند. من هيچ حرف با او نزدم ، جوابش را ندادم ، فقط گوشكـردم كـه بـفهمم چه آدمى است ، فقط يك كلمه اى كه او گفت كه ما مى خواهيم قيام مسلحانهبـكـنـيـم ، گـفـتـم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست ، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مىبريد و كارى ازتان نمى آيد. يك دسته اى از اينها كه حالا شـمـا بـيـنـيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مى كنند، از اينسـنـخ جـمـعـيـت هـسـتـنـد كـه اسـلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرمفـرمـوده اسـت ، يك چيز ديگرى ، وارونه اش مى خواهند بكنند به يك صورت ديگرى ، درارتش همه چيزش را مى خواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسياراسـم اسـلام را مـى بـرنـد و بـسـيـار هم دلسوزى براى اسلام مى كنند، اما اگر دلسوزىبكنند، براى آن اسلام خودشان ، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلا نه ،اعـتـقـادى بـه اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد درصـد اسـلامـى شـدنـد و انـقـلابـى . حـالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد منانـقـلابـى نـيـسـتم . همه هم مى گويند ما از اول بوديم . الان همه اينهائى كه مى آيند، مىگـويـنـد ما حبس ها رفتيم ، چه كرديم ، مخالفت ها كرديم در زمان طاغوت . حالا ديگر اسمآن رژيـم پـيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست . اينها الان ازاسلام مى ترسند، سخت هم مى ترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است ، لكنايـنـهـا وحشت شان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست ، هيچ دين توحيدى براىاسلام خوب نيست ، اسلام مخالف با خيانت هاست ، مخالف با اين است كه اين جوان هاى ما رابه تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطوركـه ديـديـد كـشـيدند، به اسم تمدن بزرگ . اينها هم كه مى گويند اسلام ، نظير تمدنبـزرگ آن مـردك اسـت كـه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همهجـمـع شدند و نمى توانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مى خواهند بكلى اسلام راكنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام ،تـرويج ماديت را مى كنند بعضى شان . ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است ، ايناسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است ، مادياتش هم سالم ترينماديات ، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمان ها، همراه با جوان ها، همراه با اين روحانيونعزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مى بينند. يكوقتى است كه بايد رفت ، وظيفه است . لزوم بقاى كميته ها و دادگاه هاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور ايـن كـمـيـتـه هـا بـايـد بـاشـد. غـلط مـى كند كسى كه مى گويد كميته نه . كميته ها اگرنـبـاشـنـد، پـاسـدارها اگر نباشند، اين دادگاه ها اگر نباشند، كى مى تواند اين مملكت رااداره كـند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همينروحـانـيـون اطراف همه ولايات و اين جوان هائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردممـتـعـهـدى كـه بـراى خـدا قـيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درستكـردنـد آشفتگى ها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت بهايـنـها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى . اين كميته ها بايد باشند، اين پاسدارها بايدباشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مى كند كه به اينها حرفى زند.دادگـسـتـرى روى مـوازيـن خـودش بـرود، آن هـم مـوازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اينبعضى از اين روسـاى دادگـسـتـرى از هـمان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان ،نـبـايـد بـنـشـيـنـنـد و حكمفرمائى كنند و به دادگاه هاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا بهاهل علم ما كه در كميته ها هستند حرفى بزنند. غلط مى كنند اينها، اينهائى كه بايد بروندگـم بـشـونـد از ايـن مـمـلكـت ، حـالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى زنند. همين طوراشخاص ديگرى كه در استان ها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمى توانند و نبايد يكوقـتـى اهـانـت كـنـنـد راجـع بـه مـسـلمـان هـا، راجـع بـه ايـناهـل عـلمـى كـه مـشـغـول بـراى خـدمـت بـه ايـن خـلق هـسـتـنـد، بـراى پـاسـدارهـا كـهمـشـغـول خـدمـت هـسـتـنـد، بـراى كـمـيـتـه هـا كـه مـشـغـول خـدمـت هـسـتـنـد، براى دادگاه ها كهمشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمى توانى هى حرف مفت بزنى . اينها اصلاكـارى كـردنـد كـه مـجال دادند به شما كه مى توانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مىخواهد بگوئيد. قدرتمند باشيد، شما خراسانى ها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يكپـناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع ) است كه كسى كه يكهـمـچـو پـنـاهـگـاهـى دارد ايـن قدرتمند است . كميته ها قدرتمند باشند، دادگاه ها قدرتمندبـاشـنـد، عـلمـائى كه در آنجا در كميته ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرفهـاى مـفـتـى كـه بـعـضـى هـا كـه مـخـالف بـا ايـن انـقـلاب هـسـتـتـنـد و اسـلام در چـشم شانمـثـل خـارى فـرو رفـتـه اسـت ، اعـتـنـا بـه ايـنـهـا نـكـنـنـد. البـتـه مـن راجـع بـه بـعـضمسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورىكـه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشه هاى گنديده هم زير خاكگـنـدنـد، اگـر يـك وقـت هـم بـخـواهـنـد بـيرون بيايند قيچى شان مى كنند تمام مى شود.انـشـاءالله خـداونـد شـمـا را حـفـظ كـنـد، مـوفـق بـاشـيـد. مـن دعـاگـوى هـمـه هـسـتـم و شمااحـتـمـال ايـن را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويندرهـبـر. رهـبـرى مـطـرح نيست ، خدمتگزارى مطرح است . اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم ،خـدمـتـگـزارى مطرح است . ما همه با هم ، همه مجتمعا با هم دست به دست هم ، از پاسدارهاىعـزيـز تـا اهـل عـلم عـزيـز، تـا اهـل مـنـبـر عـزيـز، تـا اهـل كـمـيـتـه هـا، تـااهـل هـمـه ، مـا هـمـه مـلت بـا هـم . يـك مـمـلكـتـى اسـت مـال هـمـه ، يـك مـمـلكـتـىمـال هـمـه اسـت ، هـمـه مـوظـفـيـم ايـن مـمـلكـت را خـودمـان اداره بـكـنـيـم .حـال ديـگـر مـال خـودمـان ، مـنـافـع مـمـلكـت مـا را ديـگـر امـريـكـا نـمى تواند ببرد، منافعمـال خودتان است ، مملكت هم مال خودتان ، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعشمال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 13/8/58 بـــيـــانـات امـام خـمينى در جمع دانش آموزان و دانشجويان در دبيرستان حكيم نظامى قمبهمناسبت روز دانش آموز تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم بسم الله الرحمن الرحيم من امروز آمده ام د رميان شما دانشجويان عزيز به دو منظور: يكى بزرگداشت روز شهادتجـوان هـاى عـزيـز در دانشگاه در اثر هجوم وحشيانه مامورين جبار و يكى براى پيوند بينقـشـر روحـانى و قشر دانشگاهى و دانشجويان ، من اين پيوند را تبريك عرض مى كنم بهروحـانيون و تبريك عرض مى كنم به دانشگاهيان . من آمده ام تا پيوند خدمتگزارى خودم رابـه شـمـا عـزيـزان عـرضـه كـنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم ، خدمتگزار ملت هاىاسـلامـى ، خـدمـتگزار ملت بزرگ ايران ، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيون ، خدمتگزار همهقشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان . همه گروه ها در يك معنى مجتمع شوند و آن حفظ كشور و كيان اسلام است يك پيوند بايد بين اين دو قشر مترقى و اين دو مغز متفكر باشد، يعنى روحانيون عزيز ودانشگاهيان عزيز و يك پيوند بايد بين روشنفكران ، نويسندگان ، تمام كسانى كه منورالفكر هستند، با قشرهاى ملت ، با اين دو قشرى كه قبلا ذكر كردم باشد، برادران ما درهـر جا كه هستند و به هر شغل كه اشتغال دارند و به هر لباس كه هستند و به هر مرتبهاى كـه از دانـش و عـلم هـسـتـنـد بايد بدانند كه اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند،اجـتـمـاع فـكرى نداشته باشند، براى اين ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى اين كشوراسـلامـى خـدمـتـگـزار نـبـاشـنـد، كـار ايـن كـشـور و بـار ايـن كـشـور بـهمـنـزل مشكل رسد، مى رسد لكن مشكل مى رسد و اگر چنانچه اين قشرهاى متفرق ، اين گروههـاى مـتـفـرق ، ايـن آراء متفرق ، اين مسلك هاى متعدد در يك معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظكـشـور و حـفـظ كـيـان اسـلام ، با تحقق يك همچو معنا ما به مقاصد عاليه اسلامى كه همانمقاصد عاليه ملت ها و همان مقاصد مستضعفين است به زودى خواهيم رسيد. مقصد ما، استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى است مـا ايـنـهـمـه جوان داديم ، در دانشگاه ها جوان داديم ، در مدرسه هاى قديمى جوان داديم ، درمدارس عـلمـى و اسـلامـى و فـرهنگ جوان داديم ، در خيابان ها و بازارها و كوچه ها شهيد داديم كهبه مقصد برسيم ، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فرياد كشيدند و آن راخواستند: استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى . بـرادرهـاى عـزيـز مـن ، بـرادرهـاى روشـنـفـكـر، بـرادران نويسنده و صاحب قلم ، برادراندانـشـگـاهـى ، دانـشـجـويـان مـحترم ، روحانيون معظم ، بازاريان محترم ، كارگران عزيز،كارمندان محترم بيائيد به هم بپيونديد، بيائيد تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار مابـر مـنـافـع ايـن قشر مستضعف باشد، نگذاريد خون اين شهيدان هدر برود، نگذاريد زاغهنشينان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشينى ، نگذاريد ابر قدرت ها باز به طمع بلعيدن مابـيـفـتـند، نگذاريد توطئه هاى ابر قدرت ها و خائنين رشد پيدا كنند.اى قشرهاى روشنفكرواى قـشـرهـاى نـويـسـنـده ، قلم ها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اىدانشمندان ما، اى دانشجويان ما،اى فرهنگيان ما،دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راهايـن مـستضفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمهحـبـس رفتيد و اينمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان ، خلاصى از چپاولگرىچـپـاولگـران ، نـگـذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلم ها را در راه خدمت به اين خلق بهكـار بـيـنـدازيـد، گـفـتـار را در راه خـدمـت بـه مـسـتـضـعـفـيـن واعمال را در خدمت به مستضعفين . با وحدت ، اعجاز بزرگ تاريخ يعنى شكست همه ابرقدرت ها را ايجاد كرديد اى دوسـتـان مـن !اى بـرادران مـن ! از تـفـرقـه بـپرهيزيد و همانطور كه امروز روز پيوندروحـانـى و دانـشـگـاهـى و دانـشـجـويـان اسـت ، ادامـه بـدهيد به اين پيوند و روشنفكران ونـويـسـنـدگـان ، تـمـام قـشـرهـا به اين دو پيوند عزيز بپيوندند. شما ديديد با پيوندقـشـرهـاى مـخـتلف اعجاز بزرگ تاريخ را ايجاد كرديد و آن شكست همه ابرقدرت ها بود،امروز آنها از كار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مى دادند، وا مىدارنـد و از اجـتماع باز مى دارند، هر قشر شما با قشر ديگر تفرقه افكنى مى كنند، آنهابـيـن اقـشار تفرقه افكنى مى كنند، كمك نكنيد به اين تفرقه افكنى ها كه اين ، كمك بهدشـمـنـان كشور است ، به دشمنان اسلام است انتقاد اينقدر نكنيد بدون جهت ، بهانه گيرىنـكـنيد بدون جهت كه اين به نفع دشمنان ماست . هر روز نگوئيد انقلاب شد و هيچ نشد اينخـيـانـت بـه مـلت اسـت . مـلت هـمـه چـيز داد و بزرگترين چيز را به دست آورد و آن آزادى وكـوتـاهـى دسـت دشمنان و براى همين فرياد مى كرد و اين را به دست آورد، نگوئيد چيزىنـشد، شد و معجزه شد، آنهائى كه مى گويند نشد، براى تضعيف روحيه ملت است ، براىسـسـت كـردن اراده مـلت اسـت ، اين دانسته يا ندانسته خدمت به استعمار است ، اين دانسته يانـدانـسـتـه خدمت به رژيم منحط شاهنشاهى است . كارهاى بزرگى شد، كارهاى معجزه آسا،شـكـسـت طـاغـوت ، شـكـسـت ابـرقـدرت هـا، امـروز مـمـلكـت مـامستقل است احدى در او تصرف نمى تواند بكند و اجازه نمى دهيم كه چپ و راست در اين مملكتدخـالتـى بـكـنـد، اجـازه دهـيـم كـه ذخـائر مـا را به چپاول ببرند، از اين چيز بهتر چه مىخواستيد از يك انقلاب ؟ همان كه ملت مى خواست ، آزادى را مى خواست ، حاصل است ، همه الان آزاد نشسته ايد و در همه جا آزادمجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ توانستيد يك همچو اجتماعى را ايجاد كنيد. آزاديد، اينچـيـزى بـود كـه مـلت مى خواست و شد، مستقل هستيد، هيچ قدرتى به شماتواند حكومت كند،مـسـتـقـل هـسـتـيد و اين مطلبى است كه شد، اين چيزى است كه ملت مى خواست و شد. رژيم راساقط كرديد و جمهورى اسلامى را ايجاد كرديد و اين امرى است كه شد، اين سه مطلب راملت ما مى خواست و هر سه مطلب شد. اشكال تراشى براى تضعيف ملت است اى كوتاه فهمان ! اى خيانتگران ! اينقدر تزوير نكنيد كه چه شد، همان كه ملت مى خواستشد. ملت ما براى شكم قيام نكرده بود، ملت ما براى اين امور منحط قيام نكرده بود، ملت مابـراى آنـچه قيام كرده بود، شد، چطور مى گوئيد نشد؟ و از اين به بعد هم تمام خواستهـاى دسـت دوم مـلت انـجام خواهد گرفت . و نه قدرت هاى خارجى و نه توطئه هاى داخلى ونـه قـلم هـا و نـه گـفـتـارهـا نـمـى تـوانـد جـلوگـيـرى كـنـد از ايـنسيل خروشان . برادران من بدانيد كه اين مسائلى را كه طرح مى كنند و اين اشكالاتى كهمـى تـراشـنـد هـمه براى تضعيف شماست ، همه براى اين است كه شما را مايوس كنند، مىخـواهـنـد شـمـا را از اسلام مايوس كنند، آنهائى كه منافع خودشان را از دست داده اند يا درخطر مى بينند خواهند شما را مايوس كنند، مى خواهند شما را از قدرت خودتان مايوس كنندتـا سست بشويد و آنها به مقاصد خودشان برسند لكن بايد بدانند كه ملت ما ديگر نهسست خواهد شد و نه شما ديگر به مقاصد خودتان مى رسيد. اى ملت عزيز، قوى باش كه پشتيبان تو خداست ايـن اشـخاصى كه طرفدارى مى كنند از قدرت هاى بزرگ ولو به واسطه تضعيف ملت ،ايـنـهـا هـسـتند كه فرانسه شان آنطور است كه بختيار را پناه داده است و جوانان ما را بهحبس كشيده و آمريكايشان آن است كه جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مى كند اگردسـت بـرنـدارنـد از ايـن شـيـطنت ها، اگر او بختيار را بخواهد حفظ بكند و او محمد رضاىمخلوع را، ما با آنها به طور ديگر معامله مى كنيم ، ما نخواهيم گذاشت كه توطئه هاى آنهابـه ثـمـر بـرسـد و مـا بـا وضـع ديـگر با آنها معامله خواهيم كرد، ملت ما براى همه چيزحـاضـر اسـت ، توطئه ها را مى شكنيم و اين جرثومه هاى فساد را يا اصلاح مى كنيم و ياطـرد.اى مـلت عـزيز! قوى باش كه پشتيبان تو خداست ، با اراده مصمم به پيش برو كهنـگـهـدار تـو خـداسـت ، تـو بـراى خـدا و بـراى جـمـهـورى اسـلامـى قـيـام كـردى ،قويدل باش كه پيروز خواهى شد. خداوند انشاءالله جوان ها را براى ما حفظ كند، همه طبقات را براى ما حفظ كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 13/8/58 بـــيـــانـــات امـــام خـمـيـنـى در جمع مسوولين امور تربيتى نواحى نوزده گانه و دانشآموزانمدارس تهران قيام ملت ايران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود بسم الله الرحمن الرحيم شـما برادرها و خواهرها چه فكر مى كنيد راجع به امور انقلاب و چه تزريقاتى به شمامـى كـنـند راجع به اين نهضت ؟ من بايد به شما عرض بكنم كه نهضت ما با پيروزى آمدهاسـت و بـا پـيـروزى جلو مى رود و هيچ نگران اين معنا نباشيد براى اينكه يك ملتى وقتىكـه يـك مـطـلبـى را خـواسـت آن هـم مـطـلبى كه حق است ، حق ملت هاست ، يك ملتى كه تمامقـشـرهـايش نهضت كرد و بپا خاست و اين قيام هم قيامى بود كه حق خودش را مطالبه كرد،آزادى را مطالبه مى كرد، استقلال را مطالبه مى كرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را،يـك هـمـچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش ، همين اسباب اين شد كه نتوانستند. اينابـرقـدرت هـا سـال هـاى دراز اين حق را از اين ملت سلب كرده بودند و آزادى به هيچ وجهنـبـود، اسـتـقلال نبود، رژيم ، رژيم غير قانونى سلطنتى بود، نتوانستند كه حفظ كنند آنرژيـم را و نـتـوانـستند آن اختناقى كه سابق بود و سابقه داشت در اين مملكت ، باز نگهشدارند و نتوانستند وابستگى ما را به غير حفظ كنند. توطئه دشمنان جهت مايوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى مـا الان مستقليم ، مملكت مال خود شماست ، نه شرق ، نه غرب ، نه قدرت هاى بزرگ ، هيچكدام تصرف در اينجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى كه شما بيرونشانكرديد، با همان قدرت حفظ مى كنيد استقلال خودتان را، حفظ مى كنيد اين آزادى خودتان را،حـفـظ مى كنيد رژيم حاضر كه جمهورى اسلامى است . هيچ نگرانى نداشته باشيد، من بهشـمـا اطمينان مى دهم كه با اين روحيه اى كه در ملت ما پيدا شده است و با اين قيام مردانهاى كـه ملت ما كرد، شكست داد قدرت هاى بزرگ جهانى را، قضيه ، قضيه محمد رضا تنهانـبـود، قـضـيـه ، قـضـيـه آمريكا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضيه اينها هم نبود،قضيه همه ممالك ، دولت هائى كه يك روابطى با اينجا داشتند، همه دولت ها مخالفت مىكـردنـد، مـنـتـهـا بـعـضى ها به صراحت مخالفت مى كردند و بعضى ها به كنايه . در عينحـال كـه شما يك طرف بوديد همه قدرت ها يك طرف و نبايد به حسب حساب هائى كه اينحـسـابـگـرها كنند، نبايد ما پيروز بشويم ، نبايد اين سد را ما بشكنيم براى اينكه ما چهدستمان بـود، حـالا چـهـار تـا تـفـنـگ شـمـا مـى بـيـنـيد دستتان است اينها از غنائم جنگى است ، شماقـبـل از ايـن دسـتتان چيزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چيز داشتند و شما با دستخـالى لكـن با قلب پر از ايمان ، قلب هاى نورانى پر از ايمان و فريادهاى الله اكبر،در مقابل فرياد الله اكبر نمى تواند كسى بايستد. يك ملت سرتاسر، يك بچه اينقدرىكـه تـازه زبـان بـاز كـرده ، بـا سـايـر مـردم هـم صـدا الله اكـبـر و مـرگ بر شاه ، اينسـيـل خـروشـان خـراب كرد همه سدهائى كه در مقابل شما بسته بودند و الان شما پيروزهستيد منتها آنها حالا به دست و پا افتادند كه ناراضى درست كنند در صورتى كه شما ازاين پيروزى خودتان راضى هستيد، شما همان ها را كه مى خواستيد دستتان آمد. اين فريادهاچه بود؟! اين بود، (آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى )، الان دست شماست . چطور اينخـانـه خـراب هـا مـى گـويند چيزى گير ما نيامده ، اينهائى كه خواهند شما را باز مايوسكـنند، سست كنند، اينها مى گويند چيزى نشده است . مگر ملت چه مى خواست كه بشود. شماهـيـچ وقـت صـدا، فـريـاد كـرديـد كـه نـان مـى خـواهـيـم ؟! فـريـاد كـرديـدمـنزل مى خواهيم كى همچو فريادى ؟ همه تان با هم جمع شديد، زن و مرد، بچه و بزرگفـريـاد كـرديـد آزادى ، اسـتـقـلال ، جـمـهورى اسلامى . همانى كه ملت ما خواست دستش آمد،چـطـور ايـنـها مى گويند كه جمهورى اسلامى ، انقلاب شد چيزى دست ما نيامد. مگر انقلاببـراى چـه شـده بـود. انقلاب براى اين سه تا مقصد، سه تا مطلب بود كه اساس مطلباسـت . آقـا شما آزادى را كم چيزى فرض مى كنيد. از بالاترين نعمت هائى كه در عالم هستآزادى انسان است . انسان حاضر است همه چيزش را فداى آزادى خودش بكند. اين حبس سى وپـنـج ميليونى شكست و شما آزاد شديد. انقلاب شما كارى ازش نيامد؟ اينها اينطور تحقيرمـى كـنـنـد ملت ما را، اين نويسنده هاى ما اينطور تحقير مى كنند ملت را كه ملت انقلاب كردچيزى گيرش نيامد. خائنين تلاش مى كنند براى اينكه مردم را بازى بدهند مـلت هـر چـه خـواسـت گـيرش آمد. ملت گندم نمى خواست ، آن هم گيرش مى آيد، اما هيچ كسفـريـاد كرد در اين فريادها !!! كه ما فرياد كنند !!! كه ما گندم مى خواهيم ؟ فرياد كردكـه مـا خـانـه مـى خـواهيم ؟ ما اجاره خانه مى خواهيم ؟ ما منفعت مى خواهيم ؟ اينها اصلا مطرحنـبـود پـيـش مـلت مـا، مـلت مـا هر چيزى كه خواست به تمام عيار گيرش آمده ، البته رژيمجـمـهـورى اسلامى آمده است ، لكن خوب ، بايد محتوايش هم به تدريج گير بيايد. هيچ ازايـن صحبت هائى كه اين گوينده ها مى كنند، از اين مقالاتى كه اين نويسنده ها مى نويسندو از ايـن شـب نـامـه هـائى كه اين چپى ها منتشر مى كنند هر روز منتشر امروز شايد هفت ، هشتتـايـش پـيـش مـن آمـد، اين خانه خراب ها مى گويند كه حالا بدتر از زمان محمد رضا شد،بـراى ايـنـكـه الان زنـدانـى سـيـاسـى بـيـشـتر از آن وقت ها، سرتاته بگرديد اگر يكزنـدانـى سـيـاسى آدم پيدا كرديد كه توى حبس باشد، بله ، زندانى سياسى به آن معناكـه مـى خواهد اين مملكت را به عقب براند، هست در حبس هاشان از همان رژيم سابق ، از همانرژيـم سابق باز هم هست ، اما آنى كه آن وقت بود، با اينى كه حالاست مقايسه بكنيد، آنىكه آن وقت بود، بهترين فرزندهاى اسلام و بهترين فـرزنـدهاى ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترينخـيـانتكارها آنجا هستند. اينها فكر نمى كنند، مى دانند اما براى اينكه مردم را بازى بدهند،جـوان هـاى مـا را بـازى بـدهـند اين را نويسند كه حالا هم با آن وقت فرقى نكرده ، آن وقتزندانى سياسى داشتيم حالا هم زندانيان سياسى . اولا دروغ مى گويند كه اين سرتاسرمملكت پر زندانى ، خوب ، حالا كه مى گوئيم كه صحيح ، اما كى ها آن وقت زندان بودند،كـى هـا حـالا زنـدان هـسـتـنـد، آن وقـت امـثـال طـالقـانـى وامـثـال ايـنـهـا زندان بودند، حالا امثال نصيرى زندان است . حالا فرقى نكرده با آن وقت ؟!حـالائى كـه تمام آزادگان از زير بند ستم بيرون آمدند و آزادند الان ، الان همه مان با همآزادانـه نـشـسـتـيـم صحبت مى كنيم كه پيشتر امكان نداشت بر ايمان ، اينها آزاد، خائن ها درحـبـس ، آن وقت خادم ها به ملت ، خادم هاى به انسانيت ، به اسلام در زندان بودند، خائن هابـيـرون بودند اشتلم مى كردند، حالا خادم هاى ملت ، دوست هاى ملت ، خدمتگزارهاى به ملتبـيـرون هـستند، خيانتكارها، آن هم يك مشتشان ، خيانتكارها بيش از اينهاست بسيارشان فراركردند، بسياريشان هم اين زيرها گم شدند و بسياريشان هم خودشان را جا زدند كه اينهابـايـد به تدريج درست بشود. پس فرقى مابين آنوقت و حالا نيست ؟! در نظر توى بىاطـلاع از هـمـه چـى يـا بـااطلاع و خائن فرق نيست . تو فرقى مابين طالقانى و نصيرىچـون نمى گذارى ، از اين جهت نصيرى در حبس باشد يا طالقانى ، پيشت فرق نمى كندبـلكـه بـعـكـس اسـت ، تـو مـى خـواهـى او آزاد بـاشـد و او در حـبـس بـاشـد. حـالا كـهامـثـال ايـنـهـا بـيـرون آمـدنـد و دارنـد !!! و دارنـد !!! خـدمـت مـى كـنـنـد وامثال آن خيانتكارها يا فرار كردند يا چيز كردند، اين فرق كرده است . البته جنابعالى وامـثـال شـمـا و امـثـال شب نامه نويس ها و امثال آنهائى كه مى خواهند باز رژيم سابق را ياامثال او را به ميدان بياورند، به اين معنا مى گوئيد فرقى نكرده شما، البته پيش شماهم باز فرق كرده ، شما متاءسفيد از اينكه اين جمعيت خدمتگزار بيرون بيايند و آن جمعيت درحـبـس باشند، براى اين حبسى حالا دارد فرياد مى زند كه اى حبسى هاى ما چه ، اى حبسىهاى ما چه . اين حبسى هائى كه الان هستند، اين آقاى نويسنده اى كه به يك گروهى هستند،نـمى دانم چه گروهى ، زهر مارى هستند، اين اظهار تاءسف مى كند بر اينهائى كه حالا درزنـدان هـسـتـنـد مـثـل اظـهـار تـاءسـف امـريـكـا بـر قـتـل نـصـيـرى و هـويـدا وامـثـال اينها. البته همه از اين سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشيد، جوان هاخـواهـرهـا! عـزيـزان مـن ! هـمـه تـان بـا هم باشيد. اين حرف هائى كه اينها مى زنند درستتامل كنيد در آن كه اساس چه است كه مى گويند چيزى نشده است ، مى گويند آنجا هم حالاحبسى هست ، اين اساس مطلب درد اينها ببينيد چه است ، نمى فهمند اينها كه آنى كه ملت مىخـواهـد، شـد. نشد يعنى چه ؟ يعنى حالا باز رژيم سلطنتى است ؟ حالا باز امريكا در اينجاحكومت مى كند؟ حالا باز مستشارهاى آمريكا در اينجا حكومت مى كنند؟ حالا باز ما در توى حبسو تـبـعـيـد !!! عـرض مـى كـنـم !!! ايـنـهـا هـسـتـيـم ؟ حـالا مـمـلكـت مـامـال خـودمـان نـيـسـت ، ديـگـران مـى برند؟ حالا باز آن ظالم هائى كه آنقدر ستم به ما مىكردند باز مشغول همان كارها هستند؟ اينها نيست در كار، همه چيز تحقق پيدا كرد يعنى آنىكـه مـلت مـى خـواست ، ما خواست ملت را از فريادش بايد بفهميم ، خواست ملت ، يعنى همهملت خواستشان اين بود كه داد مى زدند، خواستشان اين بود كه !!! مى توانستند !!! مى گفتند، فرياد مى زدند روز و شب در پشت بام ها و درتوى خيابان ها به فرياد مى نشستند و فرياد مى كردند، سر تا ته فريادشان هر چهبـپـرسـيد جز اين سه تا كلمه نبود، ما در هيچ يك از اين فريادها نشنيديم كه خانه ما مثلاخانه خوبى نيست ، حتى اين زاغه نشين ها به فكر اين نبودند كه توى زاغه نشستند، تمامنـظـر، تـمـام خـواسـت ، ايـن سـه تـا مـطـلب بـود و ايـن سـه تـا مـطـلب تـمـامـشحاصل است . لزوم تـحـول فـرهـنـگـى در هـمـه شـؤ ون كـشـور بـراىنيل به پيروزى نهائى چـطـور جـمـهـورى ، انـقـلاب واقع شد و هيچ چيز نشد؟ انقلاب براى آن كه واقع شد، شد،انـقـلاب بـراى چـيـزهـاى ديـگـر نـبـود، براى اين بود. بله ، جمهورى اسلامى شده است امامـحـتوايش الان محتاج به يك زمانى است كه اسلامى بشود. شما توقع داريد كه دو هزار وپـانـصـد سـال تـعـليـمـات غـلط، حـالا مـا از آن دو هـزار و پـانـصـدسـال و ايـنـها را گذاشتيم ، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع داريد كه يكجـمـعـيتى كه پنجاه سال جوان هايش با اين تبليغات بزرگ شدند، بچه ها از سن كوچكىكـه چـشـمـشـان را بـاز كـردنـد تـا وقـتى كه به دانشگاه رفتند، تا وقتى كه به بازاررفـتـنـد، تـا وقتى كه به كارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندندكه تمدن بزرگ و آريامهر كذا، و يك رژيمى كه تمام اداراتش اداراتى بود كه برخلافمصالح كشور بود، از همه اش ، حتى هر جايش بگرديد، مصالح كشور مطرح نبود، مصالحخـود آنـهـا يـا مثلا فرض كنيد كه ارباب ها. اگر دانش به ما مى خواستند به جوان هاى مادانـش بـيـامـوزنـد، يـك دانـش اسـتـعمارى مى آوردند، اگر تعليم و تربيت بود، تعليم وتـربـيتى بود كه به نفع آنها باشد، تعليم و تربيتى كه به نفع خود كشور باشد،در كـار نـبـود. شـمـاهـا تـوقـع داريـد كـه ايـنـهـا كـه پـنـجـاهسـال در ايـن اداره كـار خـلاف كـردنـد، فورا متبدل بشود يك شيطان به يك ملائكه ؟ امكاننـدارد، تـدريـج لازم دارد، بـخواهند اينها را، ادارات را خالى كنند از اين جمعيتى كه اينقدرتربيت شدند، خوب ، اداره نمى شود، اين بايد به تدريج هى فرد خوب پيدا بشود جاىاين بگذارند، فرد بد را بگذارند كنار بايد بشود، هيچ چاره ندارند. اگر مملكت بخواهديـك مـمـلكـت مـسـتـقـل بـراى خـودتـان بـاشـد، بـايـد ايـن تـحـولاتحـاصـل بـشـود، يـك فـرهـنـگ اسـتـعـمـارى بـرگـردد بـه يـك فـرهـنـگاسـتـقـلال ، مـستقل . همه چيز بايد عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به يك مغزهاىمـسـتـقـل ، تـا ايـن نشود، ما نمى توانيم به آن پيروزى نهائى برسيم . به اين پيروزىرسـيديم كه اين پيروزى يعنى آنى كه ملت خواست اولش بود و از دلش فرياد مى كرد،به او رسيد، خدا به او داد، لكن خوب ، تتمه دارد. حالا خواست هاى ثانى هست ، خواست هاىثـانـى ايـن اسـت كـه همه ادارات ما اسلامى باشد !!! بشود !!! بازار ما يك بازار اسلامىبـاشـد، در كـشـاورزى كـه مـى رويـم ، بـبـيـنـيـم كـه اسلامى است ، در ادارات مى رويم دركـارخـانـه هـا مـى رويـم ، هـر جـا بـرويـم ببينيم كه قدم اسلام در آنجاست . خواست دوم هرمسلمانى است !!! و تو نگويد، اگر صحبتش نكند او خواست است ، !!! هر مسلمانى مى خواهدكـه اسـلام كـه يـك مذهب مترقى است و ابعادش تمام اينجاها را مى گيرد به همان تربيت وتـعـليـم اسـلامى كه با آن تربيت و تعليم انسانى يك جوان هائى رشد بكنند، يك ملتىرشد بكند و به آن تربيت تمام چيزهايش درست
|
|
|
|
|
|
|
|