بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 10, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بـا امريكا و روابط ما با !!! نمى دانم !!! شوروى و روابط ما با اينها يك چيزى است كهبـراى مـا يـك صـلاحـى دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است . رابطه بره با گرگ ،رابـطـه صلاحمندى براى بره نيست . اينها مى خواهند از ما بدوشند. اينها نمى خواهند بهمـا چـيزى بدهند. اينها اعلام مى كنند كه اين دوا در آنجا قدغن است ، در شرق بفروشيد. بهحـال مـا چـه فـكـرى مـى كنند اينها؟ آن دوائى كه آنجا قدغن است ، دوائى است كه مضر استلابد، تا قدغن كردند، اگر مضر نباشد كه قدغن نمى كنند، اين بايد آنجا فروش برود.آنها چه فكر مى كنند در حال شرق و در حال دنياى سوم ؟ اينها چه فكرى مى كنند؟ اينها راچـه جـورى تـصـور مى كنند؟ همين هائى هستند كه براى حقوق بشر و نمى دانم براى حتىحـقوق حيوانات مجامع دارند اما همه اش اين مجامع ، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسمحـقـوق بـشـر، حـقـوق خـودشـان را حـفـظ مـى كـنـنـد و حـقـوق مـا راپـايـمـال مـى كـنـنـد. ايـنـكـه مى گويند حقوق حيوانات هم بايد باشد، طرفدارى از حتىحـيـوانـات ، يـك طايفه اى مى گويند طرفدارى از حيوانات كه در ويتنام هزارها مردم را درسـايـر شـهرها هزارها، صدها ميليون مردم را به آتش مى كشند!! يك طايفه اى قضيه حقوقبـشـر را مـى گـويـنـد كه اين بشر را پايمال كردند و ما مع الاسف باورمان مى آيد از اينمـسـائل و گـويـنـدگـان ما از همين حقوق بشر و از همين ها پشتيبانى مى كنند. حقوق بشر رااسـلام مـى تـوانـد پـايـه گـذارى كـنـد كـه سـرانـشمثل على ابن ابيطالب است ، نه كسانى كه بشر را مى خورند و اسم حقوق بشر رويش مىگـذارنـد. شـرق بـايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند، از اين غفلتى كه آنهاايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم . اگر بيدار نشويم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايددانـشگاه ها بيدار بشوند، بايد از همين دبستان تا آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهىبـشـونـد و شـرق روى پـاى خـودش بـايـسـتـد. اگـر شرق روى پاى خودش نايستد، بازوابسته باشد، وابسته فكرى عمده است ، خيال كند كه همه چيزى از اوست ، تا يكى مريضمى شود به اطباء اينجا رجوع نمى كنند فورا بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان، نـمـى شـود اينجا، با اينكه يك دسته از اطباء كه آمدند اينجا من گفتم كه شماها، دانشگاههـاى مـا چـه كـردنـد تـا حالا كه حالا وقتى كه يك مريضى مى شود بايد بروند آنجا. مىگفتند ما مى توانيم معالجه كنيم لكن مردم اينجور شدند. اين افكار، افكارى است كه مملكتمـا را بـه تباهى دارد مى كشد كه همه چيز ما از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته بهآنـجـا بـاشـد. حـالا چـون اتـومـبـيـل مـا از آنجاست و برق ما هم نمى دانم چه و زهر مار ما ازآنجاست پس بايد فرهنگ ما از آنجا باشد، پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا بدانيدكـه ايـنـهـا بـراى ما هيچ صلاحى نمى خواهند، اينها كوشش مى كنند كه ما از حيوانات پستتـر بـاشـيـم ، اينها كوشش مى كنند كه ما يا اشخاصى بار بيائيم غربزده ، براى آنهاكـار بـكـنيم و اگر نه بمانيم در اين حال عقب افتادگى و ببرند آنها همه چيز ما را. شرقبـايـد بـيـدار بشود، بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آنقدر كه مى تواند. اگرمى توانست بايد تا آخر جدا كند، حالا كه نمى شود، تا آنقدر كه مى تواند بايد جدا كندلااقل فرهنگش را نجات بدهد.
اى فدائيان خلق ! شما از كجا اسلحه آورديد؟
جـوان هـاى ما را نجات بدهيد. دولت ها موظفند جوان هاى ما را نجات بدهند دانشگاه ها موظفندايـن جـوان هـا را نـجـات بدهند. مع الاسف افرادى كه از خود آنها، وابسته به آنها، وابستهبـه امـريـكـا و امـثـال ايـنـهاست ، الان در بين دانشگاه ها موجود، در بين دانشسراها موجود، درصحراها موجود، در كردستان موجود، در بلوچستان موجود، اينها اشخاصى هستند كه از آنهاارتـزاق مـى كـنـنـد و بـراى آنـهـا خـدمـت مـى كـنـنـد والا جـوان هـاپول از كجا آوردند كه يك وقت بگويند به دو هزار نفر، سه هزار نفر كارمند، نفرى چقدرمـا مـى دهـيـم كـه كـار نـكـنـنـد. پـولشـان كـجـا بـود؟ از كـجـا آمـده ايـنپـول ؟ ايـنـهـا كـه پـول نـدارند خودشان . اينها از آنجا دارد برايشان مى آيد. اين اسلحههـائى كه الان در كردستان به كار مى رود از كجاست ؟ اگر اينها خودشانند، واقعا مردمىهـسـتـند كه براى مملكت خودشان دارند خدمت مى كنند، اسلحه ها را بايد بپرسيم از آنها كهشـمـا از كـجـا آورديـد. اى فـدائيان خلق ! شما از كجا اسلحه آورديد؟ شما وقتى كردستانفـسـاد هـسـت مـى رويـد بـه كـردسـتـان ، حـالا كـه كـردسـتـان مـى بـيـنـيد كه نمى توانيدعـمـل بكنيد از قرارى كه مى گويند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى وآنجا. اسلحه را از كجا، پول را از كجا مى آوريد شما؟ جز اين است كه از خارج است ؟ از هرخـارجـى وقـتـى كـه جـوان هـاى مـا اسـتـفـاده بـكـنـنـد خـائنـنـد. از هـر خـارجـى ،پـول از خارج بگيرند براى فلج كردن مملكت ، اسلحه بگيرند براى فلج كردن مملكت ،بالاترين خيانت اين است . معذلك خودشان را روشنفكر و از آن طرف مردم را مى كشند، از آنطـرف مـنـتـشر مى كنند كه جمهورى اسلامى دارد كرد را مى كشد. جمهورى اسلامى مى خواهدكـرد را نـجـات بـدهـد از دسـت شـما، نمى خواهد كه كرد را بكشد. اينها گرفتارى هاست وگـرفتارى زيادتر از اين است لكن من به شما مژده مى دهم كه ما پيروز هستيم من به شمامـژده مـى دهـم كـه ايـن حـالى كـه مـلت مـا الان پـيـدا كـرده اسـت و ايـنحـال بـيـداريـى كـه مـلت ما پيدا كرده است ، نتوانند آنها پيروز بشوند و خود شما خواهيدپيروز شد. با قدرت فكر و تصميم ، با قوه به پيش برويد كه شما پيروزيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 5/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـع گـروهى از پاسداران سميرم و اعضاى جهادسازندگىاصفهان
توطئه اجانب و عمالش در تضعيف نيروهاى دفاعى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن امـيدوارم كه اين جوان هاى برومند ما بتوانند آن خدمت شايسته اى كه بايد، به اسلام وكـشـور خـودشـان هـست بكنند. و من اميدوارم كه با نيروى اسلامى وزير پناه اسلام بتوانيمبه مشكلاتى كه هست غلبه كنيم . عشاير ايران در زمان سابق يكى از پشتيبان هاى كشوربـودنـد كـه بـه واسـطـه سـلطـه اين رژيم و دستيارى اجانب اينها را يكى بعد از ديگرىتـضـعـيـف كـردنـد. ايـن عـشـايـر بـودنـد كـه مـى تـوانـسـتـنـد درمـقـابل اينكه ديگران بخواهند تجاوز كنند به كشور خودشان ، جلوگير باشند، لكن پدراين محمد رضا، رضاخان كه آمد، دستور اين را ظاهرا( داشت كه اين عشاير را تضعيف كند.البـتـه بـعـضـى از خان هايى كه در آن وقت بودند تعديات داشتند، لكن رضا خان از اينبـاب تـضـعـيـف كـرد آنـهـا را بـلكه شايد دستوراتى داشت كه نباشند اين كسانى كه مىتـوانـنـد از كشور خودشان دفاع كنند و نمى گذارند به ديگران تجاوز كنند، يك دستورهـم ايـن بـوده اسـت كـه عـشـايـر را از بـيـن بـبـرنـد. آنـهـا هـمـه قـدرت هـائى كـهاحـتـمـال مـى دادنـد كـه در مقابل اجانب ايستادگى كنند، شكستند، قدرت روحانيت را شكستند،قـدرت عـشـايـر را شـكـسـتند و هر جائى كه مى شد، مى توانستند، اينها را از بين بردند،اينها را از بين بردند و كوچ دادند.
از ايـن جـهت يك خيانتى به ايران كردند و حالا كه دست اينها كوتاه شده است بايد عشايرايـران بـه وظـائف مـلى خودشان عمل كنند. و طورى نكنند كه گفته بشود كه حالا كه رژيمرفـتـه اسـت ايـنـهـا بـه جـان مردم افتادند. بايد اين جهت خيلى مراعات بشود كه همه جهاتاسلامى باشد.
كوشش در خودكفائى كشاورزى گامى به سوى رهائى از سلطه ابرقدرت ها
يـك كـشـورى كـه الان مـال خـودتـان شـده اسـت ، ايـن اسـت كـه زراعـت ، الان يك زراعت است .فـصـل زراعـت پـائيـزى اسـت ،ايـن زراعت را كوشش كنيد كه به طور شايسته انجام دهند. مااگـر چـنـانچه زراعت خودمان ، كشاورزى خودمان نتواند كفاف براى خودمان باشد، دستماندراز بـاشـد پيش امريكا و امثال امريكا براى ارزاقمان ، وابسته خواهيم بود، نمى توانيمكارى انجام بدهيم ، آنوقت در جهات سياسى هم بايد وابسته بشويم . بايد شماهائى كه، مـردمـى كـه مـسـوول كـشـاورزى بـودنـد، بـاز هـممـشـغـول بـاشـنـد و كـسانى كه پيشتر به واسطه مشكلاتى كه برايشان ايجاد شده بودنمى توانستند عمل بكنند، حالا عمل
كـنـنـد، دولت هـم لازم اسـت كـه پـشـتـيـبـانى كند از كشاورزها، همراهى كند با آنها، هم آنهامشغول باشند، هم دولت ، تا اينكه راجع به كشاورزى كه يكى از امور مهمه مملكت ماست ومـا بـايـد صـادر كـنـيـم مـحـصـولات خـودمان را به خارج ، اينطور نباشد كه ما باز هم هىگرفتار باشيم ، دستمان پيش خارجى ها دراز باشد براى اينكه نان به ما بدهند.
ايـن بـراى !!! يـك مـمـلكـتـى اولا به !!! مملكت اسلامى عار است كه دستش را دراز كند طرفامـريـكا كه شما نان ما را بدهيد، حالا بفروشيد به ما، اين يك عارى است براى ما. ما بايدخـود كـفا بشويم در همه چيز، منجمله در قضيه كشاورزى . ايران مملكتى است كه كشاورزىاو بـايـد كـشـاورزى غـنـى اى بـاشـد. ايـران مـى تـوانـد كـه يـكـى از اسـتـان هـايـشمـال خـودش را كـفـاف بـدهـد و مابقى صادر بشود. چرا بايد ايران محتاج باشد به غير؟ايـنـهـا ايـن كار را كردند. به اسم اصلاحات ارضى ، بكلى كشاورزى را از بين بردند ومـمـلكـت مـا را بـه تـبـاهـى كـشيدند. حالا با خود شماهاست ، با خود كشاورزهاست كه كارىبـكـنـنـد، مـسـامـحـه نـكـنـنـد، مـمـلكـت مـال خـود شـمـا الان شـده اسـت ، مـمـلكـتمال خودتان است ، خودتان بايد آبادش بكنيد.
يـك بـاب ، بـاب كـشـاورزى اسـت كـه بـايـد كـشـاورزى بـه طـور شـايـسـتـهعـمـل بـشـود و در طـرف شما كه مناطق كشاورزى است و در هر منطقه اى ، ايران تمام مناطقشتقريبا!!! مناطق كشاورزى است و در همه مناطق كه زمين دارند و صلاحيت دارد زمين ها از براىكـشـاورزى ، كـشـاورزى بـكـنـند. در جهات اسلامى و شرعيش البته حفظ بكنند و كشاورزىبكنند تا انشاءالله از اين جهت مستغنى شويم .
وظيفه كارگران و كارمندان دولت در اصلاح كارخانه ها و وزارتخانه ها
بـاز يـكـى از گـرفـتـارى هـائى كه هست قضيه كارگرهاست كه در كارخانه ها يك قدرىاخـلال مـى شـود، كـم كـارى مـى شـود، بـيـكـارى مـى شـود. ايـن كـارخـانـه هـامـال خـودتـان اسـت ، حـالا بـايـد شـمـا هـم ، كسانى كه در كارخانه ها هستند، آنها هم كارىبـكـنـند، بلكه كار را زيادتر بكننند از سابق تا جبران بشود. چنانچه يكى از مشكلات وچـيـزهـائى كـه هست ، قضيه كارمندهاى دولت است . كارمندهاى دولت هم از قرارى كه اطلاعبـه ما مى دهند كارى نمى كنند، كم كارى مى كنند، اين تشريفات طاغوتى ، باز هست اينهاغـلط اسـت ، اينها بايد همه تبديل بشود و در صدد برآيند كه اصلاح بكنند. وزارتخانههـا در صـدد بـرآيـند كه هر كدام خودش را اصلاح بكنند. تا كى بايد ما در قيد و بند اينمـسـائل طـاغـوتـى بـاشـيـم . يك مطلبى كه دولت تصويب هم مى كند، وقتى كه گرفتاركـاغـذبـازى هـا مـى شـود باز تا مدتى اين گرفتارى وجود دارد و اين شكايات مكرر داردبراى ما مى آيد. در هر روز شايد شكايت بيايد از دولت ، از كارمندها، از ادارات ، از اينها.اينها بايد اصلاح بشود. نمى دانم كى مى خواهند اصلاح بكنند اين امور را.
لزوم پاكسازى منحرفين از تلويزيون
در هـر صورت من از شماها متشكرم و از اين مادرها و برادرها كه در جهاد سازندگى هستند وزحمت كشيدند خيلى تشكر مى كنم . من
وقـتـى كـه در تلويزيون اين جهاد سازندگى را ارائه مى دهند، البته آنطورى كه بايدارائه نـمـى دهـنـد، دسـت هـائى در تـلويـزيـون هـسـت كـه انـحـراف پـيـدا مـى شود در آن ومـثـل ايـنـكـه مـديـران تـلويـزيـون درسـت نـمـى تـوانـنـد بـرسـنـد بـهمـسـائل ، دسـت هـائى فـاسـد هـسـت كـه بـسـيـارى از كـارهـا و بـسـيـارى از چيزهائى كه درتـلويـزيـون هـسـت چيزهاى انحرافى است . بسيارى از شعارهائى كه در تلويزيون هست ،اشـعـارى كه در آنجا مى خوانند، چيزهائى كه در آنجا مى كنند از همين گروه هاى انحرافىاست . اينها بايد اصلاح بشود. تا كى بايد باز تلويزيون ما تابع مسائلى باشد كههمه اش انحرافى است ؟ يك مساله انحرافى را چند دفعه د ر تلويزيون گويند، اظهار مىكـنـنـد، آن مـصـاحـبه چى ، مى رود مصاحبه كند، توى دهان مى گذارد چيزهائى را كه براىناراحتى مردم است ، چند دفعه تكرار مى كند يك مطلب را، كه از آنها يك اقرارى بگيرد هركـه آنجا هم كه مى گويد حالمان خوب است آن باز اصرار مى كند به اينكه مردم را وحشتبـيـنـدازد كـه كـارهـا هـيـچ كـه خوب نيست ، همه جهات فاسد است . اينها را بايد بريزيدبـيـرون از تـلويـزيون . اگر نمى توانند، من بفرستم بكنند اين كار را. چرا اين مسامحهايـن هـمـه دارد مـى شود و در همه جا دارد مسامحه مى شود و ما نمى دانيم بايد چه بكنيم باايـن وضـعـى كـه هـسـت . هـمـه شـان اهـل مـسـامـحـه هـسـتـنـد، هـمـه شـاناهـل ايـن هـستند كه مى خواهند براى خودشان يك مساله اى درست بكنند كه مبادا يك قلمى برخلافشان گفته بشود. بايد يك جورى عمل بكنند كه موافق رضاى خدا باشد، موافق مسيرملت باشد. بايد اين امور اصلاح بشود. اگر اين امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده مى مانيم. و جـهـاد سـازنـدگـى را در عـيـن حـال بـعـضـى از جـاهـايـش كـه مـى بـيـنـيـم خـيـلىخوشحال مى شويم .
ملت ، با وحدت و اتكال به خدا در اصلاح امور كشور بكوشند
و مـن امـيـدوارم كـه خـود مـلت هـيـچ اتـكـال بـه قـواى ديـگـر نـكـنـد، خـود مـلتمـشـغول بشوند به اصلاح كارهايشان و اميدوارم كه با وحدت كلمه ملت و با پشتكارشانكارها اصلاح بشود و مملكت ما سر و سامان پيدا كند و مطمئن باشيد كه اين وضعى كه الانداريـد كـه خـانـم هـائى كـه مـثـلا بـايـد در شـهـرهـا بـاشـنـد و بـه رفـاه !!! بـهقـول آن سـابـقـى هـا باشند !!! حالا مى روند از دهات و از جهاد سازندگى وارد مى شوندمهندسين مى روند، اطبا مى روند، تحصيلكرده ها مى روند، اين همدردى كه پيدا شده است دربـيـن مـلت مـا، اسـبـاب اطـمـيـنـان اسـت كـه انـشـاءاللهمسائل حل بشود و ما بر همه مشكلات غلبه كنيم و انشاءالله اطمينان داشته باشيد كه شماپيروز هستيد. همه مسائل به دست خودتان حل مى شود و من اميدوارم كه كردستان هم به دستشـمـا جـوان هـا و بـه دسـت پـاسـدارهـا و بـه دسـت ارتـش و ژانـدارمـرى و ايـنـها چيزهايشحل بشود. اين مسائل چيزى نيست و با قدرت پيش برويد. خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 6/8/58
بيانات امام خمينى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم  
قم ، شهر هميشه پيشقدم در امور نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اين حالى كه هستم و ملاحظه مى فرمائيد، كمتر موفق شدم كه برادرهاى قمى خودم رااز نزديك ببينم و آن علاقه اى كه من به اين جوان ها دارم ، البته به همه جوان ها لكن قمكـه مـحل خود ماست و م ما سوابق زياد با اين آقايان داريم ، علاقه خودم را به آنها تقديمكنم ، اين مساله بايد براى همه ملت ، توجه به آن بشود كه امروز كه اين مملكت به دستتـوانـاى شـمـاهـا (و مـبـدا آن از قـم بـود) بـه دسـت شـمـا افـتـاده اسـت و كـشـورمـثـل خانه خود شما هست بايد خود صاحبخانه ها به فكر خانه هايشان باشند. صاحبخانهها ملت هستند و خصوصا اين طبقه اى كه كار مى كنند، اين طبقه اى كه زحمت مى كشند براىمـلت خودشان و اين خانه اى كه الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است بايدخودتان به فكر آن باشيد. قم هميشه پيشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودممـسـائل را گـفـتند و زحمت هاى شما و فعاليت هاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتانگفتند، بايد تشكر كنم ، هم از آقا و هم از همه آقايانى كه شركت كردند در اين امور و مىكـنـنـد. بـايـد هـمـه اسـتـان هـا و شـهـرسـتـان هـا و روسـتـاهـا، يـك دسـت بـا هـممشغول بشوند براى ساختن .
قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعاليت همه جانبه اقشار
من اين را باز هم گفتم به بعضى از گروه ها كه انسان خجلت مى كشد كه يك كشورى كهبـايـد صـادر كند و صادركننده باشد دستش را پيش آمريكا، اين دشمن ملت و دشمن بشريتدراز كـنـد و از او كـمـك بـخـواهد و او هم كمك را همين طورى به ما نمى دهد. آنها روى مقاصدخـودشـان اگر بخواهند كمك بكنند كمك به خودشان هست ، نه كمك به ما و!!! اين !!! بايدما اين عار را از كشور خودمان بزدائيم . به فعاليت جوانها، به فعاليت قشرهاى مختلف ،كـشـاورزى مـان را بـايـد هـمـچـو تـقـويـت بـكـنـيـم كـه بـعـد از يـكـى دوسال صادر كننده باشيم ، ديگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مى دانيد كه اگر چنانچه مااحتياج داشته باشيم در ارزاقمان به خارج ، اين وابستگى براى ما اسباب اين مى شود كهدر امور سياسى هم وابسته باشيم ، و ما بايد وابستگى مان را از اجانب و از غرب و شرققـطـع كـنـيـم . اگـر مـا بـخـواهـيـم كـه مـمـلكـتـمـان يـك مـمـلكـتمستقل آزاد مال خودمان باشد، بايد در اين امورى كه
مـربـوط بـه اقـتـصـاد اسـت ، مـربوط به فرهنگ است ، مربوط به امور ديگر كشور استخـودمـان فـعـاليـت كـنـيـم و نـنـشـيـنـيـم ديـگـران انـجـام بـدهـنـد. دولت هـممثل خود شما يكى از افراد اين مملكت است ، آن هم به اندازه قدرتش بايد همراهى كند لكن مانبايد بنشينيم كه دولت همراهى بكند و اگر او نكند ما كارى نكنيم . شما الان مى بينيد كهبـه طـورى كـه آقـا فرمودند آنقدر كار پيش برديد با همت خودتان بدون اينكه به شمايـك كمك صحيحى كرده باشند، حالا از اين به بعد هم همه ملت اينطور بايد باشد. بايدهمه دست به دست هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.
اغـفـال يـك مـلت رشـيـد و مـتـحـول ، رويـائى اسـتباطل
شـمـا مـى بـيـنـيـد كـه الان تـوطـئه هـا بـاز در كـار اسـت و امـريـكـا كـه دشـمـن شـمـارهاول بشر و ماست باز اين شخص خائن را با بهانه اينكه مريض ‍ است برده است امريكا و مانـمـى دانـيم كه آيا صحيح مى گويند يا نه ، بلكه بعضى اطبائى كه در آنجا بودند ومـطـالعـه بـعـضـى پـرونـده ها را كردند گفتند مرض اين مرضى نيست كه احتياج به آمدنآمريكا باشد، او در همانجا هم كه بود مى شد كه همانجا باشد و معالجه كند. از اين معلوممـى شـود كـه يـك تـوطـئه اى در كـار اسـت ، البـتـه ديـگـر مـحـمـد رضـاقـابـل ايـنـكـه يـك آدمى بشود و بتواند يك نفسى بكشد اين نيست لكن اين را آلت قرار مىدهـنـد. ايـن قـدرتـمـنـدهـا و شـيـاطين اين را آلت قرار مى دهند براى اينكه با آليت اين ، يكفـعـاليت هاى ديگرى بكنند و بك تيپ هاى ديگرى و قشرهاى ديگرى برايشان خدمتگزارىبـكـنـنـد لكـن بايد اين مطلب را بدانند كه شما ديگر دستتان كوتاه شد از ايران ، ديگرشـمـا نـمـى تـوانـيد دوباره همان مسائلى را كه براى بدبختى اين ملت پيش آورديد پيشبـيـاوريـد. مـلتى است كه خودش ديگر بپاخواسته است و همه تكليف خودشان را مى دانند.ايـن تحولى كه الان در ملت پيدا شده است كه يك نمونه اش شما جوان هاى عزيز من هستيدكـه مـشـغـول ايـنـطـور فـعـاليـت هـا هـسـتـيـد، زن هـا مـشـغـول فـعـاليـت هـسـتـنـد، مـردهـامـشـغـول فـعـاليـت هـسـتـنـد، جـوان هـا هـمـه مـشـغـول فـعـاليـت هـسـتـنـد، ايـنتحول ديگر طورى است كه پشتوانه اين كشور است . آنوقت اينها مى توانستند رخنه بكنندبـه ايـنـجـا كـه ايـن تـحـول حـاصـل نـشـده بـود، ايـن بـيـنـائى بـراى مـلت مـاحـاصـل نشده بود. حالائى كه از هر فردى بپرسى كه دشمن تو كيست مى گويد دشمن منغـرب و شـرق اسـت و امـريـكـا هـم در درجـه اول اسـت ، صـهـيـونـيـسـت هـم در درجـهاول اسـت ايـن را ديـگـر نـمـى تـوانـيـد شـمـا اغـفـال بـكـنـيـد، ايـن مـلت را نـمـى تـوانـيـداغـفـال بـكـنـيـد. بـيـخـود مـتـشـبث شديد كه يك جنازه اى را ببريد در كشور خودتان و او رابـخـواهـيـد آلت دسـت قرار بدهيد. البته ما اعتراض داريم به اينكه دشمن ما را و جنايتكاردرجـه اول را بـه مـلت ما خيانتكار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مى كنيم كه بايدايـن را بـه ما تحويل بدهند. ما از او طلبكار هستيم ، ما خزائن مان پيش اينهاست ، بانك هاىخـارجـى از پـول هـاى مـلت ما كه به وسيله شخص او و اتباع او ذخيره شده است الان موجوداست و ما آنها را لازم داريم و بايد براى ملت خودمان اخذ بكنيم و امريكائى كه ادعا مى كندكـه مـا در ايـن نـهـضـتـى كـه بـوده اسـت مـا هـم حـالاخوشحال هستيم ، اين حرف هائى است كه مى زنند والا در حالى كه
نـهـضـت بود، همين آمريكا، من كه پاريس بودم كرارا فرستادند به اينكه شما شاه را حالاكـاريـش نـداشـتـه باشيد، بگذازيد باشد چه بعد هم بختيار را. در عين حالى كه اينطوربوده است حالا آن آمريكا هم انقلابى شده است !!
اشكالتراشيهاى بيمورد دليلى روشن بر عدم رشد سياسى
هـمـانـطـورى كـه حالا ملاحظه مى كنيد كه هر كس مى آيد اينجا اشخاصى كه من مى شناسمآنـهـا را چـه جـور اشـخـاصـى هـسـتـنـد، مى آيند اينجا ادعا مى كنند كه ما در زمان سابق چهفـعاليت ها كرديم و چه مجاهده ها كرديم و چه زجرها كشيديم ، در صورتى كه من مى دانمكـه در زمـان سابق آنها در رفاه بودند و هيچ فعاليتى هم نكردند، اگر هم فعاليت كردهباشند فعاليت هائى بوده است كه برخلاف مسير ملت بوده . حالا اين يك مساله اى است كهديگر رسم شده و چون ديدند كه يك سيل خروشانى در حركت است و اگر چنانچه بخواهندخـلاف ايـن را بـگـويـنـد ايـن سـيل آنها را مى برد، البته بعضى از آنها باز هم يك حرفهـائى مـى زنـند و من ميل دارم كه اين همه اين روشنفكرهاى به اصطلاح و همه اين دانشگاه وروسـاى دانـشـگـاه و مـعـلمـيـن دانـشـگـاه و اسـاتـيـد دانـشـگـاه و هـمـه ايـن قـشـرهـا، مـنمـيـل دارم كـه ايـنـهـا هـمـه بـه فـكـر ايـن مـمـلكـت بـاشـنـد، هـى بـه فـكـر ايـنـكـهاشـكـال بـكـنـنـد و بـنـشـيـنـنـد هـى اشـكـال بـه ايـن ، اشـكـال بـه دادگـاه هـا واشـكـال بـه پـاسـبـان هـا و اشـكـال بـه پـاسـدارهـا واشـكال به دولت و اينها، اين كاشف از اين است كه ما باز رشد سياسى نداريم . اگر يكمـلتـى رشـد سـيـاسـى داشـتـه بـاشـد، آن روزى كـه مـى بـيـنـيـد كـه ازچـنـگال اين گرگ ها، اين ملت نجات پيدا كردند و ممكن است كه آن ريشه هاى پوسيده بازبه هم پيوند بكنند و اسباب زحمت بشوند براى اين ملت ، بايد همه اينها با هم دست بههـم بـدهـنـد، ديـگـر آن نـنـشـيند توى منزلش با الفاظش يا قلمش يا با مقاله اش مطالبىبـگـويد كه برخلاف مسير ملت است ، اين دليل بر اين است كه ما رشد نداريم ، هر چه همروشـنفكر باشيم لكن رشد سياسى يك مساله ديگر است . هر چه هم عالم باشيم لكن رشدسـيـاسـى يك باب ديگر است . ما اگر رشد سياسى داشته باشيم حالا يك كشورى كه ازخـودمـان شـده و مى توانيم در اين كشور زندگى صحيح بكنيم ، زندگى انسانى بكنيم ،زندگى آزاد و مستقل بكنيم ، نبايد همه گروه گروه بشويم كه در ظرف مثلا چند ماه دويستگـروه بـا اسـمـاء مـخـتلف و با حرف هاى مختلف و باز همان مسائلى كه در صدر مشروطيتبـراى شـكـسـتـن آن قـدرت هـائى كـه آن وقـت مـجـتـمـع شـده بـودنـد بـاز حـالا دوبـارهمشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اينها و مع الاسف احزاب هم كه درايـن مـمالك پيدا مى شود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مى زنند. نبايد حالا مردم يكهـمچو كارى را بكنند. اقشار ملت ما بايد همه دست به هم بدهند و اين مملكت را نجات بدهندنـه ايـنـكه حالا بنشينند هر چه مى خواهند به دولت حمله بكنند، هر چه خواهند به ملت حملهبـكـنند، هر چه مى خواهند به مجلس خبرگان حمله بكنند، هر چه بخواهند به كميته ها و هرچـه بـخـواهـنـد بـه پـاسـدارهـا و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اينها حمله بكنند وتـضـعـيـف بـكـنـنـد. امـروز تـضـعـيـف مـلت و پـاسـدار و ايـن قـشـرى كـه الانمـشـغـول خـدمـت هـسـتـنـد، خيانت به اين مملكت است . بايد ما دست برداريم از اين افكارى كهداشتيم و داريم كه ما هر چه دلمان مى خواهد
بـنـويـسـيـم (چـون خـوب مـى نـويـسـم فـكر اين نباشم كه چه چيز مى نويسم ) گاهىنـويـسـنـده هـا ايـنـطـورى هـسـتـنـد، نـويسنده اند، خوب چيز مى نويسند لكن چيز خوب نمىنـويـسـنـد، يـك مـساله مضر به مملكت را خيلى قشنگ و آب و تاب دار و طورى كه پسند مثلابعضى جوان ها باشد نويسند لكن محتوايش مضر به مملكت .
دعوت از روشنفكر نمايان و مدعيان خلق به حركت در مسير ملت
آقـايـان ! به خود بيائيد نويسنده هاى ما! گوينده هاى ما روشنفكرهاى ما! اين مملكت حالا ازخـودتـان هـسـت ، بـنـشـيـنـيـد هـمـه دسـت بـه دسـت هـم بـدهـيـد، بـا ايـن قـشـرهـائى كـهمـشغول فعاليت هستند شما هم فعاليت كنيد. اين بيچاره هائى كه خانه مى سازند، حمام مىسـازنـد، مـسـجـد مـى سـازنـد، داروخـانـه درسـت مـى كـنـنـد وامـثـال ذلك كـه حـالا آقـا شرح يك مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشينيد كمك بكنيد.نـمـى توانيد برويد حمام بسازيد، لااقل حمام را خراب نكنيد، نمى توانيد برويد در بينكـشـاورزهـا درو بـكـنيد، لااقل با قلم هاى خودتان اين دروگرهاى ما را اذيت نكنيد. من متاسفمواقـعـا كـه مـى بـيـنـم يـك اشـخـاصـى كـه ممكن است به درد يك مملكتى بخورند دارند يككـارهـائى مـى كنند كه اگر چنانچه انشاءالله اين نهضت پيش ببرد و پيش مى برد (مطمئنباشيد كه شماها پيروز هستيد و متكى به خدا چون هستيد خداوند با شماست ) من متاسفم كهاگـر ايـن مملكت آنطورى كه ما مى خواهيم پيش ببرد، آن آنوقت اينها ديگر به درد ما بايدبگوئيم نمى خورند براى اينكه كسى كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مى كند، كسىكـه در بـيـن انـقـلاب شـروع مـى كـنـد چـيـزهـائى را گـفـتـن كـه در امـريـكـاعـمـال صـهـيـونـيـسـم مـى گـويـنـد (ايـنـهـا نـيـسـتـنـد، مـن نـمـى گـويـم ايـنـهـاعـمال او هستند، نفهمند بعضى شان همان حرف هائى كه آنجا مى زنند، اينها مى زنند) خوبوقـتـى ايـن انـقـلاب به آخر رسيد ديگر جاى شما را نمى گذارند در اين مملكت باشد و مامـيـل داريـم شـما كار بكنيد توى اين مملكت چرا خودتان را در بين ملت ضايع مى كنيد؟ چراخودتان را از ملت جدا مى كنيد؟ چرا يك نهضتى كه تا اين اندازه جلو رفته است شما كارىمـى كـنـيـد كـه خـداى نخواسته اين توقف بكند يا يك قدرى ديرتر به مقصد برسد؟ بهمـقصد مى رسد لكن ممكن است كه حرف هاى شما ديرتر اينها را به مقصد برساند چرا هرروز يك كارى مى كنيد كه جوان هاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمىدانم بروند در خيابان ها و اين كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است ؟ آخر فكرى بكنيدشـمـا، بنشينيد همه تان با هم جلسه كنيد، فكر بكنيد. هى ننشينيد و بنويسيد و بر خلافمـسـيـر مـلت هـم بنويسيد. من همين امروز يك روزنامه معوجى كه پيش من آمد ديدم ، سرتاسرديـشـب يـك قـدرش را نـگـاه كـردم ، البـتـه حـالش را هـم نـداشـتم بخوانم . سرتاسر يكروزنـامـه اى بـا ايـنـكـه خـودش را مـثلا گويد كه ما با خلق ، كذا هستيم سرتاسرش همهچـيـزهائى است كه برخلاف مسير ملت است ، آخر چرا بايد اينطور باشد؟ چرا شمائى كهمـدعـى هـسـتـيـد كـه مـا بـا ملت موافقيم ، مدعى هستيد كه ما خدمت براى ملت كنيم ، چرا بايدروزنامه شما اينطور تحريك آميز باشد؟ چرا روزنامه شما بايد اينطور باشد كه جوانهاى ما را منحرف كند؟ يك قدر فكر بكنيد، يك قدر توجه
بكنيد، به خود بيائيد.
مـن از شما قمى ها هميشه متشكر بودم و حالا هم متشكرم و براى شما و براى همه ملت دعا مىكنم . خداوند انشاءالله شمارا حفظ كند. همه ما را در پناه امام زمان سلام الله عليه حفظ كندو خدمتگزار به اين مملكت قرار بدهد. همه را تاييد كند انشاءالله .
تاريخ : 6/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى بـــا نـــمـايـندگى دانش آموزان تبريز و اعضاى جهادسازندگىفيروزآباد
انقلاب ايران بهترين انقلابى بوده است كه در دنيا تا كنون پيدا شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن اول تـشكر كنم از همه خواهرها و برادرها كه از راه هاى دور آمده اند و در اين اطاق كوچكمـلاقـات كـنـنـد و مطالب خودشان را بگويند تا آنجائى كه من هم مى توانم مطالبى بهآنها عرض كنم . من مطلعم از اينكه گرفتارى زياد است و مطلعم از اينكه در همه جا آشفتگىهـا هست و البته اينطور آشفتگى ها دنبال يك انقلاب بزرگ هست و بحمدالله آشفتگى هائىكـه در ايـران پـس از انقلاب هست ، خيلى زياد نيست ، چشمگير نيست ، موجب خوف نيست ، لكنهـسـت ، اسـبـاب زحـمـت هـسـت . خـيـلى انـقـلاب ها را اگر ملاحظه كرده باشيد بعد از گذشتنسـال هـاى طـولانـى ، بـاز هـم آرامـش در مـمـلكـت هـا نـيـسـت و دردنـبـال سر بعضى انقلابات ، تمام احزاب را از فعاليت باز داشته اند، تمام روزنامه هارا تـوقـيـف كـرده انـد، تـمام اجتماعات را منع كرده اند به اسم اينكه انقلاب است و انقلابمـعنايش ‍ اين است كه هيچ كس حق هيچ نفس كشيدن را ندارد، اما شما ملاحظه كرديد كه انقلابايـران ، هـمـان روز انـقـلاب ، هـمه گروه ها را فرصت داد، همه روزنامه ها را اجازه داد، همهاجتماعات را اجازه داد فعاليت كردند، چند ماه هم فعاليت كردند تا آنكه به ملت ثابت شدكـه بـعـضـى از جـنـاح هـا مـخـالف مـسـيـر مـلت هـسـتـنـد و بـه ضـد انـقـلابعـمـل مـى كـنـنـد و تـوطـئه هـا دارنـد، از آنـهـا بـعـضـى شـان جـلوگـيـرى شـد ومـشـغـول بررسى هستند. بايد گفت كه انقلاب ايران در ايران بهترين انقلابى بوده استكـه در دنـيـا تا كنون پيدا شده است و نكته اش هم اين است كه ملت مسلمان ، انقلاب كردند.انـقـلاب ، مـربـوط بـه حـزبـى مـثـلا فرض كنيد نبوده است ، مربوط به يك فرض كنيدكـودتـائى نبوده است ، مربوط به يك كودتائى فرض كنيد از طرف نظامى نبوده است ،يـا از طـرف حزب ، بلكه مال خود ملت بوده است و خود ملت قيام كرده است و خود ملت پيشبـرده است و طرف را شكست داده است و ملت هم ملت اسلامى بوده است از اين جهت كه ملت يكمـلت مـسـلم بوده است بى جهت نمى خواسته است كه اشخاصى را بكشد، اشخاصى را حبسكند، اشخاصى را منع كند از فعاليت ، هيچ ابدا نظر به اين معانى نبوده است . از اين جهتيك انقلاب بسيار آرامى بوده است ، ولو اينكه الان مفسده جوها كارشكنى هايى مى كنند، لكنخوب اينها اشخاصى هستند كه ضد انقلاب هستند و ريشه دار هم نيستند، فعاليت هاشان يكفعاليت هاى سطحى است كه اصلاح مى شود انشاءالله .
همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند
و شـمـا دانـيـد كـه يـك مـمـلكـت ايـنـطـور خرابى كه براى شما گذاشته اند كه همه جايشآشـفـتـگـى بـود و خـرابـى بود و عقب ماندگى بود، اين بخواهد اصلاح بشود، به طريقعـادى يـك زمان طولانى مى خواهد اصلاح بشود، آنها همه چيز را خراب كردند و بالاتر ازهـمـه چيز كه خراب كردند دانشگاه و مراكز تحصيل بود، اينها از دانشگاه ها از باب اينكهمـى تـرسـنـد كـه در دانـشـگـاه اشـخـاص صـحـيـح تربيت بشود و مقابلشان بايستد نمىگـذاشـتـند دانشگاه ها آنطورى كه بايد، مشغول كار بشوند و تحت نظر خودشان اداره مىشـد و تـحـت نـظـر خـودشـان ايـن تـعـليـمـات به آن قدرى كه مفيد به خودشان بود بودفعاليت هايمان به همان حد بود و روى اين اصل نيروى انسانى ما را نگذاشتند كه ترقىبـكـنـد و رشـد بكند و حالا كه مجالى اگر بگذارند پيدا بشود بايد از سر شروع كنند.طـرح بـرنـامه هائى براى فرهنگ و اصلاح فرهنگ و تصفيه از اشخاصى كه باز هم درفـرهـنگ يا در جاهاى ديگر هست كه اين همه بايد با تدريج درست بشود، فورا نمى شودپـشـت سـر انقلاب اين كارها درست بشود. كارهائى است كه بايد با تدريج درست بشود.خـوب ، انـشـاءالله امـيدواريم كه درست بشود. وقتى يك مجلس شورا با خود ملت ، با راىخـود مـلت انشاءالله تحقق پيداكرد و يك حكومت مستقر و مستمرى به وسيله مجلس درست شد.بسيارى از كارها آنوقت اصلاح مى شود، لكن البته مهلت مى خواهد، نمى شود، يك آدم كهمـمـكـن اسـت يـك سـرمـابـخـورد وبه چند دقيقه سرما خوردن مريض مى شود اين را بخواهندصحيحش كنند گاهى يك ماه ، دو ماه طول مى كشد اين چند دقيقه اى كه اين سرما خورده جبرانكـنـد. يك مملكتى كه دو هزار و پانصد سال زير ظلم اين رژيم سلطنتى بوده و آنقدرى كهمـا شـاهـد بوديم ، پنجاه و چند سال زير ستم بوده است و همه اشخاص دولت هاى بزرگدر او تصرف داشتند در همه چيزش و همه چيزش را آشفته كردند و البته بايد با يك مدتطـولانـى اصلاح بشود، لكن اميد است كه اصلاح بشود. بحمدالله ما الان همه جا وقتى كهبرويد مى بينيد كه همه توجه به اسلام دارند و توجه به اينكه بايد از زير بار ظلمبـيـرون بـرونـد، از زيـر بار اجانب خارج بشوند، اين مطلبى شده است كه عمومى شده ،بـچـه هـاى كـوچـك هـم مـى گـويـند، پيرمردهاى افتاده هم مى گويند، جوان ها هم كه بايدبـگـويـنـد، بـحـمـدالله ايـن روشـنـى و ايـن بـيـدارى كـه بـراى مـلت مـاحـاصـل شـده اسـت امـيـد بـخـش اسـت . همانطورى كه شما ملت با نداشتن تجهيزاتى غلبهكـرديـد بـر اين قدرت هاى بزرگ كه همه قدرت ها دنبالش بودند، حكومت هاى اسلامى همدنبالش بودند، لكن ملت وقتى يك چيزى را خواست ، نتوانستند حفظش بكنند، با قدرت ملتحـفـظـش بـكـنـند. با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خداى تبارك و تعالى اين سدبـزرگ را شـكـستند و من اميدوارم كه اين ملت و با همين بيدارى و يك قدرى اغماض كردن ازمشكلات ، يك قدرى توجه به اينكه كار بايد با تدريج انجام بگيرد، كار بايد با يكقـدرى حوصله ، يك قدرى صبر، يك قدرى توجه به اينكه ، مشكلات كم نيست زياد است ،نـبـايد هر قشرى فكر اين بكنند كه يك مشكلاتى ما داريم چرا الان درست شود، اين اسبابايـن شـود كـه نتوانند آنهائى كه مى خواهند رفع مشكلات را بكنند. نتوانند رفع بكنند. ولهذا من از همه قشرها، خصوصا از جوان هاى دانشگاهى و دانشسرائى و محصلين
و ايـنـهـا خـواهش مى كنم يك قدرى توجه داشته باشند به اينكه آلت دست ، يك وقت واقعنـشـونـد كه با يك طورى كه خود ماها هم ، خود شماها هم نمى توانيد مطلع بشويد كه چهاسـت ، همچو مطلب را درست مى كنند كه حتى اعتقاد كنند كه نه الان بايد اعتصاب كرد، الانبـايـد ريـخت در خيابان ، اگر نريزيم در خيابان ، چه خواهد شد. شما بدانيد كه هر چهآرامتر باشد مملكت ، بهتر مى شود اصلاحش ‍ كرد، در يك محيطى كه توى خيابان بريزندبـه جـان هـم نـمـى شـود اقتصادش را درست كرد، نمى شود دانشگاهش را درست كرد، وقتىمـحـيـط آرام بـاشـد، تـوجـه بـكـنـيـد كـه بـايـد آرام بـشـود، مـحصلين سر كلاس بروند،مـشـغـول كـارشـان بـشـونـد، مـعـلمـيـن مـشـغـول كـارشـان بـشـونـد، اسـاتـيـدمـشـغـول كـارشـان بـشـونـد، زارع مـشـغـول كـارش بـشـود، كـارگـرمـشـغـول كـارش بـشـود، آرامـش در يك مملكتى پيدا بشود، آنوقت كسانى كه مى خواهند خدمتبـكـنـند، اين را مى توانند خدمت بكنند، اما اگر آرامش نباشد، مثلا فرض كنيد كه كردستانايـن اشـخاص ‍ فاسد ريختند و به همش زدند، خوب ، كردستان نمى شود با اينكه به همخـورده اسـت آسـفـالت بـشـود، يـك جـائى كـه جـنـگ بـا هـم مـى كـنند، آسفالت معنا ندارد يامـريـضـخـانـه درسـت بـشـود ايـن بايد آرامش پيدا بشود، تا بتوانند آنهائى كه مى روندبراى اصلاح ، اصلاح بكنند. مثلا آقايان كه در جهاد سازندگى رفتند و خداوند همه شانرا حفظ كند يك همچو كار بزرگى را مشغول شده اند و يك همچو فداكارى مى كنند جوان ها،مـى روند در جهاد سازندگى ، كار بسيار با ارزش است ، لكن اگر يك وقتى فرض كنيددر آنجا هم آمدند يك شلوغكارى كردند، يك كارى كردند، يك كار انجام بشود، خوب ، محيطوقـتـى بـه هـم خـورده بـشود، آنها هم نمى توانند كارشان را انجام بدهند. ما به همه ملتبـايـد عـرض بـكـنـيـم كـه مـلت بـايـد بـدانـد كـه الان مـمـلكـتمـال خـودش است ، يك مملكتى كه مال خودش است بايد آرامش را خودش حفظ بكند تا آنهائىكـه مـشـغولند كار را انجام بدهند، بتوانند مجال پيدا كنند كه انجام بدهند. اگر اين آرامشمحل درست نشود كارها درست نمى شود. به هم ريختن مثلا فرض كنيد كه دانشگاه ها، ريختندر خـيـابـان هـا، نـرفـتن سر كلاس ها كار را درست نمى كند، كار وقتى درست مى شود كهاينها مطالبى كه دارند، بگويند، به آرامش بگويند تا رسيدگى بشود به آن مطالب وانـشـاء الله به آرامش عمل بشود به آن . شما خيال نكنيد كه دولت يك دولتى است كه مىخـواهـد كـارشـكـنـى بـكـنـد، خـودش خـواهـد خـيانت بكند، اين حرف ها نيست در كار، خوب ايناشـخـاص مـعـلوم اسـت اشـخـاصـى انـد كـه مـى خـواهـنـد كـار انجام بدهند، البته كار، كاربـزرگـى است و به اين زودى نمى توانند انجام بدهند، كار كارى است كه يك قشر نمىتـوانـد انـجـام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به دست هم ندهند و كمك نكنند به هم ، نمىشـود انـجـام داد، بـايـد كـمك كرد، كشاورزها كمكشان به اين است كه كشاورزيشان را زيادبـكـنـند، ما اگر كشاورزيمان طورى نشود كه خودمان براى خودمان نتوانيم وسيله معاش راتـهـيـه كـنيم و دستمان پيش امريكا باشد كه نان ما را بده خوب ، اين پيوستگى است بهآنـهـا و آنـهـا هـر روز جـلويـش گـرفـتـن ، مـا نـاچـاريـم كـهتـحـمـيـل هر چه بكنند، قبول كنيم از آنها تا اينكه نان به ما بدهند، در صورتى كه آنهابـه مـا خـيـانـت خواهند كرد، بايد فداكارى بكنيم كه در معاشمان احتياج به كسى نداشتهباشيم و به قدرت اين كشاورزهاست . الان وقت اين است كه
فـعـاليـت بكنند، از آن طرف دولت همراهى بكند و كمك بكند و رفع گرفتارى ها را بكنداز آن طـرف هـم آنـها مشغول فعاليت بشوند و كشاورزيشان را توسعه بدهند. خوب ، شماديـديـد كـه در ايـن سـال گـذشته كه يك قدرى توسعه دادند، خوب ، خيلى فرق كرد باسـال هـاى قـبل و من اميدوارم به اينكه اين كشاورزها روز به روز رو به رشد بروند، بهطورى كه ما صادر كننده باشيم مملكت ما يك مملكتى است كه مى تواند صادر كننده باشد،زمين دارد، آب دارد و همه چيز دارد، مخازن همه جور دارد و ما مى توانيم كه در اين امور صادركـننده باشيم ، ما بايد صادر كننده باشيم ، ما نبايد دستمان دراز باشد به پيش غير كهبـه مـا گـنـدم بـدهيد، جو بدهيد در صورتى كه مملكت ما بايد صادر كند، بايد همه دستبـه هـم بـدهـنـد كـمك بكنند و همين جهاد سازندگى كمك بزرگى است كه اينها در همه چيزكـمـك بـايد بشود كه همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند. يك مملكتىكـه بـخـواهـيـد از خـودتـان بـاشـد و ديـگـر نـتـوانـنـد در آن دخـالت كـنـنـد،اول بـايد آن چيزى كه مربوط به ارزاق خودمان است كه احتياج از حيث رزق ما به ديگراننـداشـتـه بـاشـيـم ، نـان مـا را ديـگران ندهند. براى ما عيب است كه ما بنشينيم و نانمان راديگران بگويند كه ما به شما مى دهيم ، ما به شما نمى دهيم ، ما به شما نمى دهيم بايدخـودمان تهيه كنيم و اين به اين است كه كشاورزى را توسعه بدهيم . اگر قبلا كم كارىمـى كـردنـد، حـالا زيـادتر كار بكنند. اشخاص كمك كنند به آنها و دولت كمك شايان بهآنـهـا بكند و از همه اطراف كمك بشود تا اين كشاورزى به خوبى راه بيفتد. وقتى كه راهافـتـاد، مـا احتياجمان را از غير در جهت اقتصاد بريده بشود، آنوقت در همه كارها مى توانيمبـا آنـهـا مـقابله كنيم و چه بكنيم ، الان هم الحمدالله مى توانيم در هر صورت همه قشرهاالان موظفند كه كوشش كنند براى حفظ آرامش و فعاليت كنند، بيكار ننشينند، فعاليت بكنند،كار بكنند، تا اينكه مملكت خودشان را نجات بدهند.
شرق يك فرهنگ اسلامى دارد كه مترقى ترين فرهنگ است
و هـمـين طور اين دانشگاه ها بايد يك دانشگاه هائى باشد كه ما ديگر احتياج به خارج پيدانـكـنيم كه دستمان در آنوقتى كه مى خواهند يك كسى را معالجه كنند به ديگران دراز كنيمكـه بـرويـد آنـجـا مـعـالجـه كـنـيـد، بـايـد دانـشـگـاه هـاى مـا و همه قشرها كارى بكنند كهلااقـل ما محتاج به غير نباشيم ، اينطور نباشد كه اگر يكى مريض بشود، بگويند اينجانـمـى شـود مـعـالجـه اش كرد، اينطور نباشد كه اگر يك گرفتارى بشود، بگويد نه ،نـمـى شـود ديـگـر درسـتش كرد، خودمان سر پاى خودمان بايستيم ، شرق بايد سر پاىخـودش بـايـستد، اگر شرق بخواهد باز وابستگى فكرى داشته باشد به آنها و گمانكـنـد كـه هـمـه چـيـز از آنـجـا بـايـد بيايد، بايد تا آخر وابسته باشد. شرق يك فرهنگاسلامى دارد كه بلندترين ، مترقى ترين فرهنگ است ، با اين فرهنگ اسلامى بايد تماماحتياجاتش را اصلاح كند و دستش را پيش غرب دراز نكند، پيش اين غرب و از غرب بخواهد،خودش بايد درست بكند، سابق اينطور بوده است كه كتب طبى شرق در اروپا رفته است ،اروپـا را طبيب كرده و آن طبيب هاى بزرگ را درست كرده ، كتب شرق بوده است ، كتاب شيخالرئيـس بـوده ، كـتب رازى بوده است و اينها كار كردند، حالا چه شده است كه ما حالا بايدبعد از
ايـنـكه تمدن از شرق طرف غرب رفته است شرق تمدن را صادر كرده به غرب ، حالا مابه واسطه يك كارهاى ناشايسته اى بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب درازكنيم بايد شرق سرپاى خودش بايستد و خودش را بيابد، تبليغات زياد اسباب اين شدهاسـت كـه شرق خودش را گم كرده ، خودمان را گم كرديم ، هر چيز صحبت مى شود گويدبـايـد شـمـا بـبـيـنـيـد اسـمـائى كـه در ايـنـجـا متعارف بود مى گذاشتند، داروخانه اسمشاروپـائى بـاشد خيابان هم بايد اسم يكى از اروپائى ها يا امريكائى ها تويش باشد،هـر جـا مى رفتى بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مى كردند، خود ايران جنس مى بافتبـايـد اين كنارش خط انگليسى باشد، يا خط لاتين باشد و بگويند از انگلستان آمده استايـن ، گـم كـرديـم مـا خـودمـان را، بـايـد پـيـدا كنيم خودمان را، خودمان را بايد از همه اينخـيـابـان هـا، از همه اين داروخانه ها، از همه اين موسسات ، اين اسماء نحس خارجى ها زدودهبـشـود تـا ايـنـكـه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم اينجا، فرهنگدارد شـرق ، فـرهـنـگ غـنـى دارد، كـسـى كـه فرهنگ غنى دارد چرا برود سراغ ديگران و ازديگران بخواهد فرهنگ را بگيرد و ديگران هم به ما فرهنگ نمى دهند نا فرهنگى مى دهند،ديگران به ما نخواهند يك مطلبى كه به درد ما بخورد به ما بدهند آنها چيزهائى كه بهدرد خـودشـان مـى خـورد بـه مـا دهـند، شواهد زياد است در اينكه هر چه به درد خودشان مىخـورده اسـت اينجا فرستادند در صورتى كه آن چيزها ممكن است تباه كند ما را، بايد اگرمـا بـخـواهـيـم اسـتـقـلال پيدا كنيم !!! گم كرديم ما خودمان را !!! بايد از اين غربزدگىبـيـرون بـرويـم ، خـيـال نكنيم همه چيز آنجاست و ما هيچ نداريم ، خير، ما همه چيز داريم وفـرهـنـگـمـان فرهنگ غنى است ، بايد پيدايش كنيم اين فرهنگ را. خوب ، بالاخره هر كارىمـبـدائى لازم دارد و ابـتـدائى لازم دارد الان ابـتـدا ايـن اسـت كـه مـا بـايـد بـرويـمدنبال اينكه همه چيز از خود ما باشد انشاءالله خداوند همه تان را تاييد كند، هميشه موفقكـنـد و گـرفـتـارى هـا را رفـع كـنـد و هـمـه مـسـائل را بـه قـدرت خـودشحل بكند.
تاريخ : 6/8/58
پـيـام امـام خـمـيـنـى به شوراى انقلاب جمهورى اسلامى به مناسبت آغاز قرن 15 هجرى
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب جمهورى اسلامى
در آسـتـانـه فـرا رسـيـدن يـكـهـزار و چـهـار صـدمـيـنسـال هـجـرت پر بركت حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و سلم كه سر لوحهنهضت انقلابى اسلامى تحت راهنمائى قرآن كريم و رهبرى انسان ساز والاترين مرد جهاناسـت ، مـقـتضى است با همكارى ملت و دولت براى بزرگداشت اين قرن عظيم و پر بركتبرنامه هاى انقلابى برپا داريد.
قـرن گـذشـتـه گـر چـه براى ملت عزيز ما و براى اسلام و كشور مصيبت بار بود، لكننـهـضـت اسـلامـى ايران در اواخر اين قرن ، سرنوشت امت اسلام را در قرن آتى دگرگونخـواهـد نـمـود. امـيـد واثـق كـه شـرق در بند و خصوصا كشورهاى اسلامى ، در زير پرچمتـوحـيـد بـه مـبارزات خود براى استقلال و آزادى ادامه داده تا از چنگ غرب و شرق توطئهگـر نـجـات پـيـدا كـنـنـد و ايـن قـرن ، قـرن نـورانى كشورهاى اسلامى باشد. از خداوندمتعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 7/8/58
بـــيـــانـات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا اعـضاى انجمن اسلامى دانشجويان مدرسه عالىترجمهمفيدى
ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـثـل كـشـور مـا مـثـل بـيـمـارى اسـت كـه لااقـل پـنـجـاه و چـنـدسـال بيمارى كشيده است و همه قشرها به بيمارى او دامن زدند و الان از بار قشرهائى كهدامـن بـه بـيـمارى او مى زدند فارغ شده است لكن بيمار است . از بيمارى كه پنجاه و چندسـال بـه بـيـمارى او كمك كردند و خائنين دامن زدند، نبايد متوقع بود كه به مجرد اينكهدامن زن ها خارج شدند بيمار فورا صحيح بشود. اين بيمارى كه در جامعه ما از غرب پيداشده است ، از ممالك خارجى كه مى خواستند ما را همه چيزمان را ببرند، اين بيمارى غربىرا تـوقـع نـداشـتـه بـاشـيـد كـه بـا هـشـت مـاه يـا بـا هـشـتسـال يـا بـا بـيست سال اين بيمارى رفع بشود. اينهايى كه در دانشگاه ها هستند بعضىشان البته پنجاه سال اينها از غرب به مغزهاى آنها بيمارى تزريق شده و تربيت شدندايـنـهـا بـه هـمـان تربيت هاى غربى و آنها اينها را آماده كردند براى اينكه جوان هاى ماراآنطورى بار بياورند. شما بخواهيد كه فورا اين بيمارها سالم بشوند يا اين بيمارها راكـنـار بـگـذاريـد و سـالم پـيـدا بكنيد، اين توقع غير معقولى است . من مى دانم كه در همهقـشـرهـا و خـصـوصـا در مـراكـز تـعـليـم و تـربـيت كه بيشتر خارجى ها عنايت داشتند بهنگهدارى آنها در يك سطح معينى يا منحرف كردن آنهيا از آن راهى كه بايد بروند آنقدرىكه به دانشگاه ها آنها عنايت داشتند كه نگذارند رشد بكند بلكه آنها را به مسير ديگرىببرند، به راه ديگرى ببرند، شايد به جاهاى ديگر اينقدرها عنايت نداشتند. در يك همچومـسـيـرى كـه آنـهـا عمال خودشان را وادار كردند و جوان هاى ما را به مسير ديگرى بردند،شـمـا مـتـوقـع نـبـاشـيـد كـه فورا آنها از آن مسير برگردند و به مسير ملت بيايند. لكنمايوس نباشيد، ملت راه خودش را پيدا كرده است ، شما جوان ها راه خودتان را پيدا كرديد.
اگـر امـروز نـشـود تـصـفـيـه ، فردا تصفيه مى شود، ناچار از اين تصفيه است يعنى يكملتى كه فهميده مرضش چيست ، ابتداى هر چيزى فهم اين است كه گرفتارى چيست . در اينپـنـجـاه سـال مـا را از ايـنـكـه بـفـهـمـيـم گـرفـتـارى مـا چـيـسـتاغـفال كرده بودند ما آن ميكروب هاى فاسد را و مفسد را براى خودمان درمان مى دانستيم . ماآنهايى كه ما را به تباهى مى كشيدند براى خودمان معالج مى دانستيم . ما را اينطور درستكرده بودند، اين تبليغات دامنه دارشان به ما اينطور حالى كرده بودند كه شمابايد هرچـه كـه مـى خواهيد، هر تمدنى كه خواهيد، هر فرهنگى مى خواهيد، از غرب بايد، به دستخودتان
نداريد. به اين افكار پوسيده اى كه اينها تزريق كردند به وسيله قلم هاى فاسد و بهوسـيـله گـفـتـارهـاى مـنـحرف كننده و اينها ما را همچوبار آوردند و جوان هاى ما را همچو بارآوردنـد كـه آنـكـه زهـر مـهـلك بـراى جـامـعـه مـا بـود،خيال كند دواى دردش است . الان هم همين فاسدها بعضى از همين فاسدها در جامعه ما هستند، درهـمـه جـا هستند، در دانشگاه هم هست ، در همه جاى مملكت ما هست و توقع اين را نداشته باشيدكـه يـك درد پـنـجـاه و چـنـد سـاله ، يـك چـنـد روزه و چـنـد سـاعـت و چـنـد وقت و چند ماه و چندسـال معالجه بشود. شما ملاحظه كنيد، يك كسى كه يك ربع ساعت سرماخوردگى برايشپـيـش مـى آيـد يـك مـاه گـاهـى احـتـيـاج بـه مـعـالجـه دارد و يـك جـامـعـه اى كـه 2500سـال زيـر يـوغ اشخاص بوده است كه براى خودشان مى خواستند جاه و مقام درست كنند وظـلمـشـان بـر جـامـعـه هـمـه طـرف بـوده اسـت و آنـكـه مـا يـادمـان اسـت پـنـجـاه و چـنـدسـال بـدتـريـن اوقـات را مـمـلكت ما گذارند، بدترين اوقات تاريخ ما بود يعنى از همهاطـراف بـه مـا هـجـوم آورده بـودنـد، بـه مملكت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد ازمطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بكلى تهى كرده بودند.
بايد ما، نه ما تنها، شرق بايد شرق خودش را كه گم كرده پيدا كند. اينها با تبليغاتخـودشـان مـا را همچو به غرب برگرداندند و غربزده كردند كه همه چيز خودمان را، همهمـفـاخـر خـودمـان را يـادمـان رفـت ، بـراى خـودمـان ديـگـر چـيـزىقـائل نيستيم . همين چند روز پيش از اين يك آقايى كه من او را نمى شناسمش آمد اينجا نشستهـمـچو تند تند هى شروع كرد گفتن كه آقا ما محتاجيم به آنها، محتاجيم به آنها، ما از آنهابايد همه چيز بگيريم ، من اصلا جوابش را ندادم لكن يك همچو مغزهايى است . ما تا نفهميمكـه مـحـتـاج به آنها نيستيم ، نفهميم كه آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمىتـوانـيـم اصـلاح بـشـويم . شرق همه چيز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگغـرب از شـرق رفـتـه است همه چيزش از غرب بهتر است فقط تهى اش كردند از خودش ،فقط تبليغات دامنه دارى كه به وسيله نوكرهاى اينها كه الان هم موجودند در مملكت ما، الانهم با صورت هاى مختلف در مملكت ما موجودند و مع الاسف اشخاصى دامن مى زنند به اينكه. ايـنـهـا را بـزرگ كـنـنـد، ايـنـهـا مـا را از خـودمـان تـهـى كـردنـد بـه طـورى كـه مـاخـيال مى كنيم هر چيز هست از آنجاست . ما تا خودمان را پيدا نكنيم ، تا شرق خودش را پيدانكند، تا آن گمشده پيدا نشود، نمى توانيم سر پاى خودمان بايستيم . بايد از مغزهاى مااسـم غـرب زدوده شـود. در مـقـابـل آنوقت كه هر خيابانى كه مى خواستند بيشتر ترويجشكنند خيابان روزولت ، خيابان نمى دانم زهر مار هى از آنها هر دواخانه اى كه مى خواستندبـيـشـتـر مشترى پيدا كند يك اسم خارجى رويش مى گذاشتند. هر دوائى را كه مى خواستنددوا را خـودشـان درسـت مـى كردند لكن مى خواستند ترويج بشود، يك اسمى از آنها رويشمـى گـذاشتند. هر پارچه اى را كه مى بافتند، اصفهان پارچه مى بافت لكن اسم آنها رارويش مى گذاشت . ما همه چيزمان را باختيم . حالا دزدها را بيرون كرديم اما خودمان را پيدانـكـرديـم بـايـد خـودمان را پيدا كنيم . شرق بايد در غرب را ببندد، در غرب را به روىخـودش بـبـنـدد. تـا غـرب راه بـه ايـنـجـا دارد شـمـا بـهاسـتـقـلال خودتان رسيد و تا اين غربزده هايى كه در همه جا موجودند از اين مملكت نرونديا اصلاح
نـشـونـد شـما به استقلال نخواهيد رسيد، اينها نمى گذارند. ما بايد خودمان را پيدا كنيمتا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم و بفهميم ما هم موجودى هستيم .
تمام گرفتارى هاى مسلمين از امريكاست
غـرب به ما يك چيزى كه مفيد به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به اينطـرف فـرسـتـاده آنـهـائى بـوده كـه بـراى خـودش مـفـيـد بـوده اسـت حـالا مـضـر بـهحـال مـا بـاشـد يا نباشد مطرح نيست . من اين را مكرر گفته ام و از بس متاثر شده ام اين رابـاز مـكـرر مـى كـنم كه در چند روز پيش از اين ، چند وقت پيش از اين در مجله ، در روزنامهخـوانـدم كـه دواهـايـى در امـريـكـا قـدغـن شـده اسـت كـهاسـتـعـمـال بـكـنـنـد آنـجا، لكن مجازند كه به دنياى ثالث بفرستند. شما ببينيد اينها چهنـظـرى بـه مـا مـى كـنـند ما را مثل يك موجود زنده شايد فرض نمى كنند، و الله براى هرمـوجـود زنـده هـم انسان اينطور حاضر نيست كه يك دوايى كه مضر است ، بفرستد كه بهحـيـوان بـدهـد. شـمـا بـبـيـنـيـد كـه مـا بـا چـه مـوجـوداتـىمـقـابـل هستيم ، با چه موجودات كثيفى در آمريكا ما مواجه هستيم . آمريكا (ملت را نمى گويمدولت را مـى گـويـم ) دولت هـاى ابر قدرت با ما چه معامله مى كنند و ما باز خاضع آنهاهـسـتـيـم بـاز بـراى آنها كار مى كنيم . بشكند قلم هايى كه براى اينها دارد كار مى كند وبـشكند زبان ها و ببرد زبان هايى كه به نفع اينها دارد صحبت مى كند و باز ملت را مىخـواهـد تـبـاه كـنـد. شـمـا فـكـر كـنـيـد كـه دوايـى كـه آنـجـا نـبـايـداستعمال بشود، بفرستند به دنياى ثالث ، بفرستند پيش ما، جهنم ، ما هر چه به سرمانآمـد از ايـن دواهـا مـانـعـى نـدارد، آنـهـا پـولش را بـگـيـرنـد. ازاول همين بوده است ، چيزهايى كه به حال ما مفيد باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتارىهاى شرق از اين اجانب است ، از اين غرب است ، از اين آمريكاست . الان تمام گرفتارى ما ازآمـريـكـاست . تمام گرفتارى مسلمين از آمريكاست ، از اين آمريكايى است كه صهيونيسم راآنطور تقويت كرده است و آنطور دارد تقويت كند و برادران ما را فوج فوج مى كشند.
تا فكر شما مستقلنباشد كشور شما مستقل نمى شود
مـا تـا تـمـام حـيـثيت خودمان را نفهميم ، نفهميم كه چى بوديم ، ما در تاريخ چه بوده و چههـسـتـيـم ، چـه داريـم ، تـا ايـنها را نفهميم استقلال نمى توانيم پيدا بكنيم . تا فكر شمامـسـتـقـل نـبـاشـد، كـشـور شـمـا مـسـتـقـل نـمـى شـود. بـرويـددنـبـال ايـنـكـه فـكـرتـان را مـسـتـقـل كـنـيـد. دانـشـگـاه هـا بـرونـددنبال اينكه جوان هاى ما را مستقل بجا بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنگدارنـد، يـك فـرهـنـگ بـزرگ دارند، بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج ،بفهمند كه ما هم يك چيزى در عالم هستيم و ما خودمان مى خواهيم خودمان را اداره كنيم .
بـايـد اينطور تربيت بشود حالا، بايد تصفيه بشود از اين مغزهاى پوسيده اى كه عاشقآمـريـكـا هـسـتـنـد و عـاشق غرب هستند، بايد تصفيه بشود از اين موجودات ، بايد ادارات ماتصفيه شود از آن خائن هايى كه الان هم به نفع

next page

fehrest page

back page