بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تشيّع چیست ؟ و شیعه کیست ؟, سید محسن حجت   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TASHA001 -
     TASHA002 -
     TASHA003 -
     TASHA004 -
     TASHA005 -
     TASHA006 -
     TASHA007 -
     TASHA008 -
     TASHA009 -
     TASHA010 -
     TASHA011 -
     TASHA012 -
     TASHA013 -
     TASHA014 -
     TASHA015 -
     TASHA016 -
     TASHA017 -
 

 

 
 

 

1- زمر / 17 و 18 .
2- حشر / 7 .
3- آل عمران / 85 .
4- تذكرة الحفّاظ، ج 3، ص 1187 .
5- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 3، ص 353 (چاپ مكتبة القدسى مصر) .
6- الغيث المسجم فى شرح لامية العجم ، ج 1، ص 165 .
7- مرآة الزّمان ، ج 8، ص 44 .
8- ميزان الاعتدال ، ج 1، ص 5، ش 2 .
9- تهذيب التهذيب ، ج 1، ص 93، ش 166 .
10- مقدمه ابن خلدون ، ص 446 .
11- افغانستان نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و در طى قرون و اعصار گذشته ،شيعيان ، مورد هجومها، غارتها و اتهامات زيادى قرار گرفته اند. حدود هشتادسال قبل از اين ، در آن سرزمين ، شيعه را مسلمان ندانسته بلكه علماىاهل سنت ، به آسانى فتواى جواز قتل و كشتار شيعيان را صادر مى كردند، خوردنمال آنان را جايز و عرض و ناموس ايشان را محترم نمى شمردند. تا اينكه حضرت آيتالله مير على احمد حجّت قدّس سرّه (ما در رابطه با زندگى حضرت آيت الله آقاى حجّتقدّس سرّه جزوه مختصرى در سال 1368 منتشر نموده ايم و اگر توفيقى باشد انشاءاللّه در آينده زندگينامه مفصل ايشان را نيز منتشر خواهيم كرد) پس از پايانتحصيلات و رسيدن به مقام منيع اجتهاد و پيمودنمراحل كمالات نفسانى و متخلق شدن به اخلاق الهى وفضايل انسانى ، از نجف اشرف به كابل آمده و با مبارزه بسيار منظم و دقيق كه بيشتر ازطريق بحث و مناظره صورت مى گرفت ، علماىاهل تسنّن و به تبع آنها عوام الناس را متوجه اين حقيقت ساخت كه تشيّع يكى از مذاهباسلامى بوده و معتقد به اين مكتب چون ديگر مسلمانان ، از نظر جان ومال و عرض و ناموس محترم است .
اما، متاءسفانه در اين اواخر و مخصوصاً بعد ازاضمحلال رژيم ماركسيستى و پيروزى مسلمين بر كفار كه درسال 1370 ه‍. ش . اتفاق افتاد، دوباره در محافل خصوصى و عمومى بحث وجدل شروع شده است كه آيا شيعيان ، مسلمان هستند؟ و آيا مذهب آنان مى تواند رسمىباشد؟ و تا به حال از طرف جناحهاى سياسىاهل سنت ، كسى حاضر نشده است كه رسمى بودن اين مذهب را بپذيرد بلكه حتى موجوديتآن را نيز انكار مى كنند، يا اينكه تعداد شيعيان را خيلى كمتر از آنچه هستند، مى دانند. ومتاءسفانه بعضى از شيعيان نيز تحت تاءثير اين تبليغات قرار گرفته وقبول نمى كنند كه شيعيان داراى جمعيت زيادى باشند. در حالى كه هنوز يك آمارگيرى دقيقاز جمعيت افغانستان نشده تا معلوم شود شيعه به چند ميليون مى رسد و اگر كسى با ديددقيق و بدون تعصب ، ولايتها و شهرستانهاى افغانستان را موردمطالعه قراربدهد؛ يقيناًمتوجه خواهدشد كه شيعيان تقريباً نصف جمعيت افغانستانك راتشكيل مى دهند .
از همه مهمتر در اين اواخر اعلاميّه ها و جزوه هايى به صورت شب نامهدركابل وبعضى از شهرهاى ديگر افغانستان عليه مكتب تشيّع و شيعيان پخش شده است كههدف اين اعلاميه ها و جزوات فقط يك مطلب است و آن اينكه تشيع ربطى به اسلام ندارد وشيعيان خارج از اسلام هستند. منشاء و محل صدور و چاپ اين جزوات و اعلاميه ها هم كشورپاكستان مى باشد.
12- واقعه / 77 - 79 .
13- بروج / 21 و 22 .
14- مفردات راغب ، ص 308 .
15- احزاب / 33 .
16- الاستيعاب بهامش الاصابه ، ج 3، ص 37 .
17- همان ، ج 2، ص 18 - 140 .
18- الصواعق المحرقة ، ط مصر، ص 141 .
19- صحيح مسلم ، شرح نووى ، ج 15، ص 194 .
20- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 147. سنن ، ج 2، ص 149. تفسير ابن جرير، ج22، ص 5 .
21- يعنى مطابق نقل بخارى و مسلم و از طريق آن دو نفر صحيح است .
22- الدر المنثور، ج 5، ص 198 .
23- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 30، 328 و360، ش 3258، 3875 و3963 .
24- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 31، ش 3259 .
25- مستدرك الصحيحين ، ج 2، ص 416 .
26- ج 5، ص 198 .
27- مجمع الزوايد، ج 9، ص 119 . ضمناً در صفحات 121، 206 و 207 هممطالبى كه دال بر مدعاى ماست نقل مى كند .
28- از جمله محدثين و مؤ لفينى كه اين احاديث رانقل كرده اند، مى توان احمد بن حنبل در مسند، ج 1، ص 544، ش 3052 وج 5، ص 79، ش16540 و ج 7، ص 415، ش 25969. نسائى در خصايص ، ص 3 و خطيب بغدادى درتاريخ بغداد، ج 10، ص 278.ابن عساكر شافعى در تاريخ دمشق در ترجمه على عليهالسّلام ، ج 1، ص 250، ح 320. ابن صباغ مالكى درالفصول المهمة ، ص 26. ذهبى در ميزان الاعتدال ، ج 2 ص 381، ش 4154، و غير ايشانرا نام برد.
چنانچه اختصاص اين آيه مباركه به پنج تنآل عبا يعنى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ، على ، فاطمه ، حسن و حسين ، در كتابهاىالرياض النضرة ، ج 2، ص 248. مسند ابى داوود طيالسى ، ج 8، ص 274. اسدالغابة، ج 4، ص 29 و ج 3، ص 413. مشكل الا ثار، ج 1، ص 332، 333، 336 و 338. شواهدالتنزيل ، ج 2، ص 33. ينابيع المودة ، ص 229. فرائد السمطين ، ج 2، ص 22، ح364. مناقب خوارزمى ، ص 61 و غير اينها از كتب ديگر ذكر شده است .
29- احزاب / 28 - 34 .
30- يعنى به طور كامل و يك بار نازل نشده است ، بلكه آيه آيهنازل شده است .
31- يوسف / 28 و 29 .
32- مفردات ، ص 307 .
33- مفردات ، ص 308 .
34- مائده / 6 .
35- توبة / 103 .
36- كشّاف ، ج 4، ص 571 .
37- تحريم / 10 .
38- تحريم / 3 .
39- آل عمران / 97 .
40- تفسير كبير، ج 3، ص 49 .
41- تفسير ابن جرير، ج 28، ص 101 .
42- سنن بيهقى ، ج 7، ص 353 .
43- طبقات ابن سعد، ج 8، ص 134 .
44- تفسير كبير، ج 3، ص 41 .
45- سنن دارقطنى ، ج 3، ص 42 .
46- التعليق المغنى على الدارقطنى (طبع هامش دارقطنى ) ج 3، ص 42 .
47- حيات محمّد صلّى اللّه عليه و آله ، ص 413 .
48- سنن نسائى ، ج 7، ص 71 .
49- تحريم / 1 .
50- ناگفته نماند كه تفريط عايشه و حفصه بررسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به طور اجمال و به گونه ديگر در صحيح بخارىكتاب مظالم باب الفرقة والعلية المشرّفة ، ج 3، ص 104 و در كتاب تفسيرذيل آيه تبتغى مرضات ازواجك ، ج 6، ص 68 و در صحيح مسلم كتاب طلاق ، ج 10 بشرحنووى ، ص 73 نيز ذكر شده است .
51- سنن ابى داوود، ج 4، ص 300، ح 4999 .
52- مسند احمد بن حنبل ، ج 5، ص 339، ح 17927 .
53- طبقات ، ج 8 ، ص 56 .
54- ر . ك : به ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 93، ش 5716 و ج 4، ص 173، ش 8741و كتاب الجرح والتعديل ، ج 7، ص 7، ش ‍ 32.
البته شيخ الاسلام رازى توثيقاتى براى عكرمه ذكر مى كند. ولى اين نكته را نيزمتذكّر مى شود كه يحيى بن سعيد انصارى و مالك گفتار عكرمه را به جهت آنكه با نظراو مخالف بودند، نمى پذيرفتند (چون او از خوارج بود و مطابق آراى آنان نظر مى داد).و ج 8، ص 354، ش 1630 و ملل و نحل ، ج 1، ص 137 و146 .
55- النهاية ، ج 2، ص 200 .
56- لسان العرب ، ج 5، ص 147 .
57- تاج العروس ، ج 4، ص 159 .
58- احقاق الحق ، ج 2، ص 562 .
59- شورى / 23 .
60- ينابيع المودة ، ص 194.
61- محى الدين عربى ، تفسير القرآن ، ج 2، ص 432 .
62- ذخائر العقبى ، ص 25 .
63- زمخشرى در كشاف ، ج 4، ص 219. جوينى در فرائد السمطين ، ج 2، ص 13،ح 359. ابن طلحه شافعى در مطالب السؤ ول ، ص 8. فخر رازى در تفسير، ج 27، ص166. ابوالسعود در حاشيه تفسير رازى ، ج 7، ص 665، ابوحيّان در تفسيرش ، ج 7،ص 516. نسفى نيز در تفسير خود، ج 4، ص 105. هيثمى در مجمع الزوائد، ج 9، ص168. ابن صباغ مالكى در الفصول المهمة ، ص 12 و حافظ گنجى در كفايه ، ص 31نيز ذوالقربى را به على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السّلام معنا كرده اند؛ براى اطلاعبيشتر رجوع شود به كتاب الغدير، ج 2، ص 307 .
64- شعراء / 109 .
65- سباء / 47 .
66- فرقان / 57 .
67- آل عمران / 31 .
68- ينابيع المودة ، ص 106 .
69- حجرات / 10 .
70- توبه / 71 .
71- مائده / 3 .
72- رياض السالكين ، ج 1، ص 469 . الجامع الصغير، ج 2، ص 144، (با اندكاختلاف در لفظ حديث ) .
73- صحيح مسلم ، كتاب فضايل صحابه ، بابفضايل على عليه السّلام ، ج 15، (شرح نووى )، ص 179. مسند احمد بنحنبل ، ج 5، ص 492، ح 18780. سنن بيهقى ، ج 2، ص 148 و ج 7، ص 30 (با اندكىاختلاف در لفظ). سنن دارمى ، ج 2، ص ‍ 431 (به طور اختصار).كنزالعمال متقى هندى ، ج 13، ص 641، ح 37621، (به طور اختصار) .مشكل الاثار طحاوى ، ج 4، ص ‍ 368 .
74- ترمذى ، صحيح ج 5، ص 328، ح 3876 .
75- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 327، ح 3874 .
76- اسدالغابة ، ج 2، ص 12 .
77- الدر المنثور، ج 6، ص 7.
78- امام احمد بن حنبل ، مسند، ج 3، ص 393، ح 10747 .
79- تفسير كبير، ج 8، ص 163 .
80- آل عمران / 102 .
81- كنز العمال ، ج 1، ص 186، ح 944 .
82- مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 .
83- طبقات ، ج 2، قسم 2، ص 2 .
84- الصواعق المحرقة ، ص 75 .
85- مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 - 164 .
86- كنزالعمال ، ج 1، ص 188، ح 958 .
87- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 109 و 148. مسند، امام احمد بنحنبل ، ج 3، ص 388، ح 10720 و ص 393، ح 10747 و ج 5، ص 492، ح 18780 و ج6، ص 232، ح 21068 . حلية الاولياء ج 1، ص 355 و ج 9، ص 64. كنزالعمال ج 1، ص 185 و187. البته كتابهاى ديگرى غير از آنچه ذكر شد، وجود دارد كهبراى اهل تحقيق و تتبّع پوشيده نيست .
88- فيض القدير، ج 3، ص 14 .
89- الصواعق المحرقه ، ص 136 .
90- الصواعق المحرقة ، ص 90 .
91- النهاية ، ج 1، ص 216 .
92- لسان العرب ، ج 2، ص 114، (ذيل مادّهثقل و عتر).
93- القاموس المحيط، ج 3، ص 353.
94- تاج العروس ، ج 7، ص 345، (ذيل مادهثقل ).
95- ذخائر العقبى ، ص 17 .
96- همان ، ج 3، ص 149 .
97- همان ، ج 12، ص 96، ح 34155. و ص 101، ح 34188 وص 102، ح34189 و34190.
98- همان ، ص 111 و 140 .
99- همان ، ج 9، ص 174 .
100- همان ، ج 6، ص 297 .
101- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 100 .
102- لسان العرب ، ج 2، ص 534 .
103- همان ، ج 9، ص 34 .
104- تاج العروس ، ج 3، ص 390 .
105- الدين الخالص ، ج 3، ص 511 - 514 .
106- السراج المنير فى شرح الجامع الصغير، ج 2، ص 56 .
107- شرح المواهب اللدنيّة ، ج 8، ص 7 .
108- مسلم ، صحيح ، ج 12 (بشرح نووى )، ص 201.
اين روايت تقريباً با همين لفظ در صحيح بخارى ، كتاب احكام (ج 8، ص 127) و در مسنداحمد بن حنبل (ج 6، ص 107، ح 20418 وص 113، ح 20458)، به دو طريق و صحيحترمذى (ج 3، ص 240، ح 2323 و2324) به دو سند و الصواعق المحرقة (ص 13) وسنن ابى داود (ج 4، ص 106) و كتاب المهدى به سند (4279 و4280)نقل شده است .
109- مستدرك الصحيحين ، ج 4، ص 501.
اين حديث با همين لفظ، در مسند احمد بن حنبل (ج 1، ص 657، ح 3772) به دو طريق ومجمع الزوايد هيثمى (ج 5، ص ‍ 190) و كنزالعمال متقى هندى (ج 12، ص 33، ح 33859)با اختلاف كمى در لفظ؛ زيرا مى گويد حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ((انّ عدةالخلفاء بعدى عدة نقباء موسى ؛ تعداد خلفاى بعد از من برابر است با تعداد نقباىحضرت موسى عليه السّلام )) و در فيض القدير مناوى در شرح ، ج 2، ص 458 نيزنقل شده است .
110- مسند، ج 6، ص 88، ح 20281 .
111- همان ، ص 97، ح 20347 .
112- كنزالعمال ، ج 12، ص 33، ح 33858 .
113- مجمع الزوايد، ج 5، ص 190 .
114- ينابيع المودة ، ص 446 .
115- شورى / 23 .
116- نويسنده معتقد است اگر كسى با تفكر و تحقيق در اين روايات دقت كند و باكنار هم گذاشتن آنها، نتيجه اى را كه مى شود به دست آورد، متوجه شود، يقينا مانند آقاىحافظ سليمان قندوزى حنفى حكم خواهد كرد و ديگر مكتب تشيع را مذهبى خارج از اسلامنخواهد ديد تا بعد، در رابطه با رسمى شدن آن در يك كشورىمثل افغانستان كه تقريباً نصف آن را پيروان اين مكتبتشكيل مى دهند، اعمال تعصب نموده از طريق احساسات و عواطف مذهبى خودش ؛ حكمى كند كهموجب سخط و غضب خداى متعال و پيامبر بزرگ اسلام شود.
117- ايشان چون نتوانسته در سند اين احاديث خدشه وارد كند يا از طريق تضعيفدلالت ، اين احاديث را مورد طعن قرار بدهد، چاره اى نديده جز اينكه به عنوان احاديث مشكلهمطرح نمايد به اين معنا كه ما چون اين احاديث را نمى فهميم ، پس آنها را كنار مىگذاريم كمااينكه با احاديثى كه بر وجود امام زمان (عج ) دلالت دارد نيز همين معامله رانموده است .
118- ((سفينه )) اسم راوى خبر است .
119- اضواء على السنة المحمديه ، ص 232 - 235 .
120- مستدرك ، ج 1، ص 121 و ج 5 ، ص 121 .
121- مسند، ج 7، ص 455، ح 26208 .
122- خصايص ، ص 17 .
123- ذخاير العقبى ، والرياض النضره ، ج 2، ص 219 .
124- صحيح مسلم ، (به شرح نووى ) ج 2، ص 64 . اين حديث را ترمذى در صحيح، ج 5، ص 306، ح 3891 و نسائى در صحيح ، ج 8، ص 117 و در خصايص ، ص 19به سه طريق و ابن ماجه در صحيح ، ج 1، ص 42، ح 114 و احمد بنحنبل در مسند، ج 1، ص 135، ح 643 و خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، ج 2، ص 255 و ج8، ص 417 و ج 14، ص 426 و ابونعيم در حلية الاولياء، ج 14، ص 85 به سه طريقو متّقى در كنزالعمال ، ج 13، ص 120، ح 36385 و در ج 11، ص 598، ح 32878 وص 599، ح 32884 و ص 622، ح 33026، 33027، 33028 و 33029 با كمىاختلاف در لفظ و محب طبرى در الرياض ‍ النضرة ، ج 2، ص 284 و ذخائر العقبى ، ص91 نيز روايت كرده اند.
حديث در شرح نووى بر صحيح مسلم ، ج 2، ص 64 و استيعاب در هامش اصابة ، ج 3، ص37 و شرح شفاى خفاجى ، ج 3، ص ‍ 457 نيزنقل شده است .
125- صحيح ترمذى ، ج 5، ص 298، ح 3800 .
126- ذخائر العقبى ، ص 91. والاستيعاب ، ج 3، ص 46 .
127- نساء / 145 .
128- طبقات الحنابلة ، ج 1، ص 320 .
129- تذكرة الخواص ، ص 261. مقاتل الطالبيين ، ص 80. الاتحاف ، ص 56.مقتل الحسين ، خوارزمى ، ج 2، ص 65 .
130- اضواء على السنة المحمّدية ، ص 235 .
131- ينابيع المودة ، باب 76، ص 441 .
132- ينابيع المودة ، باب 76، ص 442 .
133- ينابيع المودة ، باب 76، ص 444 .
134- زمر / 9 .
135- آل عمران / 33.
136- تفسير كبير، ج 8، ص 21 .
137- الاستيعاب ، ج 2، ص 463 .
138- حلية الاولياء، ج 1، ص 65 .
139- همان ، ص 67 .
اين حديث را ابن سعد در طبقات ، ج 2، قسم 2، ص 101 نيز ذكر كرده است .
140- فيض القدير، ج 3، ص 46 .
141- كنزالعمال ، ج 11، ص 614، ح 32977 .
142- مسند، ج 1، ص 328، ح 1722 .
143- صحيح ، ج 5، ص 301، ح 3807 .
144- حلية الاولياء، ج 1، ص 64 .
145- تاريخ بغداد، ج 11، ص 204 .
146- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 126 .
147- طبقات ، ج 6، ص 167 .
148- ينابيع المودة ، ص 358 .
149- الاتحاف ، ص 145 .
150- تاج العروس ، ج 10، ص 55 .
151- لسان العرب ، ج 1، ص 459 .
152- حديث درالفصول المهمة تاءليف ابن صباغ مالكى ، ص 211 نيزنقل شده است .
153- تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 124 .
154- ينابيع المودة ، ص 360 .
155- مفردات راغب ، ص 56 .
156- المجالس السنية ، ص 5 و كتابالتوسل و الوسيلة ، ابن تيميه ، ص 52 .
157- مناقب ابى حنيفه ، ج 1، ص 173. جامع اسانيد ابى حنيفه ، ج 1، ص 222 .
158- التحفة الاثنى عشريه ، ص 8 .
159- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 2، ص 216 .
160- ينابيع المودة ، ص 360 .
161- ج 1، ص 51 .
162- الفصول المهمة ، ص 231 و 237 .
163- ينابيع المودة ، ص 382 .
164- همان ، ص 383 .
165- همان ، ص 362 .
166- شذرات الذهب ، ج 2، ص 377 و 378 .
167- كتاب الجرح والتعديل ، ج 8، ص 139 .
168- ينابيع المودة ، ص 384 .
169- مروج الذهب ، ج 3، ص 441 .
170- الثقات ، ج 8، ص 457 به نقل از مقدمه عدةالاصول ، ج 1، ص 14 .
171- الفصول المهمه ، ص 243 و 263 .
172- ينابيع المودة ، ص 363 .
173- الفصول المهمة ، ص 265 .
174- ينابيع المودة ، ص 385 .
175- مائده / 54.
176- ينابيع المودة ، ص 365. الفصول المهمة ، ص 267 .
177- همان ، ص 364 .
178- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 3، ص 242 .
179- الفصول المهمة ، ص 282 .
180- ينابيع المودة ، ص 386 .
181- همان ، ص 365 .
182- الفصول المهمة ، ص 290 .
183- ينابيع المودة ، ص 366 و الفصول المهمة ، ص 287 .
184- شذرات الذهب ، ج 2، ص 217 . 185- ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 437 .
186- بقره / 124 .

187- الميزان ، ج 1، ص 274 .
188- بقره / 124 .
189- لقمان / 13 .
190- عوالى اللئالى ، ج 2، ص 54، مطبعة سيد الشهداء7 چاپ قم .
191- حج / 31 .
192- بقره / 124 .
193- ابراهيم / 35 - 36 .
194- مناقب ابن مغازلى شافعى ، ص 276، ح 322 .
195- نحل / 43.
196- ابن جرير طبرى ، تفسير، ج 17، ص 5 .
197- طلاق / 10 و 11 .
198- نحل / 44 .
199- زخرف / 44 .
200- ينابيع المودة ، ص 119 .
201- رجال الطوسى ، ص 51 .
202- خلاصة الاقوال ، ص 237 .
203- معجم رجال الحديث ، ج 10، ص 194 .
204- به نظر آقاى دكتر احمد امين ، محرّك ابى ذر در قيام عليه بدعتها، عبداللّه بنسباء بوده است و نتيجه اين گفتار تكذيب رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله است ؛ زيراآن حضرت در رابطه با ابوذر فرمود: ((ما اظلت الخضراء ولا اقَلّتِ الغبراء اصدق لهجةمن ابى ذر؛ زير آسمان و روى زمين راستگوتر از ابوذر وجود ندارد)). اگر پيامبر صلّىاللّه عليه و آله در باره ابوذر اين چنين گفته است ، تحريك عبداللّه بن سباء معنا ندارد، واگر محرك او عبداللّه بن سباء بوده ، پس او راستگو نخواهد بود، جاى بسى تعجب استكه علما و دانشمندان اهل سنت اين قبيل توهينها و اهانتها را از خودشان نسبت به صحابه ،ناديده گرفته و شيعيان را متهم مى كنند كه احترام اصحابرسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را نگه نمى دارند.
205- اضواء على السنة المحمدية ، ص 178 و 179 .
206- على و فرزندانش (ترجمه كتاب على و بنوه )، ص 109 .
207- مستدرك الصحيحين ، ج 2، ص 343 .
208- حديث فوق را حاكم در مستدرك (ج 3، ص 150) به طريق ديگرى از حنش و متقىدر كنزالعمال (ج 12، ص 94، ح 34144، و ص 95، ح 24151 و ص 98، ح 34169 و34170) هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 168)، على بن سلطان در مرقاة المفاتيح (ج5، ص 610) نيز نقل مى كنند. على بن سلطان در شرح مرقاة المفاتيح مى گويد: احمد بنحنبل نيز اين روايت را نقل نموده است .ك
حافظ ابو نعيم در حلية الاولياء (ج 4، ص 306) هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 168و ج 2، ص 168). محبّ طبرى در ذخائر العقبى (ص 20) نيز حديث فوق را با همان الفاظاز سعيد ابن جبير، از ابن عباس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده اند.
خطيب بغدادى نيز روايت مذكور را با كمى اختلاف در لفظ در تاريخ بغداد (ج 12، ص91) از انس بن مالك از پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهنقل نموده است .
209- مجمع الزوايد، ج 12، ص 167 .
210- مراد از ((باب حطة )) احتمالا در مسجد حضرت موسى عليه السّلام يا بيتالمقدس است و حطه به معناى طلب مغفرت است ؛ يعنى هر كس وارد آن باب مى شد با قصدمغفرت ، خداوند او را مورد غفران قرار مى داد.
211- ذخائر العقبى ، ص 20 .
212- مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 121 و 128) با سندى غير از سنداول و كنزالعمال ، ج 11، ص 614، ح 32973 .
213- الرياض النضرة ، ج 2، ص 220 .
214- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 297، ح 3798 .
215- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 124 .
216- فخررازى ، تفسير، ج 1، ص 205 .
217- همان ، ص 207 .
218- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 .
219- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 124 .
220- اين حديث را مناوى در فيض القدير (ج 4، ص 356)، متقى هندى دركنزالعمال (ج 11، ص 603، ح 32912)، هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 134)، ابنحجر در الصواعق المحرقة (ص 74 و 75) و شبلنجى در نورالابصار (ص 80) نيز روايتكرده اند.
221- بينه / 7 .
222- الدر المنثور، ج 6 ،ص 379 .
223- كنوز الحقايق (طبع شده در هامش الجامع الصغير) ج 2، ص 17 .
224- الصواعق المحرقة ، ص 9 و 139 .
ابن مغازلى در مناقب (ص 400، ح 455) در ذيل حديث فوق اين جمله را روايت مى كند:((المنزوع من الشرك البطين من العلم ؛ يعنى از شرك جدا و از علم پُر هستى )). ابن اثيردر نهايه (ج 5، ص 42) ماده ((نزع )) مى گويد: ((على عليه السّلام به اين صفت متصفشد؛ زيرا او از شرك منزه و مملو از علم و ايمان بود)) .
225- مروج الذهب ، ج 2، ص 428 .
226- تاريخ بغداد، ج 12، ص 358 .
227- الجرح و التعديل ، ج 7 ، ص 66 .
228- ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 357. تاريخ بغداد، ج 12، ص 359 .
229- لسان الميزان ، ج 4، ص 446. تاريخ بغداد، ج 12، ص 359 .
230- لسان الميزان ، ج 3، ص 128 .
231- كتاب الجرح والتعديل ، ج 4، ص 272 .
232- رجوع شود به كتاب الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 259 .
233- نساء / 141 .
234- آل عمران / 139 .
235- ج 1، ص 455 و ج 3، ص 4 .
236- محقق بزرگوار، آقاى اسد حيدر (در پاورقى ، ج 5، ص 19) مى گويد:((اسارت اين سه ك ظدختر در زمان خلافت عمر بن خطاب بعيد به نظر مى آيد؛ زيرامورخين ، وفات خليفه دوم را در سال 23ه -.ق . نوشته اند، در حالى كه در آنوقت يزدجردزنده و صاحب قدرت و قوت بود و در زمان حيات او، هيچ مورخى از اسارت دختران اوسخنى به ميان نياورده است . بلكه قتل يزدجرد درسال 31 ه -.ق . و در زمان خلافت عثمان بن عفان واقع شده است ، اين از يك طرف و از طرفديگر اگر اين قضيه در زمان خليفه دوم اتفاق افتاده باشد، ازدواج يكى از دخترها بامحمد بن ابى بكر بعيد مى باشد؛ زيرا او درسال حجة الوداع به دنيا آمده و در زمان فوت خليفه دوم ، حدود دوازدهسال بيشتر نداشته است )).
237- الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 50 و الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص281 .
238- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 5، ص 18 - 22 .
239- القاموس المحيط، ج 3، ص 49 .
240- المفردات ، ص 270 .
241- المصباح المنير، ص 450 .
242- لسان العرب ، ج 7، ص 258 .
243- مقتل خوارزمى ، ج 2، ص 33 .
244- لسان العرب ، ج 8، ص 189، مادّه شيع .
245- القاموس المحيط، ج 3، ص 49 .
246- تاج العروس ، ج 5، ص 405 .
247- النهاية ، ج 2، ص 519 .
248- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 234 .
249- همان .
250- همان .
251- حشر / 7 .
252- آل عمران / 19 .
253- نجم / 3 - 4 .
254- فتح / 28 .
255- آل عمران / 132 .
256- اسراء / 15 .
257- نساء / 14 .
258- حجرات / 1 .
259- حشر / 7 .
260- ترمذى ، صحيح ، ج 5 ، ص 296، ح 3796، مناقب على عليه السّلام .
اين روايت تقريبا با همين مضمون و با اختلاف كمى در لفظ يا جمله ((وهو ولى كلّ مؤ منبعدى )) در كتابهاى مسند امام احمد بن حنبل (ج 5، ص 606، ح 19426 وج 6، ص 489، ح22503). مسند ابوداوود طيالسى (ج 3، ص 111 و ج 11، ص 360). حلية الاولياء ازابونعيم (ج 6، ص 294). خصايص اميرالمؤ منين از نسائى (ج 16، ص 17). الرياضالنضرة از محب طبرى (ج 2، ص 225). كنزالعمال متقى هندى (ج 13، ص 142، ح 36444و ج 11، ص 599، ح 32883 و ص 607، ح 32938 و ص 608، ح 32940، 32941 و32942). مجمع الزوايد هيثمى (ج 9، ص 128). تاريخ بغداد از خطيب بغدادى (ج 4 ، ص339). اُسد الغابة ابن اثير (ج 4، ص 27). و اصابه ابن حجر (ج 6، قسم 1، ص 325)و مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 110) . نيز روايت شده است . و حاكم بعد ازنقل حديث ، مى گويد اين حديث به شرط مسلم صحيح است .
261- مجمع الزوايد، ج 9، ص 128 .
262- الرياض النضرة ، ج 1، ص 200 .
263- در صفحه 109 ملاحظه شود.
264- مستدرك ، ج 3، ص 119 .
265- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 . و در ادامه حديث اين جمله را نيز روايت مى كند((ولن يفترقا حتى يردا على الحوض يوم القيامة )) و آن دو (على و حق ) از هم جدا نمىشوند تا روز قيامت در نزد حوض كوثر به من ملحق شوند.
266- مجمع الزوايد، ج 7، ص 234 و 235 .
267- كنوز الحقايق ، طبع شده در هامش الجامع الصغير، ج 1، ص 121 (با اندكاختلاف در لفظ حديث ) .
268- كنز العمال ، ج 11، ص 621، ح 33018 (با كمى اختلاف در لفظ) .
269- مستدرك ، ج 3، ص 124 .
270- مجمع الزوايد، ج 9، ص 13 .
271- الصواعق المحرقه ، ص 74 و 75 .
272- آل عمران / 61 .
273- محاسن بيهقى ، ج 1، ص 39 .
274- الفصول المهمة ، ص 173 .
275- صبحى صالح ، نهج البلاغة ، ص 47، خطبه 2 .
276- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 140 .
277- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، ص 47، خطبه 2 .
278- همان ، ص 357 ، خطبه 239 .
279- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 13، ص 317 .
280- صبحى صالح ، نهج البلاغة ، ص 215، خطبه 154 .
281- ينابيع المودة ، ص 499 .
282- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 4، ص 257 .
283- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 1، ص 220 .
284- الهداية فى شرح البداية ، ج 1، ص 95 .
285- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، كتاب 210 .
286- نمل / 80 .
287- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 11، ص 47 .
288- نمل / 80 - 81 .
289- تفسير كبير، ج 24، ص 216 .
290- تفسير جلالين ، ص 508 .
291- فاطر / 22 .
292- تفسير جلالين ، ص 577 .
293- تفسير كبير، ج 26، ص 18 .
294- قصص / 56 .
295- اسراء / 15 .
296- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 11، ص 47 .
297- همان ، ص 48 .
298- شيخ المضيرة ابوهريره ، ص 135 .
299- همان ، ص 143 .
300- اضواء على السنة المحمديه ، ص 200 .
301- اضواء على السنة المحمديه ، ص 294 .
302- همان .
303- هدى السارى ، ج 2، ص 260. تاريخ بغداد، ج 2، ص 11 .
304- اضواء على السنة المحمدية ، ص 311 .
305- ذخائر العقبى ، ص 115 .
306- ((مرسله )) به احاديثى گفته مى شود كه سند آنها تا به شخصى كهروايات از آن نقل شده است ، متّصل نباشد و يك راوى يا بيشتر از سند ساقط شده باشد .
307- الفصول المهمة ، ص 254. ينابيع المودة ، ص 364 .
308- معرفة علوم الحديث ، ص 55 .
309- الا مام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 3، ص 27 .
310- حجرات / 14 .
311- حجرات / 15 .
312- اصل الشيعة واصولها، ص 121 .
313- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبهاوّل ، ص 39 .
314- كهف / 110 .
315- بينه / 5 .
316- انعام / 57 .
317- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 40 .
318- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص 228 .
319- نساء / 126 .
320- مائده / 35 .
321- محدّث قمى ، مفاتيح الجنان ، دعاىتوسل .
322- سعدى ، گلستان ، باب اول در سيرت پادشاهان ، با مقدمه عباساقبال آشتيانى ، انتشارات : دنياى كتاب ، ص 124 .
323- انعام / 103 .
324- اعراف / 143 .
325- حج / 73 .
326- مائده / 64 .
327- الرحمن / 26 - 27 .
328- طه / 5 .
329- فجر / 22 .
330- قيامت / 23 .
331- اسراء / 72 .
332- شهرستانى ، ملل ونحل ، ج 1، ص 166. صدوق ، توحيد، باب نفىجبروتفويض ، ص 360، حديث 8 .
333- حكيم ، ملاهادى سبزوارى ، شرح دعاى صباح ، 137. بحارالا نوار، ج 72 ، ص30 .
334- تفسيرالميزان ، ج 1، ص 97. كشف المراد، ص 246 .
335- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، حكمت 78 .
336- انسان / 3 .
337- مريم / 63 .
338- نحل / 97 .
339- نجم / 39 .
340- مدثر / 38 .
341- مؤ منون / 115 .
342- انبياء / 16 .
343- ذاريات / 56 .
344- حديد / 25 .
345- جمعه / 2 .
346- تفسير نمونه ، ج 1، ص 440 .
347- انعام / 90 .
348- زمر / 37 .
349- نساء / 64 .
350- نساء / 165 .
351- احزاب / 21 .
352- انبياء / 107 .
353- آل عمران / 32 .
354- آل عمران / 31.
355- حشر / 7.
356- جمعه / 4 .
357- فواتح الرحموت (چاپ شده در حاشيه كتاب المستصفى )، ج 2 ، ص 97 .
358- نحل / 106 .
359- فصلت / 42 .
360- نجم / 2 .
361- فواتح الرحموت ، چاپ شده در حاشيه المستصفى ، ح 2، ص 228 - 230 .
362- عنكبوت / 38 .
363- كهف / 104 .
364- مائده / 67 .
365- تفسير كبير، ج 12، ص 50 .
366- مائده / 67 .
367- هود / 12 .
368- طه / 121 .
369- بقره / 37 .
370- طه / 118 - 119 .
371- بقره / 256 .
372- نمل / 65 .
373- جن / 26 - 27 .
374- احمد بن حنبل ، مسند، ج 1 ، ص 581، ح 3300 .
375- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 246 .
376- مرقاة المفاتيح ، ج 5، ص 481 .
377- مجمع الزوايد، ج 8، ص 284 .
378- مسلم ، صحيح ، ج 18، بشرح نووى ، ص 80 .
379- در روايات اهل تسنن اسم ((دجال ))، مسيح است . رجوع شود به صحيح مسلم ،باب الاسراءبرسول اللّه (تحت عنوان ذكرالمسيح بن مريم عليه السّلام والمسيحالدجال )، ج 2، بشرح نووى ، ص 233.
380- مجله المنار، ش 19، ص 99 - 100 (بهنقل از: كتاب اضواءٌ على السنة المحمديه ، ص 183 و 184) .
381- قصص / 7 .
382- مائده / 67 .
383- اسباب النزول ، ص 135 .
384- تفسير كبير، ج 12، ص 49. همچنين سيوطى در تفسير الدرالمنثور (ج 2 ، ص298). سيد رشيد رضا در تفسير المنار(ج 6، ص 463). حافظ سليمان حنفى قندوزى درينابيع المودة (ص 120) و ابن صباغ مالكى درالفصول المهمه (ص ‍ 42) و غير ايشان رواياتى رادال بر اينكه اين آيه در روز غدير خم و در رابطه با على بن ابى طالب عليه السّلامنازل شده است ، نقل نموده اند.
385- الغدير، ج 1، ص 14 - 61.
386- همان ، ج 1، ص 62 - 72.
387- اسنى المطالب ، ص 48.
388- ر . ك : حاشيه احقاق الحق ، ج 2، ص 423. الغدير، ج 1، ص 152 .
389- ر . ك : حاشيه الغدير، ج 1، ص 14 .
390- مناقب ابن شهراشوب ، ج 3، ص 25 .
391- تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 337 .
392- فتح البارى ، ج 8، ص 76 .
393- فضايل الخمسة عن صحاح الستة ، ج 1، ص 443 و 444 .
394- مائده / 67 .
395- مائده / 3 .
396- ر . ك : تفسير الدرالمنثور، ج 2، ص 259. و تاريخ بغداد، ج 8، ص 290 .
397- ابن حجر در الصواعق المحرقة ، صفحه 25 بعد ازنقل حديث مشتمل بر جمله فوق مى گويد: ((اين حديث را طبرانى و غير او نيز باسند صحيحنقل كرده اند. كنزالعمال در جلداول ، صفحه 188، ش 958 نيزنقل كرده است )).
398- كنزالعمال ، ج 1، ص 187 . طبرانى نيز روايت نموده در كبير از ابىالطفيل از زيد بن ارقم و هيثمى در مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 .
399- مجمع الزوايد، ج 9، ص 164 و از طبرانى نيزنقل نموده كه او نيز حديث را روايت كرده است ، متقى دركنزالعمال ، ج 1، ص 188، ح 958 نيز اين حديث را آورده است .
400- الاصابة ، ج 1، قسم 1 ، ص 57. اُسدالغابة ، ج 1 ، ص 367 .
401- فيض القدير، ج 1، ص 217 در شرح و الصواعق المحرقة ، ص 26 و همچنين(طبق نقل الغدير، ج 1، ص 270) اين مطلب در مناقب طبرى مشهور به خليلى نيز آمده است .
402- مسند، ج 4، ص 281 .
403- تاريخ بغداد، ج 8، ص 290 .
404- نور الابصار، ص 78 .
405- فيض القدير، ج 6 ، ص 217 .
406- تذكرة الخواص ، ص 3 .
407- تفسير المنار، ج 6، ص 464 .
408- الفصول المهمة ، ص 42 .
409- السيرة الحلبية ، ج 3، ص 308 .
410- معارج / 1 .
411- فضايل الخمسة عن صحاح الستة ، ج 1، ص 444 - 448 .
412- الفصول المهمة ، ص 42 .
413- النهاية ، ج 5 ، ص 228 .
414- محمَّد / 11 .
415- النهاية ، ج 5، ص 228 .
416- فتح / 29 .
417- توبه / 71 .
418- النهايه ، ج 5، ص 228 .
419- النهايه ، ج 5، ص 228 .
420- هم پيمان .
421- به نقل از: الصوارم المهرقة ، ص 177 .
422- الصوارم المهرقة ، ص 177 .
423- شرح نهج البلاغه ، ج 6، ص 167 .
424- الغدير، ج 1، ص 159 - 163 .
425- ر . ك : الغدير، ج 1، ص 159 - 196 .
426- تذكرة الخواص ، ص 28 و 29 .
427- الاصابة ، ج 4 ، قسم 1، ص 119 و ج 7، قسم 1 ، ص 156 .
428- مسند، ج 1، ص 191، ح 964 (در ج 1، ص 189، ح 953، اين خبر را از سعيدبن وهب و زيد بن يشيع و در ج 5، ص ‍ 498، ح 18815، از ابىطفيل نيز نقل مى نمايد) .
429- اسدالغابه ، ج 1، ص 69، ح 36 .
430- فرائد السمطين ، ج 4، ص 28 .
431- مناقب ، ص 21 .
432- فرائد السمطين ، ج 1، ص 68، ح 34 .
433- اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب ، ص 50 .
434- ينابيع المودة ، ص 482 .
435- كتاب سليم بن قيس هلالى ، ص 208 .
436- صحيح ابن ماجه ، ج 1، ص 11، ح 121 .
437- فرائد السمطين ، ج 1، ص 62، ح 29 .
438- مناقب حنفى ، 134 . تذكرة الخواص ، 84 .
439- تفسير كبير، ج 11، ص 139 .
440- ج 2، ص 59 .
441- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 121 و 128. الرياض النضرة ، ج 2 ، ص220 . و كنز العمّال ، ج 11، ص 614، ح 32973 .
442- ينابيع المودة ، ص 487 .
443- به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 376 .
444- دوازدهم يا چهاردهم و همچنين سال 94 هجرى نيز ذكر شده است .
445- بعضى اول رجب هم نوشته اند .
446- بعضى هم سال 82 هجرى نوشته اند، چنانكه در بعضى ازاقوال روز ولادت آن بزرگوار نيز غرّه رجب گفته شده است .
447- الملل و النحل ، ج 1، ص 169 .
448- بقره / 20 .
449- انفال / 33 .
450- انبياء / 107 .
451- مثنوى معنوى ، ص 2 .
452- ينابيع المودة ، ص 494 .
453- اضواء على السنة المحمدية ، ص 232 .
454- ذخائرالعقبى ، ص 136 .
455- اضواء على السنة المحمديّه ، ص 233 .
456- اضواء على السنة المحمديه ، ص 233 .
457- مقدمه ابن خلدون ، ص 313 به نقل از اضواء على السنة المحمديه ، ص 232 .
458- بخارى ، ج 4، ص 210 .
459- نجم / 3 - 4 .
460- فيض القدير، ج 4، ص 421 .
461- روايت مذكور با همين الفاظ يا با مقدارى تفاوت كه مخلّ به معناى آن نيست ، دركتابهاى خصائص نسائى (ص 25)، صحيح بخارى (كتاب نكاح ، باب دفاع مرد ازدخترش ، مسند احمد ابن حنبل (ج 5، ص 423، ح 18428 با اندكى اختلاف در لفظ حديث وص 427، ح 18432). حلية الاولياء (ج 2، ص 40)، صحيح مسلم (كتابفضايل صحابه ، باب فضايل فاطمه عليها السّلام )، صحيح ترمذى (ج 5، ص 360،ح 3961)، مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 159) والامامة والسياسة ، تاءليف ابن قتيبه (ج1، ص 14) نيز روايت شده است .
462- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 153.
463- اين روايت را ابن اثير در اُسدالغابة (ج 5، ص 522)، ابن حجر در اصابه (ج8، ص 159) و تهذيب التهذيب (ج 12، ص ‍ 441). متقى دركنزالعمال (ج 12، ص 111، ح 34237 و 34238). ذهبى در ميزانالاعتدال (ج 2، ص 492، ح 4560) در حالى كه اعتراف به صحت حديث هم نموده است و محبطبرى در ذخائرالعقبى (ص 39) با كمى اختلاف در لفظ نيزنقل نموده اند.
464- صبحى صالح ، نهج البلاغه خطبه 202، ص 319.
465- فواتح الرحموت (طبع شده در حاشيه كتاب المستصفى ) ج 2، ص 228 .
466- كنوز الحقايق (طبع شده در هامش الجامع الصغير)، ج 1، ص 80.
467- تاريخ بغداد، ج 2، ص 88 .
468- الرياض النضرة ، ج 2، ص 254. دخاير العقبى ، ص 77 .
469- كنزالعمّال ، ج 11، ص 620 .
470- ر . ك : به ص 274 همين كتاب .
471- صحيح ، ج 5، ص 297، ح 3798 (با اختلاف در لفظ حديث ).
472- مستدرك ، ج 3، ص 119 - 124 (با اختلاف در لفظ حديث ).
473- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 .
474- مجمع الزوايد، ج 7، ص 235 و 243 .
475- كنوز الحقايق ، (طبع شده در هامش الجامع الصغير) ج 1، ص 121، (با اندكىاختلاف در لفظ حديث ).
476- كنزالعمال ، ج 11، ص 621، ح 33018 (با كمى اختلاف در لفظ حديث ) .
477- مستدرك ، ج 3، ص 124 .
478- فيض القدير، ج 4، ص 356 .
479- كنزالعمال ، ج 11، ص 603، ح 32912 .
480- مجمع الزوايد، ج 9، ص 134 .
481- الصواعق المحرقه ، ص 74 و 75 .
482- نورالابصار، ص 80 .
483- توبه / 34 .
484- مقدمه كتاب فدك ، ص 7 و 8 .
485- شيخ المضيره ابوهريره ، پاورقى ، ص 169 .
486- وافى ، ج 5 ، ص 274 .
487- علم اليقين ، ص 130 .
488- البيان فى تفسير القرآن ، ص 218 .
489- آل عمران / 5 .
490- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 109، ص 158 .
491- همان ، خطبه 198، ص 312 .
492- مائده / 64 .
493- مائده / 64 .
494- مائده / 64 .
495- الرحمن / 29 .
496- رعد / 39 .
497- رعد / 11 .
498- اعراف / 96 .
499- الدرالمنثور، ج 4 ، ص 66 .
500- مستدرك الصحيحين ، ج 1، ص 493 .
501- همان .
502- تفسير فخر رازى ، ج 19، ص 66 .
503- الوشيعة فى نقد عقايد الشيعة ، ص 104 .
504- محمد / 24 .
505- تفسير فخررازى ، ج 19 ، ص 65 .
506- الرحمن / 29 .
507- رعد / 39 .
508- عقايد صدوق (طبع شده در ذيل شرح باب حادى عشر)، ص 73 .
509- الملل و النحل ، ج 1، ص 160 .
510- نحل / 106 .
511- آل عمران / 28 .
512- المحصل ، ج 8، ص 13 .
513- حشر / 7 .
514- مائده / 3 .
515- مائده / 44، 45 و 47 .
516- مائده / 44، 45 و 47 .
517- مائده / 44، 45 و 47 .
518- بقره / 229 .
519- الصواعق المحرقة ، ص 87 . ينابيع المودة ، ص 7 .
520- احزاب / 56 .
521- الدرّ المنثور، ج 25، ص 227 .
522- روايات در اين مورد با الفاظ مختلفنقل شده ، ولى داراى تواتر معنوى هستند، چون همه مفيد يك مطلب مى باشند؛ در صحيحبخارى (كتاب دعوات ، باب صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و در كتاب تفسير(باب تفسير آيه مباركه فوق ) همچنين در كتاب ادب المفرد (ص 93)، صحيح مسلم (كتابصلاة ، باب صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از تشهد)، صحيح نسائى (ج3، ص 47)، صحيح ابن ماجه (ج 1، ص 293، ح 904)، حلية الاولياء (ج 4، ص 271)،فتح البارى فى شرح البخارى (ج 13، ص 410)، مستدرك الصحيحين (ج 1، ص269). سنن بيهقى (ج 2 ، ص 147 و 279)، تفسير ابن جرير (ج 1، ص 31). مسند احمدبن حنبل ، ج 3، ص 443، ش 11041 وج 5، ص 290، ش 17638 وج 6، ص 368، ش21847 سنن دارقطنى (ج 1، ص 354)، مسند شافعى (ص 23)، تاريخ بغداد (ج 14،ص 303)، كنز العمال (ج 1، ص 492، ح 2169 و ص ‍ 465، ح 2183، 2184، 2185و ص 496، ح 2187) نقل شده اند و مفاد همه ، عبارت است از اينكه پيامبر صلّى اللّهعليه و آله فرمود: هر وقت بر من صلوات و درود فرستاديد، بعد از بردن نام من ، برآل من نيز صلوات و درود بفرستيد و بگوييد: ((اللهم صلّ على محمد و علىآل محمد)) تا آخر حديث .
523- احزاب / 56 .
524- الصواعق المحرقه ، ص 87 .
525- ينابيع المودة ، ص 9 .
526- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 1، ص 242 - 248 .
527- مستدرك الصحيحين ، ج 3 ، ص 160 .
528- استيعاب ، ج 2، ص 751 .
529- حلية الاولياء، ج 2، ص 41 .
530- تلخيص الحبير، ج 4، ص 190، ح 2098 .
531- استيعاب در حاشيه اصابة ، ج 1، ص 2 .
532- اسد الغابة ، ج 1، ص 3 .
533- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
534- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
535- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
536- ر. ك : قرآن كريم ، سوره توبه ، 44.
537- تفسر المنار، ج 10، 467.3 - همان ، 471 .4 - همان ، 471 .
538- تفسر المنار، ج 10، 467.3 - همان ، 471 .4 - همان ، 471 .
539- همان ، 473 .6 - همان ، 474 .
540- همان ، 475.
541- همان ، 477.
542- همان ، 476.
543- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
544- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
545- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
546- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
547- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
548- همان ، 485 .8 - همان ، 487 .9 - همان ، 516 .
549- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
550- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
551- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
552- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
553- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
554- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
555- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
556- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
557- توبه / 67.8 - همان ، 549.9 - همان ، 551 و 555.
558- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
559- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
560- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
561- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
562- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
563- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
564- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
565- 581 .8 - 583 .
566- اضواء على السنة المحمدية ، ص 356 - 358 .
567- نساء / 125 .
568- انبياء / 104 .
569- مائده / 117 - 118.
570- صحيح بخارى ، ج 4، ص 110 .
571- مريم / 16.
572- صحيح بخارى ، ج 4، ص 142 .
573- همان ، ج 5، ص 191.
574- نووى در شرح مى گويد: مراد از استحبابتطويل غرّه آن است كه در وضو مقدارى از جلو سر شسته شود تا يقينحاصل گردد كه همه صورت شسته شده است و مراد از استحبابتطويل تحجيل شستن بالاى مرفقين و كعبين مى باشد، (صحيح مسلم ، شرح نووى ، ج 3،ص 134).
575- همچنين ترمذى در صحيح ، (ج 5 ، ص 4، ح 3215 و3216، با سندى غير ازسند اول )، و نسائى در صحيح (ج 4، ص ‍ 117) و ابن ماجه در صحيح ، (ج 2، ابوابمناسك ، ص 1016، ح 3057) نيز روايت مذكور رانقل نموده اند.
576- حجرات / 13 .
577- مسد / 1 .
578- زمر / 9 .
579- نساء / 95 .
580- واقعه / 10 11 .
581- بقره / 81 82.
582- جامع بيان العلم ، ص 89 .
583- همان ، ص 90 .
584- اين حديث گر چه در كتب حديثى اهل سنت مشهور و معروف است ، اما با اغماض ازسندش ، آثار جعل و وضع از متن آن پيداست ؛ زيرا طبق نص قرآن كريم ، تنها سنت واجبالاتباع ، سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است و اگر خلفاى راشدين بعد از آن حضرت، پيرو سنت او بودند، مسلماً اطاعت ازآنان واجب خواهد بود، امااگر خودسنتى درقبال سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابداع كردند، اينجا امر داير مى شود بين اطاعت ازسنت پيامبر، يا اطاعت از سنت خليفه آن حضرت ، و چون سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهاز پشتوانه ((وحى )) برخوردار مى باشد، يقيناً مطابق اراده و خواست خداوند بوده و ازخطا و اشتباه نيز مصون است ، بنابر اين نه تنها اولويت پيدا مى كند، بلكه اطاعت از آنواجب مى شود و سنت غير از سنت او، به هيچ عنوان نمى تواند درقبال روش آن حضرت عرض اندام نمايد؛ و به خاطر همين جهت است كه وقتى بعد از فوتعمر، به على عليه السّلام پيشنهاد خلافت داده شد به شرط آنكه به سيره پيامبر وسيره ابى بكر و عمر عمل كند، در جواب فرمود: ((من فقط به قرآن و سنت پيامبر صلّىاللّه عليه و آله عمل خواهم كرد)). علاوه بر آنچه گفته شد، ممكن است مراد از خلفاىراشدين امامان دوازده گانه عليهم السّلام باشند؛ زيرا كه طبق دلالت حديث شريف ((ثقلين)) و ديگر روايات وارده در فضل اهل البيت عليهم السّلام رجوع به آنان بعد ازرسول خدا صلّى اللّه عليه و آله واجب و لازم است خصوصاً كه در روايات تصريح بهاسامى خلفاى راشدين نشده است تا حديث حمل به مصطلح معروف نزداهل تسنن گردد.
585- اعلام الموقعين ، ج 2، ص 231 .
586- البحر المحيط، ج 5، ص 528 .
587- ميزان الاعتدال ، ج 1، ص 412، ح 1511 و ج 2، ص 102، ح 3003 .
588- مؤ منون / 99 - 100.
589- النهاية ، ج 2 ، ص 202 .
590- بقره / 156 .
591- بقره / 55 - 56 .
592- بقره / 72 - 73 .
593- بقره / 243 .
594- بقره / 259 .
595- آل عمران / 49 .
596- نهايه ابن اثير، ج 4، ص 28 (ذيل ماده قذذ)؛ لسان العرب ، ج 12، ص 72(ذيل ماده قذذ).
597- نمل / 83 .
598- كهف / 47 .
599- نساء / 24 .
600- از آن جمله مى توان طبرى در تفسير (ج 5 ، ص 9)، ابوبكر جصاص حنفى دراحكام القرآن (ج 2، ص 147)، بيهقى در سنن (ج 7، ص 205)، زمخشرى در كشاف (ج 1،ص 498)، قرطبى در تفسير (ج 5، ص 130)، فخر رازى درتفسيركبير (ج 10، ص149)، بيضاوى در تفسير (ج 2، ص 79)، علاالدين بغدادى در تفسير خازن (ج 1، ص343)، ابن كثير در تفسير (ج 1،ك ص 474)، سيوطى در تفسير الدرالمنثور(ج 2، ص140)، ابوالسعود در حاشيه تفسير كبير فخررازى (ج 3، ص 251)، شوكانى درتفسير (ج 1، ص 449) و سيد محمود آلوسى در تفسير روح المعانى (ج 5، ص 5) را نامبرد.
601- صحيح بخارى كتاب نكاح و كتاب توحيد، بابقول اللّه تعالى (هو اللّه الخالق البارئ المصّور...). (حشر / 24) صحيح مسلم (كتابنكاح ، باب نكاح متعه و كتاب طلاق ، باب حكمعزل )، مسند احمد بن حنبل (ج 2، ص 241، ح 5774 و ج 4، ص ‍ 325، ح 14420 و ص337، ح 14500) شرح معانى الا ثار (ج 2، ص 144 و146 وج 3، ص 26)، مسندابوداوود طيالسى (ج 7، ص 227. وج 8، ص 247)، مسند شافعى (ص 94 و 132 و216)، والاصابة ، ج 3، قسم 1، ص 114، و ج 8 ، قسم 1، ص ‍ 113)، سنن بيهقى (ج7، باب مايجوزان يكون مهرا، ص 206)، تهذيب التهذيب (ج 10، ص 371) و تفسيرفخررازى در ذيل آيه متقدمه (ج 10، ص 50 و52).
602- سنن ، ج 7، ص 206 .
603- معانى الا ثار، ج 2، ص 144 و146 .
604- تفسير كبير، ج 10، ص 50 .
605- انعام / 59 .
606- نجم / 3 - 4 .
607- المستصفى من علم الاصول ، ج 2، ص 355 .
608- شرح تجريد قوشچى ، ص 484 .
609- نحل / 43.
610- حشر / 7 .
611- انعام / 50 .
612- اعراف / 203 .
613- يونس / 15 .
614- احقاف / 9 .
615- انعام / 106 .
616- يونس / 109 .
617- احزاب / 2 .
618- نجم / 28 .
619- المعتبر فى شرح المختصر، ص 6 .
620- الذريعة الى اصول الشريعة ، قسمت دوم ، ص 630 .
621- عدة الاصول ، قسمت دوم ، ص 602 .
622- الذريعة الى اصول الشرعية ، قسمت دوم ، ص 604.
623- اصول كافى ، ج 1، ص 16 .
624- حلية الاولياء، ج 3، ص 197 .
625- الاحكام ، ج 7، ص 177 .
626- اسراء / 23 .
627- فلسفة التشريع الاسلامى ، ص 174 .
628- مدخل الى الفقه الاسلامى ، ص 84 .
629- ارشاد الفحول ، ص 242 .
630- سلّم الوصول ، ص 309 .
631- المدخل الى اصول الفقه ، ص 284.
632- مصادر التشريع ، ص 73 و 80 .
633- همان .
634- همان ، ص 74 .
635- مدخل الفقه الاسلامى ، ص 85 .
636- معجم الادباء، ج 15، ص 54 .
637- الخطط المقريزيه ، ج 4، ص 141.
638- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 175 - 180، ج 3، ص 164 - 165.
639- آلوسى ، جلاء العينين ، ص 107 .
640- همان .
641- ابن جوزى ، تلبيس ابليس ، ص 81 .
642- رساله القول السديد، ص 3 .
643- دائرة المعارف ، فريد وجدى ، ج 3، ص 247 .
644- ميدان الاجتهاد، ص 14 .
645- ميدان الاجتهاد، ص 14.
646- خاطرات جمال الدين ، ص 177 .
647- اعلام الاسلام ، ص 99 .
648- الوحدة الاسلامية ، ص 45 و 137.

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation