بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عصمت, ( )
 
 

بخش های کتاب

     01 - کليات
     02 - پيشگفتار
     03 - واژه شناسى
     04 - عصمت و اختيار
     05 - ناسازگارى با طبيعت انسانى
     06 - عصمت در اديان ديگر
     07 - پى آمدهاى اعتقاد به عصمت
     08 - عصمت در دريافت و ابلاغ وحى
     09 - عصمت در اعتقادات
     10 - عصمت از گناه
     11 - عصمت از خطا
     12 - تفاوت درجات معصومان
     13 - برخورد اصحاب پيامبر با مسأله عصمت
     14 - تفاوت عصمتِ قبل و بعد از نبوّت
     15 - عصمت امامان
     16 - عصمت انسان هاى ديگر
     17 - عصمت حضرت زهرا
     18 - آيه تطهير
     19 - امام على
     20 - نقش شيعه در رواج انديشه عصمت
     21 - منابع و مآخذ
     22 - پاورقي ها
     fehrest -
 

 

 
 

تفاوت عصمتِ قبل وبعد از نبوّت

ش14) اگر پيامبران وامامان معصومند و هيچ گاه مرتكب گناه نمى شوند،دليل آن همه گريه و استغفارشان چيست؟

گريه و استغفارپيامبران و امامان همواره شگفتى پيروانشان رابرانگيخته و يكى از فضايل والاى آنان به شمارآمده است. چنان كه انديشمندى يهودى، يحيى بنزكريا را با اين ويژگى مى ستايد كه (كانيبكى من غير ذنب)(125) و اميرمؤمنان على(عليه السلام) در پاسخ مى فرمايد

«آرى، يحيى چنان بود.ولى محمد(صلى الله عليه وآله) به درجاتىبالاتر از آن دست يافت. يحيى بن زكريا در زمانىمى زيست كه نه جاهليّتى وجود داشت و نه بتىدر كار بود، ولى به محمّد(صلى الله عليه وآله)درسنّ كودكى و در ميان بت پرستان و حزب شيطان،حكم الهى و فهم و آگاهى داده شد و هرگز گرايشىبه بت ها در او پديد نيامد... آن حضرت نيزبدون آن كه جرم و گناهى از او سر زده باشد ازخشيت خدا چندان مى گريست كه جايگاه نمازشمرطوب مى گشت.»(126)نيازىنيست كه در اين جا از چگونگى گريه هاىمعصومان و ناله هاى شبانه آنان بيش از اين سخن بگوييم،زيرا

مادح خورشيد مدّاح خوداست كه دو چشمم روشن و نامرمد است(127)م

آن چه بايد بيشتر بدانبپردازيم اين است كه همين مسأله برخى را بهتأمل درباره عصمت معصومان واداشته و گاهبهانه اى براى انكار آن به دست داده است.براى نمونه، سخن يكى از نويسندگان معاصر را هرچند سخن تازه اى نيست از نظر مى گذرانيم

(بايد) دركى معقول تراز عصمت به ميان آيد و پذيرفته شود كه انسانىبى گناه وجود ندارد. همه با ابليس درگيرند.همه محدوديّت و كاستى دارند و تعهّدشان در اينحدّ است كه مدام بخواهند به صورتى نسبى پيشبروند و خود را تعالى بدهند انبيا(عليهمالسلام) هم همواره در چالش اخلاقى و معنوىبودند و مى كوشيدند. پيغمبر ما به گفته خودهر روز صد مرتبه توبه و استغفار مى كرد: (انهلَيُغان على قلبى و انى لاستغفر الله كل يوممأة مرة) و بر اساس صريح آيات، گناهانى داشت كهنيازمند آمرزش آن ها بود، آن همه راز و نيازپر سوز و گداز از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) وعلى بن ابى طالب(عليه السلام) و على بن الحسين(عليهالسلام) كه از گناهانشان مى ناليدند، ادا واطوار و نمايش براى ديگران نبود، واقعاًاحساس گناه مى كرده اند و در كار خودسازى و سلوك بوده اند. پس مردمان هم طبيعىاست كه گناه بكنند، گناه در طرح خلقت آدمىمندرج است و زندگى انسان در اين سياره، هرگزبدون گناه قابل تصوّر نيست. بنابراين، اين همهمقدس مآبى و زهد فروشى نيز لازم نيست. به تعبيرحافظ

جايى كه برق عصيان برآدم صفى زد بر ما چگونه زيبد دعوى بى گناهى(128)اينجملات آكنده از سخنان حقى است كه از آن، معناىباطلى قصد شده و به نتيجه اى نا ميمونانجاميده است. ما نيز مى پذيريم كه «همه باابليس درگيرند»، اما بر اين باوريم كهمعصومان در اين درگيرى همواره پيروز ميدانبوده اند. اگر پيامبر اكرم از اسلام آوردنشيطان خود سخن مى گويد،(129)اين نه بدان معنا است كه شيطان از وسوسه نمودنآن حضرت دست برداشته، بلكه به معناى آن است كههيچ گاه به كام دل خود نرسيده است. آرى،معصومان «همواره در چالش اخلاقى و معنوىبودند» اما به توفيق الهى هيچگاه نلغزيدند

(و ان كادوا ليفتنونك عنالذى اوحينا اليك لتفترى علينا غيره و اذاً لاتخذوك خليلا و لو لا ان ثبّتنك لقد كدت تركناليهم شيئاً قليلا)(130)«وچيزى نمانده بود كه تو را از آن چه به سوى تووحى كرديم گمراه كنند تا غير از آن را بر ماببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند.و اگر تو را استوار نمى داشتيم قطعاً نزديكبود كمى به سوى آنان متمايل شوى.»(131)ايننكته نيز قابل پذيرش است كه «آن همه راز و نيازپر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمايش براىديگران نبوده، واقعاً احساس گناه مى كرده اند.»انديشمند بزرگ شيعه، مرحوم اربلى (متوفاى 692هـ ق) يكى از كسانى است كه بر اين حقيقت تأكيدورزيده و به گفته خود، با تأمل در آن و باعنايات امام موسى بن جعفر(عليه السلام) بهنتايج ارزشمندى دست يافته است.(132)گناهى كه معصومان راه گريزى از آن ندارند وبراى جبران آن ناله سر مى دهند. آلودگى بهمحرّمات الهى نيست. بلكه هر كه در آن درگهمقرّب تر است، معيار دقيق ترى را براىسنجش تخلّفات خود در نظر مى گيرد و چيزى راگناه مى شمارد كه ديگران به سادگى از كنارآن مى گذرند. با مثالى ساده به روشنى مطلبمى افزاييم: بسيارند كسانى كه از قضا شدننماز واجب شان اندوهى به خود راه نمى دهند وكم نبوده اند تقوا پيشه گانى كه از به جانياوردن نمازى مستحبّى ناله سر داده اند واين زنجيره همچنان ادامه دارد و هيچگاه پاياننمى پذيرد. هر چه بر معرفت و محبّت رهرو راهخدا افزوده گردد، بار سنگين ترى بر دوش خوداحساس مى كند و بيش از پيش بر كوتاهى خود درانجام وظيفه ـ آنچنان كه شايسته پروردگار استـ پى مى برد.(133) سخن را باكلامى از مرحوم اربلى كه از زاويه اى ديگربر احساس گناه معصومان نظر انداخته است،پايان مى دهيم

پيامبران و امامان ـ كهسلام خدا بر آنان باد ـ همواره در ياد خدا بهسر مى برند و در بالاترين مراتب قرب الهى رهمى سپردند و پيوسته در اين انديشه بودند كهمبادا لحظه اى از ياد او غافل گردند. پس هرگاه اندكى از اين مرتبه والا فروتر مى آمدندو از سر نياز به امورى همچون خوردن و آشاميدن،روابط زناشويى و يا حلّ و فصل مسائل اجتماعىروى مى آوردند، اين را گناهى بزرگ براىخويش مى شمردند. استغفار و توبه آنان نيز ازچنين اعمالى بوده كه خوددارى از آن هاشايسته محبّان و مقرّبان درگاه الهى است. براين اساس است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليهوآله) مى فرمايد: (حسنات الابرار سيئاتالمقربين) چه بسا اعمالى كه براى نيكان،پسنديده و براى مقرّبان، ناپسند است.(134)م