|
|
|
|
|
|
و يـك مـلتـى هـسـتـنـد كـه وحـشـى و چـه . (يـكـى از الان يـادم نـيـسـت كـه كـى بـود كـه )نـقـل كـردنـد از او كـه مـا ايستاده بوديم در يكى از جاهائى كه تظاهرات اينها، ايرانى هابـود آنـوقـت كـه زمـان مـحمدرضا بود، يك آمريكائى هم پيش من ايستاده بود گفت ببين اينوحـشـى هـا را، گـفـتـه بـود، مـن بـه او گـفـتم اينها وحشى اند كه دارند حق خودشان را مىگيرند؟ اينها مى خواهند ما را اينطورى . ما آنوقت هم كه يك كلمه حقى مى گوئيم اينها ما رابـه وحـشـيگرى منتسب مى كنند. جوان هاى ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند كه هر كسىهـر چـه مـى گـويـد بـاور نـكـنـنـد. يـكـى از چـيزهاى بزرگى كه اينها دارند اين است كهسـمـپـاشـى كنند به طورى كه ما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يكى از كارهاى بزرگاينهاست كه مى خواهند بكنند كه از اين انقلاب ملت ما مايوس بشوند و بگويند خوب كارىانـجـام نـگـرفته . اگر كارهاى دست اول است ، كه عرض كردم همه اش انجام گرفته استكـارهاى دست دوم هم چيزى است كه مشغول انجامش هستند. همين در دولت آقاى بازرگان چقدركارها انجام گرفته ، چقدر خانه سازى شده و بى انصاف ها مى گويند يك خانه ساختهنـشـده . در ايـن جـهـاد سـازنـدگـى چـقـدر خـدمـت كـرد ايـن ملت به اين ملت خودش و به ايناشـخـاصى كه مشغول كشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت ها شمرديد كه رفتيد همه جاهـر چـه نـابـسـامـانـى بـوده درسـتش كرديد، اينها باز مى گويند هيچى نشده . از آنطرفخـودشـان فـعاليت مى كنند كه چيزى نشود، اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مى كنندكـه مـا فـدائى خـلق هـسـتـيـم ، بـا يـك كـبـريـت آتـش مـى زنـنـدحـاصـل عـمـر چـنـديـن نـفر كشاورز را كه اين خرمن را تهيه كرده است ، اين فدائى خلق يككـبـريـت مـى زنـد ايـن را آتـشـش مى زند، اين فدائى خلق يك تفنگ مى زند، آن لوله نفت راسـوراخ مـى كـنـد كـه حاصل زحمت اين ملت از بين برود. آمريكا اگر كار مى كند اينطورىكـار مـى كـند. آمريكا نظامى اينجا نمى فرستد آمريكا بدتر از نظامى اينجا مى فرستد.ايـنـهـا بـدتـر از نـظـامـى هـسـتـنـد، انـسـان بـا نـظـامـىحـال خـودش را مـى دانـد، نظامى مى آيد جلو ما هم مى رويم جلو، نظامى آمريكا اگر بيايداينجا ما هم مى رويم جلو، من هم مى روم جلو، همه شما مى رويد جلو نظامى نمى فرستد او،خـاطـر جـمـع بـاشيد. از آمريكا هيچ نترسيد از اين توطئه هايش بترسيد، اينها را هم بايدخنثى كنيد. اين هم خود شما جوان ها بايد در دانشگاه هستيد اگر آمدند توى دانشگاه خواستنداخـلال بـكـنـنـد جـلوشـان را بـگـيـريـد، در كـارخـانـه ها هستيد اگر آمدند آنجا جلويشان رابـگـيـريـد، در جـهـاد سـازنـدگـى هـسـتـيـد اگـر آمـدنـد آنـجـا خـواسـتـنـداخلال كنند جلوشان را بگيريد، هر جا هستيد جلوشان را بگيريد، نگذاريد اينها رشد پيدابكنند. اينها الان نوكر شماره يك آن كسى است كه ما دشمن شماره يك حساب مى كنيم . بايد با همت ملت يك انتخابات صحيحى بشود انـشـاءالله خـداوند همه شما را تاءييد كند و موفق باشيد و اين معانى كه شما فرموديد،بـاز از ريشه همان است كه عرض كردم . شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مملكتىكـه همه چيزش را آشفته كردند و فرار كردند، همه چيزش را، اقتصادش را از بين بردند،ايـنقدر قرض به عهده اين ملت گذاشتند و فرار كردند، همه چيز ما را اينها به هم زدند وفرار كردند، توقع اين را نداشته بـاشـيد كه حالا انقلاب كه شد فورا همه چيز سر جايش بيايد، اينها وقت لازم دارد، بايديـك دولت مـسـتـقرى با همت شماها، با همت ملت ، يك انتخابات صحيحى بشود با همت ملت ،مـلت مـى شـنـاسـنـد افـراد صـالح را، لازم نـيـسـت كـه حـالا يـك چـنـدسـال هم ما درسشان بدهيم ، نخير خودشان مى فهمند، اين ملت چيز مى فهمد، مى فهمد كىآدم صـالح اسـت كـى آدم نـاصـالح ، البـته گاهى هم يك كسى خودش را جا مى زند اما اينگـاهـى اسـت . هـر كسى در هر شهرى كه هست طول اين بيست ، سى سالى كه همراه با اينمردم بوده مى داند كه اينها كدام يكى شان از ريشه هاى آنهاست كدام يكى شان نيستند، مىفهمند كى بوده است كه در آنجا خوش رقصى كرده و كى بوده است كه نه ، آنطور نبودهمـخـالف بوده و نتوانسته صحبت كند، مى شناسند. مردم آنى را بايد انتخاب بكنند كه مىشـنـاسـنـد كـه بـه ايـن ملت خدمتگزار است و دلش براى اين طبقه ضعيف مى سوزد. ما نمىخـواهـيـم يـك مـجـلس اعـيـان درست كنيم . مجلس سنا را، مجلس اعيان به آن مى گويند، ما مىخـواهـيـم اعيان را از بين ببريم ، آدمشان كنيم آنها را، آن اعيانى كه در مجلس سنا نشستند وآنـقـدر خـيـانـت به مملكت ما كردند آن مجلس را ما اصلا بستيم درش را. مجلس شيوخ و مجلساعـيـان و مجلس سنا، اينها يك دسته مفتخوارى بودند، پير مردهاى آخر عمرشان بعد از همهخـيـانـت هـا، پـير مردهائى بودند كه آنجا مى رفتند جمع مى شدند و عرض مى كنم شايدرفـيقش هم كه نشسته بود راجع به اينكه دوايش چه است يا غذايش چه است صحبت مى كردو پـول ايـن ملت را مى خورد. اين را درش را بستند، تمام شد ديگر، ما مجلس سنا نداريم ،مـجلس شورا داريم ، مجلس شورا هم نمى خواهيم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا مىخـواهيم از آدم ها، آدم هائى كه متوجه اند به اينكه به اين ملت چه گذشته است در پنجاه وچـنـد سـال و در طـول نـظـام شـاهـنـشـاهـى و لااقل در اين مواردى ، در اين مدتى كه ديده ايدخـودتـان ، ايـن آدم هـائى كـه مى بينند اينطور بر اين ملت گذشته است اشخاص را هم مىشناسند در شهرهاى خودشان ، در روستاهاى خودشان مى شناسند اينها را و ديدند اينها درطول اين مدت چه كرده اند، آنها كه مخفى آنوقت كار كردند علنا مردم را اذيت مى كردند، آناشخاصى را بايد كنار بگذارند و يك اشخاصى كه امين هستند، اشخاصى كه معروف استپـيـش شان به امانت ، به ديانت ، به خدمت به مردم ، آنها را تعيين مى كنند بايد هم تعيينبـكـنـنـد. مـجـلس انـشاءالله مستقر بشود، انشاءالله قانون اساسى مان به راءى گذاشتهشـود، تـقـريـبـا نـزديـك به تمام شدنش است به راءى گذاشته مى شود بعد از اينكه ماملاحظه اش كرديم و تصديقش كرديم به راءى گذاشته مى شود. ولايت فقيه اين قانون مترقى اسلام ، خارى است در چشم دشمنان مـلت مـا اگـر بخواهند سردى بكنند، يكى از امورى كه توطئه در آن هست اين است كه راجعبـه ايـن قـانـون اسـاسـى مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد خوب اين قانون اساسى كهشـمـا مـى گوئيد كه قانون است ارتجاعى ، كدام يكى از اين موادش ارتجاعى است ؟ اولىكـه دسـت رويـش گـذارنـد، دسـت مـى گـذارنـد روى ولايـت فـقـيـهاول دست آنجا گذارند براى اينكه اين يك طرح اسلامى است و آنـهـا از اسـلام مـى تـرسند. آنها اسلام را ارتجاع مى دانند، آنها جرات نمى كنند به كلمهاسـلام بـگـويـنـد ارتـجـاعـى اسـت ، مـى گـويـنـد كـه ايـنـهـا مـى خـواهـنـد مارا به 1400سـال پـيـش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است منتها كلمه اسلام را نمى گويند. آنقدربـه ولايـت فـقـيـه اثـر مـترقى بار است كه در ساير اين موادى كه شما ملاحظه مى كنيد،معلوم نيست مثل آنجا باشد يك نفر آدمى كه همه جهات اخلاقيش و ديانتى اش و ملى بودنش وعـلم و عـمـلش ثـابـت است پيش ملت و خود ملت اين را تعيين مى كنند، اين نظارت مى كند برايـنـكـه مـبـادا خـيانت بشود. همان رئيس جمهورى كه ملت خودشان تعيين مى كنند و انشاءاللهديگر از اين به بعد امين تعيين مى كنند، لكن معذلك براى محكم كارى يك فقيهى كه عمرشرا صرف در اسلام كرده است و عمرش را براى اسلام خدمت كرده گذارند ببينند اين چه مىكند، مبادا يك وقت خلاف بكند. رئيس جمهور آتيه ما خلاف نمى كند لكن محكم كارى شده كهنـگـذارنـد ايـن خـلاف بـكـنـد. روسـاى ارتـش مـا و ژانـدارمـرى مـا و ايـن رؤ سـاى درجـهاول ، ديـگر از اين به بعد اشخاصى نيستند كه خيانت بكنند لكن محكم كارى شده است كههمين فقيه را ناظر قرار بدهند و هكذا آن موارد حساس را نظارت كند فقيه و تصرف مى كندفـقـيـه و ايـن از امـورى اسـت كـه مـترقى ترين موادى است كه در قانون اساسى اينها چيزكـردنـد و اينها دشمن ترين مواد پيش شان اين است . همين ها بودند كه فرياد مى كردند ومى نوشتند كه خوب ديگر اسلام را مى خواهد چه كند، خوب بگوئيد جمهورى ، از اسلام مىتـرسـيـدنـد (خـوب بـه جاى اسلام بگذاريد دمكراتيك ، جمهورى دمكراتيك ) اينها نمىفهمند كه اين همه دموكراسى كه در عالم معروف است ، كجاست ؟ كدام مملكت را شما داريد؟ايـن ابـرقـدرت هـا كـدام يـكـى شـان بـه مـوازيـن دمـوكـراسـىعـمـل كـرده انـد؟ يـك دمـوكـراسـى كه در هر جائى يك معنا دارد، در شوروى يك معنا دارد، درآمـريكا يك معناى ديگر دارد، پيش ارسطو يك معنائى دارد، پيش حالا يك معناى ديگر دارد، مامـى گـوئيم يك چيزى كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مى كنند ما نمى توانيم آن را درقـانـون اسـاسى مان بگذاريم كه بعد هر كسى دلش مى خواهد آنجورى درستش كند. ما مىگـوئيم اسلام . اسلام هر جا يك معنا ندارد، اسلام يك معناست و همه مسلمان ها شناسند آن را.مـا مـى گـوئيـم جمهورى اسلامى ، ملت ما هم جمهورى اسلامى را خواسته بود. همينى را كهمـلت مـا با تقريبا ( اتفاق كلمه (درصد دو، يك و نيم ) مخالفت ، اين مخالفت اسمش نيستهـمـيـن كـه مـلت مـا خـواسـت و با اصطلاح آنها دموكراسى بودن اقتضاى اين را مى كرد باجـمـهـورى اسـلامـى ، از اسـلامـش مى ترسند، نه از جمهورى اش . حالا با مجلس خبرگانشقـبـل هـم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت كردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفتمـى كـردنـد و بـعـد هـم خـواهـد آمـد كه با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد و بعد هم با اينرفراندمى كه براى قانون اساسى است خواهند مخالفت كرد. درد همين است كه چرا اسلام .ايـن دردشـان اسـت و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام داند براى اينكه از اسلام مى بيندكـه آن چـيـزى كه مى خواهد حاصل مى شود. اسلام ، هم دنياست و هم آخرت . ملت ما اسلام رامى خواهد و اينها با ملت ما مخالفند براى خاطر اينكه اسلام را مى خواهد. اگر اين ملت مىگـفـت كـه جـمـهورى فقط، اينها همه برايش سينه مى زدند و برايش تبريك مى گفتند، اماحالا كه كلمه اسلام آمده توى كار، نـه بـا ايـن مـخـالفـند، اين ارتجاعى است . اينها اسلام را ارتجاعى مى دانند، اينها خدا رامـرتـجـع مى دانند يك همچو مرد مى اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد كه ندارند)اينها با پيغمبر اسلام بدترند تا با شماها، براى اينكه اساس را او گذاشته است . اينارتـجـاعـى بـود كـه شـمـا ملت ارتجاعى ، اين ارتجاعى بود كه دست خيانتكارها را از اينمـمـلكـت بـريـد و اينها اين را مساله ارتجاعى مى دانند. اين ارتجاعى بود كه شماها را بهسرنوشت خودتان حاكم كرد. نمى دانم كى اينها مى خواهند بيدار بشوند و كى مى خواهنددسـت بـردارنـد از ايـن مغلطه كارى هاى خودشان ، از اين مخالفت هاى خودشان . من متاءسفمكـه يـك جـمـعيتى كه بايد به اين مملكت خدمت بكنند، بايد الان قدردانى بكنند كه اين ملتخون خودش را داد و چپاولگرها را بيرون كرد و مفتخورها را دستشان را قطع كرد و آدمكش هارا بـعـضى شان را به جزاى خودشان رساند و بعضى شان را هم مى رساند انشاءالله ،مـن مـتـاءسفم كه اينها نمى آيند ميدان با اين ملت موافقت كنند. ملتى كه همه چيزش را داده وحالا شما آزادانه نشسته ايد توى اتاق هاى تان و پاى تان را روى پاى خودتان اندازيدو بـر خـلاف ايـن ملت قلمفرسائى مى كنيد. انسان متاءسف مى شود از اينكه اين چه افكارىاسـت كـه ايـنـهـا دارنـد، هـى (ارتجاع ، ارتجاع ( هر كلمه ارتجاع كه مى گويند اگردلشـان را بـشكافيد، بر مى گردد به اينكه اسلام ارتجاعى است ، منتها جرات نمى كنندبـگـويند. بعضى شان هم با صراحت يك كلمه اى گفتند و توبه كردند و بعدش و معلومنيست كه توبه حقيقى هم باشد. آمريكا با سرنيزه نمى آيد به ميدان شما، با قلم مى آيد بـيدار بشوند ملت و بيدار بشوند جوان هاى ما، توجه داشته باشند به اينكه آمريكا باسرنيزه نمى آيد به ميدان شما، با قلم مى آيد به ميدان شما، با قواى انتظامى نمى آيدبـه ايـنـجا، با آن اشخاصى كه دارد و دارد اين امور را مى گرداند به دست آنها، با آنهامى آيد به ميدان ما، اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد. آلت دست واقع نشويد. هىسـردتـان بـكـند كه هيچى نشد. همه چيز شده است شما اين چيز را چطور كم حساب مى كنيدكـه يـك قـدرت شـيـطـانـى كـه پشت سرش همه قدرت ها بودند، نه فقط قدرت هاى ابرقـدرت و نـه قـدرت هاى دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شكستيد او را، از اين بالاترچـه مـى خـواهـيد؟ شما در دنيا يك آبروئى پيدا كرديد، يك عظمتى الان در دنيا پيدا كرديدكه كسى ندارد. اين را از بين نبريد براى خاطر اينكه مثلا فرض كنيد فلان جا آسفالتشكم است (بااينكه مشغولند به همه كارها) چرا آسفالت نشده . مگر شما خون بچه هاى تانرا داديـد كـه آسـفـالت عـوضـش بـگـيـريـد؟ مـگـر شما عوض مى خواستيد براى اين كار،آسفالت مى خواستيد مگر شما؟ شما براى خدا كار كرديد و براى خدا كسى كار مى كند ازآسفالت بالاتر است ، از همه چيز بالاتر است . ننشينيد و هى بگوئيد، هى هر روز بيائيداينجا شكايت از امور بكنيد اين شكايت ها را بگذاريد براى بعد، حالا ما بين راهيم بايد اينقـدرت را بـشـكـنـيم تا آخر، بايد اين توطئه را خفه كنيم و اين توطئه هاست كه شماها راوادار مـى كـنـد كـه هـى بـيائيد بگوئيد كه هيچى نشده هيچى نشده ، فلان جا نشده . ببينيداينها چه مى گويند، چه شده ، اينهاست كه شده . خدا انشاءالله شما را حفظ كند. همه تانرا حفظ كند. انشاءالله خدا اين جوان هاى مـا، ايـن جـوان هـاى مـا كـه مشغول بودند از اول تا حالا و فداكارى كردند براى ما، براىاسـلام نـگـه دارد ايـنـهـا را. مـن دعـاگـوى ايـنـها هستم ، من خدمتگزار اينها هستم . من اگر مىتـوانـسـتـم مى رفتم من هم مثل آنها خدمت كردم لكن خوب من يك پيرمردى هستم اينجا نشستم وجز يك زبان الكن چيزى ندارم . خداوند همه شما را حفظ كند و موفقتان كند. تاريخ : 16/8/58 پيام امام خمينى در رابطه با سفر دو تن از نمايندگان ويژه آمريكا بسم الله الرحمن الرحيم از قـرار اطـلاع نـمـايندگان ويژه كارتر در راه ايران هستند و تصميم دارند به قم آمده وبا اينجانب ملاقات نمايند. لهذا لازم مى دانم متذكر شوم دولت امريكا كه با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشكار با ايران را نموده است و از طرفى ديگر آنطور كه گفته شده استسـفـارت آمـريـكـا در ايـران مـحـل جـاسوسى دشمنان ما عليه نهضت مقدس اسلامى است ، لذاملاقات با من به هيچ وجه براى نمايندگان ويژه ممكن نيست و علاوه براين : 1 !!! اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هيچ وجه نبايد با آنان ملاقات نمايند. 2 !!! هيچ يك از مقامات مسؤ ول حق ملاقات با آنان را ندارند. 3 !!! اگـر چـنـانـچـه آمـريـكـا شـاه مخلوع ، اين دشمن شماره يك ملت عزيز ما را به ايرانتحويل دهد و دست از جاسوسى برضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره در موضوع بعضى ازروابطى كه به نفع ملت است باز مى باشد. روح الله الموسوى الخمينى . تاريخ : 17/8/58 بيانات امام خمينى در جمع كارمندان و كاركنان شهردارى اهواز غارت كشور پرثروت ما، سوغات تمدن بزرگ بسم الله الر حمن الرحيم يكى از آثار اين نهضت اسلامى اين است كه قشرهاى مختلف با ما ملاقات مى كنند و مسائلىكـه دارنـد آنـهـا، طرح مى كنند و مسائلى هم كه ما داريم با آنها در ميان مى گذاريم . شماكـه كـارمـنـدان شـهـردارى اهـواز هـستيد و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را در آنجاشـرح داديـد، ايـن مـوجـب تـشـكـر مـن اسـت و خـداى تـبـارك و تـعالى به شما اجر خواهد دادانـشـاءالله . امـروز كـشـور شـمـا احـتـياج به خدمت دارد. شما مطلعيد كه كشورى براى شماگـذاشـتـنـد كه شهرهايش هم مخروبه بوده است ، تهران كه مركز است جنوبش آن است كهمـى بـيـنـيـد و حـاشـيـه هـايـش و ايـن بـيـچـاره هـاى زاغـه نـشـيـن وامـثـال ايـنـها، آن است كه گاهى در تلويزيون مى بينيد و خودتان مطلعيد. بنابراين بودهاسـت كـه ايـن طـبـقـه ضـعـيـف ، طـبـقـه مـسـتـضـعـف ، ايـنـهـا بـه هـمـيـنحال عقب ماندگى در هر جا هست باشند و ذخائر آنها به عياشى يك دسته و به دادن به مفتو رايـگـان از بـيـن بـرود. اهـواز بـا آن ذخـيـره خـداداد، خوزستان با آن ثروت هنگفت بايدشـهـرش آنـطـور بـاشـد، دهـاتـش بـدتـر. مـن يـك وقـتـى كـه ، خـيـلىسال قبل از آنجا عبور كردم ديدم كه اين ، در با راه آهن مى رفتيم نزديك بعضى از دهات ،ايـن بـچه ها و بزرگ ها و اينها هجوم مى آوردند طرف آنجائى كه ما عبور مى كرديم و معالاسف همه به حالى بودند كه موجب تاءثر بود، در جائى كه ثروتشان ، ثروت خدا داددر زير پايشان بود، خودشان آنطور مستمند بودند، مملكتى كه ثروتش زياد بوده است ،ذخـايـر زمـيـنـى اش الى مـاشـاءالله بـوده اسـت بـايـد بـاز بـهحـال مـخـروبـه بـاشـد. ايـن تـمـدن بـزرگ ، اين را به ما، براى ما سوغات آورد كه همهچـيـزهـاى مـا را دادنـد بـه غـيـر و خـود مـا را در يـك مـمـلكـت پـرثـروت ، يـك مـمـلكـتـى كـهقابل است از براى اينكه صد و پنجاه ميليون جمعيت يا بيشتر در او زندگى مرفه داشتهبـاشـنـد، سى و چند ميليون جمعيت كه اكثرشان وضع شان وضع صحيح نيست ، ثروت هابـه جـيـب يـك دسـته مجتمع شده و به خارج منتقل شده و علاوه بر آن تمام ذخائر ما را دادندبه خارجى ها و يك ثمن بخسى گرفتند، آن هم صرف مملكت نشد، خوردند و بردند حالا همكـه مـلاحـظـه مـى كـنـيد آن دشمن شماره يك شما را كه همه ثروت هاى ما را برده است و دربـانك ها جمع كرده است ، امريكا برده است در آنجا دارد لالائى براى او مى خواند و دارد ازاو پذيرائى مى كند. مملكت را بايد خود ملت اداره كند وضع اينطور بود و بحمدالله شما موانع را مرتفع كرديد. آنهائى را كه نمى گذاشتندكـار انجام گيرد، مرتفع شدند. حالا ديگر دست خودمان است و بايد همت كنيد، براى ساختنيـك كـشـورى كـه خرابه بود، همت لازم دارد و مهم اين است كه افراد هر يك خودشان را مسؤول بـدانـنـد، هـم مـسـوول خـودشـان بـدانـنـد، هـم مـسـؤول كـارهـاى ديـگـران ، مـسـؤ ول خـودشـان كـه كـارى كـه بـه آنـهـامـحـول شـود مـثـل مـثـلا شـمـاهـا كـه در شـهـردارى اهـواز هـسـتـيـد، هـر كـارى كـهمـحـول بـه هـر فردى است ، منتظر اين نشود كه يك كس ديگرى كارى بكند، اين بايد كارخودش را خوب انجام بدهد و اگر چنانچه ديد آن برادرش ، آن رفيقش كارش را خوب انجامنمى دهد، مسؤ ول او هم هست بايد او را هدايت كنند. (كلكم راع )، همه بايد مراعات بكنيدو همه تان هم مسؤ وليد، همه ما مسؤ ولى يك مملكتى را بايد خود شما اداره كنيد، بايد خودملت اداره كنند. سمپاشى خدمتگزاران رژيم سابق براى مايوس كردن ملت از دولت اسلامى و مع الاسف الان گروه هاى مختلفى با عقايد مختلفى كه بسيارشان خدمتگزاران همان رژيمسابق بودند يا خدمتگزارهاى خارجى ها هستند، اجنبى ها هستند، بين مردم در تمام قشر مملكتافـتـادند به طريق هاى مختلف ، به راههاى مختلف سمپاشى مى كنند. يكى از چيزهائى كهاينها زياد صحبتش را مى كنند اين است كه براى مردم هيچ فكرى نشده است و هيچ كارى تاحـالا انـجـام نـگـرفته است ، در صورتى كه براى مردم هم خيلى كار شده است منتها ارائهنـشـده اسـت و ايـن هـم از خـطـاهـائى اسـت كه تا حالا واقع شده است كه كرديد زياد هم كاركـرديـد لكـن تـبـليغات مى كنند كه هيچ كارى نمى كنند، تبليغات زياد مى كنند. در رژيمسـابـق عمده كارشان تبليغات بود، كار انجام نمى دادند، لكن هر دفعه كه شما راديو راگوش مى داديد كه تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ . حالا كار زياد مى كنند، خوب ، شما الانداريـد مـى گـوئيـد كـه مـا شـهـر را چـقدر برايش خدمت كرديم . ديروز هم يك دسته اى آمدهبـودنـد بـاز راجـع بـه جاى ديگر، تقريبا (بسيار مى آيند اينجا، گروه هائى كه خدمتكـردنـد و كـار كـردنـد و در جـهـادسـازنـدگـى زياد كار انجام گرفته و الان خانه براىمستمندها زياد درست شده است ، لكن تبليغات نمى شود، نشده است ، بايد به ملت فهماندكـه مـشـغـول خـدمـت اسـت ، دسـتـگـاه هـاى دولتـى مـثـل سـابـق نـيـسـت ، حـالامـشـغول خدمتند، البته همچو نيست كه رضايتبخش باشد به تمام معنا، پاكسازى لازم دارد،بـدون پـاكـسـازى نـمـى شـود، يعنى هم وزاررتخانه ها، هم ادارات ، همه جا پاكسازى مىخـواهـد بايد از عناصرى كه آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان شناسند آنهارا، بـايـد از ايـن عـنـاصـر پـاك بـشـود. مـمـلكـت اگـر بـخـواهـيـد يـك مـمـلكـتى باشد كهمستقل و آزاد براى خودتان باشد، در عين حالى كه پاكسازى لازم است و آنطورى كه بايدنـشـده اسـت و حـالا بـنـاسـت بـشـود، مـن تاءكيد راجع به اين كار زياد كردم ، لكن عرضهتـبـليـغـات نـداشـتـنـد، عـرضـه نكردند كار خودشان را كه ما اين كارها را كرديم ، بايدعـرضـه كـنـيـد كـارهـاتـان را بـه مـلت و بـفـهـمـانـيـد بـه مـلت . ايـنـهـا افـتـادنـددنبال اين مطللب كه مايوس كنند ملت را از اين نظام جديد، بـگـويـنـد حـالا هـيـچ كـارى نـشـده اسـت ، هيچ در آنوقت نبوده ، حالا هم نيست . بايد شما باتـبـليـغـات خـودتـان ، بـا عـرضـه خـودتـان كـارهـائى كه انجام مى دهيد، ملت ما بايد آنكارهائى كه انجام مى دهيد و ما مى بينيم كه مهندسين شان ، اطبائشان ، دكترهايشان مى آيندمـى روند در همين جهاد سازندگى كار مى كنند براى مردم و سازندگى مى كنند، لكن چونعـرضـه نـمـى شـود درسـت ، آن دسـته خائن ، آن دسته اى كه براى ديگران كار مى كنند،افـتـادنـد بـه ايـنـكـه كـارى نـشـده اسـت ، هـيـچ كـارى نـشـده اسـت ايـن رژيـم هـممـثـل رژيـم سـابق است در صورتى كه هيچ شباهتى اين جمهورى اسلامى با رژيم سابق ،هيچ شباهتى ندارد. در رژيم سابق كسى قدرت حرف زدن نداشت ، كسى قدرت انتقاد نداشت، يـك كـلمـه انـتـقـاد بـا نابودى او تمام مى شد، يك قلم كه يك نصف سطر در انتقاد نوشتنـابـودش مـى كـردنـد. حـالا راه انـتـقاد باز است ، همه مى آيند انتقاد مى كنند، همه از دولتانـتـقـاد مى كنند همه از هر چيزى كه صحيح نيست انتقاد مى كنند، ارشاد مى كنند، چطور حالابـا آنوقت مثل هم است ؟ سابق همه دارائى شما را مى بردند و عوضش اين كار آمريكا نفت مارا مى بردند و به جاى نفت ، ازاء نفت ، به ما اسلحه هايى مى دادند كه نتوان آن اسلحه هارا با آن اعمال كنيم . براى چه مى دادند، براى اينكه پايگاه درست كنند آنجا، عوض نفت مابـراى خـودشان پايگاه اينجا درست مى كردند، مستشاران اينجا حاكم بر ما بودند و ما يكمـمـلكـتـى شـده بوديم كه پايگاه براى آمريكا، و الان هم در خيلى جاها مى گويند هست اينپـايگاه ها، نه اينكه آنها تصرف دارند، لكن جاهاشان هست . آن روز نفت ما مى رفت به مفتو مـجـان بـراى آمـريـكا و يك مقدارى هم كه مى خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحهبود و آن چيزهائى بود كه براى خودشان در اينجا فايده داشت ، نه براى ما، اين اسلحههـايـى كـه آوردنـد، بـراى خودشان فايده داشت براى ما هيچ فايده اى نداشت . حالا در عينحالى كه باز يك سلطه حسابى پيدا نشده است ، باز استقرار پيدا نكرده حكومت ما، در عينحـال نـفـت ديـگـر آنـطـور رايـگـان نـمـى رود، بـراى هـيـچ جـا رايـگـان نـمـى رود ومـال خـود شـمـا هـسـت ، در ازاى نـفـت ديـگـر نـمـى تـوانـنـدتحميل كنند كه بايد حتما آهن پاره برداريد، براى ما پايگاه درست كنيد، اين هم از اين جهت، چـطـور فـرقى نكرده است حالا با سابق ؟ اين هم يك فرق . فرق هاى اساسى ، آزادى ،اسـتـقـلال ، فـرق اسـاسـى راجـع به سازندگى هم كه معلوم است كه يك مملكت به اين وسـيـعـى بـا آن خـرابـى بـا يـك مـاه ، دو مـاه ، يـك سـال ، دوسـال نـمـى شـود آن را بـرگـرداند به بهشت برين ، زحمت لازم دارد، خراب كردند اينها،پـنجاه و چند سال كوشش كردند در خرابى اين مملكت به اسم آباد كردن و به اسم تمدنبـزرگ ، آبـاد كـردن يـك جـائى كـه پـنـجـاه سـال ، پـنـجـاه و چـنـدسـال بـه خـرابـيـش كوشش شده است ، به اين آسانى درست نمى شود. اين اشخاصى كهدور افتادند و پيش جوان هاى ما، از احساسات پاك جوان هاى ما استفاده غير صحيح مى كنند،اينها هر جا مى رسند مى گويند خوب ، هيچ كارى نشده . كارهائى كه شده است يك كارهاىاعجاز آميز بوده است ، اينها را اصلش صحبتش نمى كنند، كارهاى اعجازآميز كرده اين مملكت ،كـارهـائى كـرده اسـت كـه تـمـام حـسـاب هـاى حـسـابـگـرهـا رابـاطـل كـرده اسـت مـعذلك اينها هيچ صحبتش نمى كنند، اگر يك جائى يك چيزى ببينند صدمقابلش مى كنند و منتشرش مى كنند. نگه داشتن شاه در امريكا و نوازش او به اسم انسان دوستى ايـنها نمى دانم چه جور مردمى هستند، خودشان را به اسم خدمتگزار جا مى زنند، لكن دائمابر خلاف مسير ملت قدم بر مى دارند و قدم هاشان برخلاف مسير ملت است ، كارشكنى مىكـنـنـد، مـردم را به ياس كشانند. اينها نمى دانند اين معنا را كه اگر مردم ماءيوس بشوندبه منزله شكست خوردن است ؟ يا مى دانند و عمدا اين كار را مى كنند؟ من بسياريشان را عقيدهام هست كه عمدا، با حساب دقيق ، اين اعمال حساب شده است ، حسابش هم از خارج است . حالا همكـه آن لانـه فـسـاد را جـوان هـاى مـا رفـتـنـد و گـرفـتـنـد، روى ايـناصل كه دشمن ما را شما نگه داشتيد و نوازش مى كنيد، در صورتى كه ما خزائن مان پيشاو هست ، طلب از او داريم ، بايد بيايد اينجا طلب هاى ما را بدهد، خزائن مملكت را برده استو بـانـك ها را پر كرده است ، اين همه جنايات كرده و اين همه جوان هاى ما !!! را !!! در حبسهاى آنها و در خيابان ها به دستور اين فاسد، اين عنصر خبيث به خاك و خون كشيده شدند،حالا بردند در آمريكا و نوازشش مى كنند و به اسم انساندوستى ، انسان دوستى آنها ايننـحـوه اسـت ، انـسـان دوسـتـى سـران امـريـكـا ايـن اسـت كـه كـسـى كـه پـنـجـاهسال يا سى و چند سال مملكتى را به خرابى كشيده است و يك انسان هاى بزرگ را كشتهاسـت يـا از بـيـن برده است يا حبس كرده است يا تبعيد كرده است يا خانمان هاشان را خرابكـرده اسـت ، ايـن انـسـان را آنـهـا انسان حساب كنند و انسان دوستى شان هم اين است كه يكهمچو جانى درجه اول را ببرند و معالجه كنند و به اسم معالجه ببرند و بخواهند نوازشكنند و توطئه كنند. سفارت آمريكا، مركز جاسوسى و توطئه بوده ، نه سفارتخانه حـالا كـه ايـن لانـه فـسـاد كـشـف شـده اسـت خيلى چيزها براى ملت ما بايد كشف بشود. آنجادسـتـگـاه هـاى جـاسـوسـى زيـاد، مع الاسف در ظرف چند ساعتى كه نتوانستند اين جوان هاىعـزيـز مـا درهـا را درسـت بـاز بـكـنـنـد بـراى ايـنـكـه درهـا جـورى بـوده اسـت كـهقـابـل بـاز كردن نبوده است ، رمزهايش را نمى دانستند اينها، در آن زير زمين هاى بزرگ ،اسـنـاد بـزرگى كه از جاسوسى شان بوده است ، از جنايت هاشان بوده است ، از خائنينىبـوده اسـت كـه بـا آنـهـا هـمـكـارى داشـتـنـد بـكـلى از بـيـن بـردنـد، تـمـام را بـه طـورمـثـل پـودر گرفتند در آوردند كاغذها را، معذلك يك مقداريش را كه ديگر فرصت برايشاننـشده است كه از بين ببرند، دست دوم و سومش مانده است كه براى كشف اينها و فهم اينكهاينها چه هست ، محتاج به كارشناسان است ، اين جوان ها خودشان دانند لكن آن مقدارى كه مىتـوانـنـد بايد، مى خواهند ارائه بدهند و ارئه مى دهند لكن بسيارى از آنها كارشناس لازمدارد، رمـز اسـت ، خـيلى از جعبه ها را، صندوق هائى كه در آنجا هست رمز است و باز كردنشمحتاج به اينكه كارشناس باشد. اينها يك مركز توطئه و مركز جاسوسى در مملكت قراردادنـد. سـفـارتخانه ها حق ندارند كه (حفاظت شان با خود دولت است ) تفنگدار وارد كنند وايـنـهـا تـفـنـگـدارها در آنجا داشتند، اسلحه ها در آنجا داشتند. سفارتخانه ها حق ندارند كهجاسوسى كنند، توطئه بكنند و اينها جاسوسى مى كردند. مـلتـى كـه بـراى خـدا قـيـام كـرده و شهادت طلب مى كند از هيچ چيزترسد بعد هم آقاىكـارتر تفضل فرمودند كه دو نفر بفرستند با ماصحبت بكنند. ما چه صحبتى با شمابـكـنـيـم ؟ صـحـبـت با شما كى بكند؟ جواب اين زن هائى كه بچه هاشان را از دست دادند،پـدرهـائى كـه جـوان هـاشـان را از دسـت دادنـد، آنـهـائى كـه در ايـنطول زمان از آمريكا ضربه خوردند، ممالكى كه ضربه خوردند اينقدر، ما جواب اينها راچه بدهيم ؟ ما جواب اين مملكت هاى كثيرى كه با امر آمريكا، با توطئه آمريكا، آنها را بهنـابـودى كـشـيدند، وجدانا جواب آنها را چه بدهيم ؟ بنشينيم با كى صحبت كنيم ؟ رد كردمايـن را كـه نـه ، نـه مـا يك همچو حقى داريم نه ديگران يك همچو حقى دارند. ما تابع ملتهـسـتـيـم ، مـا خدمتگزار ملت هستيم ، ما بايد روى مسير ملت سير بكنيم ، ما هيچ خوفى از ايننداريم كه بر بخورد به آقاى كارتر يا امثال او و توطئه زيادتر بكند. يك كسى ، يككشورى كه براى خدا قيام كرده است ، فريادش الله اكبر بوده ، او را از چه مى ترسانندايـنها. يك كشورى است كه جوان ها در ميدان رفتند و با تانك ها مقابله كردند، نه جوان ها،بـچه ها، يكى از دوستان مى گفت كه من خودم شاهد بودم كه يك موتورسوارى ، بچه ده ،دوازده سـاله حـمله كرد به تانك و رفت زير تانك . يك همچو مملكتى را نمى توانند اينهاخـوف در آن ايـجـاد كـنند، كى را مى ترسانند، من از بچگى در جنگ بودم ، تا حالا نگفتم ،مـاءمورد هجوم زلقى ها بوديم ، مورد هجوم رجبعلى ها بوديم و خودمان تفنگ داشتيم و من درعـيـن حالى كه تقريبا اوائل شايد بلوغم بود، بچه بودم ، دور اين سنگرهائى كه بستهبـودنـد در مـحـل مـا و ايـنـهـا مـى خـواسـتـنـد هجوم كنند و غارت كنند، آنجا رفتيم سنگرها راسـركـشى مى كرديم . اينها از چى ما را مى ترسانند؟ ما بر ايمان مطرح نيست اين امور، ماشـيـعـه آنـها هستيم كه بچه هاى كوچكشان را فدا كردند براى اسلام ، ما از چه بترسيم ،مـمـلكـت اسـلامـى پيشمان مطرح است ، هيچ چيزى مطرح نيست پيشمان جز اسلام ، و يك ملتىفـريـاد مـى زنند، الله اكبر مى گويند و جمهورى اسلامى را خواهند. ما پيشمان چيز ديگرمطرح نيست ، ما نمى ترسيم از اينكه آمريكا توطئه كند يا فرض كنيد تهديد كند ما را، مااز تـهـديد او ترسيم ، ملت ما هم نمى ترسد، آن كسى مى ترسد كه اين دنيا را دار قرارمى داند، آنها كه اين را دار قرار نمى دانند، دارقرار را جاى ديگر مى دانند. ملتى كه مى گويد من شهادت را استقبال مى كنم ، جوان هائى كه مى آيند، حالا هم مى آيندپـيـش مـن بـعـضـى مى گويند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم ، مادرها مى گويند دعاكـنـيـد كـه مـن يك جوان دادم اين جوانم هم شهيد بشود. يك همچو تحولى كه در يك ملت پيداشـده از چـه چـيـزى مـى ترسد اين ملت ، آقاى كارتر ما را از چه چيز مى خواهد بترساند.تـفـنـگـدارهـاى آنـهـا، نظامى هاى آنها از چه چيز ما را مى ترسانند، بفرستند هر كارى مىخـواهند بكنند، ببينند مى شود يا نمى شود يك ملت بيدارى را با آن حرف هاى بيهوده آنهاو چـيـز اغـفـال كـرد. بـا بـودن شاه در آمريكا و لانه جاسوسى در اينجا، مذاكره با آمريكافـايـده نـدارد مـا بـا كـى مـلاقات كنيم ؟ با چه جمعيتى ملاقات كنيم ؟ با آنهائى كه اسمخودشان را بشر دوست گذاشتند لكن دوائى اگر چنانچه ببينند كه بخواهند تجربه كنندكه آيا ضرر دارد يا ندارد مى فرستند در طـرف هـاى ، همانطورى كه شما، دكترهاى شما وقتى كه بخواهند امتحان كنند يك دوائى رابه خرگوش مى زنند با به موش مى زنند، اينها به دنياى سوم مى فرستند، ما با اينهامى توانيم بنشينيم صحبت كنيم ؟! ما با اينها مى توانيم كه ، مملكتى را كه آنها اينطور مارا حساب مى كنند، مثل خرگوش ما را حساب مى كنند يا بدتر، امتحان دواهاشان را روى جوانهـاى مـا مـى كـنـنـد، مـا بـا ايـنها چه صحبت بكنيم . آنها كه شبكه جاسوسى در اينجا درستكردند، توطئه درست كردند، كردستان و امثال اينها را، اينها نقشه مى كشند و راه مى دهند،مـا بـا ايـنـهـا بـنـشـيـنيم صحبت بكنيم ، چى چى صحبت بكنيم ؟ ايشان مى خواهند چه صحبتبـكـنـنـد؟ مـا مـى گـوئيـم يـك نـفـر آدمـى كـه پـنـجـاه و چـنـدسـال خـودش ، پـدرش در ايـنـجـا حـكـومـت جـائرانـه بـرخـلاف قـوانـيـن اسـلام ، بـرخلافمـيـل مـلت حـكـومـت كردند و همه چيز ما را از بين بردند، بدهند دست ما، يك مطلب حقى است مابـگـوئيـم بـدهيد اين جانى را كه جوان هاى ما را كشته است ، اين جانى كه همه ذخاير ما رابه رايگان داده است و خيانت و جنايت به ما كرده ، اين را دست ما بدهيد. چه مى گوئيد شما؟خـواهـيـد بيائيد بگوييد كه باشد آنجا، يا مى خواهيد بيائيد بگوئيد كه نه ، شما ديگرحـالا بـبـخـشـيـد ايـشـان را؟ چـه چـيـز مـى خـواهـيـد بـه مـا بـگـوئيـد؟ مـى خـواهـيـدتـحـويـل بـدهـيـد، خـوب ، تـحـويـل بـدهـيـد، ديـگـر گـفتگو ندارد، حرف ندارد اين ، خوبتحويل بدهيد اين جانى را، تحويل ما بدهيد، لانه جاسوسى هم از اينجا برداريد، بنشينيمآنوقت دولت ما صحبت بكنند راجع به مسائل ارتباطاتى كه معلوم نيست يك ارتباط صحيحهـم بـاشـد، لكـن بـا هـمـه مـلت ها، ما با هيچ ملتى بد نيستيم ، اسلام آمده بود براى تمامملل ، براى ناس (يا ايهاالناس )، اسلام براى همه است ، دلسوز براى بشر است ، ماهـم تـابـع اسـلاميم ، ما هم دلسوزيم براى بشر، ما با هر كس كه با ما به طور انسانىرفـتـار كـنـد مـا بـا او دوسـتـيـم ، اما ما را حساب كنند، ما را از موش بدتر نكنند كه دواهاىخودشان را روى ما حساب كنند، روى ما امتحان كنند، ما را هم آدم حساب كنند آنها. اينهائى كهدم مى زنند از اين طرف و از آن طرف ، فهمند اين را كه آنها به شما چه نظرى دارند، آنهاشما را چه مى دانند. حيثيت ما از دست مى رود، اين حبسى ها، اين شلاق ها حيثيت ما را، آقا، آنهابـراى مـا چـيـزى قـائل نـيـسـتـنـد، آنـها شما را موش دانند بدتر از موش مى دانند، آنها ازحيوانات مى گويند حمايت مى كنيم ، اما ما را آنطورى حساب مى كنند. شما چه حيثيتى داريد،مـا چـه حـيـثيتى پيش اينها داريم ، ما چه صحبتى با اينها داريم ، چه چيز بنشينيم با اينهابگوئيم . آن كسى كه لانه جاسوسى اش در ايران هست و آنطورى كه اينها مى گويند، مىگـويـنـد اصـلا عـقل ماها نمى تواند برسد كه اينكه اينها چه بساطى اينجا درست كردندبراى توطئه ، كارشناس ها بايد بروند آنجا تا بفهمند، تا چه اندازه هم بفهمند، من نمىدانـم ، يـكـى شـان كـه ايـنجا بود، آنجا آمده بود پيش من گفت ما يك چيزى پيدا كرديم بهاندازه عدس ، اين گيرنده و فرستنده است ، گفت اندازه عدس است . روابط، اينها با همه جاداشـتـند، مركز جاسوسى شايد شرق بوده اينجا، اينجا را جاى امنى براى خودشان درستكـرده بـودند، آقاى آريا مهر اينجا را تقديم كرده بود به اينها هر كارى بخواهند بكنند،مـركـز جاسوسى همه جا بوده ، مى گويند نه مخصوص به ايران بوده است ، براى همهجـا، ايـنـجـا مـركزيت براى همه جا داشته است و مركز توطئه براى همه جا بوده است . اينمركز را از اينجا كلكش را بكنند و آن خائن را هم دست ما بدهند تا ما، جاى اين پيدا بشود كه حالا ما بنشينيم يك صحبتى بكنيم . در زمان محمدرضا،آن اوائل نـهـضـت دسـت و پا كردند كه يك تفاهمى بشود، يك دفعه كه آمدند پيش ما كه مىخـواهـيـم كـه مـثـلا مـلاقـاتى ، چيزى طرح بشود، من به ايشان گفتم كه علم هستش ، ما واردمـذاكـره نـمـى شـويـم ، شما اول علم را كنار بگذاريد، بعد وارد مذاكره بشويم ببينيم چهبگوئيم . حالا هم تا اين مركز جاسوسى در اينجا بپاست و تا آن خائن را كه آنجا بردندو آنـجـا هـم يـك مركز جاسوسى ديگر مى خواهند درست بكنند و يك مركز، توطئه ديكر مىخـواهـنـد درسـت بكنند، تا آن آنجاست و اين اينجاست جاى صحبت نيست . نه من صحبت مى كنمنـه كـس ديـگـر، وقـتـى ايـن دو تـا از بـين رفت آنوقت بنشينيم ببينيم بايد چه بگوئيم ،بـبـينيم كه آيا رابطه ما، رابطه با يك مظلوم با يك ظالم ، يا قلدر با يك مستضعف است ،نـه مـا ديـگر رابطه اى نداريم و اگر رابطه انسانى است ، روابط انسانى با هيچ جامـانـعـى نـدارد و مـا بـا مـلت هـا خـوب هـسـتـيـم . مـلت بـايـددرمقابل توطئه هاى مفسدين بيدار باشيد ايـنـها با هر طريقى كه شده است مى خواهند كه اين نهضت را آلوده كنند. الان از قرارى كهشـنـيـدم راجع به اين جوان هاى پاكى كه رفتند در اين مراكز فساد، اين جوان هائى كه مننـمـى شـنـاسم شان لكن از عمل معلوم است كه عمل انسانى بوده ، پاك بوده (اشخاصى همكه مى شناسند مى گويند كه مسلم هستند) خوب ، الان يك دسته اى از همين خرابكارها و همينهـائى كـه سـنگ ملت را به سينه مى زنند دارند اينها را با توطئه خودشان مى خواهند بدنام كنند اينها را توى ملت ، بگويند بايد اين اسناد را بياورند، همين امروز بياورند اينجاوالا خودشان چه جورند. آقا اسناد امريكاست ، اسناد كسى است كه ورزيده شده و در توطئه، مـگـر او، اين را مى شود آوردش آنجا و علنى گفت كه يك همچو، مگر اينطورى نوشته اندآنـجـا كـه چه قضيه چيست ، فلان حزب با ماست ، فلان جمعيت با ما. اينطورى نيست ، اينهارا بـا حـروف مـى نـويسند، يك جا نمى نويسند، اسنادش را آنى كه مهم بوده است در نظرآنها بعد از چهار پنج ساعت ، آن چند ساعتى كه اينها نتوانستند به آنها دستيابى كنند، ازبين بردند، يك مقدارش هم كه مجال نشده و به نظر آنها ديگر خيلى مهم نبود، باقى مانده. ايـنـهـا مـجـال لازم دارد تـا اينكه بشود كشفش كرد چه است ، لكن معذلك مفسده جوها شروعكردند به سمپاشى و مى خواهند چهره اين جوان ها و چهره نورانى اين جوان ها را پيش ملتلكـه دار كـنـنـد. مـلت بـيـدار بـاشـنـد، بـه ايـن حـرف مـفـت هـا گـوش نـكـنـنـد، ايـنـهـاعـمـال هـمـان ها هستند، هر كسى راجع به اينها كار شكنى بخواهد بكند، مى خواهند اين لانهجـاسـوسـى را از دسـت ايـنها بيرون بياورند و اينها را پيش ملت لكه دار بكنند تا اينكهاربـابـانشان بتوانند باز تاخت و تاز بكنند. ملت بيدار باشد توجه داشته باشد، بهايـن تـوطـئه هـائى كـه از طرف خود آنها دارد مى شود و روابط هست بين شان و اين افرادنـاصـالح ، ايـنـهـا مـى خـواهـنـد كـارى بـكـنـنـد كـه ايـن جـوان هـاىپـاكـدل مـا را، بـه آنـهـا تـهـمـت بـزنـنـد تـا بـيـن مـلت يـك تـفـرقـه اىحاصل بشود و اين محل براى آنها محفوظ باشد و آن آدم جانى هم به اينجا برنگردد. اينهاالان در فكر اين معنا هستند. ملت ما بايد بيدار بـاشـد، بـا بيدارى راه برود معذلك بايد تشنج هيچ نباشد، آرامش بايد باشد، اگر يكدسـتـه اى آمـدنـد گفتند كه فلان سفارتخانه مثل اين است ، هيچ گوش به آنها ندهيد، همهسـر جـاى خـودشان آرام . ما الان تمام نقطه نظرمان اين سفارتخانه است ، ملت ايران تمامتوجهش به اين سفارتخانه است ، ملت ايران تمام توجهش به اين است كه اين خائن را ازآمـريـكـا بـيـرون بـكـشـد و بـيـاورد ايـنـجـا. بـله ، اگر اين خائن به يك مملكت ديگر، بهانـگـلسـتان هم رفته بود، ما با انگلستان همان را مى كرديم كه با اين ، با آمريكا، اگربه فرانسه رفته بود همين طور. لكن آمريكا، آن كه دشمنى اش از همه كس بر ما زيادتراسـت و مـا آنـقـدر صـدمـه كـه از آمـريـكـا ديديم از هيچ كس نديديم ، اين اوست كه دست بهاينطور جنايات دارد مى زند. ملت راهش را پيدا كرده و بدون خوف از ابرقدرت ها آن راه را مى رود و ما هيچ خوفى در دلمان نيست راجع به اينكه اين يك كارى بكند، يك ترورى بكند، تروررا كـسـى از آن مـى تـرسـد كـه ايـنـجـا را جـايـگـاه خـيـال كـنـد و جـا گـرم بكند. كسى كهمـيـل دارد از ايـنـجـا برود پيش آنهايى كه جهاد كردند و مردند و كشته شدند، ديگر ترسندارد اين حرف ها، ترور به جهنم . همين پريروز به من مكرر گفتند، نه ، همين پريروز،پـريـروز هـم بـاز بعضى از آقايان آمدند كه توطئه اى شده است در اينجا، گفتم خوب ،ايـن هم جزء آنها باشد، جهنم . ملت ما ديگر احتياجى به افراد ندارد، احتياج به يك فردىمـثل من ندارد. ملت ما همه شان الان راه خودشان را پيدا كردند و دارند مى روند، من هم نباشمراه را مـى رونـد، شـمـا هم نباشيد راه را مى روند. ملت ما اينطور شده ديگر خوفى در كارنيست تا ما را بترسانند از قدرت ها. به جاى قلمفرسايى و كارشكنى ، نيرويتان را صرف خدمت به مستضعفين كنيد بـايـد همه ش ما و همه ما با چشم هاى باز، دل هاى روشن ، به اين توطئه ها نظر بكنيم وايـن توطئه ها را بشكنيم و باز همه ما بايد همان نيرو را صرف كنيم ، خدمت بكنيم ، آن هماول خـدمـت بـه مـسـتـضـعفين ، اول خدمت به زاغه نشين ها، اينهائى كه ما مرهون آنها هستيم درپـيشبرد اين نهضت ، اين طبقه اى كه همه چيز، از همه چيز محرومند و شما الان گفتيد كه آبوقـتـى مـى خـواسـتند ببرند، از چقدرها متر راه مى بردند، شيلنگ مى كشيدند و محله شيلنگآباد شما گفتيد كه هست . براى اينها بايد همه كار بكنند، همه دست به هم بدهند كه خانهبـراى ايـنـها درست بشود. چرا بايد در زمستان يك عائله اى زير چادر، خوب مى دانيد زيرچـادر سـرمـاى اينجا نمى تواند جوابش بدهد، اينها هيچ زندگى ندارند، ثروتمندها بهداد ايـنـهـا برسند، اينها ننشينند آن طرف و بگويند كه دولت بدهد، دولت هم بايد بكند،هـمـه بايد انجام وظيفه بكنند، چرا نشستيد تا همجنس ها، هم دين هاى شما، هم كشورهاى شمادر ايـن زاغـه هـا زنـدگـى بـكـنند، با آن وضع فلاكت بار زندگى مى كنند، به داد اينهابـرسـيـد آقـا، نـبـايـد حـالا مثل آنوقت باشد، يك دسته آن بالاها بنشينند و تفريح بكنند وپـايـشـان را روى هـم بيندازند و لم بدهند و مبل هاى گرانقيمت و بخندند به اين جمعيت هاىزحـمـتـكـش و بـا قـلم خـودشـان بـر خـلاف مـسـيـر اينها و بر وفق خواست هاى ابرقدرت هاقلمفرسائى كنند، ننشينند اين كار را بكنند، ما همه با هم باشيم ، مملكت از خودتان است ، همه بچه اين مملكت هستيد پس چرا يكىبه آن طرف مى كشد، يكى به اين طرف مى كشد. آقا چرا يك دسته تبليغ آن طرفى ها رامـى كند، چپى ها را مى كند، يك عده چيز راستى ها را مى كند، مگر خودتان آدم نيستيد، براىخـودتـان كـار بـكـنـيـد، براى اين مملكت ، براى اين ملت ، براى اين بيچاره ها كار بكنيد.كارشكنى لااقل نكنيد، خوب ، بنشينيد تو خانه مرفه تان و تفريحات خودتان را بكنيد وعياشى و هرزگى خودتان را بكنيد، ديگر چرا كارشكنى مى كنيد. خـداونـد انـشـاءالله هـمـه مـا را آدم بكند. قرآن براى آدم سازى آمده ، خدا ما را آشنا كند بهقـرآن كـريـم و بـه شـمـا انـشـاءالله توفيق بدهد. از خدمت هاى شما من متشكرم ، اجرش باخداست . خدا با شماست و انشاءالله موفق و مؤ يد باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 17/8/58 مصاحبه خبرنگاران شبكه راديو تلويزيون آلمان غربى با امام خمينى سـؤ ال : امـام ! شـمـا كـه كـوشـش مـى كـنيد جامعه اى برقرار كنيد كه نمونه ارزش هائىباشد كه در صدر اسلام ديده ايم ، در زمان پيغمبر اسلام در مدينه و جامعه كوفه در زمانحـضـرت امـيـر ديـده شـده است ، شما تصور مى كنيد كه اين ارزش ها كه در آن جامعه بودهقابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست يا خير؟ و چگونه ؟ جـواب : بـسـم الله الرحـمـن الرحـيـم . ارزش هـا در عالم در دو قسم است يك قسم ارزش هاىمـعـنـوى ، از قـبـيـل ارزش تـوحـيـد و جـهـاد مـربـوط بـه الوهـيـت و ازقـبـيـل عـدالت اجـتـمـاعـى ، حـكـومـت عـدل و رفتار عادلانه حكومت ها با ملت ها و بسط عدالتاجـتـمـاعـى در بـيـن مـلت هـاو امـثـال ايـنـهـا كـه در صـدر اسـلام يـاقـبـل از اسـلام از آنـوقـتـى كـه انـبـيـا مـبـعـوث شـدنـد وجـود داشـتـه وقـابـل تـغـيـيـر نـيـسـت . عـدالت معنايى نيست كه تغيير بكند، يك وقت صحيح و زمانى غيرصـحـيـح بـاشـد. ارزش هـاى مـعـنـوى ارزش هـاى هـمـيـشـگـى هـسـتـنـد كـهقـبـل از صـنعتى شدن كشورها، ضمن و بعدا در آن نيز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطىبه اين امور ندارد. قسم ديگر امورى است مادى كه به مقتضاى زمان فرق مى كند، در زمانسابق يك طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله كنونى رسيده استو بـعد از اين هم بالاتر خواهد رفت . آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست استارزش هـاى مـعـنـوى اسـت . در صـدر اسـلام در دو زمـان ، دو بـار حـكـومـتاصـيل اسلام محقق شد، يك زمان رسول الله (ص ) و ديگر وقتى كه در كوفه على ابنابـيـطـالب سـلام الله عليه حكومت مى كرد. در اين دو مورد بود كه ارزش هاى معنوى حكومتمـى كـرد. يعنى يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذره اى از قانون تخلف نمى كرد. حكومت درايـن دو زمـان حـكـومـت قـانـون بوده است و شايد ديگر هيچ وقت حاكميت قانون را بدانگونهسـراغ نداشته باشد حكومت كه !!! كم !!! ولى امرش (كه حالا به سلطان يا رئيس جمهورتعبيرش مى كنند) در مقابل قانون با پائين ترين فردى كه در آنجا زندگى مى كنند علىالسواء باشد، در حكومت صدر اسلام اين معنى بوده است . حتى قضيه اى از حضرت امير درتـاريـخ اسـت : در وقـتـى كه حضرت امير سلام الله عليه حاكم وقت و حكومتش از حجاز تامصر و تا ايران و جاهاى بسيارى ديگر بسط داشت ، قضات هم از طرف خودش تعيين مى شد، در يك قضيه اى كه ادعائى بود بينحـضـرت امـيـر و يـك نـفـر يـمـنى كه آن هم از اتباع همان مملكت بود قاضى حضرت امير راخواست ، در صورتى كه قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امير بر قاضى واردشـد و قـاضـى خـواسـت بـه او احـتـرام بگذارد، امام فرمود كه در قضا به يك فرد احترامنـكـنـيـد، بايد من و او على السواء باشيم ، و بعد هم كه قاضى برضد حضرت امير حكمكرد، با روى گشاده قبول كرد. ايـن حـكـومـتـى اسـت كـه در مـقابل قانون همگى على السواء حاضرند، براى اينكه قانوناسـلام قـانـون الهـى اسـت و هـمـه در مقابل خداى تبارك و تعالى حاضرند، چه حاكم ، چهمـحـكـوم ، چـه پـيـغـمـبر و چه امام و چه ساير مردم . ما حالا آرزوى اين را داريم كه حكومت ماشباهتى به حكومت صدر اسلام پيدا كند و اينطور نيست كه همچو قدرتى داشته باشيم كهبـتـوانـيـم هـمـه مـحـتـواى حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم ، خصوصا كه ما در زمانىزندگى مى كنيم كه اقلا پنجاه و چند سال اين مملكت محتوايش تغيير كرده است و همه چيزشمـنـحـط و غـيـر اسـلامـى شـده اسـت . اگـر بـخواهيم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاىاسـلامـى و صـالح برگردانيم ، مدتى طولانى وقت لازم دارد اگر خدا بخواهد مى شود واگر نخواهد بايد اين آرزو را به گور ببريم . سـوال : امـام ! در كـردسـتـان فعاليت هاى نظامى يك مقدارى شديد شده ، چه راه حلى را دركردستان مى بينيد و به بحران كردستان چگونه مى نگريد؟ جـواب : كـردسـتـان قـضيه اى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كردها باشد. كردها يا غيركـردهـا و هـمـه طـوائفـى كـه در ايـران زنـدگـى مـى كـنـنـد هـمـگـى درمـقابل قانون على السواء هستند، در مقابل دولت على السواء هستند. هيچ فرقى بين كرد وترك و لر و غيره نيست . ما حكومت اسلامى داريم مى گوئيم . حكومت اسلامى همان است كه درصدر اسلام بوده است كه همه طوائف در مقابل قانون على السواء بودند. ما الان مى خواهيميـك هـمـچـو مـعـنـائى را مـتـحـقـق بـكـنـيم كه تمام طوائف على السواء باشند. ما با كرد هيچاخـتـلافـى نـداريـم ، كـردهـا هـم با ما اختلافى ندارند. اينها كه قضيه كردستان را ايجادكردند دسته اى هستند كه از خارج ارتزاق مى شوند و الهام مى گيرند كه از اين طرف يااز آن طـرف ، اكـثـرا از آمـريـكـا، چـنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيرا به دست آورده اندمويد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خرمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان آمريكادست داشته است ، اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند. ما گرفتار اجانب هستيم همانطور كهتـا حـالا بـوديـم . مـسـاله اى بـيـن مـا و كـردهـا نـيـسـت كـه مـحـتـاج بـهحل باشد. مساله ما و كردها همان مساله اى است كه بين ما و فارس ها است . فارس ها هم از مامى خواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند و هياءتى را براى امور شهرشان تعيينكنند كه آباد بشود و برق و اسـفـالت و همه چيزشان درست بشود. اين همان چيزى است كه كردها، لرها و ترك ها هم مىخـواهـنـد، فـرقـى بـيـن آنـهـا نـيـست . اگر نبود كه ما براى خاطر كردها و زن و بچه هاىهـمـوطـنـان خـودمان فكر نمى كرديم ، قضيه كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلى لازمداشـتـه بـاشـد راه حـل نـظامى اش درست انجام مى شد بلكه اگر نظامى ها هم دخالت نمىكـردنـد، خود افراد مملكت ايران مى رفتند. مكررا از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسانديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكنمـا نـمـى خـواهيم برادركشى بشود. ما اميدواريم با توجه به كارى كه رفتند كردستان ،قـضـيـه بـا حـسـن تـفاهم حل بشود و خود جمعيت كرد اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تاتمام جهات حاصل بشود. سـوال : در اروپـا تـحـركـى جـديـد بـه چـشـم مى خورد و آن يك تحرك مذهبى است كه اينتـحـرك وجـود نـداشـتـه ، عـمـومـا پيروان كاتوليك يعنى كسانى كه به كاتوليك اعتقادداشـتـنـد بـوجـود آوردند. اين تحرك را چگونه ارزيابى مى كنيد و نظرتان در مورد پاپچگونه است ؟ جواب : آن تحرك مذهبى از اين است كه مردم از اين پيشروى مادى سر خورده اند و ديدند كهتـمـام ايـن پـيشرفت هائى كه شده است چيزهائى نيست كه براى بشر آرامش بياورد بلكهزنـدگـى آنـها را بيشتر تباه كرده است ، بيشتر اين صنف ها به ضرر بشر بوده تا بهنفع بشر. و آن چيزى كه بشر طالب است اين است كه به روحش آرامش بدهد و آن چيزى كهآرامـش مـى آورد مـذهـب اسـت از ايـن جـهت ممكن است كه جاهاى ديگر اين احساس را كرده باشند،چـنـانـچـه مـمـالك مـا اين احساس را دارند كه تنها در سايه مذهب است كه بشر به آن آرامشروحى مطلوب مى رسد چرا كه در امور مادى اين آرامش نيست ، يك تحركاتى است كه منافىبا آن آرامش است كه بشر طالب است . سـوال : در خـواسـت هـاى شـمـا نـابـودى كـشـور اسرائيل است ، اگر اين منجر به نابودىاسرائيل شود و فلسطينى ها پيروز گردند، يهوديان چه سرنوشتى خواهند داشت ؟ جـواب : يهودى ها حسابشان از صهيونيست ها جداست . اگر چنانچه مسلمين بر صهيونيست هاغـلبـه پـيـدا بكنند، همان حالى را پيدا مى كنند كه شاه مخلوع پيدا كرد و اما با يهودى هاكارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل زندگى آنها انجام مى گيرد و تصرفى به آنهانيست . سـوال : حـضـرت امـام ! رابـطـه بـيـن واشـنـگـتـن و تـهـران درحـال حـاضـر خـيـلى بـحـرانـى اسـت و در حـال مـهـيـبـى اسـت (بـخـصـوص بـعـد ازاشغال سفارت امـريـكا توسط دانشجويان ) به نظر شما اين روابط چگونه بايد باشد و با نظر بهموقعيت شخص شما چيست ؟ جـواب : نـظر من اين است كه تمام اين بحران ها را آمريكا ايجاد مى كند. مسلمين و ملت ما بهحسب نظر اوليائشان ، مابين ملت ها هيچ فرقى نمى گذارند، به اين معنا كه بخواهند بايـكـى عدالت و با يكى بى عدالتى بكنند، لكن آمريكاست كه نمى گذارد اين آرامش پيدابـشـود. آمـريـكـا، آن كسى كه پنجاه سال به اين مملكت خيانت كرد و به امر او جوان هاى مادسـتـجـمـعـى در خيابان ها كشته شدند و علما و روشنفكران ما به حبس رفتند، كشته شدند،آواره شدند، تبعيد شدند، يك همچو موجودى را كه تمام ملت ما با او دشمن است آمريكا بردو در مـنـزل خودش در جائى كه براى او ماءمن درست كرده و نگاه مى دارد و او و عائله اش رااحـتـرام مـى كـنـد و بـا جوان هاى ما كه در آنجا اعتراض مى كنند با خشونت رفتار مى كنند،واكـنـش ايـن اعـمـال اسـت كـه مـلت بـريـزند و اين كار را انجام بدهند و مسووليت آن از خودآمـريـكـاست و سفارتى كه در ايران است يك توطئه هائى بود كه حالا كشف شده است و باوجـود ايـن تـوطـئه هـا نـمـى شـود گفت كه ملت بنشينند و نگاه كنند و آنها هر كارى كه مىخـواهند بكنند. از اين جهت خود آمريكا منشاء اين امور است ، منشاء كارهائى كه انجام گرفتهاسـت مـى بـاشـد و در مـقـابـل آن كـارهـاى نـاحـقـى اسـت كـه آمـريـكـا ظـرف چـنـديـنسـال بـا مـا كـرده اسـت و مـا ديـگـر نـمـى توانيم كارهائى كه آنها مى خواهند انجام بدهندتـحـمـل كـنـيم ، از اين جهت بايد آمريكا بفهمد كه ديگر وقت آن ظلم ها گذشته است و بايدحـسـاب كـار خـودش را بـكـنـد و اگـر ما ديديم كه بيشتر از اين مى خواهد جلو برود، ما همكارهائى داريم كه با ضرر آمريكا تمام خواهد شد. سـوال : امـام ! خـيـلى از شـمـا مـتـشـكـر هستيم . در حال حاضر نفتى كه صادر مى شود مقدارصدورش نسبت به سال هاى گذشته كمتر است ، آيا اين وضع ثابت خواهد ماند، يا پائينتر خواهد رفت ؟ يا بالاتر خواهد رفت ؟ جواب : اين تابع صلاحديد دولت است . دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملكتبـاشـد انـجام مى دهد. اگر مصلحت مملكت شان در پائين تر صادر كردن باشد، پائين ترمى آيد و اگر بالاتر برود، بالاتر مى رود.
|
|
|
|
|
|
|
|