بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 10, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

از برنامه هاى انحرافى پرهيز كنيد
آقـا مـن دارم عـرض مـى كـنـم ، بـه كـردهـا عرض مى كنم ، به ترك ها عرض مى كنم ، بهبـلوچ هـا عـرض مـى كـنـم ، بـه هـمـه قـشـرهـا عـرض مـى كـنـمگـول ايـن حـرف هـائى كـه اينها مى زنند نخوريد. بگذاريد اين خونى كه از جوان هاى مارفـتـه است به ثمر برسد، كارى نكنيد كه تمام خون ها هدر برود و ما باز گرديم بهرژيـمـى كـه يـا مـثـل آن رژيـم شـاهـنـشـاهـى يـا بـدتر از او بيايد و حكومت كند اينجا بازكـردسـتـانـش تـا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب ، همه جا عقب . بايد همه بنشينيد، با همفـكـر كـنـيـد، تـوجـه كنيد، گول اين حرف هائى كه اينها مى آيند مى زنند نخوريد، اينهاهـسـتـنـد كه ، همين هائى كه هى مى گويند خلق ، خلق ، براى خلق عرض مى كنم كه دارندنـوحـه سـرائى مـى كنند، خوب همين هايند كه خرمن ها را از آتش مى زنند! همين هايند كه يككـشـاورزى ، يـك عـمـر براى خودش ، يك سال زحمت مى كشد يك خرمن درست مى كند كه نانبـچـه هـايـش را بـدهد، يك كبريت مى زنند آتشش مى زنند، همين ها مى گويند ما براى خلقداريم چه مى كنيم و چه مى كنيم ، گول اينها را نخوريد.
و مـن از هـمـه شـمـا تـقـاضـا دارم بـه اينكه برنامه هايتان را اصلاح كنيد، برنامه هائىبـاشـد كـه مـفـيـد بـاشـد بـراى جـامـعـه ، بـرنـامـه هـائى بـاشـد كـهمـسـائل و مـشـكـلات جـامعه را بگويد، از برنامه هاى انحرافى پرهيز بكنيد. گاهى من مىبينم كه در راديو هست چيزهائى كه انحرافى است و مع الاسف آن انحرافى را چند دفعه مىگـذارنـد و آن چيزى كه صحيح است يا نمى گذارند و يا منحرفش مى كنند و مى گذارند.خـوب ايـن يـك خـيـانـت بـزرگى است ما چه بايد، چقدر بايد به اينها بگوئيم ، من كراراگـفتم كه شما بايد خدمت بكنيد به اين دستگاه ، به اين كشور !!! نه اينكه كشور !!! نهايـنـكـه يـك اشـخـاص منحرفى را در آنجا راه بدهيد كه برنامه هاى انحرافى را اگر يككـسى يك صحبت انحرافى بكند، مكرر، مكرر تمامش مى گذارند، در راديو مى گذارند، درايـن راديـو و تـلويـزيـون هـم مـى گـذارنـد هـمـين كه يك مساله انحرافى شد در راديو مىگـذارند، در تلويزيون هم مى گذارند، اگر يك كسى جواب اين انحراف را بدهد يا نمىگذارند
اصلا و يا اگر بگذارند بطور انحراف مى گذارند.
ضد انقلاب مى خواهد كردستان را از ايران جدا كند
ايـن مـصـيـبـت هـائى اسـت كـه مـا الان بـه آن مبتلا هستيم ، من مصيبت هاى زياد دارم و لكن نمىتـوانـم هـمـه مـصـيـبـت هايم را بگويم شما فكر بكنيد، شما توجه بكنيد، اينها مى خواهندكـردسـتان را از ايران اصلا كنار بگذارند و ببرند سراغ يك چيزهاى ديگرى نمى خواهندخـدمـت به شماها بكنند. قصد خدمت نيست ، قصد اين است كه ايران را تكه تكه بكنند، بعدهـمـه يـك كـودتـا درست كنند و تمامش كنند و همه اش تحت نظر ديگران و همان برنامه هاىسـابـق و هـمـان بـساط سابق را مى خواهند درست بكنند. بيدار بشويد، ملت ما بايد بيداربـشـود، مـلتـى كـه تـوانـسـت بـا تـوانـائى خـودش و بـا مـشت محكم خودش توى دهن تمامقـدرتـمـندها زد، اين ملت قدرتمند است ، لكن بايد وحدتش را حفظش بكند، اگر وحدتش راحـفـظ كـند قدرتمند است يعنى خدا همراه او است . اگر شما وحدتتان را حفظ كنيد (يداللهمـع الجـمـاعـه )، بـا جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بين خواهيد برد. نترسيد از اينهـيـاهـوى ايـنـهـا، ايـن چهار تا از اشخاص منحرف هستند كه مى شود بزودى اينها را از بينبرد.
ما نمى خواهيم برادركشى بشود
مـن ايـن را گـفـتـم قـبـلا كه قضيه كردستان اگر نبود، اختلاط اينها با برادرهاى كرد كهاگر بخواهند يكوقتى اينها از بين ببرند، بسيارى از زن و بچه كرد از بين مى رود اينهايـك روز، ده روز، چـنـد روز از بـيـن مـى رفـتند. لكن ما چه بكنيم ، اينها حالا مختلط شدند وجـمـعـيـتـشـان در بين جمعيت اينها مختلط است . اگر بخواهند خداى نخواسته يك كارى بكنند،خـوب هـمـه افراد از بين مى روند و ما نمى خواهيم يك چنين چيزى بشود. ما مى خواهيم كردهامـحـفـوظ بـمـانـنـد. مـسـلمان ها را ما مى خواهيم حفظشان بكنيم و اينها مع الاسف چون مختلط باآنـهـاسـت ، مـا دسـتـمـان الان بـسـتـه اسـت كـه نـمـى تـوانـيـم بـطـور قـاطـععـمـل بـكـنـيـم والا كـارى نـدارد ايـنها را از بين بردن . از اطراف ايلات ، بعضى ايلات وعشاير به من مى نويسند كه شما بگوئيد ما مى رويم كار را انجام مى دهيم و من چه بكنم ؟خـوب مـا بـه ايـلات بـگـوئيـم برويد بجنگيد، يكوقت يك جنگ برادركشى بشود؟ ما نمىخـواهـيـم ايـن كـار بـشـود، خـود كـردسـتـان بـايد اينها را تصفيه بكند. راهشان ندهد توىدهـاتـشان ، راهشان ندهد توى شهرستانهاشان ، خودشان بايد اين كار را بكنند، نگذارندكه يكوقتى خداى نخواسته ديگر كارد به استخوان برسد و يك كشتارى بشود كه ديگرتـر و خـشـك خـداى نـخـواسـتـه بـا هم بسوزد. بايد خودشان جلوگيرى كنند، خودشان ايناشخاص را معرفى كنند. ما گفتيم كه غير از يك چند نفر از اين سران كه ديگر خيانتكار وآدمـكـش !!! و اين !!! هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهاى ما هستند، آنها هم كهدر حزب دموكرات هستند، برادرهاى ما هستند، بيايند برگردند به آغوش ملت ، بيايند باخـود مـلت بـشـونـد، شلوغى نكنند، اينقدر كارهاى خلاف نكنند، اينقدر گمان نكنند كه نمىشود اينها را از بين برد، نمى خواهيم كه يكوقت خداى نخواسته در بين آنها
اشـخـاصـى كـه گـنـاه نـدارند، زن و بچه مردم كرد كه از خود ما هستند، به منزله اولاد ماهـسـتـنـد، مـا نـمى خواهيم كه صدمه به آنها وارد بشود والا كارى ندارد كه اينها را از بينبـردن هـم ارتـش قـوى اسـت ، هـم ژانـدارمـرى قـوى اسـت و هـم سـپـاه پاسداران . اين سپاهپاسداران از اطراف يكوقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مى ريزند و كار را تصفيه مىكنند.
مـا نـمـى خـواهـيـم كـه برادركشى بشود، ما مى خواهيم با مسالمت ، با ملايمت ، با برادرىكـارهـا درسـت بشود، شما اين عده فاسدى كه نمى گذارند زندگى شما زندگى صحيحباشد و مى خواهند كردستان را به خون بكشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اينهارا تـصـفـيه كنيد، نگذارند كه كسى ديگر بيايد و تصفيه كند. خودتان ، جوان هاى محترمخودشان ، جوان هاى برومند خودتان تصفيه كنيد اينها را.
خـداونـد انشاالله همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد و باز هم تكرار مى كنمكـه بـرنـامه هايتان را برنامه هاى خوب قرار بدهيد، برنامه هاى (پلتيك ) قرار بدهيد،درسـت بـا زبـان (پـلتـيك ) مسائل را بگوئيد براى آنها، اين مفاسدى كه در آنجا هست ، آناشـخـاصـى كـه در آنـجـا مـفـسـده جـو هـسـتـنـد، مـسـائل ،مسائل مفسده هستند، اينها را بگيريد و معرفى كنيد، اينها نمى خواهند كه آرامش در اين مملكتپـيـدا بـشـود. بـه زبـان هـاى خـارجـى اگـر چـنـانـچـه پـخـش مـى كـنـيـد بـگـوئيـدمـسـائل ايـران را مسائل ايران ، مسائلى نيست كه مثلا يك مسائلى باشد كه بخواهند مردم رازيـر بـار سـتـم مـثلا چه بكنند، همين چند وقتى بود كه باز اسلام تحقق پيدا نكرده است ،مهلت نمى دهند كه برنامه هاى اسلامى تحقق پيدا بكند، مگر مى شود يك جايى را اصلاحكـرد وقتى شلوغ است و بهم ريخته ، وقتى جنگ است در يك جايى كه نمى شود رفت خانهسـاخـت ، نـمـى شـود رفـت اسفالت كرد، نمى شود رفت مريضخانه درست كرد، خوب نمىگذارند اينها، اينها را بيرون كنيد از مناطق خودتان ، آنوقت ببينيد چه خواهد شد در اينجا وهـمـيـنـطـور سـايـر مـنـاطـق ، شـمـا هـم كـه هـر كـدامـتـان بـرنـامـه هـاى خـارجـى داريـد،مـسـائل ايـران را درست آنطورى كه هست بگوئيد، مطالبى كه آنها در روزنامه هايشان مىنـويـسـنـد، مطالبى كه آنها در راديوهايشان مى گويند بفهمانيد به مردم خارج كه اينهادروغ دارنـد مـى گويند، اينها همان عمال ساواكى سابق يا از اجانب هستند، از ابرقدرت هاهـسـتـنـد كـه مى خواهند كه مملكت ما به همان حال باشد و اينها همه چيز آن را ببرند، از اينجهت اينطور تبليغات را مى كند.
انشاالله خداوند همه تان را تاييد كند و مؤ يد و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 29/7/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده هاى شهداى سردشت  
همه انسان ها رفتنى هستند، چه بهتر كه در راه خدا فدا شوند
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بـه هـمـه شـهـدائى كه در راه اسلام جان خودشان را فدا كردند، سلام مى فرستم و ازخداى تبارك و تعالى براى همه رحمت و آمرزش از خدا طلب مى كنم و به همه بازماندگانآنها تسليت عرض مى كنم و من شريكم در غم همه و من خدمتگزار به همه هستم و دعاگو.
البـتـه مصيبت براى بازماندگان زياد است ، لكن چون در راه خداست و شما خودتان را باصـاحـب شـرع ، با ولى اعظم ، با رسول اكرم (ص ) در بين آنها خودتان را وارد كرديد،آنـهـا هـم عـزيـزان خـودشان را در راه اسلام داده اند و شما هم عزيزان خودتان را داده ايد وخـواهـرهـا هـم هـمـيـن طور. و آن چيزى كه آسان مى كند مصيبت ها را، اين است كه همه انسان هارفـتـنـى هـستند و همه ماها رفتنى هستيم و چه بهتر كه در راه خدا فدا بشويم و فدا شدندآنهائى كه رفتند به جوار رحمت خدا.
با وحدت كلمه و قدرت ايمان ، بدون توجه به تبليغات دشمنان به پيش برويد
و مـن اميدوارم كه اين نهضت تا اينجا كه آمده است و با همت جوان هاى برومند ما و با همت ملتبـزرگ مـا بـه ايـنـجـا رسـيده است ، از اين به بعد هم با همت آنها، اين راه را طى بكنيم وانشاالله اسلام به آنطورى كه هست ، به آن مترقى كه هست در ايران تحقق پيدا بكند. مىدانيد كه دشمن هاى اسلام الان به دست و پا افتاده اند كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند.در كردستان آنهمه غائله را درست كردند و اينها دشمن هاى اسلامند كه آنجا غائله هارا درستكـرده انـد و عـزيـزان مـا را كـشـتـه انـد و در عـيـن حـال در نوشته هايشان نسبت مى دهند بهجـمـهـورى اسـلامـى كـه جـمـهـورى اسـلامـى ايـنـهـا را كـشـتـه اسـت و كردستان را مى خواهدقتل عام مثلا بكند.
ايـنـهـا تـبـليغاتى است كه بر ضد جمهورى اسلامى مى شود و برادرهاى ما نبايد گوشكنند به اين تبليغات و بايد همانطورى كه با قدرتمندى پيش رفته اند، از اين به بعدهـم بـا هـمان قدرت ، قدرت ايمان ، قدرت اسلام ، با وحدت كلمه ، همه با هم انشاالله باوحـدت كـلمه ، با وحدت اسلام اين راه را طى بكنيم . از اين حرف هائى كه اينها مى زنند واز ايـن دسـت و پائى كه الان اينها مى زنند هيچ وحشتى نيست ، هيچ كارى اينها نمى توانندانجام بدهند. البته يك شلوغ كارى هائى مى كنند، يك زحمت هائى توليد
مى كنند، لكن آنها مى خواهند باز رژيم سابق را يا شبيه او را برگردانند و اين آرزوئىاست كه به گور خواهند برد.
مـن از خـداى تـبـارك و تـعـالى سلامت همه شما را خواستارم و رحمت براى شهدا و سعادت وعافيت و اجر براى شما از خداوند تبارك و تعالى مى خواهم و من خدمتگزار همه تان هستم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 30/7/58
بيانات امام خمينى در جمع علماى غرب تهران  
هدف اصلى مخالفت ها و توطئه هاى دشمنان ، از بين بردن اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد از آقايان تشكر كنم كه تشريف آورده اند و از نزديك !!! يك !!! با هم ملاقات مىكنيم و مسائلى كه داريم طرح مى كنيم ، شما فرموديد و ما هم بعضى عرائض را عرض مىكنيم .
مـن مـى دانـم كـه شـمـا آقـايـان و سـايـر اهـل عـلم هـمـيـشـه ازاول ، از اول نـهـضـت تـا حـالا در ايـن نـهـضـت شـركـت داشـتـيد و مردم را شماها واداشتيد بهعـمـل و از ايـن بـه بـعـد هـم امـيـد به شماست و اميدوارم كه از اين به بعد هم موفق باشيدبـراى خـدمـت بـه اسـلام . چـيـزى كـه الان هـسـت ، تـشـكـلى كـهاهـل بـاطـل دارنـد باهم پيدا مى كنند. كسانى كه سابق با هم متفرق بودند و در اين مدت هاكـنـار بـودنـد، دخـالت نداشتند در اين نهضت ، نشسته بودند كنار منتظر فرصت بودند وحـالا فـرصـت به دستشان آمده است ، قلم هايشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است ،مـجـالسـشـان آزاد شـده اسـت . مـتـفـرقـات اهـل بـاطل با هم دارند مجتمع مى شوند و مجتمعاتاهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مى شوند.
مـا بـايـد آن اشخاصى كه ، گروه هائى كه در مسير اسلام نيستند، در مسير نهضت اسلامىنيستند، در مسير ملت نيستند، آنها را از مقالاتشان ، از گفتارشان ، از كردارشان بشناسيم وشما كه بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست ، روحانيون كه زمامدار امور اسلامى هستند،وفـادار بـه نـهـضـت هـسـتـنـد، مـتـعـهد هستند، آنها را به مردم ، مردم را توجه بدهند به اينتشكل ها، تشكل هائى كه مشغولند شياطين و مجالس درست مى كنند و حرف ها مى زنند اينهااز يـك مـطـلب مى ترسند و آن اسلام است . مخالفين ما از اسلام مى ترسند. هر چه وابستهبـه اسـلام اسـت ، اينها اگر از آنها انتقاد مى كنند، آن نقطه اصلى كه آنها مى خواهند حملهكنند خود اسلام است . همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث ، از اسلام چون خارجى هامـى تـرسـيـدند، اينها را وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه باروحانيت مخالفت كنند، با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند.در ايـن پـوشـش هـا، اسلام نقطه نظر بود، براى اينكه آنها از شما اگر بترسند، براىايـنـكـه شـمـا كارمند اسلام هستيد، شما طرفدار اسلام هستيد. از اين جهت مخالفتشان با شمامـخـالفـت بـا اسـلام اسـت . تشكلات آنها الان همان نحوى كه در سابق بوده است و آنها باقلدرى عمل مى كردند، حالا اينها با تشكل و با قلم هاى زهر آگين و صحبت هاى انحرافى
مـشـغـولشده اند. آنها سابق با سر نيزه اهل علم را، اهل تقوا را، مومنين را مى كوبيدند، با سر نيزهمـجـالس وعـظ و خـطابه را، مجالس ‍ عزادارى بر شهدا را مى كوبيدند، اينها با قلم . قلماينها همان سر نيزه سابق است ، آن سرنيزه به صورت قلم در آمده ساواك به منزله ، بهصورت يك گروه هاى ديگر در آمده و مقصد همان مقصد است . بايد بيدار بشود ملت ما.
بـه صـورت هـاى مـخـتـلف بـا اسـلام مـخالفت مى كنند، در مجلس خبرگان به مجرد اينكهصحبت ولايت فقيه شد، شروع كردند به مخالفت حتى در آخر، در اين اخيرا، در همين دو روزسـه روز پـيـش از ايـن ، در يـكـى از مـجـالسـشـان ايـن منحرفين (اينهائى كه از اسلام هيچاطـلاعـى نـدارنـد، ايـنـهـايـى كه مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند كه اين مجلسخـبـرگـان بـايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براى آن تظاهر كردند. اينها از مجلسخـبـرگـان مـى تـرسـنـد براى اينكه مجلس خبرگان مى خواهند ولايت فقيه را اثبات كنند،مـجلس خبرگان مى خواهند تصويب كنند آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى فرموده استو ايـنـهـا از او مـى تـرسـنـد. ايـنـها خيال مى كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه پيش بيايد،قـضيه قلدرى پيش مى آيد و ديكتاتورى پيش مى آيد، در صورتى كه در اسلام اين حرفهـا نـيست . خير، اينها حرف مى زنند، اينكه مى گويند كه ديكتاتورى پيش مى آيد، نه ايناسـت كه ندانند اينطور نيست ، لكن اينها از اسلام متنفرند. اينها بايد بفهمند اين را كه تااين محراب و منبر هست و تا اين خطابه خوان ها و اين اسلام و مسلمين و اين بازار اسلام و اينجـوانان مسلمان هستند، نمى توانند كارى بكنند. اينها بايد بفهمند اين را كه در خدمت رژيمسـابـق يـا در خدمت ارباب هاى رژيم سابق دارند كار مى كنند، اگر فهميده هستند، از روىفـهـم مـى كـنـنـد، خـائن هـسـتـنـد و اگـر چـنـانـچـه از روى بـى اطـلاعـى و جـهـالت هـسـت ،جاهل هستند.
ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است
قـضـيـه ولايـت فـقـيـه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يكچـيـزى اسـت كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى درسـت كـرده اسـت ، هـمـان ولايـترسول الله است و اينها از ولايت رسول الله هم مى ترسند. شما بدانيد كه اگر امام زمانسـلام الله عـليـه حـالا بـيـايد، باز اين قلم ها مخالفند با او و آنها هم بدانند كه قلم هاىآنها نمى تواند مسير ملت ما را منحرف كنند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده استو مـسـائلى كه شما طرح مى كنيد ملت مى فهمد، متوجه مى شود، دست و پا نزنيد، خودتانرا بـه مـلت مـلحـق كنيد، بيائيد در آغوش ملت . قلم هاى شما از تفنگ هاى آن دموكرات ها بهاسلام بيشتر ضرر دارد. نطق هاى شما به اسلام ضررش بيشتر از آن توپ هائى است كهآنـهـا بـه جـوانان ما مى بندند و تفنگ هائى كه آنها مى بندند، ضررش به اسلام بيشتراست براى اينكه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت هاى مخفى به ميدان مى آييد. قلمهـاى شـمـا از سـر نـيـزه هـاى رضـاخـان بـدتـر اسـت براى اسلام و شما مضرتر هستيد ازرضـاشـاه و مـحـمـدرضـا بـراى اسلام براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مىشـنـاخـتـنـد آنـها را مخالفت مى كردند با آنها، مقاومت مى كردند. شما در پوشش اسلام ، درپوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام داريد
عمل مى كنيد. ملت شما را مى شناسد و شما نمى توانيد اين نهضتى را كه به دست ملت بپاشـده اسـت و اين نهضتى را كه با خون جوان هاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و باآنهمه كارهائى كه انجام دادند آنها و مقاومت كردند اينها، اين نهضت را به اينجا رساندند،شـمـا نمى توانيد، كوچكتر از آن هستيد كه اين نهضت را منحرف كنيد، بيخود كوشش نكنيد.اگـر هـمـه مـلت مـجـتـمـع شـدنـد كه ما نمى خواهيم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفته اند،خـودشـان هم مى توانند برگردند، اما شما چكاره هستيد؟ شما چند نفر آدم كه يكى تان مىگـويـد و بـاقـى تـان هـم دست مى زند. اينها همان هائى است كه در زمان رضاخان هم ، درزمـان مـحـمـدرضـا هـم يـكـى مـى گـفـت و بـاقـى دسـت مـى زدنـد، شـمـاهـا نـمـى تـوانيد درمقابل ملت بايستيد، شما راى نداشتيد، هيچ يك از شما وارد نشده است در اين مجلس ‍ خبرگان، اگـر وارد شـده هـم ، يـكـى دو تاى منحرف وارد شده است كه كارى از او نمى آيد، از اينجهت است كه شما وحشت تان برداشته است . مگر شما نمى توانيد كه مجلس خبرگانى كهمـلت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده ، با يك كلمه اى كه شما مى گوئيد (ما مىگـوئيـم كـه مـنـحـل بـاشـد) مـگـر بـا ايـن حـرف هـا شـمـا مـى تـوانـيـد، مـگـر شـمـاقابل آدم هستيد. (اگر چنانچه ولايت فقيه بشود، ديگر همه قدرت ها دست فقيه مى آيد)پس بنابراين عزا بايد بگيريد.
ايـنـهـا اگـر هـمـه قـدرت هـا دسـت رئيس جمهور مثلا كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همهقـدرت هـا دسـت رئيـس جـمـهور باشد. اگر همه قدرت ها دست يك نخست وزير مثلا منحرفىبـيـايـد، آن هـم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت ، نه آن قدرتى كه قدرت شيطانىاسـت ، اينكه نظارت بر امور مملكت است كه مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت ، باز همراى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هيات هائى را كه مثلا مى خواهند درست بكنند، با راىمـلت درسـت مـى شـود، با اكثريت . شماها در اقليت هستيد، نشسته ايد آنجا با قلم مى خواهيدحـكـومـت كـنـيـد بـر اكـثـريت . شماها قلدر هستيد، او با سر نيزه حكومت مى كرد، شما با قلمخواهيد حكومت كنيد و سر نيزه او شكست ، قلم شما هم مى شكند. بيدار باشيد آقايان و بيداربـاشـنـد مـلت مـا كـه اين منحرف ها در كنار نشسته اند و با هم دارند مجتمع مى شوند و مىخـواهـنـد مـلت مـا را مـنـحـرف كـنـنـد و نـهـضـت مـا را ايـنـهـاخـيـال دارنـد سركوب كنند ولكن بدانيد كه نمى توانند و همه آنها با تمام طوائفشان يكعـده مـعـدودنـد كـه در قـضـيه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بيخود اينهازحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است ، بازار همان بازار است ، دانشگاه همان دانشگاهاست ، مدارس علمى همان مدارس علمى است ، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماءبـلاد هـسـتـنـد، هـيـچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است . گمان نكنيد كه اين حرف هاى شماتزلزل ، بلكه تصميم را زيادتر مى كند، قوت مى دهد به اينهائى كه براى اسلام مىخواهند كار بكنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام برداريد، اين جمعيت مصمم تر مى شود.بـيـخود آبروى خودتان را نبريد. بيخود هى مقاله ننويسيد، بيخود هى صحبت نكنيد، زحمتبه خودتان ندهيد، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مى روند.
ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است ، نه ديكتاتورى
شـمـا از ولايـت فـقـيه نترسيد، فقيه نمى خواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهىبـخـواهـد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است ، در اسلام قانون حكومتمـى كـنـد. پـيـغـمبر اكرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى ، توانست تخلف بكند.خداى تبارك و تعالى مى فرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى بر خلاف آن چيزى كه من مىگـويـم تو بگوئى من ترا اخذ مى كنم و وتينت را قطع مى كنم ، به پيغمبر مى فرمايد.اگـر پـيغمبر يك شخص ديكتاتور بود و يك شخصى بود كه از او مى ترسيدند كه مبادايـك وقـت هـمـه قـدرت هـا كـه دسـت او آمـد ديكتاتورى بكند، اگر او شخص ديكتاتور بود،آنوقت فقيه هم مى تواند باشد. اگر اميرالمومنين سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود،آنـوقـت فـقـيـه هـم مـى تواند ديكتاتور باشد. ديكتاتورى در كار نيست ، مى خواهيم جلوىديكتاتور را بگيريم . ولايت فقيه ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودشبـيرون برود، نظارت كند بر مجلس ، بر رئيس جمهور كه مبادا يك پاى خطائى بردارد،نظارت كند بر نخست وزير كه مبادا يك كار خطائى بكند، نظارت كند بر همه دستگاه ها،بـر ارتـش كـه مبادا يك كار خلافى بكند. جلو ديكتاتورى را ما مى خواهيم بگيريم ، نمىخواهيم ديكتاتورى باشد، مى خواهيم ضد ديكتاتورى باشد، ولايت فقيه ضد ديكتاتورىاسـت نـه ديكتاتورى . چرا اينقدر به دست و پا افتاده ايد و همه تان خودتان را پريشانمى كنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمى آيد. منصـلاحـتـان را مـى بـيـنـم كـه دست برداريد از اين حرف ها و از اين توطئه ها و از اين غلطكـارى هـا. برگرديد به دامن همين ملت ، همانطورى كه توصيه به دموكرات ها كردم بهشما هم مى كنم و شما و آنها را مثل هم مى دانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنهاست .
من توصيه مى كنم به شماها اينقدر اجتماع نكنيد و اينقدر حرف نزنيد. هر روزى يك چيزىدرست كنيد و هر روز يك كاغذ بنويسيد و هر روز يك نشريه اى بدهيد، نه ، اينها غلط است، ايـنها اسباب اين مى شود كه نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما كوچكتر از آنهـسـتـيـد) اگـر ايـن نـهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهايى كه البتهپيوسته به خارجى ها هستند و پيوسته به رژيم هستند، آنها در صف بالا مى نشينند و بازپارك ها و باز بساط را درست مى كنند، اما ملت ما چه مى شود حالش ؟ اين ملت ضعيفى كهدو هـزار و پـانـصـد سـال زيـر يوغ آنها بوده كه شما برايشان مرثيه خوانى مى كنيد وپـنـجـاه سـال زيـر يـوغ ايـن پـدر و پـسـر، پـنـجـاه و چـنـدسال زير يوغ اين پدر و پسر بودند كه شما حالا داريد طرفدارى از آنها مى كنيد، منتهابـا صـورت و طـرفـدارى از تزشان مى كنيد، طرفدارى از مقصدشان مى كنيد، اين ملت ماحـالش چـه مـى شـود؟ ايـن مـملكت ما حالش چه مى شود؟ اين اسلام حالش چه مى شود؟ شماداريـد كمك مى كنيد به دشمن هاى كشور ما، به دشمن هاى ملت ما و خودتان يا ملتفت نيستيديـا از روى التـفـات مـى كنيد، بعضى تان از روى التفات است ، بعضى تان هم التفاتنداريد به مساله . اينقدر هياهو درست نكنيد.
هـر چـنـد روزى كه يك اجتماعى مى شود يكى مى ايستد صحبت مى كند، يا نوار مى گويد وهر چه مى گويد همه اش خلاف واقع ، مى گويند كه فلانى را
اصـلا هـيـچ كسى ملاقات نمى كند. اين فلانى كه از صبح (من را مى گويند) كه از صبحكـه بـيـدار مـى شـوم تـا ظهر اينهمه جمعيت كه شما بيرونش را مى بينيد، آن حياطش را مىبـيـنـيـد، ايـنـجـايـش را مـى بـيـنـيـد و حـالا هـم شما همه مجتمع هستيد، قبلا اين طايفه اى كهعليل بودند، بودند پيش من و قبلش هم يك عده اى ، بعد هم يك عده اى تا ظهر هم همين طور،مـى گـويـنـد ايـشـان ، كـسـى با او ملاقات نمى كند. مقصود اينها اين است كه نگذارند يكنـضجى پيدا كند اين ، مايوس كنند مردم را. (خير هيچ راهى ديگر، راهى بر فلانى نيست) حـتـى ديـشـب از قـرارى كه گفتند، يكى از گويندگان كه البته سوء نيت ندارد، لكنسـوء ادراك دارد، يكى از گوينده ها در مسجد امام گفته است كه فلانى را هيچ اصلش نمىشـود ديـگـر مـلاقـات كـرد. الان ، الان مـن مـلاقـات بـا شـمـا نـدارم ؟! وقبل از اين هم نداشتم ؟! و بعد از اين هم ندارم ؟! !!! عرض مى كنم !!! ملاقات هيچ ما نداريم؟! با مردم هم همين مى گويند كه فلانى را نمى گذارند با او ملاقات كنند. آن آقايى كههـر روزى كـه فـرصـت پـيـدا كـنـد، صـحـبـت مـى كـنـد، آن هـم هـمـيـن طـوردنبال اينكه فقط يك راه ، يك كانال هست براى فلانى ، يك چند نفرى هستند كه همان ها مىتـوانـنـد، امـا سـايـر مردم اصلش راهى ندارند. اين جمعيت ، مردم نيستند؟! و اين اطاق كه هرساعت پر مى شود از جمعيت ، از زن ، از مرد و همه طوائف مختلف ، اينها همه اش موهومات است؟! واقـعـيـت نـدارد؟! اين فرمايشات آنها صحيح است كه يك مطلب است . اينها مى خواهند كهمردم را بترسانند، تضعيف كنند از آن طرف من را تضعيف كنند و روحانيت را تضعيف كنند، ازآن طـرف مـردم را تضعيف كنند. مردم را نمى توانند تضعيف كنند، مردم همان مردم هستند من همتـضـعـيـفم اشكالى ندارد و من چهار روز ديگر مى ميرم و همه شما هستيد و همه شما پيش مىبريد، اين حرف نيست .
در هر صورت بيدار بشويد آقايان ، توجه داشته باشيد دشمن ها در صدد هستند و قلم هادر صـدد هـسـتـنـد، قـدم هـا در صـدد هـسـتـنـد، زبـان هـا در صـدد هـسـتـنـد،اغـفـال مـى خـواهـنـد بـكـنـنـد مـردم را، مـلت را، بـيـدار بـاشـيـد وگـول ايـنـهـا را نـخـوريـد و تـوجـه بـه مـسـائل بـكـنـيـد،مسائل را درست حل بكنيد.
نقش مجالس سوگوارى و گريه بر شهيد در زنده نگه داشتن قيام كربلا و حفظ اسلام
و امـا قضيه اى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب ، اين را من باز هم گفتهام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم ) اسلام راتـا حـالائى كـه شـمـا مـى بـينيد، اينجا ما نشسته ايم ، سيدالشهدا زنده نگه داشته است .سـيـدالشـهـدا سـلام الله عـليـه تـمـام ايـن چـيـز خـودشـان را، هـمـه جوانان خودش را، همهمـال و مـنـال ، هـر چـه بود، هر چه داشت (مال و منال كه نداشت )، هر چه داشت ، جوان داشت ،اصحاب داشت ، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام ، مخالفت با ظلم ، قيام كرد، مخالف باامـپـراطـورى آن روز كـه از امـپـراطـورى هـاى ايـنـجـا زيـادتـر بـود، قـيـام كـرد درمـقـابـل او بـا يـك عـده قليل و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد غلبه كرد، غلبهكرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.
مـا كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و بهسفارش ائمه هدى عليهم السلام ، ما بپا مى كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مساله را داريممى گوييم ، مقابل ظلم است ، مقابل ظلم ستمكاران ، ما زنده نگه داشتيم ، خطباى ما زنده نگهداشـتـند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما باايمان بزرگ ) در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ . گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن ،زنده نگه داشتن نهضت است . اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يابه صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است ، اين براى اين است كه حتىآنـى كـه بـا صـورت گـريـه دار خـودش را چـيـز مـى كـنـد، صـورتـش را يـكحال حزن به خودش مى دهد و صورت گريه دار به خودش مى دهد، اين نهضت را دارد حفظمى كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مى كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بـيـخـود نـبود كه رضاخان ، مامورين ساواك رضاخان ، تمام مجالس عزا را قدغن كردند،ايـن هـمـيـن طـورى نـبـود. رضـاخـان هـمـچـو نـبـود كـهاصـل مـخـالف بـا ايـن مـسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهائى كهكارشناس بودند، آنهائى كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن هاى ما كه مطالعه كرده بودنددر حـال ملت ها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه ، مى ديدند آنها كه تا اين مجالسهست و تا اين نوحه سرائى هاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست ، نمى توانندبـرسـنـد بـه مـقاصد خودشان . زمان رضاخان قدغن كردند به طورى كه تمام مجالس درايـران قـدغـن شـد، كـارهـاى خـودشـان را انـجـام دادنـد، دسـتاهـل مـنـبـر را، دسـت عـلمـا را بـسـتـند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنهاتـبـليـغـات را از آن طـرف شـروع كـردنـد و مـا را بـه عـقـب راندند و تمام مخازن ما را بهچـپـاول بـردند. در زمان محمدرضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نهبـا آنـطـور سـر نـيـزه به يك جور ديگر اين طايفه را مى خواستند كنار بگذارند، حالا همهمان ها، منتها جوان هاى ما را بازى مى دهند، همان مساله است ، همان مساله زمان رضاخان استكه مجالس را او قدغن كرد.
حـالا يـك دسـتـه اى آمـدند مى گويند كه نه ، ديگر روضه نخوانيد. نمى فهمند اينها كهروضـه يعنى چه ، اينها ماهيت اين عزادارى را نمى دانند چيست . نمى دانند كه اين نهضت امامحـسـيـن آمـده تـا ايـنـجا، تا اين نهضت را درست كرده ، اين تابع ، اين يك شعاعى است از آننـهـضت ، نمى دانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين ، زنده نگه داشتن همين معنا كه يكجـمـعـيـت كـمـى در مـقـابـل يـك امـپـراطـورى بـزرگ ايـسـتـاد. دسـتـور اسـت ايـن ، دسـتـورعـمـل امـام حـسـيـن سـلام الله عـليـه ، دسـتـور اسـت بـراى هـمـه :(كـل يـوم عـاشـورا و كـل ارض ‍ كربلا) دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايدهمان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش ‍ را فداى اسلامكرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و (نه ) گفت . هر روز بايد در هر جا اين (نه) مـحـفـوظ بـمـانـد و ايـن مـجـالسـى كـه هـسـت ، مـجـالسـى اسـت كـهدنـبـال هـمـيـن اسـت كـه ايـن (نـه ) را مـحـفـوظ بـدارد. بـچـه هـا و جـوان هـاى مـاخـيـال نـكنند كه مساله ، مساله ملت گريه است ، اين را ديگران القاء كردند به شماها كهبگوئيد ملت گريه . آنها از همين گريه ها مى ترسند براى اينكه
گـريـه اى اسـت كـه گـريـه بـر مـظـلوم اسـت ، فـريـادمـقـابـل ظـالم اسـت ، دسـتـه هـائى كـه بـيـرون مـى آيـنـد،مقابل ظالم هستند، قيام كرده اند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبى ماست كه بايدحـفـظ بـشـود، ايـنـهـا يـك شـعـائر سـيـاسـى اسـت كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اينقلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرام هاى انحرافى مىخـواهـنـد هـمه چيز را از دستتان بگيرند و اينها مى بينند كه اين مجالس ، مجالس روضه ،ذكـر مـصـائب مـظـلوم و ذكـر جـنـايـات ظـالم در هـر عـصـرىمقابل ظالم قرار مى دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى كنند به اين كشور، خدمتدارنـد مـى كـنـنـد بـه اسـلام ، توجه ندارند جوان هاى ما. بازى اين بزرگ ها را نخوريد،ايـنـهـا خـيانتكارند، اينهايى كه تزريق مى كنند به شما ملت گريه ، ملت گريه ، اينهاخـيـانـت مـى كنند. بزرگ هايشان و ارباب هايشان از اين گريه ها مى ترسند، دليلش ايناسـت كـه رضـاخـان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخانآخرش كه رفت ، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم ، حالا هم برديم ،راسـت هـم مى گفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام و يكى از راه هايش همين بودكـه ايـن مـجـالس را از دسـت شـمـا بـگـيـرنـد. جـوان هـاى مـاخـيـال نـكنند كه دارند يك خدمتى مى كنند مى روند توى مجلس ، اگر صحبت عزا بشود، مىگـويـنـد نـه ، ايـن را نـگـو، غـلط است اين حرف ، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم ها رابـگـويـد تـا مـردم بـفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبهسياسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.
قلمفرسائى مغرضين بر عليه روحانيت ، اين طليعه داران آزادى
بـازى نـخـوريـد از اين حرف هاى نامربوطى كه مى زنند و از هر طرف حمله كرده اند بهايـنـكـه اسـلام را از بـين ببرند و از هر طرف حمله كرده اند به اينكه اين نهضت را از بينببرند، گاهى روحانيتش را از بين مى برند، گاهى چه . اين روحانيون بودند كه شما راآزاد كـردنـد، حـالا قلم هايتان را به ضد روحانيون قلمفرسائى مى كنيد؟! شما كجا بوديدآنـوقـتى كه روحانيون حبس مى رفتند؟ آنوقتى كه پاى روحانى ما را اره كردند. شما كجابـوديـد؟ آنـوقـتـى كـه با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما كجا بوديد؟ حالا سردرآورديـد و حـرف مـى زنـيـد و !!! نـمـى دانـم !!! بـه ولايـت فـقـيـهاشـكـال مـى كـنـيـد؟ !!! نـمـى دانـم !!! مـجـلس را مـى خـواهـيـدمـنـحـل بـكـنـيـد؟ مگر شما قدرت اين را داريد؟ توى دهنتان مى زنم من . دست برداريد از اينحـرف هـا، از اين مزخرفات ، وارد بشويد در جرگه اسلام ، وارد بشويد در جرگه مسلمينبـگـذاريـد كـه ايـن مـملكت سر و سامان پيدا بكند. او در كردستان ، دموكرات در كردستانخلاف مى كند، آقايان در تهران . بس ‍ است ديگر، كفايت كرد.
خـداونـد هـمـه شـمـارا انـشـاءالله مـويـد و مـنـصور و نهضت را به پيش ببريد. از هيچ چيزنـتـرسـيـد، هـيـچ خوف به خودتان راه ندهيد. تا اتكال به خدا داريد، تا اسلام را سرمشقخودتان قراردهيد، كسى نمى تواند به شما تعدى كند. خداوند همه تان را انشاءالله حفظكند. موفق باشيد.
تاريخ : 1/8/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران  
ايـن آقـايـان روشـنـفـكـر كه حالا در اقليت واقع شده اند، مى خواهند بگويند راى اكثريتميزان نيست
بسم الله الرحمن الرحيم
انـسـان بـايـد بـه تـدريـج تـجـربـه پـيـدا كـنـد. مـاقـبـل از انـقـلاب نـمى دانستيم كه بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتيم . حالا كهانـقـلاب شده است مى بينيم كه يكى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است ، هر كس هر چهدلش مى خواهد مى گويد، هر كس هر عملى را كه مى خواهد انجام مى دهد و ابدا در فكر ايننيستند كه آيا اين حرفى كه مى زنند در مسير ملت است ، آنكه ملت خواسته بود و راى مثبتبـه او داد يـعـنـى راى اكـثـريت قاطع كه تمام مخالفين وقتى يك طرف شدند و ملت هم يكطـرف ، صـد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفين ، و ملت ما با فرياد وبا راى ، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى كه ملت ما مى خواهد اين است كه محتواى اينجـمـهـورى احـكـام اسـلام بـاشـد و تـمام مملكت روى احكام اسلام اداره بشود و آنچه كه خداىتـبـارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم و به ما رسيده است به وسيله ائمهاطـهـار، آنـهـا تـحـقـق پـيـدا بـكند. حالا كه راى مردم دادند و تمام كارها با نظر مردم انجامگـرفـتـه اسـت ، مـى بينيم كه گروه هاى مختلفى پيدا شده اند و هر كس هر جور دلش مىخـواهـد صـحـبت مى كند، وقتى هم كه از آنها سوال بكنند، برهانش اين است كه انقلاب شدهاسـت و چـون انقلاب شده است ديگر بايد همه انقلابى باشند و معنى انقلابى اين است كهديـگـر مـوازين ندارد و ميزان عقلى ، ميزان انسانى و ميزان اسلامى در كار نيست . نطق ها مىشود، كاغذها نوشته مى شود، قلم ها به كار افتاده است در گوشه و كنار كشور و هر كسهـر چـه بـه نـظـرش مـى آيـد مـى نـويـسـد و مـى خـواهـدتـحـمـيـل كـند به يك ملت سى و چند ميليونى . همين آقايانى كه فرياد مى زنند كه بايددمـوكـراسـى بـاشـد، بـايـد آزادى بـاشـد، هـمين آقايان مى نشينند دور هم و يك چيزى پيشخـودشـان مـى گـويـند و مى خواهند تحميل كنند به يك ملت سى و چند ميليونى . مثلا مجلسخبرگان با اكثريت ملت رفته است و مشغول كار است حالا مى بينيم كه يك دسته چند نفرىدور هـم جـمـع مـى شـونـد و مـى گـويـنـد مـجـلس خـبـرگـان بـايـدمنحل بشود.
مـن نـمـى دانـم كـه ايـن آقـايـان (بـايـد مـنـحـل بـشـود) چـكـاره اند كه مى گويند بايدمـنـحـل بـشـود. بـراى چـه مـنـحـل بـشـود؟ بـراى ايـنـكـه ايـن آقـايـاناهل علم هستند؟! براى اينكه آقايان به اسلام عقيده دارند و احكام اسلام
را دارنـد جـمـع مـى كـنـنـد؟! چـون گـفتند كه ولايت فقيه بايد باشد و نظارت فقيه بايدبـاشـد؟! ايـنـها از نظارت فقيه در امور مى ترسند، مى گويند قدرتمند مى شود فقيه ،وقـتـى قـدرتـمـنـد شـد هـرج و مـرج مـى شـود و !!! عـرض مـى كـنـم كـه !!! از آنمسائل كه مى گويند، لكن مضايقه ندارند كه مثلا يك قدرتى دست نخست وزير باشد، يكقـدرتـى دسـت رئيس جمهور باشد لكن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مى خواهد باشد.مـنـطـق تـقـريبا به حسب واقع اين ، لكن صورت يك صورت ديگر است . ما مى گوئيم كهشما مى توانيد كه ، يك اقليت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مى تواند كه حالا بگويد ملتراى داده است به جمهورى اسلامى ، لكن بايد جمهورى باشد، نه اسلامى ؟ اين (بايد)يعنى چه ؟ (بايد اين كار بشود)، اين (بايد)، اين صد نفر، هزار نفر چكاره اند كهدر مـقابل يك ملت (بايد) مى گويند؟ مجلس خبرگان را مردم تعيين كردند، تهران بيشاز دو ميليون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بيش از دو ميليون به آقاى منتظرى راىدادنـد، قـريـب دو مـيـليـون به ديگران راى دادند يك ميليون و چقدر به ديگران راى دادند،اكـثـريت آوردند، در شهرهاى ديگر اكثريت آوردند، اكثريت قاطع آوردند و ديگران در اقليتبـودنـد، حـالا كـه در اقـليـت واقـع شـدنـد، ايـن آقـايان روشنفكر و اين آقايانى كه ادعاىدموكراسى مى كنند، حالا كه در اقليت واقع شدند، مى خواهند كه بگويند نه ، راى اكثريتميزان نيست ، بايد منحل بشود.
من مى پرسم از اين آقايان كه چرا بايد منحل بشود، چه شده است ؟ چطور شما (بايد)مـى گـوئيـد؟ شـمائى كه مدعى اين هستيد كه بايد آزادى باشد، شما مى گوئيد راى آزادندادند مردم ؟! شما مى گوئيد كه مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!
فـرض ايـن اسـت كه از اول شما اين مطلب را نگفتيد آن وقتى كه مردم راى دادند و همه مردمهـم ديـدنـد كـه راى آزاد مـردم دادنـد ايـنـهـا خـيـال مـى كـنـنـد كـه اگـر مـجـلسمـنـحـل بـشـود، مـجـلس ديـگـر نمى خواهيم يا دوباره از سر بايد انتخاب بشود. اگر صدمـرتـبـه انـتخابات بشود مردم علمايشان را انتخاب مى كنند صد مرتبه ، اگر صد مرتبهانـحـلال پيدا كند مجلس و دوباره مردم چيز باشند، مردم اشخاصى كه متدينند و اشخاصىكـه شناخته شده اند و اشخاصى كه !!! عرض مى كنم كه !!! غربزده نيستند و اشخاصىكـه توجه به اسلام دارند، اينها را تعيين مى كنند. شما باورتان بيايد كه اينطور نيستكـه شـمـا خـيـال مـى كـنـيـد كـه اگـر چـنـانـچـه مـنـحـل بـشـود، اولاانـحـلال نـمـى شـود، كـسـى حـق نـدارد، خـود مـلت حـق دارنـد، و ثـانـيـا اگـرمنحل بشود يك وقت بگوئيد كه خوب ، ما قانون ديگر نمى خواهيم ، بس است ، خوب ، شماحـق يـك همچو چيزى نداريد. يك وقت مى گوئيد كه قانون مى خواهيم ، قانون هم ملت بايدتعيين كند. مجلس موسسان باشد. ملت متدينين را، علمايشان را، متدينين شان را تعيين مى كند.و كلاهم ، وكلاء دارالشورا هم باشد، باز همين طور است . شماها بايد عزا بگيريد براىايـنـكـه نـه در مـجلس خيلى راه داريد و نه در مجلس موسسان خيلى راه داريد و نه در جاهاىديگر راه داريد و علتش اين است كه يك ملتى است فرياد زده است كه ما اسلام را مى خواهيمو دنـبـال ايـن اسـت كـه اسـلام را بـه دسـت بـيـاورد، وقـتـىدنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، صد دفعه هم كه شما آن را به هم بزنيد (باايـنـكـه نـمـى تـوانـيـد بـه هم بزنيد) صد دفعه هم كه آن را به هم بزنيد باز مردم مىگويند همان اسلام . بله ، مى توانيد شما تبليغ كنيد كه يك وقتى مردم از
اسـلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مى افتد، اما مادامى كه مردم فريادمى زنند كه ما اسلام را مى خواهيم ، هر روز هم دارند باز داد مى كنند كه ما اسلام و جمهورىاسـلامى را مى خواهيم ، مادامى كه اين مساله هست ، ديگر نمى شود اين را تغييرش داد و معنانـدارد كـه يـك اقـليتى بخواهد تحميل كند به يك اكثريتى ، اين خلاف دموكراسى است كهشـمـا بـه او عقيده داريد، خلاف آزادى است ، خلاف همه انسانيت است بخواهند يك عده معدودىكه اقليت هستند تحميل كنند بر يك عده ، اين همان است كه زمان رضاخان هم بود كه يك عدهمـعـدودى بـودنـد و بـا سـر نـيـزه تـحـمـيـل كـردنـد بـر مـلت يـك چـيـزها را، حالا سر نيزهتـبـديـل شـده اسـت بـه مـنـطـق و تـبـديـل شـده اسـت !!! عـرض مـى كـنـم !!! بـه قـلم وتـبـديـل شـده اسـت بـه تـوطـئه و ايـنـهـا، و ايـنـطـور مـى خـواهـنـد كـه بـه مـردماغفال كنند، تحميل كنند، چيز بشود، آن هيچ نيست .
نـصـيـحـتى به مخالفين براى بازگشت به مسير ملت و پرهيز از توطئه و هرج و مرج
مـن اعـتـقادم اين است كه آقايان بايد فكر بكنند، آقايانى كه علاقه مى گويند داريم بهاسـلام ، عـلاقـه مـى گـويـنـد داريـم به ملت ، علاقه داريم به كشور، بايد فكر بكنند،بـايـد در هـمـيـن مـسـيـرى كـه ايـن سـيـل دارد مـى رود، خـودشان را وادار كنند، اگر بخواهندبـرخـلاف آن مـسـيـر بـرونـد سـيـل آنـها را خواهد برد از بين . اينها بر همان مسير ملت راهبـرونـد و خـيـال نـكـنـنـد كـه اين ملت نمى فهمد چيزى ، نخير، ملت بهتر از ماها مى فهمد،هـمـانـطـور راه خـودش را پـيـدا كـرده و دارد مـى رود و آن مـعـنـايـى كـه شـمـاخيال كرديد كه اينها تحصيل نكرده اند، تحصيل اگر كدورت در ذهن ها و در قلوب اشخاصبـيـاورد، مـعلوم نيست كه آن تحصيل هائى كه شما مى گوئيد، يك هدايتى بكند. مردم هدايتشدند و هدايت كردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند كه چه مى خواهند بگويند. يك وقت مىگـوئيـد نـمـى دانـنـد چـه مى خواهند. آخر مردم مطلعند كه چه مى خواهند. اگر چنانچه ولايتفـقـيـه را كـه مـعـنايش اين است كه آنى كه خداى تبارك و تعالى براى نظارت در امور وتـعـيين مراكز قدرت مشخص كرده آن عبارت از فقيه جامع الشرائط است ، اگر همين را شمابـه رفـراندم ملت بگذاريد، همان رايى كه او آورد، اين راى را هم خواهد آورد. مردم همين رامـى خـواهـنـد، مـردم آن چيزى كه خدا مى خواهد، آن چيزى كه پيغمبر خدا فرموده ، مى خواهند.بـيـخـود دسـت و پـا مـى كنند، بايد به مسير ملت بيايند و اگر واقعا علاقه مندند كه اينمـمـلكـت يـك مملكت صحيحى بشود بگذارند يك آرامشى پيدا بشود، بگذارند كه يك آرامشىپـيدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مركز، در كردستان و در ساير جاها نشودتا يك آرامشى پيدا بشود، وقتى كه اين آرامش پيدا شد آنوقت همه چيز ملت به جاى خودشهـسـت ، هـمـه چـيـز مـلت درسـت مـى شـود، دسـت اجـانـب كوتاه مى شود و نمى گذارند ديگربـرگـردند. اما الان يك دسته در تهران توطئه كنند، يك دسته در بلوچستان توطئه كنند،هر دسته در يك جائى ممكن است يك وقتى به اينطور چيزها يك نهضت خداى نخواسته شكستبـخـورد و اگـر شـكست بخورد همه چيزمان از بين خواهد رفت . همه با هم باشيد، همه ملتباشيد، همه دست به دست هم بدهيد، همانطورى
كـه از اول هم اين نهضت را آنهائى كه شركت داشتند، نهضت را رساندند تا اينجا، باز همبـا هـم بـاشـيـد تـا ايـن نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چيزى را كه خدا ورسـول خـدا مـى خـواهـد و آن چـيـزى را كه قرآن مجيد مى خواهد، اين چيزها عملى بشود و اينصـلاح ديـن و دنـيـاى هـمـه مـلت اسـت و صـلاح هـمـه مـمـلكـت اسـت . و هـيـچ وقـتخـيال نكنيد كه ديكتاتورى در اسلام است ، يا ديكتاتورى در روحانيت است ، يا ديكتاتورىدر ايـنـطـور چـيـزهـا، ابـدا ايـن حـرف هـا در كـار نـيـسـت ، ديـكتاتورى در كار نيست . شماهاديـكـتـاتـورى نـكـنـيـد، مـلت مـا ديـكـتـاتـور نـيستند، ملت ما هم ديكتاتور نيستند، علماء ما همديكتاتور نيستند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 1/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنــى در جمع دانشجويان دانشكده افسرى و فرماندهان ارتشجمهورىاسلامى
ارتش ، اساس و ركن استقلال يك كشور است
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا مـى دانـيد كه ارتش اساس و ركن استقلال يك كشور است . اگر ارتش اصلاح بشود،اسـتـقـلال كـشـور حـفـظ مـى شـود و اگـر خداى نخواسته در ارتش يك فسادى ، يك فسادىباشد، استقلال كشور به خطر مى افتد. و مى دانيد كه امروز افرادى كه ناصالح هستند وافراد چپ ، افراد وابسته به رژيم سابق در همه جا نفوذ دارند ولا محاله در ارتش هم هستندو اگـر ايـنـها بمانند در ارتش ، ممكن است كه ريشه بكنند، ممكن است توطئه بكنند و خداىنخواسته يك وقت يك ارتش را به فساد بكشند.
با تصفيه و اصلاح ارتش ، استقلال كشور حفظ مى شود
بـنـابـرايـن تـصـفـيـه ارتـش از مـسـائل بـسـيـار مـهـم اسـت كـه بـا تـصـفـيـه ارتـش حـفظاسـتـقـلال كـشـور مـى شـود و شـمـا مـوظـفـيـد بـه ايـنـكـهاستقلال كشورتان را حفظ كنيد و موظفيد به اينكه انشاالله تصفيه بكنيد و افرادى كه مىدانـيـد كـه نـالايـق هستند، مى دانيد كه فاسد هستند، مى دانيد كه مفسده جو هستند، اينها را ازخـودتـان ، از بـيـن خـودتـان خـارج كـنـيـد، تـصـفـيـه كـنـيـد، يـك ارتـشمستقل اسلامى !!! انسانى كه در خدمت كشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد.
شـمـا مـى دانـيـد كـه سـابـق ، بـنـا بـر ايـن بـود كـه ارتـش را درمقابل قرار بدهند. اين نكته اش اين بود كه چون سران بالا خيانتكار بودند و از ملت ها مىترسيدند، چون از ملت مى ترسيدند، علاج را اين مى ديدند كه بايد با ملت مقابله كنند.از ايـن جـهـت قـواى انـتـظـامـى را و بـالاتـر قـواى سـاواك را درمـقـابـل مـلت قرار داده بودند براى ايجاد رعب . مردم وقتى كه اين لباس را مى ديدند بهوحـشـت مى افتادند، وقتى اسم ساواك را مى شنيدند وحشت مى كردند. اگر يك مشكلى براىكـشـور پـيـش مـى آمـد، اگـر دامـن نـمـى زدنـد بـه آن ، (بـه آنمـشـكـل ) لكـن هـمـراهـى نـمـى كـردنـد، بـى تفاوت بودند براى اينكه مى ديدند كه اينهامـقـابـل هـم هـسـتـنـد، تـربـيـت ايـنـطـور شـده اسـت كـه تـمـام قـواى انـتـظامى و دولتى درمقابل ملت باشند.
بحمدالله آن طرز فكر رفت و به جاى او طرز فكر ديگر آمد و حالا مهم است اين مطلب كهشـمـاهـا حفظ كنيد اين معنا را كه با ملت پيوندتان پيوند برادرى باشد، آنطورى نباشدكـه از شما بترسند، اينطور باشد كه شما را با آغوش باز بپذيرند. الان مى بينيد كههر جا كه شما برويد، مردم به شما اظهار بشاشت مى كنند، شعار مى دهند براى شما، در
صورتى كه سابق فرار مى كردند. اين را نبايد حفظ كرد، چنانچه در بين خودتان (كهمن افسر ارشد هستم ، من افسر هستم ) ديگران به ديگران ظلم بكنند، خداى نخواسته اينطرز نباشد. همه مراتب بايد محفوظ باشد، اطاعت بايد بشود اما برادرى هم بايد باشد،اطاعت فرزندى از پدر باشد. شما با زيردستان خودتان خوشرفتارى كنيد و آنها احساسكـنـنـد كـه شما مسائل آنها را مى خواهيد، آنها را دوست داريد، آنها از خود شما هستند، پيوندشما هستند. وقتى اينطور شد، يك ارتش ، ارتشى اسلامى مى شود. ملت هم با ارتش اسلامدوسـت اسـت ، رفـيـق اسـت ، پـشـتيبان است . و همه با هم برادر باشيد و همه با هم در خدمتاسـلام و در خـدمـت كـشـورتـان و امـيـدوارم كـه ديـگـر آنمـسـائل سـابـق و چـپـاول سابق ، آن زورگوئى هاى سابق برنگردد، همه با هم برادرانهزنـدگـى كـنـيـم و هـمـه با هم برادرانه حفظ كشورمان بكنيم . من دعاگوى همه تان هستم ،خدمتگزار همه هستم خداوند همه تان را انشاءالله حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 2/8/58
بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شهردارى قائم شهر (شاهى سابق )  
هيچ يك از اين خرابى ها از نهضت نيست
بسم الله الرحمن الرحيم
هـمـانـطـور كـه تـذكـر داديـد، مـلت ايـران وارث يـك مـمـلكـتـى اسـت كـه پـنـجـاه و چـنـدسـال در زيـر فـشـار و صـدمـاتـى از داخـل و خـارج بـوده اسـت و يـك مـمـلكـت خـرابـهتـحويل دادند و رفتند. هم خزانه هاى اينجا را خالى كردند و هم شهرها و دهات و همه جا رابه فساد كشاندند و هم با اسم تمدن بزرگ خرابكارى كردند و الان كه آنها رفتند، يككشور به هم ريخته در هر جهت و خرابه ، نه اقتصاد سالم دارد و نه جهات ديگرش سالماسـت و مـردم در فـقـر و فـاقـه فـرو رفـته اند و همه اين فقر و فاقه ها و نابسامانى هاارثى است كه به شماها رسيده است و هيچ يك از اين خرابى ها از نهضت نيست ، از آنهاست ،حتى در وقتى هم كه نهضت شد و انقلاب شد، خرابى ها را نسبت به مردم آنها كردند. و يكمـمـلكـت بـه ظـلم كـشـيـده دو هـزار و پـانـصـد سـال و بـه خـراب كـشيده و ظلم كشيده پنجاهسـال كـه مـا شـاهـد آن بـوديـم ، نـمـى شـود بـا يـك مـاه ، دو مـاه ، يـكسـال ، دو سـال تـعـمـيـرش كـرد. لكـن مـردم ايـران ،مثل يك سى و پنج ميليون جمعيت محبوس ‍ كه در حبس را باز كردند و ريختند بيرون و از آنحبس كه بيرون آمدند ناراحتى هاى ايام حبس را هم در بيرون دارند.
الان نـاراحتى هايى كه اين ناراحتى ها هم همان ارث رژيم سابق است ، يعنى اشخاصى كهپـنـجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است ، الان يكدفعه خودشان را آزاد مى بينند،ناراحت بودند حالا خودشان را مى بينند آزادند، حالا كه آزادند فكر اين معنا را نمى كنند كهاز اين حبس كه بيرون آمدند، خودش يك نعمت بسيار بزرگى بود كه محتاج به تشكر استاز خـداى تـبـارك و تعالى كه ما را از يك همچو قيد و بندى ، از همچو زجرى خلاص كرده ،لكـن بـه جاى اينكه تشكر كنند، به جاى اينكه همراهى كنند، همه دست به هم بدهند براىتـعـمـيـر ايـن خـرابـه ، مـع الاسـف يـك دسـتـه اى كـارشـكـنـى مى كنند، يك دسته اى باور.دسـتـجـاتـى از مـنحرفين ، از اشخاصى كه آنها هم باز مانده ، باقيمانده رژيم سابقند وطرفداران او و مى خواهند نگذارند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند، بين مردمى كه از حبسبيرون آمدند مى افتند و مردم هم عقده هاى حبس را دارند و عقده هاى پنجاه و چند ساله در آنهاهـست ، مى افتند بين آنها آن عقده هايى كه مردم از رژيم سابق برايشان باقى مانده است ،ايـنها به حساب دولت حالا و رژيم حالا و نهضت مى آورند و مع الاسف بسيارى از جوان هاىپاك ما باورشان مى آيد، كمك به آنها مى كنند.

next page

fehrest page

back page