بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 7, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - باب بيست و دوم
     02 - جلد بحار سالم بود
     03 - ثروت و مال
     04 -
     05 - عظمت حج و ثواب آن
     06 - حج يا معراج ملكوت
     07 - آهنگ سفر
     08 - مدينه طيبه
     09 - محرمات احرام
     10 - حريم امن
     11 - پيام پيامبر بزرگ اسلام از كنار ك
     12 - نيت خالص
     13 - باب بيست و سوم
     14 - اخلاق و نفس
     15 - باب بيست و چهارم
     16 - عزلت از ديدگاه عارفان
     17 - باب بيست و پنجم
     18 - معرفت يا اصل همه فضائل
     19 - باب بيست و ششم
     20 - درباره زمين بينديشيد
     21 - انديشه در موت
     22 - آئينه حسنات و كفاره سيئات
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد هفتم
 

 

 
 

درباره زمين بينديشيد

قرآن مجيد در بسيارى از آياتش ، زمين را آيتى از آيات حق و دليل توحيد و نشانه قدرت و علامت عنايت و محبت و لطف حضرت حق مى داند .

 الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ فِرَاشاً  .

آن خدائى كه زمين را براى شما گستراند .

 وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الاَْرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِىَ وَأَنْهَاراً  .

و اوست خدائى كه بساط زمين را بگسترد و در آن كوهها برافراشت و نهرها جارى ساخت .

 وَاللهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا  .

و خداوند از آسمان آب باريد و به وسيله آن زمين را بعد از مرده بودنش زنده كرد .

 الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً  .

همان خدائى كه زمين را آسايشگاه شما قرار داد ، و در آن راهها براى سفر و حوائج خلق پديد آورد .

 إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ أَن تَزُولاَ  .

محققاً خداوند آسمان و زمين را از اينكه نابود شوند نگه مى دارد .

 اللهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ قَرَاراً  .

خدائى است كه زمين را آرامگاه شما قرار داد .

 وَاللهُ جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ بِسَاطاً  .

و خداوند زمين را براى شما بساط زندگى قرار داد .

 أَلَمْ نَجْعَلِ الاَْرْضَ كِفَاتاً  .

آيا زمين را از هر برنامه اى براى بشر كفايت كننده قرار نداديم ؟

زمين با هزاران عوامل آسايش و رفاه ، يكى از نشانه هاى بارز حكمت و قدت خداوندى است ، به همين جهت قرآن مجيد انسان را به انديشه در عجايب و اسرار آن دعوت مى كند .

سطح زمين داراى وسعت زيادى است ، تا انسانها بر حسب امكانات علمى و قدرتهاى صنعتى خود از اين عرصه پهناور ، از اين گنج خدا داده استفاده كنند و وسائل رفاه و تمدن خود را مهيا كنند .

مجموع مساحت زمين به 509 ميليون كيلومتر مربع بالغ مى شود ، كه 361 ميليون آن را درياها فرا گرفته و 148ميليون قسمت ديگر را خشكى تشكيل مى دهند .

وسعت زمين به اندازه اى است كه به هر فردى از جمعيت كه به چهار هزار ميليون بالغ مى گردند 170 هزار متر مربع مى رسد و اگر فقط خشكى ها را در نظر بگيريم سهم هر نفرى 49 هزار متر مربع است .

راستى اگر زمين اين وسعت را نداشت ، مردم مانند كسانى بودند ، كه در قلعه اى محصور باشند ، لذا قرآن كريم در ضمن بيان نعمت هاى الهى از وسعت زمين در سوره عنكبوت آيه 58 سخن گفته است .

وزن كره زمين به 5,955,000،000،000،000،000،000 بالغ مى گردد ، تنها وزن هوائى كه زمين را احاطه كرده است 6,263,000،000،000،000،000 .

حجم زمين 1,083,320,000،000 .

فراهم شدن وسائل حيات معلول فصول چهارگانه است ، در فصل بهار حرارت ملايم و جانبخش خورشيد ، باران پر بركت و نسيم فرح انگيز ، زمين را زنده مى كند ، چشمه ها مى جوش ، جويها جارى مى گردد ، درختها شكوفه مى كند ، دانه ها مى رويد ، دامن دشت و صحرا سر سبز و خرم مى شود .

در فصل تابستان اشعه گرم آفتاب ، معادنى در اعماِ زمين و دل كوهها و آغوش سنگ ها تربيت مى كند ، رشد و تكامل گياهان تأمين مى گردد و ميوه ها و محصولات مى رسند .

در فصل پائيز انواع نعمت ها و مواهب حيات در دسترس قرار مى گيرد ، و ذخيره غذائى جانداران مهيا مى شود .

در فصل زمستان سكوت و خواب عميقى زمين را فرا مى گيرد و به يك استراحت نسبتاً طولانى مى پردازد ، ضمناً به جهت مساعدت و سردى هوا ، باران و برف فراوان از آسمان فرو مى ريزد ، در نتيجه زمين كهنسال براى زندگى جديدى آماده مى شود .

علت پيدايش اين فصول ، حركت انتقالى زمين است كه در 365 روز و 5ساعت و 48دقيقه و 40ثانيه در يك مدار بزرگى كه طول آن 930 ميليون كيلومتر است ، يك مرتبه به دور خورشيد مى گردد و در نتيجه آن ، سال پديد مى آيد .

سرعت حركت انتقالى زمين در هر ثانيه 29 كيلومتر و نيم و در هر دقيقه 1770 كيلومتر است .

زمين منبع تمام نعمت هاى مورد نياز انسان است ، چيزى در زندگى بشر لازم نيست ، مگر اين كه وود مقدس حضرت حق در روى زمين ، يا در درياها يا در دل زمين قرار نداده باشد .

به قول صاحب كتاب علم و زندگى در صفحه 139 :

« اگر لحظه اى درباره آنچه از فلز ساخته مى شود بينديشيم فوراً ، هواپيما ، كشتى ، قطار ، پلهاى فلزى ، انواع و اقسام ماشينها ، بخارى ، ميخ ، پيچ و مهره ، و پول و هزاران چيز ديگر در نظر مجسم مى شود ، آيا مى توانيد تصور كنيد كه بدون اين وسائل زندگى ما با حالا چه فرقى داشت ؟

شكل زمين ، كميت و كيفيت زمين ، پستى و بلندى زمين ، موجودات زمين همه و همه در راه حيات انسان دركارند .

اگر سطح كره زمين ، صاف و هموار مى بود ، پست و بلندى نداشت ، تپه و ماهورى در آن نبود ، كوهسار و دره هائى در آن يافت نمى شد ، آبهاى باران روى زمين مى ماندند و به دريا نمى رفتند و در آنجا انبار نمى شدند ، چرا ؟ زيرا در زمين سراشيبى نبود ، تا آنها به سوئى روند ، جوى شوند ، رود گردند ، به دريا بريزند .

در اثر ماندن آن بر روى زمين خاكستانهاى زمين به باتلاقى تبديل مى گرديد ، ديگر جائى براى كشت يافت نمى شد ، مراتع سرسبز ، چمن زارهاى خرم نبود ، چرندگان ، چراگاهى نمى يافتند ، در نتيجه بشر ، از غذاى نباتى و حيوانى محروم مى شد ، و بشرى در اثر گرسنگى باقى نمى ماند .

آبهاى با ران در سنگستانها كه مى ماندند مى گنديدند ، توليد حشرات سمى مى كردند ، بوى گند جهان را فرا مى گرفت ، حشرات زنده اى را باقى نمى گذاردند ، نه نباتى مى ماند ، نه حيوانى ، نه انسانى .

او جهان و جهانيان را به هم بستگى دادن ، سطح زمين را دندانه اى قرار داده ، كوهها ، دره ها ، دشتها ، پستى ها ، بلنديها ، براى زمين درست كرده ، تا خطرى از سوى آب باران ، براى زندگان نباشد ، تا بنها به راحتى زيست كنند ، تا آنها بمانند ، تا نابود نشوند ، آيا مهربانى ، لطف ، دانش ، قدرت ، از اين بالاتر مى شود ؟

هفتاد و دو صدم از كره زمين را آب فراگرفته است ، آنجا كه درياها و اقيانوسها را تشكيل مى دهد .

بيست و هشت صدم از كره زمين خاك و خشكى است ، كه قاره هاى ششگانه زمين ، از آن تشكيل مى شوند .

آب درياها و اقيانوسها ، مادر باران ها و برفهاى زمين مى باشند ، چون در اثر تبخير آنها ، باران و برف پديد مى آيد ، و اين درست به مقدار احتياج زندگان زمينى مى باشد .

اگر وضع كره زمين برخلاف اين بود چه مى شد ؟

اگر بيست و هشت صدم صطح آن ، آب بود و هفتاد و دو صدمش خاك بود ، باران و برف يك سوم مى شدند .

اگر آب و خاك در زمين به نسبت 50 ـ 50 بودند باران و برف از نصف مقدار موجود كمتر بودند ، سطح زمين تبديل به بيابانى خشك و صحرائى سوزان مى گشت ، نه گياهى در آن مى روئيد ، و نه مرغزارى خرم در آن يافت مى شد ، نه باغى و نه بوستانى ديده مى شد ، نه محصولى بود و نه مزروعى ، نه بيشه اى بود نه جنگلى ، كه انسان ها و جانورها از آنها تغذيه كنند .

تشنگى و گرسنگى همگان را فرا مى گرفت و همه نابود مى شدند و جاندارى در روى زمين باقى نمى ماند .

دوست عزيز ، آيا بهتر از اين نشانه اى براى او مى خواهى ، كه در ميان هزاران نسبت ميان آب و خاك ، نسبتى را آورده كه دهنده حيات است ؟

آيا بهتر از اين گواهى براى دانائى او ، توانائى او ، مهربانى او ، مى خواهى ؟ اگر انصاف در تو حكومت كند نه .

آرى انديشه و تفكر در نعمت ، انسان را با يك دنيا محبت با صاحب نعمت آشنا مى كند ، و از طريق اين آشنائى انسان را با مسئوليت ها روبرو كرده و در رأس تمام مسئوليت ها ، مسئوليت اطاعت از حضرت او را بر دوش وجود آدمى مى گذارد ، و از اين طريق انسان را پروانهوار به دور شمع وجودش به حركت مى آورد .

به قول عاشقى سرمست چون فيض شوريده حال :

دلم پيوسته با مهرش قرين است  ***  محبت خاتم دل را نگين است
سرم ديوانه گنج الهى  ***  دلم ديوانه عقل آفرين است
دو عالم در سر من جاى دارد  ***  نه پندارى وجود من همين است
گهى پرواز بالم آسمانست  ***  اگر چه آشيان من زمين است
سر من كرسى سلطان عشق است  ***  دل من معنى عرش برين است
فضاى سينه ام منزلگه دوست  ***  درون اين صدف دُرّ ثمين است
چو با حق در سخن آيم كليمم  ***  كلامم آن دم آيات مبين است
چو از حق دم زنم پرواز گيرم  ***  مسيحم آندم اين تن مرغ طين است
بناى چشم بر جانم طلسمى است  ***  درون پيكرم گنجى دفين است
سرشت از مهر اهل البيت دارم  ***  از آب كوثرم تخمير طين است
اگر بيگانگان حرفم نفهمند  ***  به نزد آشنايان مستبين است
اگر بر فيض بارد دم به دم فيض  ***  عجب نبود كه با حق هم نشين است

مردم مى گويند :باران مى آ د ، برف مى آيد ، ولى حقيقت حال چنين نيست ، باران نمى آيد ، برف نمى آيد ، نيروى جاذبه زمين است كه بارانها را به سوى خود مى كشد و برف ها را از بالا به سوى خود سرازى مى كند .

اگر زمين بارانها و برف ها را نمى توانست جذب كند ، آنها در فضا مى ماندند و همانجا پخش مى شدند ، آيا در اين صورت جاندارى در زمين يافت مى شد ، آيا اگر جاندارى يافت مى شد مى توانست زيست كند ؟

چه كسى به زمين نيروى جاذبه داده است ، او . . . نيروى جاذبه زمين نشانه او ، حكمت او ، دانش او ، توانائى او ، مهربانى او به بشر مى باشد .

زمين داراى درياهاست ، در درياها عجايبى وجود دارد ، يكى از عجايب طوفان هاست .

طوفانهائى كه در درياها و اقيانوس ها پديد مى آيد گوناگون است ، طوفانهاى سرد كه از مناطق سردسير و دشت هاى قطبى مى آيند .

طوفانهاى گرمى كه از مناطق استوائى مى آيند .

طوفانهاى سطحى كه در روى آب قرار دارند .

طوفانهاى عميقى كه تا زير آبهاى دريا نفوذ مى كنند .

كشتى ها از طوفانها مى گريزند ، و شهرستانهاى ساحلى از دست طوفان داد دارند ، ولى طوفانها آنقدر براى بشر سودمند مى باشند كه اندازه ندارد .

مقصود از اين سود ، شكستن شدت گرما در نقاط گرمسير و شدت سرما در نقاط سردسير كه از كارهاى طوفان مى باشد نيست .

مقصود اين است كه سود طوفان همگانى است و آنها به تمام افراد بشر در جميع نقاط جهان حق حيات دارند .

اگر طوفانها نمى بودند ، هيچ فردى در روى كره زمين نمى توانست زندگى كند ، اگر طوفانها نبودند آبهاى درياها حركتى نداشتند ، و همگى راكد بودند ، در اثر ركود دائم آبها مى گنديدند و جهان را گند و تعفن پر مى كرد ، جو مسموم مى شد ، دريا مسموم مى شد ، گازهاى مرگ آور فضا را مى گرفت ، زمينيان همگى مى مردند ، دريائيان همه مى مردند .

طوفان آب درياها را در حركت دائم قرار مى دهد ، در اثر حركت دائم ، حرارت آب دريا و شورى آن پيوسته در تغيير مى باشد ، در نتيجه آب دريا از يكنواخت بودن خارج شده از خطر گنديدن دور مى شود .

دهنده حيات با چنين پديده اى زندگى موجودات زنده را از خطر نابودى محفوظ نگاه داشته است .

آيا اين طوفان هائى كه ضامن حيات زندگان هستند ، نشانه حكمت و دانش و قدرت آفريننده حيات نمى باشد ؟ آرى .

آيا اين دقت هاى علمى كه پس از هزاران سال كشف شده ، در خور فهم ماده ابتدائى ، ماده فاقد شعور و علم مى باشد ؟ هرگز .

آيا اين قدرت پهناور طوفان ها ، اين اثر حيات بخش آنها ، از كجا آمده و كه به آنها داده است ؟ او . . . .

از عجايب بسيار بسيار مهم زمين گياهان هستند ، گياهان در تداوم حيات ارزنده ترين نقش را به عهده دارند ، و داراى انواع گوناگونى هستند و گوناگون بودن انواع آنان نشانه بارز صاحب و كارگردان آفرينش است .

اگر ماشينى به طور خودكار به كار خود ادامه دهد ، و مغز متفكرى در آن تصرف نكند محصول آن كارخانه يكجور خواهد بود و بس .

اتومبيلى اگر به راه افتد و راننده اى نداشته باشد جز به يك سو نخواهد رفت ، مگر نشيب و فراز زمين سير او را تغيير دهد .

از گوناگون بودن محصولات كارخانه ، تشخيص مى دهيم كه مغزى متفكر آن را اداره مى كند .

از اختلاف سير اتومبيل و پيچيدنش به اين سو و آن سو ، تندى و كندى آن ، تشخيص مى دهيم كه اتومبيل تحت فرمان راننده اى عاقل قرار دارد .

اكنون به كارخانه خلقت و محسولات آن نظرى مى افكنيم ، و نمونه اى بسيار كوچك را كه بيشتر با انسان ارتباط دارد در نظر مى آوريم .

به گياهان مى نگريم كه برگ هاى سبزى دارند ، ولى برگ هاى آنها هيچ كدام به يك شكل نيستند ، برگ هر گياهى شكل مخصوصى دارد .

سبزى برگ ها يك جور نيستند ، اگر برگ اين درخت را نزديك آن درخت بگذاريم مى بينيم در سبزى با هم اختلاف دارند ، عدد انواع ميوه جات در عالم مشكل است به شمار آيد ، اقسام گل ها در جهان آقدر بسيار است كه بطور عادى در حساب نمى آيد .

از يك ميوه چندين نوع موجود است ، مى گويند در هند سيصد قسم انبه مى باشد .

يكى از مهندسين كشاورزى مى گفت :در باغ كشاورزى پاريش بيش از پنج هزار قسم انگور موجود است و آنها را با شماره معرفى مى كنند مثلا مى گويند :انگور شماره 1752 .

آيا كسى مى تواند انواع يك سيب را بشمارد ؟

هر ميوه اى كه روى آن انگشت بگذاريد نيز چنين است .

آيا اين تنوع محصولات و گوناگون بودن فرآورده هاى كارخانه خلقت نشانه آن نيست كه اراده اى متفكر ، اين كارخانه عظيم و پهناور را اداره مى كند و هزاران سال است كه اين روش برقرار است ، نه خستگى بر آن عارض شده و نه اشتباهى در كار آن رخ داده است ، اين اراده از آن كيست ؟ از آن او . . .

گياهان در همه جاى زمين ، از سطح خاك و اقيانوس ها گرفته ، تا مرتفع ترين نقاط هوا يافت مى شوند .

بعضى از گياهان به حدى كوچك اند كه فقط با ميكروسكوپ ديده مى شوند ، بعضى ديگر مانند درختان مشهور جنگلى كاليفرنيا « سرخ دار »به قدرى بزرگند كه از ميان تنها عظيم آنها جاده عبور داده اند .

انواع مختلفى از گياهان در روى زمين وجود دارند ، تا كنون بيش از سيصد هزار قسم گياه توسط گياه شناسان مطالعه و نامگذارى شده است ، كه مى توانيم آنها را به دسته هائى تقسيم كرده و هر دسته را جداگانه مورد مطالعه قرار دهيم .

سلسله گياهان را به چهار دسته تقسيم كرده اند :

1ـ سبزينه دار و بى سبزينه يا جلبك ها و قارچها .

2ـ خزه ها .

3ـ سرخس ها .

4ـ مولدين دانه .

و هر يك به جاى خود نقش عمده اى در تداوم حيات در روى زمين به عهده دارند ، مثلا جلبك هاى كوچك غذاى جانوران كوچكى هستند كه طعمه ماهيها واقع مى شوند ، ماهى هاى كوچك به نوبه خود طعمه ماهى هاى بزرگ مى باشند ، اگر در درياچه ها و رودخانه ها و اقيانوس ها ، جلبكى وجود نداشت ماهى هاى خوراكى به زودى از ميان مى رفتند ، تمام جانوران دريائى از كوچكترين آنها گرفته تا بزرگترينشان ، مستقيماً يا غير مستقيم ، به غذاهائى كه گياهان آبى مى سازند بستگى دارند .

قارچ ها شامل باكترى ها كفك ها ، مخمرها ، و قارچهاى چترى است ، بعضى از قارچ ها از بهترين دوستان انسانند .

هزارها نوع قارچ وجود دارد ، تقريباً در همه جا يعنى در خاك و آب و روى اغذيه و داخل و خارج بدن موجودات زنده يافت مى شوند ، بعضى از قارچ ها به صورت گرد و خاك زنده در هوا معلقند .

بسيارى از باكتريها براى انسان پر ارزشند ، براى بعضى صنايع و در تهيه برخى غذاها و در كشاورزى به آنها احتياج است .

باكترى ها در بعضى صنايع و تهيه كتان لازم اند ، در چرم سازى پوست ها را در محلولى از پوست درخت بلوط قرار مى دهند ، در اين جا باكتريها به نرم شدن پوست كمك مى كنند .

براى تهيه كتاب ساقه بزرگ را مى برند و آن را در چاههاى مرطوبى حفظ مى كنند ، باكتريها ماده اى را كه سبب اتصال رشته هاى كتان مى باشند مى پوسانند ، الياف كتان بان اين عمل از هم جدا مى شوند و از آن كتاب تهيه مى شود .

باكترى ها براى تهيه بعضى اغذيه لازم مى باشند ، بعضى باكترى ها الكل را به سركه تبديل مى كنند .

قند محتوى در شيره ميوه جات تحت اثر مخمرها به الكل مبدل مى گردد ، سپس الكل تحت اثر باكترى ها به سركه تغيير مى يابد .

بعضى باكترى هاى ديگر لاكتوز شير را به اسيد لاكتيك تبديل مى كنند ، اين فعل و انفعال شير را بريدن شير مى گويند .

اسيد لاكتيك براى تهيه پنير ترش مانند پنير سويس لازم است ، باكتريهاى مولد اسيد لاكتيك براى تهيه كلم شور نيز مفيدند .

باكترى ها به كشاورزى نيز كمك مى كنند ، رشد گياهان باعث جذب مقادير مهمى از عناصر خاك مى شود .

اگر ازت و بعضى عناصر ديگر لازم دوباره به خاك نمى رسيدند ، گياهان قادر به رشد نبودند .

باكترى ها به تهيه مجدد اين عناصر كمك مى كنند ، وقتى گياهان و جانوران مى ميرند ، باكترى ها به اجساد آنها اثر كرده ، مواد درهم بدن آنها را به صورت مواد ساده تجزيه مى كنند ، اين مواد ساده مى توانند مورد استفاده گياهان ديگر قرار گيرند .

مسئله كفك ها نيز مانند باكترى ها از عجايب دستگاه حضرت حق است .

در بعضى غذاها وجود كفك لازم است ، مثلا مزه و رنگ پنير « راكفور »مربوط به كفك هائى است كه روى آن زندگى مى كنند .

يكى از كفك هاى پست داروى شگفت آور « پنى سيلين »را به وجود مى آورد كه از رشد ميكرب بعضى امراض در بدن انسان جلوگيرى مى كند .

كفك ها مانند باكتريها ، روى بقاياى گياهان و جانواران زندگى كرده ، آنها را تجزيه مى نمايند و با اين عمل زمين را حاصلخيز مى كنند .

مخمرها قارچ هاى كوچك تك سلولى اند و غذاى خود را از قندى كه به صورت محلول است مى گيرند ، با انجام اين عمل ، قند را به انيدريد كربنيك و الكل تبديل مى كنند .

اين پديده به تخمير موسوم است ، مخمرها در تهيه نان بكار مى روند ، وقتى مخمر و قند در خمير نان با هم مجاور شدند ، الكل وانيدريد كربنيك متصاعد مى شوند ، و سبب برآمدن نان و متخلخل شدن آن مى گردند ، وقتى نان مى پزد الكلش تبخير شده و وارد هوا مى شود .

خزه ها از جلبك ها و قارچ ها كه فاقد ريشه اند و ساقه و برگ ندارند ، كامل ترند ، خزه ها داراى برگ هاى ساده و اندامهائى ريشه مانند و ساقه مانند مى باشند .

اندازه آنها هيچ وقت از چند سانتى متر تجاوز نمى كند ، زيرا آنها بافت چوبى را كه براى نمو طولى لازم است فاقد مى باشند .

خزه ها در اماكن مختلف و داراى رطوبت كافى ، به حد وفور مى رويند و در نواحى قطبى و كوهستانهاى مرتفع يافت مى شوند ، بسيارى از آنها در آبهاى شيرين و اطراف مردابهاى مشجر نمو مى كنند ، در اماكن باتلاقى ، در جنگل هائى كه نور آفتاب كم است مى رويند ، خزه ها به خرد شدن سنگها كمك مى كنند و وقتى مى ميرند ، بقاياى فاسد شده آنان زمين را حاصلخيز مى سازد .

گياهان گلدار ، گياهانى هستند ، كه ما به آنها بيشتر آشنائى داريم و مهم ترين گياهان هستند ، زيرا كه آنها را براى غذا و مواد بافتنى و مسكن تهيه مى كنند .

گياهان گلدار بيش از احتياج خود غذا تهيه مى كنند و از اين نظر مقدارى اندوخته در خود نگه مى دارند ، اغلب همين اندوخته هاست كه مورد استفاده انسان واقع مى گردد .

گياهان مواد اضافى را در كجا ذخيره مى كنند ؟ ممكن است در يك يا چند اندام اندوخته كنند ، مانند ريشه ها ، ساقه ها ، برگ ها ، ميوه ها ، يا دانه ها .

بعضى گياهان نظير كاهو ، و اسفناج ، و كلم غذاى اضافى را در برگهايشان ذخيره مى نمايند ، هويج و چغندر ، غذاى اضافى را در ريشه هايشان اندوخته مى نمايند ، گل كلم و مارچوبه در ساقه هايشان ذخيره مى نمايند .

گياهان گلدار عموماً در ميوه ها و دانه ها اندوخته مى كنند ، معروفترين گياهان گلدار درختان ميوه هستند :

سيب ، هلو ، گيلاس ، گوجه ، گلابى ، غلات نظير : گندم ، چاودا ، ذرت ، برنج ، جو ، دانه دار مى باشند .

الياف بعضى گياهان به كار ساختن پارچه مى آيد ، البسه گوناگونى كه اكنون بر تن داريد از يك يا چند ماده از مواد زير ساخته شده اند :

پنبه ، كتاب ، ابريشم مصنوعى ، پشم ، ابريشم ، چرم ، پشم و ابريشم و چرم از فراورده هاى حيوانى هستند ، ولى به خاطر بياوريد كه جانوران به گياهان زنده اند .

فرآورده هاى حيوانى قسمتى از گياهان است ، كه توسط حيوانات خورده شده اند .

پنبه از بزرگترين محصولات صنعتى جهان است و از گياهان مهم مولد الياف است ، موارد استعمال بسيار دارد كه قسمت اعظم آن بافتن پارچه هاى گوناگون است .

كتان از بزرگ تهيه مى شود ، الياف بزرگ كه سخت و محكم مى باشند به كار ساختن لباس و طناب مى آيد ، پارچه هاى كتانى ، فرش ، نخ قند ، طنابها ، و تور ماهيگيرى و عالى ترين كاغذهاى تحرير از كتان ساخته مى شوند .

الياف گياهى بيشتر از سلولز ساخته شده اند ، سلولز براى تهيه ابريشم مصنوعى به كار مى رود ، امروزه الياف مصنوعى نظير نايلون كه از زغال و آب و هوا ساخته مى شود ، به سرعت جاى الياف طبيعى ، گياهى ، و حيوانى را مى گيرد .

لاستيك طبيعى ، از عصاره شيرى رنگ ( لاتكس )درخت كائوچو گرفته مى شود .

اين درختان اكنون تقريباً در تمام كشورهاى گرمسير كاشته مى شوند ، بيشتر لاستيك خام براى ساختن لاستيك روئى و توئى چرخ هاى اتومبيل به كار مى رود .

از موارد استعمال ديگر ، تهيه پوتين ها و كفش هاى لاستيكى و لباسهاى نفوذناپذير و روكش سيمهاى الكتريكى ، لوله هاى لاستيكى و لوازم طبى و چسب است .

هزارها اشياء ديگر ، از جمله داروها ، قند ، توتون ، كاكائو ، قهوه ، چاى ، بعضى عطرها ، سقز و ادويه از گياهان به دست مى آيند ، احتمال دارد شما بتوانيد چيزهاهى ديگر نيز به خاطر بياوريد .

از جمله منابع بسيار مهم زمين جنگل است ، محصولات جنگل زياد و متنوع است .

غير از غذا و لباس ، چوب يكى از موادى است كه مورد استعمال بسيار در جهان دارد .

در آمريكا به تنهائى ميليونها متر مكعب الوار در سال مصرف مى گردد ، چنگ ها گرما و آب و هواه را تنظيم مى كنند و ذخائر آب را حفظ مى نمايند .

ريشه گياهان ممكن است از سرعت جريان آب باران جلوگيرى به عمل آورده و مقدار زيادى خاك حاصلخيز را از شسته شدن محافظت نمايند .

در هر صورت به قول قرآن مجيد نسبت به زمين و تمام جريانات طبيعى آن اعم از درياها ، خشكى ها ، گياهان و ساير نعمت هائى كه در آن و در كوههاى آن و در اعماِ خاك است انديشه كنيد ، باشد كه از اين انديشه به معرفت و از معرفت به محبت و از محبت به عمل و از عمل به رضايت دوست و از رضايت حضرت الله به بهشت جاودان برسيد .

فَرِّ جوانى گرفت طفلِ رضيعِ بهار  ***  لب زلَبَن باز شست شكوفه نو بهار
باز درختان شدند بارور و باردار  ***  سِرِّ نهان هر چه داشت كرد عيان روزگار

چنانچه امروز گشت سِرِّ خدا آشكار

فصل بهارى گذشت باد ايازى وزيد  ***  فواكه رنگ رنگ زهر شجر شد پديد
بنفش و زرد و كبود ، سياه و سرخ و سپيد  ***  زحسرت بى برى خاك به سر ريخت بيد

زداغ دست تهى نار به خود زد چنار

باز شده بوستان رشك بهشت برين  ***  صورت هستى گرفت لطيفه ماء و طين
به صورت گونه گون آمده ماء معين  ***  پسته و بادام و جوز و فندِ و زيتون و تين

ترنج و نارنج و به آبى و سيب و انار

باغ توانگر گرفت شكر او تنگ تنگ  ***  سيم و زرش گونه گون لعل و دُرش رنگ رنگ
زبرجدش كيل كيل زُمُردش سنگ سنگ  ***  لآلى اش مشت مشت دراريش چنگ چنگ

خزانه اش كوه كوه جواهرش بار بار

به باغ پس فرودين به اردى اولاد داد  ***  پس آن گه كه ارديبهشت به دست خرداد داد
پس مه خردادشان به تير و مرداد داد  ***  گاه به دايه سپرد گاه به استاد داد

تا همه اطفال باغ شدند كامل عيار

شكوفه نوبهار چون بدر آورد شاخ  ***  كنون شكوفه بريخت چون ثمر آورد شاخ
بر اثر يك ديگر بار برآورد شاخ  ***  دانه برآورد بيخ بيخ برآورد شاخ

خاك برآورد برگ برگ برآورد بار

طارم بيجان تاك سپهر آئين بود  ***  خوشه انگور او سهيل و پروين بود
شاخه نيلوفرى دسته نسرين بود  ***  يا به كف شيخ شهر سَبحه سيمين بود

يا به گلوىِ عجوز عقد دُرِ شاهوار

طبيعت لعل ساز لعل تراشيه باز  ***  لعل تراشيه را پهلوى هم چيده باز
پهلوى هم چيده را به نقره پيچيده باز  ***  به نقره پيچيده را به حُقّه پوشيده باز

بحقه پوشيده را به نام ناميد نار

درخت نارنج بود با كره و كامله  ***  زنفخ باد بهار به باغ شد حامله

به چهر گلگونش ماند آبله آبدار

بر زبر شاخ بين سيبك سيمين زغن  ***  نيمرخ سرخ دوست نيم رخ زرد من
عاشق و معشوِ بين رفته به يك پيرهن  ***  نى غلطم عاشقى است كشته خونين كفن

به جرم دلدادگى زدند او را به دار

درخت امرود بين حكمتى انگيخته  ***  صراحى ساخته شكر در او ريخته
مشك و گل زعفران به هم برآميخته  ***  برابر آفتاب به شاخ آويخته

كز پى شش مه شود دواى بيمار زار

مهندس طبع ساخت زهندوانه كُره  ***  علوم جغرافيا دَرج در او يكسره
جزيره و بحر و بر چشمه و كوه و دره  ***  بعرض چون بايدش زدن خط دايره

بزن خط استوا به خط نصف النهار

روى دل آراى به از چه سبب زرد شد  ***  چهر مصفاى او از چه پر از گرد شد
گمان برم هم چو من جفت غم و درد شد  ***  چنين شود هر كسى زدلبرش فرد شد

چنانچه من گشته ام زهجر زار و نزار

از مسائل بسيار مهم زمين كه قرآن مجيد انديشه در آن را تأكيد دارد ، مسئله شب و روز است .

گوئى را به سر نخى ببنديد ، و سر ديگر نخ را به دست خود بگيريد ، و به دور خود بچرخيد گوى هم با دور شما خواهد چرخيد .

ولى پيوسته نيم رخ توپ به سوى شما مى باشد ، و نيمرخ ديگر به سوى مخالف شما خواهد بود .

هر چيزى كه تحت تأثير جاذبه اى قرار گيرد و به گرد جاذب خود بگردد حالش چنين خواهد بود .

زمين ما در جاذبه خورشيد قرار دارد و به گرد خورشيد مى گردد ، پس بايستى هميشه نيمه اى از آن به سوى خورشيد باشد و نيمه ديگرش به سوى مخالف خورشيد .

اگر وضع زمين چنين بود مى دانيد چه مى شد ؟ نيمى از زمين كه رو به خورشيد بود دوزخى گدازان و جهنمى فروزان بود ، و نيمه ديگر آن شب تاريكى سرد ، و سوزان بود ، در نتيجه زمين قابل زيست نبوده ، نه گياهى در آن مى روئيد و نه جاندارى در آن يافت مى شد .

ولى دانش او ، و قدرت او ، و حكمت او ، از اين وضع جلوگيرى كرده و براى زمين حركتى قرار داده كه با سرعت 30 كيلومتر در ثانيه به گرد خود بگردد و جاذبه خورشيد از آن جلوگير نباشد ، تا همه نقاط زمين از سود نور خورشيد بهره مند شود و از زيانش دور باشند و شب و رو خوبى داشته باشند .

نور و حرارت در عالم آفرينش داراى موقعيت بسيار مهمى است ، به طورى كه اگر احتياجات موجود زنده را در نظر بگيريم ، بايد نور و حرارت را جزء نيازمنديهاى درجه اول قرار بدهيم .

پروردگار عالم نور و گرما را بطور رايگان ولى با نظام مخصوصى در اختيار موجودات زنده قرار داده است ، كه با توجه به همين نظام دقيق و عادلانه درى از خداشناسى به روى ما باز مى گردد .

مى دانيم اگر خورشيد بر يك نقطه از زمين بطور مداوم مى تابيد ، اشعه سوزان آن موجودات زنده آن نقطه را اعم از گياه و حيوان مى سوزاند و از بين مى برد و اگر هميشه بر همان نقطه ظلمت حكومت مى كرد سرما و يخبندان عجيبى بوجود مى آمد و در نتيجه شرايط حيات محقق نمى گشت ، روى همين اصل ، نور و ظلمت و شب و روز با نظام معينى در كليه نقاط روى زمين مقرر گرديده است .

قرآن مسئله با اهميت شب و روز را از دلائل توحيد قلمداد مى كند و مى فرمايد :

 قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهَ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلاَ تَسْمَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهَ يَأْتِيكُم بِلَيْل تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ * وَمِن رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ  .

به مردم بگو اگر خداوند ظلمت شب را بر شما تا قيامت پاينده و ابدى گرداند ، جز حضرت او كيست كه بتواند براى شما روشنى روز پديد آرد ، آيا حق را نمى شنويد ؟

باز بگو چه تصور مى كنيد اگر خداوند روز را تا قيامت پاينده و ابدى قرار دهد جز الله كيست كه شب را براى راحت شما پديد آورد ، آيا چشم بصيرت نمى گشائيد ؟

يكى از هزاران رحمت و لطف اوست كه شب و روز را براى شما قرار داده تا در شب آرام بگيريد و روز را طلب روزى نمائيد باشد كه شكرگزار نعمت هاى الهى باشيد .

در مسئله خلقت انسان و عجائب اين موجود اسرارآميز ، هزاران كتاب نوشته شده ، مطالعه قسمتى از اين كتب ، به انديشه و تفكر در واقعيات اين موجود كمك مى كند ، در جلد سوم عرفان به گوشه اى از برنامه هاى خلقت انسان اشاره رفت ، و در اين جلد به توضيح بيشتر نيازمند نيست .

از جمله مسائلى كه قرآن مجيد ، انسان را به انديشه در آن دعوت مى كند انديشه در خود قرآن عظيم است ، شما با مطالعه يك تفسير زنده و جامع ، يا با اتصال به اهل قرآن به قرآن راه پيدا كرده ، و از اين طريق به باز كردن درهاى رحمت حق به سوى خود موفق خواهيد شد .

قرآن مجيد از تمام مردم دعوت مى كند در عاقبت نيكان و ناپاكان امم گذشته با چشم دل بنگرند و در داستان آنان انديشه كنند ، به صورتى كه واقعيات حيات پاكان را در خود تحقق داده و از پليدى پليدان بپرهيزند ، در اين زمينه صحيح ترين و سودمندترين داستانها ، داستانهائى است كه قرآن مجيد نقل مى كند ، و انسان خردمند و متفكر مى تواند با مطالعه دقيق آن داستانها در دريائى از معارف قرار گرفته و از اين رهگذر به بهره هاى عالى دنيائى و آخرتى برسد .

من در اين زمينه شما را به تفاسير قرآن و كتبى كه در توضيح حيات انبيا و امم به عنوان قصص يا داستانهاى قرآن نوشته شده راهنمائى مى كنم ، و از شرح مفصل اين حقيقت چشم مى پوشم .

در اينجا به ترجمه جملات اول حديث باب تفكر اشاره كرده و دنباله حديث را ادامه مى دهم :

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

به آنچه از دنيا و آنچه از نعمت و مصيبت و حادثه و تلخى ها و خوشى هها گذشته به نظر عبرت بنگر ، ببين آيا از براى كسى از آنچه مربوط به دنيا بوده چيزى باقى مانده ؟

و آيا كسى را از بزرگ و كوچك ، غنى و فقير ، دوست و دشمن ، شاه و گدا مى يابى كه شربت مرگ را نچشيده باشد ؟

اى عزيز آينده را نيز همانند گذشته بدان ، آنچه بر گذشته بر همگان رفت ، بر آينده و آيندگان هم خواهد رفت ، چنانچه آب به آب شبيه است ، در اين گذرگاه فقط خوشا به حال كسيكه به هر چيز و به هر كس به ديده عبرت بنگرد ، و از اين رهگذر به تصفيه وجود خويش از رذائل و آراستن درون و برون خويش به حسنان اقدام نمايد .

قال رسولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) :

كَفى بِالْمَوتِ واعِظاً ، وَبِالْعَقْلِ دَليلاً ، وَبِالتَّقْوى زاداً وَبِالْعِبادَةِ شُغْلاً وَبِاللهِ مُونِساً وَبِالْقُرآنِ تِبَياناً .

پيامبر اسلام در جهت تحريك انديشه مردم براى يافتن حقايق و دروى گرفتن از رذائل مى فرمايد :

براى شما ياد مرگ و ديدن مردن ديگران موعظه اى كافى است ، به دلالت عقل نسبت به واقعيات ، وزادى چون تقوا ، و شغلى چون عبادت و مونسى چون حضرت الله و بيانى هم چون قرآن مجيد ، براى بدست آوردن خير دنيا و آخرت اكتفا كنيد .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation