18- پيامبر از شنيدن صداى گريه كودك در مسجد ناراحت شد عصر پيامبر صلى الله عليه وآله بود، ظهر فرا رسيد، مؤ ذن در مسجدالنبى مدينهاذان ظهر دعوت نمود، پيامبر صلى الله عليه وآله به مسجد آمد و مسلمين ازدحام كردند وصفوف نماز تشكيل شد، و نماز جماعت شروع گرديد، در وسطهاى نماز ناگاهرسول خدا صلى الله عليه وآله مى خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام كند. روزى پيامبر صلى الله عليه وآله براى نماز، به مسجد مى رفت ، در راه ، گروهى ازكودكان انصارى ، بازى مى كردند ، تا آن اينكه آن حضرت ، همواره حسن و حسين را ديدند،دور آن حضرت آمدند، و لباس او خود را آويخته ، و به گمان اينكه آن حضرت از يك سونمى خواست ، آنها را نيز به دوش بگيرد، هر يك مى گفت : كن جملى : شتر من باش. هارون الرشيد در بغداد مسجدى احداث كرد و بر سر در آن خود نام را نوشت ، روزى كهبراى بررسى به آن مسجد آمده بود بهلول رسيد و گفت چه ساخته اى ؟ ناصرالدين شاه تصميم گرفت بود، خيابان ناصرخسرو را بكشد. مسجد كوچكى كهدر مسير بود مى خواست خراب كند و جاى ديگر مسجد بزرگتر بسازد كه بهخيال خود تبديل به احسن نموده باشد. چون خبر به حاجى ملا على كنى رسيد اين سوره رابرايش نوشت : آقاى شيخ حسن صانعى نقل كردند كه قبل از آنكه امام تبعيد بشود، صاحب يكى ازكارخانجات بزرگ در تهران كه مسجدى مى ساخت ، براى تبليغ و امامت در اين مسجد ازامام تقاضا مى كند كه ايشان يك مبلغ اعزام كنند كه مردم را ارشاد نمايند. يكى از روزها قبل از هجرت پيامبر صلى الله عليه وآله ،ابوجهل عده اى از افراد پست را جمع كرده بود كه وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله درمسجدالحرام در نماز به سجده رفت ، شكمبه گوسفندى را بر سر آن حضرت بيفكند. روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجد مدينه ، نماز ظهر مى خواندند، علىعليه السلام نيز حاضر بود، فقيرى وارد مسجد شد، و از مردم خواست كه به او كمك كنند،هيچ كس به او چيزى نداد. پس از آنكه در سال 16 هجرى ، كشور ايران ، تحت پرچم اسلام قرار گرفت و بهدست مسلمانان ، از زير يوغ شاهان ستمگر ساسانى آزاد شد، سلمان فارسى ، پس ازحدود 16 سال هجرت انقلابى ، به وطن بازگشت ، و به عنوان استاندار مدائن (پايتختسابق شاهان ساسانى ) به اداره امور پرداخت . هراس ليف دانشمند اروپايى درباره نماز مى گويند: ابن ابى عمير مى گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : براى منناخوشايند است كه در مساجد آنها (منظور مساجد عامه واهل تسنن است ) نماز بخوانيم حضرت فرمودند: ناخوشايند نباشد!چون هيچ مسجدى ازمساجد بنا نمى شود مگر بر قبر پيامبرى و يا وصى كه كشته شده باشد؛ خداوندتعالى دوست دارد كه به بركت آن ريشه از خون آن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصىپيامبر مقتول در آن بقعه نام او برده شود.نمازهاى واجب خود را در اين مسجدها بخوان ونوافل خود را بخوان و آنچه از تو فوت شده است قضا كن .(40) از حوادث معروف زمان پيامبر صلى الله عليه وآله ماجراى مسجد ضرار است ، كه جمعىاز منافقين مدينه ، در نزديكى مسجد قبا، مسجدى ساختند و وانمود كردند كه طرفدار اسلامهستند و حتى براى گسترش اسلام ، مسجد مى سازند، ولى هدفشان اين بود تا زير ماسكمسجد بود، تفرقه افكنى كنند و با حكومت اسلامى مخالفت نمايند.آنها به حضور پيامبرصلى الله عليه وآله آمده و توطئه خود را چنين توجيه كردند: مى دانيم كه هر چيزى كه وقف جاى مخصوصى شده ، جايز نيست در جاى ديگر بهمصرف برسد، در يكى از شهرها يكى از هيئتها به نام حضرت عباس ، زيلوهاى مسجد رابه حسينيه بردند، آخوند آنجا را به اينجا آورده ايد. عصر خلافت منصور دوانيقى (دومين خليفه عباسى ) بود، حسين بن على بن حسن مثلث درروز هشتم ذيحجه سال 169 هجرى قمرى ، با جمعى از ياران و بستگان بر ضدطاغوتيان بنى عباس قيام كرد، و در سرزمين فخ در حدود يك فرسخى مكه ) به شهادترسيدند، از اين رو، حسين بن على بن حسن مثلث به شهيد فخ معروف گرديد. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله از مكه به مدينه ، هجرت نمود، دستور داد،مسجدى بسازد، و فرمود: مسجد النبى صلى الله عليه وآله در مدينه ، مقر حكومت و رهبرى دينى و سياسى فخرعالم امكان حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله گرچه نسبتا كوچك و بسيار سادهبود اما نقش عظيم آن در تحولات فكرى بشرى وتكامل معنوى انسان و پاسدارى از حريم حق و عدالت و مبارزه با گمراهى و ستمكارى بىنظيرى است و در همانجا است كه هم طهارت معنوى و هم طهارت مادى بهاهل ايمان آموخته مى شد و بدون شك به پاكيزگى آن اهتمام مى گرديد يكى از علماى برجسته و مبلغين ورزيده كه حضرت آيت الله العظمى بروجردى قدسسره شريف ايشان را براى تبليغ اسلام به اروپا فرستاد، مرحوم دانشمند معظم حجهالاسلام آقاى شيخ محمد محققى قدس سره شريف بود، ايشان كه به دو زبان انگليسى وآلمانى تسلط داشت از طرف آقاى بروجردى قدس سره شريف در ماه ربيعالاول سال 1357 قمرى به هامبورك آلمان رفتند و در آنجا بهترين نقطه شهر، در كناردرياچه آلستر مسجد بسيار آبرومندى در زمينى كه مساحت آن چهار هزار متر مربع بود،ساخته و تكميل نمودند، (47)و هم اكنون مركز علمى و مذهبى اسلامى در آن ديار مىباشد. چهار نفر براى نماز به مسجد رفتند، و مشغول نماز شدند، در اين هنگام مؤ ذن مسجدوارد مسجد شد، يكى از آنها در نماز به او گفت : امام صادق عليه السلام فرمودند: پيامبر صلى الله عليه وآله (طبقمعمول ) براى اداى نماز صبح با جماعت ، وارد مسجد شد، پس از نماز به پشت سر نگاهكرد و ديد عده اى از مسلمين براى نماز نيامده اند، نام آنها را به زبان آورد و فرمود: مى گويند شاه غازى فخر الدوله در ترغيب ملت و رعيت نسبت به عبادت و طاعتو امور مذهبى ، مساعى جميله و تلاش زياد مبذول مى داشت ، از جمله اينكه ، دستور داده بود،همگان بايد روز جمعه را تعطيل نمايند و در مسجد جامع جمع شوند ومشغول عبادات و طاعات گردند. در شهر نجف مردى ايرانى صحافى مى كرد و نامش حاج باقر بود.جمعى به شوخىبه او گفتند: از چه تقليد مى كنى ؟. در شهر نجف مردى ايرانى صحافى مى كرد و نامش حاج باقر بود.جمعى به شوخىبه او گفتند: از چه كسى تقليد مى كنى ؟. آيه الله العظمى بروجردى قدس سره شريف در مساءله ولايت فقيه نظريه وسيعداشت ، وقتى كه تصميم گرفت در كنار مرقد شريف حضرت معصومه اعظم را بنا كند، درمورد زمين اين مسجد، به مقبره هائى برخورد مى كرد كه مى بايست خراب گردد تا ضميمهمسجد شود، اين مقبره ها خريدنى نبود، يا ورثه بعضى از صاحبان مقابر، مشخص نبود،آقاى بروجردى دستور داد كه همه را خراب كنند. مؤ ذنى تكبير گفت و مردم به تعجيل و شتاب ، روى به مسجد نهادند و براى صف جلواو هم سبقت مى گرفتند. شيخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت واحوال غيبى به خود، جمعى را فريفته و در اطراف خود جمع كرده بود. در شهر صيدا پس از نماز صبح ، يكى از نمازگزاران برخاسته و روى پلهاول منبر ايستاده و فرياد زد: مرحوم فيض كاشانى در كتاب وافى باب بدوالقلبه مى نويسد كه : دو همسايه ، كه يكى مسلمان و ديگرى نصرانى بود، گاهى با هم راجع به اسلام سخنمى گفتند.مسلمان كه مرد عابد و متدينى بود آن قدر اسلام توصيف و تعريف كرد كههمسايه نصرانيش به اسلام متمايل شد، و قبول اسلام كرد. يكى از مراجع تقليد مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد حجت قدس سره شريف بود كهمدرسه علميه حجتيه قم را بنا نهاد، وى در ماه شعبان 1310 هجرى در شهر تبريز متولدشد و دوشنبه سوم جمادى الاولى سال 1372 در سن 62 سالگى از دنيا رفت . حضرت امام صرف سهم مبارك امام عليه السلام را براى ساختن مسجد اجازه نمى دادند،مگر به دو شرط: يكى مورد نياز بودن مسجد و ديگران كه بودجه آن را از طريق ديگرىمانند وجوه بريه و تبرعات تاءمين نشود. در آن زمان يكى از نشانه هاى شخصيت يك مجتهد يا يك مرجع در اين بود كه مسجدىبزرگ و معروف يا نزديك به حرم نماز جماعتش برگزار شود فقر و ناراحتى سعد كه يكى از صحابه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله است وى راوادار كرده بود كه هميشه در رديف دوم با حضرت نماز مى خواند و مرتب عرض ارادت مىكرد و به دنبال آن نيازمنديهاى خود را به عرض مى رساند. اصمعى گويد: مردى به نام بلال بن ابى برده از كوفه وارد بر عمر بنعبدالعزيز شد، آن وقت كه در شهر سكونت داشت ، ابن ابى برده به محض ورود پس ازمراسم پذيرائى ملازم مسجد گرديد، و در كنار يكى از ستونهاى مسجد به خواندن نمازاشتغال ورزيدند، و مدتى با خضوع و خشوع تمام نماز خواند.
|