و مجموعا در اقران و اسلاف ايشان وجود نداشته است و به اصطلاح گامی بهجلو بوده و شايسته زنده نگه داشتن و پيروی است و به همين مناسبت لازماست ياد آوری بشود . زيرا اگر به موجبی گامی به جلو برداشتيم شايستهنيست دو مرتبه به عقب برگرديم و مصداق آيه كريمه قرآن بشويم كهمیفرمايد : « ا فان مات او قتل انقلبتهم علی اعقابكم »؟ اكنون وارد اصل مطلب میشويم : روش فقهی يكی از مزايای برجسته معظم له سبك و روش فقهی ايشان بود كه شايستهاست پيروی شود و فراموش نگردد . اين بنده در مدت هشت سال آخر اقامتمدر قم كه مصادف بود با سالهای اول ورود معظم له به آن شهر از درسهایايشان بهرهمند میشدم و چون به روش فقاهت ايشان ايمان دارم ، معتقدم كهبايد تعقيب و تكميل شود . آنچه در اين گفتار میشود خلاصه كرد ، مقايسهمختصری است بين روش فقهی ايشان و روش فقهی متاخرين در قرون اخير . وبرای اين مقصود يك مقدمه كوچك ذكر میكنيم . بايد دانست كه روش فقهی فقها همه يكسان نبوده ، اسلوبهائی متفاوت دراجتهاد و فقاهت در اسلام پديد آمده است . هم در ميان اهل سنت و جماعتروشها و اسلوبهای مختلف بوجود آمده و هم در ميان خود ما . اسلوب فقهیما تدريجا تنوع پيدا كرده و مختلف شده به طوری كه به دورههای مختلفتقسيم میگردد . خود معظم له كه به |