قرن نيست ، مقررات ديگری مناسب با روح قرن لازم است . اين جمله راطوطیوار تكرار میكنند ولی اگر توضيح بخواهيد كه آن عواملی كه در اين قرنپيدا شده كه ايجاب میكند قوانين اصلی زندگی بشر تغيير كند چيست ؟مقتضيات زمان يعنی چه و چگونه است ؟ چه رابطهای هست ميان تكامل وتغيير وسائل زندگی و تغيير اصول و مقررات و مدارهای زندگی ، البته جوابینخواهيد شنيد . آنها همينقدر فكر میكنند كه مثلا چون وسائل مسافرت عوضشده پس علی القاعده بايد اصول اخلاق و مقررات اجتماع هم تغيير كند .و البته كيست كه نداند در اين ميان دستهائی در كار است كه شرق را ازاصولی كه به آنها میبالد و پايه و مايه شخصيت او است خلع و عريان كندتا او را بصورت لقمه قابل هضمی برای غرب در آورد ؟ اما يك نكته را نبايد فراموش كنيم : بدون شك ما از نظر فقه و اجتهاددر عصری شبيه به عصر شيخ طوسی زندگی میكنيم ، دچار نوعی جمود و اعراض ازمواجهه با مسائل مورد نياز عصر خود هستيم . ما نمیخواهيم زحمت گامبرداری در راههای نرفته را كه عصر ما پيش پای ما گذاشته بخود بدهيم .همه علاقه ما به اينست كه راههای رفته را برويم و جادههای هموار و كوبيدهرا بپيماييم . ما ترجيح میدهيم راه هفتصد ساله حل شبهه ابن قبه را طیكنيم و حال آنكه امروز صدها شبهه از شبهه " ابن قبه " مهمتر و اساسيترو وابستهتر به زندگی عملی خود داريم . شيخ الطائفه بلكه شيخ الطائفههائیبرای قرن چهاردهم ضروری است كه : |