بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب یادنامه آیة الله العظمی اراکی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     002 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     004 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     006 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     008 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     009 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     010 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     011 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     012 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     013 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     014 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     015 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     018 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     019 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-2 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     023 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     025 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     027 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     028 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     029 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     030 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     fehrest - يادنامه آية الله العظمى اراكى
 

 

 
 

next page index page back page

15- نماز جمعه و جماعت آية الله العظمى اراكى(ره)

نماز جماعت و جمعه

پس از رحلت آية‏الله‏العظمى حاج سيدمحمدتقى خوانسارى به طور طبيعى بايدآية‏الله‏العظمى اراكى به جاى آقاىخوانسارى امامت نماز جماعت را به عهده بگيردبه چند دليل:

1- در زمان حيات ايشان هر وقت آقاى خوانسارى نبودند آقاى اراكى به‏جاى ايشان مى‏ايستادند و امامت مى‏كردند.

2- شدت مصاحبت و رفاقت و عشق و علاقه‏اى كه آقاى اراكى به آقاى‏خوانسارى داشتند موجب شده بود كه هيچ كس ازآقاى اراكى به آقاى خوانسارى‏نزديك‏تر نباشد آن دو گويا يك روح بودند در دو بدن. و جانشينى يكى از اين دوشخصنسبت‏به ديگرى طبيعى و مورد قبول همگان است.

3- اعتقاد و اعتمادى كه قاطبه حوزويان بخصوص اعاظم و اساتيد به تقوى‏و عدالت و خداترسى آقاى اراكى داشتند كهاگر دو عامل قبلى هم نبود همين عامل‏سوم بايد موجب مى‏شد كه ايشان نماز جماعتى اين چنين عظيم داشته باشند.

نماز جماعت‏شبها در مدرسه فيضيه و روزها كنار قبر مرحوم آية‏الله‏العظمى‏حائرى (بقعه آية‏الله حائرى)، و اين اواخر دربقعه معروف به بقعه شاه عباس (كه قبرشاه عباس آنجا است) اقامه مى‏شد.

نماز مدرسه فيضيه از حيث كميت و كثرت شركت نمازگزاران ازپرجمعيت‏ترين نماز جماعتهاى قم بود و از حيثيفيت‏بى‏مبالغه مى‏توان گفت‏اين نماز مثل و مانند نداشت نمازى كه مامومان آن همه اهل علم، اساتيد مجتهدان،اتقيا،اوتاد بودند، نماز جماعتى كه گاهى مامومانى مانند امام خمينى‏قدس سرهم و علامه‏طباطبائى و حاج سيد احمدزنجانى و سيدمحمد محقق داماد -رضوان‏الله تعالى‏عليهم- داشت. نماز جماعتى كه محتاطترين افراد از حيث اعتماد بهعدالت امام‏جماعت‏بدون هيچ دغدغه‏اى در آن شركت مى‏كردند اما نماز جماعت روزها تاآنجا كه اينجانب ديده و يا شركتكرده بودم كم‏جمعيت‏بود و شايد گاهى عددمامومان به ده نفر هم نمى‏رسيد آنچه جلب توجه مى‏كرد اينكهآية‏الله‏العظمى اراكى‏براى نماز ظهر كه بايد در فصول مختلف سال در گرما و سرما و به خصوص درگرماى ظهر تابستانقم پياده از منزل به حرم بيايند با همان عشق و علاقه و تداوم‏مى‏آمدند كه در نماز مغرب و عشا، و از اينجا به اخلاصفوق‏العاده ايشان پى‏مى‏برديم كه نماز و جماعت و ثواب و خدا منظورشان بود نه جمعيت و شكوه‏و جلال ظاهرى.

و اما نماز جمعه

ظاهرا قبل از آمدن مرحوم آية‏الله‏العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى نماز جمعه‏در قم اقامه نمى‏شده است. در هماناوايل مرحوم آية‏الله حاج ميرزا محمد ارباب به‏ايشان پيشنهاد مى‏كند كه نماز جمعه بخوانند ايشان در جواب مى‏فرمايندبايد صلاة‏جمعه را بحث كنيم (شايد مقصود اين بوده كه ببينندنظرشان در حكم نماز جمعه‏چه خواهد شد) پس از بحثو تدريس صلاة جمعه، نظرشان به وجوب تخييرى آن‏تعلق مى‏گيرد دراينجا باز پيشنهاد اقامه نماز جمعه مطرح مى‏گرددو گويا اين درزمانى بوده كه اجتماعات دينى از طرف رضاخان ممنوع شده بود حاج شيخ‏خودشان براى اقامه جمعهحاضر نمى‏شوند اما مى‏فرمايند اگر حاج شيخ ابوالقاسم‏قمى (آية‏الله حاج شيخ ابوالقاسم قمى كبير) اقامه كنند من همشركت مى‏كنم اما اين‏كار عملى نمى‏شود و در سال 1353 حاج شيخ ابوالقاسم و در سال 1355 مرحوم‏حاج شيخ از دنيامى‏روند.

پس از اين تاريخ قرعه و فال به نام مرحوم آية‏الله حاج سيدمحمدتقى‏خوانسارى مى‏خورد و نماز جمعه‏اى با شكوه درمسجد امام حسن عسكرى‏بر پا مى‏گردد كه شايد در تمام جهان تشيع در آن دوره نماز جمعه‏اى با اين‏كيفيت و شكوهنداشته‏ايم اين نماز جمعه ادامه داشت تا آمدن مرحوم‏آية‏الله‏العظمى بروجردى به قم. ايشان در بحث نماز جمعه اينمطلب را بيشترتقويت كردند كه اقامه جمعه از مناصب امام معصوم است و گرچه حكم به‏حرمت آن نكردند اما بحثهاموجب شد كه بسيارى به اين نتيجه رسيدند كه احتياطدر ترك آن است و از اين جهت‏شركت كنندگان در نماز جمعهمرحوم خوانسارى‏كم شدند و از آن شكوه اولى كاسته شد. در همين زمانها بود كه آية‏الله‏العظمى‏اراكى گاهگاهى و اواخربه صورت مداوم به جاى آية‏الله خوانسارى امامت جمعه رابه عهده گرفتند.

و از اين رو باز خيلى طبيعى بود كه پس از رحلت آية‏الله خوانسارى بايدامامت نماز جمعه ايشان به آية‏الله اراكى منتقلشود كه شد و ايشان تا چند سال پس‏از پيروزى انقلاب اسلامى ايران نماز جمعه را در مسجد امام حسن عسكرى ودربرخى ماه رمضانها كنار قبر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى، و بعداز پيروزى‏انقلاب در صحن حضرت معصومهاقامه و شركت كنندگان را از مواعظ و نصايح‏آبدار و مؤثر خود مستفيض مى‏نمودند. در اينجا بخشى از يكى از خطبه‏هاىنمازجمعه ايشان را كه در اختيار ما قرار گرفته است نقل مى‏كنيم: (1)

«اعوذ بالله من‏الشيطان‏الرجيم، بسم‏الله‏الرحمن‏الرحيم.

الحمدلله الولى الحميد، الحكيم المجيد، الفعال لمايريد، علام‏الغيوب،الذي عظم شانه فلا شي مثله، تواضع كل شي‏ءلعظمته و ذل كل شي‏لعزته‏و استسلم كل شي لقدرته، نحمده على ماكان و نستعينه من امرنا على ما يكون،و نستغفره ونستهديه و نشهد ان لا اله الا الله وحده لاشريك له، ملك الملك‏و سيدالسادت جبار الارض والسماوات، القهارالكبيرالمتعال و نشهد ان محمداعبده و رسوله، ارسله بالحق، داعيا الى‏الحق و شاهدا على‏الخلق فبلغ رسالات ربه‏كما امرهلا متعديا و لا مقصرا و جاهد في‏الله اعداءه‏صلى الله عليه وآله.

اوصيكم عبادالله بتقوى‏الله و اغتنام ما استطعتم عملا به من طاعته في هذه‏الايام‏الخالية و بالرفض لهذه‏الدنيا التاركةلكم و ان لم تكونوا تحبون تركها والمبلية‏لكم و ان كنتم تحبون تجديدها فلاتتنا فسوا في عزالدنيا و فخرها و لاتجزعوامن‏ضرائها و بؤسها، قال‏الله عزوجل: ادعونى استحب لكم ان الذين يستكبرون عن‏عبادتى سيدخلون جهنم داخرين،اعوذبالله من‏الشيطان‏الرجيم هوالذى خلقكم‏من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم يخرجكم طفلا ثم لتبلغو اشدكمثم‏لتكونواشيوخا، و منكم من يتوفى من قبل و لتبلغو اجلا مسمى و لعلكم تعقلون.هوالذى يحيى و يميت فاذا قضى امرافانما يقول له كن فيكون، الم ترالى‏الذين‏يجادلون فى آيات الله انى يصرفون، الذين كذبوا بالكتاب و بما ارسلنا به‏رسلنافسوف يعلمون، اذا الاغلال في اعناقهم والسلاسل يسحبون فى‏الحميم ثم‏فى‏النار يسجرون. (2)

در اين آيات مباركات پروردگار عالم كان اين زمان را بيان مى‏فرمايد به ما افرادنوع بشر كه در حال كمال آسودگى وخاطر جمعى مى‏خوابيم، بيدار مى‏شويم، غذامى‏خوريم، راه مى‏رويم، سفر مى‏رويم، بازار مى‏رويم، كارهاى روز، كارهاىشب‏انجام مى‏دهيم و در اين 24 ساعت روز و شب يك وقت، به فكر خدا نمى‏افتيم‏و فكر سكرات مرگ و گودال قبر، و عالمبرزخ و عالم قيامت، كه آيا وقتى كه در پاى‏محكمه محاسبه عدل الهى، موقف خواهيم پيدا كرد آيا در آنجا عليه ماحكم‏مى‏شود يا به له ما، خاك بر سرمان اگر به عليه ما حكم بشود، چه خاك بر سر كنيم‏هيچ به فكر اين هستيم؟ اصلا ومطلقا، بايد فكر اين امور را اميرالمؤمنين بكنداميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين، آن كس كه از اول خلقتش تا دم و نفسآخرين يك ذره‏پا را كج نگذاشته نه قولا، نه فعلا، نه حركة، نه سكونا، معصوم بوده من‏جميع‏الجهات اخلاقا، افعالا، عقائدا،همه جهت معصوم اندر معصوم، اندرمعصوم. پاك، بى‏آلايش از هر جهت، او بايد گريه كند؟ نه همين گريه، گريه كند،گريه‏كند تا بيفتد غش كند، هى بگويد: خدايا من موبقه آورده‏ام، يعنى مهلكه، تو به من انعام كردى، خدايا من جريرهكردم توبه من كرم كردى، خدايا طول كشيد عمر من درعصيان تو، چه خواهد شد عاقبت هى بگويد و بگويد از اينكلمات و مطالب [تابى‏حال شود ابودردا آن حضرت را در نخلستان مدينه در اين حال ديده مى‏گويد]گفتم يقين خوابرفته، دست گذاشتم به بدنش ديدم مثل چوب خشك است گفتم:انا لله و انا اليه راجعون، على‏بن ابيطالب از دنيا رفتدويدم در خانه حضرت‏زهراعليها السلام عرض كردم، حضرت على‏بن ابيطالب از دنيا رفت فرمود به چه حال ديدى‏او را؟عرض كردم مثل چوب خشك افتاد روى زمين. فرمود: اين حالتى است از آن‏حضرت كه از خوف خدا در غالب اوقاتدست مى‏دهد رفتم آب آوردم به صورت‏مبارك پاشيدم تا حال آمد عرض كردم اى آقا تو امير مؤمنانى شما اينجور باشىپس‏ما چه خاك بر سر كنيم، شما اينطور پس ما چكار كنيم فرمود: اى ابودردا چه حالت‏خواهد بود حال من وقتى كهملائكه غلاظ و شداد دور مرا بگيرند و كشان كشان مراببرند به پاى محكمه كى محكمه عزيز جبار قهار جبار آسمان وزمين در آنجا مرا، درآن موقف مرا نگهدارند چه خواهد بود حالم در آن روز؟ پس نبايد گريه كنم؟ خوب‏اميرالمؤمنين باهمه اين عصمت و طهارت اينجور گريه مى‏كند ما در 24 ساعت‏شبانه روز در تمام عمر يك وقت‏به همچين گريه‏اى ازخوف خدا از خود سراغ‏داريم؟ در شبها، نيمه‏شبها، خلوتها، جلوتها، مجالس؟ هيچ ديده شده كه يكى ازخوف خدا غشكرده باشد؟ اما اگر يكى از اين در مسجد بيايد بگويد: [مامور دولت‏آمده] يكى‏تان را ببرد ببين چطور رنگها همه پريدهمى‏شود، اين مى‏گويد نكند من‏باشم، آن مى‏گويد نكند من باشم اما از مامور آسمان و زمين خداى جبار و قهار،خداىآسمان و زمين هيچ ترس داريد كه امروز خواهد آمد نمى‏دانيم اين ساعت‏مى‏آيد. ساعت ديگر مى‏آيد و وقتى مى‏آيد با چىمى‏آيد؟ با سيخ آتشى مى‏آيد؟جانها را بگيرد چنانكه فرموده‏اند: براى شخص فاجر با سيخ آتشين مى‏آيد، براى‏شخصمؤمن با يك دسته گل مى‏آيد، حضرت ابراهيم خليل على نبينا و آله و عليه السلام ازهيئت او و هيبت او چنان ترسيد كهفرمود: اگر عذابى نباشد جز ديدن اين هيئت‏و هيبت‏بس است‏براى او و براى آن حضرت، تجسم پيدا كرد فرمود اگرنباشدبراى مؤمن مگر اين هيكل روح افزاى تو بس است از براى او. ما نمى‏دانيم‏چه جور مى‏آيد آخر، خاطر جمع نيستيماين يكى از منازل، پس از آن در گودال‏قبر است، گودال قبر معلوم نيست گودالى است از آتش يا روضه‏اىست‏باغستانى‏است از باغستانهاى بهشت، معلوم نيست، وحى كه نيامده براى ما، پيغمبر كه‏نيستيم كه از آن وحى بفهميمكدام يك است اين هم مال قبر ما پس از آن درموقف حساب و بيرون آمدن از قبر معلوم نيست چه حالى خواهد داشتممكن‏است چنانكه در اين آيات مى‏فرمايد اين طور باشد يعنى: غلهاى آتشين به‏گردن ما بيندازند و روى آن غلها و طوقها، زنجير بيندازند و ما را عبور دهنداز آب جوشان و به محض اين كه سر مقابل او مى‏كنيم گوشت صورت، همه‏ريختهمى‏شود، تمام گوشت ريخته مى‏شود، سوخته مى‏شود، بريان مى‏شود،فرو مى‏ريزد آن وقت از زقوم جهنم اين‏قدرخورده‏ايم كه شكم بر آمده و عطش‏فراوان بر ما وارد شده سر مى‏گذاريم به اين آب جوشان د بخور، د بخور، درحالتى كههمه امعا و احشا را مى‏سوزاند و مى‏برد با آن زنجير ما را مى‏كشاند به‏سمت آن حميم پس از آنكه از آن حميم خورديم القامى‏كند در آتش از قرآن‏استفاده مى‏شود.

فشرب‏الحميم و تصلية الجيم كه آخر كارمان شرب حميم و تصليه جحيم‏است. مى‏فرمايد به چه چيز شما دلخوشكرده‏ايد آخه؟ آيا از اين بى‏خبرى است كه‏اين طورى، بى‏خبرى از چه جهت است؟ اميرالمؤمنين با خبر بوده، توبى‏خبرى،بى‏خبريت از چى است؟ يا از اين است كه خداى آسمان و زمين را اعتقاد ندارى يااين است كه خدا را اعتقاددارى، مى‏گويى مثل يك بچه‏اى است مثلا مى‏شودبازيش داد، كلاه سرش گذاشت، عظمتش را نمى‏دانى، بزرگيش رانمى‏دانى اگر درمجد و عظمت من شك دارى هوالذى خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة،كى شما را از خاك آفريد؟ مگر نطفه از خاك نيست؟ مگر نطفه از غذا نيست؟ غذا ازگوشت نيست؟ و ساير غذاهاى ديگر، مگر غذا، از علف نيست؟علف از خاك‏نيست؟ پس شما را از خاك آفريده بعداز آن از نطفه گنديده حقير آفريده بعداز آن ازخون بسته شده آفريدهبعداز آن شما را طفلى كرده به صورت آدمى از شكم مادربيرون آورده پس از آن يك جوان قوى هيكلى، پهلوانى، يكىبيرون آورده كه دست‏مى‏اندازد به درخت، تكان مى‏دهد، درخت را از ريشه بيرون مى‏آورد، يك همچوقوه‏اى به او دادهاست از خاك، خاك، خاك را اين جور كرده است. پس از آن چندى‏مى‏گذرد پير مى‏شود، شكسته و عاجز مى‏شود دستگيرمى‏شود، با آن همه قواو پهلوانى چنان پيرى مى‏شود كه ديگر هيچى حاليش نيست‏بسا مى‏شود غذايش‏بانجاستشمخلوط مى‏شود همينطور مى‏خورد هيچ حاليش نيست‏خدا نكند كسى‏به آن وضع مبتلا بشود. كيست كه شما را از آنقوت به اين ضعف آورد، از آن ضعف‏به اين قوت آورد، مگر چشم بصيرت نداريد؟ نمى‏فهميد خدا هست؟ نمى‏فهميدكهخدا عظيم است؟ پس بفهم كه الله، هوالذى يحيى و يميت فاذا قضى امرا فانمايقول له كن فيكون مثل شما نيست كهبخواهيد نجارى كنيد هزار اسباب و ادوات‏بايد بياوريد تا درى بسازيد، بنا، هزار عمله‏جات و اسباب و ادوات مى‏خواهدتايك خانه بسازد. اما آنجا اين كار نيست‏به محض اشاره، به محض مشيت، به محض‏اينكه مشيتش تعلق گرفت‏به اينكهصد كرور مثل اين آسمان كه الآن هست‏بامخلوقاتش، صد كرور بلكه بالاتر، به محض مشيتش توليد مى‏كند، پيشچنين‏كسى استبعاد دارد معاد؟ آن كس كه اين كارها را كرده آن كس است كه عالم‏موت به يد قدرت او است پس از چهشما خاطر جمعيد.

آن وقت مى‏فرمايد: تعجب است از كسانى كه اين آيات بينات را به چشم‏مى‏بينند و خدا را انكار مى‏كنند يا معاد و قيامترا انكار مى‏كنند مگر آنها ازپيش‏آمدهايى كه بعد براى آنها هست‏خبر ندارند، اذالاغلال فى اعنا قهم وقتى كه‏غل بهگردنهاى آنها گذارده مى‏شود.»

اينكه برخى پنداشته‏اند آية‏الله‏العظمى اراكى نماز جمعه را واجب عينى‏مى‏دانسته‏اند درست نيست فتواى ايشان همانوجوب تخييرى بود اما نماز جمعه‏را افضل‏الفردين مى‏دانستند. در هر حال خطبه‏هاى اين نماز جمعه كه سالهاادامهداشت در حقيقت درس قرآن و نهج‏البلاغه و اخلاق و آموزش تقوى‏و خداترسى بود و از اين جهت امام و مامومين به آنبسيار اهميت مى‏دادندو حتى برخى از اساتيد و بزرگان حوزه تا اين اواخر با كمال اشتياق در اين مراسم‏شركت مى‏كردند.

در اينجا لازم مى‏دانم مطلبى را يادآورى كنم.

آية‏الله اراكى گرچه از نظر علمى هم‏سنگ و هم‏طراز آية‏الله حاج‏سيدمحمدتقى خوانسارى بود و در حقيقت هميشههم‏مباحثه هم بوده‏اند و حاشيه‏عروه را مشتركا نوشته‏اند اما به‏خاطر سيادت، آقايى، بزرگواريها، معنويت‏خيلى‏قوى وخلاصه اهل‏الله و اهل سير و سلوك بودن و ويژگيهاى اخلاقى از قبيل صدق‏و صفا و اخلاص و... كه آية‏الله اراكى در آية‏اللهخوانسارى سراغ داشت و ديده بودمريد ايشان شده بود و در جامعه و مصاحبت‏با ايشان مانند مريد و مراد عمل‏مى‏كردمثلا جورى با ايشان حشر و نشر داشت كه شايد برخى ناآگاهان ايشان را درحد يكى از اطرافى‏هاى آية‏الله خوانسارىمى‏پنداشتند.

پاسخ بسيارى از استفتائاتى كه از آية‏الله خوانسارى مى‏شد آية‏الله اراكى باخط خود (گويا كاتب ايشان است) مى‏نوشت.در درس ايشان مانند يكى ازشاگردان شركت مى‏كرد و فقط آگاهان مى‏دانستند كه ايشان را نبايد در عدادشاگردان آنبزرگوار به حساب آرند. حتى قسمتى از درس ايشان را به عنوان‏تقريرات در سنوات اخير عمر مرحوم آقاى خوانسارىنوشتند كه ضميمه كتاب‏طهارت خودشان چاپ شده است.

اين ارادت موجب شده بود كه آية‏الله اراكى پس از رحلت ايشان هم هميشه‏ياد آن بزرگوار را از راههايى كه برايش ميسربود زنده بدارد.

1- جلسه درس ايشان را با وضع بسيار خوبى اداره كرد و ادامه داد.

2- نماز جماعت دو وعده ايشان تا اواخر عمر ادامه داد.

3- نماز جمعه را تا زمانى كه توانست اقامه كرد و تعطيل ننمود.

4- هر روز كه براى نماز ظهر و عصر به حرم حضرت معصومه مى‏آمد ضمناقبر آقاى خوانسارى را هم زيارت مى‏كرد.

5- و از همه شيرين‏تر و جاذب‏تر تا اين اواخر در روزهاى عيد در منزل آقاى‏خوانسارى جلوس مى‏كردند تا در آن خانهمانند زمان حيات آقاى خوانسارى بازباشد و ياد او تازه گردد.

و اين همه علاوه بر اينكه درجه ارادت آقاى اراكى به آقاى خوانسارى رامى‏رساند صفا و صميميت و وفا و اخلاص آقاىاراكى را هم به بهترين وجه‏نشان مى‏دهد.

مناسب است در اينجا براى تكميل اين بخش، كلام خود مرحوم آية‏الله‏اراكى و آقازاده ايشان را كه در مورد نماز جمعه درمصاحبه عنوان شده است‏را نقل كنيم:

آية‏الله‏العظمى اراكى در پاسخ اين سؤال: از كى به اقامه نماز جمعه پرداختيد؟فرمودند: من نماز جمعه را واجب تخييرىمى‏دانم و از خيلى سال قبل هم بنا برحكم خودم اقامه مى‏كردم تا وقتى ديدم براى من پيرمرد اشكال دارد عذرخواستم‏كه ديگر پير شده‏ام... .

چون مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب قائل به وجوب نماز جمعه بودند به‏حاج شيخ پيشنهاد مى‏كند كه شما اقامه نمازجمعه كنيد و من هم چون در قم‏و اطراف آن نفوذ دارم از مردم دعوت مى‏كنم كه در نماز شركت كنند. حاج شيخ‏فرمودهبودند كه من هنوز بحث نماز جمعه را مطرح نكرده‏ام و خوشايند هم نيست‏كه بحث (موضوع درس خارج را كه مشغولبوده‏اند) را عوض كنم هر موقع رسيديم‏و از مشروعيت آن فارغ شديم، اقامه مى‏كنم كه بعد هم با اينكه بحث كردند وقائل‏به وجوب تخييرى شدند شرايط مساعد نبود و اقامه نكردند.

آية‏الله مصلحى گويد:

بعداز رحلت مرحوم حاج شيخ آيت‏الله حاج سيدمحمدتقى خوانسارى كه باپدرم هم‏مباحثه بودند در مورد نماز جمعهبحث كردند مرحوم خوانسارى راجع به‏نماز جمعه قائل به احتياط وجوبى بودند و پدرم واجب [تخييرى] مى‏دانستندواين يكى از دو مساله‏اى بود كه اين دو بزرگوار با هم اختلاف نظر داشتند مرحوم‏آقاى خوانسارى بعداز نماز استسقايى كهخواندند و داستانش معروف است‏شديدا مورد توجه بسيارى از مردم قرار گرفتند از همين رو جمعيت كثيرى درنمازجمعه ايشان مى‏آمدند. در همان موقع روزهايى كه مرحوم آقاى خوانسارى كسالت‏داشتند پدرم مى‏آمدند و به جاىايشان اقامه نماز جمعه مى‏كردند و گاهى هم آقاى‏خوانسارى هم [كه دير آمده بودند] به ايشان اقتدا مى‏كردند و خطاببه پدرم‏مى‏فرمودند شما در خطابه و تهييج از من قوى‏تر هستيد بعد كه حضرت‏آية‏الله‏العظمى بروجردى به قم آمدند ودر اجزاء نماز جمعه از ظهر شبهه كردندديگر آقاى خوانسارى صلاح ندانستند كه اقامه جمعه كنند لذا به پدرم فرمودندكه‏شما اقامه كنيد از آن به بعد با جمعيت كمترى نماز جمعه در مسجد امام حسن‏عسكرى‏عليه السلام توسط پدرم اقامهمى‏شد.

ايشان همانند يك جلسه درس براى خطبه‏هاى نماز جمعه مطالعه مى‏كردندو از خطبه‏هاى نهج‏البلاغه مطالعهمى‏نمودند و هر كسى به ايشان مى‏گفت مرانصيحت كنيد مى‏فرمود روز جمعه بياييد نماز جمعه.

رفته رفته نماز جمعه رونق بيشترى گرفت و با جمعيت‏بيشترى برگزار گرديدو امامت ايشان در نماز جمعه تا بعدازپيروزى انقلاب كه حضرت امام خمينى‏قدس سرهم به‏قم آمدند ادامه داشت‏حضرت امام خمينى‏قدس سرهم در مدتىكه در قم بودند روزى به‏منزل ما آمدند و پدرم خطاب به ايشان گفتند شما الان دستتان باز است و مقتدرهستيد چوندر زمان حكومت اسلامى قرار داريد شما بايد نماز جمعه را اقامه كنيداما ايشان به پدرم گفتند شما نماز جمعه را بايداقامه كنيد لذا پدرم نماز را با شكوه‏تمام اقامه مى‏كردند و بعد هم بر اثر ازدحام جمعيت‏به صحن حرم مطهرحضرت‏معصومه‏عليها السلام انتقال داده شد.

ولى بعداز مدتى چون ايشان در مورد امامت پيرمرد كثيرالسن شبهه‏اى‏داشتند كه آيا مجزى هست‏يا نه به خاطر همينشبهه نماز جمعه را در اين اواخرعمرشان به ناچار ترك نمودند.

آرى به نوشته يكى از عزيزان: آية‏الله اراكى به حق احياكننده مراسم نمازجمعه در حوزه علميه قم بودند و بيش از سىسال اين آيين شكوهمند را اقامه‏كردند و روح و جان صدها عالم و دانشمند را با بيان خود معطر مى‏ساختند، درواقعروزهاى جمعه مسجد امام حسن عسكرى‏عليه السلام شاهد سخن گفتن واعظى متعظ و عالمى عامل بود كه سخنانش ازدل بر مى‏آمد و بر دل مى‏نشست.

پى‏نوشتها:

1) اين خطبه، در 23، ربيع‏الاول 1398هجرى قمرى در قم ايراد شده است.

2) سوره غافر، آيه 72-67.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation