بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 9, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     1 - عرفان اسلامي جلد 9
     10 - عرفان اسلامي جلد 9
     11 - عرفان اسلامي جلد 9
     12 - عرفان اسلامي جلد 9
     13 - عرفان اسلامي جلد 9
     14 - عرفان اسلامي جلد 9
     15 - عرفان اسلامي جلد 9
     2 - عرفان اسلامي جلد 9
     3 - عرفان اسلامي جلد 9
     4 - عرفان اسلامي جلد 9
     5 - عرفان اسلامي جلد 9
     6 - عرفان اسلامي جلد 9
     7 - عرفان اسلامي جلد 9
     8 - عرفان اسلامي جلد 9
     9 - عرفان اسلامي جلد 9
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد9
 

 

 
 

مسئله غذا و شرايط ظاهرى و باطنى آن

باب غذا و غذاخوردن در آئين مقدس اسلام از مفصل ترين جواب است .

تفصيل خوردن و آشاميدن و آثار اطعمه و اشربه را اگر بخواهيد به كتابهاى اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مراجعه نمائيد . در اين چند كتاب به نحو تفصيل به انواع غذاهاى حلال و حرام و آثار آنها ، و شرايط ظاهرى و باطنى غذا اشاره شده .

من در اين بخش نيازى به توضيح مفصّل اين مسئله نمى بينم ، تنها به ذكر قسمتى از اصول اين بخش قناعت كرده ، و از حضرت حق مى خواهم كه تا پايان اين شرح مرا از لطف و محبت و رحمت و عنايتش محروم نگرداند ، كه با تمام همتى به او نيازمندم و به شغلى جز گدائى از فيضش عشق و علاقه اى ندارم .

درون خسته ما را شفا زحضرت دوست *** كه درد عشق ندارد طبيبى الاّ دوست
حكيم عقل به يارى فكر نگشايد *** طلسم چهره زيبا كه حسن دوست در اوست
توئى كه در خم چوگان زلف مشگينت *** دل شكسته سرگشتگان عشق چوگوست
خدنگ غمزه ات از هفت پوش مى گذرد *** به بخش بر دل ريشم كه پوشش يك توست
مثال ديدن روى تو و تغلب شوق *** همان تعطش مستسقى و كناره جوست
عماد اگر نفسى مشكبوى زد چه عجب *** دهان شمع معنبر هميشه غالب بوست

اولين دستور مهمّى كه شريعت مقدسه در باره غذا و هر وسيله ديگرى كه در ارتباط با زندگى انسان است ، اين است كه خوراكى و آشاميدنى خود را از راه حلال تهيه كنيد ، زيرا در حلال آثار الهى و نور ملكوتى هست ، كه آن آثار و آن نور در قلب و نفس و عمل اثر مثبت مى گذارد ، و به عبارت ديگر كسى كه اهل است نسبت به عبادت و اطاعت حق حركتى و حالى غير حركت و حال ديگران دارد .

بنا بر قواعد الهى غذاى حلال محرك انسان به سوى عبادت و تحصيل نورانيت و غذاى حرام محرك به سوى گناه و تاريكى و ظلمت است .

( يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا )(1) .

انسان وقتى از حلال نيرو گرفت ، آن نيرو صرف طاعت و عبادت مى شود ، آن عبادت و طاعت به فضل و رحمت الهى قبول مى گردد .

تجلى آن قبولى بهشت مى شود ، و بهشت هم جايگاه ابدى براى مطيع حق مى شود .

شما در زندگى انبياء و ائمه و اولياء دقت كنيد ، آنان داراى كسب مشروع بودند ، و از طريق كسب مشروع داراى غذاى حلال ، و از طريق حلال داراى بهترين عبادت و طاعت و از طريق طاعت و عبادت داراى بهترين آثار در دنيا گشته و به نيكوترين مزد در آخرت رسيدند .

( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الاْخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ )(1) .

« به ابراهيم و اسحاق و يعقوب اعطا كرديم ، و در خاندانش مقام نبوت و كتاب برقرار نموديم ، در دنيا اجرش را داده و او در آخرت در صف شايستگان است » .

بيداران راه حق ، به بندگان الهى و آنان كه شوق عبادت داشتند ، سفارش مى كردند ، چون سر سفره نشستيد ، نيت شما اين باشد كه از غذا براى طاعت حق نيرو بگيريد ، كه اين نيت و آن خوردن بدون شك جزئى از عبادت است .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) به فرزندش حضرت حسن فرمود ، از لقمه بسيار داغ و سرد نخور ، و قبل از هر خوردن و آشاميدن بدين گونه دعا كن :

أللّهُمَّ اِنّي أسْألُكَ في أكْلى وَشُرْبي السَّلامَةَ مِنْ وَعْكِهِ والْقُوَّةَ بِهِ عَلى طاعَتِكَ وَذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ فيما بَقَّيْتَهُ في بَدَني ، وأنْ تُشَجِّعَني بِقُوَّتِها عَلى عِبادَتِكَ ، وَأنْ تُلْهِمَني حُسْنَ التَّحَرُّزِ مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، فَاِنَّكَ إنس فَعَلْتَ ذلِكَ أمِنْتُ وَعْكَهُ وَغائِلَتَهُ(2) .

« پروردگارا از تو مى خواهم در خوردن و آشاميدنم ، سلامت از مرض قرار بده ، و بر طاعت و ذكر و شكرت از آن غذا مرا قوت و يارى ده ، و از قدرت غذا شجاعت در بندگى به من كرامت كن ، و راه پرهيز از گناه را به من بنمايان ، چون بدين گونه در حقّم عنايت كنى از مرض و فساد و افتادن در مهلكه در امان خواهم ماند » .

در اسلام سفارش شده كه غذا را پس از بدست آوردن از راه حلال فقط براى خود نخواهيد ، با غذاى خود مهمان ، مسكين ، اسير ، فقير ، يتيم ، بيوه زن ، و درمانده را نيز رعايت كنيد ، كه خداوند دست فراوان را بر سر سفره دوست دارد .

عَنِ الصّادَقِ (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ الله (صلى الله عليه وآله) : الطَّعامُ اِذا جَمَعَ أرْبَعَ خِصال فَقَدْ تَمَّ .اِذا كانَ مِنْ حَلال ، دَكَثُرَتِ الاْيْدي ، وَسُمِّىَ في أوَّلهِ وَحُمِدَاللهُ في آخِرِهِ :

« امام ششم از قول پيامبر نقل مى كند : وقتى چهار برنامه در طعام باشد آن طعام كامل است :

از حلال بدست آمده باشد ، خورنده اش زياد باشد ، در ابتدايش بسم الله و در پايانش حمد حضرت حق باشد » .

در روايات سفارش زياد شده كه سفره غذا را روى زمين پهن كنيد زيرا به تواضع نزديك تر است ، هرگاه براى پيامبر طعام مى آوردند ، آن حضرت سفره را روى زمين مى چيد .

امام ششم از پدرانش ، از حضرت مجتبى (عليه السلام) نقل مى كند : در سفره غذا دوازده خصلت هست ، كه هر مسلمانى واجب است بداند ، چهار خصلت آن فرض و چهار خصلتش سنت و چهار ديگر ادب است :

اما فرض آن : شناخت غذا كه از كيست و براى چيست ، و رضا به عنايت صاحب غذا كه حضرت حق است ، و بسم الله و شكر .

و آن چهار سنت عبارت است از وضو قبل از طعام و نشستن بر جانب چپ و خوردن با سه انگشت و ليسيدن انگشتان .

و اما ادب : خوردن از آنچه پهلويت در سفره قرار دارد ، كوچك گرفتن لقمه ، جويدن حسابى ، و كم نظر كردن به صورت مردم .

مسئله معرفت به غذا كه راهنماى بسيار مهمى به جانب خالق غذاست در روايات و اخبار زياد سفارش شده ، و اين سفارش متكى بر يكى از آيات كتاب الهى است آنجا كه مى فرمايد :

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ )(1) .

« انسان بايد به طعامش نظر كند ، نظر يك ديدن و بررسى علمى است و با رؤيت فرق دارد ، حالات زير در قلمرو نظر است » .

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ) .

بايد توجه داشت اين غذا از راهى بدست آيد حلال ، نه حرام تا همه به يديگر اعتماد داشته و در نتيجه امور اجتماعى ، بويژه بازرگانى به هرج و مرج نيفتد .

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ) .

بايد نظر كند اين غذا كه از موادّ چربى و قندى و سفيده اى درست شده چگونه بدل ما يتحلل مى شود . و در معده و روده اش چه مى كند ، و چرا او را از فساد و تباهى و لاغرى نجات مى دهد و چه مى شود كه يك قسمت از آن ناخن و يكجا مو و جائى به مصرف گوشت و استخوان مى رسد ، خون مى شود ، رگ و پى و چشم و گوش و . . . مى شود ، خلاصه اينكه مسلمان بايد با شرايطى به علم فيزيولوژى و معرفة الاعضاء وقوف حاصل كند .

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ) .

انسان بايد نگاه كند به غذايش ، يعنى بايد هنگام غذا خوردن به خوراك خود چشم بدوزد تا به سوء هاضمه دچار نشود .

به غذاى خود بنگريد تا هسته اى و موئى و اجزايى غير قابل اكل در ميانش نباشد .

به طعام نگاه كنيد تا مهمان ناراحت نشود و به رغبت مشغول خوردن باشد .

بنگريد شما چه مى خوريد و همسايه گرسنه تان چه خورده ، آيا اينجا از كثرت نوع غذا نمى دانيد چه انتخاب كنيد و آنجا از قلت غذا در فكر است جواب عيال و كودكان خود را چه بدهد ؟

به غذاى خود نظر كنيد ببينيد وضع طبخ كشورتان چگونه است ، برداشت برنج و محصول گندم و احوال صادرات و واردات چگونه مى باشد ؟

به غذاى خود نظر كنيد كه از چه تركيب شده ، چه اعمالى انجام مى دهد كه بخورد شما مى رسد و با ساختمان بدنتان سازگار است ، خلاصه از علم فيزيك و دانش شيمى و دانستنى هاى بيولوژى بهره نماييد .

بايد توجه داشت آب و خاك و خورشيد چگونه در خدمت تهيه غذا دست كمك به يك ديگر داده اند .

چگونه و چرا فصلى به نام بهار بيدار مى شود و براى تهيه غذا بيشتر از ايام ديگر بهره مى رساند .

به غذايتان بنگريد كه گاه كمبود يك عنصر از آن « كلسيم » باعث تغيير شكل اندام مى شود ، كار دختران را هنگام زايمان به جراحى مى كشاند ، و كمبود عناصر ديگر نيز هر كدام اثر مخصوصى بر بدن دارند .

آيا غذائى كه مى خوريد سبب طول عمر و شادابى است يا اثر سوئى بر بدن دارد ؟

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ) .

در باره ى موريانه نوشته اند كه : چون كمبود نفرات در يكى از قسمت ها ( سرباز ، انباردار ، نظافت چى ) مشاهده كند با دادن غذاى مخصوص همان عده بوجود مى آيند ، و امروز اين فرضيه مطرح است كه آيا بشر مى تواند با غذا به دلخواه خود فرزندانى هشيارتر ، شجاع تر بوجود آورد ؟

اما در اسلام اين موضوع حل شده و سابقه چهارده قرنى دارد كه انسان مى تواند با انتخاب بعضى از غذاها اوصاف بخصوصى براى فرزندان خود در نظر بگيرد .

نوع غذا با طول قامت نسبت و اثر مخصوص دارد ، در ممالك اسكانديناوى كه اندامها بلندتر شده اند ، اين مسئله را پذيرفته و همچنين بر روى اشخاصى كه در يك محل مجاور يكديگر بوده اند ( در مدارس از شهرهاى هندوستان ) بر روى سيك ها و پاتانها آزمايش به عمل آمده و سرانجام علّت غائى بلندتر بودن قد سيك ها را تغذيه مخصوص آنها دانسته اند .

آدمى را غدد كوچكى است كه اثرات بزرگى دارند ، يكى از آنها تيروئيد است كه اگر خوب كار نكند شخص كودن و خمود بوده به گوشه نشينى و عزلت رغبت مى كند و به نظافت خود نمى پردازد و در نقاطى كه آب و غذايشان يُد ندارد اين ابتلا پيش مى آيد .

هر غده اى اثر مخصوصى داشته و اعمال چندى از بدن با آنهاست ، و چون مى توان بر هر كدام از غدد و اعصاب به نوعى به وسيله غذاى مخصوصى اثرى گذاشت ، لذا غذا اثر غير قابل انكارى بر شخصيت و دگرگونى آن دارد .

خلق و خوى بى ارزش هيتلر را كارشناسان تغذيه و روان پزشكان از افراط در خوردن شيرينى جات دانسته و در كتابهاى چندى كه در باره ى زندگى وى

نوشته اند ، مانند ظهور و سقوط رايش سوم و مذاكرات محرمانه هيتلر و . . . به علاقه بى حد و حصرش به شيرينى اشاره گرديده است .

مى دانيم رژيم قندى نامبرده ذخائر ويتامينى گروه ويتامين هاى « ب » را از بين برده و در نتيجه با انهدام عناصر آرامبخش اعصاب كه قسمتى از آن از ويتامين هاى گروه ب هستند ، شايد علت هيجان و ستيزه خويى وى بود باشد .

ايوان مخوف « ايوان چهارم » تزار روسيه كه در كودكى به بزرگوارى و انصاف معروف بود ، پس از رسيدن به قدرت بتدريج به عدم تعادل روحى و خونخوارى دچار گرديد و علّتش را چنين دانسته اند كه در كودكى با از دست دادن پدر كه سرپرستش بود ، تغذيه ساده و متناسبى داشت و پس از كسب قدرت با افراط در غذا بويژه شيرينى جات و مواد چرب آنچنان شد كه در چهل سالگى آثار پيرى در او ظاهر گشت و روزبروز بر بى رحمى و خونريزيش افزوده شد تا آنگاه كه پسر خود را به قتل رسانيد به بهانه اينكه چرا از همسر خود در برابر پدرش « ايوان » كه لباس او را جلف خوانده دفاع نموده است و بالاخره در پنجاه و يك سالگى وفات يافت ، و نظاير مشاهير فوق كه هر كدام به علت تغذيه نامناسب موجبات ناراحتى اجتماع و خود را فراهم كرده اند كه شرح و بسط آن موردى ندارد ، فراوان بوده اند .

( فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ) .

به غذاى خود بنگريد كه اگر مى خواهيد بخنديد محرك آن در غذاست . ( با خوردن زعفران و . . . ) ، اگر طالب اشك ريزش هستيد ( با خوردن عدس و . . . ) ، مى خواهيد غمتان برطرف شود ( انگور شيرين و . . . ) ، مايليد روح شجاعت داشته باشيد ( خربزه شيرين و . . . ) .

به غذاى مخصوص كودكتان بنگريد كه اثر آن بر روحيه وى قطعى است ، اگر مرتب غذاى حرام و نجس به او داده شود در اخلاق و صفاتش اثر بدى مى گذارد ، لذا مى توان گفت تا حدى سعادت و شقاوت در انتخاب غذاست .

امروز بعضى دردها را با غذا درمان مى كنند و در اروپا و آمريكا مراكزى به همين منظور وجود دارد ، و در قرآن است ، همسر حضرت ابراهيم به فرشتگان گفت نازا هستم ، اتفاقاً سخن از خوردن گوشت گوساله اى كه بريان شده بود به ميان آمد ، باشد كه علم در دنياى آينده چگونگى اثر گوشت گوساله را بر نازايى كه علّت مخصوصى دارد معين نمايد .

به غذايتان بنگريد از لحاظ كميت و كيفيت ، توجه نماييد معده شما به اندازه چند دهان پر شده شما بايد فضا داشته باشد .

آيا حاضريد هر چه را بر يك سفره مى خوريد ، از ناب ، سوپ ، كباب ، برنج ، دسر ، شيرينى و غيره همه را قبلاً برداشته در ظرفى بريزيد ، چند دقيقه به آنها نگاه كنيد ، با ظرفيت معده تان بسنجيد و سپس مشغول خوردن شويد ؟ !

از لحاظ كيفيت نيز متوجه باشد نسج معده خيلى ظريف و لطيف و زودرنج است آيا با ادويه هاى زننده و انگل او را پر خواهيد نمود ؟

غذا در وضع چهره و زيبائى كه خواسته همگانى مى باشد مؤثر است ، قبلاً گفته شده در ميان همه خوبيها و نيكى ها آدمى سعى مى كند دو تا را مقدم بر همه انتخاب كند : تندرستى و زيبايى و هر دو با غذا ارتباط دارند .

آمار دقيقى نشان داده كه 75 درصد مردم امريكا كه سنشان از پنجاه تجاوز مى كند به هفت يا هشت بيمارى مبتلا مى شوند ، كه سرچشمه آن بى نظمى و بى ترتيبى در نوع غذاست ، يعنى معده شان همانگونه كه نبى گرامى فرموده ، خانه همه دردهاست .

ألْمِعْدَة بَيْت كُلِّ داء .

به غذا بنگريد كه اثر تغذيه در ازدياد جمعيت دنيا و در نتيجه برخوردها و جنگ ها يك اثر غير قابل انكارى است .

اثر سوء تغذيه در مرگ و نابودى همه بويژه كودكان قطعى است ، كمبود غذا بطور انفرادى ناتوانى و مرگ و بطور دسته جمعى قحطى و مرگ را بدنبال دارد .

به عقيده بعضى پزشكان حماقت و سفاهت علل تغذيه اى دارد ، و هم اكنون علم پزشكى به بيست و دو مورد ناهماهنگى هاى مغزى پى برده كه ريشه و عامل اصلى اش در تبديل و استحاله غير عادى مواد غذايى نهفته است .

شايد يك روز دانشمندى بتواند از كودكان عادى مردانى بزرگ بسازد ، همانطور كه زنبورهاى عسل از يك تخم ، به كمك غذاهاى مخصوص كه خود مى شناسند ملكه كندو را پرورش مى دهند .

انسان بايد به غذايش بنگرد ، زيرا لازم است بداند ، چه بايد براى تهيه غذا به منزل آورد و چگونه بايد پخت ، چگونه بايد خورد ، با كه بايد خورد ، در چه بايد خورد ، چه وضع بايد خورد ، با چه عضوى بايد خورد ، چه مقدار بايد خورد ، و چه و چه . . . ؟

انسان بايد به غذايش آن چنان به واقعيت نظر كند و آن را مورد بررسى قرار دهد كه مطمئن باشد ، غذاى را كه برگزيده است هم بدرد جسمش مى خورد و هم بكار جانش مى آيد و هم براى اجتماعش نافع است(1) .

مسئله بسيار مهم به اندازه خورى

پس از توجه به شرايط غذا ، اينك لازم است به مسئله اندازه خورى كه در تعابير شرع و طب و حكمت به عنوان كم خورى آمده است توجه كنيد .

قرآن مجيد در زمينه خوردن و آشاميدن آيه بسيار بسيار مهمّى دارد ، كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در باره آن آيه مى فرمايد همه طب در آن جمع است .

مراعات دستورى كه در آن آيه است ، در صدر اوّل اسلام بوسيله مردم ، باعث شد كه بسيارى از امراض معالجه و از هجوم بسيارى از امراض پيشگيرى شود .

وضع سلامت مردم آن چنان شد ، كه وقتى يكى از بزرگان به عشق پيامبر طبيبى به مدينه فرستاد تا مردم را معالجه كند ، از اينكه خيلى كم به او مراجعه مى شد ، نزد پيامبر شكايت برد ، حضرت بر اساس آن آيه فرمودند ، من به مردم گفته ام تا گرسنه نشده اند دست به غذا نبرند ، و تا سير نشده اند دست از غذا بكشند ، اين است كه در ميان مردم مريض كم است ، عرضه داشت شما تمام طب را در همين دستور خلاصه كرده ايد و آن آيه اين است :

( كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا )(1) .

« بخوريد و بياشاميد و اسراف نورزيد ، مى توان گفت هر چه در باره ى غذا و تغذيه هست در چهار جواب اين دو كلمه قرار دارند » .

مرحوم ملا احمد نراقى رضوان الله عليه در معراج السعّاده در اين زمينه جمله بسيار جالبى دارد :

حدّ اكل و شرب آن است كه طعام و شراب حامل اين كس باشد نه اين كس حامل آن .

اگر انسان حامل بلكه حمّال خوردنيها و آشاميدنيهايش باشد اسراف كرده است .

خداوند بزرگ فرموده بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد ، اگر با بى اعتنايى به دستور آسمانى ، اسراف كرديم ، با توجه به اينكه نسبت به مقررات وضع شده از طرف صانع و خالق انسانها و دستگاه گوارش انسانها بى اعتنايى شده ، نسبت به بزرگترين دستورات غذائى ممكنه بى اعتنايى گرديده و همه رنج ها و دردها به سراغمان خواهند آمد ، كه تازه دانش روز توانسته است مكانيسم و اينكه چگونه اين عدم اعتناد در خانه ، رنج ها و دردها را بر روى انسان خواهد گشود كشف نمايد .

مگر نيست كه همه پزشكان و دانشمندان مى گويند عمر ما همان عمر شرائين ماست ، و اگر رگ هاى بدن بتوانند به همه قسمت هاى بدن خوب خون برسانند و خوب از عهده ى تغذيه اعضا برآيند ، آدمى عمرى بسيار دراز خواهد داشت كه قسمت اعظم بن را دوران جوانى تشكيل مى دهد .

آنچه رگ ها را خراب مى كند در درجه اول بالا بودن كلسترل پلاسماست كه سابقاً زيادى كلسترل را در انحصار اختلال متابوليسم چربيها و در نتيجه رسوبشان در ديواره شرائين مى دانستند .

كسانى هستند همينكه سنشان به حدود پنجاه رسيد ، احساس اختلالاتى در بدن مى نمايند ، سرگيجه ، اختلال بينايى ، سنگينى و خواب رفتگى اعضاء .

اينها از هوش و حافظه شان گله مى نمايند و گاه نيز به علت دردسر يا بعنوان نارسائى كبد مراجعه مى كنند و پزشك آنها را براى آزمايش كلسترل فرستاده و در صورت صحت تشخيص و بالابودن كلسترل دستورهاى لازم براى مراقبت عروق خونى بيمار مى دهد .

در تمام اعضاى بدن ما به غير از استخوانها و دندانها كلسترل وجود دارد ، و در غدد فوق كليه و ماده سفيد مغز از همه جا بيشتر و در خون تقريباً در هر ليتر 8/1 گرم مى باشد .

وجود كلسترل در اعضا يك عمل دفاعى و ضدّ سمى است و آزمايش نشان داده است نسجى كه كلسترلش كم است دفاع آن در برابر سم مار كبرى 20 ـ 30 مرتبه كمتر مى باشد .

كلسترل وسيله حمل و نقل اسيدهاى چربى است ، كلسترل در حفظ تعادل آب بدن رل مهمّى دارد و . . .

كلسترل به مقدار زياد در تخم طيور بويژه اردك ، مغز دل و قلوه وجود دارد ، اينك با مختصر آشنايى نسبت به كلسترل به سه مطلب زير در اين باره توجه فرمائيد .

1 ـ اسيدهاى موجود در غذاها كم تمام اسيدهاى آلى مى باشند اهمشان از اين قرارند : اسيد استيك ، اسيد لاكتيك ، اسيد ستريك ، اسيد اكزاليك ، اسيد تارتاريك .

2 ـ اسيد استيك كم و بيش در تمام خوراكيها يافت مى شود .

3 ـ كبد آدمى از اسيد استيك كلسترل مى سازد .

با آن كه با توجه به همين سه قسمت هر چه را بايد بدانيد ، دانستيد و به اثر نامطلوب پرخورى در اعضا بويژه در عروق توجه نموديد ، باز گفته شود ، كلسترل در مواردى كه زياد نباشد مهم نبوده ، و باشد كه در قشر پوست جمع مى شود كه به شكل كيسه هاى نرم « كيست سباسه » و يا برجستگى هاى كوچك زرد گزانتوم در روى پوست ظاهر مى گردد .

گاه كلسترل در كيسه صفرا جمع شده ايجاد سنگ كيسه صفرا مى نمايد ، ولى عواقب و عوارض خطرناك كلسترل همان رسوبش در روى جدار داخلى رگهاى خونى است ، كه از ابتدا تصلب و سختى جدار آنها را پيش آورده سپس سبب تنگ شدن مجارى گرديده ، بعد جريان خون كند شده و بالاخره تغذيه بعضى بافت ها بقدر كافى صورت انجام نخواهد يافت ، كه در اين حالت احتمال پيش آمد سكته هاى دماغى يا سكته هاى قلبى فراوان است .

در سال 1964 برابر با 1343 شمسى در جهان پزشكى كشفى به عمل آمد ، كه بواسطه اهميت زيادش ، به كاشف آن جايزه نوبل داده شد ، به موجب اين بررسى معلوم گرديد كبد آدمى از اسيد استيك كلسترل مى سازد و آن را مستقيماً وارد خون مى كند .

چون اسيد استيك كم و بيش در تمام خوراكيها يافت مى شود ، مگر جز اين مى توان گفت ; چون كلسترل تركيبى است از اسيد استيك و اين كلسترل است كه جدار رگها را آزرده مى سازد ، لذا پرخورى است كه بيمارى تصلب شرائين و حمله قلبى و خلاصه مرگ را زودرس مى نمايد ، بر اساس اين كشف ، انسان هر چه كمتر غذا بخورد طبعاً ميزان كلسترل خونش نيز كاهش مى يابد و عمر بيشترى خواهد كرد و چنانچه حضرت على (عليه السلام) فرموده : چون گياهان بيابانى كه كمتر تغذيه مى شوند محكم و ريشه دار و پابرجاتر است آرى به قول وجود مقدس حضرت صادق (عليه السلام) در ابتداى روايت باب اكل :

قِلَّةُ الاْكْلِ مَحْمُودٌ في كُلِّ قَوْم لاِنَّ فيهِ مَصْلَحَةَ الْباطِنِ وَالظّاهِرِ .

« كم خورى در هر ملّتى امر پسنديده و محمود است ، زيرا مصلحت باطن و ظاهر آدمى در كم خورى است .

ظاهراً از طى مقاله قبل معلوم شد ، كم خورى يا اندازه خورى مورث سلامت و معالج بسيارى از امراض است ، و همين عمل سبب طول عمر است و براى آنان كه عشق به بندگى حق و كار خير دارند عاملى بس گران و برنامه اى بسيار پسنديده است .

آثار معنوى به اندازه خورى به اندازه اى زياد است كه بايد در باره آن جزوه اى مستقل نوشت ، در يك كلمه مى توان گفت اندازه خورى در صورتى كه از راه حلال باشد ، زمينه ساز تجلى نور حق و بسيارى از صفات مثبت در وجود انسان است و سعدى به همين معنا در گلستان اشاره فرموده است :

اندرون از طعام خالى دار *** تا در آن نور معرفت بينى
عَنْ أبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : اِذا شَبِعَ الْبَطْنُ طَغى(1) .

« امام باقر (عليه السلام) فرمود : شكم وقتى پر شد طغيان مى كند ، كنايه از اينكه پرخور ، پرخواب ، پرمرض ، پرشهوت و پرگناه است » .

وعنه (عليه السلام) : ما مِنْ شَيء أبْغَضَ اِلىَ اللهِ مِنْ بَطْن مَمْلُوء(2) .

« و نيز آن حضرت فرمود : چيزى مبغوض تر از شكم پر نزد خداوند نيست » .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود : خداوند نزد ملائكه با آدم كم خور مباهات مى كند و مى فرمايد : به بنده ام بنگريد طعام و نوشيدنى در اختيارش گذاشتم ، و او بخاطر من ترك كرد ، اى ملائكه من شاهد باشيد ، لقمه اى را ترك نمى كند مگر اينكه بخاطر آن درجه اى در بهشت به او مرحمت مى كنم .

و نيز آن حضرت فرمود ، قلب را با زيادى طعام و آشاميدنى نميرانيد ، كه قلب هم چون زمين زراعتى است ، وقتى آب آن زياد باشد از بين مى رود .

اسامة بن زيد در گفتار بسيار مهمى از پيامبر اسلام نقل مى كند : نزديك ترين انسان در روز قيامت به حضرت حق ، آن كسى است كه گرسنگى و تشنگى و حزنش در دنيا طولانى باشد ، اينان آگاهان و پرهيزكارانى مى باشند ، كه در بين مردم شناخته نيستند ، و اگر غايب شوند از آنان پى جويى نمى شود ، قطعات زمين آنان را مى شناسد ، و ملائكه آسمان آنان را در محاصره دارند ، مردم دلخوش به نعمت مادى دنيايند و اينان دلخوش به طاعت حق ، فرش مردم فرش نرم و پر گوشت ولى فرش آنان پهنه زمين و راه است .

مردم زحمات انبيا و اخلاقشان را ضايع مى كنند و اينان در مقام حفظ واقعيت نبوت و اخلاق انبيا در كردار و افعال و اخلاق خود هستند .

زمين بر مرگ آنان مى گريد و خداوند بر هر شهرى كه اينان در آن نيستند غضب دارد .

صدائى و خواسته اى چون صداى سگان بر جيفه دنيا نسبت به دنيا و شؤنش ندارند ، غذايشان روئيدنى زمين ، لباسشان كهنه ، و سر و رويشان غبارآلود است .

چون مردم به آنان نظر افكنند ، تصور مى كنند اينان را مرضى است كه دوا ندارد ، در حق آنان مى گويند ، بيچارها وضعشان از نظر فكرى در هم و عقل از سرشان پريده ، در حاليكه نه از نظر فكرى درهمند و نه عقلشان از دست رفته ، بلكه بر اثر تابش نور الهى به قلبشان از محبت هاى غلط نسبت به دنيا خالى شده ، و به اين خاطر وضع ديگرى پيدا كرده اند ، آن وقت مردم كوتاه فكر تصور مى كنند اينان بى عقلند ، بلكه عاقل اينان و آلودگان به دنيا بى عقلند .

شرف دنيا و آخرت از آنان است ، اى اسامه هرگاه يكى از آنان را در شهرى يافتى ، بدان كه براى اهل آن شهر پناگاه از عذاب آسمانى اند ، با بودن اينان خداوند اهل آن شهر را عذاب نمى كند .

زمين از آنان خوشحال است ، و خداوند از ايشان راضى ، اينان را به عنوان برادر خود انتخاب كن ، باشد كه بوسيله آنان نجات يابى .

اى اسامه اگر بتوانى به هنگام رسيدن مرگ شكمت گرسنه و كبدت تشنه باشد ، اينطور باش ، كه به اين خاطر به شرف منازل رسى و همنشين با انبيا شوى ، و با رفتن روحت به عالم بعد ملائكه خوشحال گردند و حضرت حق بر تو درود فرستد !

قالَ داودُ (عليه السلام) : تَرْكُ لُقْمَة مَعَ الضَّرُورَةِ اِلَيْها أحَبُّ اِلَىَّ مِنْ قِيامِ عِشْرينَ لَيْلَةً .

« داود (عليه السلام) فرمود ، ترك يك لقمه با نيازى كه به آن دارم ، نزد من از عبادت بيست شب محبوب تر است » .

قالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله) : وَيْلٌ لِلنّاسِ مِنَ الْقَبْقَبَيْنِ . فَقيلَ : وَما هُما يا رَسُولَ اللهِ ؟ قالَ : الْحَلْقُ وَالْفَرْجُ .

« پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود : واى بر مردم از قبقبين ، عرضه داشتند آن دو چيست فرمود : حلق و عضو شهوت » .

لقمان به فرزندش فرمود : وقتى معده پر شد سه آفت متوجهت خواهد شد .

1 ـ از تفكّر باز مى مانى .

2 ـ زبان حكمت لال مى شود .

3 ـ اعضايت از عبادت باز مى مانند .

بزرگان فرموده اند : گرسنگى از گوهرهاى خزائن الهى است ، عنايت نمى كند مگر به كسى كه دوستش دارد !

و نيز فرموده اند : هشياران عالم چيزى را براى دين و دنياى انسان سودمندتر از گرسنگى نيافته اند .

در گفتار عرفاى الهى آمده ، پرخور را سه خطر در پيش است :

1 ـ از عبادت كسل مى شود .

2 ـ در كسب از آفات حرام سالم نمى ماند .

3 ـ و در هنگام مصيبت نسبت به حق انصاف نمى دهد .

علت هلاك مردم ، حرص بر دنياست ، و سبب حرص شكم و شهوت است ، و سبب شهوت غريزى بدون شك شكم مى باشد ، كم خورى مايه نابودى حرص و شهوت شكم و غريزه جنسى است ، كه حرص و شهوت بطن و فرج از ابواب جهنّم است .

هر كس به اندازه لازمش قناعت ورزد ، در سائر شهوات هم اهل قناعت مى گردد ، در اين صورت به آزادى مى رسد و از مردم بى نياز مى گردد ، و از رنج و تعب راحت مى شود ، و براى عبادت آماده مى گردد ، و براى بدست آوردن نعيم آخرت تاجر مى شود و مصداق آيه كريمه :

( لاَّ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللهَ )(1) .

مى شود .

آرى مردان راه حق با توجه به كم خورى و قناعت در امور مادّى ، عاشقانه در راه سلوك قرار مى گيرند و از اين طريق به لقاء محبوب و وصال معشوق و مقام قرب حضرت دوست مى رسند .

عارف معارف الهيه خاكى خراسانى فرمايد :

بود گنج دو عالم در سه گوهر *** كز آنها مى شود كامت ميسر
يكى در جوع دائم دومين جود *** سيم در ذكر حق آن اصل مقصود
تو را چون گشت دايم ذكرش اى دل *** يقين كل مقاصد گشت حاصل
چو جوع دائمت گردد مسلم *** ببايد آن دوئت بى شك فراهم
چو نيكو بنگرى در كلّ اوصاف *** سبب در جملگى جوع است بى لاف
بدون جوع گر صد سال گردى *** محال است اينكه صاحب حال گردى
متاب از جوع روگر مرد راهى *** بجو از جوع هر فيضى كه خواهى
زاكل سير اگر ناقص كنى لام *** شود اكثير و حاصل گرددت كام
چو نبود بنده را لطف خداوند *** رهائى نبود او را ممكن از بند
شدم گاهى به خلوتگاه محفل *** نشد كام مرا جز رنج حاصل
هر آن گل را كه بوئيدم بُد او خس *** هر آنكس را كه ديدم بود ناكس
بود دانا چو اصل و ديگران فرع *** بدو قائم بود هم عقل و هم شرع
مدار عالم است و قطب افلاك *** همه دائر بدو تا مركز خاك

امام ششم حضرت صادق (عليه السلام) در دنباله روايت مى فرمايند : آنچه از انواع خوردن ها پسنديده است چهار است :

1 ـ خوردن ضرورى كه مخصوص انبيا و برگزيدگان خداست .

2 ـ خوردن به عُدّه و آن براى پرهيزكاران است ، كه تهيه غذا بوسيله آنان مقدمه انجام وظايف و تكاليف الهيه است .

3 ـ خوردن فتوح و آن وسيله گشايش امور تكيه داران به حق است .

4 ـ خوردن قوت ، كه آن براى نيرو گرفتن مؤمنين است .

چيزى براى قلب مؤمن مضرتر از پرخورى نيست ، كه پرخورى را دو خطر همراه است :

1 ـ قساوت و سنگدلى .

2 ـ جوش و خروش قوه شهوت .

گرسنگى نان خورش مردم با ايمان است و غذاى روح و طعام قلب ، و موجب تندرستى بدن .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود : آدمى ظرفى را پر ضررتر از شكم پر نكرده ، و حضرت داود فرمود :

ترك لقمه اى ضرورى نزد من از قيام بيست شب براى عبادت محبوبتر است ، و پيامبر اسلام فرمود : مؤمن به يك روده مى خورد و منافق به هفت روده ، و باز فرمود واى بر مردم از دو عضو ، شكم و شهوت و حضرت عيسى (عليه السلام) فرمود :

هيچ مرضى براى نفس انسان دشوارتر و بدتر از علاقه به پرخورى و بغض و گرسنگى نيست ، و اين دو بيمارى دو مهارند براى مطرود شدن انسان از رحمت الهى و نزديك شدنش به شقاوت و گمراهى !

چه خطرناك است دورى از حضرت او ، و چه سعادت و كرامت است مقام قرب به او ، كه آن از حرص و شكم بارگى است ، و اين از قناعت و كم خورى .

گداى حضرت او باش و پادشاهى كن *** مكن مخالفت او و هر چه خواهى كن
مرا زعالم علوى فرشتگان هر دم *** ندا كنند كه درويش باش و شاهى كن
چو جم مباش به سلطانى زمين قانع *** به كوش و سلطنت از ماه تا به ماهى كن
اگر چه هر نفست مى دهد فريبى نفس *** تو تكيه بر كرم و رحمت الهى كن
تو جرم بخشى و فضلش مبينو غرّه مشو *** گناه خويش و خطابين و عذر خواهى كن
ترا كه گفت كه در باغ عيش و مسند جاه *** مى شبانه خور و خواب صبح گاهى كن
خلاف امر خداوند موجب سخط است *** رضاى اوطلبى توبه از مناهى كن
سياه نامه اى چندار كنند جامه كبود *** تو آب ديده عقيقى و چهره كاهى كن
زگنج خلوت تاريك رخ متاب عماد *** وطن چو مردمك ديده در سياهى كن

باب چهل و دوم :در فرو پوشيدن چشم است

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :

مَا اغْتَنَمَ أحَدٌ بِمِثْلِ مَا اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ ، لاِنَّ الْبَصَرَ لا يُغَضُّ عَنْ مَحارِمِ اللهِ ، اِلاّ وَقَدْ سَبَقَ في قَلْبِهِ مُشاهَدَةُ الْعَظَمَةِ وَالْجَلالِ .

سُئِلَ أميرُ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : بِما ذا يُسْتَعانُ عَلى غَضِّ الْبَصَرِ ؟ قالَ : بِالْخُمُود تَحْتَ سُلْطانِ المُطَّلِعِ عَلى سِرِّكَ .

وَالْعَيْنُ جاسُوسُ الْقَلْبِ وَبَريدُ الْعَقْلِ ، فَغُضَّ بَصَرَكَ عَمّا لا يَليق بِدينِكَ وَيَكْرَهُهُ قَلْبُكَ وَيُنْكِرُهُ عَقْلُكَ .

قالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله) : غُضُّوا أبْصارَكُمْ تَرَوُا الْعَجائِبَ ، قالَ اللهُ عزَّوَجَلَّ : قُلْ لِلْمُؤمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أبْصارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ .

وَقالَ عيسىَ بْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيّينَ : اِيّاكُمْ وَالنَّظَرَ اِلىَ الْمَخْدُوراتِ فَاِنَّها بَذْرُ الشَّهْوَةِ وَنَباتُ الْقَسْوَةِ .

وَقالَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيّا (عليهما السلام) : ألْمَوْتُ أحَبُّ اِلَىَّ مِنْ نَظْرَة بِغَيْرِ واجِب .

وَقالَ عَبْدُاللهِ بْنُ مَسْعُود لِرَجُل نَظَرَ اِلَى امْرَأة قَدْ عادَها في مَرَضِها : لَوْ ذَهَبَتْ عَيْناكَ لَكانَ خَيْراً لَكَ مِنْ عِبادَةِ مَريضِكَ .

وَلا تَتَوفَّرُ عَيْنٌ نَصيبَها مِنْ نَظَر اِلى مُحْذُور اِلاّ وَقَدِ انْعَقَدَ عُقْدَةٌ عَلى قَلْبِهِ مِنَ الْمُنْيَةِ ، وَلا تَنْحَلُّ اِلاّ بِاِحْدَى الْحالَتَيْنِ : اِمّا بِبُكاءِ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ بِتَوْبَة صادِقَة ، وَاِمّا بِأخْذِ حَظِّهِ مِمّا تَمَنّى وَنَظَرَ اِلَيْهِ و  فَآخِذَ الْحَظِّ مِنْ غَيْرِ تَوْبَة مَصيرُهُ اِلَى النّارِ ، وَأمَّا التّائِبُ الْباكى بِالْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ عَنْ ذلِكَ فَمَأواهُ الجَنَّةُ وَمُنْقَلَبُهُ اِلىَ الرِّضْوانِ .

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :

مَا اغْتَنَمَ أحَدٌ بِمِثْلِ مَا اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ ، لاِنَّ الْبَصَرَ لا يُغَضُّ عَنْ مَحارِمِ اللهِ ، اِلاّ وَقَدْ سَبَقَ في قَلْبِهِ مُشاهَدَةُ الْعَظَمَةِ وَالْجَلالِ .

امام صادق (عليه السلام) در اين فصل كه در باره ى مسئله چشم است ، به مهم ترين و عالى ترين مسائل اشاره مى فرمايند :

به حرمت نظر به امر نامشروع و به نتايج بسيار مهمى كه از رعايت نگاه نصيب انسان مى گردد توجه مى دهد .

آرى با حفظ نظر از بازيهاى شيطانى ، درهاى رحمت الهى به روى قلب گشوده مى شود ، و انسان داراى حالت بصيرت مى گردد .

قرآن مجيد تقوا را منشأ بركات و فيوضات الهى دانسته ، و از بندگان حضرت حق دعوت مى كند در همه حركات و سكنات خود پرهيزكارى را رعايت نماييد .

حضرت در ابتداى اين حديث بسيار مهم مى فرمايند : هيچ غنيمتى به مانند غنيمت چشم پوشى چه به نامحرمان و چه به پسران زيباروى كه نظر به آنان محرك شهوت است ، و چه از مال مردم ، نصيب انسان نگشته ، چرا كه چشم از محارم حق پوشيده نمى شود مگر آن كه جلوه عظمت و جلال پروردگار متعال در قلب مشاهده شود .

شما فكر كنيد آن كس كه بخاطر حفظ خويش از گناه به مشاهده انوار عظمت و جلال نايل آيد چه حالى به او دست مى دهد و وجودش تبديل به چه وجودى مى گردد .

عشق تو چو كرد خانه در دل *** بر عقل نمود كار مشكل
پروانه خوشست اگر بسوزد *** در شعله شمع محفل دل
جز ذكر تو نيست بر زبانم *** اندر جلسات و در محافل
نبود به تمام شهر و كشور *** جز كوى توام مقام و منزل
جز آه درون و آب چشمان *** در عشق توام نگشت حاصل
حر با صفتم به عشق خورشيد *** جز روى تو نيست در مقابل
هر دل به محبتت گرو نيست *** بيهوده رود به راه باطل
احوال غريق كى بداند *** كآسوده بود به روى ساحل
گويند مرا ملامت عشق *** ديوانه كجا و شخص عاقل
برگشتن از محبت تو *** اين را نكند مگر كه مغفل
احوال پياده كى بدانى *** كآسوده نشسته اى به محمل
بنما نظرى به نيّر از مهر *** من مضطرم و تو شاه باذل

اين فقير قبل از اينكه به شرح حديث و ترجمه و توضيح اين گفتار نورانى بپردازد ، لازم است به طور مختصر مقاله اى از مهم ترين كتب علمى در باره آفرينش چشم بنگارم تا اوّلاً شما خوانندگان عزيز به عظمت بناى اين عضو متوجه شده و به خالق آن سر كرنش فرود آوريد و به عبادت و اطاعت او پيش از پيش اقدام نمائيد و ثانياً به اصالت دستورات عالى اسلام در حفظ اين عضو از محرمات و نتايجى كه از رعايت دستورات الهى نصيب انسان مى گردد آگاه گرديد .

قبل فهرست بعد
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation