بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زندگانی امام علی الهادی علیه السلام, علّامه محقق حاج شیخ باقر شریف قرشى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     footnt02 -
     HAD00001 -
     HAD00002 -
     HAD00003 -
     HAD00004 -
     HAD00005 -
     HAD00006 -
     HAD00007 -
     HAD00008 -
     HAD00009 -
     HAD00010 -
     HAD00011 -
     HAD00012 -
     HAD00013 -
     HAD00014 -
     HAD00015 -
     HAD00016 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

بزم شبانه :
تمام خليفه هاى معاصر امام فريفته و دلبسته سرگرمى ، خنياگرى و لهو و لعب بودندو شب هاى سياهشان با شراب ، آواز و مسخرگى همراه بود و كمترين اثرى از جديت و يادخدا در آنها وجود نداشت . على بن محمّد تنوخى قاضى بصره خليفه عباسى زمان خود را درشعرى چنين تصوير مى كند:

(( نشا بين طنبور وزق و مزهر
وفى حجر شاد او على صدر ضارب ))
((ميان طنبور، عود، شراب و در دامن خواننده اى يا بر سينه نوازنده اى بزرگ شد و پاگرفت )).
وقتى خليفه اين چنين ميان ساز و آواز رشد كند تكليف درباريان ، وزرا و مردم طبقاصل (( ((الناس على دين ملوكهم )) )) روشن مى گردد. همگان براى دست يافتن بهلذاتى از اين دست به رقابت با يكديگر برخاسته خود را هلاك مى كردند و از همه آرمانهاى اسلامى و اصول آن براى پاك زيستى و كارآمدى و سلامت دين وعقل و تن روى گردان شدند.
در اينجا به برخى از مظاهر اين زندگى سراسر مسخره ، فساد و تباهى اشاره اى مىكنيم :
گسترش شراب :
مى خوارى در آن زمان شيوع و قبولى تامّ يافت ومتوكل ، وزيران و درباريان به مى خوارگى پرداخته و در زندگى خويش ‍ جاى مهمىبدان اختصاص داده بودند و كمترين توجهى به تحريم آن در اسلام و كيفرهاى سختشنداشتند. ارزشمندترين ارمغان سبوهاى شراب بود كه تقديم خلفا مى گشت . عبداللّه بناحمد بن حمدون نديم از پدرش چنين نقل مى كند:
((همراه با ماءمون و معتصم در روم شرقى مى جنگيديم كه محمّد بن عبدالملك الزيّاتشرابى كهنه و عراقى همراه چند بيت زير براى ما هديه فرستاد:
(( ما ان ترى مثلى فتى
اندى يدا واعم جودا... )) (784)
((جوانمردى بخشنده تر و دست و دل بازتر از من هرگز نخواهى يافت زيرا دوستم را درسرزمينى سيراب مى كنم كه ريشه گياهان رطوبتى براى خود نمى يابند و همه جا خشكاست )).
((شرابى زرد و شفاف و بى درد گويا در كناره هايش قلاده هاى زرين است كه مىدرخشد. اگر از كمى آن گله مندى بيشتر خواهم فرستاد تا نگرانيت بر طرف شود)).
((اين شراب را برگير گويا تقدير چنين بوده كه همه لرزش و تموّج و چين و چروك آننصيب تو گردد و به ياد داشته باش كه همواره سپاسگزار اين نيكى من باشى )).
متوكل بيش از ديگر خلفا دلبسته و شيفته شراب بود، و بحترى طى اشعارى يكى ازمجالس مى خوارى او را چنين تصوير مى كند:
(( قلوب شجتهن الخدود الملائح
و ساق بدا كالصبح و الليل جانح ... )) (785)
((گونه ها و رخسارهاى تمكين و ساقى سيمين چون سپيده صبح دردل شب دل ها را مى لرزاند و بى قرار ساخت ، ساقى از خمى جام ها را لبريز مى كند كهدر روشنى مانند چراغ در دست ميبدان و نوشانندگان مى درخشد)).
((خون آنها تنها به اميد باده در حركت است و قلب هايشان در آرزوى آن مى تپد. در كنارخليفه نديمانى صادق و هم پيالگانى وفادار هستند و دستان او درحال جود و بخشش و گذشت است )).
متوكل بخش عمده زندگى خود را در ميان رقاصه ها و جام باده سر كرد و در اوج مستى وبى خبر از همه جا به قتل رسيد. اگر خليفه پرواى مى و مى خوارى نداشته باشد و ازشرب خمر - كه خداوند آن را حرام كرده - احساس گناه نكند تكليف ديگر اركان مملكت وعامه مردم مشخص است .
هرزه درايى
ياوه سرايى و شوخ چشمى در بيشتر دوران حكومت بنى عباس رايج بود و نه تنها دردربار بلكه در ميان طبقات مختلف مردم هرزه گويى و هرزه سرايى پديده اى آشكار بودو شاعران موضوعات سخيف و نادرست را موضوع شعر خويش قرار مى دادند. شاعرىابوبصير نام به خانه خدا رفته پس از حج و زيارت مرقد پيامبر به صفت رايج زمانباز گشت و مطالب آشفته اى را بهم پيوسته و چنين سرود:
(( اتينا بعدكم مكة
حجاجا و زوارا... )) (786)
((به مكه سفر كرديم و به حج و زيارت رفتيم ، اركان و پرده هاى حرم خدا را لمسكرديم و سپس به زيارت قبر پيامبر رفتيم . مردم كه مرا چنين ديدند گفتند: آيا بركتاينجا تو را شامل شد و آيا توبه اى كه در نظر داشتىحاصل گشت و حقيقتا به حق بازگشتى ؟!)).
((راه بازگشت را پيش گرفتيم تا آنكه به ((حيره )) نزديك شديم در آنجا شتربانمراه را گم كرد و حيران شد. ستاره ها پنهان شده بودند و سپيده در آستانه دميدن بود، پسگفتم : بارهايم را فرود آور و اهميتى به كسانى كه مى روند مده . فرود آمديم و باگذشته ها تجديد عهد و ميثاق كرديم و آرزوها و خواسته هاى پنهان خود را بر آورديم )).
((به ديرى در آمديم و با كشيش ، خمّار و ترسايى آهو مانند كه زنّارى به ميان بستهبود مصاحبت كرديم كه اگر بدو مهر مى ورزيدى و خوشرفتارى مى كردى همسايهخوبى بود و اگر به جنگ او مى رفتى جور و ستمش تو را به باد مى داد. پس باسوگندهاى خود چه مى كنى كه آتش را به آنها نزديك كردى (و توبه ات تباه شد))).
بى بند و بارى اين شاعر و به بازى گرفتن ارزش هاى اسلامى و زير پا نهادن آداباجتماعى منحصر به فرد نيست بلكه اين تنها يك نمونه است . به ياوه سرايى شاعرديگرى از همان دوره گوش فرا مى دهيم :
(( سقيا لشهر الصوم من شهر
عندى له ما شاء من شكر... )) (787)
((پر بار و مبارك باد ماه رمضان كه بسيار سپاسگزارش هستم . چه فراوان دوستانى كهدر شب هاى اين ماه بر آنان دست يافتم و شب ، آنان را از خانه هايشان بدر آورد. و امامىكه تا نيمه شب بيدار و منتظر او بودم و اگر مى دانست چه كسى در پس او به انتظارشمى باشد از خواندن نماز (وتر) دست مى كشيد و سراغم مى آمد)).
((و چه همراهانى كه در شب هاى قدر با اشتياق به ديدارت شتافتند و بر قدر، قدرىديگر افزودند. مردم با آرزوها و كارهاى نيك اين ماه را پشت سر گذاشتند و من با سنگينىگناه و تباهيم بر جا ماندم )).
در آن زمان گرايش عمومى شهروندان به طرف بى بند و بارى ، هرزه درايى و ياوهسرايى بود. خلفاى بنى عباس نيز با در افكندن خود در دامن فسق و فجور و سرگرمىآنان را بدين كارها تشويق مى كردند. در زندگانى و كاخ ‌هاى عباسيان اثرى از معنويت وحيات روحى يافت نمى شد. در اينجا بحث از دوران امام را خاتمه مى دهيم .
به سوى دوست
امام هادى - عليه السلام - از سركشان بنى عباس رنج و محنت هاى زيادى كشيد و در اين ميانمتوكل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلى گوى سبقت را از ديگران ربود و روى سلفخود را سفيد كرد. دستور داد حضرت را از مدينةالرسول به سامرّا منتقل كنند و ايشان را كاملا تحت نظر بگيرند و خانه شان را محاصرهكرده مانع ديدار شيعيان با ايشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفتگردند حتّى ايشان را در تنگنا و محاصره اقتصادى قرار داد و رساندن حقوق شرعيه وهدايا از داخل و خارج را به حضرت ممنوع كرد و متخلفان را عقوبتى سخت نمود. گاه بگاهنيز شرطه و ماءموران خود را دستور مى داد تا ناگهانى به خانه امام ريخته آنجا رابازرسى كنند به اميد آنكه سلاح و يا مدركىدال بر فعاليت ايشان عليه حكومت به دست آورد ليكن در اين حمله هاى شبانه جز كتاب هاىعلمى و ادعيه چيزى يافت نمى شد.
بعضى مواقع نيز فرمان مى داد تا حضرت را در هر حالتى هست به دربار آورند و دريكى از اين احضارها امام در حالى بر متوكل وارد گشت كه او مست ولايعقل در كنار جام ها و سبوهاى شراب و ميان گروه هاى خنياگر و رقاصه افتاده بود. امامبى توجه به موقعيت خطير و خطرات احتمالى بشدت او را سرزنش و ملامت نمود و بهنصيحت گويى و يادآورى قيامت پرداخت و فسق و فجور و مى خوارگى و بدكارگى او رامحكوم ساخت . متوكل كه دريافت حضرت هرگز شريك جرم او نمى گردد و همواره در صددحفظ و استوارتر كردن رشته اتصال به هستى بخش و خداى يگانه است برآشفت ودستور داد ايشان را در زندان محبوس سازند.
راويان نقل مى كنند كه شخصى از دهان حضرت شنيد كه مى فرمودند:
(( ((انا اكرم على اللّه من ناقة صالح ؛ )) من نزد خداوند از ((ناقه صالح ))گرامى تر هستم )).
سپس ايشان اين آيه را خواندند: (( ((تمتعوا فى داركم ثلاثة ايام ذلك وعد غير مكذوب)). )) (788)
((صالح بن كفار قوم خود گفت :) سه روز در خانه هايشان از زندگى بهره مند شويد(كه پس از آن عذاب الهى فرود خواهد آمد) و اين وعده اى درست و راست است )).
بيش از سه روز از اين ماجرا نگذشته كه متوكل به دست فرزندش منتصر به هلاكترسيد.(789)
رنج و مصيبت امام با نابودى دشمن كينه توز اومتوكل به پايان نرسيد بلكه همچنان حكومت عباسى شبانه روز ايشان را تحت مراقبتشديد داشت و انواع مشكلات را براى ايشان به وجود مى آورد و ترفندهاى جديد بكار مىبست زيرا ايشان مورد توجه و احترام مسلمانان بودند و بخش بزرگى از آنان حقانيت واولويت ايشان را براى خلافت مسلم و قطعى مى دانستند و حضرت را با سران شهوتران ،شكم باره ، زراندوز، حق ستيز و ستمگر عباسى طرف قياس ‍ نمى شناختند.
شايسته مى دانيم فصل آخر زندگى پر بار امام را با درنگ و آرامش پيگيرى كنيم وبعضى نكات آن را باز گوييم .
زهر در كام :
تحمل امام بر معتمد عباسى روز به روز سخت تر مى شد زيرا همه جا سخن ازفضل ، بزرگوارى ، تقوا و زهد ايشان بود و همگان حضرت را بر ديگر علماى مسلمين مقدممى داشتند. همه اينها قلبش را فشرده و چهره اش را سياه مى كرد و:
چو اندر تبارش بزرگى نبود
نيارست نام بزرگان شنود
معتمد كه همه راه ها را بسته مى ديد آخرين تير در تركش خود را -مثل پدران و اجدادش - بيرون كشيد و ناجوانمردانه و با نيرنگ حضرت را مسموم ساخت وبزرگترين جنايت را در اسلام به نام خود ثبت كرد. سمّ در امام كارگر شد و ايشان رابسترى كرد و آلام جسمانى بر رنج هاى روحى افزوده شد، شيعيان ، دوستان و سراندولت به عيادت ايشان مى آمدند، از جمله اين عيادت كنندگان ابو هاشم جعفرى شاعرآسمانى و زبان رساى اهل بيت و از نوادگان جعفر طيّار بود كه با مشاهدهحال حضرت متاءثر شد و گريست و قصيده اى سرود كه ابيات زير از آن مى باشد:
(( مادت الارض بى وادت فؤ ادى
و اعترتنى موارد العرواء... )) (790)
زمين به دور سرم چرخيد، چشمانم سياهى رفت ، قلبم فشرده و سنگين گشت ، تبدار شدم ،لرزش و اضطراب مرا فرا گرفت از اينكه شنيدم امام بيمار و نزار است و گفتم : همه جانو هستى ام فداى او باد. اماما! با بيماريت اسلام بيمار شد و ستارگان آسمان كم نورشدند و فرو نشستند. خيلى عجيب است شما كه درمان هر دردى هستيد بيمار شويد. شماشفابخش دردهاى دين و دنيا و زنده كننده مردگان و زندگان هستيد)).
اين اشعار نهايت حزن و اندوه و نگرانى ابو هاشم جعفرى را نشان مى دهد او در تب و تابامام مى سوزد و مشتاق فداكارى است و مى خواهد خود جان ببازد ليكن محبوب همچنان زندهبماند بيمارى و ناتوانى امام بزرگوار كه حقيقت دين است يعنى ناتوانى و بيمارىاسلام . از هول اين فاجعه ستارگان از گنبد آسمان كنده شده و سرگردانند، ابو هاشمشگفت زده مى پرسد: امام كه داروى هر دردى است و شفابخش هر بيمار، چگونه اسيرناتوانى و بيمارى مى شود؟!
تعيين وليعهد
امام قبلا امام حسن عسكرى را به عنوان وصى و امام پس از خود به خواص شيعه معرفىكرده بود ليكن در زمان بيمارى خود رسما، علنا و با صراحت ايشان را امام ، وصى ،جانشين و مرجع همه شيعيان پس از وفاتش تعيين كردند و خواستند تا عهده دار تكفين ونماز بر پدرشان و ديگر امور مربوط به ايشان گردند.
به سوى دوست :
مسموميت پيشرفت مى كرد و امام را دردى جانكاه فرا گرفته بود و مرگ بسرعت نزديك مىشد امّا حضرت در اين هنگام به طرف قبله دراز كشيده ومشغول تلاوت آياتى از قرآن شدند و در همان دم روح مباركشان به آسمان صعود كرد درحالى كه آميخته با آيات الهى بود. خداوند و خالق هستى و آفريدگارش روح پاك ، والاو تابناك ايشان را با خشنودى پذيرفتند و ملائكه بهاستقبال آمدند، سفر بزرگ ايشان دنيا را تيره كرد و آخرت را روشن ساخت . مردم خيربسيارى را از كشف دادند زيرا رهبر، مدافع حقوقشان و چهره بزرگ تاريخ را از دست دادهبودند.
غسل و كفن :
امام حسن عسكرى - عليه السلام - با قلبى مالامال از اندوه و سينه اى شرحه شرحه جسدمطهر پدر را غسل داد و كفن نمود و بر او نماز خواند سپس آماده تشييع گشت .
شهرى در سوگ
سامرّا از عظمت اين فاجعه تكان خورد و همه مردم براى دستيابى با افتخار و ثواب ورستگارى تشييع پيكر مقدس ‍ امام و امانت پيامبر و عصاره نبوت شتافتند و گرد خانهايشان حلقه زدند. مراكز دولتى و تجارى تعطيل شده بود و افراد خاندان بنى عباس ،سران دولت ، قاضيان ، لشكريان و ديگر صاحب منصبان ، پيشاپيش جسم طاهر امام براهافتاده بودند.
اندوه ، دوست و دشمن نمى شناخت و همگان خود را شريك اين مصيبت بزرگ مى دانستند وزبانشان به مدح و منقبت امام گويا بود. شهر سامرّا نهقبل و نه بعد از اين تشييع هرگز چنين مراسم پر شكوه و سوگ سراسرى به خود نديدهبود.
آخرين منزل
پس از تشييع ، پيكر امام را به خانه شان بازگرداندند تا همانجا به خاك بسپرند. امامحسن عسكرى با گونه هايى كه از اشك خيس شده بود و در ميان هاله اى از تكبير وتهليل مردم ، پدر را در مقبره خانوادگى جا دادند و جسدشان را با ارزش هاى والاىانسانى ، علم ، تقوا و صلاح در خاك نهان ساختند.
همين كه پيكر امام به خاك سپرده شد مردم سوگوار و تشييع كننده به طرف امام حسنعسكرى هجوم آورده و با معصيت و گرمى مراتب همدردى و تاءثر عميق خويش را نسبت بهفقدان پدرشان ابراز داشتند و امام همواره با ديگر اعضاى خانواده از همدلى و محبت آناناظهار تشكر نمودند.
سن حضرت
برخى منابع تصريح مى كنند كه امام هادى چهلسال عمر نمود.(791)
سال رحلت
حضرت در روز دوشنبه پنج شب مانده به پايان جمادى الا خر بهسال 254 ه - به شهادت رسيد. (792) البتهاقوال ديگرى نيز در اين مورد روايت شده است .
در اينجا سخن از زندگانى امام - عليه السلام - را به پايان مى بريم با اميد به اينكهاداى دينى كرده باشيم و بخشى هر چند كوچك از شخصيت بيكران و اقيانوس وجود آنحضرت را نشان داده باشيم .
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم بقدر تشنگى بايد چشيد

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation