بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زندگانی امام علی الهادی علیه السلام, علّامه محقق حاج شیخ باقر شریف قرشى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     footnt02 -
     HAD00001 -
     HAD00002 -
     HAD00003 -
     HAD00004 -
     HAD00005 -
     HAD00006 -
     HAD00007 -
     HAD00008 -
     HAD00009 -
     HAD00010 -
     HAD00011 -
     HAD00012 -
     HAD00013 -
     HAD00014 -
     HAD00015 -
     HAD00016 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

دعاهاى حضرت
نيايش هاى ائمه اطهار از جمله گرانقدرترين ميراث اسلامى بشمار مى رود و حاوىزيباترين و عميق ترين جلوه هاى دينى است كه ما در اينجا به برخى از جنبه هاى آنهااشاره مى كنيم :
1 - از جنبه اخلاقى :
اين دعاها بنيانگذار اصول اخلاق و روش سلوك و خودسازى است و مسائلى را مطرح مى كندكه شكوفايى و بيدارى شخصيت انسان را در پى دارد.
2 - از جنبه سياسى :
نيايش هاى ائمه ، سندهاى سياسى گويا و افشاگرانه اى است عليه ستمگرى هاى امويانو عباسيان ، با مراجعه به ادعيه ايشان است كه به عمق اختناق و سركوب اين حكومت هاىجائر پى مى بريم و در مى يابيم كه مردم آن روزگار چه كابوسى راتحمل مى كردند و وادار به انجام چه كارهاى ناخوشايندى مى شدند.
3 - از جنبه اعتقادى :
با تاءمل در اين دعاهاست كه عمق تعلق و پيوند امامان با مبداء هستى بخش به دست مى آيدو مى بينيم آنان با تمام ذرات وجود خويش ايمان به خدا را نوشيده و سرمست از باده عشقحق گشته بودند و خود را چيزى جز بندگان آن آستان نمى ديدند.
موارد فوق جنبه هاى خاصى از نيايش هاى ائمه است كه با مراجعه مستمر به آنها موارد وجنبه هاى ديگر نيز به دست مى آيد.
در اينجا بعضى از دعاهاى امام هادى را نقل مى كنيم هر چند كه بعضى از اين دعاها را دربحث عيادت ايشان نيز آورديم :
دعاى حضرت در سختى ها
هنگام سختى يا دشوارى ها و درخواست حاجت مهمى ، يا آنكه وقتى مشكلى براى امام پيش مىآمد حضرت دعاى شريف ذيل را مى خواندند. راويان در اين بارهنقل مى كنند كه :
حضرت قبل از خواندن دعا سه روز پياپى يعنى چهارشنبه ، پنج شنبه و جمعه را روزهمى گرفتند، در صبح روز جمعه پس از غسل به مسكينى صدقه مى دادند و سپس چهار ركعتنماز مى خواندند: در ركعت اول ، سوره حمد و يس ، در ركعت دوم ، سوره حمد و حم (دخان )،در ركعت سوم ، سوره حمد و واقعه و در ركعت چهارم ، سوره حمد و تبارك (ملك ) را تلاوتمى كردند و پس از فراغت از نماز دو دست نياز را به سوى آسمان بلند مى كردند و بااخلاصى تمام اين دعا (241) را مى خواندند:
(( بسم اللّه الرحمن الرحيم
((اللهم لك الحمد حمدا يكون احق الحمد بك ، و ارضى الحمد لك ، و اوجب الحمد لك ، واجبالحمد اليك ، و لك الحمد كما انت اهله ، و كما رضيته لنفسك و كما حمدك من رضيت حمده ، منجميع خلقك ، و لك الحمد كما حمدك به جميع انبيائك ، و رسلك و ملائكتك ، و كما ينبغىلعزك ، و كبريائك ، و عظمتك ، و لك الحمد حمداتكل الا لسن عن صفته و يقف القول عن منتهاه ، و لك الحمد حمدا لا يقصر عن رضاك ، و لايفضله شى ء من محامدك .
اللهم لك الحمد فى السراء و الضراء و الشدة و الرخاء، و العافية و البلاء، و السنينو الدهور، و لك الحمد على آلائك ، و نعمائك على ، و عندى ، و على ما اوليتنى ، و ابليتنىو عافيتنى ، و رزقتنى ، و اعطيتنى ، و فضلتنى و شرفتنى ، و كرمتنى ، و هديتنى لدينكحمدا لا يبلغه وصف واصف ، و لا يدركه قول قائل .
اللهم لك الحد حمدا فيما آتيته الى من احسانك عندى ، و افضالك على ، و تفضلك اياىعلى غيرى ، و لك الحمد على ما سويت من خلقى ، و ادبتنى فاحسنت ادبى منا منك لا لسابقةكانت منى ، فاى النعم يا رب لم تتخذ عندى ، و اى الشكر لم تستوجب منى ، رضيت بلطفك، و بكفايتك من جميع الخلق خلقا.
يا رب انت المنعم على ، المحسن ، المتفضل ، الجميل ،ذوالجلال و الاكرام ، و الفواضل و النعم العظام ، فلك الحمد على ذلك ، يا رب لمتخذلنى فى شديدة ، و لم تسلمنى بجريرة و لم تفضحنى بسريرة ، لمتزل نعماؤ ك عند كل عسر و يسر انت حسن البلاد و لك عندى قديم العفو...)). ))
((پروردگارا! سپاس و حمد تو را سپاسى شايسته تو، سپاسى پسنديده تو، سپاسىبايسته تو، سپاسى محبوب تو، سپاسى سزاوار تو آنچنانكه هستى و آنچنانكه براىخود مى پسندى و نيكانت تو را بدان گونه سپاس گفته اند از مخلوقات خودت .
پروردگارا! حمد و سپاس تو را سزاست آنگونه كه همه پيامبران ، رسولان وفرشتگانت تو را سپاس گفته اند و شايسته عزت ، كبريا و بزرگوارى و عظمت تو مىباشد.
پروردگارا! حمد تو را؛ حمدى كه بر زبان ها از وصف آن عاجز و گفتار از نهايت آندرمانده باشد و تو را حمد مى كنم حمدى كه تو را پسند افتد و از صفات تو نكاهد.
پروردگارا! در آسايش و سختى ، در تنگنا و گشايش ، در بهبودى و رنج و در همهروزگاران ، تو را سپاس مى گويم تو را سپاس مى گويم بر آنچه به من داده اى ازنعمت ها، بيمارى و بهبود از آن ، رزق و روزى ، فضيلت و شرف ، كرامت و هدايتم به دينت؛ سپاسى كه وصف آن به زبان نيايد و هيچ كلامى ابعاد آن را نتواند بيان كند.
پروردگارا! تو به من نيكى كردى و بر ديگرانم فضيلت بخشيدى و خلقتم را قريناعتدال نمودى و مرا به بهترين آداب مؤ دب ساختى و در اين كارها سابقه و پيشينه اى ازمن نزدت نبود بلكه همه را از باب لطف و منت كردى پس كدامين لطف و نعمت را در حق منندادى و كدام سپاس را بر گردن ندارم كه بجاى آورم . پروردگارا بر همه انعامت تو راسپاس ‍ مى گويم و به لطفت و بى نياز ساختيم از ديگران خشنودم .
خدايا! تو به من انعام كردى ، نيكى نمودى ، مرحمت داشتى ، برازنده اى ، شكوهمند و باكرامتى و صاحب بخشش هاى شگرفى ، پس تو را بر همه آنها سپاس مى گويم .
پروردگارا! مرا در سختى و تنگى فرو نگذاشتى و به گناهى مرا تسليم نكردى و بهخطاى پنهانى مرا رسوا نساختى ، همواره بخشش و عطايت در گشايش و دشوارى به من مىرسيد، تو آزمايشگر نيكى هستى و همواره مرا بخشوده اى .
پروردگارا! مرا از بينايى ، شنوايى و ديگر اعضاى و هر چه از من كه زمين را سنگين مىكند بهره مند ساز.
پروردگارا! نخستين سؤ ال ، حاجت ، درخواست ، خواهش و آنچه را كه بدان وسيله به تونزديك مى شوم صلوات و درود بر محمّد و آل محمّد است و از تو درخواست مى كنم بر او وآنان درود فرستى به والاترين نحوه اى كه دستور داده اى بر ايشان درود فرستند وبه بهترين وجهى كه تاكنون و تا روز قيامت كسى از بندگانت از تو درخواست كرده استو درخواست مى كند.
پروردگارا! برايشان درود فرست به شمار درود فرستندگان در گذشته و آينده ؛درودى پايدار همراه با رفعت و سرافرازى و فضيلت و بر تمام پيامبران و رسولانت وبندگان صالحت نيز درود فرست . درود و سلام خداوند بر محمّد وآل محمّد بيشمار باد.
پروردگارا! از بزرگوارى و بخشش تو آن است كه خواهان خود را نااميد نمى سازى ودرخواست او را اجابت مى كنى و هر كس را از تو چيزى نخواهد دشمن مى دارىحال آنكه هيچ كس جز تو چنين نيست . اميدوارى به رحمت و آمرزشت و اعتماد بهفضل و احسانت مرا بر آن داشت تا تو را بخوانم و از تو درخواست كنم و از تو خواستهام را طلب كنم .
پروردگارا! توجه به پيامبرت و نورت و صراط مستقيمى كه بندگان را بدان وسيلههدايت كردى و با پرتو او شهرها را زنده نمودى و او را به كرامت ويژه مخصوصگرداندى و با شهادت ، او را برترى بخشيدى و در زمان فترت پيامبران او رابرانگيختى ، پيشاپيش خواسته ام مى باشد (و او را شفيع خود قرار مى دهم ).
پروردگارا! من به عيان و نهان پيامبرت و نهاناهل بيت او كه آنان را از هر رجس و پليدى پاك كردى و آنان را مطهر ساختى ايمان دارم ...
پروردگارا! ميان من و ايشان در دنيا و آخرت جدايى نينداز و كردار و اعمالم را به وسيلهآنان مقبول و پذيرفته قرار ده .
پروردگارا! بندگانت را به خود راهنمايى كردى و گفتى (منزه و متعالى است آن ذات ).
(( ((و اذا ساءلك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون )). )) (242)
((اگر بندگانم از تو درباره من پرسيدند، پس من نزديكم و دعاى خواهان را اگر مرابخواند اجابت مى كنم پس طلب اجابت كنند و به من ايمان آورند، باشد كه هدايت شوند وراه يابند)).
و گفتى : (( ((قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّهيغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم )). )) (243)
((اى بندگانم كه بر خود اسراف و زياده روى كرده ايد از رحمت خدا نااميد نشويد كهخداوند تمامى گناهان را مى آمرزد بدرستى كه اوست بخشنده مهربان )).
و گفتى : (( ((و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون ؛ )) (244) و به تحقيق نوح مارا خواند و ما چه نيك پاسخگويانيم )).
آرى پروردگارا! تو بهترين خوانده شده هستى و بهترين خدايى و بهترين پاسخگو وتو گفتى :
(( ((قل ادعوا اللّه او ادعوا الرحمن اياما تدعوا فله الاسماء الحسنى )). )) (245)
((بگو ((اللّه )) را بخوانيد يا ((رحمن )) را هر كدام بخوانيد پس براى اوست نام هاىبهتر)).
پروردگارا! تو را به نام هايى مى خوانم كه بدانها پاسخ مى دهى و عطيه مى بخشى .
پروردگارا! با تضرع و درويشى تو را مى خوانم و دعا مى كنم دعاى كسى كه غفلت ، اورا تسليم كرد و نياز، او را فرسوده ساخته است . تو را مى خوانم چونان كسى كهدرمانده شده و به گناه خويش اعتراف كرده و تو را بخاطر آمرزش بزرگ و بخشش وپاداش عظيمت به دعا خواسته است .
پروردگارا! اگر كسى را به رحمت خود مخصوص گرداندى و به اطاعت اوامرت برخاستو هدف از خلقت خود را دانست و بر طبق آن عمل كرد تنها به توفيق و عنايت تو بدانمنزلت دست يافته است .
پروردگارا! اگر بنده اى به نيكى در حق ديگران به اميد جوايز و پاداش تو بپردازدآقاى من همه خواست و آمادگى من براى وصول به ديدار و پاداش تو بوده است پس از تومى خواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و خواسته و حاجت مرا برآورى ... (امام در اينجاخواسته خود را ذكر نموده و برآورده شدن آن را استدعا مى كرد) سپس ‍ مى افزود:
اى گرامى ترين بخشندگان و برترين احسان كنندگان بر محمّد وآل محمّد درود فرست و سينه بدخواه مرا تنگ ، زبانش ‍ را خاموش ، و چشمش را كور گردانو سرش را بكوب و او را به خود مشغول داشته آسيب و گزندش را به قدرت و توانخودت از من دور كن .
پروردگارا! اين مجلس را آخرين مجلسى كه تو را در آن با تضرع و لابه مى خوانمقرار مده و اگر آن را آخرين مجلس قرار مى دهى تمامى گناهانم را بيامرز و چيزى از آنوامگذار و دعايم را مستجاب ، عملم را پذيرفته و كلامم را ازاعمال نيكى قرار ده كه به سويت بالا مى آيند و مرا با پيامبر و برگزيده ات و ائمه -درود تو بر آنان باد - همراه ساز.
پروردگارا! من بدانان متوسل مى شوم و به وسيله آنان به درگاهت مى آيم پس اى ((ارحم الراحمين )) (بخشنده ترين بخشندگان ) دعايم را مستجاب كن و مرا از گناهانرهايى ده ... (امام سپس حاجت خود را نقل كرده به سجده مى افتاد و مى فرمود):
(( ((لا اله اللّه الحليم الكريم ؛ )) خدايى جز خداى بردبار، بزرگوار، والا وبزرگ نيست )).
(( ((لا اله الا اللّه العلى العظيم ؛ )) منزه است پروردگار آسمان هاى هفتگانه ، زمينهاى هفتگانه و پروردگار عرش ‍ عظيم )).
پروردگارا! من از كيفرت به گذشت تو، از خشمت به خشنوديت و از خودت به تو پناهمى آورم ، نمى توانم تو را ستايش ‍ كنم يا ثنا گويم ، تو همان هستى كه خود را ثناكرده اى ، زندگيم را افزايشى در هر نيكى و مرگم را رهايى و آسودگى از هر شرّىبرايم قرار ده .
اى اميد و مايه اعتماد من ، نور چشمانم را طاعت خودت قرار ده و چهره ام را پس از آنكه برايتسجده كرد به آتش ‍ سوزان .
آقاى من مرا بر تو منتى نيست اين تويى كه بر من منّت دارى پس به ناتوانى من ونازكى پوستم رحمى كن و مشكلات دنيوى و اخروى مرا كفايت كن و همراهى پيامبر (( -صلى اللّه عليه و آله - )) و اهل بيتش - عليهم السلام - را در درجات بهشت نصيبمفرما...
اى نور نور (اى همه نور) اى گردانده امور، اى بخشنده ، اى بزرگوار، اى يكتا، اىيگانه ، اى بى نياز اى آنكه نزاده است و نمى زايد و او را همسرى نيست ، اى تنها، او چنيناست و ديگرى جز او چنين نيست ، اى آنكه در آسمان هاى بلند و زمين هاى پايين تر كسى جزاو خدا نيست ، اى عزت دهنده هر ذليل و اى خوار كننده هر عزيز به عزت و جلالت سوگندكه صبرم به پايان رسيد (و طاقتم طاق گشت ) پس بر محمّد وآل محمّد درود فرست و رنج و اندوهم را برطرف كن ...)).
كدام روا و روح ملكوتى و فرشته اى چونان روح امام هادى اين چنين روحانيت انبيا و قداستاوصيا را نشان مى دهد و تعلق محض را به خالق هستى و بخشنده زندگى مى رساند.
امام در اين ادعا به او (( انقطاع الى اللّه )) مى رسد، سررشته تمام حوادث را دردست قدرت خداوند مى بيند، بدو پناه مى برد و از او نيرو مى گيرد وتوكل حقيقى را بيان مى كند.
اين دعا علاوه بر جنبه هاى اخلاقى و اعتقادى ، حاوى حسن طلب و ظرافت ادب مى باشد.
دعاى حضرت هنگام خفتن
حضرت هنگامى كه مى خواست بخوابد يا از خواب برخيزد اين دعاى شريف را مى خواند:
(( ((لا اله الا الحى القيوم ، و هو على كل شى ء قدير، سبحان اللّه رب العالمين و الهالمرسلين ، و سبحان اللّه رب السموات السبع و ما فيهن ، و رب الا رضين السبع و مافيهن ، و رب العرش العظيم ، و سلام على المرسلين ، و الحمد اللّه رب العالمين ...)).))
((خدايى جز پروردگار زنده و پاينده نيست و اوست تواناى بر هر چيز، منزّه استخداوند، پروردگار جهانيان و خداى رسولان و منزّه باد خداوند، پروردگار آسمان هاىهفتگانه و آنچه در آنهاست و پروردگار طبقات هفتگانه زمين و آنچه در آنهاست وپروردگار عرش (و جايگاه ) عظيم و سلام بر فرستادگان الهى و حمد و سپاس خداى راپروردگار گيتى )).
امام در اكثر اوقات اين دعا را تكرار مى نمود و اين نشانه نهايت تعلق و پيوند حضرت باخداوند است .
دعاى اعتصام
حضرت هنگام اعتصام و چنگ زدن به قدرت لايزال الهى ، اين دعاى شريف را مى خواند:
(( ((يا عدتى عند العدد، و يا رجائى و المعتمد، و يا كهفى و السند، و يا واحد يا احد،يا قل هو اللّه احد، اساءلك بحق من خلقته من خلقك ، و لمتجعل فى خلقك مثلهم احدا ان تصلى عليهم ...)). ))
((اى نيرو و قوت من در برابر قدرت ها، و اى اميد و پشتيبان من ، و اى پناهگاه و حفاظ من ،اى يكتا اى آنكه گفتى : اوست خداى يكتا، به حق بهترين آفريدگانت كه كسى را مانند آنمنزلت نداده اى ، از تو مى خواهم تا بر آنان درود فرستى ...)).
اين دعا پيوند ناگسستنى حضرت را با خداوند و نهايت اعتصام و انقطاع به سوى سببساز را نشان مى دهد.
دعاى حضرت در پناه جستن از شيطان
امام هادى با اين دعا از شرّ شيطان رجيم به خداوند پناه مى برد:
(( ((بسم اللّه الرحمن الرحيم ، يا عزيز، العز فى عزه ، يا اعز عزيز فى عزه و ياعزيز اعزنى بعزك ، و ايدنى بنصرك ، و ادفع عنى همزات الشياطين و ادفع عنىبدفعك و امنع بصنعك ، و اجعلنى من خيار خلقك ، يا واحد، يا احد، يا فرد، يا صمد...)).))
((اى عزيز و ارجمند، عزت در عزت تو مى باشد، اى ارجمندترين گراميان در عزت خويش، اى عزيز به عزت خود عزتم ده ، و به پيروزيت تقويتم كن و وسوسه هاى شيطان رااز من دور گردان و با قدرت خود از من حفاظت نما و مرا از بهترين خلقت قرار ده ، اى يكتا،اى يگانه ، اى تنها، اى بى نياز...)).
دعاى ارجمند
از جمله دعاهاى پر مايه و بزرگ حضرت دعاى زير است كه طبرسى به سند خود ازابوهاشم ، داوود بن قاسم جعفرى نقل مى كند كه گفت : يكى از شيعيان حضرت ، طى نامهاى از ايشان خواستار دعايى شد و امام دعاى زير را برايش ‍ نوشت :
(( ((يا اسمع السامعين ، و يا ابصر المبصرين ، و يا انظر الناظرين ، و يا اسرعالحاسبين و يا ارحم الراحمين ، و يا احكم الحاكمينصل على محمّد و آل محمّد، و اوسع لى فى رزقى ، و مد لى فى عمرى ، و امنن على برحمتك، و اجعلنى ممن تنتصر به لدينك و لا تستبدل بى غيرى ...)). )) (246)
((اى شنواترين شنوايان و اى بيناترين بينايان و اى نگرنده ترين نگرندگان و اىسريع ترين حسابرسان و اى بخشنده ترين بخشندگان و اى استوارترين حكمرانان وحكيم ترين آنان ، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در روزى ، مرا گشايشى ده و عمرم راافزون كن و به رحمت خود بر من منت گذار و مرا از كسانى قرار ده كه به وسيله آنان دينخود را يارى مى كنى و ديگرى را جايگزين من مكن ...)).
در بالا بخشى از دعاهاى حضرت - عليه السلام - رانقل كرديم و برخى ديگر را در بحث هاى آينده كتاب خواهيم آورد.
مناجات حضرت
امام هادى - عليه السلام - در دل تيره شب با خداوندمتعال به رازگويى و مناجات مى پرداخت و با دلى شكسته ، روحى آرام و مطمئن ،فروتنانه با دوست ، حديث آشنايى مى گفت . در اين زمينه به آوردن موارد زير كه ازحضرت نقل شده است اكتفا مى كنيم :
1 - حضرت در مناجات خود مى گفت :
(( ((الهى مسى ء قدر ورد، و فقير قد قصد، لا تخيب مسعاه ، و ارحمه و اغفر له خطاه...)). )) (247)
((پروردگارا! بدكارى به سوى تو آمد و تهيدستى قصد آستان تو كرد، كوشش او راتباه مكن و (او را نوميد مساز) او را ببخش و از خطايش درگذر...)).
2 - از مناجات ايشان است :
(( ((الهى صل على محمّد و آل محمّد، و ارحمنى اذا انقطع من الدنيا اثرى و محى منالمخلوقين ذكرى ، و صرت فى المنسيين كمن ننسى ، الهى كبر سنى ، و رق جلدى و دقعظمى ، و نال الدهر منى ، و اقترب اجلى ، و نفذت ايامى ، و ذهبت شهوانى و بقيت تبعاتى، الهى ارحمنى اذا تغيرت صورتى ...)). )) (248)
((پروردگارا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا ببخش آن زمانى كه اثرم از اين دنياقطع مى شود و نام من از صفحه روزگار خارج مى شود و جزء فراموش شدگان مى گردم.
پروردگارا! سالمند گشتم و پوستم نازك و استخوانم نرم شد، روزگارم بسر آمد ومرگم نزديك گشت و روزهاى عمرم سپرى شد، طاقت و توان من برفت ، شهواتم فرونشست و فرجام بد و پيامد آن برايم ماند.
پروردگارا! هنگامى كه چهره ام دگرگون مى شود مرا ببخش ...)).
3 - حضرت با اين نيايش با خداوند رازگويى مى كرد:
(( ((الهى تاهت اوهام المتوهمين و قصر طرف الطارفين ، و تلاشت اوصاف الواصفين ، واضمحلت اقاويل المبطلين عن الدرك لعجيب شاءنك ، او الوقوع بالبلوغ الى علوك فانتفى المكان الذى لا يتناهى ، و لم تقع عليك عيون باشارة ، و لا عبارة ، هيهات ثم هيهات يااولى ، يا وحدانى ، يا فردانى ، شمخت فى العلوبعز، و ارتفعت من وراءكل غدرة و نهاية بجبروت الفخر...)). )) (249)
پروردگارا! از دريافت شاءن و شكوه والا و عجيبت پندارهاى خيالبافان ، گمراه گشت وچشم و بينايى بينندگان از راه باز ماند و اوصاف توصيف گران از هم گسيخت ، وادعاهاى مبطان تباه گشت .
پروردگارا! كسى را ياراى درك فرّ شكوه والايت نيست زيرا تو در مكان لايتناهى هستى وهيچ چشمى را توان ديدن تو و يا عبارتى را توان تعريف تو نيست ، هيهات ، هيهات ! (چهبسيار دور است ادراك ما از حقيقت وجودت ) اى قبل از همه ، اى يگانه ، اى بى همتا تو دراوج عزت خود مستغرق هستى و از هر حد و نهايتى فراتر هستى و با جبروت و افتخارت ازهمه بيشى ...)).
زيارات حضرت براى ائمه (ع )
حضرت امام هادى - عليه السلام - با زيارات خاصى پدران و اجداد گرامى خويش رازيارت مى كرد و مجموعه گرانبهايى از ايشان بدين ترتيب به دست ما رسيده است . اينمجموعه دربردارنده دلايل استوارى بر حقانيت ائمهاهل بيت و احقيت آنان نسبت به خلافت اسلامى و اسناد مهمى دربارهفضائل و مناقب و عظمت آنان مى باشد. در اينجا به بعضى از زيارات حضرت اشاره مىكنيم :
زيارت جامعه :
اين زيارت از مشهورترين ، برترين و شناخته شده ترين زيارات ائمه اطهار - عليهمالسلام - بشمار مى رود و شيعيان اهل بيت به اين زيارتاقبال خاصى نشان داده و به حفظ آن و زيارت ائمه با آن مخصوصا در روزهاى جمعهپرداختند و ما به اختصار از آن بحث مى كنيم .
صحت سند زيارت :
صحت سند اين زيارت به درجه قطع و يقينى بودن رسيده است و شيخ الطائفه طوسى در(( ((التهذيب ))، )) رئيس المحدثين صدوق در (( ((الفقيه )) )) و ديگران آنرا نقل نموده اند. علامه مجلسى درباره اين زيارت مى گويد:
((اين زيارت داراى بهترين سند، عميق ترين مفهوم ، فصيح ترين الفاظ، بليغ ‌ترينمعنى و عالى ترين شاءن است و از جمله بهترين زيارت بشمار مى رود)).(250)
اين زيارت را محمّد بن اسماعيل برمكى از موسى بن عبداللّه نخعىنقل كرده است . به سخن او گوش فرا مى دهيم تا از زبان خودش بشنويم كه مى گويد:به على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابىطالب - عليهم السلام - عرض كردم : يابن رسول اللّه ! مرا كلامى نيك ، رسا و بسيارشيوا بياموز تا آنكه هر وقت خواستم يكى از شما را زيارت كنم آن را به زبان آورم .
حضرت فرمود: هنگامى كه به در (حرم ) مى رسى در حالى كهغسل دارى توقف كن و شهادتين را به زبان آور پس ‍داخل شو، همينكه قبر را ديدى ، بايست و سى مرتبه (( اللّه اكبر )) بگو، سپس باآرامش و متانت گام هاى كوتاهى بردار و كمى راه برو و بعد بايست و سى مرتبه خداوندمتعال را تكبير بگو. سپس به قبر نزديك شو وجهل مرتبه تكبير بگو كه مجموعا يكصد تكبير مى شود، سپس حضرت امام هادى - عليهالسلام - متن زيارت جامعه را به او تعليم داد.(251)
شيوايى رسالت :
زيارت جامعه از استوارى ، بزرگى بيان و فصاحت شگفت انگيزى برخوردار است و باالفاظ عذب و شيرين ، مزين و آراسته شده است به علاوه آنكه زيباترين تعابير و دقيقترين معانى و مفاهيم را بيان مى كند، همه اين موارددليل و آيه روشنى است بر آنكه متن اين زيارت از طرف معصوم - عليه السلام - صادرشده است .
به عقيده علماى فن نشانه خبر صحيح آنست كه در بالاترين مراتب رسايى و شيوايى وابداع بوده باشد زيرا ائمه اطهار كان و معدن بلاغت و فصاحت بوده اند و آنانند كهقواعد و اصول سخنورى و سخن سنجى را بنيان نهادند و صدف را ازسفال جدا كردند لذا سخنانشان لاجرم در قله فصاحت و بلاغت قرار دارد.
شرح هاى اين زيارت :
علماى شيعه اهتمامى بى مانند در راه شرح اين زيارت بخاطر مطالب والاى آن و اسراردست نيافتنى و فوق العاده آن و مباحث تازه آن ، صرف كردند كه ما به برخى از اينشرح ها اشاره مى كنيم :
1 - شرح زيارت جامعه كبيره ، از علامه شيخ احمد بن زين الدين بن ابراهيم احسائى كهشرحى است بزرگ و مفضل .
2 - شرح زيارت جامعه ، از محمّد تقى بن مقصود مجلسى (پدر علامه مجلسى ).
3 - شرح زيارت جامعه ، از سيد حسين بن سيد محمّد تقى همدانى به زبان فارسى .
4 - شرح زيارت جامعه ، از سيد عبداللّه بن سيد محمّد رضا شبّر حسينى به نام ((الانوار اللامعه . ))
5 - شرح زيارت جامعه ، از سيد على نقى حائرى .
6 - شرح زيارت جامعه ، از شيخ محمّد على رشتى نجفى .
7 - شرح زيارت جامعه ، از سيد محمّد بن محمّد باقر حسينى .
8 - شرح زيارت جامعه ، از سيد محمّد بن عبدالكريم طباطبائى بروجرودى . (252)
اينها بعضى از شرح ها و تعليقات زيارت جامعه كبيره است كه به خوبى اهميت آن را مىرساند و ما بخاطر گسترش و وجود اين زيارت تقريبا در همه كتب ادعيه از ذكر آنخوددارى مى كنيم زيرا اين زيارت صدها بار بطورمستقل يا در ضمن كتب دعا و زيارت چاپ شده است .
زيارت غدير
يكى از مهمترين زيارت ائمه اطهار نزد شيعه اثنى عشرى ((زيارت غدير)) است كهبدان اهتمامى شايان مبذول داشته اند زيرا آن راسمبل روزى ، جاودانه در دنياى اسلام مى دانند؛ روزى كه در آن پيامبر اكرم (( - صلىاللّه عليه و آله - )) سرنوشت آينده امت را رقم زد و على - عليه السلام - را به عنواناميرالمؤ منين و جانشين پس از خود و خليفه مسلمين به همگان معرفى نمود و لباس خلافت وامامت بر تن او آماده كرد (و او را به تاج امامت و خلافت آراست ).
شيعه اماميه اين روزها را عيد مى داند زيرا روز غدير سرچشمه اصلى اعتقادات آنان بشمارمى رود و آنان از آغاز تاريخشان تاكنون همه ساله در اين روز تاريخى ، مرقد امام رازيارت نموده و در آنجا تجديد بيعت مى كنند و ميثاق دوستى خود را محكم تر مى سازند.
در آن سال كه معتصم خليفه عباسى امام هادى - عليه السلام - را از مدينه به سامرا فراخواند ايشان به زيارت جدشان اميرالمؤ منين رفته و همين زيارت را كه از زيباترين وبرترين زيارات است در آن آستان مقدس خواندند (253) و در آن ازفضايل اميرالمؤ منين و مشكلات سياسى و اجتماعى كه ايشان را آزرده كرده بود سخنگفتند.
در اينجا شايسته مى بينيم به پاره اى از فقرات اين زيارت كه از حماسه هاىاهل البيت - عليهم السلام - بشمار مى رود اشاره اى داشته باشم :
1 - امام هادى - عليه السلام - در زيارت غديريه خودنقل مى كند كه جدش اميرالمؤ منين - عليه السلام - نخستين گرونده به اسلام و ايمانآورنده به خدا بود و اولين كسى بود كه دعوت پيامبر را به شريعت جديد پذيرفت .حضرت در خطاب به جدشان مى فرمايد:
(( ((و انت اول من آمن باللّه و صلى له ، و جاهد، و ابدى صفحته فى دار الشرك ، والارض مشحونة ضلالة و الشيطان يعبد جهرة ...)). ))
((و تو نخستين كسى بودى كه به خدا ايمان آورد و براى او نماز خواند و جهاد كرد و درسرزمين و خانه شرك از باطل روى گردان شد در حالى كه زمين انباشته از گمراهى بودو شيطان آشكارا پرستيده مى شد...)).
اخبارى كه اميرالمؤ منين را اولين كسى كه ايمان آورد و مسلمان گشت و نداى خدا را پاسخىدرخور داد و به دين الهى گرويد، مى داند به حد تضافر رسيده است . طبرى به سندخود از ابن اسحاق نقل مى كند كه گفت :
((اولين مردى كه به رسول اللّه (( - صلى اللّه عليه و آله - )) ايمان آورد و دعوتحق را تصديق نمود على بن ابى طالب - عليه السلام - بود كه در آن هنگام دهسال داشت )).(254)
طبرانى نيز به سند خود از ابوذر نقل مى كند كه گفت :رسول اللّه (( - صلى اللّه عليه و آله - )) دست على - عليه السلام - را به دستگرفت و فرمود:
(( ((هذا اول من آمن بى ، و اول من يصافحنى يوم القيامة ...)). )) (255)
((اين (مرد) اولين كسى است كه به من ايمان آورد و نخستين كسى خواهد بود كه روز قيامتبا من مصافحه مى كند و (دستم را مى فشارد)...)).
همچنين پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - )) به عايشه فرمود:
(( ((هذا على بن ابى طالب اول الناس ايمانا؛ )) (256) اين على بن ابى طالباست نخستين شخصى كه ايمان آورد)).
و اخبار بى شمار ديگرى كه اين حقيقت را بيان مى كند.
2 - امام هادى - عليه السلام - در اين زيارت از پيكار و جهاد جدشان اميرالمؤ منين - عليهالسلام - و شجاعت و دلاورى و پايداريش در جنگ ها چنين مى گويد:
(( ((و لك المواقف المشهودة ، و المقامات المشهورة ، و الايام المذكورة يوم بدر، و يومالاحزاب اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر، و تظنون باللّه الظنونا، هنالك ابتلىالمؤ منون ، و زلزلوا زلزالا شديدا، و اذ يقول المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض ماوعدنا اللّه و رسوله الا غرورا و اذ قالت طائفة منهم يااهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا و يستاذن فريق منهم النبى يقولون ان بيوتنا عورة و ما هىبعورة ان يريدن الا فرارا)) (257) و قال اللّه تعالى : ((و لما راءى المؤ منونالاحزاب ، قالوا: هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الا ايمانا وتسليما)) (258) فقتلت عمرهم و هزمت جمعهم ...)).
((ايستادگى هاى نمايان و رشادت هاى آشكار و روزهاى به ياد ماندنى جنگ ((بدر واحزاب )) تو را زبانزد تاريخ ساخته است در آن هنگام كه چشم ها خيره شد و جان ها بهگلو رسيد و به وعده خدا گمان هاى مختلف برديد، در آنجا مؤ منان امتحان شدند و سختمتزلزل گرديدند و منافقان و آنانكه در دلشان شك و ريب بود با يكديگر مى گفتند: اىاهل يثرب ديگر شما را جاى ماندن نيست پس باز گرديد و گروهى از آنان براى رفتن ازپيامبر اجازه خواسته مى گفتند: خانه هاى ما ديوار و حفاظى ندارد در صورتى كه دروغمى گفتند و مقصودشان جز فرار از جبهه جنگ نبود، و خداوندمتعال درباره اين ايام فرمود: ((و مؤ منان چون احزاب و نيروهاى كفر را ديدند گفتند: اينهمان چيزى است كه خدا و رسولش به ما وعده داده است و خدا ورسول راست گفته اند و بر ثبات و ايمان و انقياد ايشان افزوده شد)).
و تو در آن روز، عمرو (بن عبدود) آنها را كشتى و جمعيت آنان را پراكندى و خدا آن كافرانرا با خشم سركوفته و آرزوهاى بر باد رفته باز گرداند و چيزى نصيبشان نساخت وخداوند مؤ منان را از رنج كارزار بياسود كه خدا را بر عالميان اقتداركامل است .
(يكى ديگر از پايمردى هاى تو) در جنگ ((احد)) است كه مسلمانان روزى به هزيمتگذاشته بودند و به كسى توجه نداشتند و پيامبر همچنان در پى آنان ايشان را فرا مىخواند تو در آن هنگام با شمشيرت مشركان را از نزديك شدن به پيامبر باز مى داشتى وآنان را به چپ و راست پراكنده مى ساختى تا آنكه خداوند آنان را با سرافكندگى وترس ‍ از شما دور كرد و فراريان را به كمك تو به پيروزى رساند.
(يكى ديگر از روزهاى سخت و به ياد ماندنى تو)) جنگ ((حنين )) است كه خداوند دربارهآن مى فرمايد:
(( ((اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا، و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتممدبرين ، ثم انزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤ منين )). )) (259)
((و ياد آريد جنگ حنين را كه مغرور بسيارى لشكر اسلام شديد و فريفته جمعيت زياد خودگشتيد ليكن اين انبوهى ، سودى به شما نرساند و زمين با فراخى خود بر شما تنگ شدسپس شما پا به فرار گذاشتيد پس از آن خداوند سكينه و وقار خود را بر پيامبرش و مؤمنان نازل ساخت )).
مؤ منان ، تو و همراهانت ، و عمويت بوديد كه فراريان را فرا مى خواند و بانگ برداشتهبود: اى اصحاب سوره بقره ، اى اهل بيعت شجره (اشاره به بيعت رضوان ) تا آنكهفراريان باز گشتند و تو بدون نياز به آنها و به تنهاى از عهده پيكار و دفاع ازپيامبر برآمدى و گريختگان با نااميدى از پاداش و اميد بهفضل الهى مبنى بر وعده جزاى خير كه مى فرمايد:
(( ((ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء؛ )) (260) سپس خداوند پس از آن برهر كه بخواهد توبه مى كند و توبه اش را مى پذيرد)).
به گردت جمع شدند و تو به درجه والاى صبر و استقامت رسيدى و بزرگترين پاداشرا دريافت كردى .
(در جنگ خيبر نيز حماسه هاى جاودانى را تو آفريدى ) و روز ((خيبر)) كه خداوند ضعفو زبونى منافقان را آشكار ساخت و دنباله كافران را قطع نمود - و سپاس خداى راپروردگار عالميان - در حالى كه قبلا وعده داده بودند و با خدا عهد بسته بودند كه بهدشمن پشت نكنند و بدرستى كه در برابر عهد خدا مسؤول خواهند بود.(261)
سپس حضرت مى افزايد: تو همراه پيامبر در تمام جنگ ها و غزوات حضور داشتى و پرچمرا در برابر او برافراشته با شمشير پيشاپيش حضرت ، دشمنان را فرو مى كوفتىعلاوه بر اينها حزم و دورانديشى تو مشهور است و بصيرت و بينشت تو را درمراحل حساس و دشوار مسلط و امير بر شرايط قرار مى داد و چيزى بر تو چيره نمى گشت...)).
امام على - عليه السلام - در تمام مراحل و شرايط حساس و دشوار يكسره به دفاع ازاسلام پرداخت و به دشمنان درس هاى فراموشى نشدنى آموخت و با شمشير خود سرانشرك و الحاد را نابود ساخت و اگر تلاش ها و پيكارهاى حضرت نبود تنها از اسلام نامىباقى مى ماند و پس .
3 - هنگامى كه قريش تصميم گرفت پيامبر اكرم را شبانه بهقتل برساند حضرت على - عليه السلام - داوطلبانه در رختخواب پيامبر ماند و بدينترتيب ايشان نخستين ((فدايى اسلام )) است كه با جان خود از پيامبر اكرم حفاظت كرد.امام هادى اين نكته را در فرازى از زيارت خود بدين گونه يادآور مى شود:
(( ((و اشبهت فى البيات على الفراش الذبيح عليه السلام اذ اجبت كما اجاب ، و اطعتكما اطاع اسماعيل صابرا محتسبا اذ قال له : يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحكفانظر ماذا ترى قال : يا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء اللّه من الصابرين ...)))) (262)
((يا على ! تو در ماندنت در رختخواب پيامبر ماننداسماعيل ذبيح گشتى زيرا مثل او پاسخ دادى و چوناسماعيل با صبر و خويشتن دارى اطاعت كردى ،اسماعيل در پاسخ سؤ ال پدر كه گفت : ((پسركم در خواب مى بينم كه او را ذبح مىكنم پس بنگر تا چه گويى ، گفت : اى پدرم هر چه به تو دستور داده شده انجام ده ((ان شاء اللّه )) مرا از صابران خواهى يافت . تو نيز همينكهرسول اكرم دستور داد در جايگاهش شب را بسر برى و بر جاى او بخوابى و با جانت ازاو حفاظت كنى ، با سرعت پاسخ مثبت دادى و مطيعانه دستورش را بجاى آوردى و خود را آمادهشهادت كردى ، پس خداى متعال اطاعت و تسليم تو را ستود وعمل نيكت را بر همگان آشكار ساخته و گفت :
(( ((و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ؛ )) (263) برخى از مردماندر راه رضاى خدا از جان خود درگذرند)).
بيتوته امام اميرالمؤ منين در خانه و جاى پيامبر اكرم (( - صلى اللّه عليه و آله - ))از بزرگترين و حساسترين عمليات پيكارگرانه و فداكارانه بشمار مى رود زيراحضرت با اين حركت شهادت طلبانه ، اسلام را از بزرگترين خطر نجات داد و نقشهشوم مشركان را نقش بر آب ساخت و اين چنين بود كه حضرت ، همه هستى خود را در راهاسلام و براى اعلاى كلمه توحيد هديه كرد.
4 - امام در اين زيارت برخى از ويژگى هاى نمونه جدشان اميرالمؤ منين را بيان كرده ومى فرمايد:
(( ((شهد انك لم تزل للهوى مخالفا، و المتقى محالفا، و على كظم الغيظ قادرا، و عنالناس عافيا غافرا، و اذا عصى اللّه ساخطا، و اذا اطيع اللّه راضيا، و بما عهد اليك عاملاراعيا لما استحفظت ، و حافظا لما استودعت ، مبلغا ما حملت ...)).
((گواهى مى دهم كه تو همواره با هواى نفس مخالف ، با تقوا هم پيمان و ملازم ، و برمردم بخشنده و درگذرنده بودى . هنگامى كه خداوند را عصيان مى كردند خشمگين مىگشتى و آن وقت كه خدا اطاعت مى شد خشنود مى شدى و پايبند وعامل به عهد خداوندى بودى و امانتدار، و مبلغ آنچه داده شده بودى و انتظار وعده الهى رامى كشيدى . و گواهى مى دهم كه تقيه تو از ترس و خوددارى از بازپس گرفتن حقتناشى از هراس و جزع نبود و اجتناب از برخورد با غصب كنندگان حقوقت از ناتوانىناشى نمى شد و براى فريب دادن ، به خلاف رضاى خدا اظهار خرسندى نكردى و ازاينكه در راه خدا تو را مصيبتى پيش آيد باك نداشتى .
گواهى مى دهم هرگز از خودت ضعف و سستى نشان ندادى و درمانده نگشتى بلكه هموارهمراقب و هوشيار بودى (( معاذ اللّه ! )) كه چنين بوده باشى بلكه اگر به توستمى رسيد جزاى آن را از خدا خواستى و كار خود را به او واگذار نمودى ...)).
در اين بندها حضرت به برخى از ويژگى هاى اخلاقى جدشان و نمونه هاى عالى خوى ومنش مجسم در وجودشان بدين گونه اشاره مى كند كه از جمله مى توان صفات زير را نامبرد:
1 - مخالفت حضرت با هواى نفس تا آنجا كه هيچ امرى را بر طاعت و رضاى خدا مقدم نمىداشت .
2 - هم پيمانى با تقوا: حضرت تمامى گرايش هاى نيك را در خود جمع آورده و هر آنچهايشان را به خداوند نزديك مى ساخت انجام مى داد.
3 - فرو بردن خشم .
4 - گذشت و بخشش ايشان نسبت به متجاوزان به حق خويش .
5 - خشم و غضب نسبت به كسانى كه عصيان مى ورزيدند و از راه دين منحرف مى شدند.
6 - خوددارى حضرت از بازپس گرفتن حقشان برخاسته از سستى و ناتوانى نبود،بلكه هدف ايشان رعايت مصلحت اسلام بشمار مى رفت .
امام هادى در دنباله زيارت خويش با اميرالمؤ منين چنين گفتگو مى كند:
((سختى ها تو را باز نمى داشت و در تنگناها هرگز سست نمى شدى و از پيكار بافريب و تجاوز باز نمى ايستادى ...)).
يكى از آشكارترين صفات حضرت ، استوارى و پايدارى ايشان بود كه چون كوهى دربرابر مشكلات و حوادث ناگوار مى ايستادند و چيزى ايشان را از تلاش و فعاليت بهنفع اسلام و نبرد با تجاوز و دروغ پردازان مانع نمى شد.
امام هادى همچنان صفات جدشان را بر شمارند و مى گويند:
((اين توئى كه مى گويى : گرد آمدن مردم اطرافم بر عزّت و نيرومنديم نمى افزايدو پراكندگى آنان نيز مرا هراسان نمى كند و اگر همه مردم مرا واگذارند...)).
يكى ديگر از ويژگى هاى بارز حضرت پايبندى به حق و عدالت بود كه مانع توجهايشان به چيز ديگرى مى شد. امام در همه حال حقيقت را مد نظر داشت و مظاهر فريبنده جامعه، انديشه ايشان را به خود مشغول نمى داشت ، اگر تمامى مردم به هوادارى از حضرت مىپرداختند كمترين احساس عزّت و غرورى نمى كردند و اگر هم همگان پشت مى كردند امامبيمناك نمى گشت و آنچه در همه حال دغدغه خاطر امام بشمار مى رفت اشاعهعدل و گسترش حق ميان مردم بود.
5 - اين زيارت همچنين به حادثه غدير و بيعت مسلمانان با اميرالمؤ منين به عنوان امام وخليفه آنان مى پردازد و امام هادى مى فرمايد:
(( ((ان شاء اللّه تعالى استجاب لنبيه صلى اللّه عليه و آله فيك دعوته ، ثم امرهباظهار ما اولاك لا مته اعلاء لشاءنك ، و اعلانا لبرهانك ، و دحضاللاباطيل ، و قطعا للمعاذير فلما اشفق من فتنة الفاسقين ، و اتقى فيك المنافقين اوحىاليه رب العالمين : يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لمتفعل فما بلغت رسالته ، و اللّه يعصمك من الناس ...)).(264)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation