میگويند : الكلام يجر الكلام سخن از سخن بشكفد . اين همان تداعی معانی و تسلسل خواطر است . پس ذهن ما علاوه بر صورت گيری و نقش پذيری كه صرفا " انفعال " است ، و علاوه بر حفظ و گردآوری ، از " فعاليت " هم برخوردار است ، و آن اين است كه صور جمع شده را طبق يك سلسله قوانين معين كه در روانشناسی بيان شده است . به ياد میآورد . عمل " تداعی معانی " روی صورتهای موجود جمع شده صورت میگيرد بدون آنكه دخل و تصرفی و كم و زيادی صورت گيرد . 3 - عمل سوم ذهن تجزيه و تركيب است . ذهن علاوه بر دو عمل فوق يك كار ديگر هم انجام میدهد و آن اين كه يك صورت خاص را كه از خارج گرفته تجزيه میكند ، يعنی آن را به چند جزء تقسيم و تحليل میكند ، در صورتی كه در خارج به هيچ وجه تجزيهای وجود نداشته است . تجزيههای ذهن چند گونه است : گاهی يك صورت را به چند صورت تجزيه میكند ، و گاهی يك صورت را به چند معنی تجزيه میكند . تجزيه يك صورت به چند صورت ، مانند اين كه يك اندام كه دارای مجموعی از اجزاء است ، ذهن در ظرفيت خود آن اجزاء را از يكديگر جدا میكند و احيانا با چيز ديگر پيوند میزند . تجزيه يك صورت به چند معنی مثل آنجا كه خط را میخواهد تعريف كند كه به " كميت متصل دارای يك بعد " تعريف میكند يعنی ماهيت خط را به سه جزء تحليل میكند : كميت ، اتصال ، بعد واحد . و حال آن كه در خارج سه چيز وجود ندارد . و گاهی هم تركيب میكند . آن هم انواعی دارد . يك نوع |