آمدهاند مقصود طبيعت نبودهاند بلكه يك تصادماتی سبب بوجود آمدن آنهادر اين جهان شده است . شيخ میگويد حرف انباذقلس و پيروانش در توجيهاشياء ، اتفاق محض نيست ، تركيبی است از اتفاق و ضرورت . حرفشان اينست كه ماده به اتفاق پيدا میشود و تصور آن ماده به صورت بهحكم ضرورت حاصل میشود . نه حصول آن ماده برای يك غايتی است و نهصورتپذيری آن ماده صورت خاصی را روی غايت و هدفی است . مثلا مامیگوئيم ، دندانهای ثنايا برای اين تيز شدهاند كه ببرند و قطع كنند ودندانهای كرسی برای اين پهن شدهاند كه نرم كنند . میگوئيم طبيعت ايندندانها را برای همين كار به اين صورت ساخته است . يعنی اين اثری كهالان بر دندانهای ثنايا و دندانهای آسيا بار است كه متناسب با ساختماناين دندانهاست ، اصلا آنها برای اين هدف و غايت اين جور ساخته شدهاند .او میگويد ، نه اينطور نيست ، اينجا يك مادهايست ( بنابر آنچه قدماتعبير میكردند ) و يك صورتی . ماده عبارتست از آن عناصری كه دندانها ازآنها بوجود آمده است ، مثلا ماده آهكی كه اينجا هست . حصول اين مادهآهكی در اينجا به حسب اتفاق است . يك جريانهای اتفاقی منجر شده بهاينكه يك ماده آهكی در اينجا پيدا شود . اما چطور شد كه دندانهای جلو به صورت پهن در نيامد و دندانهای عقب بهصورت تيز در نيامد ؟ میگويند اين بواسطه اينست كه ماده گاهی در شرايطیقرار میگيرد كه برای او امكان ندارد جز يك صورت خاص را بپذيرد .ضرورت اقتضاء میكند كه اين صورت خاص را پيدا كند . ولی وقتی كه اينصورت را پيدا كرد خودبخود با آن چيزی كه ما هدف میپنداريم تناسب پيدامیكند ، نه اينكه يك حسابی در كار بوده كه اين مواد مخصوص در اين نقطهمعين از بدن اجتماع كنند و بعد هم به آنها اين صورت مخصوص را بدهندبرای اين هدفی كه ما فكر میكنيم ، يعنی برای اين كاری كه الان از اينساخته است . نه اينطور نيست . اما آنها بچه دليل اين حرف را زدهاند ؟در مورد دليل آنها در اينجا نكتهای را میگويم كه در موارد ديگر هم |