بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان حسین بن علی (ع), حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     HOSEIN00 -
     HOSEIN01 -
     HOSEIN02 -
     HOSEIN03 -
     HOSEIN04 -
     HOSEIN05 -
     HOSEIN06 -
     HOSEIN07 -
     HOSEIN08 -
     HOSEIN09 -
     HOSEIN10 -
     HOSEIN11 -
     HOSEIN12 -
     HOSEIN13 -
     HOSEIN14 -
     HOSEIN15 -
     HOSEIN16 -
     HOSEIN17 -
     HOSEIN18 -
     HOSEIN19 -
     HOSEIN20 -
     HOSEIN21 -
     HOSEIN22 -
     HOSEIN23 -
 

 

 
 

fehrest page

back page

سرباز گمنام  
به جاى يك تن سرباز گمنام هفتاد و دو تن شهيد با نام و به جاى قهرمانان افسانه اىيكصد تن از مردان حقيقت در ديار ما وجود دارد، فداكارانى كه به جهان فهماندند عده اندكبا فداكارى هر كار بزرگ را مى توانند به عهده بگيرند. ولى عده افزون با داشتن هرگونه وسايل و تمكن از هر پايه ، با علم و ثروت ، بى روح فداكارى نمى توانند كاررشيد و شايسته اى بكنند. با فداكارى خود پيام دادند كه شما آيندگان كه با يك جهانوسايل هم آغوش ، و لى از ما عقب هستيد براى اين است كه از فداكارى كسرى داريد. جهانضامن است سرباز فداكار را نگذارد فراموش شود، هر چند گمنام . اين نام از ساير نامهاى جهان كافى است . پس با وجود اين چنين سربازان خوش نام و شهيدان نيك نام و نيزسربازان گمنام چه درنگى داريم كه به كوى آنان گذرى كنيم .
آرى اين شهيدان خوشنام ماهم گم اند و هم كم مانند. گم اند اما درفضائل و مكارم كه خود را باخته و نام و اثرى در كوى آنان از خود آن ها نمى بينى و سرتا پا فضايل به چشم مى نگرى . در آن وادى كه اينانند ديگران گم اند.
وظيفه ما  
اگر به اين زندگان ابدى عشق بورزيم جا دارد، چه از اين زندگان تا ابد شعاع حياتبه سان سرچشمه آب حيات روان است . اگر نام آنان را تجديد كنيم روان خود را از رنجو فشار نجات داده ايم . اگر روش اقدام و كردار و روحيه آنان را تجديد كنيم به روحسلحشورى و وظيفه نظامى گرى خدمت كرده ايم . اگر با جنبه خدا پرستى آنان آيين راتقويت كنيم سزد كه نام آنان را ذكر خدا خواهيم يافت . ما اگر همهفضايل را بخواهيم در يك جا بيابيم در قبه و بارگاه جان و روان اينان خواهيم يافت .
اگر وظيفه شناس باشيم ، ياد آورى كردار و رفتار و گفتار آنان بر عهده ما و انبارذخيره اى براى مربيان است . اگر عالمان اخلاق ما، اخلاق را در پيراهن اينان ببينند. اگراميران لشكر براى تهيه روح نظام و سلحشورى پيام آنان را بشنوند به سپاه صلاح وسلاح خود ذخيره فنا ناپدير رسانده اند.
اگر عارفان تن در دهند كه از ادعا به وادى حقيقت وعمل يك قدم بر دارند شيوه گشودن درهاى آمد و شد را به جهان ملكوت ياد خواهند گرفت ،مردانى را خواهند ديد كه شوق پياپى آنان را چنان كشانده كه چون ديدند بقا با لقاسازگار نيست لباس بقا را كندند و در لقا را كوبيدند. حجت خداى بر خلايق اگر اينانباشند كار ما به رسوايى است ، معلوم مى شود عارف عذرى ندارد كه سلحشور نيست .(782)
فصل چهارم : سخنى چند با عزاداران امام مظلوم عليه السلام و گويندگانمذهبى
امام حسين روز عاشورا نماز خواند. سيد مظلومان هنگامى كه شمشيرهاى دشمن از هر طرف ازغلاف كشيده شده و تيرها چون قطرات باران او را هدف قرار داده بود نماز را دراول وقت ترك نكرد و با جماعت ادا فرمود چنان كه در اسلام حتى در جنگ نيز بايد با جماعتبخوانند.
عموم علاقه مندان و عزاداران بر سيدالشهدا عليه السلام كه در مواكب حسينى و مجالسنوحه خوانى و در محافل سيار كه هر هفته و در ايام وفيات ائمهتشكيل مى دهند و خودشان را علاقه مند به دين مى دانند شايسته است بدانند:
سيدالشهدا عليه السلام روز عاشورا در آن موقع گرماى هوا و تشنه لب و هجوم دشمنكه لشكر كفر و ضلالت براى از بين بردن آن حضرت و ياران با وفايش جمع شدهبودند نماز را فراموش نكرد و آن را با جماعت (نماز خوف )به جاى آورد و به كسى كهعرض كرد يابن رسول الله وقت نماز است ، فرمود: نماز را به ياد من آورى خدا تو را ازنمازگزاران قرار بدهد. نفرمود: خدا تو را از شهيدان قرار دهد. پس مقام نمازگزارانواقعى مقامى است كه امام عليه السلام دعا مى كند كه آن شخص را كه از شهداى كربلاستخداوند او را از نماز گزاران قرار دهد و از فرمايش امام ، عظمت و اهميت نماز نمايان است .پس آنان كه خودشان را از علاقه مندان سيدالشهدا عليه السلام مى دانند و مجالسسوگوارى و محافل سيار تشكيل مى دهند و نوحه سرايى مى كنند و از آن حضرت قدردانىمى نمايند، ولى به نماز اهميت نمى دهند و اهانت كرده و آن را كوچك مى شمارند و از وقت آنبه تاخير مى اندازند و ضايع مى كنند، چنان كه در اخبار وارد شده كه در آخر الزمان مردمنماز را ضايع مى كنند، يعنى از اول وقت به تاخير مى اندازند ومشغول كسب و تجارت مى شوند، مشغول نوحه سرايى و ندبه گرى مى شوند يا در وقتنماز كه از اهم واجبات است اعتنايى ننموده مشغول سينه زنى مى شوند. واى بهحال آنان ! سيد مظلومان و شاه شهيدان خون پاك خود را در راه اقامه نماز برپا نگاه داشتنآن اهدا كرد.
در روايت است كه اگر نماز در درگاه خداوندىقبول نشود اعمال ديگر هم قبول نخواهد شد. علاقه مند به سيد الشهدا كسى است كه بهنماز اهميت بدهد و از هدف و منويات حضرت سر مشق بگيرد.
واى به حال كسانى كه ستون دين را كه نماز باشد عملا منهدم كنند ولى از سيدالشهداعليه السلام قدردانى نمايند. آيا اين قبيل اشخاص اطلاع ندارند كه عملا با بنى اميهموافقت دارند. آنان مى خواستند نماز را ضايع و اسلام را از مسير صحيح خود منحرفسازند. اگر آن طور نبود ديكتاتور بنى اميه چرا نماز جمعه را به بهانه اى در روزچهارشنبه خواند؟ (783)
دستگاه ديكتاتورى بنى اميه نماز مى خواندند، مسجد هم مى ساختند، به شكرانهقتل امام حسين عليه السلام چهار مسجد در كوفه بنا كردند،اول مسجد اشعث ، دوم مسجد جرير، سوم مسجد سماك ، چهارم مسجد شبث بن ربعى لعنهمالله جميعا (784)
سخنى با گويندگان مذهبى  
ما براى مبلغان و واعظان محترم وظيفه تعيين نمى كنيم ، بلكه به عنوان تذكر است و يادآورى ، كه اين طبقه بايد از جميع رذايل منزه باشند چون رهبرى مردم را به عهده دارند.
چنين نباشد كه خود به گفته هاى خود عملنكنند و مردم را به تقوا و پرهيزكارى بخوانند. در آيه 44 سوره بقره آمده است :
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسكم و اتم تتلون الكتاب افلا تعقلون
آيا مردم را به نيكى دعوت مى كنيد و خود را فراموش داريد با اين كه مى خوانيد، آيا نمىفهميد؟
يكى از وظايف خطير اجتماعى و مذهبى امر به معروف و نهى از منكر و آشنا ساختن مردم بهمعارف اسلامى و وظايف مذهبى از طريق وعظ و تبليغ است . كسانى مى توانند اين وظيفهبسيار مهم و مقدس را عهده دار شوند كه از نظر علمى و اخلاقى و اعتقادى بر ديگرانبرترى داشته و با بيان شيوا و قدرت ايمان خود بتوانند مردم را از گرداب شكوك وشبهات نجات بخشيده ، آنان را براى شهود حق و درك حقايق آماده سازند. و اگر اشخاص ‍نالايق با نداشتن توان علمى و بضاعت اخلاقى و آشنا نبودن به حقايق دينى اين كارحساس را تصدى كنند، نه تنها به حكم فرموده على عليه السلام ما هلك امرء عرفقدره (785) خود را هلاك كرده اند، و اجتماع از گفتار آنها بهره بردارى نبرده ،بلكه از روى قصور و كوتاهى يا تقصير و غرض ورزى مردم را از حقايق مقدس اسلام دورساخته و راه يافتن حق را بر آنها تاريك تر خواهند ساخت .
دانشمندان بزرگوار دينى براى واعظ و مبلغ شرايطى ذكر كرده اند، كه هر يك به جاىخود در تاثير سخن و نتيجه گرفتن از مجالس مذهبى لازم و موثر است و با نبودن آن بهجاى فايده زيان خواهيم برد. براى نمونه چند شرط را ذكر مى كنيم . تا مطلب روشنشود:
1 - مبلغ به آنچه در باب معارف و اصول دين مى گويد، خود از روىدليل و برهان معتقد باشد تا مانند موذن شهر حمص نگويد:اهل حمص يشهدون ان محمدا رسول الله و در باب وعظ و امر به معروف و نهى ازمنكر، خود اهل معروف و از ارتكاب منكرات بر كنار باشد و گفته على ع را فراموش ‍ نكندكه فرمود:
لعن الله الامرين بالمعروف التاركين له ، و الناهين عن المنكر العاملين به (786)
و چراغى نباشد كه مردم را روشن كند و خود را بسوزاند.
2 - واعظ و مبلغ بايد عادل باشد تا مردم بتوانند سخن او را بشنوند و بر گفته اشاعتماد كنند، چه اين كه بر گفته فاسق نمى توان اعتماد كرد و سخن او حجت نيست و نمىتواند در ميان خدا و بندگانش واسطه باشد، چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا ان جاءكم فاسق بنبا فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهاله فتصبحواعلى ما فعلتم نادمين (787)
اين آيه درباره وليد بن عقبه بن ابى معيط نازل شد، آنگاه كه براى گرفتن صدقاتبه قبيله بنى المصطلق مامور شد و اهل قبيله بهاستقبال او بيرون شدند. وليد كه با آنها در جاهليت سابقه دشمنى داشت بدگمان شده ،نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله گشت و گفت : بنى مصطلق از دادن زكات امتناعورزيدند و دروغ مى گفت . رسول خدا صلى الله عليه و آله خواست به جنگ آنها برود كهاين آيه نازل شد و براى هميشه اعتماد و حجت را از گفتار فاسق برداشت تا هرگز مسلمانبر گفته فاسق اعتماد نكند و آن را حجت نشناسد.
خلاصه مبلغ بايد مواظب باشد كه اگر با كسى غرض و دشمنى دارد، چون وليد سخننگويد. مواظب باشند از هر جنگ و دفترى نقل حديث و روايت و تاريخ نكنند و به جاىترويج دين كارش ترويج دروغ و خيانت به خدا ورسول نباشد. در تفسير قرآن به تفاسير مهم رجوع كند، كتب معتبر شيعه را گذاشته ازكتب اباطيل نقل حديث نكنند.
عده اى از منبرهاى زمان ما آيات را غلط مى خوانند، چون به خود زحمت نمى دهند به قرآنرجوع كنند يامسايل را اشتباه مى گويند. از آن بالاتر بعضى از بى خردان و نالايقانبراى اين كه پول هايى به جيب بزنند و به نان و آشى برسند، در منبرها يا نزد افرادبى خرد مى نشينند و از مراجع تقليد بد گويى مى كنند. اينان خود را شيعه مى دانند ياخائنان به دين و قرآن و مراجع هستند؟ اگر كسى به مراجع شيعه اهانت كند ولايتش از خداو رسول صلى الله عليه و آله قطع مى شود.باطل را ترويج نكنند و فاسق و فاجر را مورد مدح و ستايش قرار ندهند. به بزرگاندين اهانت نورزد، چيزى نگويد كه فسادى بار آورد يا فتنه اى پديد آرد و آرامش مردم رابه هم زند.
به يارى ستمگران برنخيزد و منبر را كه جاى ترويجعدل و نهى از بيداد وسيله شوكت و قدرت ظالم قرار ندهد. گنهكاران را مغرور نكند و مردمرا به هدف مقدس امام حسين عليه السلام آشنا سازد تا بدانند كه حسين بن على عليهالسلام گناه قيام كرد و هرگز با مردم گنهكار بيدادگر سازش نكرد و شهادت او براىاين نبود كه مردمى به اطمينان شفاعت او عمرى حق مردم راپامال كنند و با آنچه از حق مردم بيچاره بوده اند او را از خود راضى كنند. براى كسبشهرت و راضى كردن مستمع و بانى ، روايات و اخباراهل بيت را از معانى صحيح آنها منصرف نكرده و تصرفات بيجا را در آن ها روا ندارد.
اگر مقام علمى او اجازه نمى دهد زبان به فتوا دادن نگشايد و هرگاه مساله اى مى گويديا حكمى از او سوال شد اگر نمى داند صريحا بگويد نمى دانم و فتواى مجتهد را بهنام او نقل كند. (788)
خود را موظف بداند تهاسخنانش خطابه نباشد، بلكه گاهى هممسائل شرعى مردم را بگويد. مقصود از خطابه آن است كه فلان دهاتى هنوز مسالهغسل و تيمم و نمازش را بلد نيست و سواد هم ندارد. او كى خطابه مى فهمد يا بعضىمسائل روزمره خود را هم نمى دانند، از آپولو و كره ماه حرف مى زنند. براى مردم عوامالناس چه فايده دارد.
نسبت به زينب كبرى عليهاالسلام زبان به جسارت نگشايد كه او بيچاره بود. اگر اوبيچاره بود پس كاخ يزيد را چطور سياه پوش كرد و در كاخ مجلس ‍ سوگوارى و ماتمبه پا نمود، و حتى دشمن را هم به گريه در آورد.
در مورد هر يك از اسيران و شهيدان كربلا يااهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله مواظب باشد كه روضه يا نوحه دروغ نخواند،دروغ در روضه يا نوحه مصيبتى جداگانه براىاهل بيت و ائمه عليهم السلام است . اميدواريم انشاء الله تعالى خداوند بر همهگويندگان مذهبى و ذاكران اهل بيت عصمت و طهارت توفيقعمل كرامت فرمايد و همه را از شرور فتنه هاى آخر الزمان حفظ فرمايد.
فصل پنجم : كلمات قصار و آموزنده امام حسين عليه السلام  
مردى با حسين بن على عليه السلام برخورد در اولين كلام از حضرتاحوال پرسى كرد و از خداوند براى آن جناب عافيت خواست . آن حضرت در جواب فرمودسلام قبل از سخن گفتن است ، خدايت عافيت دهد. بعد فرمود: به كسى اجازه سخن ندهيد تاسلام كند. (789)
امام حسين عليه السلام به پسرش در ضمن وصيت مى فرمايد: اى بنى اياك والظلم من لايجد عليك ناصرا الا الله جل و عز (790)
به فرزندش امام سجاد عليه السلام فرمود: پسرم ! مبادا بر كسى كه جز خداىعزوجل در برابر تو ياورى ندارد ستم كنى .

نه ظلم كن به كسى نه به زير ظلم برو
كه اين مرام حسين است و منطق دين است
مردى به امام حسين عليه السلام عرض كرد: احسان به نااهل ضايع خواهد شد. آن حضرت فرمود: چنين نيست ، احسان مانند باران تند است ، به نيك وبد مى رسد. (791)
به مردى كه در برابر او به ديگرى بد گفت ، حضرت فرمود: اى فلانى ! دست از غيبتبردار كه نان خورش سگ هاى دوزخ است . (792)
مبادا كارى كنى كه بعد متوجه بشوى كه بد شده است و عذر خواهى بكنى ، زيرا مومن نهبد مى كند و نه عذر مى طلبد. و منافق هر روز بد مى كند و عذر مى خواهد. (793)
سلام كردن هفتاد حسنه دارد، شصت و نه از آن سلام كننده و يكى از آن جواب گو است .(794)
بخيل كسى است كه به سلام كردن بخل ورزد. (795)
عبادت كنندگان به خدا سه دسته هستند:
1 - گروهى خداوند را به انگيزه نيل به پاداش و دست يافتن به نعمت هاى نامحدودشبندگى مى كنند، اين نوع عبادت ، شايسته سوداگران سودجو است .
2 - بعضى خداوند را از ترس عذاب عظيمش مى پرستند، اين عبادت نيز در خور بردگانزر خريد است .
3 - كسانى كه خداوند را به منظور شكر گزارى و اداى يك وظيفه انسانى عبادت مى كنند،اين عبادت احرار و آزادگان است و چنين عبادتىافضل و برتر از تمام عبادات است . (796)
يابن آدم انما انت ايام كلما مضى يوم ذهب بعضك
اين انسان ، تو مجموعه روزها هستى ، هر روزى كه مى گذرد قسمتى از وجود تو رفتهاست . (797)
عمروعاص روزى به امام حسين عليه السلام عرض كرد: چرا شما بنى هاشم كم اولاد هستيدو ما بيشتر اولاد داريم ؟ حضرت در جواب فرمود:
بغاث الطير اكثرها فراخا
و ام الصقر مقلاه نزور (798)
مرغ هاى بى هنر اولاد زياد دارند ولى باز شكارى كم اولاد است . عرض كرد: چراسبيل هاى ما زودتر از سبيل هاى شما سفيد مى شود؟
فرمود: زنان شما دهان بدبو دارند و سبيل شما را سفيد مى كنند.
عرض كرد: چرا ريش هاى شما پر است و ريش هاى ما كم پشت ؟ فرمود:
و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه والذى خبث لايخرج الانكدا (799)
زمين شوره زار كم حاصل است ، اما زمين پاكيزهپرحاصل . معاويه كه در آن مجلس بود، عمرو عاص را قسم داد كه ساكت باش ، اين پسرعلى بن ابيطالب است . مردى به امام حسين عليه السلام عرض كرد: اى پسررسول خدا صلى الله عليه و آله من مردى گناهكارم و توانايى آن را ندارم كه دست ازمعصيت بكشم ، مرا موعظه كن . حضرت فرمود: پنج كار بكن و هر چه مى خواهى گناه كن :اول آن كه روزى خدا را مخور و هر چه مى خواهى گناه كن . دوم اين كه از ولايت و مملكت خدابيرون برو و هر چه مى خواهى گناه كن . سوم اين كه جايى مسكن گزين كه خداوند تو رانبيند، سپس هر چه مى خواهى گناه كن .
چهارم : اين كه چون ملك الموت مى خواهد روح تو را از بدنت جدا كند، او را از خويش برانو هر چه مى خواهى گناه بكن .
پنجم : اگر هنگامى كه مالك دوزخ تو را به سوى آتش مى برد مى توانى از گفته اشسرپيچى كن ، هر چه مى خواهى گناه كن . (800)
امام حسين عليه السلام عرض مى كرد: خداوندا، تو مى دانى آنچه (در مبارزه با اين جمعيتستمگر) از من صادر شد نه به خاطر علاقه به حكومت و دستيابى به قدرت و مقام بود،و نه براى بهره گيرى از مال و ثروت دنيا، بلكه براى اين بود كه نشانه هاى آيينتو را در همه جا ببينم ، و اصلاح را در تمامى شهرها مشاهده كنم ، و بندگان ستمديده تواز بند ستم رهايى يابند و در امن و امان زندگى كنند، و واجبات و احكام و دستورهاى توهمه جا اجرا گردد. (801)
يحيى بن نعمان مى گويد: من در خدمت امام حسين عليه السلام بودم . مرد عربى وارد شدكه صورت خود را بسته بود. سلام كرد. حضرت پاسخ داد. عرب گفت : اى پسر پيغمبر،سوالى دارم . فرمود: بگو. عرض كرد ميان ايمان و يقين چه قدر است ؟ فرمود: چهارانگشت . عرض كرد: يعنى چه ؟ فرمود: ايمان آن است كه مى شنويم و يقين آن است كه مىبينيم و ميان چشم و گوش چهار انگشت است .
عرض كرد: فاصله مشرق و مغرب چه مقدار است ؟ فرمود: به قدر يك روز آفتاب عرضكرد: عزت مرد در چيست ؟ فرمود: بى نيازى از مردم . عرض ‍ كرد: قبيح ترين كارها چيست ؟فرمود: فسق از پير و تندى و بى حوصلگى از پادشاه و دروغ از شخص بزرگ و نظرتنگى و بخل از ثروتمند و حرص دنيا از عالم . (802)
اين بخش را با يكى از فرمايش هاى گرانمايه اميرالمومنين على عليه السلام خاتمه مىدهيم . على عليه السلام فرموده است :
قوام الدين باربعه : بعالم ناطق مستعمل لعلمه ، و بغنىلايبخل بفضله على اهل الدين (دين الله - خ ل ) و بفقير لايبيع آخرته بدنياه ، وبجاهل لا يتكبر عن طلب العلم (803)
پايدارى دين به چهار كس است : دانشمندان سخنورى كه به علم خودعمل كند. ثروتمندى كه مازاد دارايى را از اهل دين دريغ نكند. فقيرى كه آخرتش ‍ را بهدنيا نفروشد، نادانى كه از تحصيل علم تكبر نورزد. دنيا به قهقرا بر گردد. در اينحال بسيارى مساجد و كثرت افرادى كه در آنها رفت و آمد كنند شما را نفريبد. عرض شد:يا على ، در اين وقت چگونه بايد زندگى كرد؟ فرمود: در ظاهر با مردم معاشرت كنيد(يعنى با افراد بى دين و...) در باطن از آنها كنار باشيد. خداوند انشاء الله همه مسلمينرا از خطا و لغزش ‍ حفظ فرمايد، و ما را به دوستى على وآل على عليه السلام زنده بدارد و بميراند. الحمدلله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا، وصلى الله على سيدنا و نبينا خاتم الانبياء و المرسلين ، محمد و آله الطاهرين و سلمتسليما. 17 ربيع الاول 1397 قمرى مطابق 17 اسفند 1355 شمسى
قم - حرم اهل بيت عليهم السلام
على ربانى خلخالى .

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation