بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان حسین بن علی (ع), حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     HOSEIN00 -
     HOSEIN01 -
     HOSEIN02 -
     HOSEIN03 -
     HOSEIN04 -
     HOSEIN05 -
     HOSEIN06 -
     HOSEIN07 -
     HOSEIN08 -
     HOSEIN09 -
     HOSEIN10 -
     HOSEIN11 -
     HOSEIN12 -
     HOSEIN13 -
     HOSEIN14 -
     HOSEIN15 -
     HOSEIN16 -
     HOSEIN17 -
     HOSEIN18 -
     HOSEIN19 -
     HOSEIN20 -
     HOSEIN21 -
     HOSEIN22 -
     HOSEIN23 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

امام حسين عليه السلام كشتى نجات است  
در مدينة المعاجز از حسين بن على عليه السلام مروى است :
قال اتيت جدى رسول الله صلى الله عليه و آله فرايت ابى بن كعب جالسا عنده ،فقال ، جدى مرحبا بك يا زين السماوات و الارض . (188)
مى فرمايمد: به نزد جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم و ديدم ابى بن كعب درنزد او نشسته است چون مرا ديد فرمود: آفرين باد تو را اى زينت آسمان ها و زمين است .
فقال النبى صلى الله عليه و آله : يا ابى كعب ، و الذى بعثنى ، بالخق نبيا انالحسين بن على فى السماوات اعظم مما هو فى الارض و اسمه مكتوب عن يمين العرش : ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة .
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى ابى بن كعب ، سوگند به آن كسى كه مرابه راستى مبعوث فرمود، حسين بن على در آسمان ها بزرگتر از آن است كه در زمين است ،و اسم او در طرف راست عرش نوشته شده است كه حسين چراغ هدايت و كشتى نجات استيعنى از بركت او بشر گمراه به حق و اصل آيد كشتى نجات خلاصى از عذاب دنيا وآخرت است .
بخش دوم : ارزيابى شهادت 
فصل اول : نظر دانشمندان شيعه  
مصيبت امام حسين عليه السلام از همه بالاتر است  
شيخ صدوق قدس سره در علل الشرايع به اسناد خود از عبدالله بنفضل هاشمى روايت كرده كه گفت : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : يا بنرسول الله ، چه شد روز عاشورا روز شهادت حسين عليه السلام است روز بزرگ مصائباست ، و حال آن كه روز وفات رسول الله صلى الله عليه و آله و روزى كه فاطمهعليهاالسلام جهان را وداع گفت و روزى كه اميرالمومنين عليه السلام شهادت يافت و روزىكه حسن بن على عليه السلام به ضربت ستم شهيد گشت واجب مى كند كه مصائب اينروزها بزرگ تر باشد ؟
امام عليه السلام فرمود: مصيبت روز قتل امام حسين عليه السلام بزرگ تر است از جميعايام ، زيرا كه اصحاب كساء كه در نزد خداوند بهترين آفريدگانند، فزون از پنج تننباشند و آنها محمد و على فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام هستند و جود عالم منوط بهوجود ايشان بود چون رسول خداصلى الله عليه و آله جهان را وداع كرد مردمان به بقاىچهار تن ديگر شاد بودند و چون فاطمه عليهاالسلام از دنيا رفت مردمان به وجود حسن وحسين عليهماالسلام تسليت مى يافتند چون على عليه السلام به شهادت رسيد، امام حسن وامام حسين عليهماالسلام به جاى او بودند و بعد از شهادت حسن عليه السلام مردم چشمشانبه جمال حسين عليه السلام بود اما چون حسين عليه السلام را بهقتل رساندند كسى از اصحاب كساء باقى نماند تا مردم را در سوگوارى آن حضرتسير و سلوكى باشد ولى شهادت حضرت حسين عليه السلام چنان بود كه پيامبر صلىالله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام همگان را شهيد كرده باشنداين جاست كه مصيبت روز شهادت حسين عليه السلام بزرگترين ايام و برزگترين مصائباست . (189)
اموال به طايفه روضه خوان از افضل اقسام انفاقاتى است كه به جهت حضرتسيدالشهداء عليه السلام ممدوح و مرغوب است و براى آن ثواب عظيم وعده فرموده اند.(190)
عاشورا چيست ؟ 
طريحى رحمه الله در كتاب مجع البحرين روايت كرده كه موسى كليم الله در مناجات خودعرض كرد:
پروردگارا! به چه سبب امت محمد صلى الله عليه و آله را بر ديگر امت ها فضيلت دادى؟(191) خطاب رسيد: به جهت ده خصلت عرض كرد: آن ده خصلت .
كدام است تا من امر كنم كه بنى اسرائيل به آنعمل كند ؟ ندا رسيد: نماز، زكات ، روزه ، حج ، جهاد، جمعه ،جماعت ، قرآن ، علم ، عاشورا.
موسى عليه السلام عرض كرد: پروردگارا، عاشورا چيست ؟ندا رسيد: گريستن و تباكىكردن بر سبط محمد و مرثيه و عزادارى بر مصيبت آن مظلوم ، يعنى اباعبدالله عليهالسلام .
ثواب آه كشيدن و اندوه براى امام حسين عليه السلام  
امام جعفر صادق عليه السلام به ابان بن تغلب فرموده : آه كشيدن كسى كه براىمظلوميت ما غمگين باشد تسبيح است و اندوه وى براى ما عبادت است و پنهان داشتن سر ماجهاد در راه خداست آن گاه فرمود: بايد اين حديث را با آب طلا نوشته شود.
ثواب لعن بر قاتل امام حسين پس از نوشيدن آب  
به سند متصل از ابو قولويه به اسناد خود از داود رقى گفت : نزد ابى عبدالله بودم ،آب خواست چون بنوشيد گريه او را گرفت و چشمانش از اشك پر شد.
آن گاه فرمود: اى داود، خدا لعنت كند قاتل حسين عليه السلام را، هيچ بنده اى آب ننوشدكه ياد حسين عليه السلام كند و لعن بر قاتل او فرستد مگر آن كه خداى تعالى براى اوهزار حسنه نويسد و صد هزار گناه او را محو كند و صد هزار درجه مقام او را بالا برد وچنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده است و خداوند او را خرم وخوشحال گرداند.
امام صادق عليه السلام به ياد امام حسين عليه السلام آب مى نوشد
شيخ جعفر شوشترى رحمه الله مى نويسد: يكى از علامت هاى ايمان به ياد آوردن سيدالشهداء عليه السلام پس از نوشيدن آب است و اين مطلب براى همه كسى نيست بلكه ،براى حضرت صادق عليه السلام كه فرمود:
انى ما شربت ماء باردا الا و ذكرت الحسين عليه السلام ).
من آب سرد نياشاميدم مگر آن كه به يادم آمد حسين عليه السلام .
كنت عند ابى عبدالله عليه السلام اذا استسقى الماء فلما شربه رايته قد استعبرو اغرور قت عيناه بدعومه .
در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم ، آب طلبيدم و آشاميد ، همين كه آن راميل فرمود ديدم آن قدر گريه كرد تا چشمان مباركش غرق اشك شد .
ثم قال لى : يا داود! لعن قاتل الحسين ، فما من عبد شرب الماء فذكر الحسين وقاتله الا كتب الله له مائله الف حسنه ، و حط عند مائه الف سيئه ، و رفع له مائه الهدرجه ، فكما، اعتق مائه الف نسمه ، و حشره الله يوم القيامه ثلج الفواد .
تشنگى حضرت بسيار بوده ولى مى خواست دشمان متوجه نشوند .
بارى اين كه امام صادق مى فرمايد: هر وقت من آب بياشامم امام حسين عليه السلام بهيادم مى آيد به سبب تشنگى شديدى است كه اماما حسين عليه السلام در كربلا به آن مبلاشد.
تشنگى حضرت به حدى رسيده بود كه جبرئيل عليه السلام به حضرت آدم خبر داد گفت: چنان تشنه مى شود كه از تشنگى چشمش آسمان را نمى بيند.
حضرت چنان تشنه شده بود كه زبانش از تشنگى مجروح شده بود ولى به اين حالت واين شدت از تشتنگى نمى خواست دشمانش بدانند كه حضرت تشنه است ولى دشمنانفهميدند، چون نهرى از شط و فرات نزديك حضرت بوه يا بناه به نقلى شط فرات درآن زمان
نزديك بوده به طورى كه حضرت شط را مى ديده است .
حضرت نگاهى به آن كرد فهيمدند كه حضرت تشنه است ، ظالمى گفت : يا حسين : الا تنظر الى الفرات كان بطونه الحياة و الله لا تذوقه او تموت عطشا(192)
امام صادق عليه السلام فرمود: آبش بده  
راوى مى گويد: من همسفر حضرت صادق عليه السلام بودم در راه مكه ديدم شخصى درزير سايه درخت افتاده ، حضرت فرمود: برو مبادا از تشنگى افتاده بادش مى گويدپياده شدم و رفتم عرض كردم : يا بن رسول الله ، نصرانى است و از تشنگى افتادهاست فرمود: آبش بده حضرت فرمود: آب دادن به اين نصرانى ثواب دارد پس مسلمان بهمسلمان آب بدهد اجر دارد، مسلم به كافر اجر داد، كافر به مسلم ولو تخفيف گناه و عذاببه كافر ولو تخفيف عذاب باشد.
عطوفت رسول اكرم صلى الله عليه و آله به حيوانات  
پيغمبر صلى الله عليه و آله و آله مشغول وضو بود، گربه اى از راه گذشت و به آبنگاه كرد فرمود: معلوم است گربه تشنه است وضو را گذاشت و آب را نزد گربهگذاشت گربه آب خورد و حضرت از پس مانده آب گربه وضو را تمام كرد. (193)
امام حسين عليه السلام هميشه زنده است  
آرى در ظاهر يزيد حسين عليه السلام و انصارش را كشت اما در باطن امام حسين عليه السلاميزيد و همه بنى اميه را بدتر ار هزار مرتبه كشتن كشت ، يزيد آنها را يك روز كشت و امامحسين عليه السلام او و قومش را تا ابد و هر روز كشت .
از تو مى پرسم : كدام غلبه و پيروزى برتر و كدام كشتن بزرگ است اين فلسفه راحتى ملل غير اسلامى نيز درك كرده اند و مستشرق آلمانى مسيو ماريين نيز به اين نكتهاشاره كرده است . (194)
امام حسين عليه السلام از عرب بود اما امروز ديگر مخصوص عرب نيست ، بلكه مكتب اوسرلوحه نهضت ها و ملت ها و معيار حق و باطل است و عجم او را از عرب بيشتر دوست مىدارد.
امام يزيد كه پادشاه عرب بود، عرب از مشرق تا مغرب او را طرد كرده و انتسابش رابراى خود ننگ شمرده است .(195)
آفرين بر تو  

باز در خاطره ها ياد تو اى رهبر عشق
شعله سركش آزادگى افروخته است
يك جهان بر تو و بر همت مردانگى ات
از سر شوق و طلب ديده جان دوخته است
نقش پيكار توو در صفحه تاريخ جهان
مى درخشد چو فروغ سحر از ساحل شب
رسم آزادى و پيكار حقيقت جويى
همه جا صفحه تابنده آيين تو بود
آنچه بر ملت اسلام حياتى بخشد
جنبش عاطفه و نهضت خونين تو بود
تا زخون تو جهان شود از بنده آزاد
بر سر ايده انسانى خود جاى دادى
در ره كعبه حق جويى و مردى و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادى
جان به قربان تو اى رهبر آزادگى و عشق
كه روانت سر تسليم نياورد فرود
زان فداكارى مردانه و جانبازى پاك
جاودان بر تو و بر عشق و وفاى تو درود .
هرزگى دشمنان پس از شهادت  
يكى از مهمترين عوامل و علل پيش افتادن قيام حسينى و نهضت مقدس ‍ عاشوار فصلى است كهپس از شهادت امام و يارانش بدن ضميمه شد و با اسراىاهل بيت عليهم السلام از سويى و شهيدان كربلا از سوى دگير اين قيام به دنيا معرفىشد دشمنان تا توانستند پس از شهادت امام عليه السلام و تمام شدن كار هرزگى كردندبدن هاى شهدا را عريان كردند لباس هايشان را به غارت بردند بدن ها را زير سماسب ها كوبيدند، سرها را بالاى نيزه ها بر افراشتند با اسران داغديده تندى و درشتىكردند بر لب هاى خشكيده چوب زدند، اين هرزگى ها از كربلا شروع شد و تا شام ادامهيافت و شخص ‍ يزيد در اين هزرگى ها شركت كرد اما اسيراناهل بيت با كمال بزرگوارى چنان كه گويا هيچ مصيبتى نديده اند به هر جا رفتند سخناز پيروزى خويش و رسوايى دشمن گفتند و روزى كه همه مردم آنها را شكست خورده و ازميان رفته و دشمنان را پپروز مى ديدند، آنان خود را سرافراز و كامياب و دشمن مغرور رابدبخت و رسواى تاريخى معرفى مى كردند. (196)
راز بقاى امام حسين عليه السلام  
امام حسين عليه السلام به واسطه شخصيت عاليقدر و به واسطه شهادت قهرمانه اش ،مالك قلب ها و احساسات صده ميليون انسان است اگر كسانى كه بر اين مخزن عظيم وگرانقدر احساسى و روحى گمارده شدند - يعنى سخنرانان مذهبى - بتوانند از اين مخزنعظيم در جهت هم شكل كردن و هم رنگ كردن روح ها با روح عظيم حسينى بهره بردارىصحيح كنند، جهان اصلاح مى شود.
راز بقاى امام حسين اين است كه نهضتش از طرفى منطقى است و از ناحيه منطق حمايت مى شودو از سوى ديگر در عمق احساسات و عواطف راه يافته است ائمه اطهار كه به گريه برامام حسين سخت توصيه كرده اند، حكيمانه ترين دستورها را داده اند اين گريه هاست كهنهضت امام حسين عليه السلام را در اعماق جان مردم وارد مى كند تكرار مى كنم به شرطآنكه گروهى كه بر اين مخزن عظيم گمارده شده اند بدانند چگونه بهره بردارى كنند.(197)
از يزيد عبرت بگيريد  
و اى عبرة لاولى الابصار اعظم من كون ضريح الحسين عليه السلام حرما معظما وقبر يزيد بن معاوية مزبلة .
چه عبرتى براى صاحبان بصيرت بزرگتر از اين كه حرم حضرت امام حسين عليهالسلام بزرگ و با جلال تر است و يزيد آن روز سلطنت ظاهرى را صاحب بود ولىآثارى از او باقى نمانده و قبر وى مزبله است .
حسين عليه السلام و فزرندانش همه براى رضاى خدا از خود گذشتند و از آنها تنها علىبن الحسين عليه السلام ماند او هم در آن زمان مريض بود، مصلحت خداوند به اولاد آنبزرگوار بركت داد و در دنيا پخش شدند . (198)
اى كاخ دين زقيام تو استوار  
دنيا زد دود ظلم و ستم تيره گشته بود
آيين حق و رسم دين الهى شكسته بود
طغيان نفس سركش بد سيرتان دهر
پيوند دين حق و عدالت گسسته بود
زين كشمكش غبار مذلت به آسمان
مى رفت و چهره اسلام شد نهان
متروك شد عمل به حكم خدا و پيمبرش
مردان حق ببرند مردمان
ناگه به پاى خاست نگهبان مرز دين
ويرانه ساخت خانه گمراهى مبين
آهنگ جاودانه او در جهان هنوز
در گوش روزگار همى افكند طنين
اى كاخ دين زقيام تو استوار
اسلام از وجود تو گرديده پايدار
بر فرق كاينات بود پرچمت بلند
هستى هميشه تا كه به پاست روزگار
حجت كشفى
فصل دوم : نظر دانشمندان اهل سنّت  
1- محمد على جناح موسس كشور پاكستان  
هيچ نمونه اى از شجاعت و فداكارى و شهامت بهتر از آن كه امام حسين عليه السلام نشانداد در جهان پيدا نمى شود، به عقيده من تمام مسلمانان جهان بايد از شهيدى كه خود را درسرزمين عراق قربان نمود پيروى كنند و از مكتبش سرمشق بگيرند.
2- عبدالله علائلى دانشمند و نويسندهمعروف اهل تسنن
هر كس در زندگى دو روز دارد: روز زنده شدن و روز مرگ ، ولى تو اى حسين تنها يكروز داشتى : روز زنده شدن و حيات ، زيرا تو هرگز نمردى ، تو جان شيرين خود را برسر عقيده پاك و هدف بزرگ و آرمان مقدس خويش ‍ نهادى .
به همين دليل تا حق و حقيقت و اسلام در جهان زنده است تو هم زنده اى . (199)
3- سخن شيخ محمد محمود مدنى  
شيخ محمد محمود مدنى استاد و رئيس دانشكده شريعت دانشگاه از هر مى گويد:
امام حسين عليه السلام شهيد نمونه و برجسته مجاهدان راه خدا ديدبال و پر شكسته و باطل از چهار سو راه را بر آن بسته است خود را ديد كه شاخ درختنبوت و پسر آن امام شير دلى است كه هرگز از بيم و ذلت سر به زير نينداخت .
خود را ديد كه برطرف كردن اين حزن و اندو0 و از ميان بردن اين تاريكى ها از اوخواسته شده است صدايى از اعماق دلش او را ندا مى كرد: تو اى پسر پيغمبر، براىرفع اين شدايد هستى خدا با جد تو تاريكى ها را برطرف و حق را ظاهر وباطل را باطل ساخت تا بر او اين آيه نازل شد (اذا جاء نصر الله والفتح )
و مردم گروه گروه در دين خدا وارد شدند پدر تو همان شمشير برنده اى بود كه در نيامنرفت تا گردن هاى مشركان را ذليل توحيد ساخت .
برخيزد اباعبدلله مانند پدر و جدت جهان كن و از دين خدا حميايت كن ، و ستم كاران را دفعكن و زمين را از پليدى بغى و ستم پاك ساز.
خاندان اصحاب تو خوار شده اند و بانوان و فقرا واطفال و يتيمان و بيوه زنان بيچاهر گشتند.
پس چه كسى اين همه گرفتارى و پريشانى و فشار و ظلم و ستم را برطرف مى سازداگر تو برطرف نسازى ؟ و چه كسى براى نجات امت قيام مى كند اگر تو قيام نكنى ؟گويى امام حسين عليه السلام اين صداها را از اعماق دلش مى شنيد كه او را به اين نداىموثر ندا مى كرد، و شب و روز به او اصرار مى ورزيد.
پس امام حسين عليه السلام چاره اى جز پاسخ به اين ندا و اجابت اين صدا نداشت و بهكسانى كه او را از قيام باز مى داشتند و مى ترساندند التفاتى نكرد و شدت و قساوتدشمن او را از جهاد در راه خدا باز نداشت ، زيرا او مجاهدى بود كه به امر خدا قيام كدر وبرايش تفاوت : داشت كه به ظاهر مغلوب باشد يا منصور، چون هر دوحال برايش شرافت بود (هل تربصون بنا الا احدى الحسنيين )(200)
پس او در راه خدا و حق شهيد شد و دشمن به لعنت خدا و فرشتگان و مردم گرفتار شد و اوبه بزرگ ترين درجات در نزد خدايش رستگار شد: (مع الذين انعم الله عليهم من النبيينو الصديقين و الشهدائ والصالحين )(201)
4- نويسنده اهل سنت  
يكى از نويسندگان اهل سنت پس از آن كه شرايط و اوضاع عصر امام حسن مجتبى عليهالسلام با عصر امام حسين عليه السلام شرح داده مى گويد:
ما نمى توانيم بگوييم امام عازم بود با يزيد بيعت نكند و هر چند كشته شود، زيرا ممكننبود امام با يزيد بيعت كند، و اگر بيعت مى كرد و مردم او را امام به حق مى شمردند و اوبراى تغيير دين فرصت مى يافت از اين جاست كه گفته اند:
ان الحسن فدى دين جده بنفسه واهله و ولده و ما تزلزلت اركان دوله بنى اميه الابقتل الحسين عليه السلام .
يعنى : حسين عليه السلام جان خود و اهل و اولاد خويش را فداى دين جدش كرد و اركان دولتبنى اميته متزلزل نشد مگر به كشتن امام حسين عليه السلام .
همين نويسنده در جاى ديگر مى گويد:
دولت بنى اميه پس از شهادت آن حضرت ديرى نپاييد و شصت و چندسال را به پايان نرساند و كشتن امام درد كشنده اى شد كه در اندام حكومت آنان جا گرفتتا سرانجام آنان را هلاك كرد و خونخواهى امام فريادى بود كهدل ها و گوش هاى مردم با آن فتح مى شد.
با توجه به اين مصالح و اوضاع و اصول و ملاحظه مقام امام ، آيا كسى مى تواند درضرورت اين قيام ترديد كند ؟و آيا حتى با قطع نظر از مقام امامت اشكالى دارد كه امامهمين برنامه اى را كه اجرا كرد با پيش بينى عاقبت كار انجام دهد.
تفاوت نمى كند كه فوايد و آثار را نتايج قيام بگوييم يا هدف بشماريم ، بحث لفظىنداريم ممكن است به اين تغيير ادا كنيم كه : اين فوايد و آثار، حكمت تعبد و تكليف امامبه شهادت است و ممكن است بگوييم : اين فوايد و آثار، هدف و قيام وقبول شهادت است . (202)
رمز قرآن از حسين آموخيتم
هر كه پيمان با هو الموجود بست
گردنش از قيد هر معبود درست
ما سوى الله را مسلمان بنده نيست
نزد فرعونى سرش افكنده نيست
عقل گويد شاد شو آباد شود
عشق گويد بنده شود، آزاد شو
عشق را آرام جان حريت است
ناقه اش را ساربان حريت است
آن امام عاشقان پور بتول
سرور آزادى زبستان رسول
الله الله باى بسم الله پدر
معنى ذبح عظيم آمد پسر
بهر آن شهرزاد خير العمل
دوش ختم المرسلين نعم الجمل
در ميان امت آن كيوان جناب
همچو حرف قل هو الله در كتاب
چون خلافت رشته از قرآن گسيخت
حريت را زهر اندر كام ريخت
خواست آن ، سر جلوه خير الامم
چون سحاب قبله باران از كرم
بر زمين كربلا باريد و رفت
لاله در ويرانه ها كاريد و رفت
تا قيامت قطع استبداد كرد
موج خون او چمن ايجاد كرد
مدعايش سلطنت بودى اگر
خود نكردى با چنين سامان سفر
دشمنان چون ريگ صحرا لا تعد
دوستان او به يزدان (203) هم عدد
سر ابراهيم و اسماعيل بود
شرح آن جمال را تفصيل بود
تيغ بهر عزت دين است و بس
مقصد او حفظ آيين است و بس
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
تيغ چون ال از ميان بيرون كشيد
از رگ ارباب باطل خون كشيد
نقش الا الله در صحرا آموختيم
زآتش او شعله ها اندوختيم
شوكت شام و فر بغداد رفت
دولت غرناطه هم بر باد رفت
تا ما از خيمه اش لرزان هنوز
تازه از تكبير او ايمان هنوز
اى صبا اى پيك دور افتادگان
اشك ما را بر مزار او رسان (204)
فصل سوم : نظر دانشمندان غير مسلمان  
1- مهاتما گاندى بنيانگذار هند نوين  
من براى مردم هند طلب تازه اى نياورده ام تنها نتيجه اى را كه از مطالعات دامنه دار خود درتاريخ زندگى قهرمانانان كربلا به دست آودره بودم به ملت هند تقديم كردم و اگربخواهيم هند را نجات دهيم بايد همان راهى را بپيمايم كه حسين بن على عليهماالسلامپيمود. (205)
2- ل . م . بويد  
در طى قرون افراد بشر هميشه جرات و پر دلى و عظمت و روح و بزرگى قلب و شهامتروانى را دوست داشته اند و در اثر همين هاست كه آزادى و عدالت هرگز به نيروى ظلم وفساد تسلم نمى شود اين بود شهامت و اين بود عظمت امام حسين و من مسروم كه در چنين روزىبا كسانى كه اين فداكارى عظيم را از جان ودل ثنا مى گويند و شركت كرده ام ، هر چند كه 1300سال از تاريخ آن گذشته است . (206)
3- واشنگتن ايرونيك مورخ آمريكايى  
براى امام حسين عليه السلام ممكن بود كه زندگى خود را با تسليم شدن به اراده يزيدنجات بخشد،ليكن مسووليت پيشوايى و نهضت بخش اسلام اجازه نمى داد كه او يزيد رابه عنوان خلافت بشناسد او به زودى خود را براىقبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام ازچنگال بنى اميه آماده ساخت در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در روى ريگ هاى تفتيدهعربستان روح حسين فناناپذير است اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من ، اىحسين . (207)
4- سر فردريك جيمس  
درس امام حسين و هر پهلوان شهيد ديگر اين است كه در دنيااصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنين مى رساند كههر گاه بدى مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارى نمايد آناصول هميشه در دنيا باقى و پايدار خواهد ماند. (208)
5- پرفسور ادوارد براون  
آيا اقليتى پيدا مى شود كه وقتى درباره كربلا سخن مى شنود آغشته با حزن و المنگردد ؟ حتى غير مسلمانان نيز نمى توانند پاكى روحى اين جنگ اسلامى در تحت لواى آنانجام گرفت را انكار كنند. (209)
6- گيبون مورخ مشهور  
در طى قرون آينده بشر و در سرزمين هاى مختلف شرح صحنه حزن آور و مرگ حسين عليهالسلام موجب بيدارى قلب خون سردترين خوانندگان خواهد شد.
7- چارلز ديكنز  
اگر منظور امام حسين عليه السلام جنگ در راه خواسته هاى دنيايى خود بود من نمى فهممچرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند ؟پس ‍عقل چنين حكم مى كند كه او تنها به خاطر اسلام فداكارى كرد. (210)
همچنين مسيو ماريين مى گويد:
بزگترين دليل بر اين كه حسين عليه السلام به قتلگاه رفت و ابدا قصد سلطنت ورياست نداشت اين است كه حسين عليه السلام با آن علم و سياست و تجربه كه در عهدپدر و برادر در مقاتلت با بنى اميه حاصل نموده بود مى دانست كه با عدم موجودىاسباب خود و آن همه اقتدار يزيد مقاومت با او ممكن نيست . ديگر آنكه حسين عليه السلامبعد از پدر پيش ‍ گويى از كشته شدن خود مى نمود و از آن ساعتى هم كه از مدينه حركتكرد بى پرده به آواز بلند مى گفت كه من براى كشته شدن مى روم و به جمع همراهانخود همين را محض اتمام حجت بيان مى كرد كه هر كس به طمع جاه ومال با او بيعت كرده ترك همراهى او را گيرند و ورد زبانش اين بود: من راه قتلگاه درپيش دارم .
9- محقق اروپايى و فداكارى امام حسين عليه السلام 
چنان كه گفتيم : در استراسبورگ فرانسه مركزى وجود دارد براى مطالعه درمذهب شيعه دوازده امامى بايد گفت كه وابسته است به يك مذهب بزرگ تر براى مطالععدانشمندان آن مركز دواطبانه است و هيچ يك از دانشمندانى كه در اين مركز كار مى كنند ازكسى مزد يا پاداش دريافت نمى كنند آنچه آنها را وادار كرده كه در مذهب شيعه مطالعهكنند دو چيز است : اول عشق به مطالعه در مذهب شيعه دوازده امامى . دوم اين كه هم آنهااستادان دانشگاه يا دانشمندان وابسته به انستيتوهاى علمى هستند و هر كدام از مطالعه خودبراى پيشرفت كارشان نتيجه مى گيرند.
يكى از دانشمندان آن مركز (فرانسيسكو گابريلى )نشان داده كه ، كشته شدن امام حسينعليه السلام در روز دهم محرم سال 61 هجرى به شرحى كه تا اين جا گفته شد و دنبالهآن خواهد آمد و از عواملى اصلى توسعه مذهب شيعه بوده و قسمت اعظم تبليغاتآل بويه بر مبناى چگونگى كشته شدن حسين عليه السلام و خويشاوندان و دوستاناستوار بوده است .
فرانسيسكو گابريلى استاد دانشگاه رم راجع به اثر كشته شدن امام حسين عليهالسلام در توسعه مذهب شيعه مى گويد: سلطانآل بويه تبليغات خود را براى توسعه مذهب شيعه بر اساس وقايع روز دهم محرمسال 61 هجرى قرار داده بودند و آن تبليغات آن موثر بود كه آنها براى توسعه مذهبشيه ضرروى نديدند كه به زور متوسل شوند. (211)
بزرگ فلسفه قتل شاه دين است
كه مرگ سرخ به از زندگى ننگين است
حسين مظهر آزادگى و آزادى است
خوشا كسى كه چنينش مرام و آئين است
نه ظلم كن به كسى نى به زير ظلم برو
كه اين مرام حسين است و منطق دين است
ببين كه مقصد عالى وى چه بد اى دوست
كه درك آن سبب عز و جاه و تمكين است
زخاك مردم آزاده بوى خون آيد
نشان شيعه و آثار پيروى اين است (212)
10- آثار وجودى امام حسين عليه السلام در نظر دكتر جوزف  
دكتر رينو جوزف مستشرق معروف فرانسوى (م : 1867 م ) كه چندين كتاب عربى منتشربه لغت فرانسه ترجمه كرده و در كتاب خود اسلام و مسلمانان كه به عربى ترجمهشده (الاسلام و المسلون ) و روضه خوانى هيئت هاى عزا نگاشته و به فوايد اين مراسم ازجنبه سياست و اخلاق و تربيت و كمال مركزيتى كه ايران در جامعه شيعه دارد اشاره كردهو پيشرفت و بقاى مذهب شيعه را بخصوص در بعض نقاطمثل هند مربوط به سوگوارى سيدالشهداء دانسته و اظهار كرده كه با حفظ اين مراسمجمعيت و شوكت و ترقى شيعه در آيند بيشتر خواهد شد.
اين شرق شناس ضمن اشاره به اوقاف و وجوه بسيارى كه شيعه در راه برگزارىعزادارى حسينى صرف مى كند مى گويد:
مذاهب ديگر به اندازه شيعه در راه تبليغ و دعوت به دنىبذل مال نمى كنند و مصارفى كه شيعه دارد شايد سه برابر مصارفى باشد كهساير فرق اسلام در اين راه مصرف مى كنند و اگر يك نفر شيعه در دورترين نقاط همباشد يك نفرى اين مراسم را از تشكيل مجالس روضه و انفاق به فقرا و اطعام و غيرهاجرا مى كند و در حقيقت به دعوت و تبليغ مى پردازد، منبر و وعظ و خطابه در تربيتخطبا و وعاظ و گويندگان توانا و پرورش اخلاق عوام و آشنا كردن به علوم و معارفموقعيت خاصى دارد.
تمام مسائل در منابر مطرح مى شود به نوعى كه عوام شيعه از ساير فرقه ها به عقايدو مذهب خود آشناترند و اگر در اقطار عالم نظر كنيم در هيچ جامعه اى مانند شيه زمينهترقى علمى و صنعتى و اقتصادى فراهم نيست و شيعه بيشترين فرقه و آمادگى آنهابراى كسب علوم و صنايع جديد بيشتر است ، چنانكه تعداد كارگر در ميان شيعه به نسبتجمعيت بيشتر است .
شيعه دين خود را با شمشير پيش نبرده بلكه با نيروى تبليغ و دعوت پيشرفت كرده واهتمام آنها به برگزارى مراسم سوگوارى موجب شده كه تقريبا دو سوم مسلمانان وبلكه گروه هايى از هنود و محبوس و ساير اديان نيز با آنها در عزاى حسين عليه السلامشركت مى كنند. (213)
بر اين اساس ممكن است بگوييم جمعيت شيعه در آينده از ساير فرق بيشتر مى شود شيعهبا اين مجالس و مراسم كه ديگران هم در آن شركت مى جويند توانسته درملل و اهل مذاهب ديگر نفوذ كند و اصول مذهب خود را به ديگران تبليغ نمايد و اين هماناثرى است كه سياستمداران غربى براى پيشرفت دين مسيح با صرفاموال بسيار آرزو مى كنند.
سپس راجع به هيئت ها و پرچم ها و علامات عزا و فوايد آن شرحى مى نگارد و تاثير اينشعائر را در اتحاد و زيارتى شوكت و استقلال و اتحاد متذكر شده مى گويد:
از امور طبيعى و فطرى كه مويد شيعه است اين است كه هر كس به طبع فطرت خود وطرفدار مظلوم است و مايل مظلوم را يارى كند اين نويسندگان اروپايى هستند كه دركتابهايشان تفصيل شهادت امام حسين عليه السلام و اصحابش را مى نويسند و مظلوميت امامحسين عليه السلام و اصحابش و ستمگرى حسين عليه السلام را نمى برند مگر با نفرتهيچ چيز نمى تواند جلو اين امور فطرى و ادراك وجدانى بشر بايستد و مانع پيشرفتمذهب شيعه شود. (214)
11- گفتار مادام انگليسى در مظلوميت امام حسين عليه السلام  
در دايرة المعارف قرن نوزدهم فرانسه مقاله بسيار مفصلى از خانم دانشمند انگليسى باعنوان (سه شهيد )آمده كه خلاصه آن اين است كه سه نفر در تاريخ بشريت براى اعلاىكلمه حق جانبازى و فداكارى كردند كه از ساير فداكاران و جانبازان گوى سبقتربودند:
اول - سقراط حكيم يونانى در آتن .
دوم - حضرت عيسى بن مريم عليه السلام در فلسيطن (215)
سوم - حضرت حسين عليه السلام فرزند زاده محمد صلى الله عليه و آله پيغمبر مسلمانانآن گاه نوشته است :
تاريخ و حالات و چگونگى شهادت و جانبازى و فداكارى حسين عليه السلام از آن دو نفر(يعنى سقراط و عيسى ) قوى تر و مهم تر بوده است ، به همين جهت به سيدالشهداء ملقبشد زيرا سقراط و حضرت مسيح تنها در راه حق به تفديه جان خود حاضر شدند ولى امامحسين عليه السلام جالا وطن كرد در بيابانى دور از جمعيت در محاصره دشمن واقع شد وعزيزترين عزيزانش كه از دست دادن هر يك از آنها از سر دادن خودش مهم تر بوده فداىحق كرده به دست خود مقابل دشمن فرستاد و همه آنها را قربانى راه حق نمود بزرگتريندليل بر اثبات مظلوميت حسين عليه السلام قربانى دادن بچه شير خواره اش بود كه درهيچ تاريخى سابقه ندارد، بچه شيرخوارى را براى طلب آب (بى قسمت و قدر )بياوردو آن قوم دغا عوض دادن آب او را طعمه تير، جفا قرار دهند اينعمل دشمن مظلوميت حسين عليه السلام را اثبات كرد و به همين نيروى مظلوميت بساط عزتخاندان مقتدر بنى اميه را برچيد و رسواى عالمشان كرد در اثر جانبازى هاى او واهل بيت دين بزرگ محمدصلى الله عليه و آله حيات نوينى به خود گرفت . (216)
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين
درس آزادى به دنيا داد رفتار حسين
بذر همت در جهان افشاند افكار حسين
جان خود را از ره صدق و صفا از دست داد
زين سبب تا حشر باشد گرم بازار حسين
حق و باطل را به خون خويش كرد از هم جدا
آرى آرى تا ابد برجاست آثار حسين
زندگى پيكار باشد در ره انديشه ها
باشد اين گفتار شيرين و گهربار حسين
گر ندارى دين به عالم لا اقل آزاده باش
اين كلام نغز مى باشد زگفتار حسين (217)
بخش سوم : علم امام عليه السلام 
فصل اول : امام كيست ؟ 
امام و پيشوا به كسى گفته مى شود جلو جماعتى افتاده ، رهبرى ايشان را در يك مسيراجتماعى با مرام سياسى يا مسلك علمى يا دينى بر عهده گيرد و البيته به واسطهارتباطى كه در زمينه خود دارد در وسعت وضيق تابع زمينه خواهد بود.
آيين مقدس اسلام زندگانى عموم بشر را از جهت در نظر گرفته ، فرمان مى دهد از جهتحيات معنوى مورد بررسى قرار داده و راهنماى مفيد و در حيات صورى نيز از جهت زندگىفردى و اداره آن مداخله مى كنند چنان كه از جهت زندگى اجتماعى و زمامدارى حكومت مداخله مىكند بنابر جهاتى كه شمرده شد امامت و پيشوايى دينى در اسلام از سه جهت ممكن استمورد توجه قرار گيرد: از جهت حكومت اسلامى و از جهت رهبرى و ارشاد حيات معنوى .
شيعه مقتد است چنان كه جامعه اسلامى به هر سه جهت نامبرده نياز مسندى ضرورى داردكسى كه متصدى اداره جهات نامبرده است و پيشوايى جماعت را در آن جهات به عهده دارد ازناحيه و رسول بايد تعيين شود و البته پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز به امرخدا تعيين فرموده است . (218)
وصف امام در بيان حضرت رضا عليه السلام  
امام است كه حلال خدا را حلال مى داند و حرامش را حرام ، حدود را اقامه از دين خدا دفاع مىكند و به راه عبادت مى كند، با حكومت و بينه خوب و حجت رسا.
امام خورشيد تابانى است كه نورش جهان را فراگيرد و اندر افقى است كه ديده و دستها بدن نرسند.
امام ماه تابنده و چراغ فروزنده و نور طلوع كننده و اختر رهنما است در تارهاى شب تاريكو دليل هدايت و نجات بخش از هلاكت .
امام شعله اى است بر سر تپه و گرم كننده هر پناهنده استدليل است در مهلكه وهر كس از او جداست نابود است .
امام ابرى است و بارانى تند و آسمانى سايه بخش و زمينى است همواره و چشمه اىجوشان و استخر و بوستان ا ست .
امام امينى است رفيق و پدرى است مهربان و برادرى است هم زاد و چون مادرى براى فرزندصغير و دلسوز.
امام امين خداست در زمين ميان خلقش و حجت اوست بر بندگانش و خليفه اوست در بلادش ودعوت كننده به خدا و دفاع كننده از حريم اوست .
امام از گناهان پاك واز عيوب مبراست به علم مخصوص و بردبارى موسوم است ، نظام دينو عزت مسلمانان و خشم بر منافقان و نابودى كفار است . (219)
امام عالم به تمام دانش ها  
ابوبصير مى گويد: از امام كاظم عليه السلام پرسيدم : فدايت شوم امام را چگونه مىتوان شناخت ؟حضرت در پاسخ فرمود:
نخست اين كه پدر امام او را در ميان مردم به امامت نصب كند، زيرارسول خدا صلى الله عليه و آله اميرالمومنين على عليه السلام را به امامت منصوب كرد.
چنان كه هر امامى بايد امام پس از خود را به مردم معرفى كند.
دوم : هر چى از او بپرسى توانايى پاسخ داشته باشد.
سوم : تو ساكت باشى و امام به سخن ابتدا كند (منظور تو را بگويد )، يعنى از ما فىالصغير تو آگاه باشد.
چهارم : مردم را از حوادث آينده خبر دهد.
پنجم : با هر يك از مردم با زبان خود آنان سخن بگويد.
به امام كاظم عليه السلام گفتم : فدايت شوم امام بايد به هر زبانى تكلم كند ؟فرمود:آرى ، زبان پرنده را هم مى داند سپس فرمود: اكنون پيش از آن كه از جايت حركت كنىعلامت آن را به تو عطا خواهم كرد، طولى نكشيد كه ديدم مردى نزد امام آمد كهاهل خراسان بود و به زبان عربى با امام عليه السلام سخن گفت حضرت پاسخ او رابه فارسى فرمود: آن مرد خراسانى گفت : من به زبان فارسى با تو گفت و گونكردم براى اين كه شايد شما كاملا زبان فارسى را ندانى .
حضرت فرمود: سبحان الله ، اگر من نتوانم جواب تو را بگويم پس چه فضيلتى برتو خواهم داشت ؟!
آن گاه امام عليه السلام به من فرمودن اى ابومحمد! امام آن است كه كلام همه مردم وپرندگان و حيوانات و هر جاندارى بر او مخفى نباشد، كسى كه اين خصلت ها در وجود اونباشد امام نيست . (220)
عن ابى بصير قال : قال ابوعبدالله عليه السلام :
اى اممام لا يعلم ما يصيبه والى ما يصير، فليس ذلك بحجة الله على خلقه .
امام صادق عليه السلام فرمود: آن كه از حوادث و پيش آمدهاى آينده خود آگاه بناشد،امام نيست . (221)
خبر از حادثه كربلا  
خبرهاى غيبى كه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام به ما رسيدهو در كتب سنى و شيعه ضبط شده است بسيار است .
بعضى از مسلمانان بوده و هستند كه وجود اين فيض الهى را در نهاد افراد برگزيدهخداوند با دو دلى و ترديد تلقى كردهه و مى كنند ولى در گذشته بعضى از آنها پساز تحقق يافتن خبر غيبى به واقع امر پى برده از ترديد خود نادم شدند و در پيشگاهالهى استتغفار كردند.
غرفه ازدى - كه او را صحبه نيز مى خواندند - از اصحابرسول اكرم صلى الله عليه و آله و از اصحاب صفه است او كسى است كه پيغمبر اكرمصلى الله عليه و آله نسبت به معامله اى كه انجام داده بود درباره اش دعاى بركت فرمودغرفه مى گويد:
در دل من نسبت به على عليه السلام شك و ترديد پديد آمد از اين جهت كه روزى با جمعىبه همراه آن حضرت به زمين كربلا (شاطى ء الفرات ) رسيديم . على عليه السلام ازراه منحرف شد و در نقطه اى ايستاد ما نيز اطرافش ايستاديم .
حضرت با دست اشاره كرد و نقطه را نشان مى داد و فرمود: اين جا باز انداز كاروانآنهاست .اين جا محل ريختن خون آنهاست اين جا خوابگاه شتران آنها است پدرم فداى آنمظلومى كه در زمين و آسمان جز خداوند بزرگ يار و ياورى ندارد غرفه از شنيدن اينخبرهاى غيبى دچار شك و ترديد شد و در دل هاى مى گفت : آيا آنچه حضرت خبر مى دهدواقع مى شود ك
او مى گويد: پس از آن كه امام حسين عليه السلام كشته شد من به همان سرزمين كهمقتل شهيدان بود رفتم ديدم تمام آنچه را كه اميرالمومنين عليه السلام فرموده بود واقعشده و در سخنان خود كوچكترين خطايى نداشته است .
پس از مشاهده آن صحنه از شك و ترديدى كه آن روز به دلم راه يافته بود از خداوندطلب آمرزش كردم و دانستم كه حضرت على عليه السلام جز بر اساس پيمان الهى سخننگفته است .(222)
چند خبر غيبى  
على عليه السلام در سال 39 هجرى كشته شد اگر اين خطبه رارسول اكرم صلى الله عليه وآله در سال آخر عمر خود القا كرده باشد خبر از 29سال بعد داده است جالب آن كه گفته آن حضرت تنها يك خبر غيبى نيست بلكه چند خبراست :
1- على عليه السلام به مرگ طبيعى از دنيا نمى رود بكله كشته مى شود.
2- قتل آن حضرت در ماه مبارك رمضان اتفاق مى افتد.
3- در حال نماز كشته مى شود.
4- با سم كشته نمى شود، بلكه قتل آن حضرت با سلاح خواهد بود.
5- سلاح به سر اصابت مى نمايد نه به سينه يا پهلو.
6- خون ريزى به قدرى شديد است كه محاسن آن حضرت به خونش ‍ خضاب مى گردد.
رسول اكرم صلى الله عليه وآله اين خببر غيبى را در منبر با حضور بسيارى از مسلماناندر كمال صراحت و قاطعيت بيان كرد. حتى مطلب به قدرى در ضمير آن حضرت روشن وغير قابل ترديد بود كه فرمود: گويى مى بينم كه درباره تواين قضيه اتفاق مىافتد.
خبر دادن از وقوع چنين حادثه اى در 29 سالقبل از مجارى علمى ، تحصيلات دانشگاهى غير ممكن است اين علم غيبى است كه به مشيتخداوند به پيغبمر اكرم صلى الله عليه وآله افاضه شده ورسول اكرم صلى الله عليه وآله بر اساس آن سخن مى گويد جالب آن كهرسول اكرم صلى الله عليه وآله وقوع اين حادثه را بيش از يك بار اعلام كرده است.(223)
رسول اكرم صلى الله عليه وآله و اخبار غيب  
روايات بسيارى از طرق شيعه و سنى رسيده است كهرسول اكرم صلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام در موارد متعددى از غيب و وقايعآينده خبر داده اند.
ماه رمضان نزديك مى شد، رسول اكرم صلى الله عليه وآله خطبه مفصلى خوانده و ضمن آناز عظمت و معنويت ماه رمضان سخن گفت قسمتى از فرائض و سنن را توضيح داد و مردم رابه اداى وظايفشان تشويق كرد.
على عليه السلام مى فرمايد: ضمن خطبه پيغمبر به پا خاستم و پرسيدم :
يا رسول الله ، چه عملى در ماه رمضان از همه برتر و بهتر است ؟در جواب فرمود:اجتناب از گناه ، سپس رسول اكرم صلى الله عليه وآله گريه كرد، گفتم : يارسول الله !چه چيز گريه ات آورد ؟ فرمود: گريه من براى مصيبتى است كه در اين ماهبر تو وارد مى شود گويى مى بينم كه در پيشگاه خداوند نماز مى گزارى و شقىترين مردم ضربتى به سرت مى زند كه ريشت از آن ضربت به خون خضاب مى شودعلى عليه السلام گفتن يا رسول الله !اين حادثه در موقع سلامت دين من به من مى رسد؟فرمود: بلى در سلامت دينت .

next page

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation