در قرآن كريم بيان شده است ، بلكه مقصود اينست كه خطوط اصلی حيات بشردر جميع شؤون اعم از عبادات و اخلاقيات و اجتماعيات در اين كتاب كريمرسم شده است و سنت كه به وسيله پيغمبر اكرم و ائمه اطهار بيان میشودبيان و تشريح همانها است . به هر حال مقصود از همه اينگونه تعبيرات اينست كه كليات اسلامی كه دركتاب و سنت آمده است ، به نحوی است كه قدرت " انطباق " بر تمامفروع غير متناهيه را دارد ، و آن چيزی كه مورد نياز است قياس و تشريعدر كنار تشريع الهی نيست ، آن چيزی كه مورد نياز است قوه اجتهاد واستنباط يعنی قوه تطبيق اصول بر فروع و رد فروع بر اصول است . معجزه فقهاسلامی در اينست كه كليات آن قابليت انطباق بر همه موارد را دارد بطوریكه در همه موارد ضامن مصالح عاليه انسان است . ائمه عليهم السلام در كمال صراحت اين مطلب را ادا كردند . در حديثمعروفی كه جوامع حديث از جامع بزنطی نقل كردهاند فرمودهاند : « عليناالقاء الاصول و عليكم التفريع ( يا عليكم ان تفرعوا ) » يعنی وظيفه مااينست كه اصول و كليات را بيان كنيم و وظيفه شما است كه فروع و شاخههارا از اين اصول استخراج و استنباط كنيد . به عبارت ديگر وظيفه شمااجتهاد و استنباط است . اين ادريس حلی كه از اكابر صاحبنظران فقهاءشيعه است و حريت رای خاصی دارد ، با اينكه خبر واحد را نمیپذيرد و بهآن عمل نمیكند ، اين حديث را در مستطرفات كتاب سرائر به عنوان اصلمسلم آورده است و از اينجا معلوم میشود كه اين اصل در ميان شيعه و درفقه شيعه از مسلمات بوده است . |