
19- علاقه و محبت آيةاللهالعظمى اراكى(ره) به اهل بيت (عليهم السلام)
محبت و علاقه خاصى به اهلبيت رسالت داشت و شيفته آنان بود.
روزهاى وفيات و مواليد و غيره كه در ارتباط بااهلبيتبود از ديوان مرحومكمپانى اشعارى مىخواند و اشك مىريختدر اين سنوات اخير كه در مناسبتهاىمختلف در منزل مجلس توسلى داشتند همين كه گوينده يا مداح شروع بهخواندنمرثيه مىكرد حالت عزا و گريه در ايشان ديده مىشد و گاهى هم كه در اثر سنگينىگوش مطلب خوانندهبرايشان مفهوم نبود با به خاطر آوردن مصائب اهلبيت،و حديث نفس گريه و عزادارى مىنمودند.
به سادات بسيار علاقه داشت و احترام مىكرد و اين علاقه موروثى پدرشبود كه مىفرمود پدرم يك سطر دعايى براىسادات درست كرده بود كه بعد از هرنمازى آن دعا را مىخواند و نيز مىفرمود: من خودم لايق نيستم اما افتخارمىكنمكه فرزند كسى هستم كه به سادات زياد احترام مىگذاشت و نيز مىفرمود: من عبدعبيد كليه سادات هستم.
هر روز كه براى اداى فريضه ظهر و عصر به حرم حضرت معصومه مىآمدندتوفيق زيارت حضرت معصومهعليها السلام راهم داشتند.
در موردتوسل به حضرت معصومهعليها السلام فرمودهاند:
دستم باد مىكرد و قاچ قاچ مىشد و لذا هميشه بايد خاك تيمم همراهمباشد كه تيمم كنم چون نمىتوانستم وضوبگيرم و معالجات هم تاثير نمىكرد تااينكه به حضرت معصومهعليها السلام متوسل شدم و ملهم شدم كه دستكش دستمكنمو چنين كردم خوب شد.
با علاقه فراوانى كه به زيارت خانه خدا و قبور معصومينعليهم السلام داشتند تا اواخرعمر شرايط و زمينه فراهم نشدهبود اين اواخر يك بار به خانه خدا مشرف و بهزيارت قبر رسولاللهصلى الله عليه وآله و ائمه بقيععليهم السلام نائلگشتند و يك بار هم به عتبات عالياتمشرف شدند، اما زيارت مشهد مقدس مكرر نصيبشان شد و به اين زيارتهاخيلىاهميت مىدادند. هنگام تشرف به حرم ائمه معصومينعليهم السلام در عتبات عالياتو مدينه طيبه و مشهدمقدس زيارت جامعه كبيره را از اول تا به آخر در حال قيامو بكاء مىخواند و چند بار در وسط خواندن عينك را پا ك واشك چشم را بادستمال خشك مىكرد گاهى يك ساعت طول مىكشيد و ابدا احساس خستگىنمىكرد با قد خميده ودر سن كهولت و پيرى و ضعف مزاج، مشاهده اين حالتموجبتحير وتعجب ناظرين مىگرديد آرىاولياى خدا هنگامىكه سرگرم مناجاتبا محبوب حقيقى مىشوند از خود غافل مىگردند و از عالم ماده و عوارض آنبىخبر مىشوند.
هنگامى كه شنيدند كتابى در مورد حضرت سيدالشهداعليه السلام نوشته و منتشرشده كه داستان كربلا را بد تحليل وتوجيه كرده سختبرآشفته و كتاب و مؤلف آنرا در خطبههاى نماز جمعه سخت مورد انتقاد قرار دادند و زمانى كه بحثانكارولايت تكوينى ائمه اطهارعليهم السلام از طرف برخى از كج فهمان مطرح شد رسالهاى كوتاهدر اثبات ولايت تكوينىآن بزرگواران نوشتند كه در همين كتاب چاپ خواهد شد.
در يك كلام، محبت و ولايت اهلبيتعليهم السلام در عمق جان ايشان ريشه داشت.
نوشتهاى از حضرت آيةاللهالعظمى اراكى در اهميت عزادارى براى امام حسين عليهالسلام
بسمالله الرحمن الرحيم
خيلى مورد تعجب است كه امروز درباره عزادارى براى سالار شهيدان و سرورآزادگان حسينبن على عليهالسلام، از طرفدشمنان ديرينه اسلام، و يا دوستاننادان غربزده شبهات و وسوسهها القا مىشود. در صورتى كه با مراجعه به سيرهائمهمعصومين عليهمالسلام و روايات وارده از اهل بيت عصمت و طهارت مطلبكاملا واضح، و استحباب و رجحان شرعى آندر صورتى كه همراه با ارتكاب حرامنباشد جاى هيچگونه ترديدى نمىباشد.
در حديث است كه هيچ پيغمبرى نيامده مگر به زيارت كربلا آمده و گفته:
«فيك تدفن القمر الازهر»همچنين قصه روضه خواندن جبرئيل امين براى آدم ابوالبشر و نوح شيخالمرسلين على نبينا و آله و عليهمالسلام.
و قصه زكريا در تفسير كهيعص.
و گريستن ائمه معصومين عليهمالسلام، بلكه رسول اكرم صلواتالله عليه.
و حضرت امير عليهالسلام در سفر صفين هنگامى كه به زمين كربلا رسيدآنقدر گريست كه بىهوش شد.
داستان دعبل و خواندن اشعار مصيبت در حضور حضرت ثامن الحججعلىبن موسىالرضا عليهماالسلام.
و يا داستان عربى كه در حضور موسىبن جعفر عليهماالسلام خواند:
«عجبت لمصقول علاك فرنده» الى آخر اشعار.
و سفارش خود حضرت ابىعبدالله عليهالسلام:
شيعتىمهماشربتمماءعذب فاذكرونى او سمعتم بغريب او شهيد فاندبونى
مگر حب اولياى خدا و بغض اعداء خدا بر مصداق: «هل الايمان الا الحبوالبغض» ضرورى دين ما نيست، و يكى از راههاىتحصيل حب اهل بيت پس ازشناخت صحيح، و معرفت كامل ائمه معصومين و مقام ولايت آنان، ذكر مصائبو مناقبالگوهاى كامل انسانيت و قرآن مجسم، و گريستن براى آنان است، تا برسدبه حدى كه به لسان حال مترنم به اين مقالشود:
تبكيك عينى لا لاجل مثويةبل انما عينى لاجلك باكية
تا در اثر گريه آنان حبى خالصانه در دل پديدار گردد.
و البته به دنبال حب، تشبه به محبوب و پيروى از راه هدف محبوب،و فداكارى و جانبازى در راه حق، و مبارزه با ظلم وفساد، و آموختن راه و رسمجانبازى و فداكارى، همگى امرى است طبيعى.
مهمترين اثرى كه از اقامهعزاى حسينى، و زنده نگه داشتن اين حماسهپرشور، نسلا بعد نسل حاصل مىشود اين استكه، دين خدا داراى آن اهميتاست كه جا دارد پاكترين خونها در راه آن ريخته شود، و پاكترين افراد از اهل بيتعصمت وطهارت، در راه آن به اسارت درآيند.
يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما.
بر امت اسلام است كه در شدائد و گرفتاريهايى كه از جانب اجانب و كفار،براى اسلام و مسلمين پيش آمده، با توسل بهائمه اطهار و گريه خالصانه بر سيدمظلومان و سرور آزادگان، در رفع گرفتاريها از خدا كمك بخواهند كه سيره بزرگانازعلما، چنين بوده است. والسلام على من اتبع الهدى، و جانب الغى والردى.
حرره الاحقر محمد على العراقى 25 شعبان المعظم 1401
![]() | ![]() | ![]() |
19- علاقه و محبت آيةاللهالعظمى اراكى(ره) به اهل بيت (عليهم السلام)
محبت و علاقه خاصى به اهلبيت رسالت داشت و شيفته آنان بود.
روزهاى وفيات و مواليد و غيره كه در ارتباط بااهلبيتبود از ديوان مرحومكمپانى اشعارى مىخواند و اشك مىريختدر اين سنوات اخير كه در مناسبتهاىمختلف در منزل مجلس توسلى داشتند همين كه گوينده يا مداح شروع بهخواندنمرثيه مىكرد حالت عزا و گريه در ايشان ديده مىشد و گاهى هم كه در اثر سنگينىگوش مطلب خوانندهبرايشان مفهوم نبود با به خاطر آوردن مصائب اهلبيت،و حديث نفس گريه و عزادارى مىنمودند.
به سادات بسيار علاقه داشت و احترام مىكرد و اين علاقه موروثى پدرشبود كه مىفرمود پدرم يك سطر دعايى براىسادات درست كرده بود كه بعد از هرنمازى آن دعا را مىخواند و نيز مىفرمود: من خودم لايق نيستم اما افتخارمىكنمكه فرزند كسى هستم كه به سادات زياد احترام مىگذاشت و نيز مىفرمود: من عبدعبيد كليه سادات هستم.
هر روز كه براى اداى فريضه ظهر و عصر به حرم حضرت معصومه مىآمدندتوفيق زيارت حضرت معصومهعليها السلام راهم داشتند.
در موردتوسل به حضرت معصومهعليها السلام فرمودهاند:
دستم باد مىكرد و قاچ قاچ مىشد و لذا هميشه بايد خاك تيمم همراهمباشد كه تيمم كنم چون نمىتوانستم وضوبگيرم و معالجات هم تاثير نمىكرد تااينكه به حضرت معصومهعليها السلام متوسل شدم و ملهم شدم كه دستكش دستمكنمو چنين كردم خوب شد.
با علاقه فراوانى كه به زيارت خانه خدا و قبور معصومينعليهم السلام داشتند تا اواخرعمر شرايط و زمينه فراهم نشدهبود اين اواخر يك بار به خانه خدا مشرف و بهزيارت قبر رسولاللهصلى الله عليه وآله و ائمه بقيععليهم السلام نائلگشتند و يك بار هم به عتبات عالياتمشرف شدند، اما زيارت مشهد مقدس مكرر نصيبشان شد و به اين زيارتهاخيلىاهميت مىدادند. هنگام تشرف به حرم ائمه معصومينعليهم السلام در عتبات عالياتو مدينه طيبه و مشهدمقدس زيارت جامعه كبيره را از اول تا به آخر در حال قيامو بكاء مىخواند و چند بار در وسط خواندن عينك را پا ك واشك چشم را بادستمال خشك مىكرد گاهى يك ساعت طول مىكشيد و ابدا احساس خستگىنمىكرد با قد خميده ودر سن كهولت و پيرى و ضعف مزاج، مشاهده اين حالتموجبتحير وتعجب ناظرين مىگرديد آرىاولياى خدا هنگامىكه سرگرم مناجاتبا محبوب حقيقى مىشوند از خود غافل مىگردند و از عالم ماده و عوارض آنبىخبر مىشوند.
هنگامى كه شنيدند كتابى در مورد حضرت سيدالشهداعليه السلام نوشته و منتشرشده كه داستان كربلا را بد تحليل وتوجيه كرده سختبرآشفته و كتاب و مؤلف آنرا در خطبههاى نماز جمعه سخت مورد انتقاد قرار دادند و زمانى كه بحثانكارولايت تكوينى ائمه اطهارعليهم السلام از طرف برخى از كج فهمان مطرح شد رسالهاى كوتاهدر اثبات ولايت تكوينىآن بزرگواران نوشتند كه در همين كتاب چاپ خواهد شد.
در يك كلام، محبت و ولايت اهلبيتعليهم السلام در عمق جان ايشان ريشه داشت.
نوشتهاى از حضرت آيةاللهالعظمى اراكى در اهميت عزادارى براى امام حسين عليهالسلام
بسمالله الرحمن الرحيم
خيلى مورد تعجب است كه امروز درباره عزادارى براى سالار شهيدان و سرورآزادگان حسينبن على عليهالسلام، از طرفدشمنان ديرينه اسلام، و يا دوستاننادان غربزده شبهات و وسوسهها القا مىشود. در صورتى كه با مراجعه به سيرهائمهمعصومين عليهمالسلام و روايات وارده از اهل بيت عصمت و طهارت مطلبكاملا واضح، و استحباب و رجحان شرعى آندر صورتى كه همراه با ارتكاب حرامنباشد جاى هيچگونه ترديدى نمىباشد.
در حديث است كه هيچ پيغمبرى نيامده مگر به زيارت كربلا آمده و گفته:
«فيك تدفن القمر الازهر»همچنين قصه روضه خواندن جبرئيل امين براى آدم ابوالبشر و نوح شيخالمرسلين على نبينا و آله و عليهمالسلام.
و قصه زكريا در تفسير كهيعص.
و گريستن ائمه معصومين عليهمالسلام، بلكه رسول اكرم صلواتالله عليه.
و حضرت امير عليهالسلام در سفر صفين هنگامى كه به زمين كربلا رسيدآنقدر گريست كه بىهوش شد.
داستان دعبل و خواندن اشعار مصيبت در حضور حضرت ثامن الحججعلىبن موسىالرضا عليهماالسلام.
و يا داستان عربى كه در حضور موسىبن جعفر عليهماالسلام خواند:
«عجبت لمصقول علاك فرنده» الى آخر اشعار.
و سفارش خود حضرت ابىعبدالله عليهالسلام:
شيعتىمهماشربتمماءعذب فاذكرونى او سمعتم بغريب او شهيد فاندبونى
مگر حب اولياى خدا و بغض اعداء خدا بر مصداق: «هل الايمان الا الحبوالبغض» ضرورى دين ما نيست، و يكى از راههاىتحصيل حب اهل بيت پس ازشناخت صحيح، و معرفت كامل ائمه معصومين و مقام ولايت آنان، ذكر مصائبو مناقبالگوهاى كامل انسانيت و قرآن مجسم، و گريستن براى آنان است، تا برسدبه حدى كه به لسان حال مترنم به اين مقالشود:
تبكيك عينى لا لاجل مثويةبل انما عينى لاجلك باكية
تا در اثر گريه آنان حبى خالصانه در دل پديدار گردد.
و البته به دنبال حب، تشبه به محبوب و پيروى از راه هدف محبوب،و فداكارى و جانبازى در راه حق، و مبارزه با ظلم وفساد، و آموختن راه و رسمجانبازى و فداكارى، همگى امرى است طبيعى.
مهمترين اثرى كه از اقامهعزاى حسينى، و زنده نگه داشتن اين حماسهپرشور، نسلا بعد نسل حاصل مىشود اين استكه، دين خدا داراى آن اهميتاست كه جا دارد پاكترين خونها در راه آن ريخته شود، و پاكترين افراد از اهل بيتعصمت وطهارت، در راه آن به اسارت درآيند.
يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما.
بر امت اسلام است كه در شدائد و گرفتاريهايى كه از جانب اجانب و كفار،براى اسلام و مسلمين پيش آمده، با توسل بهائمه اطهار و گريه خالصانه بر سيدمظلومان و سرور آزادگان، در رفع گرفتاريها از خدا كمك بخواهند كه سيره بزرگانازعلما، چنين بوده است. والسلام على من اتبع الهدى، و جانب الغى والردى.
حرره الاحقر محمد على العراقى 25 شعبان المعظم 1401