بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه ارشادالقلوب دیلمی, ابى محمدحسن دیلمى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     38000001 -
     38000002 -
     38000003 -
     38000004 -
     38000005 -
     38000006 -
     38000007 -
     38000008 -
     38000009 -
     38000010 -
     38000011 -
     38000012 -
     38000013 -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page ترجمه ارشادالقلوب ديلمى از جناب ابى محمد حسن ديلمى

back page


پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: به درستى كه براىاهل آتش ناله و فريادى هست از بوى گند فرجهاى زناكاران، پس حذر كنيد و دورى نماييد از زنا. پس به درستى كه درآن شش خصلت است كه عقوبت اين گناه است سه چيز در دنياو سـه چـيـز در آخـرت . امـا آنـچـه در دنـيـا اسـتاول ايـنـكـه : نـور صورت را مى برد. دوم اينكه : سبب فقرمـى شـود. سـوم آنكه : عمر زانى كوتاه مى شود. و اما آنچهدر آخرت است اول اينكه : سبب غضب حق تعالى مى گردد. دومايـنـكـه : سـبـب سـختى محاسبه قيامت مى گردد. سوم اينكه :عـذاب سـخت براى آن هست . به درستى كه روز قيامت زانيانمـى آيـند در حالى كه آتش از فرجهاى آنها شعله مى كشد. وبه بوى بد و گند فرجهايشان شناخته مى شوند.
و قـال النـبـى صلى الله عليه و آله : ان الله مستخلفكمفى الدنيا فانظروا كيف تعملون فاتقوا الزنا و الربا.
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: به تحقيق خدا شما رادر دنـيـا خـليـفـه قـرار داد پـس دقـت كـنـيـد چـگـونـهعمل مى كنيد. پس از عمل زنا و گرفتن و دادن ربا حذر كنيد واحتراز نماييد.
قـيـل قـالت المـعـتزلة فى مجلس الرضا عليه السلام اناعـظـم الكـبـائر القـتـل لقـوله تـعـالى : و مـنيـقـتـل مـومـنـا مـتـعـمـدا فـجـزاؤ ه جـهـنم خالدا(224) الآيه وقـال الرضـا عـليـه السـلام : اعـظـم مـنالقـتـل عـنـدى اثـمـا و اقـبـح مـنـه بـلاء الزنـا لانالقـاتـل لم يـفـسـد بـضـرب المقتول غيره و لا بعده فسادا والزانـى قـد اقـسـد النـسـل الى يـوم القـيـمـة واحـل المـحـارم . فـلم يـبـق فـقـيـه الاقبل يديه و اقربما قاله .
گـفـته شده كه : جماعت معتزله كه يكى از فرق اسلام هستنددر مجلسى كه حضرت عليه السلام تشريف داشتند راجع بهبـزرگـتـريـن گـنـاهـان در اسـلام مذاكره نمودند. پس همگىاتـفـاق كـردند كه قتل و كشتن شخص مؤ من بزرگترين گناهاسـت ، چـون خـدا مـى فـرمايد: كسى كه مؤ منى را عمدا بكشدجزاى او جهنم است هميشه ...
حـضـرت رضـا عـليـه السـلام فـرمـود آنـچـه گـنـاهـش ازقـتـل نـزد مـن بـيـشـتر است و بلاى آن قبيح تر است زناست ؛بـراى ايـنـكـه قـاتل با كشتن مقتول فسادى به غير كشتن اوانـجام نمى دهد و بعد از كشتن او ديگر فسادى بر آن نيست .و زانـى نـسـل را تـا روز قـيـامـت فـاسـد و تـبـاه مـى كـنـد وحـرامـهـايـى را حـلال مى كند پس فقيهى در مجلس نماند مگرايـنـكـه دسـت مـبـارك آن حـضـرت را بـوسـيـد و بـه درسـتىفرمايش آن حضرت اقرار كرد.
و قـال صـلى الله عـليـه و آله : اذا كـانت فيكم خمس رميتمبـخـمس اذا اكلتم الربا رميتم بالخسف و اذا ظهر فيكم الزنااخـذتـم بـالمـوت و اذا جـارت الحكام ماتت البهائم و اذا اظلماهل الملة ذهبت الدولة و اذا تركتم السنة ظهرت البدعة .
پـيـغـمـبـر صـلى الله عليه و آله فرمود: زمانى كه در شماپـنـج خـصـلت ظاهر شود به پنج بلا گرفتار خواهيد شد:وقـتـى ربـا خـوارى را پـيـشـه خـود سـاخـتـيـد بـه نـقـصامـوال مـبـتـلا مـى شـويد وقتى در ميان شما زنا ظاهر شد بهمـرگ ناگهانى مبتلا مى شويد وقتى حاكمان ظلم كردند بهمردن حيوانات مبتلا مى شويد وقتى ملتى ظلم كردند دولت وقـدرت آنـهـا از دسـت مـى رود و دشمن بر آنها مسلط مى شود.وقتى سنتهاى دينى را ترك كرديد بدعتها ظاهر مى گردد.
و قال صلى الله عليه و آله : ما نقض قوم عهدهم الا سلطعـليـهـم عـدوهـم و مـا جـارقـوم الا كـثـرالقـتـل بـيـنـهـم و ما منع قوم الزكوة الا حبس القطر عنهم و لاظـهـرت فـيـهـم الفاحشة الا فشافيهم الموت و ما يخسر قومالمكيال و الميزان الا اخذوا بالسنين .
پـيـغـمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ مردمى عهدشكن نشدند مگر اينكه دشمن آنها بر آنها مسلط گرديد و هيچقـومـى ظلم نكردند مگر اينكه كشتار در بين آنها زياد شد. وهـيـچ قومى از پرداخت زكات امتناع نكردند مگر اينكه از آمدنباران ممنوع شدند.
و در ما بين آنها عمل عفت و فحشاء ظاهر نشد مگر اينكه در ميانآنـهـا مرگ مفاجات شيوع پيدا كرد. و هيچ قومى كم فروشىنكردند مگر اينكه به خشكسالى مبتلا شدند.
و قـال صـلى الله عـليـه و آله : اذا عـمـلت امتى خمس عشرخـصـلة حـل بـهـم البلاء اذا كان الفى ء دولا و الامانة مغنما والصـدقـة مـغـرمـا و اطـاع الرجـل امـراءتـه و عصى امه و برصديقه و جفا اءباه و ارتفعت الا صوات فى المساجد و اكرمالرجل مخافة شره و كان زعيم القوم ارذلهم ولبسوا الحريرو اتـخـذوا المـغـنـيـات و شـربـوا المـخـمـور و اكـثـروا الزنافـارتـقـبوا عند ذلك ريحا حمراء و خسفا اومسخا او ظهر العدوعليكم ثم لا تنصرون .
پـيـغـمـبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر گاه امت من داراىپـانـزده خـصـلت شـدنـد و بـه آنعـمـل كـردند بلا بر آنها نازل خواهد شد: 1ـ وقتى كه غنيمتجـنگى را دولت شخصى خود كردند. 2ـ امانت را غنيمت شمردهو تصرف كردند. 3ـ صدقه دادن را براى خود ضرر حسابكـردنـد. 4ـ از زنـان اطـاعـت و مـادران را نـافـرمـانـى و اذيـتكـردنـد. 5ـ بـه رفـيـقـان نـيـكـى و پدران را اذيت كردند 6ـصـداهـا را در مـسـجـد در غير از اذان بلند كردند 7ـ از ترسشـر اشـخـاص آنـهـا را گـرامـى و مـحـتـرم داشـتند. 8ـ افرادرذل و پـسـت در مـيـان مـردم رئيـس و زعـيـم باشند. 9ـ لباسحـريـر و ابـرايشم پوشيدند 10ـ زنهاى خواننده در مجالسعـمـومـى و خـصـوصـى آوردنـد. 11ـ شـرب خـمر كردند 12ـعـمـل مـنـافـى عـفـت در مـيـان آنـهـا شـايع گرديد. پس در اينحال انتظار داشته باشند باد سرخ يا زمين شكافته شدن وآنـهـا را فـرو بـردن يـا مـسـخ شدن و از صورت آدمى خارجشـدن يـا دشـمـن بـر آنـهـا غـلبـه كردن و از هيچ جانب يارىنشدن .
مـخـفـى نماند كه در اين روايت دوازده چيز بيشتر ذكر نشده واول روايت كه فرموده پانزده خصلت سه صفت آن ذكر نشدهاست . (مترجم ).
باب هجدهم : در وصيت لقمان به فرزندش
قـال يـا بـنـى لا يكن الديك اكيس منك و اكثر محافظه علىالصـلواه الا تـراه عند كل صلوة يوذن لها و بالاسحار يعلنبصوته و انت نائم .
لقـمـان فـرمود: اى پسرم خروس از تو زيرك تر نباشد وبـيـشتر از تو حفظ اوقات نماز را نكند! آيا او را نمى بينىهـنـگـام هـر نـمـاز بـراى نـمـاز اعلان مى كند و در سحرها باصداى بلند اعلان مى كند و تو در خوابى .
اى پـسـرم كـسى كه مالك زبانش نباشد پشيمان مى شود. وكـسى كه زياد مجادله كند دشنام داده مى شود. و كسى كه درجـاهاى بد و نا مناسب داخل شود مورد تهمت قرار مى گيرد. وكـسـى كـه بـا رفيق بد و ناصالح رفاقت و دوستى كند ازآفـات سـالم نـمـى مـانـد. و كـسـى كـه بـا عـلمـاء مجالست وهمنشينى كند نفع مى برد.
يا بنى لا توخر التوبه فان الموت ياءتى بغته .
اى پـسـرم تـوبـه را بـه عـقـب نـينداز كه مرگ ناگهان مىرسد.
يـا بـنـى اجـعـل غـناك فى قلبك و اذا افتقرت فلا تحدثالنـاس بـفـقـرك فـتـهـون عـليـهـم و لكـناسئل الله من فضله .
اى پـسـرم بـى نـيازى و غناى خود را در قلب خود قرار ده واگـر زمـانـى فقير شدى براى مردم از فقر خود چيزى نگوكه سبب مى شود در نظر آنها بى اعتبار و سبك شوى وليكناز فـضـل بـى پـايـان الهـى سـؤال كن و بخواه تا به تو مرحمت فرمايد.
يـا بـنـى كـذب مـن يقول الشر يقطع بالشر الاترى انالنـار لا تـطـفـى بـالنـار و لكـن بـالماء و كذلك الشر لايقطع الا بالخير.
اى پسرم دروغ گفته آن كس كه مى گويد شر را با شر مىتوان قطع كرد. آيا نمى بينى آتش را آتش خاموش نمى كندوليكن آب است كه آتش را خاموش مى كند. و همچنين شر قطعنمى شود مگر با خير و خوبى .
يـا بـنى لا تشمت بالمصائب و لا تعير المبتلى و لا تمنعالمعروف فانه ذخيره لك فى الدنيا و الاخره .
اى پسرم به شخص مصيبت زده شماتت مكن ! و شخص مبتلا راسرزنش ‍ و ملامت مكن . و از معروف و خوبى ها جلوگيرى نكنو آن را انجام بده كه آن ذخيره است براى تو در دنيا و آخرت.
يـا بـنـى ثـلثـه تـجـب مـداراتـهم المريض و السلطان والمراة و كن قنعا تعيش غنيا و كن متقيا تكن عزيزا.
اى پسرم مداراى با سه كس واجب است : مريض ، سلطان و زن. و قـنـاعـت كـن تا بى نياز زندگى كنى و احتياج به كسىپيدا نكنى . و تقوى داشته باش ‍ تا عزيز باشى .
يـا بـنـى انـك من حين سقطت من بطن امك استدبرت الدنيا واسـتـقـبلت الاخره و انت فى كل يوم الى ما استقبلت اقرب منكالى مـا استدبرت فتزود لدار انت مستقبلها و عليك بالتقوىفانه اربح التجارات .
اى پـسـرم بـه درسـتـى كـه تـو از وقـتـى كـه از شكم مادرافـتـادى پـشت به دنيا و رو به آخرت نموده اى و تو در هرروز بـه سـوى آنـكـه رو كرده اى پس توشه بردار براىخـانـه اى كـه تو به سوى آن مى روى . و بر تو باد بهتقوى كه آن پر نفع ترين تجارت است .
و اذا احدثت ذنبا فاتبعه بالاستغفار و الندم و العزم علىترك العود لمثله .
و هـنـگـامـى كـه گـنـاهـى از تـو سـر زددنـبـال آن از خـداى متعال طلب مغفرت بنما و از انجام آن گناهپـشـيـمان شو و تصميم بگير كه هرگز به آن گناه عود وبازگشت نكنى .
و اجـعـل المـوت نـصـب عـينيك و الوقوف بين يدى خالقك وتـمـثـل شـهـاده جوارحك عليك بعملك و الملائكه الموكلين بكتـسـتـحـيى منهم و من ربك الذى هو مشاهدك و عليك بالموعظهفـاعـمـل بـهـا فـانـهـا عـنـد العـاقـل احـلى مـنالعـسـل الشـهـد و هى على السفيه اشق من صعود الدرجه علىالشيخ الكبير و لا تسمع الملاهى فانها تنسيك الاخره و لكناحـضـر الجـنـائز و زر المـقـابر و تذكر الموت و ما بعده منالاهوال فتاءخذ حذرك .
و مـرگ را در مـقـابـل چـشـم خـود قـرار بـده و ايـسـتـادن درمـقـابل مقام عدل الهى را هميشه در نظر داشته باش و شهادتاعـضـاء و جـوارح خـود را بـه اعـمـال و كـارهـايـت درمـقـابـل خـود مـمـثـل و نـمـايـان نـمـا و از شـهـادت مـلائكـهمـوكـل بـر تو كه اعمال تو را ثبت و ضبط مى نمايند غفلتنـداشـتـه بـاش پـس از آنـهـا حـيـا كـن و از خـداى خـود كـهاعـمـال تـو را مـى بـيـند شرم كن . و بر تو باد به شنيدنمـوعـظـه و نصيحت پس عمل به آن ؛ چون كه شنيدن موعظه وعـمـل بـه آن در نـزد شـخـص عـاقـل ازعـسـل صـاف شده شيرين تر است . و آن براى سفيه و نادانمـشـكل تر است از بالا رفتن پير فرتوت از نردبان و پلههـاى سـخـت . و گـوش به چيزهاى بيهوده و گفتار لغو مده ؛چـون كـه آن سـبـب مـى شـود كه آخرت را فراموش كنى و ازنـظـر بـبـرى . ليـكـن بر جنازه ها حاضر شو و به زيارتقـبـور مـؤ مـنـيـن بـرو. بـه يـاد بـيـاور مـردن وهول و وحشت هاى بعد از آن را پس پند و نصيحت خود را بگيرو از آن بهره مند شو!
يا بنى استعذ بالله من شرار النساء و كن من خيارهن علىحذر.
اى پـسـرم پـنـاه به خدا ببر از زنهاى بد و از خوبان آنهاحذر كن و احتراز نما و از شر آنها ايمن مباش .
يـا بـنـى لا تـفـرح بـظـلم احـدبل احزن على ظلم من ظلمته يا بنى الظلم ظلمات و يوم القيمهحـسـرات و اذا ادعـتـك القـدره على ظلم من هو دونك فاذكر قدرهالله عليك .
اى پـسـرم به ظلم هيچ ظالمى خوشنود مباش بلكه اگر بهكسى ظلم كردى براى آن عمل قبيح محزون و غمگين باش . اىپسرم ظلم سبب تاريكى دل مى شود و روز قيامت باعث حسرتو انـدوه اسـت . و هـرگـاه قـدرت تـو، تـو را واداشت كه بهكـسـى ظلم كنى كه از تو ضعيف تر است پس به ياد بياورقدرت و تسلط خدا را بر خودت .
يـا بـنـى تـعـلم مـن العـلمـاء مـا جهلت و علم الناس ما علمتتذكر بذلك فى الملكوت .
اى پـسـرم آنـچه را نمى دانى از علماء ياد بگير. و آنچه رامـى دانـى بـه مـردم بـيـامـوز. چون چنين كردى و اين دو صفتنيكوى ياد گرفتن و ياد دادن در تو پيدا شد در عالم ملكوتبه اين دو صفت ياد مى شوى .
يـا بـنـى اغنى الناس من قنع بما فى يديه و افقرهم منمـدعـينيه الى ما فى ايدى الناس و عليك بالياءس عما فىايدى الناس و الوثوق بوعد الله واسع فيما فرض عليكودع السـعـى فـيـمـا ضـمـن لك وتوكل على الله فى كل امورك يكفيك .
اى پـسـرم بـى نـيـازتـرين مردم كسى است كه به آنچه دردسـت اوسـت قـنـاعـت كـند و فقيرترين آنها كسى است كه بهآنـچـه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد كهمـاءيـوس باشى از آنچه در دست مردم است . و اعتماد تو بهوعـده خـدا بـاشد. و كوشش كن در آنچه بر تو واجب شده . ورزقى كه براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسيد لازمنـيـسـت سـعـى بـسـيـار در طـلب آن داشـتـه بـاشـى . وتوكل بر خدا كن در تمام امور و كارهاى خود تا تو را كفايتكند.
و اذا صليت فصل صلوة مودع تظن ان لا تبقى بعدها ابداو اياك و ما تعتذر منه فانه لا يعتذر من خير.
و هـر وقـت نماز خواندى نماز تو مانند نماز كسى باشد كهبـا نـمـاز وداع كند و گمان برى كه بعد از آن نماز هرگزبـاقـى نـمـانـى . و دورى كن از آنچه كه بخواهى از آن عذرخـواهـى كـنـى ، چـون كه از كار خوب هيچگاه عذرخواهى نمىشود، يعنى كار بدى نكن كه بخواهى بعدا از آن عذر خواهىكنى .
و احـب للناس ما تحب لنفسك و اكره لهم ما تكره لنفسك ولا تـقل ما لا تعلم و اجهد ان يكون اليوم خيرا لك من امس و غداخيرا لك من اليوم فانه من استوى يوماه فهو مغبون و من كانيومه شرا من امسه فهو ملعون .
و بـراى مـردم دوسـت دار و بـخواه آنچه را كه براى خود مىخـواهى و آنچه را براى خود مكروه و ناپسند مى دارى براىديگران نيز مكروه و ناپسند بدار و آنچه را نمى دانى اظهارنـكـن و نـگـو. و كـوشـش كـن تـا ايـنـكـه امـروز تـو بهتر ازديـروزت بـاشـد، و فـرداى تـو بـهتر از امروز تو باشد،بـراى ايـنـكـه هـر كـس دو روزش مساوى و يكسان باشد چنينكـسـى بـه غـبـن و ضـرر گـرفـتـار شـده ؛ چـون يك روز ازسرمايه عمر او گذشته و در مقابل آن چيزى به دست نياورده. و هر كس امروزش بدتر از ديروزش باشد او ملعون است ؛چـون كـارى كـه او را بـه رحـمت خدا نزديك كند انجام نداده ،بلكه موجبات دورى از رحمت خدا را براى خود فراهم ساختهو ملعون و مطرود و دور افتاده از رحمت است .
و ارض بـمـا قـسـم الله لك فـانـه سـبـحـانـهيـقـول : اعـظـم عـبادى ذنبا من لم يرض بقضائى و لم يشكرنعمائى و لم يصبر على بلائى .
و راضـى بـاش بـه آنـچـه خـدا قـسـمت تو فرموده پس بهدرسـتـى كـه خـداى سـبحان جلت عظمته مى فرمايد: آن بندهگـنـاهـش از هـمـه عـظـيم تر و بزرگتر است كه راضى بهقـضـاى مـن نـبـاشـد و شـكـر نعمتهاى مرا نكند و بر بلاى منصبر نكند.
و اوصـى رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله مـعـاذ بـنجـبـل فـقـال له : اوصـيـك باتقاء الله و صدق الحديث و اداءالاءمـانـة و خـفض الجناح و الوفاء بالعهد و ترك الخيانة وحـسـن الجـوار و صـلة الارحـام و رحـمـة اليتيم و لين الكلام وبـذل السـلام و حـسـن العـمـل و قـصـرالامل و توكيد الايمان و التفقه فى الدين و تدبر القرآن وذكـر الآخـرة و الجزع من الحساب و كثرة ذكر الموت و لا تسبمـسـلما و لا تطع آثما و لا تقطع رحما و لا ترض بقبيح تكنكـفـاعـله و اذكـر الله عند كل شجر و مدر و بالاءسحار و علىكـل حـال يـذكـرك فـان الله تعالى ذاكر من ذكره و شاكر منشـكـره و جـدد لكـل ذنـب تـوبـة السـر بـالسـر و العـلانيةبالعلانية .
پـيـغـمـبـر اكـرم صـلى الله عـليـه و آله مـعـاذ بـنجبل را وصيت نمود پس چنين فرمود: به تو وصيت مى كنم كهاز خـدا بـتـرسـى و گـفـتـارت راسـت بـاشـد. و امـانت را بهصـاحـبـش رد كنى . و تواضع و فروتنى داشته باشى . وبا هر كس ‍ عهد كردى به آن وفا نمايى و خيانت را ترك كن. و بـا هـمـسـايه به نيكى رفتار كن . و با خويشان پيوندنما و از آنها نبر به يتيمان رحم كن . در گفتار ملايم و نرمگو باش و درشت گو و خشن كلام نباش ، در سلام بين مسلمينفـرق نـگـذار و بـه هـمـه سـلام كـن . و عملت را نيكو كن . وامـيدت را در دنيا كوتاه كن . ايمانت را محكم كن . در امور دينتدانـا باش . و در قرآن دقت كن تا به معانى آن پى ببرى .و به ياد آخرت باش و از حساب در روز جزا ترسناك باش. و بـسيار به ياد مرگ باش . و به مسلمانى دشنام نگو. واز گناهكاران پيروى ننما و از رحم خويش نبر و قطع نكن . وبـه عـمـل زشـت و قـبـيح راضى مشو كه در اين صورت گناهعمل كننده آن بر تو است . و به ياد خدا باش نزد هر درخت وسنگ و كلوخ ، يعنى هر چه را ديدى به ياد خالق آن باش ودر سـحـرهـا و ساير اوقات و حالات به ياد خدا باش ، چونچنين بودى خداى متعال جلت عظمته تو را ياد فرمايد كه خدايـاد مـى كـنـد كـسـى را كـه بـه يـاد او بـاشـد و كـسـى كـهشـكـرگـزار او بـاشـد شـكـر او راقبول فرمايد. و براى هر گناهى تجديد توبه بنما اگرگناه سرى و پنهانى است توبه آن را هم پنهانى انجام ده واگر آشكارا و علنى است توبه آن را هم علنى انجام بده .
و اعلم ان الصدق الحديث كتاب الله و اوثق العز التقوىو اشـرف الذكر ذكر الله تعالى و احسن القصص القرآن وشـر الامـور مـحـدثـاتـهـا و احسن الهدى هدى الانبياء و اشرفالمـوت الشـهـادة و اعـمـى الاعمى الضلالة بعد الهدى و خيرالعـلم مـا نفع و شر العمى عمى القلب و اليد العليا خير مناليد السفلى و ما قل و كفى خير مما كثرو الهى و شر المعذرةعـنـد المـوت و شـر النـدامـة يـوم القـيـمـة و مـن اعـظـم خطايااللسان الكذب .
بـدان بـه درستى كه راست ترين گفتار كتاب است ، يعنىآنچه در كتاب نوشته شده راست تر است از آنچه به زبانبـگـويـند. و محكم ترين عزتها تقوى است . و شريف ترينذكـرهـا يـاد خـداى تـعـالى است . و نيكوترين قصه ها قرآنكـريـم اسـت و بـدتـريـن چـيـزها تازه ها است . و نيكوترينراهنمايى ها راهنمايى پيغمبران است و بهترين مردنها شهادتدر راه خـداسـت . و كـورتـريـن كـوريـها گمراهى بعد از راهيـابـى اسـت . و بهترين علم آن علمى است كه به انسان نفعبـدهـد. و بـدتـريـن كـوريـهـا كورى قلب است . و دست بالابهتر از دست پايين است ، يعنى دست عطا كننده بهتر از دستسـؤ ال كـنـنـده اسـت و رزق كـم كـه بـهحال شخص كفايت كند بهتر است از توسعه و زيادى كه سببسـرگـرمـى و بـاز مـانـدن از آخـرت باشد. و بدترين عذرخـواهـى هـنـگـام مـرگ اسـت ؛ چـون فـائده نـدارد. و بـدترينپـشـيـمانى پشيمانى روز قيامت است . و بزرگترين خطاهاىزبان دروغ گفتن است .
و خـيـر الغـنـى غـنـى النـفس و خير الزاد التقوى و راءسالحكمة مخافة الله فى السر و العلانية و خير ما القى فىالقـلب اليـقـين و ان جماع الاثم الكذب و الارتياب و النساءحبائل الشيطان و الشباب شعبة من الجنون و شر الكسب كسبالربا و شر المآثم اكل مال اليتيم و السعيد من وعظ بغيره وليـس لجـسـم نـبـت عـلى الحـرام الا النار و من تغذى بالحرامفـالنـار اولى بـه و لا يـسـتـجاب له دعاء و الصلوة نور والصـدقـة حرز و الصوم جنة حصينة و السكينة مغنم و تركهامغرم .
و بـهـتـريـن بـى نـيـازى غـناى نفس است . و بهترين توشهبـراى سـفـر آخـرت تـقـوى و خـوددارى از گـنـاهـان است . وبالاترين حكمت و دانش ترس از خداست در پنهان و آشكار. وبهترين چيزى كه در قلب انسان القاء مى شود يقين است . وبـه درسـتـى كـه دروغ سـبـب جـمـيـع گـنـاهـان اسـت . و زنهاريـسـمـانـهـاى شيطانند كه به واسطه آنها بندگان را بهگـنـاهـان مـى كـشـد. و جـوانـى قـسـمـتـى از ديـوانـگى است .بدترين كسب ها رباخوارى است . و بدترين گناهان خوردنمـال يـتـيـم اسـت . آدم بـا سعادت كسى است كه از غير موعظهگيرد. و بدنى كه از حرام بزرگ شده و رشد و نمو نمودهغير از آتش و عذاب چيزى براى او نيست . و كسى كه از حرامبخورد آتش از هر چيزى براى او سزاوارتر است . و دعايىبـراى او مـسـتـجـاب نـخـواهـد شد. و نماز نور است و صدقهحـافظ از بليات است و روزه سپرى است محكم براى حفظ ازآتش و وقار سبب بهره مندى است و ترك آن موجب ضرر است .
و على العاقل ان يكون له ساعة يناجى فيها ربه و ساعةيـتـفـكـر فـيها صنع الله و ساعة يحاسب فيها نفسه و ساعةيـتـخـلى فـيـهـا لحـاجـتـه مـن حـلال و عـلىالعـاقـل ان لا يـكـون سـاعيا الا فى ثلاث تزود لمعاد و مرمةلمـعـاش او لذة غـيـر مـحـرم و عـلى العـاقـل ان يـكـون بصيرابزمانه مقبلا على شاءنه حفظا للسانه .
و بـر شـخص عاقل است كه بوده باشد براى او ساعتى كهدر آن بـا خـداى خـود مـنـاجـات كـنـد، و سـاعـتـى كـه در آن درمـصـنـوعـات خـدا فكر كند و ساعتى كه در آن به حساب خودبـرسد، و ساعتى كه در آن خلوت كند و به حاجتهاى خود ازراه حلال برسد. و بر عاقل است كه كوشش او نباشد مگر درسـه چـيـز يـا بـهـره بـردارى بـراى مـعـاد خود، يعنى انجامعـبـادات و خـدمـت بـه خـلق يا اصلاح كردن امر معاش و لوازمزندگى خود و كسانى كه تحت سرپرستى او مى باشند يالذتى كه حرام نباشد. و بر عاقل است كه به زمان خود بينابـاشـد و شـؤ ون و شـخصيت خود را حفظ كند و زبان خود رانگهدارى كند.
و فـى تـوريـة مـوسـى (ع ) عـجـبـت لمن ايقن بالموت كيفيـفرح و لمن ايقن بالحساب كيف يذنب و لمن ايقن بالقدر كيفيـحزن و لمن ايقن بالنار كيف يضحك و لمن رآى تقلب الدنيابـاءهـلهـا كـيـف يـطـمـئن اليـهـا و لمـن ايـقـن بـالجـزاء كـيف لايـعـمـل و لا عـقل كالدين و لا ورع كالكف و لا حسب كحسن الخلق.
و در تـورات موسى نوشته شده : عجب دارم از كسى كه يقينبـه مـرگ دارد چـگـونـه خـوشنود است . و كسى كه يقين بهحـسـاب دارد چـگـونـه گناه مى كند. و كسى كه يقين به قدردارد چـگـونـه محزون و غمگين است . و كسى كه يقين به آتشدارد چـگـونـه مـى خـنـدد. و كـسـى كـه ديـد دنـيـا بـااهـل خـود چگونه بى وفايى مى كند چگونه به او مطمئن مىشـود. و كـسـى كـه يـقـيـن بـه جـزا دارد چـگـونـهعـمـل نـمـى كـنـد. و نـيست عقلى مانند دين . و نيست ورعى مانندخـوددارى از گـنـاه . و نـيـسـت حـسـب و نـسبى مانند حسن خلق وگشاده رويى .
و قـال ابـوذر: اوصـانـى رسول الله صلى الله عليه وآله بـسبع خصال حب المساكين و الدنو منهم و هجران الاغنياء وان اصل رحمى و ان لا اتكلم بغير الحق و ان لا اخاف فى اللهلومـة لائم و ان انـظـر الى مـن هـو دونـى و لا انظر الى من هوفوقى و ان اكثر من سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا اللهو الله اكبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم فانهنالباقيات الصالحات .
ابوذر گفت : پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مرا به هفتخصلت وصيت فرمود: 1ـ دوستى با فقرا و نزديك شدن بهآنـهـا و دورى كـردن از اغـنـيـاء 2ـ بـه رحـم و خـويـشـان خودبـپـيـونـدم 3ـ نـگـويـم مـگـر حق 4ـ و در راه خدا از ملامت كنندهنـترسم 5ـ و در امور دنيا به پايين تر از خودم نظر نمايمو بـه بـالاتـر از خـود نـظـر نـنـمايم 6ـ و بسيار بگويم :سـبـحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ، كه اينها باقياتالصالحات مى باشند.
و قال : من سلك الجد دامن من العثار و الصبر مطية السلامةو الجـزع مـطـية الندامة و مرارة الحلم اعذب من حلاوة الانتقام وثـمـرة الحـقـد النـدامـة و مـن صبر على ما يكره ادرك ما يحب والصـبـر عـلى المـصـيـبـة مـصيبة للشامت بها و الجزع عليهامصيبة ثانية بفوات الثواب و هى اعظم المصائب .
فـرمـود: هـر كـس در راه بـرود از لغـزش ايمن است . و صبرمـركـب سـلامت است . و جزع مركب پشيمانى است . و تلخى حلمگواراتر از شيرينى انتقام است . و ميوه حسد پشيمانى است. و كـسـى كـه صـبر كند بر آنچه مكروه طبع اوست مى رسدبـه آنـچـه دوسـت مـى دارد. و صبر كردن بر مصيبت مصيبتىاسـت بـر شماتت كننده در آن مصيبت . و جزع و ناله و فرياددر مـصـيـبـت مـصـيبت ديگر است ، چون كه ثواب آن از دست مىرود. و اين بزرگترين مصيبت است .
و قالرسول الله عليه و آله : خير الرزق ما يكفى و خير الذكر مايـخفى و انى اوصيكم بتقوى الله و حسن النظر و لانفسكم وقـلة الغـفلة عن معادكم و ابتياع ما يبقى بما يفنى و اعلموا انهاايام معدودة و الارزاق مقسومة و الآجال معلومة و الآخرة ابد لا امدله و اجل لا منتهى له و نعيم لا زوال له فاعرفوا ما تريدون وما يراد بكم و اتركوا من الدنيا ما يشغلكم عن الآخرة و احذرواحسرة المفرطين و ندامة المعترين .
پـيـغـمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بهترين رزقآن اسـت كه به قدر كفايت باشد. و بهترين ذكر آن است كهپنهان باشد. و من به شما وصيت مى كنم به تقوى و ترساز خداى متعال . و نسبت به خودتان نظر خوب داشته باشيد،يعنى خير خود را بخواهيد و موجبات گرفتارى دنيا و آخرترا بـه خاطر هواى نفس و خواهشهاى حيوانى براى خود ايجادنـكـنـيـد. و از مـعـاد و جـاى بـازگـشـت خـود كـمغـافـل بـاشـيد. و با چيزهاى فانى دنيا كه در دست شماستچـيـزهـاى بـاقـى آخـرت را خـريـدارى نـمـاييد. و بدانيد كهزندگى دنيا روزهاى مختصر و معدودى است . و روزى ها قسمتشـده اسـت . و پـايـان ايـن زنـدگـى در نـزد خـداىمتعال جلت عظمته معلوم است . و زندگى آخرت ابدى است كهفـانـى نـمـى گـردد و آخرى براى آن تصور نمى گردد وپايانى ندارد، و نعمتى است كه نابود نخواهد شد و بدانيدكـه چـه اراده مى كنيد و از شما چه خواسته شده است و آنچهاز ايـن دنـيـا كـه شـما را از آخرت باز مى دارد ترك كنيد. ودورى كـنـيـد از حـسـرتـى كـه بـراى افراط كنندگان است ،يعنى كسانى كه در اين عالم زياده روى مى كنند در بهره مندشـدن از دنيا در قيامت حسرت مى برند كه مى توانستيم بهعـوض ايـنـهـا كـارهـايـى انجام دهيم كه امروز از آن بهره مندشويم و دنيا ما را سرگرم كرد تا دست ما از انجام اين كارهاكـوتـاه شـد و هـمـچـنـيـن دورى كـنـيـد از پـشـيـمـانـىاهـل غـرور، يـعـنـى آنـهـا كه گول شيطان و دنيا خورده اند واوقـات عـمـر عـزيـز خـود را ضـايـع وباطل نموده اند روزى پشيمان خواهند شد.
و اسـتـدركـوا فـيـمـا بـقـى مـافـات و تـاءهـبـواللرحـيـل مـن دارالبـوار الى دارالقـرار و احـذروا المـوتيفجاءكم على غرة و يعجلكم عن التاءهب و الاستعداد و ان اللهتعالى قال : فلا يستطيعون توصية و لا الى اهلهم يرجعون.(225)
و بـا آنـچه از عمر باقى مانده تلافى كنيد و جبران نماييدآنـچه را كه از دست رفت و فوت شد. و مهياى كوچ كردن ازمـنـزل هـلاكت و موقت دنيا به سوى خانه اى كه جاى هميشگىاسـت بـاشـيـد. و بترسيد از اينكه مرگ شما دفعة برسد وشـمـا در حـال غـرور بـه دنـيـا باشيد و ديگر نتوانيد مهيا ومـسـتـعـد بـراى زنـدگـى دائمـى خـود گـرديـد، و خـداىمـتـعـال مـى فـرمايد: وقتى مرگ آنها رسيد استطاعت و قدرتندارند كه وصيت كنند يا به سوى اهلشان برگردند.
فـرب ذى عـقـل اشـغـله هـواه عـمـا خـلق له حتى صار كمن لاعـقـل له و لا تـعـذروا انـفـسـكـم فـى خـطـائهـا و لا تـجـادلوابـالبـاطـل فـيـمـا يـوافـق هواكم و اجعلوا همكم نصر الحق منجـهـتـكـم او مـن جـهـة مـن يـجـادلكـم فـان الله تـعـالىيـقول : يا ايها الذين امنوا كونوا انصار الله ،(226) فلاتكونوا انصارا لهوائكم و الشيطان .
پـس چه بسيار صاحب عقلى كه هواهاى نفسانى او را از آنچهكه براى آن خلق شده باز داشته تا جايى كه مانند كسانىكـه عـقـل نـدارنـد عـمـل مـى كـنند. و هيچگاه براى نفسهاى خودعذرتراشى نكنيد كه او را در خطاهايش ‍ معذور بدانيد، بلكهاو را مقصر و متجاوز بدانيد و با او به خطاب و عتاب رفتاركـنـيـد كـه چـرا چـنين و چنان كردى تا سبب شود طمع او قطعگـردد و ديـگـر مـيـل بـازگـشـت به گناه و معصيت ننمايد. ومـطـابـق خـواهـش نـفـس خـود مـجـادله دربـاطـل نـكـنـيـد. و همت خود را در يارى كردن حق قرار دهيد چهايـنـكـه از طرف شما حاصل گردد يا از طرف آن كس كه باشـمـا مـجـادله مـى كـنـد، چـون خداوند تعالى مى فرمايد: اىاهـل ايـمـان يـاران خـدا بـوده بـاشـيـد پـس يـارانميل خود يا شيطان نباشيد.
و اعـلمـوا مـا هـدم الديـن مـثـل امـام ضـلالهضـل و اضـل و جـدال مـنـافـق بـالبـاطل و الدنيا قطعت رقابطـالبـيـها و الراغبين اليها. و بدانيد به درستى كه هيچكـس دين را مثل دو نفر خراب نكرد: يكى پيشوا و رهبر گمراهكـه خـود گـمـراه و ديـگـران را هـم گمراه مى كند. و ديگرىمـنـافـقى كه از راه باطل جدال مى كند. و دنيا گردن طالبينخـود را قـطـع كـرد و آنـان كـه رغـبـت وميل به آن داشتند نيز به همين سرنوشت گرفتار شدند.
و اعـلمـوا ان القـبـر روضـة من رياض الجنة او حفرة من حفرالنيران فمهدوه بالعمل الصالح .
و بدانيد به درستى كه قبر باغى است از باغهاى بهشت ياگـودالى اسـت از گـودالهـاى آتـش . پـس او را بـااعمال صالح خوابگاه و آرامگاه خود قرار دهيد.
فـمـثـل احـدكـم يـعـمـل الخـيـر كـمـثـلالرجـل يـنـفـذ كـلامـه يـمـهـد له قال الله تعالى : فلانفسهميمهدون .(227)
پـس كـسـى از شـمـا عـمـل خـيـر مـى كـنـدمثل او مثل كسى است كه نفوذ كلام داشته باشد دستور دهد تالوازم آسايش او را تهيه كنند كه وقتى وارد شد هر چيز بهجاى خود آماده باشد. خداى متعال جلت عظمته مى فرمايد: آنهابـه واسـطـه اعـمـال صـالح بـراى خود آسايشگاه تهيه مىكنند.
و اذا راءيـتـهـم الله يـعـطـى العـبـد مـا يـحب و هو مقيم علىمـعـصـيـتـه فـاعـلمـوا ان ذلك اسـتـدراج لهقال الله تعالى : سنستدرجهم من حيث لا يعلمون .(228)
و هـر گـاه ديديد خداى متعال آنچه بنده دوست دارد به او مىدهـد و حـال آنـكـه آن بنده به گناه و معصيت خود ادامه مى دهدپـس بـدانـيـد ايـن اسـتـدراج اسـت بـراى آن بـنـده . خـدا مـىفـرمايد: به زودى آنها را به عذاب مى افكنيم از جايى كهفهم آن نكنند.
مـعـنـى اسـتـدراج ايـن اسـت كـه : خـداىمـتـعال بنده را در اثر اعمال زشتش ‍ تدريجا جزا مى دهد بهنحوى كه خود بنده نمى داند و مغرور مى شود به نعمت هاىالهـى تـا اينكه به يكبار نعمت ها از او سلب مى شود و بهحسرت مبتلا مى گردد.
پـس كـسـى كـه در نـعـمـت الهـى واقـع اسـت اولا بـايـد درشـكرگزارى كوشش ‍ كند و ثانيا خائف از سلب نعمت باشدو از خدا بخواهد كه او را موفق بدارد به شكر نعمت و هميشهخـود را مـقـصـر بـدانـد و بـه درگـاه خدا اظهار شرمسارى وتضرع و زارى نمايد.
سـئل ابـن عـبـاس عـن صـفـه الذين صدقوا الله للمخافهفـقـال هـم قـوم قـلوبـهـم مـن الخـوف قرحه محزونه و اعينهمبـاكـيـه و دمـوعـهـم عـلى خـدودهم جاريه يقولون كيف نفرح والموت من و رائنا و القبر موردنا و القيمه موعدنا و على اللهعـرضـنـا و شـهـودنا جوارحنا و الصراط على جهنم طريقنا وعـلى الله حـسـابنا فسبحان الله و تعالى فانا نعوذ به منالسـن و اصـفـه و اعـمـال مـخـالفـه مـع قـلوب عـارفـه فانالعـمـل ثـمـره العـلم و الخـوف ثـمـرهالعمل و الرجاء ثمره اليقين .
از عبدالله بن عباس سؤ ال شد كسانى كه از خدا مى ترسندصـفـات و عـلامـات آنها چيست ؟ فرمود: آنها كسانى هستند كهقـلبـهـاى آنـها از ترس ‍ خدا مجروح و محزون است . و چشمانآنها گريان است و اشك آنها بر صورتهايشان جارى است .مـى گـويـنـد: چـگـونـه فـرحـنـاك و خـوشـنـود بـاشـيـم وحـال آنـكـه مـرگ دنـبال ماست ، و محل ورود ما قبر است و قيامتوعـدگـاه مـاسـت ، و بـر مـحضر عدل الهى عرضه داشته مىشويم ، و اعضا و جوارح ما بر ما شهادت مى دهند. و راه عبورمـا بـر صـراط اسـت كـه از بـالاى جـهنم است و حساب ما برخداى متعال است . كه منزه از هر عيب است و بلند مرتبه است ازايـنـكه به غير او مقايسه شود. و ما پناه مى بريم به او اززبانى كه به توصيف او گويا باشد و اعمالى كه با امرو فـرمـان او مخالف است با اينكه قلوب عارف و آشناى بهاو هـسـتند. پس به درستى كه عمل نتيجه علم است و ترس ازخدا نتيجه عمل است و اميد به رحمت حق نتيجه يقين است .
و مـن اشـتـاق الى الجـنـه اجـتـهـد فـى اسـبـابالوصـول اليـهـا و مـن حذر النار تباعد مما يدنى اليها و مناحب لقاء الله استعد للقائه .
و هر كس مشتاق بهشت باشد كوشش در چيزهايى است كه سببرسـيـدن به آن است . و كسى كه از آتش مى ترسد از آنچهاو را بـه آتش نزديك مى كند دور مى شود و كسى كه خدا رادوسـت دارد و لقـاى رحـمـت او را مى خواهد براى لقاى او مهيامى شود.
و روى ان الله تعالى يقول فى بعض كتبه يابن آدم اناحى لا اموت اطعنى فيما امرتك اجعلك حيا لا تموت . يابن آدمانـا اقـول للشـى كـن فـيـكـون اطـعـنـى فـيـما امرتك اجعلكتقول للشى كن فيكون .
روايـت شـده كـه خـداى مـتـعـال در بـعـض از كتابهاى خود مىفرمايد: اى فرزند آدم من زنده اى هستم كه نمى ميرم تو مرااطاعت كن در آنچه به تو امر مى كنم تا تو را زنده اى قراردهم كه نميرى . اى فرزند آدم من در ايجاد هر چيز مى گويمبـوده بـاش پـس موجود مى شود. اطاعت من كن در آنچه تو راامـر كـردم تـا تـو را چـنـان قرار دهم كه به چيزى بگويىبوده باش پس ‍ موجود شود.
و كـذلك قـال الله تـعـالى فـى كـتابه العزيز: و لكمفـيـهـا مـا تشتهى انفسكم و لكم فيها ما تدعون نزلا من غفوررحيم .(229)
و هـمـچـنـيـن خداى متعال در كتاب عزيزش قرآن كريم فرمودهاسـت : و بـراى شـمـاسـت در بـهـشـت آنـچـهمـيـل به آن داشته باشيد و براى شماست آنچه طلب كنيد درحـالى كـه آنـها از جانب خداى آمرزنده مهربان فرود مى آيد،يعنى هر چه هست از رحمت خداست .
و قـالرسـول الله صلى الله عليه و آله : ثلاث مهلكات و ثلاثمنجيات فاما المهلكات فشح مطاع و هوى متبع و اعجاب المرءبـنـفـسـه و اما المنجيات فخشية الله فى السر و العلانية والقـصـد فى الغنى و الفقر و العدل فى الرضا و الغضب.
پـيـغـمـبـر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سه چيز هلاككننده است و سه چيز نجات دهنده . اما هلاك كننده ها عبارتند از:1ـ بـخلى كه در وجود شخص باشد و آن را اطاعت كند، يعنىظاهر كند 2ـ ميل و خواهش ‍ نفسانى كه از آن پيروى شود. 3ـ وايـنكه شخص خود پسند باشد و خود را بزرگ شمارد. و امانجات دهنده ها عبارتند از: 1ـ ترس از خدا در پنهان و آشكار.2ـ مـيـانـه روى در امـر مـعـاش در حـال بـى نـيازى و فقر 3ـرفـتـار و گـفـتـار عـادلانـه در حـالى كـه از طـرفمقابل خود راضى باشد يا غضبناك .
و قـال الحـسـن عـليـه السـلام : لقـد اصـبـحت اقوام كانوايـنـظـرون الى الجـنـة و نـعـيـمـهـا و النـار و جحيمها يحسبهمالجاهل مرضى و ما بهم من مرض و قد خولطوا و انما خالطهمامـر عـظيم خوف الله و مهابته فى قلوبهم و كانوا يقولونليس لنا فى الدنيا من حاجة و ليس لها خلقنا و لا بالسعىلهـا امـرنـا انـفـقـوا امـوالهـم و بذلوا دمائهم و اشتروا بذلكرضـا خـالقـهـم عـلمـوا اشـترى منهم اموالهم و انفسهم بالجنةفـبـاعـوه و ربـحـت تـجـارتـهـم و عظمت سعادتهم و افلحوا وانجحوا.
امام حسن عليه السلام فرمود: هر آينه به تحقيق در اين عالمكـسـانـى صـبح كردند كه نظر به بهشت و نعمت هاى آن مىكـردنـد و آتـش و حـرارت آن را مـى ديـدنـد كـسـى كـهجـاهـل بـه حـال آنـهـا بود چون آنها را مى ديد گمان مى كردمـريـض هـسـتـنـد و حـال آنكه در آنها مرضى نيست آنان از امرعـظـيـمـى مـضطربند خوف و هيبت خدا در قلبهاى آنها آنان رامـضطرب كرده است . و چنين مى گويند: ما را به دنيا حاجتىنـيـسـت و بـراى آن خـلق نـشـده ايم و ماءمور كوشش براى آننـيـستيم . مالهايشان را در راه خدا انفاق و بخشش ‍ مى كنند. وخـونـهـاى خـود را بـراى حـفـظ ديـن مـقـدس اسـلامبـذل مـى كـنـنـد و بـه ايـن وسـيـله رضـايـت خـداى خـود راتحصيل و خريدارى مى كنند. مى دانند مالها و جانهاى آنها ازآنـهـا خريدارى شده و در مقابل بهشت به آنها داده شده . پسفروختند و تجارت با نفعى انجام دادند و سعادت بزرگىبه دست آوردند و رستگار شدند و به مطلوب خود رسيدند.
فـاقـتـفـوا آثـارهـم رحـمـكـم الله و اقـتدوا بهم فان اللهتـعـالى وصـف لنـبـيـه صـلى الله عـليـه و آله صفة آبائهابـراهـيـم و اسـمـاعـيـل و ذريـتـهـمـا وقال فبهديهم اقتده و اعلموا عبادالله انكم ماءخوذون بالاقتداءبـهـم و الاتـبـاع لهـم فـجـدوا و اجـتهدوا و احذروا ان تكونواعـوانـا للظـالم فـان رسـول الله صـلى الله عـليـه و آلهقـال مـن مـشـى مـع ظـالم يـعـيـنـه على ظلمه فقد خرج من ربقةالاسلام و من حالت شفاعته دون حد من حدود الله فقد حاد اللهو رسـوله و مـن اعـان ظـالمـا ليبطل حقا لمسلم فقد برء من ذمةالاسلام و من ذمة الله و ذمة رسوله .
پس آثار آنها را پيروى كنيد خدا شما را رحمت كند و به آنهااقـتـدا كـنـيـد. پـس بـه درسـتـى كـه خـداونـدمـتعال براى پيغمبرش وصف فرمود صفت پدرانش ابراهيم واسـمـاعـيـل و ذريـه آنـهـا را فرمود به هدايت آنها اقتداء كن وبـدانـيـد اى بـنـدگـان خدا شما در اقتداى به آنها مورد سؤال هـسـتيد و از پيروى از آنها مؤ اخذه خواهيد شد. پس جديت وكـوشـش كـنـيـد و بـپـرهيزيد از اينكه كمك ظالم باشيد. بهدرسـتـى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسىكـه بـا ظـالمـى بـرود كه او را يارى كند پس به تحقيق ازقـيـد اسـلام خارج شده است ، و كسى كه شفاعت در عدم اجراىحـدى از حـدود اسـلام نـمـايـد و مانع اجراى آن شود با خدا ورسـول او دشـمـنـى كـرده و كـسـى كـه ظـالمـى را بـراىباطل ساختن حق مسلمانى كمك نمايد او از اسلام بيرون رفتهو از ذمه خدا رسول خارج شده است .
و من دعا لظالم بالبقاء فقد احب ان يعصى الله . و من ظلمبحضرته مؤ من او اغتيب و كان قادرا على نصره و لم ينصرهفـقـد بـاء بـغـضب من الله و رسوله و من نصره فقد استوجبالجنة من الله .
و هـر كـس بـراى بـقـاى ظـالمـى دعا كند همانا دوست دارد كهمعصيت خدا شود و كسى كه در حضور او به مؤ منى ظلم شوديـا غـيـبت مؤ منى گردد و او بر يارى كردن او قادر باشد ويـارى نـكـنـد پـس بـه تـحـقـيـق كـه مـشـمـول غـضـب خـدا ورسـول شده است . و كسى كه او را يارى كند پس به تحقيقكه از جانب خداوند متعال بهشت بر او واجب شده .
و ان الله تـعـالى اوحـى الى داودقـل لفلان الجبار انى لم ابعثك لتجمع الدنيا على الدنيا ولكـن لتـرد عـنـى دعـوة المـظـلوم و تـنصره فانى اليت علىنفسى ان انصره و انتصر له ممن ظلم بحضرته و لم ينصره.

next page ترجمه ارشادالقلوب ديلمى از جناب ابى محمد حسن ديلمى

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation