يك امر ظنی به كار میبرد و اشتباهكاری مینمايد . پس هدف انسان از استدلالهای خود يا كشف حقيقت است ، يا به زانودرآوردن طرف و بستن راه است بر فكر او ، و يا اقناع ذهن اوست برایانجام يا ترك كاری ، و يا صرفا بازی كردن با خيال و احساسات طرف استكه نازيبايی را در خيال او زيبا و يا زيبايی را نازيبا ، و يا زيبايی رازيباتر ، و يا نازيبايی را نازيباتر سازد ، و يا هدف ، اشتباهكاری است.به حكم استقراء ، قياسات از نظر اهداف ، منحصر به همين پنج نوع است. و مواد قياسات از نظر تأمين اين هدفها مختلفاند .1 - قياسی كه بتواند حقيقتی را كشف كند " برهان " ناميده میشود .ماده چنين قياسی يا بايد از محسوسات باشد مثل اين كه میگوييم : "خورشيد يك جسم نوردهنده است " و يا بايد از مجربات باشد مثل اين كه" پنی سيلين كانون چركی را در بدن از بين میبرد " و يا از بديهياتاوليه است مثل اين كه " دو شیء مساوی با شیء سوم ، خودشان مساویيكديگرند " . و غير از اين سه نوع نيز قضايای يقينی داريم و حاجت بهذكر نيست . 2 - قياسی كه بتواند طرف را وادار به تسليم كند بايد از موادی تشكيلشود كه مقبول طرف است ، اعم از آنكه يقينی باشد يا نباشد ، مقبول عمومباشد يا نباشد . اين نوع قياس را " جدل " میخوانند . مانند اين كهشخصی اقوال يك حكيم يا فقيه را قبول دارد . به استناد قول اين حكيم يافقيه كه مورد قبول آن شخص است او را محكوم میكنيم در صورتی كه خود ماممكن است قول آن |