بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب یادنامه آیة الله العظمی اراکی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     002 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     004 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     006 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     008 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     009 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     010 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     011 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     012 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     013 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     014 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     015 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     018 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     019 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-2 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     023 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     025 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     027 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     028 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     029 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     030 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     fehrest - يادنامه آية الله العظمى اراكى
 

 

 
 

2- حوزه علميه اراك

پيشتر گفته شد كه شهر اراك در سالهاى 1227-1231ه .ق توسط سپهدار گرجى بناو تاسيس شد و در همين سالها،اولين مدرسه علميه اين شهر به همت همان‏سپهدار ساخته كه تا كنون هم به مدرسه سپهدار معروف است و نيز اولينمسجدشهر همان مسجد مدرسه سپهدار بوده است.

پس از گذشت‏حدود نود سال يعنى در سالهاى بين 1315 تا 1320 مدرسه‏و مسجد حاج محمد ابراهيم خوانسارى (1) درمحله عباس‏آباد بنا شده است.

و سومين مدرسه نيز در سالهاى 1318-1320 به دست مرحوم حاج‏حسين‏ملك‏التجار تبريزى (2) ساخته شده است و چوندر مسجد اين مدرسه مرحوم‏آقاضياءالدين‏بن سيدمحمدباقر (3) -كه هر دو از علماى بنام عراق (اراك) بوده‏اندامام‏جماعت‏بوده- اين مدرسه و مسجد به مدرسه آقا ضياء و مسجد آقاضياء معروف‏شده است و شايد هم بانى مذكورمدرسه و مسجد را براى همين آقاضياء ساخته‏باشد و از اين رو از آغاز به نام او مشهور شده است نه به نام ملك‏التجار كهبانى آن‏بوده است.

وگويا تا كنون‏هم مدرسه معتبر ديگرى به‏اين سه مدرسه افزوده نشده است. (4)

در اينجا مناسب است از اين بانيان خير و در حقيقت‏بنيان‏گزاران حوزه‏علميه اراك ياد و تكريمى شود:

1- يوسف‏خان سپهدار

قبلا درباره سپهدار و فرزندش مطالبى گفته شد اينجا هم -گرچه تكرار باشد- چندسطرى از كتاب نامداران اراك نقلمى‏كنيم:

يوسف‏خان سپهدار بانى شهر سلطان‏آباد عراق (اراك). وى شهر اراك را درسال 1231ه .ق كه به حساب جمل ماده تاريخآن مى‏شود: «نمود يوسف ثانى بناى‏مصر جديد 1231» در زمان سلطنت فتحعليشاه قاجار بنا نهاد يوسف‏خان درسال‏1222 ه .ق منصب سپهدارى يافت و به حكومت عراق (اراك) منصوب شد. درسال 1240 كه فتحعليشاه سلطانمحمد ميرزا پسر سى و هشتم خود را در سن‏سيزده‏سالگى ملقب به سيف‏الدوله كرده و به حكومت اصفهان فرستاديوسف‏خان‏سپهدار به وزارت او تعيين شد و به اصفهان رفت و در همين سال از دنيا رفت‏و منصب وى را به پسرشغلامحسين‏خان كه آن موقع حاكم اراك بود، دادند. (5)

غلامحسين‏خان فرزند يوسف‏خان كه به سپهدار دوم معروف شددر سال‏1223 متولد و در 1304 از دنيا رفت وى كه پيشاز 1240 حاكم اراك بود بعد ازمرگ پدرش در 1240 در سن هفده‏سالگى به منصب سپهدارى رسيد و در همين‏سال بادختر بيست و دوم شاه به نام ماه‏بيگم ازدواج و داماد فتحعليشاه شد.

وى در سال 1266 حاكم اصفهان و در 1272 حاكم كرمان و در سال 1276به عضويت‏شوراى دولتى كه ناصرالدين‏شاهتشكيل داده بود منصوب، و در 1286وزير عدليه و در 1288 عضو دارالشوراى كبرى شد.

پس از وفات او پسرش محمدعلى‏خان معروف به آقاسردار به لقب پدرخويش ملقب گرديد. (6)

البته يوسف‏خان گرجى چهار پسر داشت‏يكى از آنها همين غلامحسين‏خان‏و ديگرى نامش ظاهرا اكبرخان بوده كه درزمان حيات پدر از دنيا رفته و نيز پسرى‏هم به نام اسفنديارخان داشته كه در زمان سپهدارى غلامحسين‏خان از طرفعمونيابت‏حكومت فراهان و تمام صفحات غربى و شمال غربى اراك را داشته است.

فرزند سوم او حاج رضا قلى‏خان بوده كه از طرف برادر نيابت‏حكومت‏صفحات شرقى تا كمره، گلپايگان و خوانسار رادردست داشته و فرزند چهارم‏يوسف‏خان نيز معروف نبوده است.

2- حاج محمدابراهيم خوانسارى متولد 1260 و متوفاى 1322

ايشان در آغاز به صنعت و حرفه قاشق چوبى سازى اشتغال داشته و سپس به‏تجارت فرش مشغول شده بود، اطلاعاتى كهاز ايشان داريم به اين قرار است:

قلعه‏اى در خارج شهر (آنروز) ساخته، كه به او اعتراض كرده و مى‏گفتند: چرادر بيابان مى‏سازى؟ پاسخ مى‏داده كه درآينده مورد نياز مى‏شود.

آب‏انبار و حمام مردانه و زنانه ساخته و براى اينكه اهل كتاب (يهوديها) به‏حمام مسلمين نيايند و ضمنا در زحمت همنباشند حمامى هم جداگانه براى آنهاساخته بود كه اين گواه بينش صحيح و روشنفكرى اوست; و تاريخ اتمام بناى‏آب‏انبارو حمامها به سال 1290 مى‏باشد.

حمام حاج محمدابراهيم سربينه‏اى داراى كاشى هفت رنگ بوده و ستونهاى‏زير گنبد آن داراى پيچكهاى بسيار زيبا وكاشى كارى است و سقف اصلى آن بر روى‏هشت‏ستون قرار دارد. اين بنا يكى از زيباترين آثار معمارى شهر اراك و آثارباستانى‏و ذى‏قيمت محسوب مى‏شود.

مدرسه و مسجدى را هم در سالهاى 1315 تا 1320 مى‏ساخته كه با وفاتش‏ناتمام باقى مانده است.

معروف است كه حاج محمد ابراهيم گفته بود كلنگ اول مدرسه و مسجد را بايد كسى بزند كه تهجد و نماز شب او تركنشده باشد و جز خود او كسى پيدا نشدكه اين ويژگى را داشته باشد، به ناچار خود او كلنگ نخستين را زد.

مرحوم آية‏الله‏العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى در سفر دوم به اراك،حجرات اين مدرسه را ساخته و مدرسه راتكميل كردند. و در همين مدرسه هم‏درس شروع كردند و صلاة را آنجا گفته‏اند كه آية‏الله‏العظمى گلپايگانى‏وآية‏الله‏العظمى اراكى هم در اين درس شركت مى‏كردند.

آية‏الله‏العظمى اراكى به حجة‏الاسلام والمسلمين حاج شيخ على اصغرقاضى‏زاده كه فعلا اداره مدرسه حاج محمدابراهيمبه عهده ايشان است نوشته‏اند:

بسم‏الله‏الرحمن‏الرحيم جناب مستطاب حجة‏الاسلام آقاى حاج شيخ على اصغر قاضى‏زاده -دامت افاضاته- چون مدرسهمرحوم حاج محمدابراهيم خوانسارى هسته اصلى‏حوزه‏علميه‏اى‏است كه به‏دست‏باكفايت‏مرحوم‏آية‏الله‏العظمىحائرى‏طاب ثراه در اراك تاسيس شده و زيربناى حوزه علميه مقدس قم‏است‏كه‏ازآنجاانقلاب‏اسلامى شروع شدوازبركات‏آن‏جمهورى مقدس‏اسلامى بنيانگزارى و به دست‏با كفايت امام رضوان‏الله عليه تاسيس‏شد. تعمير و نگهدارى وتكميل ساختمان آن بسيار بجا و به موقع و به‏عنوان سند انقلاب حفظ آن لازم است. لذا خواهشمندم جنابعالىبه‏نمايندگى از طرف اينجانب اقدام لازم را معمول داريد و حقير نيز درحد امكان به يارى خداوند هزينه لازم را تقبلمى‏نمايم، بديهى است‏مسؤولين ادارى و شهرى همكارى لازم را با جنابعالى خواهند نمود.

توفيق همگان را در راه خدمت‏به اسلام و مسلمين از درگاه‏احديت‏خواستارم. والسلام عليكم و رحمة‏الله و بركاته.

8 جمادى‏الاولى 1410

الاحقر محمد على العراقى

حاج محمدابراهيم داراى همسران متعددى بوده، آية‏الله‏العظمى اراكى دراين مورد مى‏گفتند: ايشان هر شب كه نوبتهر خانه‏اى بود با تعدادى كتاب به آنجامى‏رفت. (يعنى اهل مطالعه و علم بود).

آية‏الله‏العظمى حائرى با دختر يكى از همسران حاج محمدابراهيم ازدواج‏كرد و داماد او شد و آية‏الله‏العظمى اراكى همداماد حاج محمدابراهيم است كه‏داستان اين ازدواج خواهد آمد.

نقل‏شده كه دراواخر عمر ايشان‏كه بناى مدرسه ناتمام بود وبه تعدادى سنگ‏براى‏حوضخانه مدرسه‏نياز بود وشرايط مالىايشان هم مساعد نبود سنگهاى حياطمنزل خود را كه در آن نزديكى بود از زمين كند و به مدرسه منتقل نمود بهايشان‏گفتند چرا دوباره‏كارى مى‏كنيد در پاسخ گفت: منزل و حياط آن، به ورثه منتقل‏مى‏شود و چون مال خودشانست‏خود آنها نمى‏گذارند حياط بى‏سنگ فرش بمانداما مدرسه چون ملك آنها نيست ممكن است‏سهل‏انگارى شود از اينرو سنگها رااز خانه به مدرسه منتقل نمودم. آفرين بر اين ايمان و آفرين بر اين بينش صحيح.

در تاريخ اراك آمده:

روز شنبه يازدهم ذيقعده 1309 علماى عراق به نقل خود ناصرالدين شاه(جناب حاج آقامحسن، جناب آقاضياءالدين،جناب حاج آقاجمال برادر حاج‏آقامحسن، حاج آقا احمد پسر حاج آقا محسن، جناب حاج آقا محمود امام جمعه،حاجملانبى شيخ‏الاسلام، حاج آقاحسين قمى پسر مرحوم حاج ملا محمد مجتهدكزازى، جناب آقامهدى برادر حاج آقاحسين) به حضور رسيده در راه سهولت‏مقاصد خويش مطالبى به عرض رسانيدند اتباع شاهى هر يك در منازلمتعينين‏و تجار و يا در باغات و اطراف شهر چادر زده و منزل اختيار كرده بودند از جمله‏جلال‏الدوله در منزل جديدالبناءزيباى حاج محمد ابراهيم تاجر خوانسارى منزل‏گرفته بود در آن زمان قنات سيداحمد مستوفى (قنات وزيرى) ازفواره‏هاى‏حوضخانه‏هاى عمارت مزبور سر زده و بعد از آن در محل تقسيم مى‏شده است‏ناصرالدين شاه عمارت حاجمحمدابراهيم را به خوبى بنا ستوده است. (7)

روزهاى عاشورا از صبح تا ظهر مجلس روضه بسيار مفصلى در منزل بزرگ‏و قلعه حاج محمد ابراهيم برقرار بود. در آخرحياط منزل تخت‏بزرگى بود و روى‏آن منبرى بلند، مرحوم حاج محمد ابراهيم هم دم درب منزل ايستاده و باگلاب‏پذيرايى مى‏كرد. درب ساختمان قلعه به قدرى بلند بود كه دستجات با علم‏و علمات مى‏توانستند داخل قلعه شوند.در اين مجلس با قليانهاى متعدد باسرقليانهاى نقره و مزين به فيروزه پذيرايى مى‏شد و تجار شهر افتخار مى‏كردند كه‏درآن مجلس قليان بدهند. دسته‏هاى عزادار از قلعه حاج محمدابراهيم خارج و به‏حسينيه حاج آقامحسن اراكى (منزلخود را چادر مى‏زدند و حسينيه بود) مى‏رفتندو در آنجا ختم مى‏شد.

حاج محمد ابراهيم خوانسارى فرزندى روحانى، به نام حاج شيخ محمدباقرداشته است كه متاسفانه به شرح حال اودست نيافتيم.

3- ملك‏التجار تبريزى متوفاى 1322

در كتاب سيماى اراك آمده: شخص نيكوكارى به نام حاج حسن ملك (ملك‏التجار)فرزند حاج ميرزا محمد تاجر ازبازرگانان معروف عراق (اراك) مدرسه و مسجدو آب‏انبارى در ضلع جنوبى ميدان اراك ساخته و وقف كرده است و نيزحمامى درعباس‏آباد اراك ساخته كه به نام حمام حاج ملك معروف است و خيابان ملك‏عباس‏آباد به نام او مشهور است.

اين مدرسه و مسجد را يا ملك‏التجار به نام آقا ضياءالدين فرزند حاج‏سيدمحمدباقر ساخته و يا چون اولين امام جماعتمسجد آقاضياءالدين بوده به‏مدرسه آقاضياء و مسجد آقاضياء معروف شده است.

در زمان رضاخان مدرسه آقاضياء از دست طلاب خارج و در ساختمان آن‏دبستانى داير گرديد اما پس از شهريور 1320 باهمت‏حضرت آية‏الله صدرا اراكى (8) از اداره فرهنگ پس‏گرفته شد و به وضع اصلى خود برگشت. (9)

قبلا گفته شد كه شهر اراك در سالهاى 1227-1231 تاسيس شد.

پس‏ازاتمام شهر،يوسف‏خان‏سپهدار شروع به‏اقداماتى‏براى‏جلب‏مردم جهت‏سكونت در شهر نموده و در صدد بر آمد كه ازاطراف و اكناف خصوصا از نواحى‏نزديك مردم را به شهر منتقل نمايد كه موجبات آبادانى شهر به تدريج فراهم گرددازجمله اين‏اقدامات اين‏بود كه برخى ازروحانيان سرشناس‏را به اين شهر دعوت‏كند.

جد اعلاى خاندان حاج آقامحسن عراقى معروف به سيدمحمد مكى ظاهرااز حجاز به كرمانشاه آمده و از آنجا به كرهرودعراق هجرت كرده است و چند نفر ازپدران حاج آقامحسن عراقى در قبرستانى به نام تخت‏سيد در كرهرود مدفونندومقبره آنان زيارتگاه خاص و عام است. (10)

جد دوم حاج آقا محسن، مرحوم مير على محمد كه در كرهرود متوطن بوددرسال 1233 از دنيا رفت و در همانخت‏سيد به خاك سپرده شد وى چهار پسرداشت‏به نامهاى سيدمحمد و سيداحمد و ميريحيى و سيدهادى و يك دختربه نام‏خورشيد خانم. (11)

مرحوم سيدمحمد و سيداحمد كه (در يك زمان به دنيا آمده و به ترتيب درسال 1260 و 1264 از دنيا رفتند) پس از اينكهتحصيلات خود را نزد پدرشان‏ميرعلى محمد و استادان مقيم كرهرود به پايان رساندند براى تكميل تحصيلات ازطرفپدر به كرمانشاه اعزام مى‏گردند و نزد مرحوم آقامحمدعلى كرمانشاهى پسرآقاباقر بهبهانى به تحصيل علوم مشغولمى‏شوند.

روزى محمد على ميرزا دولتشاه فرزند فتحعليشاه و حاكم كرمانشاه به ديدن‏آقامحمدعلى‏مى‏آيد وآقاسيداحمدوآقاسيدمحمد هم‏حاضر بوده‏اند آقامحمدعلى‏آنان را به دولتشاه معرفى مى‏كند وى مقدارى از دو روستاى اطراف عراق(اراك) راكه در اختيارش بوده به آقايان سيد احمد و سيد محمد واگذار مى‏نمايد و اين‏واگذارى مورد تاييد فتحعليشاههم قرار مى‏گيرد.

آقاى حاج سيد محمد در همان كرمانشاه با خانمى (مادر سيدمحمدباقر)كرمانشاهى از اقوام آقا محمدعلى ازدواجمى‏كند و از اين رو اين دو بيت‏با هم‏پيوند مى‏خورند. (12)

آقاى حاج سيداحمد و آقاى حاج سيدمحمد پس از مدتى تحصيل‏و استفاده از محضر درس آقا محمد على كرمانشاهى بهمكه معظمه مشرف‏مى‏شوند و سپس به كرهرود به خدمت والد و ساير اخوان و اقوام برمى‏گردند.

يوسف‏خان بانى شهر عراق(اراك) كه‏با تمهيداتى درصدد ازدياد ساكنين اين‏شهر بود و در اين راه قدمهايى برداشت‏برايشكاملا مشهود و محسوس بود كه شهراز جهات مختلف نياز به روحانى و اهل علم دارد از اين رو به كرهرود رفت وباملاقاتهاى مكرر و گفتگو با ميرمحمدعلى موافقت او را جلب كرد كه آقاى حاج سيداحمد فرزنداو براى‏سكونت‏به‏شهرعراق(اراك) عزيمت نمايد وبدين منظور ايشان‏به‏شهر آمد و در محله قلعه سكونت اختيار كرد و پس از مدتى از برادرشآقاسيدمحمد (13) هم دعوت به‏عمل‏آمد وايشان هم پذيرفت و در عراق(اراك) درمحله حصارسكونت‏كرد و باآمدن‏ايندوبزرگوار به‏عراق(اراك)اين كمبود برطرف شدوسكونت‏ايشان‏موجب رضايت‏خاطر مردم وايجاد رغبت‏بيشتربراى‏سكونت درشهر گرديد.

البته آقا سيداحمد و آقا سيد محمد به طور دائم در شهر نماندند وآقاسيداحمد فرزندش سيدابوالقاسم‏وآقاسيدمحمدفرزندش سيدمحمدباقر را بجاى خوددر شهر گذاشتند و آنان سكونت دائم شهر را اختيار نمودند و همانطور كه قبلاگفته‏شد در سال 1260 و 1264 از دنيا رفتند و قبر آنان در تخت‏سيدكرهرود است. (14)

مرحوم آقاسيداحمد چند پسر داشت كه اكبر آنها مرحوم ميرزا سيدابوالقاسم(پدر حاج آقامحسن) بود وى كه اهل علم،زاهد، بى‏اعتنا به دنيا و از هر جهت‏وارسته بود جانشين پدر و امام جماعت و مدرس مسجد و مدرسه سپهدارى گرديدوبنابراين در همين سالها حوزه علميه اراك تحقق خارجى پيدا كرد ايشان در سال‏1270 از دنيا رفت و نوبت فرزندش حاجآقامحسن (1247-1325) رسيد كه درزمان او حوزه علميه عراق (اراك) داراى شخصيتهاى علمى متعددى بوده وطبعابازار درس و بحث در مدرسه سپهدارى و غيره گرم بوده است.

در كتاب سيماى اراك و كتاب خاندان محسنى مى‏خوانيم: در سال‏1270ه .ق كه ميرزا سيد ابوالقاسم درگذشت پس ازمجلس ترحيم، بستگان نزديك‏حاج آقامحسن، و سرتيپ محمدحسن‏خان فراهانى معروف به قره سرتيپ كهدامادآقاسيد ابوالقاسم بوده در مدرسه سپهدارى حاضر بودند و سرتيپ محمدحسن‏خان چنين مى‏گويد:

چون آقاى ميرزا سيدابوالقاسم به رحمت ايزدى پيوسته است از اين ساعت‏آقامحسن فرزنداكبر و ارشد ايشان سمترياست‏بر همه‏را خواهد داشت واطاعت‏او بر همه لازم است ضمنا به آقامحسن هم متذكر مى‏گردد كه حوزه درس خود رادرمدرسه سپهدارى تشكيل دهد و به طلاب علوم دينيه گوشزد مى‏نمايد كسانى كه درحوزه درس آقاحاضر شوندماهيانه مبلغى نقد و مقدارى گندم دريافت‏خواهندداشت و به اين ترتيب حوزه درس مرحوم آقاى حاج آقامحسن كهاجازه اجتهادخود را در بروجرد دريافت كرده و نزد اساتيد بزرگى تلمذ نموده بود شروع گرديد. (15)

گرچه در آن موقع علماى ديگرى هم در عراق (اراك) بوده‏اند كه مجلس‏درس داشته‏اند ولى خصوصياتى در حاجآقامحسن بود كه موجب گرديد حوزه‏درس ايشان روز به روز توسعه يابد و بيش از پيش مورد توجه اهل علم قرار گيرد.

آرى از همان آغاز تاسيس شهر عراق (اراك) تا آمدن آية‏الله‏العظمى حاج‏شيخ عبدالكريم حائرى به آنجا مى‏توان گفتاراك حوزه علميه داشته زيرا طلاب‏فراوان و اساتيد و مجتهدان بزرگ در آن بوده‏اند كه در بخش آينده، نام برخى ازاين‏بزرگان را ياد مى‏كنيم.

پى‏نوشتها:

1) آية‏الله‏العظمى اراكى داماد ايشان و آية‏الله‏العظمى حاج شيخ عبدالكريم داماد يكى از همسران ايشان‏مى‏باشند.

2) از بازرگانان معروف اراك بوده است.

3) سيد محمد باقر پسر عموى حاج آقا محسن عراقى است.

4) بله چند سال قبل مدرسه‏اى توسط آية‏الله حاج شيخ ابوالفضل خوانسارى امام جمعه اراك تاسيس شده‏كه در تاريخنگارش اين سطور به طور موقت در اجاره آموزش و پرورش اراك است.

5) نامداران اراك، ص 91.

6) نامداران اراك، ص 90.

7) تاريخ اراك.

8) مرحوم‏آقاى‏صدرا اواخر عمرشان درتهران‏بودند ودرجلسات مذهبى‏سخنرانيهاى‏جالب‏ومؤثرى‏داشتند.

9) سيماى‏اراك، ج‏4، ص 322.

10) كتاب خاندان محسنى اراكى، ص 14.

11) همان، ص 15.

12) همان، ص 16.

13) در مفاتيح الجنان محدث قمى در بخش تعقيبات نماز صبح داستانى مربوط به همين سيد محمد كه‏حكايت ازجلالت قدر او دارد از درالسلام حاجى نورى نقل شده است. مراجعه شود.

14) همان، ص 20.

15) همان، ص 24 و سيماى اراك، ج‏4، ص 238.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation