|
|
|
|
|
|
گفتار در خللى كه احيانا درنماز رخ مى دهد مساءله 1 - كسى كه نمازش بدون طهارت از حدث يعنى بدون وضوء و ياغسل جنابت واقع شده نمازش باطل است چه از روى عمد باشد و چه سهو دانسته اين كار رابكند يا ندانسته بخلاف پاك بودن از نجاست كهتفصيل آن در باب طهارت گذشت همچنانكه تفصيل غير طهارت چون وقت و قبله و ساتر وغير اينها گذشت (كه گفتيم وارد شدن خلل بر آنها در بعضى از فروض موجبباطل شدن نماز است و در بعضى فرضها نيست ) و كسى كه عمدااخلال كند به چيزى از واجبات نماز هر چند حركتى از قرائت و اذكار واجبه باشد نمازشباطل است و همچنين باطل مى شود با زياد كردن جزئى در نماز از روى عمد چهفعل باشد و چه قول چه ركن باشد و چه غير ركن بلكه از اين جهت نيز فرقى نيست بينآن كه آن چه عمدا زياد كرده موافق اجزاء نماز باشد و يا مخالف هرچند كه حكم به بطلاننماز در جائى كه زائد مخالف اجزاء نماز باشد و حتى در جائيكه زائد در غير اجزاء ركنىباشد خالى از تاءمل و اشكال نيست . البته آوردن زيادى وقتى در غير ركن باعث بطلان نماز مى شود كه مكلف آن را بعنواننماز واينكه اين زائد نيز جزء نماز است آورده باشد و بنابراين اگر بين از يك سوره درنماز بخواند و يا در جائى كه ذكر و دعاء نيست ذكر بگويد و دعاء كند نه به عنواناينكه جزء نماز است نماز باطل نمى شود پس هر چه مكلف در نمازش قرائت قرآن كند ياذكر بگويد و يا دعا كند نه بعنوان اينكه جزء نمازش است عيب ندارد البته به شرطىكه صورت نماز را از بين نبرد همچنانكه هر كار مباحى ازقبيل خاريدن بدن و امثال آن را با اين شرط و با رعايت موالات مى تواند انجام دهد. اين در صورت عمد بود و اما در صورتى كه سهوا چيزى رازياد كند در صورتى كه يكركعت تمام و يا ركنى و دو سجده وتكبيرة الاحرام باشد نمازشباطل مى شود - البته بطلان نماز در صورت زياد شدن تكبيرة الاحرام خيلى روشن نيست. و اما زياد شدن قيام ركنى تصور ندارد مگر با زياد شدن ركوع و يا زياد شدن تكبيرةالاحرام و همچنين زياد شدن نيت بنابراينكه نيت عبارت باشد از داعى تصور ندارد. و اما بنا بر اينكه عبارت باشد از خطور دادن به قلب تصور دارد كه مكلف دو بار بهدل خود خطور دهد كه - مثلا دو ركعت نماز صبح مى خوانم قربة الى الله - ولكن اخطار بهقلب هر چند بار كه باشد مضر نيست و زياد شدن سهوى اجزاء غير ركنى نماز راباطل مى كند هرچند كه بنابراحتياط باعث دو سجده سهو مى شود و ان شاء الله تفصيلشمى آيد. مساءله 2 - سهوا چيزى از واجبات نماز را نياورد و بعد از گذشتمحل آن بيادش بيايد اگر آن چه ناقص شده ركن باشد نمازشباطل است و اگر غير ركن باشد نمازش صحيح است و سجده سهو به تفصيلى كه در جاىخودش مى آيد بر او واجب مى شود و بعد از فراغت از نماز بايد آن جزء را اگر تشهد ويا يكى از دو سجده باشد قضاء كند و اگر غير اين دو باشد قضائش واجب نيست و اگروقتى به يادش آيد كه محل تدارك آن باقى است بايد آن را ترك كند هرچند كه ركنباشد و جزء بعد از آن جزء فراموش شده را پس از تدارك جزء فراموش شده دوبارهبياورد تا ترتيب حفظ شده باشد. و منظور از گذشتن از محل داخل شدن در ركن بعدى است(مثل اينكه قبل از خواندن حمد به خيال اينكه آن را خوانده سوره را بخواند وقبل از ركوع متوجه اشتباه خود شود كه گفتيم حمد را مى خواند و سوره را نيز دوباره مىخواند چون از محل تجاوز نكرده و به ركوع نرسيده ) و يا تجاوزمحل اين است كه عمل خاصى كه بايد در محلى خاص انجام شود در آنمحل انجام نشده باشد هرچند كه بركن بعدى نرسيده باشدمثل اينكه ذكر ركوع را فراموش كرده و سر از ركوع برداشته باشد و يا ذكر سجده رافراموش كرده و سر از سجده برداشته باشد كه دراين دومثال هرچند كه بركن بعدى وارد نشده مع ذلك ازمحل گذشته است چون نمى تواند دوباره به ركوع يا سجده برگردد. بنابرآنچه گفته شد اگر مكلف ركوع را فراموش كند يعنىقبل از رفتن به ركوع به سجده برود و در سجده دوم يادش بيايد كه ركوع نكرده و ياهر دو سجده را فراموش كند و در ركوع ركعت بعدى يادش بيايد نمازشباطل بخلاف جائيكه ركوع را فراموش كند وقبل از رسيدن به سجده اول متوجه شود و يا هر دو سجده را فراموش كند وقبل از رسيدن به ركوع ركعت بعدى يادش بيايد كه در اينجا بايد برگردد و جزءفراموش را بياورد و اجزاء بعدى آن را اگر هم قبلا انجام داده اعاده كند. و اگر ركوع را فراموش كند و بعد از داخل شدن در سجدهاول بيادش بيايد احتياط آن است كه برگردد و ركوع را و همچنين دو سجده را بياورد وبعد از تمام كردن نماز دوباره آن را اعاده كند. و كسى كه حمد و سوره را و يا تسبيحات اربعه را و يا بعضى از آن را و يا ترتيب بينحمد و سوره را فراموش كرده و قبل از رسيدن به حد ركوع يادش بيايد آن چه رافراموش كرده انجام مى دهد و اجزاء بعد از آن را هم كه قبلا انجام داده بود بخاطر رعايتترتيب اعاده مى كند. و اگر قيام و يا طماءنينه در حال قرائت و يا درحال تسبيحات اربعه را فراموش كند و قبل از ركوع متوجه شود احتياط آن است كه قرائت ويا تسبيحات را دوباره بياورد اما نه به قصد اين كه جزء نماز است بلكه به قصدقربت مطلقه . بله اگر جهر در نماز صبح و مغرب و عشاء و اخفات در نماز ظهر و عصر را فراموش كردهباشد واجب نيست دوباره آن را بياورد هرچند كه نزديك تر به احتياط تدارك آن استمخصوصا اگر در اثناء عمل متوجه اشتباه خود شود كه در اين صورت سزاوار نيست احتياطترك نشود بلكه جا دارد آن را به قصد قربت مطلقه بياورد. و اگر برخاستن از ركوع و مستقيم ايستادن را فراموش كند و يا طماءنينه درحال ايستادن را از ياد ببرد و قبل از رسيدن به سجده متوجه شود در صورت فراموشىاصل قيام واجب با رعاتى طماءنينه بايستد و در صورت فراموشى طماءنينه بقصداحتياط و رجاء مى ايستد و عمل را صحيحا انجام ميدهد و نمازش را به آخر مى رساند. و اگر ذكر در سجده و يا طماءنينه در آن را فراموش كند و يا گذاشتن يكى از هفت موضعرا در حال گفتن ذكر فراموش كند بزمين بگذارد وقبل از سر برداشتن وخارج شدن از مسماى سجده بيادش ايد بايد ذكر را بطور صحيحيعنى در حالى كه همه اعضاء هفت گانه بر زمين باشد بگويد لكن در غير نسيان ذكريعنى در صورت نسيان طماءنينه و آن ديگرى ذكر را بقصد جزئيت نگويد بلكه بقصدقربت مطلقه بگويد و اگر بعد از سر برداشتن متوجه شود ازمحل تدارك گذشته نمازش صحيح است . و اگر نشستن بعد از سجده اول را فراموش كند(و مقدار كمى سر را از سجدهاول برداشته به سجده دوم برود) و يا طماءنينه درحال نشستن را فراموش كند و قبل از داخل شدن در مسماى سجده دوم متوجه اشتباه خود شودجلسه بعد از سجده اول را انجام مى دهد و دنباله اجزاء را مى آورد لكن در نسيان طماءنينهآن چه را مى آورد به نيت رجاء و احتياط بياورد. و اگر بعد از داخل شدن در سجده دوم متوجه شود از آن جا كه ازمحل تدارك گذشته نمازش را ادامه مى دهد و صحيح است . و اگر يك سجده و يا تشهد و يا قسمتى از تشهد را فراموش كند وقبل از رسيدن به حد ركوع ركعت بعدى (در صورتى كه سجده ركعت آخر نباشد) و ياقبل از سلام در صورتى كه سجده ركعت آخر و يا تشهد آخر نماز باشد بيادش بيايد آنچه را كه فراموش كرده مى آورد و آن چه را هم كه بعد از آن جزء قرار دارد اعاده مى كند واگر يك سجده و يا تشهد از ركعت آخر را فراموش كرد و بعد از سلام متوجه اشتباه خودشود و پس اگر عملى مانند حدث كه عمدى و سهوى آن نماز راباطل مى كند انجام داده كه ديگر جائى براى برگشتن و تدارك مافات ندارد و تنهاوظيفه اش اين است كه (اگر وضوء ندارد وضوء بگيرد) و آن سجده و تشهد را كهفراموش كرده بود قضاء كند و دو سجده سهو نيز بجاى آورد و اگر هنوز عملى كه عمدىو سهويش نماز را باطل مى كند انجام نداده متوجه اشتباه خود شود در خصوص فراموشىسجده احتياط آن است كه آن را بدون نيت اداء و قضاء بياورد و سپس تشهد و سلام را احتياطااعاده نموده و سجده سهو نيز احتياطا بجاى مى آورد و در خصوص فراموشى تشهد آن رابدون نيت اداء و قضاء مى آورد و سپس سلام داده و سجده سهو احتياطا انجام مى دهد هرچندكه اقوى اين است كه بعد از گفتن سلام محل تدارك گذشته است چه اينكه چيزى كه موجببطلان نماز است آورده باشد يا نه و بنابراين تنها وظيفه اش آن است كه جزء فراموششده را قضاء كند و دو سجده سهو بياورد. و اگر كسى سلام نماز را فراموش كند و قبل از آنكه مبطلى چون حدث كه عمدى و سهويشنماز را باطل مى كند از از سر بزند متوجه اشتباه خود شد آن را تدارك مى كند و اگرتدارك نكند نمازش باطل است و همين طور است همه اجزائى كه گفتيم بايد درمحل خودش تدارك شود (به اين معنا كه اگر جزء فراموش شده را درمحل تدارك نكند نمازش باطل است ). اگر كسى ركعت اخيرنماز را مثلا فراموش كند و بعد از تشهد وقبل از سلام بيادش بيايد بايد برخيزد و آن را بياورد و اگر بعد از سلام وقبل از فعلى كه سهويش نيز مبطل است باز برمى خيزدو آن ركعت را مى آورد و اگر بعد ازچنان فعلى بيادش بيايد نمازش باطل است از نو نماز را مى خواندحال چه نماز چهار ركعتى باشد و چه غير آن آن جائى هم كه بيش از يك ركعت را فراموشكرده همين حكم را دارد و همچنين نماز را از نو مى خواند در جائى كه بعد از تشهد وقبل از سلام و يا قبل از تهشد و سلام متوجه شود كه يك ركعت زيادى خوانده . مساءله 4 - اگر قبل از رسيدن به حد ركوع يعنى درحال گفتن الله اكبر اگر مى گويد و يا قبل از خم شدن به طرف ركوع به طوراجمال يقين كند كه يا دو سجده از ركعت قبل را فراموش كرده و يا حمد و سوره اين ركعت رااقوى اين است كه اكتفاء كند به خواندن حمد و سوره و همچنين اگر اين علم اجمالى بعد ازشروع در تكبير قنوت و يا در حال قنوت و يا بعد از قنوت برايشحاصل شود كه اقوى اكتفاء به خواندن حمد و سوره است لكن ترك احتياط به اعاده نمازسزاوار نيست . مساءله 5 - اگر بعد از فراغت از نماز يقين كند كه دو سجده نياورده و شك كند دراينكه دو سجده از يك ركعت بوده تا نمازش بخاطر ترك ركنباطل باشد و يا از دو ركعت بوده تا نمازش صحيح باشد احتياط آن است كه قضاء درسجده را بياورد و دو بار سجده سهو كرده و سپس نماز را اعاده كند و همچنين است درصورتى كه اين علم اجمالى در بين نماز برايشحاصل گردد البته بعد از دخول در ركوع . و اما اگر قبل از داخل شدن در ركوع حاصل شود چند صورت پيدا مى كند كه اينجامجال ذكر آن ها نيست . مساءله 6 - اگر بعد از برخاستن براى ركعت سوم يقين كند كه تشهد را نخواندهلكن شك كند آيا سجده اش را هم ترك كرده يا نه بعيد نيست بگوئيم جائز است تنها بهنشستن و خواندن تشهد اكتفاء كند ولى نزديك تر به احتياط آن است كه بعد از نمازدوباره نماز را اعاده كند. گفتار در مسائل شك شك در نماز يا در اصل خواندن نماز است و يا در اجزاء آن و يا در ركعات آن . مساءله 1 - كسى كه شك كند در اين كه آيا نمازش را خوانده و يا نخوانده اگرچنانچه پديد آمدن شك بعد از گذشتن وقت نماز باشد بايد به شك خود اعتناء نكند و بنارا بر اين بگذارد كه نمازش را خوانده و اگر هنوز وقت نماز باقى است بايد نمازش رابخواند و ظن بخواندن نماز و نخواندن آن به حكم شك است (و اگر در وقت ظن به خواندنيا نخواندن داشت بجا بياورد و اگر وقت گذشته اعتناء نكند). مساءله 2 - اگر يقين داشته باشد به اينكه نماز عصر را خوانده و شك كند در اينكهظهر را خوانده يا نه بنابراحتياط و بلكه اقوى اين است كه بگوئيم واجب است ظهر رابخواند هر چند از وقت جز به مقدارى كه مختص به عصر است باقى نمانده باشد. بله در فرضى كه از وقت جز مقدار مختص به عصر نمانده باشد و مكلف يقين داشتهباشد به اينكه نماز عصر را خوانده و در خواندن نماز ظهر شك كند نماز عصر را مىخواند و اعتنائى به شك خود درباره ظهر نمى كند. و اما اگر در همين فرض در اين كه نماز عصر را خوانده يا نه نيز شك كند نماز عصر رامى خواند و بنابر احتياط نماز ظهر را هم قضاء مى كند و عين اين تصويرها درباره نمازمغرب و عشاء نيز مى آيد. مساءله 3 - اگر شك كند در اينكه آيا وقت نماز باقى است و يا تمام شده بايد حكمكند باينكه هنوز باقى است . مساءله 4 - اگر در بين نماز عصر شك كند در اينكه آيا نماز ظهر را خوانده يا نهدر صورتى كه خواندن نماز عصر در وقت اختصاصى به عصر باشد بايد حكم كن بهاين كه نماز ظهر را خوانده و اگر در وقت مشترك است بنا را بر اين مى گذارد كه نمازظهر را نخوانده و نيت خود را به از عصر به ظهر برمى گرداند. مساءله 5 - اگر يقين دارد به اينكه يكى از دو نماز ظهر و عصر را خوانده و شك كنددر اينكه آيا ظهر بوده يا عصر اگر شك او در وقت مختص به عصر پيدا شده عصر را مىخواند و احتياط آن است كه ظهر را قضاء كند و اگر در وقت مشترك پيدا شد چهار ركعت بهنيت آن چه به گردنش باقى مانده مى خواند و نيت ظهر و عصر را مى كند و اگر يقين داردبه اينكه از نماز مغرب و عشاء يكى را خوانده و در اينكه كدام بوده شك كند اگر شك اودر وقت مختص به عشاء پيدا شده حكم مى كند باينكه مغرب را نخوانده و عشاء را مىخواند و سپس مغرب را قضاء مى كند و اگر در وقت مشترك پيدا شده هر دو را مى خواند. مساءله 6 - اينكه در مساءله اول گفتيم در شك در اينكه آيا نماز را خوانده يا نه اگرشك بعد از وقت پيدا شده باشد نبايد به آن اعتناء كند در فرضى است كه شك بعد ازخارج شدن از وقت پيدا شده باشد و بنابراين اگر درداخل وقت شك داشته و فراموش كرده نماز را بخواند و بعد از تمام شدن وقت بيادشبيايد (كه من در داخل وقت شك داشتم ) واجب است نماز را قضاء كند. مساءله 7 - اگر شك كند در اينكه نماز را خوانده يا نه و معتقد باشد به اينكه الانكه شك پيدا شده وقت تمام شده ولى بعدا معلوم شود كه شك او درداخل وقت بوده آن نماز را قضاء مى كند بخلاف عكس اين صورت (يعنى شك كند و معتقدباشد باينكه شك او در داخل وقت پيدا شده و بايد نماز را بخواند ولكن يا عمدا و ياسهوا نخواند و سپس معلوم شود كه شكش در خارج وقت پيدا شده ) كه در اينجا قضاء براو واجب نيست . مساءله 8 - حكم كسى كه زيادتر از حد متعارف شك مى كند در اينكه آيا نماز خواندهام يا نه حكم اشخاص متعارف است همه آن مسائلى كه گفتيم درباره او نيز جارى است يعنىبين اينكه شك او در وقت باشد يا در خارج وقت همان فرق كه گذشت جريان دارد. و اما كسى كه مبتلاى بوسوسه است ظاهرا بايد اعتنائى به شك خود نكند هرچند كه شك اودر وقت پيدا شده باشد. گفتار در شك در افعال نماز مساءله 1 - كسى كه در يكى از افعال نماز شك كند اگر چنانچه شك اوقبل از گذشتن از محل آن فعل و داخل شدن در فعلى ديگر كهدنبال آن فعل قرار دارد پيدا شده باشد بايد آنفعل را بجاى آورد مثل اينكه از داخل شدن در قرائت و حتىقبل از گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم شك كند در اينكه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، بايد آن را بگويد و يا قبل از داخل شدن در سوره شك كند كه آيا حمد را خوانده ام يا نهو يا قبل از ركوع شك كند كه آيا سوره را خوانده ام يا نه و ياقبل از سرازير شدن به سوى سجده شك كند در اينكه ركوع كرده ام يا نه و ياقبل از برخاستن و يا داخل شدن در تشهد شك كند كه سجده كرده ام يا نه . و اما اگر بعد از داخل شدن در جزء بعد شك كند كه جزء قبلى را انجام داده ام يا نه هرچندكه جزء بعدى مستحبى باشد توجهى بشك خود ننموده بنا را بر آن مى گذارد كه جزءقبلى را انجام داده ام چه اينكه شك مورد بحث در دو ركعتاول نماز باشد و يا در دو ركعت آخر و بنابراين بعد ازداخل شدن در سوره اعتنائى به شك در حمد نمى كند و بعد ازداخل شدن در قنوت اعتنائى به شك در سوره نمى كند و بعد از سرازير شدن بسوىسجده اعتنائى بشك در ركوع و يا برخاستن از ركوع نمى كند و بعد از برخاستن وايستادن اعتنائى به شك در سجده يا شك در تشهد نمى كند و حتى بنابراقوى درحال شروع به برخاستن نيز اعتنائى به شك در تشهد نمى كند. بله در حال شروع كردن به برخاستن اگر شك كند در اينكه سجده كرده يا نه واجب استآن را تدارك كند. مساءله 2 - در هر جا كه گفتيم بشك خود اعتناء نكند و بخاطرداخل شدن در جزء بعدى بگويد كه جزء قبلى را آورده ام فرقى نيست بين اجزائى كهمانند مثال هاى قبلى مستقل در جزئيتند و بين اجزائى كهمستقل نيستند مثل اينكه در آخر سوره شك كه من اول سوره را خواندم يا نه و يا در آخر آيهشك كند در اين كه اول آيه را خوانده ام يا نه بلكه حكم نامبرده در آخر كلمه نسبت بهاول آن نيزجريا دارد هرچند كه نزديك تر به احتياط آن است كه در شك در جزءاول كلمه مشكوك را به قصد قربت مطلقه (نه به قصد جزئيت ) بياورد. مساءله 3 - اگر در صحيح و يا فاسد بودن عملى كه انجام داده شك كند نه در انجامدادن اصل عمل بشك خود اعتناء نمى كند هرچند كه ازمحل آن عمل نگذشته باشد گو اينكه دراين صورت كه ازمحل تجاوز نكرده احتياط اقتضاء مى كند كه آنعمل را اگر قرائت و ذكر است به نيت قربت اعاده كند و اگر ركن است نماز را تمام كردهدوباره بخواند و اين احتياط مطلوبست . مساءله 4 - اگر پس از شروع به تعقيب نماز و يا كار ديگر از منافيات و غيرمنافيات از كارهائى كه معمولا نماز گذار آن را انجام نمى دهد مگر بعد از نماز شك كند دراينكه سلام گفته يا نه بشك خود اعتناء نكند همچنانكه اگر ماءموم در نماز جماعت شك كنددر اينكه تكبيرة الاحرام گفته ام يا نه با اينكه مانند همه نماز جماعت خوان ها درحال سكوت و گوش دادن به قرائت امام است اعتنائى به شك خود نمى كند. مساءله 5 - آنچه گفتيم در صورت شك و بقاءمحل بايد بياورد اگر آورد و بعدا معلوم شد آورده بوده و در نتيجهعمل تكرار شده نماز باطل نمى شود مگر آن كه آنعمل ركن باشد همچنانكه اگر در صورت تجاوز ازمحل اعتناء بشك نكرد و آن مشكوك را نياورد بعدا معلومش شود كه نياورده بوده اين تركوظيفه نمازرا باطل نمى كند مگر آن كه آن عمل ركن باشد و تداركش هم ممكن نباشد يعنىداخل ركنى ديگر شده باشد و در اثر ترك وظيفه ترك شده باشد و اما اگر تدارك آنممكن باشديعنى داخل در ركنى نشده باشد آن را تدارك ميكند چه ركن باشد و چه غير ركن . مساءله 6 - اگر در حال انجام فعلى ازافعال نماز شك كند در اينكه آيا نسبت به بعضى ازافعال گذشته شكى برايش پيدا شده يا نه به شك خود اعتناء نمى كند و همچنين اگرشك كند در اين كه آيا در اعمال قبلى سهوى رخ داده يا نه . بله اگر در محلعمل شك كند كه آيا سهودى رخ داده يا نه از آنجا كه فرصت براى تدارك دارد بايد آن راتدارك كند. گفتار در شك در عدد ركعات نمازهاى واجب مساءله 1 - شك در عدد ركعات نمازهاى واجب بعد از برطرف شدن هيچ حكمى ندارد. بله اگر شك زائلنشد و همچنان باقى ماند چنين شكى در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى و در ركعتاول نمازهاى چهار ركعتى نماز را باطل مى كند كه شكحاصل قبل از سربرداشتن از سجده دوم نماز راباطل مى كند و اما شكى كه بعد از سربرداشتن از سجده دوم پيدا شود و يا بگو بعد ازاحراز تماميت دو ركعت پيدا شود در چند صورتقابل علاج است . و اما اگر بعد از تماميت ذكر واجب سجده دوم وقبل از سر برداشتن پيدا شود نزديكتر بهاحتياط آن است كه به دستورات وارده در علاج شك صحيحعمل كند و بعدا نماز را دوباره بخواند هرچند كه عدم وجوب اعاده و مفسد نبدن اين شكبنظر اقوى است . اول - صورت اولى كه گفتيم در آن علاج دارد اين است كه مكلف بعد از تمام كردن دوسجده شك كند در اين كه تا اينجا دو ركعت خوانده ام يا سه ركعت دستور اين است كه بنا رابگذارد بر اينكه سه ركعت خوانده ام آن گاه ركعت چهارم را آورده نماز راتمام كند و سپسيك ركعت ايستاده و يا دو ركعت نشسته به نيت نماز احتياطبخواند و نزديك تر به احتياط وبهتر آن است كه هم يك ركعت ايستاده را بخواند و هم آن ديگرى را و نماز ايستاده رااول و نشسته را بعدا بخواند و نمازش را دوباره از سر بگيرد. صورت دوم - اينكه شك كند بين سه و چهار كه اين شك در هر جا باشد چهقبل از اكمال دو سجده و چه بعد از آن قابل علاج است و علاجش اين است كه بنا را بر چهارگذاشته نماز را تمام مى كند و حكم مسئله قبلى را و حتى احتياطش را در اينجا نيز بكار مىزند (مگر در مقدم داشتن ركعت ايستاده ). صورت سوم - اينكه بعد از اكمال دو سجده شك كند بين دو و چهار كه بنا را بر چهارگذاشته نمازش را تمام مى كند و سپس دو ركعت ايستاده مى خواند. صورت چهارم - شك بين دو و سه و چهار بعد ازاكمال دو سجده كه بنا را بر چهار گذاشته و سپس دو ركعت ايستاده و دو ركعت نشسته بهنيت نماز احتياط مى خواند و جلوانداختن دو ركعت ايستاده بر دو ركعت نشسته احوط و بلكهاقوى است . صورت پنجم - اينكه شك كند بين چهار و پنج كه اين خود دو صورت دارد يكى اينكهشكش بعد از سر برداشتن از سجده دوم باشد كه بنا را بر چهار گذاشته تشهد و سلامرا مى گويد و سپس دو سجده سهو بجا مى آورد صورت دوم اينكه شكش درحال قيام پيدا شده باشد كه حكم كسى را دارد كه درحال قيام نمى داند سه ركعت خوانده يا چهار بايد بنا را بر چهار بگذارد و بنشيند وتشهد و سلام بدهد و دو ركعت نشسته و يا يك ركعت ايستاده بعنوان نماز احتياط بخواندحال در همه صورت هائى كه بايد قيام را بر هم بزند همين است يعنى نشستن باعث انقلابشك از صورتى به صورت ديگر نمى شود بلكه نشستن مقدمه سلام كردن است بعد ازآن كه شك مورد بحث از شك هائى كه مربوط به ركعات درحال قيام است . صورت ششم - اينكه شك كند بين سه و پنج درحال قيام كه اين داخل است در شك بين دو و چهار و به خاطر خواندن تشهد و سلام مى نشيندو نماز را تمام نموده بوظيفه شك خود عمل مى كند (يعنى دو ركعت نماز احتياط ايستاده مىخواند). هفتم - اينكه در حال قيام شك كند بين سه و چهار و پنج كه در حقيقت برمى گردد بشك بيندو و سه و چهار لذا مى نشيند و نماز را تمام نموده بدستوريكه در صورت چهارم گذشتعمل مى كند. هشتم شك بين پنج و شش در حال قيام است كه در حقيقت برگشت آن بشك بين چهار و پنجاست كه مى نشيند و نماز را تمام نموده دو نوبت دو سجده سهو بجا مى آورد يك نوبت آنبخاطر شكش واجب است و نوبت ديگرش بخاطر قيام است كه از باب احتياط مى آورد هرچندكه واجب نبودن آن بخاطر زيادى قيام خالى از قوت نيست و نزديك تر به احتياط در چهارصورت اخير اين است كه در عين حال نماز را از نو بخواند. مساءله 2 - اگر در حال قيام شك كند بين سه و چهار و يا بين سه و پنج و يا بينسه و چهار و پنج و يقين داشته باشد به اينكه يك و يا دو سجده از ركعتى كه بعد ازفراغت از آن برخاسته و ايستاده ترك كرده است نمازشباطل است براى اينكه با ترك سجده برگشت شكش بشك بين دو و بيشتر از دو مى شودآن هم شك قبل از اكمال دو سجده . مساءله 3 - در شكهائى كه اكمال دو سجده در آن معتبر است اگر شك كند در اينكه دوسجده را اكمال كرده يا نه اگر در حال جلوس است يعنى هنوز برنخاسته و يامشغول تشهد نشده نمازش باطل است و اگر ازحال جلوس تجاوز كرده در صحت و بطلان نمازشاشكال است و احتياط به اين كه بنا را بر صحت گذاشته و به دستور شكعمل نموده و در عين حال نماز را اعاده كند ترك نشود. مساءله 4 - شك در عدد ركعات نماز در غير چند صورتى كه گذشت باعث بطلاننماز است هرچند كه طرف كمترش چهار باشد و شك بعداكمال دو سجده پيدا شده باشد و يا شك بين چهار و كمتر و يا بيشتر از چهار و بعد ازاكمال دو سجده باشد مثلا شك كند بين سه و چهار و شش . مساءله 5 - اگر شك كند بين دو و سه و به دستور شكعمل كند و بعد از آن كه از نماز احتياط فارغ شد شك كند در اينكه آيا شك سابقشقبل از اكمال دو سجده بود و يا بعد از آن بشك خود اعتناء ننموده بنا را بر صحت نماز مىگذارد. و اما اگر در بين نماز و يا بعد از نماز و قبل از خواندن نماز احتياط و يا در بين نمازاحتياط چنين شكى كند احتياط اين است كه بنا را بر صحت بگذارد و به دستور شكعمل نموده آن گاه نماز را اعاده كند. مساءله 6 - اگر بعد از فراغت از نماز شك كند در اينكه شكش باعث دو ركعت نماز احتياطشد و يا يك ركعت احتياط آن است كه هم دو ركعتى بخواند و هم يك ركعتى و نماز را اعادهكند. و همچنين اگر چنانچه بعد از نماز شك كند كه شك در بين نمازش از كدام قسم از شكهاىصحيح بوده كه بايد بعد از عمل به دستور همه شكوك نماز را اعاده كند به اين معنا كهيك دو ركعتى ايستاده و دو ركعتى نشسته و يك سجده سهو انجام مى دهد و نماز را اعاده مىكند و همچنين اگر احتمالاتش منحصر به شكهاى صحيح نباشد بلكه هم آن رااحتمال دهد و هم بعضى از وجوه باطله را كه احتياط اين است كه به دستورات شكهاىصحيح عمل نموده نماز را اعاده كند. مساءله 7 - اگر در بين نماز به يكى از شكها دچار شود و دستور آن را نداند درصورتى كه وقت تنگ باشد و يا دسترسى به آموختن مسئله نداشته باشد تنها وظيفه اشاين است كه احتمال قوى تر را - البته اگر يكى از احتمالاتش قوى تر باشد - گرفتهبه آن عمل كند و اگر احتمال قوى تر ندارد مختار است كه به يكى از دو طرف شكعمل كند و نماز را تمام نموده در وسعت وقت دوباره به عنوان احتياط آن را اعاده نمايد واگر بعدا معلوم شود كه عمل بشك مخالف واقع بوده در صورتى كه در وقت اعاده نكردهدوباره آن را مى خواند. و اما اگر وقت وسيعت باشد و تمكن از آموختن احكام شك در وقت را نيز داشته باشد نماز رابشكند و بعد از آموختن نماز را از سربگيردهرچند كه جائز هم هست نمازرا به يكى ازاحتمالاتش تمام كند و بعدا احكام شك را بياموزد بعد از آموختن اگر ديد نمازى كه خواندهمطابق دستور بوده كه هيچ و اگر نبوده نماز را اعاده كند هرچند كه نزديك تر به احتياطآن است كه در صورت موافقت هم نماز را اعاده كند. مساءله 8 - اگر شك او بعد از نماز مبدل به شكى ديگر شودمثل اينكه مثلا در بين نماز شك كند بين دو و چهار و بعد از نمازش شكش برگردد بشك بينسه و چهار و يا در نماز شك كن بين دو و سه و چهار و بعد از نماز شكش برگردد بشكسه و چهار بعيد نيست بگوئيم لازم است در فرعاول و نظائر آن يك ركعت متصل به نماز بخواند و در فرع دوم و نظائر آن كه اطرافاحتمال سه طرف بوده و يك طرفش از ظرفيت خارج شده لازم است به دستور دومين صورتاز صور هشتگانه شك عمل كند البته اين در صورتى است كه شكش بشكى منقلب شود كهمانند دو فرع بالا باشد يعنى از انقلاب يقينى به ناقص شدن نماز پيدا نشود و اما اگرپيدا شود مثل اينكه شك كند بين دو و چهار و آن گاه بعد از سلام شكش منقلب شود بشك بيندو و سه در اينجا يقين پيدا مى كند هنوز در نماز است و بيجا سلام داده چون وظيفه اشعمل بشكى است كه تازه پيدا شده در نتيجه برمى خيزد و يك ركعت باقيمانده را مى خواندو بعد از نمازعلاوه بر عمل به دستور شك دوم دو سجده سهو بخاطر سلام بيجا انجام مىدهد. مساءله 9 - اگر شك كند بين دو و سه و بر حسب دستور بنا را بر سه بگذارد وبار ديگر شك كند بين سه ركعتى كه بنا گذاشته و بين چهار در اينجا ظاهرا شكش منقلبشده بين دو و سه و چهار كه بايد به وظيفه آنعمل كند. مساءله 10 - اگر شك كند بين دو و سه و بنا را بر سه بگذارد و ركعت چهارم رابخواند همين كه چهارم را خواند يقين كند كه درحال شك سه ركعت نخوانده لكن نداند كه در آنحال (يعنى حال شك ) يك ركعت خوانده بود يا دو ركعت قهرا شك او نسبت بهحال فعليش كه يك ركعت اضافه كرده به شك بين دو و سه برمى گردد و بايدعمل آن را انجام دهد. مساءله 11 - كسى كه از ايستاده نماز خواندن عاجز است و در نماز دچار يكى از هشتشك صحيح شود اگر شك او نماز احتياطى دارد كه مخير بين ايستاده خواندن و يا نشستهخواندن باشد كه نشسته را اختيار مى كند و در جائيكه دستور اين باشد كه متعينا نمازاحتياطى ايستاده بخواند وظيفه اش بخاطر عجز نشسته خواندن است . بنابراين در شك بين دو و سه و يا شك بين سه و چهار كه در خواندن نماز احتياط مخيربود بين دو ركعت نشسته و يا يك ركعت ايستاده وظيفه او متعين مى شود به خواندن دو ركعتنشسته و در شك بين دو و چهار كه وظيفه اش خواندن دو ركعت ايستاده بودمبدل مى شود به دو ركعت نشسته بجاى دو ركعت ايستاده و در شك بين دو و سه و چهار كههر دو وظيفه را داشت به خاطر عجز وظيفه اشمبدل مى شود بخواندن دو ركعت نشسته بجاى دو ركعت ايستاده و سپس دو ركعت نشسته كهوظيفه اصليش بود البته دو ركعت عوض و بدل راقبل از دو ركعت وظيفه اصلى مى آورد و نزديك تر به احتياط و بهتر آن است كه در همهفرضها بعد از انجام وظيفه شك نماز را دوباره بخواند. مساءله 12 - در شكهاى صحيح مكلف نمى تواند نماز خود را بشكند و از سربگيردبلكه واجب است بر طبق وظيفه عمل كند. بله اگر نمازش را باطل كند و از نو نماز را شروع كند نمازش صحيح است و تنها بهخاطر شكستن نماز گناهى مرتكب شد. مساءله 13 - در شكهاى باطل اگر از شك خود غفلت كند و نماز را تمام نمايد و سپسبرايش معلوم شود كه نمازش مطابق واقع بوده در اينكه بگوئيم نمازش صحيح است و ياباطل است دو وجه استكه وجيه تر آن دو اين است كه بگوئيم نمازش صحيح است البته درغير شك در ركعت اول كه در آن صورت احتياط آن است كه نماز را اعاده كند. مساءله 14 - اگر مسافر در يكى از اماكن متبركه اى كه مخير است بين قصر و اتمامنظير مسجد الحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله و غيره به نيت قصر نماز را دوركعتى شروع كن و در بين نماز در عدد ركعات شك كند(مثل اينكه پس از سربرداشتن از سجده دوم شك كند بين دو و سه يا دو و چهار) بعيد نيستبگوئيم وظيفه اش عمل كردن به حكم شك است و بخاطر دو ركعتى بودن نماز شك او باعثبطلان نمازش نمى شود بلكه بدون احتياج به اينكه در نيت از دو ركعتى به چهارركعتى عدول كند بايد بعلاج نماز خود بپردازد لكن سزاوار است كه اين احتياط را تركنكند كه اولا نيت خود را از دو ركعتى به چهار ركعتىعدول دهد و ثانيا به وظيفه شك عمل كند و ثالثا نماز را اعاده نمايد. مساءله 15 - اگر در حالى كه بعد از سجده دوم نشسته شك كند بين اينكه دو ركعتخواندم و يا سه ركعت و در عين حال يقين داشته باشد كه در اين نمازش تشهد نخواندهقوى تر ادر نظر اين است كه بگوئيم بايد بنا را بر سه گذاشته نماز را تا به آخربرساند و بعد از نماز تشهد نخوانده را قضاء كند و همچنين اگر در حالى كه ايستاده شككند بين اين كه سه ركعت خوانده ام يا چهار ركعت و يقين داشته باشد به اين كه در ايننمازش تشهد نخوانده بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام نموده تشهد فراموششده را قضاء مى كند. گفتار در شكهائى كه اعتبارى به آن ها نيست در چند جا اعتبارى به شك نيست و بايد به آن اعتناء نكرد. 1 - شك بعد از تجاوز محل كه بيانش در بينمسائل سابق گذشت . 2 - شك بعد از تمام شدن وقت كه بيان آن نيز گذشت . 3 - شك بعد ازتمام شدن نماز چه اينكه شك مربوط به شروط نماز باشد يا به اجزاءآن و يا بركعات آن البته بشرطى كه يكى از دو طرف شك در ركعات صحيح بودن نمازباشد. پس اگر بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه آيا سه ركعت خواندم و يا چهار ركعت ويا پنج ركعت و يا در نماز سه ركعتى بعد از سلام شك كند كه آيا سه ركعت خواندم ياچهار و يا پنج ركعت و در نماز دو ركعتى شك كند بين اينكه دو ركعت خواندم يا بيشتر و ياشك كند بين اينكه دو ركعت خواندم يا كمتر بنا را بر اين مى گذارد كه نماز را درستخوانده ام بخلاف جائى كه بعد از سلام از نماز چهار ركعتى شك كند بين اينكه سه ركعتخواندم يا پنج ركعت و در نماز سه ركعتى شك كند بين اينكه دو ركعت خواندم يا چهار ركعتكه نمازش باطل است (چون يقين دارد كه نماز چهار ركعتى او چهار ركعت و نماز سه ركعتىاو سه ركعت نشده ) و همچنين در نظائر اين مثالها. 4 - شك كسى كه مبتلا به حواس پرتى شده در بيشتر نمازها شك مى كند اعتبار نداردحال چه اينكه شك او مربوط بركعات نماز باشد و چه مربوط بهافعال نماز و يا شرائط آن كه هر چه باشد بنا را مى گذارد براينكه آنچه بايد بجاىآورد بجا آورده هرچند كه شك او در محل باشد مگر آن كه بودن آن مشكوك موجب بطلان نمازباشد كه در اين صورت بنا مى گذارد بر اينكه بجا نياورده و در نتيجه نمازش بدونعيب است حال اگر در جهت خاصى از نماز مبتلا بكثرت شك است و يا در خصوص نمازىخاص كثيرالشك است حكم اعتناء نكردن به شك درباره او مخصوص همان جهت خاص و هماننماز خاص است و شامل موارد ديگر نمى شود پس اگر در غير آن جهت و در غير آن نمازخاص شك كند بايد بوظيفه آن شك عمل نمايد. مساءله 1 - مرجع در تشخيص اينكه كثيرالشك هست و يا نيست عرف است و بعيد نيستكه كثرت شك درباره كسى كه در سه نماز پشت سر هم شك كند تحقق يابد البته درصدق اينكه مكلف كثير الشك است اين معنا معتبر است كه كثرت شك او بخاطر عروضعارضى از قبيل دلواپسى و غضب واندوه شكننده وامثال آن كه باعث حواس پرتى مى شود نبوده باشد. مساءله 2 - اگر شك كند در اينكه شك من به مرحله كثرت شك رسيده يا نه بنا رابر اين مى گذارد كه نرسيده و بعكس اگر كسى كه كثير الشك است شك كند كه آيابيمارى كثير الشك از من زائل شده و يا هنوز باقى است حكم مى كند بر اينكه هنوز باقىاست البته اين حكم را در جائى مى كند كه شك او در بقاء آن حالت وزوال آن بخاطر امور خارجى باشد. و اما اگر بخاطر شبهه مفهومى باشد (يعنى نداند كه اصولا كثير الشك بچه كسىگفته مى شود و آيا اين حالتى كه فعلا من دارم حالت كثير الشك هست و يا نيست ) نبايدحكم كند كه هنوز بحالت كثير الشك باقيم بلكه بايد به دستورات راجعه به شكعمل كند. مساءله 3 - كسى كه كثير الشك است جائز نيست به شك خود اعتناء كند پس اگر شككند در اينكه ركوع كرده ام يا نه و هنوز از محل ركوع تجاوز نكرده جائز نيست مانند افرادغير مبلاء بكثرت شك ركوع را در محل تدارك كند و اگر چنين كند نمازشباطل است احتياط در شك بين اينكه آيا حمد و سوره را خوانده ام يا نه يا ذكرى را گفته اميا نه اين است كه حتى به عنوان قربت مطلقه و به نيت رجاء هم حمد و سوره و ذكر رانياورد بلكه عدم جواز اين عمل خالى از قوت نيست . 5 - شك هر يك از امام و ماءموم در ركعات نماز است به شرطى كه آن ديگرى حافظ ركعاتباشد كه در نتيجه آن كس كه شك كرده بايد به ديگرى مراجعه كند به اين معنا كهبايد ببيند ديگرى چه مى كند او نيز متابعت نمايد و جريان بى اعتبارى شك بين امام وماءموم در شك در افعال نيز خالى از دليل نيست البته اين حكم مخصوص شك است وشامل ظن نمى شود پس اگر مثلا ماءموم ظن يعنىاحتمال 80 درصد به طرفى پيدا كند بايد بظن خودعمل كند هرچند امام يقين داشته باشد به طرف ديگر (مثلاماءموم ظن دارد به اينكه نمازجماعت سه ركعت خوانده شده نمى تواند به يقين امام اعتماد كند بلكه بايد بر طبق ظن خودعمل نمايد. و اما اگر يكى از امام و ماءموم ظن دارد وديگرى شك اقوى آن است كه دارنده شك به دارندهظن رجوع مى كند. و اگر امام شك كند و ماءمومين مختلف در اعتقاد باشند يعنى بعضى يقين دارند كه مثلا دوركعت خوانده شود و بعضى يقين دارند كه سه ركعت امام نمى تواند به عقيده هيچيك از آنهامراجعه كند. بله اگر ماءمومين باين صورت اختلاف دارند كه بعضى از آن ها مانند امام شك دارند وبعضى ديگر يقين امام به آن طائفه كه يقين دارند مراجعه كند يعنى به يقين آنهاعمل كند بلكه بعد از آن كه امام به يقين آن طائفه رجوع نمود ماءمومين داراى شك هم مىتوانند در صورتى كه مظنه پيدا كردند به امام مراجعه كنند. و اما اگر با رجوع به امام به اهل يقين براىاهل شك مظنه اى پيدا نشد اقوى اين است كه به امام رجوع نكنند و بر طبق شك خودعمل نمايند. مساءله 4 - اگر اتفاقا هم امام شك كند و هم ماءمومين در صورتى كه شك هر دو طائفهيكى باشد (مثلا هر دو شك دارند در اينكه دو ركعت تمام كرده اند يا سه ركعت ) هر دوطائفه به وظيفه آن شك عمل مى كنند همانطور كه اگر شك دو طائفه مختلف بوده و بين دوشك رابطه اى نباشد هر يك بوظيفه شك خودعمل مى كند مثل اينكه يك طائفه شك مى كند در اينكه دو ركعت خوانديم يا سه ركعت وديگرى شك كند در اينكه چهار ركعت خوانديم يا پنج ركعت . و اما اگر بين دو شك رابطه و قدر مشتركى باشدمثل اينكه يك طائفه شك كند بين دو و سه و ديگرى شك كن بين سه و چهار كه درمثل چنين شكى هر دو طائفه بنا را بر قدر مشترك كه در اينمثال سه ركعت است مى گذارند چون وظيفه رجوع دارنده شك به آن ديگرى كه يقين داردهمين را اقتضاء مى كند دارنده شك بين دو و سه يقين دارد كه چهار ركعت نخوانده و در اينكهسه ركعت خوانده يا نه شك دارد و دارنده شك بين سه و چهار يقين دارد به اينكه سه ركعترا خوانده و در اينكه آيا چهارمى را هم خوانده يا نه شك دارد در نتيجه طائفهاول بطائفه دوم رجوع نموده مى گويد: ركعت سوم را خوانده ايم و طائفه دوم بطائفهاول رجوع نموده مى گويد: ركعت چهارمى را نخوانده ايم نتيجه اين دو رجوع اين مى شودكه هر دو طائفه بنا را بر اين مى گذارند كه ركعت سوم خوانده شده ولكن با اينحال نزديك تر به احتياط آن است كه هر دو طائفه نماز را اعاده كنند. بله در طائفه اول كه شك بين دو و سه داشتند البته اگر شك بعد ازاكمال دو سجده پيدا شده باشد احتياط به همين انجام مى شود كه بنا را بر سه بگذارندو نماز احتياط را بخوانند و اعاده لازم نيست . 6 - شك در ركعات نافله چه اينكه مانند نماز وتر يك ركعتى باشد و يا دو ركعتى كهمخير است بين اينكه بنا را بر كمتر بگذارد و يا بر بيشتر البته بنار را براقل گذاشتن بهتر است و اين تخيير در صورتى است كه اكثر مفسد نماز نباشد و اما اگرمفسد باشد ديگر مخير نيست بلكه وظيفه اش اين است كه بنا را براقل بگذارد. و اما شك در افعال نافله مانند شك در افعال نماز واجب است اگر درمحل پيدا شود آن فعل را بجا مى آورد و اگر ازمحل تجاوز كرده باشد بشك خود اعتناء نكند و در نماز نافله اگر سجده و يا تشهدىفراموش شود قضاءندارد و همچنين اگر در آن سهوى رخ دهد كه در نماز واجب سجدهسهوش واجب مى شود سجده سهو ندارد. مساءله 5 - نافله هائى كه كيفيت خاص دارد و يا در آن سوره اى مخصوص بايدخوانده شود مانند نماز ليله دفن و يا آيه اى مخصوص خوانده شود مانند نماز غفليه اگراحيانا آن كيفيت مخصوص فراموش شود در صورتى كه بتواند تدارك كند تدارك مى كندو اگر تدارك آن ممكن نيست آن نماز را از نو مى خواند. بله اگر در نماز جعفر طيار عليه السلام بعضى از تسبيحات را فراموش كند هرجا كهيادش آمد آن را قضاء مى كند حال در هر حالتى از نماز كه باشد و اگر بعد از نمازبيادش بيايد به نيت رجاء مى خواند.
|
|
|
|
|
|
|
|