|
|
|
|
|
|
گتفار در مسائل تشهد مساءله 1 - در نماز دو ركعتى يك تشهد بعد از سر برداشتن از سجده آخر نماز واجباست و نيز در نماز سه ركعتى و چهار ركعتى دو تشهد به اين ترتيب كه تشهداول بعد از سجده آخر ركعت دوم و تشهد دوم بعد از سجده آخر نماز و تشهد واجب غير ركنىاست يعنى اگر عمدا ترك شود نماز باطل مى شود اگر سهوا ترك شود و تا ركوع ركعتسوم بيادش بيايد باطل نمى شود هرچند كه بعد از نماز هر وقت بيادش بيايد واجب استآنرا قضاء كند همانطورى كه در مسائل خلل مى آيد. در تشهد واجب است بگويد: (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله . اللهمصل على محمد و آل محمد) (من شهادت مى دهم به اينكه هيچ معبودى جز الله واحد نيست و او شريكى ندارد و نيزشهادت مى دهم باينكه محمد (ص ) نبى و فرستاده اوست بارالها بر محمد وآل محمد درود فرست ). اين مقدار واجب تشهد است مستحب است قبل از شروع به آن بگويد: (الحمدلله ) و يابگويد: (بسم الله و بالله و الحمد لله و خيرالاسماء لله ) و يا بگويد: (الاسماء الحسنى كلها لله ). و نيز مستحب است بعد از صلوات بر رسول خدا (ص ) واهل بيت گرام او عليهم السلام بگويد: (و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجته ) شفاعتش را در حق امتش بپذير و درجه اش را بالا ببر) و نزديك تر به احتياط آن است كه در تشهد دوم اين كلمات را بقصد وظيفه خصوصىنگويد و در تشهد واجب است كه با لفظ صحيح و مطابق قواعد عربى اداء شود اگركسى قادر بر آن نباشد واجب است بياموزد. مساءله 2 - در حال تشهد واجب است بهر كيفيتى كه ممكن است با طماءنينه بنشيند ونشستن بطور چمباتمه كه سنگينى بدن بر روى پاشنه هاى پا قرار بگيرد مكروه است وترك آن نزديك تر به احتياط است و نشستن به نحو تورك كه بيانش گذشت هم درحال تشهد مستحب است و هم در بين دو سجده و بعد از دو سجده . گفتار در سلام نماز مساءله 1 - واجب است بر نمازگذار در آخر نمازش سلام نماز بگويد و ظاهرا سلامنماز جزء نماز است نه اينكه صرفا وسيله اى براى خارج شدن از نماز باشد و اثرسلام اين است كه آنچه از منافيات كه از اول نماز بر وى حرام شده بود با گفتن سلامحلال گشته از نماز خارج مى گردد و سلام دو صيغه دارد يكى : (السلام علينا و علىعباد الله الصالحين ) (سلامتى براى ما و براى بندگان صالح باد) و دوم (السلامعليكم ) است و بنابراحتياط اضافه شود جمله (ورحمة الله و بركاته ) هرچند كهاقوى مستحب بودن آن است و صيغه دوم در فرضى كه مكلف صيغهاول را گفته باشد جزء مستحبى است و در فرضى كه نگفته باشد ظاهرا جزء واجب است وجائز است اكتفاء به صيغه دوم بلكه اكتفاء به گفتن صيغهاول نيز جائز است . و اما صيغه : (السلام عليك ايها النبى ورحمة الله و بركاته ) از توابع تشهد استباين معنا كه با گفتن آن آدمى از نماز خارج نگشته محرمات برايش حلال نمى شود و باترك آن نماز باطل نمى شود چه ترك عمدى و چه سهوى لكن نزديكتر به احتياط محافظت بر گفتن آن است همچنانكه نزديكتر به احتياط گفتن دو صيغه وسلام بعد از جمله (السلام عليك ايها النبى ) و مقدم داشتن صيغه - السلام علينا- بر صيغه السلام عليكم است . مساءله 2 - واجب است در سلام بهر يك از دو صيغه اين كه با عبارت عربى و بارعايت اعراب گفته شود و كسى كه هيچ يك از دو صيغه را نمى داند واجب استحداقل يكى از آن دو را ياد بگيرد همچنان كه واجب است درحال گفتن آن نشسته و با آرامش باشد و مستحب است در تشهد تورك (يعنى پشت پاى راسترا در كف پاى چپ قراردهد). گفتار در ترتيب بين افعال نماز رعايت ترتيب در افعال نماز واجب است يعنى واجب است مقدم بر قرائت فاتحة الكتابتكبير بگويد و سپس فاتحة الكتاب را بخواند و آنگاه سوره را خوانده بركوع برود وپس از ركوع سجده كند و همچنين تا آخر نماز پس اگر كسى در نمازش جزئى را كه بايدبعد از جزئى ديگر بياورد عمدا قبل از آن بياورد و يا عكس اينعمل كند نمازش باطل است وهمچنين اگر سهوا ركنى را مقدم بر ركنى ديگر بياورد. و اما اگر سهوا ركنى را قبل از جزئى غير ركنى بياوردمثل قبل از اينكه حمد و سوره را بخواند سهوا ركوع كند نمازشباطل نمى شود و نمازش را به آخر مى رساند و همچنين اگر غير ركن را سهوا جلوتر ازركن بياورد مثلا تشهد را قبل از دو سجده بخوانداشكال ندارد البته اين در صورتى است كه محلى براى برطرف كردن اشتباه و تداركآن باقى نمانده باشد. وامااگر بركوع ركعت بعدى نرسيده ترتيب راتحصيل مى كند يعنى بعد از دو سجده مجددا تشهد را مى خواند و نمازش صحيح استهمچنانكه مقدم داشتن غير ركن را بر غير ركن سهوا نماز راباطل نمى كند و در صورت امكان آنچه جلوتر آورده بعدا نيز مى آورد تا ترتيبحاصل شود (مثل اينكه قبل از خواندن حمد سوره را بخواند بعد كه متوجه اشتباه خود شدمجددا سوره را مى خواند) و نمازش صحيح است . گفتار در موالات مساءله 1 - واجب است اجزاء نماز را پى در پى بياورد يعنى فاصله اى طولانى كهنماز را از صورت نماز در مى آورد بين آنها نيندازد بطورى كه صحيح باشد بگوئيماين شخص نماز نمى خواند كه اگر اين مقدار فاصله بدهد چه عمدا و چه سهوا نمازشباطل است . و اما رعايت موالات عرفى باين معنا كه عرفا اجزاء نماز پشت سر هم بيايد بنابراحتياطواجب است در نتيجه اگر اجزاء نماز را پى در پى و پشت سر هم نياورد در صورت عمدبنابراحتياط باطل است ولى در صورت سهوباطل نيست . مساءله 2 - همانطور كه موالات در افعال نماز واجب است همچنين دراقوال آن نيز واجب است مثلا يكى از واجبات نماز خواندن حمد و سوره است كه بايد آيات آندو پشت سر هم خوانده شود و همچنين تكبير و ذكر و تسبيح كه بايد كلمات آنها بدونفاصله زياد و پشت سر هم خوانده شود بلكه حروف آن نيز بايد پشت سر هم و بدونفاصله اداء گردد پس اگر عمدا يكى از اينها را كه گفته بود ترك كند يعنى بين دوآيه و يا دو كلمه و يا دو حرف از كلمه فاصله زياد بيندازد بطورى كه باعث سلب اسمآن سوره و آن آيه و آن كلمه شود نمازش باطل است البته اين وقتى است كه اگر بخواهددوباره با موالات بخواند مستلزم زياده مبطله باشد بلكه بنابراحتياط مطلقاباطل است چه مستلزم باشد و چه نباشد. و اما اگر يكى از اين امور را سهوا مرتكب شودنمازباطل نمى شود تنها در صورت تجاوز نكردن ازمحل آن دو جزئى كه بينشان فاصله انداخته را دوباره با رعاتى موالات مى آورد البتهاين در فرضى است كه نبود موالات در مثلا قرائت سوره تنها باعث سلب اسم سوره شودو اما اگر باعث سلب اسم نماز گردد در صورت سهود نيز نمازباطل است . گفتار در مسائل مربوط به قنوت مساءله 1 - در نمازهاى واجب روزانه قنوت مستحب است و اين استحباب در نمازهائى كهبصداى بلند خوانده مى شود يعنى نماز صبح و مغرب و عشاء مؤ كد است بلكه نزديكتر به احتياط آن است كه در اين نمازها ترك نشود ومحل آن قبل از ركوع ركعت دوم و بعد از تمام شدن قرائت است و اگر در اينمحل فراموشش شود بعد از سر از ركوع برداشتن انجام ميدهد آن گاه بسجده مى رود واگر در اين حال نيز بيادش نيامد مثلا بعد از رسيدن به سجده بيادش آمد ديگر انجامشنمى دهد تا از نماز فارغ شود و بعد از سلام نماز آن را مى آوردو اگر بعد از سلام همبيادش نيامد تا برخاست و بدنبال كارش رفت آن گاه بيادش آمد هر وقت كه باشد هرچندزمانى طولانى فاصله شده باشد انجامش مى دهد. و اما اگر عمدا آن را ترك كند ديگر بعد از گذشتن از محلش بجاى نمى آورد و قنوت درنمازهاى مستحبى و نافله هاى دو ركعتى نيز مستحب است حتى در نافله شفع كه استحبابقنوت در آن اقوى است و بهتر آن است كه در نماز شفع به نيت رجاء يعنى به اميد ثواببياورد نه بعنوان انجام دادن دستور و قنوت در نماز وتر مستحب مؤ كد است ومحل آن قبل از رفتن به ركوع و بعد از قرائت حمد و سوره است . مساءله 2 - در قنوت دعاى مخصوص شرط نشده بلكه هر ذكر و دعائى كه براىمكلف ميسر و آسان است كافى است و حتى اين مقدار كه كافى است يك بار بسم اللهبگويد بلكه پنج بار و يا سه بار سبحان الله گفتن نيز كافى است همچنانكه جائزاست اكتفاء كند بر صلوات بر محمد و آل او عليهم السلام و بهتر آن دعاهائى است كه درروايات از معصوم عليه السلام رسيده و نيز دعاهائى است كه در قرآن كريم آمده و مستحباست قنوت بصداى بلند گفته شود چه در نمازهاى جهرى و چه نمازهاى اخفاتى و آهسته وچه امام در نماز جماعت و چه شخصى كه منفرد نماز مى خواند بلكه در صورتى هم كهماءموم باشد مستحب است بلند بخواند بشرطيكه امام صدايش را نشنود. مساءله 3 - وجوب بلند كردن دستها درحال قنوت محل اشكال است و احتياط آن است كه ترك نشود. مساءله 4 - در قنوت و غير قنوت دعا را بغلط خواندن جائز است چه غلط از لحاطحروف و چه غلط از نظر صدا و اعراب به شرطى كه غلط فاحش و يا باعث تغيير معنىنباشد و همچنين است غلط گفتن ذكرهاى مستحبى لكن نزديكتر به احتياط آن است كه بكلى ازذكر و دعاى غلط صرفنظر كند و اما ذكرهاى واجب در نماز جز بعربى صحيح جائز نيست . گفتار در مسائلتعقيب نماز مساءله 1 - مستحب است خواندن تعقيب بعد از نماز هرچند كه نماز نافله باشد و درنماز واجب مخصوصا نماز صبح تاءكيد بيشترى شده و مراد به تعقيب خواندن قرآن واشتغال به دعا و گفتن ذكر است و اين استحباب در مورد نمازهاى واجب مؤ كد است . مساءله 2 - معتبر است در تعقيب اينكه بعد از نماز بلافاصله انجام شود وعمل ديگرى كه او را در نزد متشرعه از صورت تعقيب خواندن در آورد انجام ندهد (مثلا بعداز نماز مشغول خياطى و پاره دوزى و امثال آن نشده تعقيبات را بخواند) و بهتر آن است درهمان نقطه و رو به قبله بنشيند و طهارتى كه داشت حفظ كند و در تعقيباتقول خاصى معتبر نيست و محدوديتى در كار نيست چيزى كه هست بهتر آن دعاهائى است كه دركتب دعا و در كتب اخبار از ائمه اهل بيت عليهم السلام براى هر نمازى وارد شده . و شايد از ميانه آنها تسبيحات صديقه زهرا سلام الله عليها از همه فضيلت بيشترىداشته باشد و كيفيت آن بنابر احتياط سى و چهار بار (الله اكبر) و سى و سه بار(الحمد لله ) و سى و سه بار (سبحان الله ) گفتن است و اگر در عدد آنها شك كرد ودر محل آنها تجاوز ننموده بنا را بر كمتر گذاشته بقيه را مى گويد و اگر سهوا بيشاز عدد گفته از آن زيادى صرفنظر نموده سى و چهار تكبير و سى و سه حمدو سى وسه تسبيح را به حساب تعقيب حساب مى كند و بهتر آن است كه بنا را بر كمتر از يك عددگذاشته يك عدد ديگر بگويد البته اين در خصوص تكبير و حمد است و اما در تسبيح لازمنيست . يكى از تعقيبات (وارده ) گفتن اين ذكر است : (لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و غلب الاحزاب وحده فلهالملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كل شى ء قدير) (جز الله يكتا معبودى نيست او وعده خود را محقق كرد بنده اش را يارى فرمود لشگرش راشكست ناپذير كرد و همه اينها خود دليل بر اين است كه ملك همه عالم از اوست و قهرا همهستايش ها براى اوست ، اوست كه زنده مى كند و مى ميراند و بر همه چيز توانا است ). يكى ديگراين دعا است : (اللهم صل على محمد و آل محمد و اجرنى من النار و ارزقنى الجنة و زوجنى من الحور العين) (بارالها بر محمد و آل محمد (ص ) درود بفرست و مرا از آتش پناه ده و بهشت روزيم كن واز زنان بهشتى همسرم ساز). يكى ديگر اين دعا است : (اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك وانزل على من بركاتك ) (بارالها از ناحيه خودت مرا هدايت فرما و ازفضل ريزان خودت بر من بريز و از رحمت گسترده ات بر من بگستران و از بركاتنازله ات بر من نازل فرما). يكى ديگر اين دعا است : (اعوذ بوجهك الكريم و عزتك التى لاترام و قدرتك التى لايمتنع منها شى ء منشر الدنيا و الاخرة و من شر الاوجاع كلها و لاحول و لاقوة الا بالله العلى العظيم ). (پروردگارا من به آن نظر رحمت ارزشمندت و گراميت كه بخلق خود دارى و به آنقدرت شكست ناپذيرت كه شكسته نمى شود و به آن قدرتت كه هيچ امرى و هيچ چيزى ازآن سر بر نمى تابد پناه مى برم و از شر دنيا و آخرت و از شر همه دردها و بيماريهاوهيچ قوه و نيروئى نيست مگر آن كه كاربردش به وسيله خداى بلند مرتبه بزرگ است) يكى ديگراين دعا است : (اللهم انى اسئلك من كل خير احاط به علمك و اعوذ بك منكل شر احاط به علمك اللهم انى اسئلك عافيتك فى امورى كلها و اعوذبك من خزى الدنيا وعذاب الاخرة ) (بارالها من از تو مى خواهم كه از هر نوع خيرى كه تو سراغ دارى و علمت به آن احاطهدارد (و خود من از آن آگاهى ندارم ) بمن ارزانى بدارى و از هر شرى كه علم تو بآناحاطه دارد (وخود من هيچ اطلاعى از آن ندارم ) مرا پناه دهى بارالها من در همه امورم خواهانعافيت تو هستم و از خوارى دنيا و عذاب آخرت بتو پناه مى برم ). يكى ديگر اين است كه بعد از نماز صدبار و يا سى بار بگويد: (سبحان الله والحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر) يكى ديگر خواندن آية الكرسى و سوره حمد و آيه : (شهد الله انه لا اله الا هو). الخ (آل عمران 180) و آيه (قل اللهم مالك الملك ) الخ (26 - آل عمران ) و يكى ديگر اقرار به نبوت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله و امامت ائمه عليهمالصلوة والسلام است . و يكى ديگر سجده شكر است كه بيانش گذشت . گفتار در آن چه كه نماز را باطلمى كند و آن چند چيز است : اول از آن ها حدث اصغر و حدث اكبر است كه در هر جاى نماز سر بزند نمازباطل مى شود هرچند كه هنگام گفتن ميم سلام آخر نماز باشد بنابراقوى چه عمدا باشد وچه سهوا و وقوع حدث چه به اختيار باشد و چه بى اختيار مگر مسلوس و مبطون ومستحاضه به تفضيلى كه گذشت (كه آن چه از آن ها خارج مى شود با رعايت وظائف مقررهموجب بطلان نماز نيست ). دوم از چيزهائى كه نماز را باطل مى كند تكفير است يعنى نهادن يكى از دستها بر روىديگرى آن طور كه مخالفين مى كنند و اين عمل از روى عمد نماز راباطل ميكند و اما سهوا اشكال ندارد هرچند كه نزديك تر به احتياط اين است كه اگر سهواچنين كرد نيز نماز را دوباره بخواند و اما تكفير درحال تقيه مبطل نماز نيست . سوم روگرداندن با همه بدن از قبله به طرف راست يا چپ يا پشت و بلكه روىگرداندن بسوى مابين قبله و سمت راست يا سمت چپ بطورى كه عرف بگويد اين شخصرو به قبله نايستاده كه اين عمل در صورتى كه عمدى باشد نماز راباطل ميكند بلكه اگر طورى با همه بدن منحرف شود كه از مابين مشرق و مغرب يعنىنيم دائره اى كه قبله در وسط آن نيم دائره واقع است خارج شود در صورت سهو و يا تنهخوردن از ديگران و يا علتى نظير اينها نيز نمازشباطل مى شود. بله صرف متوجه شدن با صورت بسمت چپ و راست در صورتى كه بدن رو به قبلهباشد وتوجه اندك باشد نماز را باطل نمى كند الا اينكه مكروه است و اما اگر همين توجهبا صورت زياد باشد بطورى كه صفحه صورت برابر نقطه سمت راست قبله و ياسمت چپ آن قرار گيرد اقوى اين است كه نماز راباطل مى كند. چهارمين چيزى كه نماز را باطل مى كند عمدا سخن گفتن است هرچند كه دو حرف بى معناباشد مثلا كلمه دو حرفى بى معنائى را در معنائى شبيه به نوع و يا صنف آناستعمال كند كه بنابراقوى مبطل نماز است و بنابراحتياط گفتن آن بدوناستعمال در نوع و صنف نيز نماز را باطل مى كند و همچنين است در صورتى كه كلمهمشتمل بر يك حرف را در معنائى استعمال كند (مثل اينكه بفرزندش بگويد هرگاه صداىزنگ تلفن شنيدى اگر من گفتم : (ب ) گوشى را بردار و گرنه بر ندار) بلكهمبطل بودن خالى از قوت نيست پس بطور كلى حرفى كه معنائى را بفهماند چه در لغتبراى آن معنا وضع شده باشد و چه نشده باشد اگر در نماز بقصد حكايت آن معنا گفتهشود مبطل بودنش خالى از قوت نيست همچنانكه اگر حرف واحدى وضع شده باشد براىمعنا ولى نمازگذار آن را بقصد معنا نگويد بنابر اقوىمبطل نيست . و اما اگر كلمه مشتمل بر دو حرف و يا بيشتر باشد و براى معنائى وضع شده باشدولى بقصد حكايت معنا گفته نشود اگر باعث محو صورت نماز نشود بنابر احتياطمبطل است و اگر باعث محواسم نماز شود مبطل بودنش مسلم است هرچند كه مكلف سهوا بهآن تكلم كرده باشد. و اما تكلم در غير اين صورت اگر سهوا باشدمبطل نيست همچنانكه جواب سلام دادن ضررى بنماز نمى زند بلكه واجب است و اگر جوابندهد و همچنان سرگرم خواندن نماز شود نمازشباطل نيست تا چه رسد به جائيكه بمقدار جواب سلام سكوت كند لكن بخاطر ترك واجبفقط گناه كرده است . مساءله 1 - در نماز ذكر گفتن و دعا كردن و قرآن خواندن - البته غير آن چهار آيهاى كه سجده اش واجب است - در هر حال جائز است و اقوى اين است كه در نماز بطور كلىسخن گفتن با غير خدا مبطل نماز است هرچن كه به صورت دعا باشد مثلا به كسىبگويد: (غفر الله لك ) (خدا تو را بيامرزد) و يا بگويد: (صبحك الله بالخير) (خداصبح تو را بخير بياغازد) تا چه رسد به اين كه منظورش از اين خطاب دعا نباشدبلكه صرف تحيت باشد و همچنين اگر در نماز ابتداء آيه كسى سلام بدهد نمازشباطل مى شود. مساءله 2 - جواب سلام اشخاص را دادن در بين نماز واجب است چيزى كه هست درغيرنماز جواب بصورت (و عليك السلام ) است و در نماز بايد كلمه (سلام ) جلوتر ازكلمه (عليك ) گفته شود هرچند كه سلام دهنده كلمه (عليك ) راقبل از كلمه (سلام ) گفته باشد و احتياط آن است كه رعايت مطابقت جواب با سلام را درداشتن الف و لام و نداشتن آن و مفرد بودن و جمع بودن آن ننمايد اگر سلام دهنده بگويد:(سلام عليك ) او نيز در جواب بگويد: (سلام عليك ) و اگر او گفته باشد: (السلامعليك ) او نيز همين طور جواب دهد و نيز اگر او گفته باشد (سلام عليكم ) او نيزبگويد (سلام عليكم ) هرچند كه اقوى اين است كه مراعات اين مطابقت لازم نيست و اما درغير نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام ، سلام دهنده بدهد مثلا اگر او گفته استسلام عليكم در پاسخ بگويد: عليكم السلام و رحمة الله و بركاته . مساءله 3 - اگر گوينده بغلط سلام بدهد بطورى كه عنوان سلام بر گفته اوصادق نباشد در نماز جائز نيست جوابش داده شود و اما اگر عنوان سلام بر آن صادقباشد واجب است جوابش را صحيح بدهد. مساءله 4 - اگرچنانچه سلام دهنده كودكى مميز باشد جوابش واجب است و بنابراحتياط آن است كه قصد خواندن آيه شريفه : (سلام عليكم ) كه در قرآن است نكند وبلكه جائز نبودن قصد قرآنيت به سلام اقوى است . مساءله 5 - اگر سلام دهنده بر جماعتى سلام دهد كه نمازگذار يكى از آنان استاحتياط آن است كه اگر ديگران جواب او را مى دهند او در نماز جواب ندهد و اگر در همينفرض شك كند در اينكه سلام دهنده او را نيز در نظر داشته يا نه جائز نيست در نمازجواب دهد. مساءله 6 - واجب است شنواندن جواب سلام در نماز و در غير نماز البته منظور ايناست كه بمقدار متعارف صدايش را بلند كند بطورى كه اگر مانعى در بين نباشد سلامدهنده بشنود (و اما اگر مسجد و يا محلى كه او در آنجا است پر سر و صدا است ) و يامسافت بين او و سلام دهنده زياد است بطورى كه ممكن نيست شنواندن بگوش او على الظاهرديگر جواب دادن و بگوش او رساندن واجب نيست و اگر در نماز است جائز نيست جواب دهد واگر صداى خود را بلند كند به گوش ا مى رسد واجب است صدا را بلند كند مگر آن كهبلند كردن صدا حرجى و دشوار باشد كه در اين صورت اگر به اشاره (و بلند كردندست ) جواب را مى فهمد بنابر احتياط اشاره كند و اگر در نماز است واجب بودن جواببه صداى بلند و رساندن جواب به گوش اومحل ترديد است و احتياط آن است كه اگر ممكن است با اشاره جواب دهد و اگر سلام دهنده كراست اگر ممكن باشد كه او را متوجه جواب و اشاره خود كند بعيد نيست كه تا مقدار متعارفآن واجب باشد و اگر ممكن نباشد كه او را متوجه اشاره خود كند بهمان سلام متعارف اكتفاءمى كند و ديگر اشاره واجب نيست . مساءله 7 - در جواب سلام رعايت فوريت عرفى واجب است پس جائز است كه آن قدرتاءخير بيندازد كه عرفا جواب سلام و تحيت او شمرده نشود و اگر در عصيان و يا ازروى فراموشى تاءخير بيندازد و يا عذرى مانع شود از اين كه جواب را فورى بدهدتكليف ساقط مى شود باين معنا كه اگر در نماز است ديگر جائز نيست جواب دهد و اگردر غير نماز است جواب دادن واجب نيست و اگر شك كند آيا اين مقدار فاصله ايكه افتادهتكليف را ساقط كرده يا نه در نماز جائز نيست جواب دهد و در غير نماز واجب نيست . مساءله 8 - ابتداء بسلام مستحب كفائى است همچنان كه جواب دادن به آن واجب كفائىاست پس اگر جمعى وارد شدند برجماعتى كافى است در انجام وظيفه استحبابى كه يكىاز واردين بجمعيت سلام بدهد و كافى است يكى از آن جماعت جواب سلام آن يك نفر را بدهد. مساءله 9 - اگر يك نفر به يكى از دو نفر سلام بدهد و آن دو نفر نفهمند كه بهكداميكشان سلام داد جواب سلام او بر هيچيك از آن دو واجب نيست و واجب نيست از او بپرسد كهبه كداميك از مادو نفر سلام كردى هرچند كه نزديك تر به احتياط اين است كه اگر درنماز نيستند هردوجواب او را بدهند. مساءله 10 - اگر دو نفر كه بهم برخورده اند به يكديگر سلام كنند بر هردوواجب است جواب يكديگر را بدهند حتى آن هم كه سلامش بعد از سلام ديگرى واقع شدهبايد جواب بدهد و اگر جريان بعكس شد يعنى هر يك بهخيال اين كه ديگرى سلام داده به نيت جواب سلام او سلام بدهد ديگر به هيچ يك از آن دوجواب دادن لازم نيست و اگر شخصى به خيال اينكه ديگرى سلام كرد جواب بدهد بااينكه او سلام نكرده بود بر آن ديگرى جواب دادن واجب نيست هرچند كه جواب دادن بهاحتياط نزديك تر است بلكه رعايت احتياط در همه صور خوبست . پنجمين چيزى كه نماز را باطل مى كند خنديدن به قهقهه است هرچند كه از روى اضطرارباشد. بله اگر فراموش كرده باشد كه در نماز است عيبى ندارد همچنانكه تبسم كردن حتىعمديش ضررى به نماز نمى زند و قهقهه عبارت است از خنديدن با صداى بريده بريدهو نزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم خنده با صوت نيز همين حكم را دارد هرچندقهقهه نباشد و اگر مكلف در حال نماز خنده اى كند كه اگر جلو آن را نگيرد هم صدا دارد وهم قهقهه چون خنده دلش را پر كرده ولكن او نمى گذارد رها شود و در نتيجه صورتش سرخ شده و بدنش مرتعش مى شود در اين صورت اگر باعث بر هم خوردن صوت نمازنشود اشكال ندارد. ششم گريه كردن عمدى و با صوت است براى امر دنيوى و اما گريه كردن از روىسهو و يا بر امرى اخروى و يا درخواست امرى و حاجتى دنيوى از خداى تعالى مخصوصادرجائى كه آن امر دنيوى امرى راجح و از نظر شرع مطلوب باشد نماز راباطل نمى كند. و اما گريه اى كه با آواز باشد و تنها به ريختن اشك باشد احتياط آن است كه آن نمازرا از نو بخواند هرچند كه باطل نبودن آن خالى ازقوت نيست و كسى كه بر امر دنيوىبى اختيار گريه صدادار مى كند و نمى تواند از آن خوددارى كند احتياط آن است كهنمازش را از نو بخواند بلكه وجوب تكرار نماز خالى از قوت نيست و در اينكه آيا درنماز جائز است بر سيدالشهداء ارواحنا له الفداء گريه كرد يا نهمحل تاءمل و اشكال است و به همين جهت احتياط ترك نشود. هفتم هر علمى است هر چند كم ، كه صورت نماز را بر هم بزند بطورى كه صحيح باشدبگوئيم نماز نمى خواند چنين عملى نماز را باطل مى كند چه عمدى باشد و چه سهوى . و اما عملى كه صورت نماز را محو نمى كند اگر آن قدر طولانى باشد كه موالات معتبربين اجزاء نماز را از بين ببرد آن عمل نيز بنابراحتياط در صورت عمد نماز راباطل مى كند نه در صورت سهوا. و اما اگر موالات را از بين نبرد عمديش هم نماز راباطل نمى كند تا چه رسد به سهوى آن هر چند كه آنعمل زياد باشد مثل اينكه در همه نماز انگشتانش را حركت دهد و يا با دست خود و يا اعضاىديگراشاره كند براى خبر دادن كسى - و يا در نماز عقربى و يا مارى را بكشد و يا طفلىبردارد يا زمين بگذارد يا بخود بچسباند و يا شير بدهد و كارهائى ديگر نظير اينها كهنه منافاتى با موالات دارد و نه صورت نماز را محو مى كند. هشتم از مبطلات خوردن و نوشيدن است هرچند اندك باشد بنابراحتياط بله باكى نيست دربلعيدن ذرات باقى مانده از غذا كه در دهان و يا بين دندان ها و نزديكتر به احتياط اجتناباز آن است و احتياط در ترك نگهدارى حبه قند (يا آب نبات ) در دهان ترك نشود هرچن كهاندك باشد و تدريجا آب شده در حلق فرو برود با اينكه نه با موالات منافات دارد ونه صورت نماز را محو مى كند. و در همه اين هشت امرى كه گفتيم مبطل نماز است فرقى بين نماز واجب و مستحب نيست مگر درخصوص توجه به غير قبله كه در نماز نافله اى كه درحال راه رفتن خواندن مى شود اين توجه ضررى ندارد و در غيرحال راه رفتن يعنى نمازى كه ايستاده و رو به قبله مى خواند احتياطمبطل بودن آن است و مگر تشنه اى كه در حال نماز وتر دعا مى كند و بنا روزه فردا رادارد و مى ترسد اگر بخواهد صبر كند تا نماز وترش تمام شود صبح مى شود و درپيش رويش ظرف آب هست و يا براى رسيدن به ظرف آن بيش از دو و يا سه گامبرداشتن حاجت ندارد او مى تواند در بين نماز اين دو سه گام را برداشته و به آببرسد و خود را كاملا سيراب كند هر چند كه سيراب شدنش از نظر زمانطول بكشد البته اين به شرطى است كه ساير منافيات را مرتكب نشود و چون خواستبجاى اولش برگردد بايد عقب عقب برگردد تا پشت به قبله نكرده باشد وبنابراقوى بايد به نوشيدن آب اكتفاء كند و چيز ديگر ننوشد و نخورد هرچند كه زماننوشيدن اندك باشد همچنان كه به احتياط آن است كه تنها در خصوص نماز وتر چنين كندنه ساير نافله ها و بعيد نيست بگوئيم حكم مختص بصورتاشتغال به دعاء نيست بلكه در نماز وتر در هرحال كه باشد همين كه ترس صبح شدن داشته باشد مى تواند آب بنوشد هرچند كهاكتفاء به حال دعاء به احتياط نزديك تر است و از اين هم نزديك تر به احتياط اين استكه اين حكم را تنها در صورتى اعمال كند كه تشنگيى در بين نماز پيدا شده باشدبلكه اقوى آن است بگوئيم شامل كسى نمى شود كهقبل از نماز وتر تشنه بوده يا خودگفته در بين دعائى كه بين نماز وتر مى خوانم آبمى خورم و باين قصد داخل نماز وتر بشود وقبل از دميدن صبح در بين دعاء آب بنوشد. نهم از امورى كه نماز را باطل مى كند گفتن كلمه (آمين ) بعد از تمام شدن سوره حمد استمگر آن كه تقيه در بين باشد و يا سهوا گفته باشد. دهم شك در عدد ركعات نمازهاى واجب غير چهارركعتى است و همچنين شك در دو ركعتاول از نمازهاى چهار ركعتى است كه ان شاء الله تعالىتفصيل آن در محل خودش مى آيد. يازدهم زياد شدن و يا كم شدن ركنى از اركان نماز كه چه عمدى باشد و چه سهوى نمازرا باطل مى كند و همچنين كم وزياد شدن عمدى غير ركن . مساءله 11 - در نماز علاوه بر آنچه تاكنون گفته شد كه نماز راباطل مى كند چند چيز ديگر هست كه در نماز ارتكاب آن مكروه است : يكى دميدن با دهان (فوت كردن ) به محل سجده (براى برطرف كردن غبار آن و يابفرض ديگر) البته كراهت اين عمل وقتى است كه از فوت كردن كلمه اى دو حرفى درستنشود و گرنه احتياط اجتناب از آن است . يكى ديگر آه كشيدن و ناله كردن است . و يكى ديگر آب دهان انداختن با شرطى و احتياطى كه قبلا ذكر شد (يعنى به شرطيكهتوليد كلمه دو حرفى نشود). و يكى ديگر بازى كردن با انگشتان و شكستن آن ها. و يكى دهن دره نمودن به اختيار است . و يكى ديگر خويشتن دارى از بول و غائط است البته اين خويشتن دارى در نماز وقتىكراهت دارد كه مضر بسلامتى نباشد و گرنه بايد از آن اجتناب كرد هرچند كه اگر اجتنابنكند نماز صحيح است . شكستن نماز واجب در حال اختيار جائز نيست و اما درحال ترس بر جان خود و بر نفس محترمه و يا ترس بر عرض ومال قابل اعتناء و امثال آن جائز است نماز را بشكند و خطر را از خودش و يا يك انسان ديگرو يا مال و عرضش دفع كند و بلكه در بعضى از ايناحوال شكستن نماز واجب است ولى اگر از در نافرمانى نماز را نشكند و بدفاع نپردازدگناه كرده و نمازش صحيح است و نزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم نماز مستحبىرا هم در حال اختيار نبايد شكست هرچند كه جواز آن بنظر اقوى است . گفتار در نماز آيات مساءله 1 - سبب واجب شدن اين نماز بر همه مكلفين چند چيز است : يكى گرفتنخورشيد و دوم گرفتن ماه هرچند كه قسمتى از خورشيد و ماه باشد و سوم زلزله و چهارمهر آيتى آسمانى كه عامه مردم را بوحشت بيندازد ازقبيل باد سياه و سرخ و زرد غير متعارف و ظلمت شديد و صيحه آسمانى و صدائى مانندصداى خرابى و فرو ريختن جائى و آتشى كه گاهى در آسمان پيدا مى شود وامثال اينها و يا هر آيتى زمينى از قبيل شكاف برداشتن و فرورفتن زمين وامثال آن بنابراحتياط و اما آياتى كه ترس آور نيست و يا بعضى از افراد را مى ترساندنماز آيات را واجب نمى كند. بله در حادثه خسوف و كسوف و زلزله ترسيدن دخالتى ندارد و نماز آيات در اين سهآيت واجب است چه موجب ترس بشود يا نه . مساءله 2 - ظاهرا معيار در گرفتگى خورشيد و ماه صدق اين عنوان است يعنى همين كهعرف بگويد خورشيد يا ماه گرفته كافى است كه نماز آيات واجب شود هرچند كه مستندبسبب عاديش يعنى حايل شدن زمين بين ماه و خورشيد وحائل شدن ماه بين زمين و خورشيد نباشد پس همين كه كسوف رخ داد نماز واجب مى شودهرچند كه بعضى از اجرام آسمانى ديگر حائل شده باشد و يا خسوف و كسوف بخاطرعلتى ديگر رخ داده باشد. بله اگر چنانچه گرفتگى در قسمت بسيار كمى از اين دو جرم رخ داده باشد به طورىكه حواس متعارف و چشم غير مسلح آن را نبيند بلكه بعضى از چشم هاى خارق العاده و ياچشمهاى معمولى به كمك تلسكوب آن را تشخيص دهد ظاهر نماز واجب نمى شود و آن مقدارگرفتگى اعتبار ندارد هرچند كه مستند بهمان دوعامل متعارف يعنى حائل شدن يكى از دو كره زمين و ماه باشد و همچنين اعتبارى بخسوف وكسوفى كه سريعا برطرف مى شود نيست مثل اينكه فرضا بعضى از سنگهاى آسمانىاز مقابل خورشيد و يا ماه عبور كند ولكه اى در آن ايجاد نموده و يا بكلى تاريكش كند وبسرعت برطرف شود. مساءله 3 - وقت اداء نماز آيات براى خسوف و كسوف از لحظه شروع گرفتگىقرص تا ابتداء شروع در باز شدن و اين احتياط كهقبل از شروع به باز شدن نماز خوانده شود ترك نگردد و اگر تا هنگام باز شدننخوانده باشد از آن به بعد به نيت قربت مطلقه بخواند نه نيت اداء كند و نه نيت قضاءو اما در زلزله و امثال آن كه غالبا مدت پديد آمدنش گنجايش نماز خواندن را ندارد وهمچنين هده (صداى خراب شدن جائى ) و صيحه آسمانى نمازش وقت ندارد چون نماز در اينحوادث تنها سبب وجوب دارد و وقت ندارد پس واجب است كه در همانحال نمازش خوانده شود و اگر مكلف نافرمانى كرد و تاءخير انداخت تا آخر عمر آن رابياورد و تا آخر عمر اداء است . مساءله 4 - وجوب نماز آيات مخصوص بهاهل آن محلى است كه آيت در آنجا واقع شده و برمردم نقاط ديگر واجب نيست مگر بر اهالىنقاطى كه متصل به آن سرزمين است به طورى كه هر دو سرزمينمثل يك محل شمرده شود (كه در اين صورت بر آنان نيز واجب است كه نماز آيات رابخوانند). مساءله 5 - وقوع آيات و همچنين زمان وقوع : و مقدار مدتى كهطول كشيد از چند راه ثابت مى شود: يكى اينكه خود مكلف به آن علم پيدا كند. و دوم اينكه دو شاهد عادل (كه درزمان وقوع آيت متوجه وقوع آن نشده خبر دهند كه مثلازلزله شد و يا ماه و يا خورشيد گرفت و در شهادت يكعادل احتياط خواندن نماز است و همچنين خبر دادن رصدى (تقويم نويس ) كه اطمينان بهراست گوئى او باشد بنابراحتياط و بلكه بنابراقوى خبر او نيز تكليف را ثابت مىكند. مساءله 6 - نماز آيات بر همه مكلفينى كه نماز يوميه و ساير واجبات بر آنها واجبمى شود و بنا بر اقوى از زنى كه در هنگام وقوع آيت حائض و يا نفساء است ساقط استو بنابراين بر آن دو طايفه واجب نيست كه بعد از پاك شدن از نفاس و حيض آن را اگرداراى وقت بوده قضاء كنند و اگر مانند زلزله داراى وقت نبوده بخوانند البته اين دربارهحيض و نفاسى است كه در همه طول مدت آيت جريان داشته باشد. و اما اگر در بين وقوع آيت از خون حيض و نفاس پاك شده باشدمحل بحث و تفصيل است و احتياط خوب است . مساءله 7 - كسى كه از وقوع كسوف (و يا خسوف ) تا آخر باز شدن آن از وقوع آنبى خبر بوده در صورتى كه همه قرض گرفته نشده باشد قضاء نماز آيات بر اوواجب نيست . و اما كسى كه با خبر بوده و نماز را نخوانده هرچند از روى فراموشى باشد و كسى كهبى خبر بوده ولكن تمام قرص گرفته شده قضاء واجب است و اين حكم مخصوص كسوف(و خسوف ) است و اما ساير آيات در صورتى كه خواندن نماز را عمدا يا از روىفراموشى تاءخير بيندازد بايد تا آخر عمر آن را بياورد و اگر از وقوع آيت بى خبرباشد تا لحظه اى كه تمام مى شود و در زمانمتصل به لحظه آخر آيت با خبر شود احتياط آن است كه نماز را بخواند هرچند كه واجبنبودن آن خالى از قوت نيست . مساءله 8 - اگر جماعتى غير عادل خبردهند كه كسوف رخ داده و از خبر آنانعمل و اطلاع براى مكلف حاصل نشود آن گاه بعد از تمام شدن مدت آيت بفهمد كه راست مىگفته اند ظاهرا چنين كسى نيز ملحق به كسى است كهجاهل بوده در نتيجه قضاء نماز آيات در صورتى است كه همه قرص نگرفته باشد وبر او واجب نيست و همچنين اگر دو شاهدى خبر از وقوع آيت بدهند كه عدالتشان براى مكلفمعلوم نبوده و بعد از گذشت وقت نماز آيات عدالتشان ثابت شود لكن نزديك تر بهاحتياط آن است كه نماز را قضاء كند مخصوصا در صورت دوم كه احتياط ترك نشود. مساءله 9 - نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد كه جمعا ده ركوعمى شود و تفصيل آن بدين قرار است كه در حال داشتن نيت تكبيرة الاحرام مى گويد آن چنانكه در ساير نمازهاى واجب مى گويد و سپس حمد و سوره را مى خواند و به ركوع مى رودسپس سر از ركوع برداشته بار ديگر حمد و سوره را مى خواند و به ركوع مى رود و آنگاه سر از ركوع برداشته به خواندن حمد وسوره مى پردازد و همچنين تا پنج ركوع آنگاه بسجده مى رود و بعد از سجده دوم برخاسته همانعمل ركعت اول را دوباره انجام ميدهد و پس از سر برداشتن از سجده دوم تشهد مى خواند وسلام ميدهد و در اين نماز فرقى بين اين نيست كه در ده بار حمدو سوره خواندن يك سورهرا تكرار كند و يا ده سوره متفاوت بخواند. و جائز است كه يك سوره كامل را پنج قسمت كند و در هر قسمت به ركوع برود به اين معناكه بعد از تكبيرة الاحرام حمد را مى خواند آن گاه بعد از حمد يك آيه و يا چند آيه از يكسوره را مى خواند و سپس به ركوع مى رود و آن گاه سر از ركوع برداشته بدون اينكهحمد راتكرار كند يك و يا چند آيه ديگر از همان سوره را مى خواند و به ركوع مى رودالبته چند آيه اى كه متصل به چند آيه نوبتاول باشد آن گاه ركوع مى كند ومجددا برخاسته قسمتى ديگر از آيات آن سوره كهمتصل به آيات خوانده شده است را مى خواند و به ركوع ميرود و همچنين تاركوع پنجم بهطورى كه قبل از ركوع پنجم همه سوره تمام شود آن گاه ركوع پنجم را بجاى آورده وبسجده مى رود و پس از سجده دوم برخاسته ركعت دوم را بهمين طريق كه در ركعتاول گفتيم مى خواند در نتيجه در اين طريق نماز آيات تنها دو بار حمد خوانده مى شود ودوسوره تمام يك حمد و يك سوره تمام در ركعت اول و يك حمد و يك سوره تمام در ركعت دومحال چه اين كه همان سوره اى باشد كه در ركعتاول خوانده و يا سوره اى ديگر باشد و در اين طريق جائز نيست اينكه در همه ركعت بهقسمتى از يك سوره اكتفاء شود (مثلا از سوره اى كه پنجاه آيه دارد در هر ركعت پنج بارو هر بار پنج آيه را بخواند بلكه بايد هر ده آيه را بخواند تا در نتيجه در يك ركعتيك سوره را تا به آخر خوانده باشد همچنان كه دراين طريقه جائز نيست سوره حمد راتكرار كند چون مشروع نيست آن چه در اين طريقه تشريع شده خواندن يك حمد است مگر آنكه قبل از ركوع دوم و يا سوم تتمه سوره را تا به آخر بخواند آن گاه براى ركوعبعدى بايد حمد را خوانده سوره اى ديگر را شروع كند و در اينجا نيز اگر همه سوره راخواند براى ركوع بعدى بايد حمد را بخواند و اگر قسمتى از يك سوره را خواند ديگرنمى تواند قبل از ركوع بعد حمد بخواند. و خلاصه كلام اينكه هر جا كه ركوع بعد از تمام شدن سوره واقع شد در قيام بعدىبايد حمد را بخواند و هر جا كه ركوع قبل از تمام شدن سوره واقع شد در قيام بعدىخواندن حمد جائز نيست بلكه بعد از سر برداشتن از ركوع سوره را از آن جا كه مانده مىخواند و حمد را نمى خواند. بله اگر ركوع پنجم را قبل از تمام شدن سوره آورده باشد و به سجده رفته و براىركعت دوم برخاسته باشد واجب است سوره حمد را بخواند و آن گاه تتمه سوره اى كه درركعت اول ناتمام مانده بود شروع كند لكن خوب است كه اين احتياط ترك نشود كه سورهاى را كه در ركعت اول شروع كرده قبل از ركوع پنجم تا به آخر بخواند و در ركعت دومسوره را شروع كند. مساءله 10 - آنچه در نمازهاى روزانه معتبر است از شرائط و غير آن و همه آن چهتاكنون شناخته اى و من بعد خواهى شناخت از واجبات و مستحبات در قيام و قعود و ركوع وسجود و همچنين احكام سهو و شك در كم و زياد شدن ركعات و ساير چيزها در اين نماز نيزمعتبر است . بنابراين اگر شك كند در اينكه يك ركعت خوانده و يا دو ركعت نمازشمثل ساير نمازهاى دو ركعتى باطل است زيرا نماز آيات از جمله دو ركعتى هاست هرچند كههر ركعت از آن داراى پنج ركوع است . و همچنين اگر در عدد ركوعهاى آن كم و زياد كند چه عمدى باشد و چه سهوى نمازباطل مى شود زيرا همه ركوع هاى اين نماز ركن نمازند و همچنين است قياممتصل به اين ركوع ها و اگر در آوردن ركوعى از آن شك كند مادام كه به سجده نرفتهبايد آن را بياورد و اگر از محل ركوع تجاوز كرده بگذرد و نمازشباطل نيست مگر آن كه بعدا معلوم شود ركوع نمازش زياد و يا كم شده و يا شك در عددركوعهايش برگشت كند بشك در عدد ركعات مثل اينكه نمى داند ركوعى كه در آن استركوع پنجم است تا آخر ركعت اول باشد و يا ركوع ششم است تااولين ركوع از ركعت دومباشد. مساءله 11 - مستحب است حمد و سوره نماز آيات به جهر خوانده شود چه اينكه آيت درروز رخ داده باشد و يا در شب حتى نمازى كه به علت كسوف خورشيد واجب شده با اينكهوظيفه روز است مستحب است به جهر خوانده شود. و نيز مستحب است هنگام خم شدن براى ركوع هنگام سر بر داشتن از ركوع تكبير بگويدمگر هنگام سر بر داشتن از ركوع پنجم هر ركعت كه در آن هنگام مستحب است بگويد: (سمعالله لمن حمده ) و سپس سجده برود و مستحب است كه در نماز آيات و مخصوصا در آيتكسوف خورشيد طول دادن نماز و خواندن سوره هاى طولانى ازقبيل سوره يس و كهف و امثال آن و در هر بار كه از ركوع سر بر مى دارد يك سوره را تابه آخر بخواند و بعد از نماز تا باز شدن قرص درمحل نماز بنشيند و مشغول دعاء و ذكر شود و يا اگر تا باز شدن تمام قرص وقت داردنماز رادوباره بخواند. و مستحب است در نماز آيات بعد از هر قيام بار دوم بعد از قرائت سوره و يا قسمتى از يكسوره قنوت بخواند كه در نتيجه نماز آياتشمشتمل بر پنج قنوت شود (يكى قبل از ركوع دوم و يكىقبل از ركوع چهارم ركعت اول و يكى قبل از ركوعاول از ركعت اول و يكى قبل از ركوع سوم و يكىقبل از ركوع پنجم ) جائز هم هست كه به دو قنوت اكتفاء كند يكىقبل از ركوع پنجم ركعت اول كه آن را به نيت رجاء يعنى به اميد ثواب و اميد اينكه شايدوظيفه باشد مى آورد و دوم قبل از ركوع پنجم ركعت دوم و نيز جائز است كه بيك ركوعاخير اكتفاء كند. مساءله 12 - مستحب است نماز آيات بجماعت خوانده شود كه در اين صورت امام بهتنهائى حمد و سوره را مى خواند مانند نمازهاى يوميه اما در تعيدافعال و گفتارهائى كه در نماز بايد گفته شود ماءمومين هر يك وظيفه خود را انجام مىدهند و نزديك تر به احتياط براى ماءمومين اين است كهقبل از ركوع اول و يا حداقل در ركوع اول ركعتاول و يا ركوع اول ركعت دوم داخل جماعت شود تا نظام ركوعهايش حفظ شود.
|
|
|
|
|
|
|
|