|
|
|
|
|
|
گفتار درباره مسائل قرائت و ذكر واجب است در ركعت اول و دوم از نمازهاى واجب اينكه سوره حمد و سپس يك سورهكامل پشت سر حمد بخواند البته در بعضى ازاحوال مى تواند سوره را نخواند بلكه گاه مى شود كه بخاطر تنگى وقت و يا ترس ازدشمن و درنده و دزد و امثال آن از مواردى كه ضرورتى در بين هست ترك آن واجب است واگر عمدا سوره را قبل از حمد بخواند بايد نماز را دوباره بخواند. و اما اگر سهوا چنين كرده و قبل از ركوع و قبل از خواندن حمد متوجه اشتباه خود شود بايدحمد و سوره را بخواند و اگر بعد از خواندن حمد متوجه بشود تنها سوره را دوباره مىخواند. مساءله 2 - درنمازهاى مستحبى نيز مانند نماز واجب خواندن حمد واجب است وجوب بهاين معنا كه بدون خواندن آن نماز مستحبى صحيح نيست و اما سوره در هيچيك از نمازهاىمستبى واجب نيست (يعنى بدون آن نيزنماز صحيح است ) هرچند بعارضى چون نذر وامثال آن واجب شده باشد. بله در نافله هائى كه در كيفيت خواندن آنها در شرع سوره اى مخصوص وارد شده خواندنآن سوره در تحقق آن نافله و عمل نمودن به آن دستور معتبر (به اين معنا كه اگر آن سورهمعين را نخواند آن نماز مخصوص را نخوانده است ) مگر آن كه از ناحيه شرع چنين فهميدهشود كه خواندن آن سوره شرط در كمال آن نماز است نه دراصل مشروعيت و صحت آن . مساءله 3 - جائز است در نمازهاى واجب اين كه مكلف در هر ركعت بيش از يك سورهقرائت كند چيزى كه هست اين عمل در نمازهاى واجب كراهت دارد و در نمازهاى مستحبى كراهتىندارد و نزديكتر به احتياط ترك آن در نمازهاى اجب است . مساءله 4 - جائز نيست خواندن سوره هاى طولانى كه باعث مى شود كه وقت نماز واجبفوت گردد و اگر عمدا چنين كند نمازش باطل است هرچند كه بطلان آن بىاشكال هم نيست . و اما اگر سهوا بخواندن چنين سوره اى شروع نموده بعد متوجه تنگى وقت شد درصورتى كه وقت به اندازه قرائت سوره اى كوچك وسعت داشته باشد بايد از تمام كردنآن سوره صرف نظر نموده سوره اى كوچك بخواند و اما اگر بعد از تمام شدن سوره وتمام شدن وقت متوجه شد نمازش را تمام مى كند و صحيح است وهمچنين جائز نيست درنمازهاى واجب يكى از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد بخواند پس اگر ازروىفراموشى خواند و به آيه سجده رسيد و يا ديگرى خواند و او در نماز شنيد احتياط واجبآن است كه به منظور انجام سجده آن اشاره اى به سجده نموده بعد از تمام شدن نمازسجده اش را انجام دهد و هرچند كه جواز اكتفاء بهمان اشاره درحال نماز و نيز جواز اكتفاء كردن به آن سوره و نبودن احتياج بخواندن سوره اى ديگراقوى است . مساءله 5 - (بسم الله الرحمن الرحيم ) جزء هر سوره از سوره هاى قرآنى است درنتيجه خواندن آن در نماز واجب است مگر سوره برائت كه بسم الله ندارد. مساءله 6 - سوره فيل و دنبالش سوره ايلاف يك سوره است و همچنين سورهوالضحى و سوره الم نشرح بنابراين خواندن يكى از اينها در يك ركعت كافى نيستبلكه بايد هر دو را به ترتيبى كه در قرآن كريم آمده با بسم اللهى كه بين آندوقرار دارد خوانده شود. مساءله 7 - هنگام شروع در خواندن بسم الله سوره واجب است معين كند كه بسم اللهكدام سوره را مى خواند حال اگر معين كرد وسپس قصدش اين شد كه سوره اى ديگربخواند واجب است بسم الله را دوباره به نيت سوره اى كه مى خواهد بخواند تكرار كند واگر بسم الله را به نيت سوره اى گفت لكن فرامش كرد كه آن سوره كدام بود واجب استدوباره بسم الله را به نيت سوره اى كه معين ميكند بخواند و اگر ازاول نماز قصد كرده بود سوره اى معين بخواند لكن اشتباها سوره اى ديگر خواند و ياعادتش اين بوده كه همواره فلان سوره را بخواند لكن اين دفعه سوره اى ديگر خواندهمان كه خوانده كافى است و اعاده سوره واجب نيست . مساءله 8 - جائز است اين كه در حال اختيار از سوره اى به سوره اى ديگرعدول كند البته اين وقتى است كه سوره اول را تا نصف نخوانده باشد و باز اين حكممخصوص سوره هاى غير توحيد و جحد است واما يكى از اين دو سوره را شروع كرده جائزنيست به سوره اى ديگر عدول كند هرچند كه به نصف هم نرسيده باشد. جائز است در ظهر جمعه يكى از اين دو سوره به سوره جمعه ويا منافقينعدول كند و همچنين در نماز جمعه در جائى كه از روى فراموشى شروع بخواندن توحيد ويا اخلاص كرده مادام كه به نصفه آن نرسيده مى تواند آن را رها كند و سوره جمعه و يامنافقين بخواند. مساءله 9 - در نماز ظهر و عصر واجب است حمدو سوره آهسته خوانده شود مگر آيهبسم الله الرحمن الرحيم آن دو كه بلند خواندنش مستحب است و بر مردان واجب است كه حمدو سوره نماز مغرب و عشاء رادر دو ركعت اول نماز بلند بخوانند و كسى كه عمدا عكس آنكند نمازش باطل است و فراموش كار و بلكه مطلق غير عامد و همچنينجاهل به اصل حكم يعنى كسيكه نمى داند در نماز جهر و اخفاتى هست و توجه بهجهل خود نيز ندارد اگر بجاى آهسته بلند و بجاى بلند آهسته بخواند معذور و نمازش صحيح است و اعاده ندارد هرچند كه در بين نماز متوجه اشتباه خود شود. و اما كسى كه اجمالا مى داند قرائت در بعضى از نمازها جهرى و در بعضى ديگر آهستهاست ولى محل يك يك آن دو را نمى داند و يا فراموش كرده و نيز كسى كهجاهل به اصل حكم است ولى توجه به اين كه بايدسئوال كند دارد احتياط آن است كه نماز را از نو بخواند هرچند كه اقوى صحت نماز او است(البته اگر با چنين توجهى قصد قربت در اين گونه افراد تصور داشته باشد) چونكسى كه مى داند تكليفى الهى بجهر و اخفات هست و يا ممكن است باشد و در عينحال در سئوال از تكليف مسامحه مى كند چگونه مى توااندعمل را به قصد قربت بياورد. و اما زنان بلند خواندن هيچ نمازى بر آنان واجب نيست بلكه در نمازهاى جهرى نيز آهستهمى خوانند بلكه در نمازهاى جهريه در صورتى كه نامحرمى صداى آنان را نمى شنودمخيرند در اينكه با صداى بلند بخوانند و يا آهسته و اما اگر نامحرمى صداى آنان را مىشنود واجب است آهسته بخوانند همچنانكه در نمازهائى كه براى مردان واجب است آهستهبخوانند و براى زنان نيز واجب است به اخفات بخوانند و هرجا كه مردان در تخلف از ايندستور معذورند زنان نيز معذورند. مساءله 10 - براى مردان مستحب است در نماز ظهر و عصر كه حمد و سوره در آنهاآهسته خوانده مى شود اين كه جمله بسم الله الرحمن الرحيم را با صداى بلند بخوانندهمچنان كه براى آنان مستحب است كه همه حمد و سوره را در روز جمعه بلند بخوانند ولكناحتياط به آهسته خواندن آن ترك نشود. مساءله 11 - معيار در آهسته خواندن و بلند خواندن در نماز خفاى جوهره صوت وظهور آن است نه شنيدن و نشنيدن كسيكه در كنار اوست (تا اگر صداى آهسته او را نشنودبگويد اخفات و اگر صداى آهسته او را بشنود بلند بحساب بياورد و در بلند خواندنزياده روى در حدى كه به حساب آيد جائز نيست همچنان كه جائز نيست در آهسته خواندن آنقدر آهسته بخواند كه خودش هم حتى با نبود مانع نشنود. مساءله 12 - واجب است كه قرائت بنحو صحيح باشد پس اگر عمدا در حرفى و ياصداى كلمه اى و يا تشديدى يا امثال آن خلال كند نمازشباطل است و كسى كه قرائت حمد و سوره اش را نمى داند واجب است بياموزد. معيار در صحيح بودن قرائت اين است كه هر حرفى را از مخرج خودش اداء كند بطورى كهاهل لسان يعنى عرب بگويد اين حرفى كه وى بزبان آورد فلان حرف بود نه حروفديگر - مثلا كلمه ضالين را طورى اداء كند كه اگر عرب زبان آن را شنيد بگويد وى دراين كلمه حرف (ضاد) را قرائت كرد نه حرف زاء و ياذال و يا جاء را-. و همچنين معيار صحيح بودن قرائت رعايت حركت هائى است كه در ساختمان وشكل كلمه دخالت دارد و نيز حركات و سكنات آخر كلمات چه اعرابى و چه غير اعرابى -يعنى نيائى - به اين معنا كلمه را بر طبق آن چه علماى عربيت ضبط كرده اند اداء كند وبنابراحتياط آنچه كه بايد همزه وصل وسط جمله حذف شود مانند همزه در (الف و لام )(ال ) و همزه در (اهدنا) را حذف كند و آنچه كه همزه ، همزه قطع است مانند همزه در كلمه(انعمت ) آن را ساقط كند. و اما آن دقت و ريزه كارهاى هائى كه علماى تجويد در مخارج حروف دارند رعايتش واجبنيست تا چه رسد به خصوصياتى كه براى صفات حروف ذكر كرده اند مانند شدت ورخوت و تفخيم و ترقيق و استعلاء و امثال آن و نيز لازم نيست مراعات ادغام كبير يعنىساكن كردن و كوبيدن حرف داراى حركت در آخر يك كلمه را در حرف ممائلش درابتداء كلمهديگر مانند ادغام ميم (يعلم ) در ميم (ما) در جمله يعلم ما بين ايديهم ) و گفتن (يعلمابين ايديهم ) و يا ادغام آن در حرف قريب المخرجش ولو در يك كلمه مانند ادغام حرف قافدر حرف كاف در جمله (يرزقكم ) و ادغام حرف حاء در حرف عين در جمله (زحزح عن النار وگفتن (زحز عن النار) بلكه احتياط ترك ادغام كبير است مخصوصا در ادغام دو حرف قريبالمخرج به يكديگر بلكه در ادغام صغير هم مراعات بعضى از اقسام آن لازم نيست مانندكوبيدن حرفى كه خودش ساكن هست در حرف قريب المخرج آن (در موارد يرملون ) مانندادغام نون ساكن اصلى در كلمه (من ) در راء (ربك ) در جمله (من ربك ). بله احتياط واجب آن است كه مد لازم را مراعات كند و آن در جائى است كه حرف مد و دو سبب آنكه همزه و سكون است در يك كلمه قرار گرفته باشد مانند كلمه (جاء) و كلمه (سوء)و كلمه (جى ء) و (دابة ) و (قاف ) و (صدر) (كه دراول سوره (ق ) و سوره (ص ) قرار دارد و نيز احتياط آن است كه وقف بر حركت ووصل بر سكون نكند و تنوين و نون ساكنه را در حروف يرملون ادغام نمايد هرچند كه عدملزوم هيچ يك از اينها به نظر ترجيح دارد. مساءله 14 - احتياط آن است كه در قرائت حمد و سوره از قرائت هاى هفتگانه تخلفنكند همچنانكه احتياط آن است كه حمد و سوره را مطابق قرائت موجود در مصحف هاى شريفهموجود در دست مسلمين قرائت كند هرچند كه تخلف در بعضى از كلماتمثل (ملك يوم الدين ) و (كفوا احد) ضررى ندارد بلكه جواز قرائت به يكى از قرائت هاهرچند كه با مصحف موجود مطابق نباشد بعيد نيست . مساءله 15 - جائز است اينكه مكلف آيه شريفه : (مالك يوم الدين ) را به صورت(ملك يوم الدين ) قرائت كند و بعيد نيست كه قرائت اولى رجحان داشته باشد و همچنينجاز است كلمه (صراط) را هم با صاد و هم با سين بخواند ولى با صاد بهتر است و درجمله (كفوا احد) چهار وجه است يكى بضمه فاء و يكى بسكون آن يكى با واو و يكى همبا حمزه و بعيد نيست كه خواندن آن با ضمه فاء و او بهتر باشد. مساءله 16 - كسيكه نمى تواند كلمات را صحيح اداء كند و زبانش بغلط مى گردد ويا بعضى از حروف را با مخرج حرفى ديگر مى خواند (مثلا حرف عين را همزه مىخواند)(وقدرت اين كه ياد بگيرد ندارد همانكه مى داند و مى تواند بخواند كافى است وواجب نيست در نماز به ديگرى اقتداء كند هرچند كه خواندن به جماعت به احتياط نزديكتراست و كسيكه قدرت دارد بر اينكه حمد و سوره خود را درست كند و صحيح آنرا بياموزد واگر نكرد واجب است در صورت امكان نمازهايش را بجماعت بخواند. مساءله 17 - مكلف در دو ركعت سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى مخيراست بين اين كه تنها سوره مباركه حمد را بخواند و يا آن كه تسبيحات اربعه بگويدبعيد نيست كه خواندن حمد براى امام و خواندن تسبيحات براى ماءموم فضيلت بيشترىداشته باشد. و اما براى كسيكه فرادى نماز مى خواند هردوفضيلت برابرند و عبارت تسبيحات اربعهچنين است : (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) و واجب است كه اين اذكار را به عربيت بگويد و گفتن يك بار آن كافى است ولى تكرارآن سه نوبت به احتياط نزديك تر است و بهتر آن است كه بعد از آن استغفار را اضافهكند. بنابراحتياط واجب است در ركعت سوم و چهارم اذكار و يا سوره حمد و حتى بسم ا... آن راآهسته بخواند و واجب نيست كه اگر ركعت سوم را حمد خواند و چهارم را نيز حمد بخواندبلكه مى تواند در سوم حمد و در چهارم ذكر بگويد و يا بالعكس كند. مساءله 18 - اگر تصميم داشت تسبيحات اربع بگويد ولى سوره حمد بزبانش سبقت گرفت با اينكه هيچ قصدى حتى ارتكازى بخواندن آن نداشت اقوى آن است كه بهآن اكتفاء نكند و بايد دوباره بخواند ولى اگر قصد كرده بود كه تسبيحات بگويد پساز آن قصد قرائت كرد اقوى صحت آن است و همچنين است در جائى كه از در غفلت چنين كردهباشد به اين معنا كه از اول خواندن (سوره را قصد كرده باشد و نه گفتن ذكر را كه دراين صورت اقوى آن است كه بگوئيم صحيح نيست چون بدون قصد انجام داده حتى انجامآن به ارتكاز هم نبوده و اما اگر به ارتكاز و عادت بوده باشد اقوى آن است كه نمازشصحيح است . مساءله 19 - اگر سوره فاتحه را با اينخيال شروع كند كه در ركعت اول و دوم است و ناگهان متوجه شود كه در دو ركعت آخرى استبهمان اكتفاء كند و همچنين اگر سوره را باينخيال كه در دور ركعت آخرى است شروع نموده بعد متوجه شود كه در دو ركعتاول است . مساءله 20 - احتياط آن است كه تسبيحات اربعه را بيش از سه بار نگويد مگر آنكه منظورش مطلق ذكر باشد نه ذكر دستورى . مساءله 21 - مستحب است در نماز صبح سوره (عم يتسائلون ) و يا سوره(هل اتى ) و يا غاشيه و يا سوره قيامت و نظائر آن يعنى سورهائيكه بمقدار يكى از اينسور آيه دارد خوانده شود و در نماز ظهر سوره (سبح اسم ربك الاعلى ) و يا سوره(والشمس ) و در نماز عصر و مغرب سوره : (اذا جاء نصر الله ) و يا سوره : (الهيكمالتكاثر) خوانده شود و در نماز مغرب و عشاء شب جمعه براى ركعتاول سوره (جمعه ) و براى ركعت دوم سوره (اعلى ) و در نماز ظهر و عصر جمعه براىركعت اول سوره جمعه و براى ركعت دوم سوره منافقين را انتخاب كند و همچنين در نماز صبحروز جمعه و ياآنكه در ركعت اول سوره جمعه و در ركعت دوم سوره توحيد را بخواند و درنماز مغرب شب جمعه در ركعت اول سوره جمعه و در دوم سوره توحيد بخواند همچنانكهمستحب است در همه نمازها در ركعت اول سوره قدر و در ركعت دوم سوره توحيد خوانده شود. مساءله 22 - در سابق گفتيم واجب است بر مكلف كه درحال قرائت و ذكر استقرار و آرامش داشته باشدحال اگر بخواهد در حال قرائت و يا حال ذكر به خاطر غرضى جلوتر و يا عقب تر برودو يا خم شود بايد قرائت و ذكر را متوقف كند و درحال حركت چيزى از آن دو را نخواند. و اما حركت دادن دست و يا انگشتان پاها ضرر ندارد هرچند كه ترك آن بهتر است و اگر درحال قرائت حركتى قهرى برايش دست داد مثلا ديگران او راهل دادند احتياط واجب آن است كه در حال حركت خوانده را اعاده كند. مساءله 23 - اگر شك كند در اين كه آيه و يا كلمه اى كه خوانده صحيح خوانده يانه واجب است آن را تكرار كند البته اين وقتى است كه ازمحل آن تجاوز نكرده باشد و در صورتى كه تجاوز كرده باشد جائز است بقصد احتياطآن را اعاده كند و اگر باز همه براى بار دوم و سوم شك كند مى تواند تكرار كند تاجائيكه بحد وسوسه نرسد و گرنه نبايد به شك خود اعتناء كند. گفتار در مسائل ركوع مساءله 1 - واجب است كه در هر ركعت از نمازهاى واجب يوميه يك بار بركوع برود وآن ركن نماز است كه به زياد كردن و يا كم كردن آن نماز راباطل مى كندچه اينكه عمدى باشد و چه سهوى مگر در نماز جماعت كه براى متابعت زيادشدن آن به تفضيلى كه در مسائل نماز جماعت مى آيد باعث بطلان نماز نمى شود و درركوع لازم است بمقدار متعارف خم شود بطوريكه دست ها به زانو برسد و نزديك تربه احتياط آن است كه به مقدارى باشد كه كف دست به زانو برسد پس مسماى خم شدن درركوع كافى نيست . مساءله 2 - كسى كه نمى تواند به مقدارى كه گفتيم خم شود بايد با تكيه كردنچيزى از قبيل عصا و امثال آن به آن مقدار خم شود و اگر با تكيه نيز قادر بر خم شدنبه آن مقدار نيست به هر مقدارى كه برايش ممكن است خم شود و وظيفه اومبدل ركوع به نشسته نمى شود هرچند كه نشسته مى تواند ركوع را انجام دهد. بله اگر اصلا قدرت بر خم شدن ندارد آن وقت است كه وظيفه اشمبدل به ركوع در حال جلوس مى شود البته نزديكتر به احتياط آن است كه نمازى ديگربخواند در حال ايستاده براى ركوع اشاره كند و اگر نشسته نيز نمى تواند ركوع كندكافى است كه ايستاده بخواند و ركوع نمازش را به اشاره انجام دهد يعنى سر را بعنوانركوع بطرف پائين خم كند و اگر از اين نيز عاجز است چشمها را به نيت ركوع مى بندد وبه نيت سراز ركوع برداشتن باز مى كند و ركوع درحال نشسته به اين مقدار خم شدن حاصل مى شود كه صورتش برابر سر زانويش قرارگيرد و از اين بهتر و به احتياط نزديكتر اين است كه بيش از اين خم شود بحديكهصورتش برابر محل سجده اش واقع شود. مساءله 3 - در انحنا و خم شدن معتبر است كه بقصد ركوع انجام شود و پس اگربقصد نهادن چيزى در زمين مثلا (و يا برداشتن آن از زمين ) خم شود نمى تواند همان راركوع قرار دهد بلكه لازم است به ايستد و مجددا به نيت ركوع خم شود. مساءله 4 - كسى كه مادرزاد خميده است و يا به علت ديگرى خميده شده است اگر مىتواند خود را با كمك عصا و مثل آن راست كند تا از حالت قيام كهقبل از ركوع واجب است ركوع كرده باشد واجب است چنين كند و اگر نمى تواند بطوركامل خود را راست كند بايد به هر مقدار كه مى تواند و اگر بهيچ مقدار تمكن ندارد واجباست براى ركوع بيش از آن مقداريكه خودش خميده هست خم شود البته اين وقتى است كه ازحد ركوع بيرون رود و اگر قادر بر اين مقدار خم شدن نيست و يا خميدگيش بمقدار نهايتدرجه خم شدن براى ركوع است بطوريكه اگر بخواهد براى ركوع بيشتر خم شود از حدركوع خارج مى شود بايد تنها نيت ركوع نموده به آن نيت ذكر ركوع را بگويد و ايناحتياط را ترك نكند كه با سر نيز اشاره اى بكند و اگر تمكن از اشاره نداردبنابراحتياط با بستن چشمهايش ركوع نموده با باز كردن آن نيت سر برداشتن ميماند و ازاين هم نزديك تر به احتياط آن است به نيت ركوع هم منحنى شود و هم با سر اشاره كند وهم چشمها را به بندد. مساءله 5 - اگر ركوع را فراموش نموده براى سجده سرازير شود وقبل از سر نهادن بر زمين بيادش آيد كه ركوع نكرده برمى گردد و مستقيم مى ايستد وركوع را بجا مى آورد و كافى است بحالت خميدگى بلند تا بحد ركوع برسد و اگربعد از داخل شدن در سجده اول و يا بين دو سجده بيادش بيايد احتياط آن است كه بهطريقى كه گفتيم برگردد و ركوع را بجا آورد و نماز راتمام نموده سپس دوباره آنرااعاده نمايد. مساءله 6 - اگر بقصد ركوع خم شود همينكه بحد ركوع رسيد ركوع را فراموش كند و به سوى سجده سرازير شود اگر قبل از تجاوز از حد ركوع متوجه شود كه ركوعنكرده در همان حال بدون حركت قرار مى گيرد و ذكر ركوع را مى گويد و اگر بعد ازتجاوز از حد ركوع متوجه شود در صورتى كه فراموشى هم بعد از وقوف در حد ركوعبوده هرچند وقوف در يك چشم بر هم زدن باشد بنابر اقوى بدون قيام بسجده برود ودر غير اين صورت يعنى جائى كه در حد ركوع هيچ مكثى نكرده باشد) احتياطى كه نبايدترك شود اين است كه راست به ايستد و سپس به سجده رفته نماز را تمام كند و مجددا آنرا اعاده نمايد. مساءله 7 - واجب است كه در ركوع ذكر بگويد و اقوى آن است كه هر ذكر و به هرمقدار كافى است لكن به مقدار سه بار سبحان الله گفتن و يا بمقدار يك بار سبحانربى العظيم و بحمده ) گفتن به احتياط نزديك تر است كما اينكه در صورت انتخابتسبيح نزديكتر به احتياط اين است كه سه بار سبحان الله بگويد و يا يك بار سبحانربى العظيم و بحمده را بگويد و از اين هم بهتر و به احتياط نزديكتر آن است كه ذكركبرى را انتخاب كند و به احتياط نزديك تر آن است كه همين ذكر را سه نوبت بگويد. مساءله 8 - طماءنينه (آرام بودن بدن ) درحال ذكر واجب است پس اگر آنرا عمداترك كند نمازشباطل است و اما اگر سهوا ترك كند باطل نيست هرچند كه نزديكتر به احتياط آن است كه درحال سهو نيز بذكرى كه در ركوع در حال حركت گفته اكتفاء نكند و ذكر را درحال آرام بودن بدن تكرار نمايد و اگر عمداقبل از رسيدن به حد ركوع و يا بعد از رسيدن وقبل از آرام شدن بدن ذكر بگويد و يا در حال سر از ركوع برداشتن ذكر را تمام كند چهاينكه قبل از خروج از اسم ركوع باشد و يا بعد از آن ، آن ذكر بطور قطع كافى نيست واقوى بطلان نماز است و نزديكتر به احتياط آن است كه نماز را تا به آخر بخواند ودوباره اعاده اش كند بلكه نزديكتر به احتياط آن است كه همين تكرار نماز را در جائى همكه ذكر مستحبى را عمدا بدون طماءنينه گفته و به قصد ذكر مستحبى ركوع گفته (نهبه قصد مطلق ذكر) عملى سازد و اما اگر بقصد مطلق ذكر گفته باشد اشكالى ندارد(چون در هر جاى نماز هر ذكرى را بعنوان اينكه ذكر خدا است مى توان گفت ) و به خاطربيمارى و غيره اگر از طماءنينه عاجز است اين وظيفه در حق او ساقط است لكن بر او واجباست ذكر واجب راقبل از خروج از مسماى ركوع تمام كند. و نيز واجب است كه سر از ركوع بردارد و مستقيم به ايستد و بدنش آرام بگيرد و سپسبسجده برود كه اگر عمدا قبل از اين به سجده برود نمازش باطل است . مساءله 9 - مستحب است در حال ايستاده براى رفتن به ركوع تكبير بگويد ونزديكتر به احتياط آن است كه آن را ترك نكند و مستحب است درحال گفتن تكبير دست ها را بلند كند و همچنين مستحب است در ركوع كف دستها را در حاليكهانگشتانش باز باشد بر سر زانو بگذارد و نزديك تر به احتياط آن است كه تا ممكناست اين كار را ترك نكند. و همچنين مستحب است زانوها را بطرف عقب ببرد و پشت خود را مستقيم و گردن را كشيده وآرنج ها را باز كند و اينكه زنها دست خود را بر روى ران بالاى زانو بگذارند و مستحباست در ميانه ذكرها تسبيحه بزرگ را انتخاب كند و آنرا سه و يا پنج و يا هفت بار يابيشتر تكرار نمايد و چون سر از ركوع بر مى دارد دست ها را بلند نموده بعد از ايستادنبگويد: (سمع الله لمن حمده ) و آن گاه براى رفتن بسجده تكبير بگويد و دست ها را براى تكبير بلند كند و مكروهاست در حال ركوع سر را بزير اندازد و دست ها را به پهلو بچسباند و يا دستهارا دربين دو زانو كند. گفتار در مسائل سجده مساءله 1 - واجب است در هر ركعت دو سجده و اين دو سجده رو برهم ركن نماز استيعنى نماز با كم و زياد شدن آن دو با هم باطل مى شود چه اينكه عمدى باشد و ياسهوى پس اگر در يك ركعت يكى از دو سجده را سهوا نياورد و يا يكى اضافه بياوردنماز باطل نمى شود و در سجده واجب است خم شدن و نهادن پيشانى بر زمين بطوريكهمسماى سجده محقق شود و آن چه معيار در ركنيت است كه با زياده و نقيصه آن نمازباطل مى شود چه عمدا و چه سهوا اين مقدار است (پس اگر كسى بمقدارى خم شود كمسماى سجده بعمل نيايد و سر را روى چيزى بگذارد سجده زيادى نياورده .) و در سجده علاوه بر خم شدن و نهادن پيشانى بر زمين چند چيز ديگر معتبر است كهدخالتى در مسما و ركنيت سجده ندارد اول اينكه بايد درحال سجده شش عضو كه عبارت است از دو دست و دو سر زانو و دو شست پا بر زمين قرارگيرد و در دو دست معتبر باطن دو كف است و بنابراحتياط درحال اختيار هه كف دست در كف زمين قرارگيرد بطورى كه عرف بگويد همه كف دست در زمينقرار گرفته . و اما در صورت اضطرار مسماى باطن دست كافى است و اگر جز به اين قادر نيست كهانگشتان خود را بكف دست بچسباند دو دست بسته را بزمين بگذارد كافيست اگر ازاين مقدارنيز عاجز است كافى است پشت دست را بر زمين بگذارد و اگر اصلا نميتواند كف دست رابه زمين بگذارد يا براى اينكه دست ندارد و دستش تا مچ قطع شده و يا عذر ديگرى دارداز باقيمانده دست آن قسمتش كه نزديكتر به كف دست است را بزمين مى گذارد. و اما در سر زانو واجب است طورى بزمين گذاشته شود كه عرف بگويد با سر زانوسجده كرده هرچند كه تمام سر زانو به زمين نباشد. و اما در شست پا احتياط آن است كه نوك آن ها روى زمين قرار گيرد و در پيشانى لازم نيستهمه آن روى زمين قرار گيرد بلكه همينكه صدق كند كه فلانى پيشانى بزمين نهادهكافى است و اين صدق عرفى با نهادن مقدار يك بند انگشت از پيشانىحاصل مى شود چيزيكه هست نزديكتر به احتياط آن است كه بمقدار يك درهم باشد همچنانكهنزديكتر به احتياط آن است كه مقدار برخورد پيشانى با زمينمتصل به هم باشد نه اينكه بر روى چند ريگ جداى از هم كه مجموع آنها به مقدار يك بندانگشت هست سجده كند هرچند كه بنا بر اقوى فرقى بين مجتمع و متفرق آن نيست در نتيجهجائز است روى دانه هاى تسبيح سجده كند البته به شرطى كه رو بر هم نقاطاتصال پيشانى با دانه هاى آن بقدر يك بند انگشت باشد و لازم است كه اگر مانعى بهپيشانى او و يا به محل سجده اش چسبيده و نمى گذارد روى زمين قرار گيرد آن مانع رابرطرف سازد حال چه اينكه چركى بر روى زمين قرار گيرد آن مانع را برطرف سازدحال چه اينكه چركى بر پيشانى و يا چركى بر روى مهر باشد و يا مانعى ديگر حتىبنابر احتياط اگر نگوئيم اقوى اين است كه اگر در سجدهاول مقدارى خاك يا شن و امثال آن بر پيشانى او چسبيده براى سجده دوم واجب است آنرابرطرف سازد و منظور از پيشانى در مسئله سجده ازنظرطول مابين رستنگاه موى سر و بين بالاى بينى وخود ابروها است و از نظر عرض عبارتاست از مابين در جبين و يا بگو در شقيقه . مساءله 2 - احتياط آن است كه در سجده سنگينى بدن را بر روى همه هفت موضع قراردهد پس صرف اينكه موضع با زمين تماس پيدا كند كافى نيست و اما اينكه سنگينى بدنرا بطور مساوى در هفت موضع تقسيم كند واجب نيست همچنانكه اگر غير از هفت موضع جاىديگر بدن چيزى از سنگينى بدن را تحمل كند ضررى نداردمثل اينكه ساق دست كف دست را و بقيه انگشتان پا شست پاها را كمك كنند. دوم چيزيكه در سجده معتبر است ذكر سجده است بهمان طريقى كه در ذكر ركوع گذشت وذكر بزرگ سجده عبارت از جمله : (سبحان ربى الاعلى و بحمده ) سوم طماءنينه است يعنى آرامش بدن در حال گفتن ذكر واجب سجده بهمان نحويكه در ذكرركوع گذشت . چهارم اينكه در حال گفتن ذكر هر عضوى از اعضاى هفتگانه در جاى خود قرار گرفتهباشد و جائز است در غير حال ذكر به جز پيشانى ساير اعضاء سجده را جابجا كند پساگر بگويد: (سبحان الله ) آنگاه دست خود را به خاطر حاجتى و يا غرضى ديگربردارد و دوباره بگذارد و آنگاه بقيه ذكر را بگويد ضررى بسجده اش نميزند. پنجم پيشانى برروى چيزى بگذارد كه سجده بر آن صحيح است و تفصيلش درمسائل مكان نماز گذار گذشت . ششم برداشتن سر از سجده اول و نشستن به حال اطمينان واعتدال است . هفتم اينكه در سجده واجب است سر را آنقدر پائين ببرد كه برابر موقف او شود بنابرايناگر يكى از اين دو بلندتر از ديگرى باشد نماز صحيح نيست مگر اينكه تفاوت بين آندو بقدر يك خشت متعارف كه با سطح بزرگترش روى زمين قرار گرفته و يا بقدرچهار انگشت بسته باشد. و اما بين شش موضع ديگر مساوات در سطح معتبر نيست نه بين خود آنها و نه بين آنها ومحل پيشانى بنابراين پستى و بلندى آن مواضع نسبت به يكديگر مادام كه از مسماىسجده خارج نشود مضر نيست . مساءله 3 - منظور از محليكه واجب است بين آن ومحل سجده تفاوت زياد نباشد جاى دو زانو و بنابراحتياط دو سرانگشت شست استبنابراين اگر انگشتان شست رادر جائى بگذارد كه ازمحل پيشانى بيش از آن مقدارى كه گفتيم پائين تر و بلندتر باشد نمازش بنابراحتياطباطل است هرچند كه محل دو زانو با محل پيشانى برابر باشد. مساءله 4 - اگر ناخود آگاه پيشانيش در محلى قرار گرفت كه بيش از مقدار بخشودهشده بلندتر از ساير مواضع سجده باشد اگر آن قدر بلند است كهاهل عرف حالت او را حالت سجده نمى داند نزديكتر به احتياط و بهتر آن است كه سر رابردارد و بر محلى كه جائز است بگذارد جائز هم هست پيشانى را تا رسيدن به آنمحل روى زمين بكشاند. و اما اگر بمقدارى است كه عرف حالت او را حالت سجده مى داند احتياط آن است كهپيشانى را به نقطه اى پائين تر بكشاند و اگر ممكن نيست احتياط آن است سر را از آنجابرداشته به مكان ديگر بگذارد و نماز را تمام نموده دوباره اعاده كند. مساءله 5 - اگر بغير عمد پيشانى را بر روى چيزى بگذارد كه سجده بر آن ممنوعاست بايد پيشانى خود را از روى آن چيز بطرف چيزيكه سجده بر آن جائز است بكشاندو نمازش صحيح است و نمى تواند سر را از روى آن برداشته روى اين بگذارد و اگرجز بابرداشتن سر ميسر نمى شود در اين صورت احتياط اين است كه بهمانحال نمازش را تمام بكند و از نو نمازش را دوباره بخواندحال چه اينكه قبل از ذكر متوجه نقص پديد آمده بشود يا بعد از آن . بله اگر بعد از سر برداشتن از سجده متوجه شده باشد سجده اى كه كرده كافى استنمازش را تمام كند. مساءله 6 - كسيكه در پيشانيش كورك دارد در صورتيكه كورك در يك نقطه پيشانىاو است و نقاط ديگر آن سالم است و مى تواند جاى سالم پيشانى را بزمين بگذارد ولوبه اينكه گودالى براى كورك در زمين بكند و كورك را در آن قرار دهد واجب است چنين كندو اگر كورك همه پيشانى را فراگرفته و يا در فرضاول كورك طورى قرار گرفته كه نمى گذارد جاى سالم پيشانى به زمين برسد بريكى از در شقيقه خود سجده مى كند و بهتر آن است كه شقيقه راست خود را بزمين بگذارد واگر زخم و كورك دو شقيقه را هم گرفته چانه خود را و اگر آن نيز ممكن نشد قسمتى ازصورت و يا جلو سر را بر زمين مى گذارد و اگر اين نيز ممكن نبود بنابراحتياط نزديكترين حالت بسجده را بخود مى گيرد. مساءله 7 - اگر پيشانيش بطور قهر و بدون اختيار خودش از زمين برداشته شدوبزمين افتاد بعيد نيست بگوئيم به سجده اول برگشته و در نتيجه هر دو بار همانسجده اول حساب مى شود حال چه اينكه برداشته شود سرش از سجدهقبل از قرار گرفتن پيشانى باشد و يا بعد از آن در نيتجه ذكر واجب را مى گويد و يكسجده حسابش مى كند و اگر طورى سرش از سجده برداشته شد كه مى تواند سر رانگه دارد نگه مى دارد و سر نهادن قبلى يك سجده حساب مى شود هرچند كه ذكر نگفتهباشد حال چه اينكه اين حركت قهرى قبل از قرار و استقرار باشد و چه بعد از آن . مساءله 8 - كسى كه عاجز از سجده كردن است اگر برايش امكان دارد كه بعضى ازمراتب سجده را بياورد واجب است چنين كند و همانطور كه قبلا گفتيم اعضاى سجده را هر يكحتى الامكان در جاى خود قرار دهد و بدن را روى همه تكيه دهد و ذكر بگويد و طماءنينه وساير آن چه را كه مفصلا ذكر كرديم رعايت كند پس اگر مى تواند خم شود بهر مقداركه برايش امكان دارد خم شود و اگر مى تواند سر را به زمين بگذاردمحل پيشانى را تا بقيه راه بالا آورده پيشانى را بر روى آن بگذارد و ساير واجبات راكه قبلا گفته شد نيز مراعات كند و اگر اصلا قدرت بر خم شدن ندارد با سر اشارهبه سجده مى كند و اگر آن نيز برايش ميسر نيست با دو چشم اشاره مى كند واحتياط آن استكه در اين فرض علاوه بر اشاره با دو چشم اگر مى تواندمحل سجده را بلند كند و پيشانى را بر روى آن بگذارد و در همه صوريكه مكلف نمىتواند پيشانى بر محل سجده بگذارد نهادن ساير اعضاء سجده بر زمين ديگر واجب نيستهرچند كه به احتياط نزديك تر است . مساءله 9 - مستحب است در حال ايستادن بعد از ركوع و سرازير شدن به طرف سجدهاينكه تكبير بگويد و همچنين بعد از سر برداشتن از سجده . و نيز مستحب است موقع سرازير شدن بسجده دست هاراقبل از زانو به زمين برساند و محل سجده اش طورى باشد كه همه پيشانى روى آنقرار گيرد. و نيز مستحب است بينى را بر چيزيكه سجده بر آن صحيح است بگذارد بمقدارى كه عرفبگويد بينى را بر زمين گذاشته و به احتياط نزديكتر اين است كه آنرا ترك نكند ومستحب است بين محل پيشانى و محل ساير اعضاء سجده را تخت كند و دست ها را كاملا بازنموده انگشتان و حتى انگشت شست را بهم چسبانيده بزمين بگذارد و دو كف دست رابرابرگوشها و روبروى قبله قرار دهد و درحال سجده (اگر مرد است تجافى كند باين معنا كه شكم خود را بالا بگيرد و بزميننچسباند. و نيز مستحب است اينكه تجنيح كند (يعنى ) ساق دستها را از زمين بلند و بازوها را ازپهلو جدا كند و خلاصه دستها را مانند بال قرار دهد بازوها را از پهلو جدا نگه بدارد وقبل از شروع كردن ذكر و بعد از سر برداشتن از سجدهاول دعائى كه براى خصوص حال سجده وارد شده بخواند و ذكر كبير را انتخاب نمودهمكرر بگويد: (سبحان ربى الاعلى و بحمده ) و هر مقدار تكرار مى كند در عدد طاق ختم كند يعنى سه و يا پنج و يا هفت بار بگويد و درهر سجده و يا سجده آخر حوائج دنياو آخرت خود را بخواهد مخصوصا خواهان رزقحلال شود يعنى بگويد: (يا خيرالمسئولين و يا خيرالمعطين ارزقنى و ارزق عيالى من فضلك الواسع فانكذوالفضل العظيم ) (اى بهترين درخواست شوندگان و اى بهترين عطاء كننده مرا وعيال مرا از فضل گسترده ات روزى فرما كه تو داراى فضلى عظيمى .) و در حال نشستن بين دو سجده و بعد از سجده تورك كند يعنى روى ران چپ خود نشسته پشتپاى راست را در باطن پاى چپ قرار دهد و اينكه بين دو سجده بگويد: (استغفر الله ربى و اتوب اليه ) و نيز مستحب است كه هر وقت مى نشيند دست ها را بر روى رانهابگذارد دست راست را روىران راست و دست چپ را روى ران چپ و چون از سجده دوم سربر مى دارد تا براى ركعتبعدى برخيزد قبل از برخاستن اندكى بنشيند و اين جلسه را در كتب فقهى جلسه استراحتگويند و احتياط آن است كه آن را ترك نكند و چون خواست براى ركعت بعدى برخيزدبگويد: (بحول الله و قوته اقوم و اقعد) (با نيرو و قدرت خداى تعالى است كه برمى خيزم و مى نشينم ) و هنگام برخاستن تكيه بدستها بكند ودستها را باز كرده بر زمين بگذارد و آنرا ببندد. مساءله 10 - زن در حال نماز آدابى مخصوص بخود دارد: 1 - اينكه خود را با زيور آلات بيارايد. 2 - اينكه خزاب داشته باشد. 3 - اينكه صدايش را پنهان كند. 4 - اينكه در حال ايستاده پاها را بهم بچسباند. 5 - اينكه با دست خود پستان ها را بسينه بچسباند. 6 - در حال ركوع دست بر روى رانهابگذارد. 7 - زانوها را چون مردان تا به آخر بعقب نبرد. 8 - وقتى ميخواهد بسجده رود اول بنشيند. 9- در سجده شكم و سينه را بر زمين بيندازد و مانند مردان تجافى نكند. 10 - در هر بار كه مى نشيند به حالت تربع بنشيند يعنى پاى راست را زير ران چپ وپاى چپ را زير ران راست بگذارد (و به اصطلاح چهار زانو بنشيند.) گفتار در سجده تلاوت و سجده شكر مساءله 1 - واجب است سجده بعد از تلاوت هريك از چهار آيه چهار سورهذيل : 1 - آيه آخر سوره النجم 2 - آيه آخر سوره علق 3 - آيه لايستكبرون سوره الم تنزيل . 4 - و آيه تعبدون در سوره حم فصلت . و همچنين واجب است اگر ديگرى يكى از آن ها را مى خواند و او گوش مى دهد و اما اگرگوش ندهد بلكه به گوشش خورد على الظاهر سجده واجب نيست لكن ترك احتياط همسزاوار نيست و بايد دانست كه آنچه تكليف آور است خواندن همه آيه است پس اگر بعضىاز كلمات آيه را و حتى كلمه سجده آنرا بخواند سجده واجب نمى شود هرچند كه سجدهكردن براى آن نيز به احتياط نزديك تر است و وجوب اين سجده فورى است تاءخير آنجائز نيست و اگر از در نافرمانى تاءخير بيندازد واجب است بعدا آن را بجا آورد وفاصله زمانى آن تكليف را ساقط نمى سازد. مساءله 2 - با مكرر شدن قرائت اين چهار آيه و يا استماع آن تكليف سجده نيزتكرار مى شود البته اين تكرار در صورتى كه بعد از هر بار سجده اش را آورده باشدقطعى است و در صورتى كه مثلا ده بار پشت سر هم خوانده و يا گوش داده و سجده هيچيك را نياورده وجوب ده سجده خالى از قوت نيست و اما در صورتى كه تكرار قرائت و يااستماع پشت سر هم نباشد بعيد نيست كه تكرار سجده واجب نباشد. مساءله 3 - اگر در حالى كه سر به سجده دارد اين آيات را بخواند و يابشنودسجده اى كه مشغول آن است كافى نيست همانطور كافى نيست به نيت آن سر را ازمحل سجده اول بجاى ديگر بكشد بايد سر را بردارد و دوباره سجده كند و نيز كافىنيست سجده اول را به قصد سجده تلاوت ادامه دهد و همچنين اگر پيشانيش روى زمين باشدنه به عنوان سجده و در آن حال يكى از آن چهار آيه را بخواند و يا استماع كند واجب استپيشانى را بردارد و دوباره بر زمين بگذارد. مساءله 4 - ظاهرا در وجوب سجده تلاوت بر مستمع معتبر است كه آنچه مى شنود ازكسى باشد كه مشغول تلاوت است و بعنوان تلاوت قرآن مى خواند پس اگر كسى بايكى از اين چهار آيه تكلم كند يعنى بخواهد به مخاطب خود چيزى بفهماند بر شنونده آنواجب نيست سجده كند و همچنين اگر كودكى غير مميز و يا شخصى كه در خوابست و يا ضبطصوت آنرا بخواند سجده بر شنونده اش واجب نيست هرچند كه به احتياط نزديك تر استمخصوصا اگر از شخص كه در خوابست بشنود. مساءله 5 - در شنيدن يكى از اين چهار آيه معتبر است بنحوى بشنود كه حروف وكلمات را از يكديگر تشخيص دهد پس شنيدن بطور همهمه كافى نيست هرچند كه به احتياطنزديك تر است . مساءله 6 - در اين سجده اضافه بر لزوم تحقق مسما و عنوان سجده معتبر است اولانيت داشته باشد و ثانيا مكان سجده غصبى نباشد و ثالثا بنابر احتياط هفت موضع رابزمين برساند و رابعا پيشانى را بر روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذاردهرچند كه اقوى عدم لزوم اينهاست . بله به احتياط نزديكتر آن است كه بر خوردنى و پوشيدنى سجده نكند بلكه جائزنبودن سجده بر خوردنى و پوشيدنى خالى از وجه نيست و اما رو به قبله بودن و داشتنطهارت از نجاست و داشتن وضوء يا غسل و نيز پاك بودنمحل پيشانى و پوشيده بودن عورت لازم نيست . مساءله 7 - در اين سجده تشهد و سلام و همچنين تكبيره افتتاح نيست بله مستحب استپس از سر برداشتن از سجده تكبير بگويد و نيز در اين سجده ذكر هم واجب نيست بلكهمستحب است و هر ذكرى كافى است و بهتر آن است كه بگويد: (لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا و تصديقا لا اله الا الله عبوديتا ورقا سجدتلك يا رب تعبدا و رقا لامستنكفا و لامستكبرا بل اناعبدذليل خائف مستجير) (اين معنا كه جز الله معبودى نيست براى من محقق در محقق شده و اگر مى گويم لا اله الاالله لقلقه زبان نيست بلكه از در ايمان و تصديق است مى خواهم بندگى و بردگيم رابرسانم پروردگارا من از در تبعيد و فرمانبرى كور كورانه و از در بردگى برايتبخاك مى افتم و در اين بخاك افتادن نه دريغ مى ورزم و نه استكبار بلكه من بنده اىذليل و ترسانم كه از خود تو پناه مى خواهم .) مساءله 8 - سجده كردن براى خداى عز وجل فى نفسه (يعنى بدون هيچ سببى از قبيل نماز يا تلاوت يا شكر بلكه صرفابمنظور خضوع در برابرخداى تعالى ) از بزرگترين عبادات است . و در روايات آمده كه خداى تعالى با هيچ عبادتىبمثل سجده عبادت نشده است و نيز آمده كه نزديك ترينحال بنده به خدا حال سجده است . و مستحب مؤ كد است هرزمان بنده خدا به نعمت جديدى مى رسد و يا بلائى از او دفع مىگردد و همچنين هر زمان كه به ياد آن نعمت و رفع آن بلا مى افتد و يا موفق باداءعبادتى واجب يا مستحب مى شود براى خدايتعالى سجده كند بلكه هر زمان كه موفق بهركارى نيك حتى اصلاح بين دو فرد شد سجده كند و در سجده شكر كافى است يكبار بخاكبيفتد البته دو بار سجده كردن بهتر است باين طريق كه يكبار پيشانى بزمين مىگذارد سپس گونه يا شقيقه راست و آنگاه گونه و يا شقيقه چپ را مجددا پيشانى را بهزمين مى گذارد (و خلاصه بين دو سجده نشستن لازم نيست ) و در اين سجده صرف پيشانىبزمين نهادن به نيت سجده كافى است و نزديك تر به احتياط آن است كه ساير مواضعشش گانه را نيز به زمين بگذارد و پيشانى به جائى بگذارد كه سجده بر آن جائزاست بلكه همانطور كه در سجده تلاوت گذشت اعتبار اين شرط كهمحل پيشانى از خوردنيها و پوشيدنيها نباشد خالى از قوت نيست . و نيز در سجده شكر مستحب است بازو و قفسه سينه و شكم رابه زمين بچسباند ودر اينسجده ذكر گفتن شرط نيست بله مستحب است صد بار بگويد: (شكرالله ) و يا شكراشكرا و گفتن سه بار و بلكه يكبار نيز كافى است . و بهترين ذكرى كه در سجده شكر گفته شود دعائى است كه از مولانا امام كاظم عليهالسلام روايت شده كه فرمود: در حال سجده بگو: (اللهم انى اشهدك و اشهد ملائكتك و انبياءك و رسلك و جميع خلقك انك انت الله ربىو الاسلام دينى و محمدا نبييى و عليا و الحسن و الحسين - همه امامان را نام مى برى - ائمتىبهم اتولى و من اعدائهم اتبرا اللهم انى انشدك دم المظلوم اللهم انى انشدك دم المظلوماللهم انى انشدك دم المظلوم اللهم انى انشدك بايوائك على نفسك لاعدائك لتهلكنهمبايدينا و ايدى المؤ منين الله انى انشدك بايوائك على نفسك لاوليائك لتطفرنهم بعدوكو عدوهم ان تصلى على محمد و على المستحفظين منآل محمد ان تصلى على محمد و على المستحفظين منآل محمد ان تصلى على محمد و على المستحفظين منآل محمد اللهم انى اسئلك اليسر بعد العسراللهم انى اسئلك اليسر بعد العسر اللهمانى اسئلك اليسر بعد العسر). - بار الها من خودت و فرشتگانت و انبياء و فرستادگانت و همه خلقت را گواه مى گيرمكه معتقدم معبودم توئى كه الله و پروردگار منى و اسلام دين من و محمد صلى الله عليهوآله پيامبر من و على و حسن و حسين عليهم السلام ووو امامان منند، من به آنان عشق مى ورزم واز دشمنان ايشان بيزارم . بارالها من تو را بخون مظلوم سوگند مى دهم بارالها من بخون مظلوم سوگندت ميدهمبارالها من بخون مظلومت سوگند مى دهم بارالها به وعده اى سوگندت مى دهم كه عليهدشمنانت بخودت داده اى كه حتما آنان را بدست ما و بدست مؤ منين هلاك سازى بار الها بهوعده اى سوگندت مى دهم كه به نفع اوليائت به خودت دادى كه به طور حتم آنان رابردشمنت و دشمنانت پيروزى دهى . سوگندت مى دهم كه بر محمد (ص ) و مسئولين حفظدين از آل محمد (ص ) درود فرستى بر محمد (ص ) و مسئولين حفظ دين ازآل محمد (ص ) درود فرستى بر محمد (ص ) و مسئولين حفظ دين ازآل محمد (ص ) درود فرستى بارالها از تو درخواست مى كنم يسر و آسانى بعد ازدشوارى رادرخواست مى كنم . آسانى بعد از دشوارى را از تو درخواست مى كنم . آسانىبعد از دشوارى را. آنگاه گونه راست خود را بر زمين نهاده مى گوئى : (يا كهفى حين تعيينى المذاهب و تضيق على الارض بما رحبت يا بارى خلقى رحمة بىوقد كنت عن خلقى غنيا صل على محمد و على المستحفظين منآل محمد) (يعنى اى خدائى كه هر زمان راه چاره ام بسته شد و زمين با همه گشاديش براى من تنگشد تو پناه من شده اى اى خدائيكه از در رحمت به من آفرينش من آغاز نمودى در حالى كه ازآفريدن من بى نياز بودى خدايا بر محمد (ص ) و مسئولين حفظ دين او ازآل محمد (ص ) درود فرست . آنگاه گونه چپ خود را بر زمين بگذارد و سه بار بگويد: (يا مذلكل جبار و يا مغر كل ذليل قد و عزتك بلغ مجهودى ) (اى خواركننده هرجبار واى عزت دهنده به هرذليل به عزتت سوگند كه به تحقيق توانم تمام شده ) آنگاه مى گوئى : (يا حنان و يا منان - يا كاشف الكرب العظيم ) (اى خدائيكه دائما بمن مهر مى ورزى و منت هاى بزرگ بر من دارى اى خدائيكه اندوه هاىعظيم را بر طرف مى سازى ). آنگه بسجده برگشته صد بار مى گوئى (شكرا شكرا) آنگاه حاجتى كه دارىدرخواست مى كنى انشاء الله برآورده مى شود.
|
|
|
|
|
|
|
|