|
|
|
|
|
|
گفتار در شرائط جماعت در نماز جماعت غير از شرائطى كه قبلا ذكر شد چند شرط معتبر است : اول اينكه بين امام و ماءمومين و يا بين ماءمومين كه واسطه اتصالند حائلى كه از مشاهدهجلوگيرى كند نباشد البته اين شرط در جماعتى معتبر است كه ماءموم مرد باشد و اما اگرزن باشد و به امام مرد اقتداء كند وجود حائل بين او و امام و يا بين او و ماءمومين مردضررى ندارد و اما بين او و بين زنان ديگر ماءموم كه واسطهاتصال او به امامند و همچنين بين او و خود امام در صورتى كه امام زن باشد و اقتداء زنبزن جايز باشد محل اشكال است . شرط دوم اينكه موقف و محل ايستادن امام بالاتر از موقف ماءمومين نباشد مگر آنكه تفاوت دوموقف بسيار اندك باشد كه عيبى ندارد و نزديك تر به احتياط آن است كه اين تفاوت آنقدر كم باشد كه عرف با اينكه مسامحه دارد امام را بالاتر از مردم نبيند. و اما بلند بودن موقف مامومين از موقف امام عيب ندارد هرچند كه تفاوت زياد باشد البتهزياد متعارف مثل اينكه امام در صحن مسجد در نماز ايستاده و ماموم پشت بام ايستاده باشد واحتياط آن است كه ماءموم از بالاى بام آپارتمانهاى متعارف در اين زمان اقتداء نكند. شرط سوم اينكه ماموم از امام و يا از صف جلوتر از خود زياد دور نباشد و احتياط آن استكه بين محل سجده ماءموم و جاى پاى امام و همچنين بينمحل سجده صف عقب با جاى پاى صف جلو بيش از يك گام متعارف فاصله نباشد و نزديكتر به احتياط آن است كه محل سجده صف عقب بدون فاصله درست پشت موقف صف جلو بودهباشد. شرط چهارم اينكه ماءموم جلوتر از امام بايستد و احتياط آن است كه دوشادوش او نيز نباشدبلكه عقب تر بايستد هرچند كه به مقدار كمى و اما اگر ماموم اندكى عقب تر ايستاده ولكنبخاطر اينكه بلند قامت تر از امام است در حال ركوع و سجده از امام جلوتر بيفتد ضررىندارد هرچند كه مراعات تاءخر در همه حالات و مخصوصا درحال نشستن و زانوها را عقب تر از زانوى امام قرار دادن به احتياط نزديك تر است . مساءله 1 - تاريكى و غبارى كه مانع مشاهده باشد جزءحائل به حساب نمى آيد و همچنين نهر و راه عبور در صورتى كه بسيار عريض نباشند ازمصاديق حائل نيست بلكه ظاهر اين است كه پنجره و شبكه نيز مانع شمرده نمى شود مگرآن كه آن قدر سوراخهاى شبكه تنگ باشد كه عنوان ساتر و يا ديوار بر آن صادقباشد كه در اين صورت مضر بجماعت است . و اما شيشه اى كه ماوراى خود را نشان مى دهد مانع نيست هرچند كه نزديك تر به احتياطاجتناب از آن است . مساءله 2 - حائل كوتاهى كه در همه احوال نماز جلو ديد را نمى گيرد ضررى نداردهرچند كه در حال سجده جلو ديد را بگيرد مانند حائلى كه مثلا يك وجب و يا كمى بيشتربلندى داشته باشد اما به شرطى كه آن قدر بلند نباشد كه درحال نشستن مانع ديد باشد و گرنه باعث اشكال مى شود و احتياط در آن ترك نشود. مساءله 3 - حائل شدن ماءمومين صف هاى جلوتر هرچند كه هنوزداخل نماز نشده باشند ضررى ندارد بشرطى كه آمادهداخل شدن باشند همچنانكه نديدن بعضى از افراد صفاول و يا بيشتر آنان امام را از جهت طولانى بودن صف ضررى ندارد و همچنين نديدن درصف دومند صف اول را در صورتى كه علتش طولانى بودن صف دوم از صفاول باشد. مساءله 4 - اگر صفوف جماعت تا مثلا درب مسجد كشيده شده باشد و يك يا چند صفدر خارج مسجد قرار داشته باشد بطورى كه مثلا يكى از آنان روبروى درب و بقيه در دوطرف او قرار گرفته باشند بنابراحتياط نماز آنهائى كه در صفاول در دو طرف آن شخص قرار دارند و بين آنان و امام و يا بين آنان و صف جلو مانعى ازمشاهده هست باطل است بلكه باطل بودن خالى از قوت نيست و همين حكم درباره محرابدرونى جارى است ، بله صفهاى غير صف اول همگى نمازشان صحيح است . مساءله 5 - اگر در اول نماز جماعت حائلى بين امام و مامومين وجود نداشته ولى در بيننماز پيدا شد و يا وصفى پيش آمد كه فاصله بين اين دو از حد مجاز تجاوز كرد اقوى ترآن است كه مثل وجود حائل و يا فاصله در ابتداء موجب بطلان جماعت است و نماز خود بخودفرادى مى شود. مساءله 6 - حائل غير مستقر مانند حيوان و يا انسانى كه از جلو صف نمازگذار عبوركند ضررى ندارد. بله اگر عبوركنندگان نيز صفى متصل بهم باشند جماعت را بهم مى زنند هرچند كه مستقرنيستند. مساءله 7 - اگر نماز صف اول (بخاطر قصر بودن ) تمام شود بقاء اقتداءصفوف بعدى مشكل است هرچند كه اهل صف اول بلافاصله بعد از سلام نماز دوباره اقتداءكنند بنابراين احتياط ترك نشود به اينكه صفوف بعدى قصد فرادى كنند و بقيهنمازشان را خودشان بخوانند. مساءله 8 - اگر يقين داشته باشد به اينكه نمازاهل صف جلو باطل است جماعت او نيز باطل خواهد بود البته اين بطلان وقتى است كه صفجلو حائل باشد بين او و امام و يا باعث زيادتى فاصله گردد. بله اگر اهل صف بعدى اطلاعى از صحت و بطلاناهل صف قبلى ندارند لازم نيست تفحص كنند بلكهعمل آنان را حمل بر صحت مى نمايند. و اما اگر نماز آنان بر حسب تقليد خودشان صحيح و بر حسب تقليد صف بعدباطل باشد اگر وجود صف جلو حائل و يا باعث زيادتى فاصله باشد صحت جماعت صفبعد مشكل است . مساءله 9 - جائز است براى اهل صف بعد اينكهقبل از تكبيرة الاحرام گفتن صف جلو تكبير بگويند البته به شرطى كه صف جلو ايستادهو آماده براى دخول در نماز باشند. گفتار در احكام جماعت اقوى اين است كه ماءموم بايد قرائت دو ركعتاول از نمازهاى اخفائى و همچنين نمازهاى جهرى را در صورتى كه صداى امام و حتى همهمهاو را مى شنود ترك كند و اما اگر نمى شنود حتى همهمه را جائز و بلكه مستحب است خودشحمد و سوره را بخواند و احتياط آن است كه در دو ركعت اخير از نمازهاى جهرى اگر امام حمدمى خواند و او قرائت را مى شنود خودش قرائت نكند بلكه تسبيح بگويد. و اما در نمازهاى اخفاتى ماءموم مانند كسى است كه فرادى نماز مى خواند واجب است بر اوكه يا حمد بخواند بدون سوره و يا تسبيحات اربعه را بگويد چه اينكه قرائت امام رابشنود و چه نشنود. فرقى نيست بين اينكه نشنيدن صدا و همهمه امام بخاطر دورى از امام باشد و يا بخاطرزيادى سر و صدا و يا بخاطر سنگينى گوش او و يا بهر علتى ديگر. مساءله 2 - اگر قسمتى از قرائت امام را بشنود و قسمتى ديگر را نشنود و احتياط آناست كه قرائت را ترك كند هم در نمازهاى جهريه و هم نمازهاى اخفاتى . مساءله 3 - اگر شك كن در اينكه صداى امام بگوشش مى رسد يا نه و يا شك كنداين صدائى كه بگوشش مى رسد صداى امام است يا نه احتياطآن است كه قرائت را ترككند هرچند كه اقوى جواز آن است . مساءله 4 - بر ماءموم واجب نيست كه در حال قرائت امام طماءنينه را حفظ كند هرچند كهرعايت كردنش به احتياط و نزديك تر است و همچنين بر او واجب نيست كه براى رسيدن بهاول قرائت امام در برخاستن براى ركعت دوم شتاب كند بلكه مى تواند سجده خود راطول بدهد تا اينكه امام قسمتى از قرائت ركعت دوم را خوانده باشد البته اين در صورتىاست كه اين عقب افتادگى زياد نباشد. مساءله 5 - امام در دو ركعت اول بغير از قرائت چيزى از نماز ماموم راتحمل نمى كند و اما در دو ركعت اخير ماموم مانند منفرد است هرچند كه امام در اين دو ركعتسوره حمد را انتخاب كرده باشد و ماموم هم صداى او را بشنود البته با رعايت احتياطىكه در اول اين باب گذشت و گفتيم اگر صداى قرائت امام را مى شنود خودش قرائت نكندبلكه تسبيحات اربعه را بگويد. و اگر ماموم دو ركعت اول امام را درك نكند در دو ركعت آخر امام بايد حمد و سوره بخواندچون دو ركعت اول نماز او است و اگر امام مهلت نداد كه او حمد و سوره را بخواند و اگرمهلت تمام كردن حمد را نيز به او نداد اقوى آن است كه مى تواند حمد و سوره را بخواندو در سجده به امام ملحق شود و شايد نزديك تر به احتياط هم همين باشد هرچند كه قصدفرادى كردن ينز جائز است . مساءله 6 - اگر امام را در ركعت دوم درك كند امام قرائت را از اوتحمل مى كند و او با اينكه در ركعت اول نماز خودش مى باشد و ركعتاول نه قنوت دارد و نه تشهد مع ذلك امام را در انجام اين دوعمل متابعت نموده بنابراحتياط در تشهد تجافى مى كند (يعنى دستها را به زمين گذاشتهزانوها را از زمين بلند مى كند و به طور موقف باينشكل صبر مى كند تا با امام برخيزد، و وقتى برخاست حمد و سوره خود را مى خواند چونركعت دوم او است و چه اينكه امام كه در ركعت سوم است حمد مى خواند و يا تسبيحات . مساءله 7 - در جائى كه بر ماءموم واجب است حمد و سوره خود را بخواندمثل كسى كه يك و يا دو ركعت از امام عقب افتاده و همچنين در جائى كه مستحب است حمد و سورهخود را بخواند مثل آن جائى كه در نماز جهريه در دو ركعتاول صداى امام را نمى شنود بر ماءموم آهسته خواندن حمد و سوره واجب است هرچند كه نمازمغرب و يا عشاء باشد كه جهرى خواندن حمد وسوره اش واجب است . مساءله 8 - اگر امام را در دو ركعت آخر نماز درك كند وقبل از ركوع امام داخل در نماز شود بر او واجب است حمد و سوره را بخواند و اگر امام اينمقدار به او مهلت نداد سوره را رها كند و اگر ازاول بداند كه اگر داخل نماز شود بخواندن حمد هم نمى رسد احتياط آن است كهداخل نشود تا امام بركوع برود آن وقت تكبيرة الاحرام بگويد و ركوع كند و در اينصورت ديگر حمد و سوره بر او واجب نيست . مساءله 9 - بر ماءموم واجب است كه امام را در همهافعال نماز متابعت كند باين معنا كه جلوتر از امام هيچ عملى را انجام ندهد و از امام خيلى عقبهم نيفتد اين درباره افعال نماز بود. و اما درباره اقوال نماز يعنى ذكر سجده و ركوع و تشهد و قرائت و غيره اقوى اين است كهمتابعت امام بجز در تكبيرة الاحرام واجب نيست تنها در تكبيرة الاحرام است كه واجب استجلوتر از امام و حتى مقارن با امام انجام ندهد بلكه بعد از امام تكبيرة الاحرام را بگويدنزديك تر به احتياط آن است كه قبل از تمام شدن تكبيرة الاحرام امام بگفتن تكبيرة الاحرامشروع نكند حال چه اينكه صداى امام را در اقوال بشنود و يا نشنود هرچند كه عقب تر گفتناقوالى كه از امام مى شنود و مخصوصا سلام نماز به احتياط نزديكتر است و اگر درمواردى كه گفتيم متابعت واجب است متابعت نكند معصيت كرده ولى نمازش و همچنين جماعتشصحيح است مگر در يك صورت و آن اين است كه امام هنوزمشغول قرائت باشد و بركوع خم نشده او بركوع برود كه اگر چنين كند صحت نمازشتا چه رسد به صحت جماعتش مشكل مى شود بلكه ممنوع است همچنانكه اگر در جاهاى ديگربطور فاحش جلو و يا عقب بيفتد بطورى كه هيئت جماعت را بر هم بزند در جائى هم كهنمازش صحيح باشد جماعتش باطل مى شود. مساءله 10 - اگر سهوا قبل از امام تكبيرة الاحرام بگويد و ياخيال مى كرده كه امام تكبير گفته نمازش فرادى صحيح است و اگر بخواهد به ثوابجماعت برسد بايد نيت نماز مستحبى بكند و در دو ركعتى سلام بدهد و به جماعت ملحق شود. مساءله 11 - اگر سهوا قبل از امام سر از ركوع و يا سجده بردارد و ياخيال مى كرده كه امام سر برداشته بر او واجب است دوباره بركوع و يا سجده برگرددو اين زيادى ركن نماز را باطل مى كند و اگر برنگردد گناه كرده ولى نمازش صحيحاست البته اين در وقتى است كه واجبات ركوع و سجود را انجام داده باشد. و اما اگر انجام نداده مثلا هنوز ذكر ركوع نگفته سر بردارد و بر نگردد احتياط آن است كهبگوئيم نمازش باطل است و نزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم آن نماز را بجماعتتمام كند و دوباره از نو بخواند و اگر قبل از امام عمدا سر بردارد گناه كرده و نمازشصحيح است و اين نيز در صورتى است كه ذكر ركوع يا سجده را گفته باشد و سايرواجبات را انجام داده باشد و گرنه اگر واجبات را ترك كرده باشد نمازشباطل است و در اين فرض كه عمدا سربرداشته ديگر جائز نيست بعنوان متابعت امامبرگردد و اگر عمدا برگردد نمازش بخاطر زيادت عمدى ركنباطل مى شود و همچنين اگر سهوا برگردد (باعث زيادى ركن شودمثل برگشتنش بركوع ). مساءله 12 - اگر قبل از امام سهوا سر از ركوع بردارد و دوباره بخاطر متابعت بهركوع برود و قبل از رسيدن او به ركوع امام سر از ركوع بردارد بعيد نيست نمازشباطل شود و احتياط آن است كه هم آن نماز را تمام كند و هم اعاده نمايد. مساءله 13 - اگر سر از سجده بردارد و ببيند كه امام هنوز در سجده است وخيال كند كه امام هنوز سجده اول را انجام مى دهد بعنوان متابعت به سجده برگردد و بعدمعلوم شود كه امام سجده دوم را انجام مى داده در اينكه برگشتن او به سجده ، سجده دوم اوحساب شود مشكل است و احتياط واجب آن است كه آن نماز را تمام نموده مجددا اعاده كند و اگرخيال كند كه سجده امام سجده دوم است و بقصد سجده دوم سجده كند بعد معلوم شود كهسجده امام همان سجده اول بوده سجده ماءموم دومى او حساب مى شود و مى تواند قصدفرادى نموده نمازش را تمام كند و بعيد نيست كه متابعت در سجده دوم امام نيز جائز باشدو همچنين جائز باشد همچنان در سجده دوم خود بماند تا امام از سجده اولش سر بردارد وبسجده دوم بيايد لكن قصد انفراد به احتياط نزديكتر است همچنانكه با متابعت نيز اعادهنماز به احتياط نزديكتر است . مساءله 14 - اگر عمدا قبل از امام ركوع و يا سجده كند ديگر جائز نيست امام را متابعتنمايد و اما اگر سهوا چنين كرده باشد وجوب متابعت خالى از وجه نيست بنابراين بايد ازركوع بقيام و از سجده به جلوس برگردد و با امام بركوع و سجود برود هرچند كهخالى از اشكال هم نيست و لذا احتياط در اعاده نماز است . مساءله 15 - اگر در حالى كه مشغول خواندن نافله است نماز جماعت برقرار شود وترس آن را داشته باشد كه بجماعت نرسد مستحب است نافله را قطع كند و اگرمشغول خواندن نماز واجب فرادى است مستحب استعدول به نافله كند و سپس نماز را در دو ركعتى سلام بدهد و معلوم است كه اين در جائىاست كه از نماز واجب بيش از دو ركعت نخوانده باشد و اما اگر به ركعت سوم يا چهارمرسيده باشد ديگر جاى عدول نيست . گفتار در شرائط امام جماعت در امام جماعت چند چيز شرط است : شرط اول ايمان يعنى دوازده امام بودن . شرط دوم حلال زاده بودن . شرط سوم عقل . شرط چهارم اينكه بحد بلوغ رسيده باشد البته اين شرط در جائى معتبر است كه ماءمومينبالغ باشند بلكه در جائى هم كه ماءمومين غير بالغ باشند امامت غير بالغمحل اشكال است بلكه جائز نيست . شرط پنجم اينكه اگر ماءمومين مرد و يا متشكل از مرد و زنند امام نيز مرد باشد بلكه درصورتى هم كه منحصرا زن باشند امامت مرد براى آنان باحتياط نزديكتر است . شرط ششم عدالت است و بنابراين اقتداء به كسى كه فاسق و نيز كسى كه عدالت اوروشن نيست جائز نيست و عدالت حالتى است نفسانى كه صاحبش را و اميد دارد به اينكهملازم تقوى باشد و از ارتكاب گناهان كبيره بلكه و گناهان صغيره اجتناب كند تا چهرسد به اصرار بر گناه صغيره كه خود يكى از كبائر شمرده شده است و نيز او را وامىدارد بر اينكه از هر عملى كه عرفا نشان دهنده بى مبالاتى در دين است اجتناب كند ونزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم در امام جماعت معتبر است كه ازاعمال منافى با مروت اجتناب داشته باشد هرچند كه اقوى اين است كه اين شرط معتبرنيست . و گناهان كبيره عبارتند از هرگناهى كه وعده آتش و يا عقاب در برابر آن وارد شدهباشد و يا در اجتناب مردم از آن تشديد عظيمى شده باشد و يا دليلى وارد شده باشدبر اينكه آن گناه از بعض گناهان كبيره بزرگتر و يا مساوى آن است و ياعقل حكم كند باينكه آن گناه كبيره است و يا در ارتكاز مردم متشرع اين باشد كه فلانگناه كبيره است و يا نصى بر كبيره بودن آن گناه رسيده باشد. و اينگونه گناهان بسيار است كه بعضى از آن ها در اينجا ذكر مى شود: 1 - نوميدى از رحمت خداى تعالى 2 - ايمنى از مكر و عقاب او 3 - دروع بستن به خدا و يا رسول خدا صلى الله عليه وآله و يا به اوصياء آن جنابعليهم السلام 4 - كشتن كسى كه خدايتعالى كشتن او را تحريم كرده و خونش را محترم دانسته مگر آن كهجنبه قصاص و اجراء حدود الهى داشته باشد. 5 - عاق پدر و مادر شدن 6 - خوردن مال يتيم به ستم 7 - نسبت زنا به زنان پاكدامن دادن 8 - فرار از جنگ 9- قطع رحم 10 - سحر 11 - زنا 12 - لواط 13 - سرقت 14 - قسم دروغ 15 - كتمان شهادت 16 - شهادت به ناحق دادن 17 - عهد شكستن 18 - و حيف در وصيت (كه عبارت است از بيش از ثلث وصيت كردن ) 19 - شراب نوشيدن 20 - ربا خوردن 21 - سحت (يعنى بهاى چيزهاى حرام و مزد كارهاى حرام ) 22 - قماربازى 23 - خوردن گوشت مردار و گوشت خوك و خون و گوشت هرحيوانى كه هنگام ذبح نام غيرخدا بر آن بوده باشند، مگر آن كه ضرورت خوردن اين چند چيز را ايجاب كند. 24 - در كيل و وزن خيانت كردن 25 - رفتن و مهاجرت بمكانى كه در آن جا انجام وظائف دينى ميسر نيست . 26 - ظالم را در ظلمش كمك كردن 27 - به كمك و پشتيبانى ظالم اعتماد داشتن 28 - حقوق ديگران را بدون هيچ عذرى نگهداشتن 29 - دروغ 30 - تكبر 31 - اسراف و ريخت و پاش كردن 32 - خيانت به امانات 33 - غيبت 34 - سخن چينى 35 - سرگرمى به لهو و لعب 36 - سبك شمردن حج و بى اعتنائى به آن 37 - ترك نماز 38 - ندادن زكوة 39 - اصرار بر گناهان كوچك . اينها گناهان كبيره بود. و اما شرك ورزيدن بخداى تعالى و انكار آن چه او بر پيامبرشنازل كرده و محاربه با اولياء خدا از همه آن گناهان بزرگتر است ولكن شمردن آن ها دراعداد گناهانى كه اجتناب از آنها در عدالت معتبر است نوعى مسامحه است (زيرا در حد كفراست ). مساءله 1 - اصرارى كه گفتيم يكى از گناهان كبيره است و باعث مى شود گناهصغيره كبيره شود عبارت است از مداومت و ملازمت بر گناه صغيره بطورى كه بين چندنوبت ارتكاب آن هيچ توبه اى فاصله نشود و بعيد نيست داشتن تصميم بر تكرارگناهى كه كرده نيز اصرار باشد هرچند كه فقط يك بار مرتكب شده باشد مخصوصااگر اين تصميم را در حال ارتكاب بار اول داشته باشد. بله ظاهرا نداشتن توبه و ندامت از گناهى كه كرده با اينكه تصميم ندارد بار ديگر آنرا مرتكب شود اصرار نيست . مساءله 2 - اقوى اين است كه كسى كه خودش راعادل نمى داند در صورتى كه ماءمومين او را عادل مى دانند جائز است امامت كند هرچند كهترك امامت چنين كسى به احتياط نزديك تر است ولى اگر كرد جماعت او جماعتى است صحيحو همه احكام نماز جماعت بر آن مترتب مى شود. مساءله 3 - عدالت امام جماعت از چند طريق ثابت مى شود: يكى از راه شهادت دادن دو شاهد عادل بر عدالت او. دوم را راه شايع بودن عدالت او در بين مردم به طورى كه براى مكلف اطمينان بعدالت اوحاصل شود. سوم وثوق و اطمينان به عدالت او از هر راهى كه بدست آيد هرچن باينكه ببيند جمعى ازمؤ منين داراى بصيرت به او اقتداء كرده اند. چهارم حسن ظاهرى كه اگر يقين آور نيست حداقل مظنه بياورد به اينكه او مردىعادل است بلكه اقوى آن است كه همان حسن ظاهر كافى است هرچند مظنه اى به عدالتحاصل نشود ولى اعتبار حصول ظن به احتياط نزديك تر است . مساءله 4 - كسى كه نماز را نشسته مى خواند جائز نيست امام جماعت كسى بشود كهايستاده نماز مى خواند و همچنين كسى كه به پهلو خوابيده جائز نيست براى ماءمومى كهنشسته نماز مى خواند امامت كند و همچنين كسى كه قرائتش صحيح نيست يعنى هر حرفى رااز مخرج خود آن حرف اداء نمى كند و يا حرفى رابدل به حرفى ديگر مى كند و حتى زير و زبر كلمات را غلط مى خواند نمى تواند امامتكند براى كسانى كه صحيح مى خوانند هرچند كه خلط خواندن او به خاطر اين باشد كهقدرت بر صحيح خواندن نداشته باشد و همچنين جائز نيست امامت كسى كهلال است براى فرد زباندار هرچند كه زباندار نيز قرائت صحيح نداشته باشد، و درجائز بودن امامت كسى كه قرائت حمد و سوره را نمى داند در دو ركعت آخر براى كسى كهخودش صحيح مى خواند. مساءله 5 - جائز بودن اقتداء بصاحبان عذرمشكل است و احتياط به ترك چنين اقتدائى ترك نشود هرچند كه امامت او براىمثل خودش و براى كسى كه از او بدتر مى خواند و همچنين امامت كسى كه معذورتر استمانند امامت كسى كه نشسته مى خواند براى كسى كه خوابيده مى خواند خالى از وجه نيستو جائز است . بله امامت كسى كه نشسته نماز ميخواند براى كسى كه او نيز نشسته مى خواند و همچنينامامت كسى كه با تيمم و يا با جبيره نماز مى خواند براى كسانيكه با وضوء بدون جبيرهنماز مى خوانند اشكالى ندارد. مساءله 6 - اگر امام و ماءموم در مسائل مربوط به نماز اختلاف داشتند چه اختلاف ازروى اجتهاد و چه از روى تقليد باشد اقتداء صحيح است كهعمل آن دو مثل هم نباشد بشرطى كه ماءموم نماز امام را كه از روى خطا در اجتهاد يا تقليدانجام داده صحيح بداند مثل اينكه مثلا ماءموم تسبيحات اربعه را سه بار واجب بداند و اماميك بار آن را و همان يك بار عمل كند و در جائى كه ماءموم به اجتهادش و يا به تقليد ازمجتهدش نماز امام را باطل مى داند جائز نيست باو اقتداء كند همچنان كه اقتداءمشكل است در جائى كه اختلاف در قرائت داشته باشند پس اگر ماءموم نماز امام را صحيحبداند مثل اينكه مثلا امام خواندن سوره را واجب نداند و آن را نخواند و ماءموم آن را واجببداند كه در اينگونه موارد احتياط ترك اقتداء است . بله اگر ماءموم از اختلاف با امام اطلاعتى نداشته باشد اقتداء جائز است و بر واجب نيستكه تفحص كند و از خود امام بپرسد. و اما در صورتى كه از اين اختلاف آگاهى دارد ولى شك دارد كه آيا درعمل هم بر خلاف نظريه او و يا مجتهد او عمل مى كند يا نه اقوى اين است كه اگر ايناختلاف در مسائلى است كه با روشن بودن حال امام اقتداء جائز نيست در صورت شك نيزاقتداء جائز نيست و اگر در مسائلى است كه با وضوححال اقتدائ مشكل است در صورت شك نيز مشكل است . مساءله 7 - اگر امام به اعتقاد به اينكه وقت نماز شدهداخل نماز شود و ماءموم اعتقاد دارد به اينكه وقت نشده و يا شك دارد كه آيا وقت شده يا نهنمى تواند به آن امام اقتداء كند. بله اگر در بين نماز امام بفهمد كه وقت داخل شده مى تواند از لحظهدخول وقت به آن امام اقتداء كند البته اين در صورتى است كه امام به وجه مشروع واردنماز شده باشد. مساءله 8 - اگر چند پيشنماز بر سر مسئله امامت با يكديگر نزاع كنند و هر يكبخواهد خودش امام شود بهتر و نزديك تر به احتياط آن است كه به هيچ يك اقتداء نشود. بله اگر نزاع به اين نحو باشد هر يك امامت را به ديگرى واگذارد و از او بخواهد كهجلو به ايستد در اينجا اقتداء به آن امامى رجحان دارد كه ماءمومين او را مقدم مى دارند واگر ماءمومين نيز اختلاف داشتند و يا حاضر نشدند يك نفر را مقدم بدارند بايد فقيه جامعالشرائط راامام خود كنند و اگر فقيه جامع الشرائطى نبود و يا متعدد بود آن كه قرائتشبهتر است مقدم است و اگر قرائت هر دو خوب بود آن كه فقيه تر است و احكام نماز رابهتر مى داند مقدم است و سپس آن كه پيرتراست . و امام راتب و هميشگى مسجد (يعنى كسى كه بطور مرتب در مسجدى امامت دارد) سزاوارتربه امامت است هرچند كه ديگران فضيلت بيشترى داشته باشند لكن براى امام راتب بهترآن است كه افضل را بر خود مقدم بدارد و اگر اقامه جماعت در خانه اى واقع مى شودصاحب خانه سزاوارتر از ميهمانان است كه باذن او نماز مى خوانند البته بهتر آن استكه صاحب خانه كسى را مقدم بدارد كه از خودشافضل است و نيز امامت هاشمى بهتر است از غير هاشمى كه مساوى با او درفضائل باشد و ترجيحاتى كه ذكر شد از باب افضليت و استحباب است و جنبه لزوم ووجوب ندارد حتى در مورد امام راتب بنابراين بر غير او حرام نيست كه با امام راتب مزاحمتكند هرچند كه از همه جهات در رتبه پائين ترى قرار داشته باشد چيزى كه هست مزاحمتامام راتب بر سر امامت عملى است زشت و بلكه مخالف با مروت هرچند كه مزاحم از همهجهات در رتبه بالاترى قرار داشته باشد. احتياط آن است كه جذامى و پيس و كسى كه حد بر او جارى شده هرچند كه از گناه توبهكرده باشد امامت نكند و نيزديگران باين نامبردگان اقتداء نكنند و اقتداء كردن بامامى كههنوز ختنه نشده و در ختنه نشدن معذور بوده كراهت دارد و همچنين اقتداء به امامى كه مردمامامت او را كراهت دارند و نيز امامت كسى كه تيمم كرده براى افرادى كه وضو گرفته اندكراهت دارد بلكه بطور كلى بهتر آن است كه هيچ فرد داراى نقصى براى افرادكامل و فاقد نقص امامت نكند. مساءله 10 - اگر ماءموم يقين داشته باشد كه نماز امام به خاطر اينكه وضوءنگرفته و يا ركنى را ترك كرده و يا امثال آنباطل است جائز نيست به او اقتداء كند هرچند كه امام جماعت خودش معتقد باشد به صحتنمازش حال يا بخاطر اينكه نسبت به نداشتن وضوء وامثال آن جاهل است و يا آن كه سهو كرده است . مساءله 11 - اگر ماءموم در لباس امام نجاستى به بيند نجاستى كه در نمازبخشوده نشده اگر بداند كه امام مى دانسته جامه اش نجس است و فراموش كرده تطهيركند نمى تواند باو اقتداء كند و اگر ماءموم بداند كه امام از وجود چنين نجاستى اصلاخبر ندارد جائز است باو اقتداء كند و اگر از وضع امام خبر ندارد كه آياجاهل است و يا فراموش كرده تطهير كند در جواز اقتداء به اوتاءمل و اشكال هست و احتياط نبايد ترك شود. مساءله 12 - اگر بعد از نماز معلوم شود كه امام فاسق بوده و يا وضوء نداشتهنماز ماءمومين صحيح است و آن چه در نماز جماعت از ماءمومين بخشوده شده در اين جماعت نيزبخشوده شده .
|
|
|
|
|
|
|
|