آمدن آنها ميشود وقتيكه مردم برگشتند و وضع را آنچنان ديدند خشمگين وعصبانی به جستجوی عامل قضيه برخاستند ضمن پرس و جو يادشان افتاد كهجوانی در اين شهر هست كه مخالف با اين كارهاست اين بود كه رفتند بسراغابراهيم ابراهيم ( ع ) خطاب بانها گفت شما چرا مرا متهم ميكنيد ؟ مجرمواقعی همين بت بزرگ است كه زنده مانده مردم در جواب گفتند كه از اواين كارها ساخته نيست پاسخ داد كه چطور است كار زد و خورد از او ساختهنيست ولی اينكه حاجتهائيرا كه انسانها در آنها در مانده اند برآورده كند، از او ساخته است ؟ در اينجا قرآن اصطلاح بسيار زيبائی بكار ميبرد ،ميگويد : « فرجعوا الی انفسهم »، اين مناظره سبب شد كه اينها بخودبازگردند ( 1 ) از نظر قرآن ، خود واقعی انسان عقل و انديشه ناب و خالصو منطق صحيح اوست قرآن ميگويد اينها از خودشان جدا شده بودند ، اين تذكرسبب شد كه دوباره سوی خود باز گردند و خود را در يابند حالا كار حضرت ابراهيم را چگونه بايد تفسير كنيم ؟ آيا كاری كه ابراهيم( ع ) كرد بر خلاف آزادی عقيده - بمعنای رايج آن كه ميگويند عقيده هر كسبايد آزاد باشد - بود ، يا آنكه در خدمت آزادی عقيده بمعنای واقعی آنبود ؟ اگر حضرت ابراهيم ميگفت چون اين بتها مورد احترام ميليونها انسانهستند ، پس منهم بانها احترام ميگذارم ، يعنی درست همان چيزی را ابرازميكرد پاورقی : 1 - اين اصطلاح قرآنی كه هزار و چهارصد سال پيش مطرح شده است تقريبامعادل اصطلاح از خود بيگانگی و بازگشت بخويش است كه درآثار هگل وماركس و پيروان او ، بر روی آن تاكيد بسيار شده است و روشنفكران مامتاسفانه بعوض اخذ آن از قرآن و درك معنای عميق آن از اين كتاب ، آنرااز غرب اخذ كردهاند |