سوريه
جمهورى سوريه با 185180 كيلومتر مربع، در جنوب غربى آسيا و شرق دياى مديترانه واقع است. اين كشور از شمال به تركيه، از شرق و جنوب به عراق از جنوب غربى به فلسطين و ازغرب به لبنان محدود مىباشد، اردن نيز همسايه جنوبى اين كشور است.
بخش غربى آن شامل كوهها و درههايى است كه اكثر سكنه سوريه در ان واقع شده و بدليل مجاورت با درياى مديترانه، تابستانهاى گرم و زمستانهاى معتدل دارد. جلگهها درنواحى جنوب و جنوب غربى قرار دارد. بايبانها كه بخش عظيمى از سوريه را پوشانيده درنواحى شرقى است و آب و هواى گرم و خشك بر ان حاكم ايت. رود فرات بخش شرقى اين كشور رامشروب مىكند.
سوريه از مناطق بسيار قديمى و مسكونى آسيا است كه در هزاره سوم قبل از ميلاد قوم سامى آمورى در آن ساكن شدهاند و حكومتى كه تشكيل دادند تا 17 ق.م برپا بود.قسمتهايى از سوريه در قرون قبل از ميلاد جزو فنيقيه (لبنان) بود.
بعد از تجزيه دولت روم به دو بخش شرقى و غربى، سوريه و جزو قلمرو امپراطورى روم شرقى (بيزانس) گرديد. در قرن هفتم ميلادى (سال سيزدهم هجرى) خالد بن وليد سوريه را فتح نمود و بدين ترتيب اين كشور كه آن زمان به شام معروف بود جزو بلاد اسلامى گرديد. البته تا قبل از قرون جديد شام، شامل سوريه، لبنان فعلى و بخشهايى از اردن و فلسطين بود كه تا سال 1926م لبنان جزو آن بود. در زمان خلافت عثمانى، حكومتشام به معاويه واگذار شد. دمشق از سال 41 ه.ق مركز خلافت امويان بود. معاويه براى تثبيتحكومتخود و از سر ستيزى كه با حضرت على(ع) و يارانش داشت، جنگ صفين را بر عليه حضرت على(ع) ترتيب داد و بسيارى از اصحاب و ياران آن امام را به طرز فجيعى به شهادت رسانيد. همچنين معاويه دومين امام شيعيان حضرت امام حسن مجتبى(ع) را مسموم و شهيد نمود. سلسله بنى اميه گرچه به رونق شام پرداختند اما براى اهلبيت و عاشقان اين خاندان تنگناهاى سختى بوجود آورده و با اختناق شديد حركتها و نهضتهاى شيعى را سركوب مىنمودند. پس از معاويه، يزيد زمام امور را بدست گرفت و در اولين حركتخيانتكارانه خود فاجعه كربلا را بوجود آورد كه منجر به شهادت حضرت امام حسين(ع) و ياران با وفاى او و نيز اسارت اهلبيت آن وجود مطهر گرديد. با سقوط بنى اميه و روى كار امدن عباسيان، شام اعتبار گذشته را از دست داد و سوريه داراى حكومتهاى محلى گرديد كه مهمترين آن سلسله حمدانيان بود. در سال 1004م (394ق) دولتحمدانى سقوط كرد و فاطميان چندين دهه بر اين كشور فرمانروايى نمودند سلاجقه (تركان سلجوقى) از 1095م تا 1117م بر نواحى مختلف سوريه (شام) حكومت كردند. (1) طى جنگهاى صليبى مدتها اروپائيان بنادر و استحكاماتى در سوريه داشتند. در اواخر قرن سيزدهم مماليك مصر بر صليبىها پيروز شده و سوريه جزء قلمرو مصر گرديد و حكومتسلسله مماليك مصر بر آن تا سال 1516 ميلادى (922ق) باقى ماند. اين كشور در سال 1516 ميلادى به تصرف عثمانيان درآمد و سوريه به 3 ايالت دمشق، حلب و بيروت تقسيم و در راس هر ايالتيك پاشاى قرك قرار گرفت. سوريه در آوريل 1920ميلادى تحت قيموميت فرانسه درآمد.
فرانسه در ظاهر براى تامين حقوق اقليتها و در باطن براى ايجاد تفرقه براى گروههاى مذهبى و نژادى، سوريه را به چهار دولت مستقل دمشق، حلب، منطقه علويان و جبال دروز تقسيم و خود بر اين دولتها نظارت مىكرد، كه با جنبشهاى آزادىخواهى و مقاومت مردم در سال 1922م انحلال اين دولتها اعلام مىشود. فرانسه در سال 1925م براى فرونشاندن شعلههاى جنبش مردمى به بمباران دمشق پرداخته و در سال 1926م سوريه از لبنان مستقل مىشود و بر اثرفشارهاى مردم و گروههاى سياسى در سال 1941م فرانسه به سوريه استقلال ظاهرى مىدهد. انتخابات نسبتا آرام سال 1943م منجر به تشكيل دولتسعدالله جابرى و رياست جمهورى شكرى قوتلى مىگردد اما فرانسه در سال 1945م قيام مردم را با بمباران دمشق و راه انداختن جويى از خون سركوب مىكند. سرانجام در 17 آوريل 1946م آخرين سرباز فرانسوى خاك سوريه را ترك و بدين سان سوريه استحكام يافت. در سال 1949م با كودتاى ارتش، حكومت افراد ملىگرا پايان مىپذيرد و حكومتسرهنگها آغاز مىشود و پساز ان نيروهاى چپ روى كار مىآيند.
در 15 مه 1948م سوريه همراه با ديگر كشورهاى عربى، عليه اسرائيل غاصب وارد جنگ مىشود كه در اين جنگ شكست تحقيرآميزى متوجه اعراب مىگردد. از سال 1963 م تا 1966 م حكومتسوريه در دست جناج راستگراى حزب بعث قرار مىگيرد كه بعد از آن با كودتايى جناح چپ روى كار آمده و از سال 1967 م كه سوريه همراه با مصر و اردن وارد جنگ با اسرائيل شد، بلندهاى جولان را از دست داد. حافظاسد در سال 1970 م با كودتايى قدرت را به دست مىگيرد و به سال 1971 م به عنوان تنها كانديداى رياست جمهورى با 2/99% آراء ملت رئيس جمهور سوريه مىشود. در سال 1973 م سوريه در جنگ اعراب با اسرائيل به عنوان يكى از طرفهاى اصلى وارد جنگ شد و خسارات نظامى قابل توجهى به اسرائيل واردنمود. (2)
سياستخارجى سوريه در زمان حافظ اسد، مبارزه علنى با امپرياليسم دورى از كشورهاى مرتجع عربى و حمايت جدى از انقلاب فلسطين است. در سال 1976م در پى خيانتسادات به مردم فلسطين و شركت در كنفرانس كمپ ديويد براى به رسميتشناختن اسرائيل، روابط خود را با مصر قطع و همراه با يمن ليبى، الجزاير و سازمان آزادى بخش فلسطين، جبهه پايدارى اعراب را بنيان نهاد. سوريه از انقلاب اسلامى ايران بطور جدى حمايت كرده و با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران، روابط عراق و سوريه رو به تيرگى نهاد و روابط ديپلماتيك دو كشور قطع شد و در سال 1981م روابط سوريه با اردن رو به وخامت نهاد. سوريه 000/10900 مفر سكنه دارد كه اكثرا در نواحى غربى و جنوب غربى ساكن هستند. 95% مردم از نژاد اعراب و حدود3% كرد هستند. ارامنه، آشورىها، يهوديان و چركسها (داغستانىها)گروههاى ديگر قومى سوريه مىباشند. زبان اكثر مردم عربى است.
90% اهالى سوريه مسلمان هستند كه اكثرا اهل تسنن بوده اما علويان، در روزها، اسماعيليان و شيعيان بقيه مسلمين را تشكيل مىدهند. اقليتى مسيحى و گروه ناچيزى يهودى در سوريه وجود دارد. نفوذ شيعه در سوريه مديون تلاشهاى تبليغى صحابى رسول خدا(ص) يعنى ابوذر غفارى است كه با دسيسه عثمان به شام تبعيد گرديد و توسط معاويه تحت آزارها، اهانتها و تضييقات قرار گرفت اما با وجود محنتها و بلاياى زياد از حب و ولايى كه به حضرت على(ع) و اهلبيت داشت دست نكشيد و بدين گونه تشيع با وجود اختناق امويان در حالتخفا و تقيه به زندگى خود در شام ادامه داد و امروزه شيعيان در سوريه از موقعيتخوبى برخوردارند و با نظر افكندن بر قبور بنى اميه كه به صورت ويرانههايى در آمده انسان متوجه اين حقيقت هميشه جاويد مىشود كه چگونه حق پيروز و سرافراز مىگردد. حتى بر زير گنبد رفيع مسجد اموى نام اهلبيت عصمت و طهارت زينت بخش گشته است. (3) حكومت آل حمدان كه شيعى بودند در شمال سوريه از سال 333 قمرى آغاز و تا اوائل قرن پنجم ادامه مىيابد كه با حمايت از علم و دانش موجب شكوفائى فرهنگ اسلامى شدند. دولت بنى مرداس كه در قرن پنجم بر قسمتهاى مهمى از شامات حكومت مىكردند در ترويج تشيعكوشيدند. (4)
شيعيان شام در امور سياسى بازرگانى و صنعتى دخالت عمدهاى دارند و پزشكان شيعى در اين كشور چشمگير هستند و در مجالس عزاى حسينى كه آزادانه در اين سرزمين منعقد مىشود خطبا و وعاظ به افشاى جنايات اموى مىپردازند. علامه سيد محسن امين صاحب كتاب گرانقدر «اعيان اليعه» از افرادى بود كه مصيبتحضرت امام حسين(ع) را از روىتاليفات خود در شام مىخواند در حالى كه جماعتى از اهل سنتحضور داشتند.
پايتختسوريه شهر باستانى دمشق است و شهرهاى ديگر آن حلب و بندر لاذقيه مىباشد.
در دمشق مسجدى است تحت عنوان مسجد اموى كه وليد اول، ششمين خليفه اموى بر خرابههاى باقى مانده از بيزانسىها، آن را ساخت كه 157 متر طول و 97 متر عرض دارد، گنبدها، منارهها، مرمرها، كاشى كارىها، آب طلا كارىها و پردههاى ابريشمين اين مسجد يادآور شكوه هنر اسلامى است. مرقد مطهر حضرت زينتب(س) بانوى گرامى جهان اسلام كه راه سرخ برادرش را ادامه داد در 20 كيلومترى دمشق مىباشد مرقد شريف سر مقدس حضرت يحيى عليه السلام در مسجد اموى است ولى مرقد بدن شريف آن حضرت در مسجد «دلم» در يكى از نواحش دمشق است. در قسمتشرقى مسجد، سر مبارك حضرت ابا عبد الله الحسين(ع) مدفون مىباشد. البته در رواياتى كه در كافى و تهذيب و كتب ديگر شيعه از ائمه روايتشده سر مقدس حضرت امام حسين(ع) در نجف اشرف نزد پدر بزرگوارش امير المؤمنين(ع) است. در باب الصغير كه قبرستان عمومى و قديمى دمشق مىباشد مقام رؤوس الشهدا، واقع است كه بر روى مرقدى 16 علامت به نشانه 16 سر گذاشته شده كههمگى از ياران حضرت امام حسين(ع) بودهاند.
بلال حبشى، عبد الله بن جعفر بن ابى طالب و فضه خدمتگزار حضرت زهرا(س) در اين قبرستان مدفونند بر سر راه دمشق به زينبيه و در شهرك ببيلا مقداد بن اسود كندى دفناست.
از مقامات معروف و مشههور و مشاهد مقدس در دمشق مرقد پاك و منور حضرت رقيه(س)دختر خردسال حضرت امام حسين(ع) است كه مورد زيارت مسلمانان قرار مىگيرد.
حجر بن عدى كه در سال 53 هجرى در مرج العذراء به شهادت رسيد در دمشق دفن گرديده است. در كوه قاسيون كه در بخش شمال شهر دمشق واقع مىباشد محلى است تحت عنوان جايگاه اصحاب كهف كه اكنون ساختمان و مسجدى بر آن ساختهاند (5) مراقد ديگرى كه مورد توجه مسلمانان مىباشد و در سوريه واقع است به شرح زير مىباشد: مرقد سكينه(س) دختر حضرتامام حسين(ع) - ام كلثوم دختر حضرت على(ع) ام سلمه همسر حضرت رسول(ص)، ام حبيبه همسر حضرت رسول(ص) - مرقد حضرت عبد الله فرزند امامسجاد(ع). (6)
شهر حلب نيز شهرت مذهبى دارد زيرا محل سكونتحضرت ابراهيم(ع) بوده و يكى از پايگاههاى شيعه در تاريخ اسلام است و شامل مسجد جامع كبير و جامع توته مىباشد. آرامگاه حضرت زكريا، مقبره شيخ شهاب الدين سهروردى و عمادالدين نسيمى شهيد شيعه در اين شهر است.(Paulw.Copeland) (7) در كتابى كه پيرامون سوريه نوشته بسيارى از حقايق را از روى عمد يا جهل وارونه جلوه داده و بخصوس از نفوذ فرهنگ تشيع در سوريه نامى به ميان نياورده است متاسفانه كتاب مذكور توسط انتشارات علمى و فرهنگى در ايران ترجمه و در سال 1370 منتشر شده است. نگارنده نقدى بر آن نوشته كه در مجله آينه پژوهشش 1314 چاپ شده است.
نيمى از سكنه فعال آن در بخش كشاورزى و دامدارى فعاليت دارند و سد درياچه اسد كه بر روى رودخانه فرات ايجاد شده آبيارى اراضى را عهدهدار است. دامدارى بين صحرانشينان رواج دارد گندم، جو، مركبات، انجير، انگور و زيتون از محصولات كشاورزى آن است. سوريه نفت ندارد ولى دو لوله نفتى از اين كشور مىگذرند كه درآمد قابل ملاحظهاى براى سوريهدارد. صنعت نساجى سوريه نيز گسترش يافته است.
لبنان
كشور لبنان، به عنوان كوچكترين سرزمين خاورميانه (پس از بحرين) با 10400 كيلومتر مربع در شمال فلسطين اشغالى، جنوب و غرب سوريه و شرق درياى مديترانه واقع است. لبنان از دو منطقه كوهستانى تشكيل شده كه در ميان اين دو منطقه دره بقاع واقع شده كه دو رودخانه ليتانى و اورنتس (8) در آن جريان دارند. اين دره مهمترين منطقه كشاورزى لبنان به حساب مىآيد. لبنان تنها كشور خاورميانه است كه فاقد بيابان مىباشد. آب و هواى آنمديترانهاى كوهستانى مىباشد.
لبنان سابقه تاريخ زيادى داشته و قدمت آن به دهها قرن قبل مىرسد. كنعانيان در اواسط هزاره سوم ق.م وارد اين كشور شده و حكومتى را تشكيل دادند. يونانيان اين قوم مهاجر را فنيقى ناميدند فنيقىها نخستين امپراطورى بازرگانى جهان را بوجود آورده و پايههاى اولين تمدن را در اين سرزمين بر جاى نهاده و خط را اختراع نمودند. در 5/5 ق.م هخامنشيان لبنان را فتح كردند و در سال 64 ق.م اين كشور زير سلطه روم قرار گرفت و با تسلط روم شرقى (بيزانس) بر آن، مسيحيت رواج پيدا كرده و فرهنگ رومى اوج پيدا كرد (9) . با شكست هراكليوس فرمانده رومى در عصر خليفه دوم مسلمين، مسلمانان، اين منطقه را به تصرف خويش در آوردند. ابوذر غفارى يكى از بزرگترين صحابه پيغمبر اكرم(ص) كه در اين سرزمين به حالت تبعيد به سر مىبرد در ميان مردم جبل عامل كه اغلب مسيحى بودند به تبليغ آئين اسلام پرداخته و بذر اسلام و عشق به دودمان پيامبر را در قلب آنان كاشت و پرورش داد. حكومت دمشق از اين حركت ابوذر عصبانى و او را به بيابان ربذه تبعيد نمود. از قرن هفتم مسيحيان مارونى به لبنان روى آوردند. و در ارتفاعات شمالى سكنى گزيدند. در اواخر قرن يازدهم، لبنان همراه بسيارى از نقاط اين ناحيه جزو قلمرو مسيحيان گرديد. با وجود آنكه صلاح الدين ايوبى منطقه را تماما از وجود صليبىها پاك نمود، تعدادى از دستجات صليبى در كوههاى لبنان، سوريه و فلسطين باقى مانده كه بعدا تشنجهاى زيادى در منطقه بوجود آوردند. با وجود آنكه اكثر نيروهاى صلاح الدين ايوبى از شيعيان بودند از دلاورى آنان نگرانشده و پس از پيروزى بر مسيحيان، به قتل عام آنان پرداخت.
در زمان سلطه عثمانيان، احمدپاشا جزار كه از سوى دولت عثمانى فرمانرواى شهر عكاء بود، چندين بار به شيعيان حمله كرد تا آنان را شكست داد و جبل عامل را زير نفوذ خود گرفت. وى پس از پيروزى بر شيعيان فرمان قتل عام آنان را صادر كرد و دستور داد همه كتابهاى شيعه را به پايخته برده و بسوزانند، مدت يك هفته حمامها و نانوائىهاى شهر عكاء با كتابهاى علماى شيعه مىسوختند. شهيد اول (10) و شهيد ثانى (11) از علماى اين خطه هستند كه توسطحكومت وقتشام، به شهادت رسيدند.
در سال 1843 م دربار عثمانى تحت فشار دول بزرگ، لبنان را به دو قائم مقام از ميان فئودالهاى بزرگ سپرد يكى مسيحى به قائم مقامى مارونىها و ديگرى دروزى كه اين اقدام اوضاع لبنان را آشفتهتر كرد و درگيريهاى خونينى را بين دروزىها و مارونيها پديد آورد. منازعات مذكور و بخصوص قتل عام مسيحيان مارونى توسط دروزىها در سال 1860 م موجب آن شد كه ناپلئون سوم امپراطور فرانسه آن را دستاويز قرار داده و به بهانه كمك به مسيحيان، مستقيما در لبنان مداخله نمايد. در سال 1923 م جامعه ملل، سوريه و لبنان را تحت قيموميت فرانسه قرار داد. سر انجام در سال 1945 م با استقلال اين كشور موافقتشد و لبنان عضو سازمان ملل متحد گرديد اما دست پروردگار فرانسوى يعنى مارونىها حكومت اين كشور را در دست گرفتند و چون قانون اساسى لبنان كه در سال 1926 م از قانون اساسى فرانسه اقتباس گرديد به مردمان اين كشور به صورت مجموعهاى از طوايف مىنگرد، آزادى و مساوات در لبنان مورد مخاطره قرار گرفت. بر طرق اين قانون رئيس مجلس از شيعيان انتخاب مىشود كه ناگزير است توازن طايفهاى حاكم در مجلس و حكومت را رعايت كند، درواقع اين فرد تابع شخص رئيس جمهور است. (12)
در پى جنگ 1948 م گروهى از آوارگان فلسطينى به جنوب لبنان آمدند و در همين سال قواى صهيونيستى 14 روستاى اين كشور را در منطقه جبل عامل تصرف نمودند. در اين جنگ 2000 نفر از شيعيان لبنان به شهادت رسيده و 75% روستاها و شهرهاى آنان در ايننبرد هفت روزه ويران مىگردد.
در سال 1958 م كه فالانژهاى لبنان به قدرت زيادى دستيافته و مسيحيان از 66 كرسى 55 كرسى را به خود اختصاص دادند جنبشهاى مردمى شدت يافت و كاميل شمعون رئيس جمهور وقت كه موقعيتخود و فالانژها را در خطر ديد طى پيامى از آمريكا خواست تا به مداخله نظامى در لبنان اقدام كند كه در 15 ژوئيه 1958، 14300 تفكندار آمريكائى وارد بيروت شده و به سركوبى شديد تظاهر كنندگان پرداختند. از زمان استقرار فلسطينىها در لبنان حملات اسرائيل غاصب بر اين كشور فزونى گرفت و در تهاجمهاى متوالى آن، تعداد زيادى كشته و مجروح گشته و نقاط مسكونى و مراكز تجارى و صنعتى قابل توجهى ويران گشته است. در سال 1978 م اسرائيل جنوب لبنان را تا رودخانه ليتانى اشغال نمود كه پس از چندى عقبنشينى نمود و از آن پس اين سوئيس خاورميانه هگز روى آرامش را نديد زيرا از يك طرف انبوه هواپيماهاى اسرائيلى محمولههاى مرگبار را به طور گسترده بر سر مردم فرو مىريخت و توپخانههاى آنها از راه دريا و خشكى بيروت را هدف گرفته و بمبهاى فسفرى و خوشهاى سينه زنان و كودكان و پيرمردان را بدون هيچ ترحم و انسانيتى آماج خود قرار مىدهد، و از سوى ديگر فالانژها عدهاى را زنده زنده در آتش سوزانيده و با بمب گذارى، ترورو شكنجه آرامش را از مسلمين و بخصوص شيعيان گرفتهاند.
در سال 1982 م اسرائيل با نيروهاى زياد و سلاحهايى بى شمار جنوب لبنان را مورد حمله شديد قرار داد اين تهاجم وضع اسف انگيز و توام با فاجعه براى آورادگان فلسطينى كه در جنوب لبنان مستقر بودند پديد آورد اوضاع براى جنگجويان محاصره شده بسيار سخت وپيچيده گرديد. (13)
مركز لبنان شهر بيروت و ديگر شهرهاى آن: طرابلس، جبيل، صيدا، صور، زحله و بعلبك است. منطقه جبل عامل با فلسطين و قدس رابطه دارد و محل نزول وحى بر پيامبران مىباشد و در هر گوشه از آن مرقد پيامبر ديده مىشود. شيخ بهاء الدين عاملى از دانشمندان شيعه است كه در عصر صفوى به ايران آمد. در قرن يازدهم ميلادى عده زيادى از شيعيان به لبنان كوچيده و در آنجا سكنى گزيدند از ان جمله آل عمران در طرابلس و آل عامله درجنوب لبنان و گروهى نيز در بعلبك بيروت و جبيل اقامتيافتند.
در لبنان 5/3 ميلمون نفر زندگى مى كنند كه 85/0 در كانونهاى شهرى هستند رشد جمعيت 4/2/0 و تراكم نسبى آن 5/286 در كيلومتر مربع است. مردم آن اغلب از نژاد تيره سامى بوده و از 16 فرقه مذهبى آن 62/0 مسلمان هستند شيعيان اكثرا در جبل عامل ، صور شرق بعلبك اطراف بيروت و كوهستانهاى شامل سكونت دارند در وزى ها كه پيرامون مدهب اسماعيليه هستند و مكتب آنها در اوايل قرن يازدهم توسط محمد درزى پايه ريزى شده به 400000 نفر بالغ مى گردند كه در جبل لبنان، كوههاى شوف مناطق راشيا زندگى مىكنند. اهل تسنن كه به نيم ميليون نفر مىرسند در شمال لبنان بوده و از ناسيوناليسمعربى حمايت مىكنند.
مسيحيان كه قدرت نظامى،سياسى لبنان را در اختيار دارند شامل طايفههاى مارونى (14) كاتوليك،ارتدوكس و ارمنى هستند.گروههاى كوچكى چون يهوديان،سريانىها و نسطورياننيز در اين كشور زندگى مىكنند.
بينانگذار شيعه در لبنان ابوذر غفارى است.بدنبال استقلال لبنان،رهبرى شيعيان به عهده سيد عبد الحسين شرف الدين بود.اين مجاهد بزرگ شيعه كه خود نمونهاى از تقوا و علم و مجاهدت بود در مدت پنجاه سال اقامت در شهر صور،مدام در تبليغ فرهنگ ائمه و اتحاد مسلمين كوشيد وى مردم را به نقشههاى استعمار واقف ساخت و آنان را به مبارزه با طاغوت دعوت نمود.فرانسوىها براى انتقام از اين عالم شيعى،كتابخانهاش را در شهر صور به آتش كشيدند و در صدد دستگيرى ايشان بودند اما مردم خشمگين جبل عامل كه به شهر صورآمده بودند فرانسويان را از اين تصميم خود منصرف نمودند.
سيد شرف الدين در بستر بيمارى وصيت مىكند كه مردم بعد از وى،امام موسى صدر را كه در قم تحصيل مىكند براى رهبرى بياورند و خود در سال 1956 م فوت مىكند.سرانجام براى تحقق وصيت اين عالم و با تاكيد حضرت آيت الله العظمى بروجردى(ره)،امام موسى صدر در اواخر سال 1959 م به لبنان مىرود با تلاشهاى وى در سال 1969 م مجلس اعلاى اسلامى شيعيان بوجود آمد كه پارلمان لبنان آن را تصويب نمود.اين حركت باعثشد كهشيعيان احساس هويت و شخصيت كنند.
از سوى ديگر براى متشكل شدن جوانان لبنان با همكارى امام موسى صدر و دكتر مصطفى چمران حركت المحرومين و جنبش امل بوجود آمد.با پيروزى انقلاب اسلامى،شيعيان لبنان فرصت مناسبى براى ابراز عقيده يافتند.دشمنان كه مشاهده كردند ممكن است امام موسى صدر با الهام از اين انقلاب و كلام نافذ خود،دنباله رسالت امام خمينى(ره)را در لبنان پياده كند،رهبر شيعيان را از آنان گرفتند.شهيد شيخ راغب حرب درباره تاثير انقلاب اسلامى برلبنان مىگويد:
«ما زمانى در حال ترس و اضطراب از حمله و تعرض دشمن به سر مىبرديم ولى اكنون درپرتو انقلاب اسلامى ايران،اين دشمن است كه از ما و اسلام بوحشت افتاده است».
از اثرات انقلاب اسلامى بر لبنان اين بود كه ماهيت رهبران محافظه كار را آشكار نمود و حزب الله لبنان به عنوان مظهر انقلاب اسلامى قلمداد شد.حزب الله بدنبال تجاوز نيروهاى اسرائيلى در سال 1982 م در شرق لبنان بوجود آمد.علامه سيد محمد حسين فضل الله رهبرقبل حزب الله مىگويد:
«تولد حزب الله در لبنان بخشى از مبارزه سراسرى اسلامى است و سازمانى است كه ازمفاهيم اسلامى زائيده شده است» (15) .
بر خلاف آنكه لبنان فاقد مواد اوليه مىباشد و در آشوب و جنگ داخلى مىسوزد و مدام مورد تجاوز غاصبين صهيونيستى قرار مىگيرد اما در توسعه اقتصادى از كشورهاى مجاور موفقتر بوده است.در اين كشور 2500 كارخانه وجود دارد.جنگلهاى بادام و زيتون اطراف بيروت و سواحل،چشم اندازهاى زيبائى بوجود آورده كه بر جاذبه توريستى اين كشور افزوده است بنحوى كه در سال 1975 م حدود 250 ميليون دلار از طريق جهانگردى در آمد داشت كه 20 درصد در آمد ملى را تشكيل مىداد.تا قبل از جنگ داخلى لبنان از قطبهاى تجارى بود بطوريكه روزانه 120 كشتى در سواحل بيروت در انتظار تخليه بارهاى خود بودند.لبنان دو پالايشگاه مهم نفت در شمال و جنوب دارد.در نواحى ساحل و درههاى اطراف آن،انواع ميوه از جمله سيب،موز،زيتون و مركبات با كيفيت بالا بدست مىآيد.در دره بقاع پنبه وغلات توليد مىشود (16) .واحد پول لبنان ليره (پوند) لبنان است.
يمن
يمن در تاريخ 22 مه سال 1990 ميلادى مطابق با اول خرداد 1369 ش و 26 شوال 1410 قمرى دو كشور يمن شمالى و يمن جنوبى در مورد كشورى واحد تحت عنوان«جمهورى يمن»توافق نمودند و دبير كل سازمان ملل هم اين اتحاد را پذيرفت،جمهورى مذكور كه در نيمه جنوبى شبه جزيره عربستان و در شمال خليج عدن و گلوگاه استراتژيك باب المندب واقع است،532000 كيلومتر مربع وسعت دارد.
يمن 3 چهره طبيعى دارد،نواحى خوش آب و هوا و با صفاى كوهستانى،جلگههاى ساحلى و نواحى بيابانى.يمن بدليل موقع كوهستانى و بالا بودن ميزان بارندگى و سواحل غربى بر خلاف صحارى عربستان،سرسبز و آباد مىباشد.يمن در تورات به عربستان سفيد موسوم است و سوره سبا قران اشاره به يمن دارد در ازمنه گذشته باغستانهايى در اين سرزمين بود كه از شدت سر سبزى بين قريهها فاصله نبود اما بخاطر كفران نعمتسيل عرم به سوى آنجارى شد.
تاريخ يمن به پادشاهى منايى كه در بين سالهاى 1200 تا 650 ق.م وجود داشت برمىگردد.
مدتى سلسله حميرى بر آن مسلط بود كه در سال 525 ميلادى با ورود قواى مسيحيان حبشه پايان يافت و يمن در ابتدا به صورت يكى از ايالات حبشه در آمد.وقتى دولتحبشه از طريق دريا به يمن حمله آورد،سيف بن ذى يزن پادشاه يمن به دربار انوشيروان پس از مشورت با مشاورين خود،گروهى از زندانيان محكوم به اعدام را همراه وى فرستاد اين جماعت كه هزار نفر بيشتر نبودند توانستند سى هزار حبشى را از پا در آورند،فرمانده اين گروه ايرانى«وهرز»بود كه پس از سيف بن ذى يزن به حكومت رسيد و از دولت ايران متابعت نمود.با آشكار شدن دين اسلام و آغاز دعوت پيامبر اسلام(ص)حاكم يمن بادان بود.با ارسال نامه حضرت رسول(ص)براى خسرو پرويز پادشاه ساسانى مبنى بر پذيرش اسلام وى نامه را پاره كرد و براى باذان نوشت كه نويسنده نامه را نزد وى اعزام كند.نمايندگان باذان با حكمى كه در دست داشتند به حضور پيامبر رسيده و منظور خود را مطرح كردند پيامبر اسلامفرمود فردا بياييد و جواب بگيريد،روز بعد كه آمدند حضرت فرمود:
«ديشب خسرو پرويز بدستشيرويه كشته شد و خدا به من اطلاع داده كه مملكتشما اسلامآورده و سرزمين ايران به تصرف مسلمين درمىآيد».
وقتى خبر پيامبر اسلام(ص)براى باذان حاكم يمن به حقيقت پيوست،باذان اسلام اختيار كرد و حضرت رسول(ص)وى را بر حكومتيمن ابقا نمود.گروهى از ايرانيان مقيم يمن هممسلمان شدند (17) .
قبل از اين جريان،حاكم يمن در سال 530 م ابرهه بود كه در سال 570 م مقارن با ميلاد حضرت محمد(ص)به قصد تخريب خانه كعبه با لشكرى مجهز و تعدادى فيل سوار روانه مكه شد ولى در مكه بر اثر حمله پرندگانى كه به تعبير قران،ابابيل بودند هلاك شده و لشكريانشبه قتل رسيدند.
مردم يمن از طريق تجارت توانستند اسلام را به اقصى نقاط جهان بفرستند مردمان شمال افريقا و آسياى جنوب شرقى توسط يمنىها مسلمان شدند.مسجد جامع كبير صنعا كه در سال 8 هجرى بنا شده به حضرت على(ع)نسبت داده مى شود و مىگويند حضرت على(ع) همراه با لشكريان خود در آن نماز گزارده است.مردم يمن اين را جزو افتخارات خود مىدانندكه بى هيچ مقاومتى در مقابل ارتش اسلام به دعوت حضرت على(ع)اسلام آوردند.
قواى عثمانى از 1517 م تا 1918 م بر يمن حكومت مىكردند و در اين سال،يمن تحتحكومت امامان زيدى مستقل گشت.در سال 1945 م يمن به سازمان ملل متحد پيوست و در سال 1958 همراه با مصر و سوريه جمهورى متحده عرب را تشكيل داد.با تسلط كامل انگلستان بر يمن جنوبى روابط آن با يمن شمالى تيره شد و اين اختلافات منجر به انعقاد قراردادى شد كه يمن جنوبى را از خاك اصلى يمن منفك نمود.قبل از وحدت دو يمن،يمن جنوبى عضو جبهه پايدارى اعراب و نيز طرفدار شوروى سابق بود ولى يمن شمالى به علت نفوذ عربستانسعودى،به كشورهاى غربى وابسته بود (18) .
سكنه بومى آن به 12 ميليون نفر مىرسد كه از نژاد سامىاند،در واقع دو قبيله اوس و خزرج مردم يمن را تشكيل مىدهند كه 98 در صد مسلمان و از مذاهب شافعىو زيدى هستند، زيديها خنجرى را با خود حمل مىكنند كه جنبيه نام دارد.بافت قبيلهاى در يمن حفظ شده و صرفا در جنوب از تحولات سياسى تاثير پذيرفته است.در جامعه شمال يمن،زن،هيچ گونه نقشى در فعاليتهاى اجتماعى سياسى ندارد (19) و به عنوان موجودى قابل ترحم به زن نگريسته مىشود.تعصب مرد به زن گاهى درگيرىهاى خونينى را پديد مىآورد.45 درصد مردم شمال يمن و 5 درصد مردم جنوب،پيرو مذهب زيدى هستند،اغلب مردم به گياه مخدرى بنام قات معتادند،در يمن حدود 37 حزب و گروه اعلام موجوديت كردهاند كه بر اساس قانون احزاب مصوبه سال 1991 م در صورتى كه فعاليتهاى آنان مغاير با ارزشهاىاسلامى،وحدت ملى و حاكميت كشور نباشد،آزادند.
يمن دو مجلس دارد،يكى شوراى مشورتى مركب از 45 نفر كه جنبه تشريفاتى دارد و ديگرى مجلس نمايندگان با 301 عضو كه نيمى از جنوب و نيمى از شمال يمن برگزيده مىشوند كهبراى مدت 4 سال انتخاب مىشوند.
طبق قانون اساسى كه 3/98 درصد به آن راى مثبت دادند دين رسمى،اسلام و زبان مردم،عربى مىباشد.واحد پول آن ريال است،اين كشور 60 نشريه دارد.
صنعا تنها شهرى است كه به عنوان آثار باستانى شناسايى شده اما هنوز مردم در آن اقامت دارند سومين مسجد جهان اسلام،مسجد جامع صنعاست.سد مآرب كه 450 سال قبل از ميلاد در عهد عبد الشمس موسى در اين كشور ساخته شده كه در 3 كيلومترى آن سد مآرب جديد ساخته شده است كه با هزينه 57 ميليون دلار در سال 1986 م به پايان رسيد،اين سد7000 هكتار از اراضى زراعى را آبيارى مىكند.
عرش بلقيس-كاخى كه در آن مىزيست-چند ستون سنگى و چند سنگ نبشته و معبد آفتاب كه قبل از پذيرش آئين سليمان بلقيس در آن عبادت مىكرده در يمن قرار دارد و از آثاربسيار قديمى است.
پايتخت كشور جمهورى متحده يمن شهر صنعاست كه در مناطق كوهستانى غرب كشور قرار گرفته و از شهرهاى مهم آن بندر عدن است كه در كنار خليج عدنقرار گرفته و به علت نزديكى به باب المندب از اهميتسوق الجيشى برخوردار است.جزيره پريم (20) در بابالمندب و ابتداى درياى سرخ و جزيره سكوترا (21) در مشرق عدن به اين كشور تعلق دارد.
امروزه در يمن،شمار زيادى از شيعيان اثنى عشرى وجود دارند،ولى اكثر اهل يمن زيدى هستند،اين مذهب را اولين بار يحيى بن حسين رسى علوى در قرن سوم هجرى در يمنانتشار دارد.غير از آنها بقيه سنى شافعى هستند،اكثر مردم عسير،شافعى هستند (22) .
اقتصاد يمن بر پايه فعاليتهاى كشاورزى و شبانى است و از نظر وسايل و ابزار كار و روابط بين مالكان زمين و كشاورزان به شيوه قديمى اداره مىشود.علاوه بر نواحى مرتفعكوهستانى منطقه حضرموت از مناطقى است كه كشاورزى در آن ادامه دارد.
محصولات مختلف كشاورزى يمن عبارتند از قهوه،پنبه،موز،توتون،سبزيجات گندم و قات.
پرورش گوسفند،بز،اسب و شتر نيز در يمن رواج دارد.دولتيمن درسالهاى اخير كوشيدهاست تا به كمك دولتهاى خارجى،تكنيك ماهيگيرى را در اين كشور توسعه دهد.
صادرات يمن را قهوه،پنبه،پوست،ماهى خشك و سنگ نمك تشكيل مىدهد.واردات آن موادنفتى،غذايى و ماشين آلات است (23) .
پىنوشتها
1- گيتاشناسى كشورها ص184، 185 و 186.
2- سوريه- دكتر ناصر صبح خيز - زهرا فرد - تهران1363 صفحات28 تا 47.
3- تاريخ شيعه - علامه محمد حسين مظفر ترجمه و نگارش دكتر سيد باقر حجتى صفحات220 تا 222.
4- دائرة المعارف الشيعه جلد دوازدهم صفحات 37 و 38.
5- مراقد اهل بيت در شام - سيد احمد فهرى.
6- راهنماى زوار سوريه - احمد كنعانى.
7- حلب شهر ستارگان - تاليف عبد الله ناصرى طاهرى.
Orontes 8-
9- مجله پيام انقلاب ش 169 - هشتم شهريورماه 1365 - مقاله «لبنان جولانگاه ابرقدرتها».
10- شمس الدين محمد بن مكى كه پس از شهادتش به شهيد اول معروف شد در سال 734هجرى در دهكده جزين جبل عامل لبنان به دنيا آمد.
11- زين الدين فرزند نور الدين كه پس از شهادتش به شهيد دوم معروف گرديد در 13 شوال911 هجرى در روستاى جبع واقع در نزديكى جبل عامل لبنان به دنيا آمد.
12- مجله پيام انقلاب ش 174.
13- آسمان گريست - تونى كليفتون ترجمه كاظم چايچيان . ص 54.
14- مارونىها منتسب به مارون قديس كه يك راهب مسيحى رومى بوده،مى باشند.
15- مجله پيام انقلاب ش 169.
16- مجله پيام انقلاب شمارههاى 176،179 و 183.
17- خدمات متقابل اسلام و ايران-شهيد مرتضى مطهرى-صفات 82 تا 84.
18- يمن پرونده تاريخى و معاصر-سيروس غفاريان كيهان 9 مرداد 1369.
19- در انتخابات پارلمانى يمن كه در اواخر آوريل 1993 م برگزار شد و طى آن مردم به پاى صندوقهاى راى رفتند تا 301 نماينده خود را برگزينند در ميان كانديداها 200 زن ديدهمىشد كه نه تنها در يمن بلكه در خاور ميانه و كشورهاى عربى بىسابقه است.
perim 20-
Socotra 21-
22- قلب اليمن سرهنگ محمد حسن.
23- جغرافياى كشورهاى مسلمان.