اردن
اردن در منطقه خاورميانه و كنار خليج عقبه قرار دارد و مساحت آن به 97740 كيلومتر مربعبالغ مىگردد كه 2270 كيلومتر آن در آشغال رژيم غاصب صهيونيستى مىباشد.
اين كشور در شرق فلسطين، جنوب سوريه، جنوب غربى عراق و شمال غربى عربستان قرار دارد. اردن شامل فات شيبدارى در شمال غربى شبه جزيره عربستان و در غرب مىباشد. كناره اين فلات با برش تندى به شكافهاى بزرگ ارضى حاشيه درياى مرده ختم مىشود. درياى مذكور حدود 400 متر پائينتر از سطح درياى آزاد بوده و پستترين نقطه كره زمين به شمار مىرود. رودهاى آن اردن و يرموك نام دارد. بيش از 80% اردن را بيابان فرا گرفته و بدليل نزديكى به مديترانه، زمستانهاى نسبتا بارانى و سرد و تابستانهاى گرم و خشك دارد.ميزان بارندگى در شرق 200 ميلى متر اما در غرب به 600 ميلى متر مىرسد.
اردن از گذشته، اغلب تحت تسلط ابرقدرتها بوده و خود كمتر دولتى مستقل، داشته است 4 قرن تحت قواى عثمانى قرار داشته و با شكست عثمانيان در جنگ اول، اردن در سال 1916م به تحت الحمايگى انگلستان درآمد و در سال 1921م، انگليس حكومت ملك عبدالله هاشمى را به عنوان پادشاه خود مختار اردن به رسميتشناخت. در سال 1946م، انگلستان براى حفظ منافع خود و افراد دست نشانده، طى عهدنامهاى استقلال آن را اعلام كرد. در سال 1950م گروه زيادى از فلسطينيان با فشار رژيم اشغالگر قدس به صورت پناهنده به اردن آمدند. اردن در سال 1955م به عضويتسازمان ملل درآمد. در سال 1967م و در جنگ اعراب و اسرائيل كه اردن هم از طرفهاى درگير بود، پس از شكستسختى، كرانه غربى رود اردن رااز دست داد.
50% نيروى كار كشور در بخش كشاورزى هستند و 20% درآمد صادراتى اردن از محصولات كشاورزى است. گندم، مركبات، ميوهجات، جو، زيتون، انگور و سبزيجات از مهمترين محصولات كشاورزى آن مىباشد. فسفات، پتاس، مس، سنگ آهن از منابع معدنى آن هست. صنايع سيمان - دخانيات چرم سازى، كبريتسازى، مصنوعات دستى، پالايش نفت در اين كشور رونق دارند. (1) و محصولات صنعتى 18% توليد ناخالص ملى آن را تشكيل مىدهد و 7%نيروى كار در بخش صنعت كار مىكنند.
واحد پول اردن، دينار اردن (ا.خ) برابر 1000 فلس مىباشد.
كويت
امير نشين مشروطه كويت در غرب خليج فارس و شمال شرقى شبه جزيره عربستان واقع است. كويت 17818 كيلومتر مربع وسعت دارد و جزيره بوبيان واقع در شرق آن، به اين كشور تعلق دارد. جزيره فيليكا (2) (واقع در مشرق كويت) نيز از آن كويت است. كويت در ناحيه شرقى و در سواحل خليج فارس داراى فرورفتگى عميقى بنام خليج كويت مىباشد. در جنوب شرقى و غرب آن مناطق بيطرفى وجود دارد كه كويت، عراق و عربستان هر كدامادعاى مالكيت آن را دارند.
كويت از نقطه نظر طبيعى، كشورى است هموار و جلگهاى و كوه و رود مهمى در آن مشاهده نمىشود. صرفا چند واحه طبيعى در داخل اين سرزمين وجود دارد. آب و هواى آن در نقاط مركزى گرم و خشك و در سواحل، گرم و مرطوب است. مركز حكومت آن شهر كويت وشهرهاى مهم آن جهره و الاحمدى مىباشد.
كويت مدتهاى مديدى جزو ايران بوده و در سال دوازدهم هجرى قمرى در اين ناحيه نبردى ميان نيروهاى خالد بن وليد (سردار اسلام) و قواى ساسانى روى داد كه موجب كستساسانيان شد و كويت به قلمرو حكومت اسلامى ضميمه گشت. پرتقالىها در قرن شانزدهم تاسيساتى در آن بوجود آوردند. مدتى، عثمانىها بر آن حكومت مىكردند و به مدت 62 سال در سلطه انگلستان بود و در سال 1961م عراق مدعى مالكيت كويتشد اما انگلستان مانع لشكركشى عراق به اين كشور شد و سرانجام در سال 1963 عراق كويت را به رسميتشناخت و كويت به عضويتسازمان ملل درآمد. (3) در سال 1973م در جنگ اعراب و اسرائيل در ناحيه سوئز در جنگ «يوم كيپور» كويتىها شركت كردند و براى مدتى در تحريم نفتى عليه غرب، كويتشركت داشت. كويت در سال 1981م در جنگ عراق عليه ايران،كمكهاى زيادى به رژيم متجاوز عراق نمود.
كويت در يازدهم مرداد ماه 1369ش، مطابق با اوم اوت 1990م مورد تجاوز عراق واقع شد و عراق من تصرف كويت، صدمات فراوان مالى و جانى به اين كشور وارد نمود، شوراى منيتسازمان ملل اين تجاوز را محكوم كرد و كشورهاى متحد (امريكا، انگلستان فرانسه، ايتاليا و ...)براى حمايت از كويت به جنگ با عراق برخاسته و در 27 ديماه 1369 پس از 167 روز كه از اشغال كويت مىگدشت نيروهاى چند مليتى كه درخاك عربستان بسر مىبردند به سركردگى آمريكا، حملات موشكى و هواپيمائى خود را به شهرها و مناطق مسكونى، اقتصادى و تجارى عراق آغاز كردند و موفق شدند در تاريخ چهارشنبه هشتم اسفند 1369ش (مطابق با 27 فوريه 1991م) عراق را مجبور به تخليه كويت و قبول قطعنامههاى شوراىامنيت كنند.
كويت بر حسب امار 1990م، 2095000 نفر سكنه داشته كه 92% در شهرها سكونت داشتهاند. 85% از نژاد عرب و بقيه از نژادهاى ايرانى، هند و پاكستانى مىباشند. 90% مسلمان هستند. در كويت با وجود آنكه كشورى اسلامى است با مظاهر اسلامى از جمله حجاب مخالفت مىشود و چندى پيش 4 دانشجى دختر، بدليل استفاده از حجاب اسلامى از دانشكدهپزشكى كويت اخراج شدند.
ذخاير نفت كويت 70 ميليارد بشكه است و اين كشور عضو اوپك مىباشد و درآمد آن از نفت 75% توليد ناخالص ملى را تشكيل مىدهد. (4) واحد پول كويت، دينار كويت(K.D) برابر1000 فلس است.
امارات متحده عربى (5)
اين واحد سياسى منطقهاى استخشك كه در انتهاى جنوب شرقى شبه جزيره عربستان و بر كرانه جنوبى خليج فارس واقع مىباشد. امارات متحده عربى از مشرق با عمان و از جنوب با عربستان مرز مشترك دارد. اين سرزمين از هفت اميرنشين تشكيل شده كه به ترتيب از غرب به شرق عبارتند از: ابوظبى، دوبى، شارجه، عجمان، ام القوين، راس الخيمه و فجيره كه اين يكى در كنار درياى عمان واقع است. (6) وسعت آن به 83654 كيلومتر مربع بالغ مىگردد كه 86% آن به اميرنشين ابوظبى اختصاص دارد. اين كشور عارضه مهم طبيعى ندارد و تنها ناهموارى آن كوههاى حجر است كه از راس مسندام (7) در شمال تا راس الحد در جنوب امتداد دارد. آب و هواى آن در سواحل دريا گرم و مرطوب و در نقاط مركزى گرم و خشكمىباشد.
اين كشور تا قبل از سال 1820 ميلادى تحتسلطه امپراطورى عثمانى بود و در اين سال تحت الحمايه انگلستان گرديد. در سال 1971م سلطه بريتانيا بر آن پايان يافت و پس ازاستقلال به عضويتسازمان ملل درآمد.
امارات متحده عربى در سياستخارجى خود پيوند با كشورهاى عربى ارتباط با جهان سوم و غرب را پيشه خود ساخته است. عالىترين قدرت آن شوراى عالى است كه از اجتماع حكام هفت امارت، تشكيل شده كه داراى رئيس و نايب رئيس است كه توسط اعظاى شوراى عالىو از ميان آنان براى مدت 5 سال انتخاب مىشود.
2160000 نفر سكنه دارد كه 88% در شهرها هستند رشد سالانه جمعيت 5/6% و تراكم نسبى 8/25 نفر در كيلومتر مربع است، 75% جمعيت را مهاجرانى تشكيل مىدهند كه از كشورهاى ايران، پاكستان و هند براى يافتن كار به اين ناحيه آمدهاند. 72% مردم از نژاد سامى (عرب)، 26% هندى و پاكستانى مىباشند 97% مسلمان و غالبا سنى مذهباند، اقليتها مسيحى و هندو مذهب هستند. زبان رسمى عربى ولى زبان انگليسى هندو و اردو متداول است. خطمورد استفاده عربى است.
كشور امارات قبل از پيدايش نفت در گرسنگى و تنگدستى به سر مىبرد تا اينكه در ابوظبى و دوبى نفت كشف شد،درآمدهاى كلان ناشى از نفت، اين كشور را قادر ساخته تا علاوه بر سرمايه گذارى عمرانى و خريد تجهيزات زياد جنگى ميلياردها دلار از مازاد ارزى خود را در خارج سرمايه گذارى كند. با اين همه يك كشور عقب مانده محسوب مىشود. اين كشور در سال 1975م به اوپك پيوست، خرما و انواع سبزى، محصولات مهم آن است. مقدارى ماهى ومرواريد هم در اين سرزمين بدست مىآيد. كشور عمان در جنوب درياى عمان و شرق عربستان قرار دارد. بخشى از خاك اين كشور به صورت شبه جزيرهاى در جنوب تنگه هرمز واقع شده كه به شبه جزيره مسندام (8) معروفاست. وسعت اين كشور 212457 كيلومتر مربع مىباشد. رشته كوههاى آن بنامهاى جبل اخضر و حجر در شمال اين كشور قرار دارد. بقيه اراضى شنزار و صاف است در سواحل شمالى و جنوبى بدليل مجاورت با درياى عمان و عبور مدار راس السرطان از نزديكى آن، آب و هوا گرم و مرطوب ولى در نواحى داخلى خشك و كم باران است. 1450000 نفر سكنه دارد و بصورت جوامع عشايرى بوده و قوميت گوناگونى دارند اما 88% از نژاد سامى عرب هستند.99% سكنه عمان مسلمان هستند كه به دو گروه سنى و اباضيه تقسيم مىشوند. اقليتى از مسلمين، شيعه هستند كه در مسقط و شهرهاى استان ساحلى باطنه سكنونت دارند و منشا نژادى آنها هندى، پاكستانى، ايرانى و بحرينى مىباشد. ابن عقيل عمانى از قديمىترين فقهاى شيعه منسوب به كشور عمان مىباشد. (9) گرچه زبان رسمى، عربى است ولى مردم عمان به زبانهاى هندى، پاكستانى و بلوچى هم صحبت مىكنند. عمان از 37 ناحيه، يك استان و ناحيه پايتخت تشكيل شده كه زير نظر فرماندارى اداره مىشود. در حدود ده قرن ق.م گروهى از قبايل ساكن جنوب عربستان به عمان مهاجرت نمودند. تعدادى از خوارج پس از آنكه در مقابل سپاهيان اسلام شكستخوردند (زمان حضرت على(ع) ) به عمان آمده و فرقه اباضيه را تشكيل دادند. مدتى، ايران بر عمان تسلط داشت و از اوايل قرن شانزدهم تا سال 1650م پرتقالىها بر اين سرزمين حاكم شدند. در سال 1904م تحت الحمايه انگلستان بود و سرانجام در سال 1970م (مطابق با 1349ش)به ظاهر مستقل شد ودر سال 1971م به عضويتسازمان ملل درآمد. جنبش آزادى بخش ظفار از سال 1965م مبارزه مسلحانه را بر عليه رژيم عمان آغاز كرد. ظفار كه مركز اين انقلاب بود در ناحيه جنوبى عمان واقع است. دولت عمان با كمك رژيم شاه ايران به سركوبى اين جنبش پرداخته و پس از سرنگونى شاه، رژيم مصر در مبارزه بر عليه اينگروههاى معارض، وظايف رژيم شاه را به عهده گرفته است. (10) گرچه عمان تا قرن نوزدهم ميلادى از نقاط آباد خليج فارس بود اما به دلايلى رفته رفته آبادانى خود را از دست داد و در حال حاضر از نقاط توسعه نيافته جهان است. اقتصاد آن دروضع فعلى به نفت متكى است. نواحى ظفار، جبل الاخضر و حاشيه ساحلى باطنه براى كشاورزى مناسب است ولى بقيه خاك كشور بيابانى و غير قابل كشت است. خرماى منطقه باطنه شهرت دارد. در عمان شتر، گاو و گوسفند و بز هم پرورش داده مىشود. سواحل آن محل صيد ماهى است كه شركتهاى(R. خارجى از آن بهره مىگيرند. عمان صنعت قابل توجهى ندارد. واحد پول آن ريال عمانو برابر هزار بيضاست. O) امير نشين مستقل بحرين، مجمع الجزايرى است كه 690 كيلومتر مربع وسعت دارد و از اين لحاظ كوچكترين كشور خاورميانه و آسياى جنوب غربى مىباشد و پس از مالديو، كم وسعتترين كشور اسلامى است. اين كشور در ميانه ساحل جنوبى خليج فارس و در 30كيلومترى ساحل شرقى عربستان قرار دارد. بحرين از 33 جزيره سنگى، آهكى تشكيل شده و به جز حاشيه باريكى كه در طول ساحل شرقى آن قرار دارد، تمامى آن بيابانى و اقليم صحرايى دارد. ارتفاع معروف آن جبل دخان است كه 150 متر ارتفاع دارد. بحرين چشمهها و چاههاى آرتزين متعدد با آبهاى شيرين دارد. آب و هواى آن در نواحى داخلى گرم و خشك و كم باران و در نواحى ساحلى گرم و مرطوباست. پيش از اسلام و حتى تا زمان اين آئين، تمامى سرزمينهاى جنوبى خليج فارس از بصره تا عمان به بحرين معروف بود. اين سرزمين از زمان اشكانيان تا صدر اسلام تحتسلطه امپراطورى ايران بود. و سپاهيان اسلام در زمان پيامبر اسلام(ص) آن را تحت تصرف دولت اسلامى در آوردند. زمانى مركز قدرت خوارج بود در سال 651 قمرى مستقل شد اما در سال 920 ق (1514 م) پرتقالىها بدان راه يافتند. ولى در عصر صفوى شاه عباس اول، بحرين را به ايران ملحق نمود و تا سال 1783 م تحتحكومت ايرانيان اداره مىشد. در سال 1914 م (1332 ق) بحرين تحت الحمايه انگلستان گرديد. ايران به اين تجاوز و سلطهگرى اعتراض داشت تا اينكه با مراجعه به آراء عمومى در سال 1971 م (1350 ش) و تحت نظارت سازمان ملل،بحرين به استقلال دستيافت. بحرين 520000 نفر سكنه دارد كه 84% آن به صورت كاذب و بى رويه زندگى شهرى دارند. رشد سالانه جمعيت 4% و تراكم نسبى آن 753 نفر در كيلومتر مربع است قريب 40% مردم بحرين از اتباع هند، پاكستان، مصر، كره، عمان ، آمريكا و انگلستان هستند. 20% مهاجرين به بحرين، ايرانىاند. 75% مردم بحرين از نژاد سامىاند. دين اسلام در سال هشتم هجرى توسط «العلاء بن الحضرمى» صحابى رسول اكرم(ص) به بحرين راه يافت و 98% مردم اين كشور در حال حاضر مسلمانند كه 70% آنان شيعيان هستند از قرن چهارم كه قرامطه به بحرين راه يافتند گرايش به شيعه در اين كشور رواج يافت از قرن دهم علماى معروف شيعى از بحرين برخاستند. خاندان دانشمند آل عصفور از اين كشورند. عدهاى از شيعيان بحرين در روستاهاسكونت دارند و به دلائلى در امور سياسى و ادارى نفوذى ندارند. 80% منبع اقتصادى بحرين نفت است و با وجود آنكه جزو 37 كشور پر درآمد جهان مىباشد فقيرترين كشور از 6 كشور عضو شوراى همكارى خليج فارس به شمار مىرود. فراوردههاى زراعى آن خرما يونجه و سبزيجات است و صيد ماهى و ميگو و مرواريد هم در آن رواج دارد.واحد پول آن دينار بحرين(B.D) است. شبه جزيره قطر در ساحل جنوب خليج فارس قرار گرفته و از جنوب با عربستان و ابوظبى هم مرز است نزديكترين همسايه دريائى قطر، بحرين است. قطر 11437 كيلومتر مربع وسعت دارد. سرزمين هموارى است كه تنها نقطه ارتفاعى آن با 1050 متر از سطح دريا، جبلالخليل نام دارد. آب و هواى آن گرم و مرطوب و ريزش باران آن اندك و منحصر به فصل زمستان است. از بادهاى آن مىتوان باد مرطوب شمال و باد گرمى را نام برد كه از جنوب به سوى آن وزيده وريگهاى عربستان را با خود مىآورد. قطر مدتها تحت تصرف ايران بود در اواسط نيمه دوم قرن نوزدهم به اشغال دولت عثمانى درآمد. در سال 1916 م پيمانى بين قطر و بريتانيا منعقد شد كه به موجب مفاد آن اين كشور تحت الحمايه انگلستان گرديد. گرچه قانون اساسى قطر در سال 1970 م به تصويب رسيد ولىدر اول سپتامبر 1970 (1350) مستقل شد. در قرن هيجدهم ميلادى گروهى از قبيله بنى عتوب كه در ناحيه احساء عربستان ساكن بودند به سوى قطر آمدند كه خاندان آل ثانى كه اكنون حكومت قطر را در دست دارند ازاحفاد اين قبيلهاند. قطر با كشورهاى عربى و غربى روابط خوبى دارد و با مصر، سوريه، اردن، سودان و عربستان روابط خود را گشترش داده است. در جنگ تحميلى عراق عليه ايران، قطر به عراق كمكهاىزيادى نمود. قطر 470000 نفر سكنه دارد كه 90% آنان در كانونهاى شهرى هستند. بدليل مهاجرتهاى زياد، رشد جمعيت 8% است. تراكم نسبى 1/41 نفر در كيلومتر مربع مى باشد. 85% سكنه قطر در دوحه يعنى پايتخت و بقيه غالبا در كانونهاى نفتخيز ساكنند. بزرگترين اقليت آن، ايرانيان هستند كه به 45000 نفر بالغ مىگردند. 56% مردم قطر از نژاد عرب و بقيه پاكستانى، ايرانى و هندى هستند زبان و خط رسمى عربى است ولى زبان اردو و فارسى رواج دارد. 98%مردم قطر مسلمان مىباشند. نفت در قطر در سال 1930م كشف شد ولى صدور آن بدليل وقوع جنگ جهانى تا 1949 به تعويق افتاد. ذخيره نفت قطر 4 ميليارد بشكه و توليد روزانه آن نيم ميليون بشكه مىباشد. درآمد حاصله از نفت و گاز بيش از 90% توليد ناخالص داخلى اين كشور را تشكيل مىدهد. اخيرا ذخائر جديد نفت در سواحل قطر شناسايى شده است. (12) قطر ضمن تاسيس صنايع كوچك مثل صنايع غذايى ساختمانى، چرم سازى مبلمان و پلاستيك سازى به احداث صنايع پتروشيمى و فولاد اقدام نموده است. بخشى از درآمد قطر صرف رفاه اجتماعى مسكن، تصفيه و تامين آب و برقمىشود مقدارى هم در ممالك غربى سرمايه گذارى كرده است. صادرات دوباره كالاهاى وارداتى از منابع درآمد قطر مىباشد كشاورزى آن رونقى ندارد وصيد ميگو و مرواريد در قطر انجام مىشود واحد پول آن ريال قطر و برابر 100 درهم است. با انشقاق در امپراطورى روم تقسيم آن به دو بخش روم غربى و روم شرقى، مركز روم شرقى (بيزانس) قسطنطنيه گرديد و تركيه مركز اين امپراطورى بود اما در سال 1453م كه پايان قرون وسطى و آغاز تمدن جديد استحادثهاى اتفاق افتاد كه مسير تاريخ را عوض نمود و آن يورش سلطان محمد دوم معروف به فاتح است به مركز امپراطورى روم شرقى (13) يعنى قسطنطنيه، امپراطورى عثمانى با اين فتح عظيم گسترش يافته و تا غرب اروپا مىرود و مسيحيت را بشدت مورد تهديد قرار مىدهد. تمدن يونان و روم جاى خود را به تمدن اسلامى مىدهد. ارتش پر از حماسه عثمانى كه مديترانه قلمرو قدرتش بود و سراسر اروپاى شرقى را به زير مهميز خويش كشيده ضربات كارى بر قلب امپراطورى مسيحيت مىزند و اتريش و ايتاليا را در تنگناى محاصره و خفقان مىآورد، و تركيه را به صورت مركز تجلىقدرت اسلام قرار مىدهد. منارهها و مساجد پرشكوهى كه مسلمانان در اروپاى شرقى و مركزى ساختهاند از عظمت، قدرت و دامنه نفوذ سياسى و فرهنگى آنان حكايت مىكند. اين امپراطورى جهانى و حاكم مطلق مديترانه كه بر برج استوار قسطنطنيه نشسته بود بزرگترين قدرت نظامى اروپا و بخش بزرگى از آسيا بوده كه از عدب و يونانى و افريقاى شمالى و سراسر شرق اروپا و شبه جزيره بالكان تحت قلمروش بوده و حتى يونان يكى از شهرستانهاى آن به حساب مىآمده است. اما بدليل تفرقه و نفاقى كه بر اين قدرت رسوخ مىكند و توطئههاى دول استعمارى، دولت عثمانى در جنگهاى سال 1912م و 1913م از متفقين شكستخورده و تمام نواحى اروپائى را از دست مىدهد. سرزمينهاى عربى را انگليسىها از او گرفته و تمامى تحت قلمروش را از پيكرش حدا نموده و آن امپراطورى عظيم عثمانى به يك كشور شكستخورده تجزيه شده، كوچك تبديل مىشود و از آن همه كشورهاى غربى و آسيائى و افريقائى برايش استانبول و آنكارا مىماند و مركز قدرت جهانى اسلام به صورت آپانديس مريض استعمار غربى درآمده و آن همه عظمت و شكوه تاريخى و مفاخر اسلامى را انكار نموده و با نظام لائيكى و گرايش به قوميت ترك، نسخه استعمارى را اجرا مىكند و ريزه خوار سرمايهدارى غرب و نگهبان مزدور منافع استكبار در شرق مىشود و ملتى كه با روح اسلام زنده بود و غنا و قوت و عزت خود را از اين فرهنگ به شبه فرنگىهاى فراموش كننده خويشتن. براى اجراى اين برنامه مصطفى كمال آتاتورك روى كار آمده و با يك كودتا سلطان را عزل و خود را بهعنوان رئيس جمهور تركيه معرفى مىكند. تركيه به صورتى كه انون مىشناسيم كشورى است به شكل مستطيل كه طور آن از غرب تا شرق 1565 كيلومتر و از جنوب تا شمال عرض آن 650 كيلومتر مىباشد. اين كشور بر سر راه آسيا و اروپا واقع شده و چون پلى اروپا را به ناحيه مهم خاورميانه ارتباط مىدهد. اين كشور به عنوان همسايه شمال غربى ايران و دو بخش تشكيل شده يكى تركيه آسيا كه شامل فلات آسياى صغير است و ديگر تركيه اروپا كه 3% خاك اين كشور را شامل مىشود. بخش اروپائى در شبه جزيره بالكان قرار دارد و توسط تنگههاى بسفر و داردانل و درياى مرمره از بخش اسيائى جدا مىشود. دسترسى به درياى سياه و همچنين درياى مديترانه بر موقع استراتژيكى آن مىافزايد. تركيه آسيا به صورت فلات مرتفعى است كه از مشرق به سوى مغرب از ارتفاع آن كاسته مىشود. در مركز اين فلات كوههايى چون آلپهاى پونتيك و آق داغ در شمال و توروس در جنوب است كه بخش زيادى از كشور را مىپوشاند. بلندترين قلل آن در ناحيه ارمنستان قريب 5156 متر ارتفاع دارد جزاير مرمرده در درياى مرمره و ايمبرس (14) دردرياى اژه به تركيه تعلق دارد. نواحى شمال غربى آن آب و هواى معتدل، نواحى جنوب آب و هواى مديترانه و نواحى شرقى و مركزى آب و هواى كوهستانى دارد. رودهاى قزل ايرماق، يشيل ايرماق، جيحان وسحان از منابع آبى مهم اين كشورند. در سال 1923م در حالى كه هنوز سيستم خلافت عثمانى لغو نشده بود مصطفى كمال پاشا (آتاتورك) در اين كشور جمهورى اعلام نمود و در سال 1924م سيستم خلافت را لغو و عبدالحميد دوم پادشاه عثمانى را از كشور تبعيد نمود. مصطفى كمال آتاتورك در اوايل قرن بيستم در نهضت تركهاى جوان شركت داشت كه بعد از آن حزب اتحاد ترقى (1938 - 1881) را بوجود آوردند و با بهرهگيرى از انديشه فردى بنام ضياء گوكالپ (15) طرفدار تمدن غرب گشتند. تركيه را تا سال 1989 رژيم جمهورى اداره نمود. جمهورى اول از 1923 تا 1996 كه با كودتاى ژنرال جمال گورسل پايان مىيابد جمهورى دوم از 1960 م تا 1989 تا كنون. تركيه در سال 1952 بخاطر وحشتى كه از شوروى داشت به ناتو پيوست و همراه يونان جناح جنوبشرقى آن را بوجود آورد. تركيه بر حسب آمار سال 1990م 52240000 نفر سكنه داشته است كه 60% آن در شهرها زندگى مىكردهاند. رشد جمعيت در طول سال 5/2% و تراكم نسبى آن با احتساب 779452كيلومتر مربع مساحت 3/72 نفر در كيلومتر مربع است. 90% مردم تركيه از تيرههاى گوناگون ترك هستند و همانگونه كه اشاره شد بزرگترين اقليت نژادى آن كردها هستند. زبان رسمى، تركى آلتايى است ولى زبانهاى كردى و لاتين هم رواج دارد. با وجود آنكه 98% مردم مسلمان هستند درقانون اساسى تركيه از اسلام به عنوان دينرسمى ذكرى به ميان نيامده است. شيعيان تركيه گرايش به تصوف دارند. علويان و فرقه على اللهىها در ميان اكراد زندگى مىكنند. شيعيان در شهرايفدر از توابع استان قارص، شهر تاشلى چاى از توابع ايتان آغرى و تعدادى هم در استانبول، آنكارا، از مير و بورسا سكونت اختيار نمودهاند، شيعيان هفته نامهاى به نام «علمدار» و ماهنامهاى تحت عنوان «عاشورا» دراند، فرقه غالى نصيريه در مرزتركيه با سوريه زندگى مىنمايند. تركيه از 67 استان تشكليل شده و مركز حكومت آن آنكارا مىباشد. بزرگترين بخش اقتصادى آن كشاورزى است و غلات، پنبه، حبوبات، ميوه و دانههاى روغنى مهمترين فرآوردههاى زراعى آن هستند. پرورش بز، گاو و گوسفند و نيز صيد ماهى در اين كشور متداول است. صنايع ذوب آهن، ماشين سازى، شيميائى، سيمان، بافندگى، غذائى و دستىدر آن رواج دارد. واحد پول آن ليره تركيه است كه برابر 100 قروش مىباشد. جمهورى افغانستان با 652225 كيلومتر مربع در شرق ايران و شمال پاكستان قرار دارد. افغانستان بخشى از فلات ايران بوده و حدود 75% آن را نقاط كوهستانى تشكيل مىدهد. كوههاى هندوكش با طول 600 كيلومتر در نواحى شمال و شرق آن كشيده شده است. جيحون (آمو دريا) هيرمند، كابل رود و هريرود از منابع آبى مهم اين كشورند. افغانستان بهدريا راه نداشته و محصور در خشكى است. آب و هواى آن گرم و خشك و متغير مىباشد. (16) اين سرزمين تا قبل از هيجدهم ميلادى كشور واحدى نبود و در هزارههاى دوم و اول ق.ممسيح تحتسكونت و اشغال اقوم آريائى در آمد. نخستين بارى كه ذكرى از افغان آمده، عنوان «آوه گانه» است كه در گزارشهاى مربوط به فتوحات مسلمين در سرزمين هندوكش مىباشد معادل فارى اين لفظ سواركار است و هر دو گروه پشتونها و تاجيكها را دربر مىگيرد. اما كهنترين ذكر از هندوكش (سرزمين فعلى افغانستان) در زند اوستا بنام «باكترى» يعنى بلخ آمده است. در 329ق.م اسكندر اين سرزمين را متصرف گرديد و كوشانىها كه مدتها بر اين ناحيه حكمرانى داشتند در 220 ميلادى منقرض شدند. در دوره بعدى يعنى اوايل قرن سوم و در زمان اردشير اول، اين سرزمين جزو امپراطورى ايران بود. فتح افغانستان توسط سپاه اسلام در سال 32 هجرى (سال 652 ميلادى) صورت گرفت و در دوره اقتدار عباسيان، مرو، بلخ و سمرقند - با وجود دورى از مركز حكومت - از مراكز پرآوازه علمى بود در زمان سلطان محمود غزنوى اين سرزمين رونق فزايندهاى يافت و شهر غزنه به عنوان مركز آموزش و ايجاد حوزههاى علمى قلمداد گرديد. در 525ق.م غوريان شهر با شكوه غزنه را تصرف نموده و آنرا به آتش كشيدند. در 617ه.ق چنگيزخان به دره رود سند رسيد و پس از آن شهر بى دفاع بلخ را مورد تجاوز شديد قرار داده، و تمامى اهالى آن را از دم تيغ گذرانيد. در زمان شاهرخ ميرزا فرزند تيمور، هرات مركز مهم سياسى بازرگانى و مركز حكومت وى بود. از سال 1160ق ( 1747م) به بعد حكومت مستقل افغانستان را اعضاى دو خانواده از طايفه ابدالى در دست داشتند. احمد خان ابدالى پس از قبل نادرشاه افشار، حكومت جديد را در افغانستان پديد آورد. (17) ولى با ضعف دولت قاجار و رقابت روسيه و انگلستان، انگلستان اين كشور را به تصرف خود درآورد و تا سال1298ش (1919م) در اختيار داشت. در اين حال امان الله خان روى كار آمد كه افغانستان را يك كشور پادشاهى اعلام نمود و خود را پادشاه خواند و كليه قراردادهايى را كه با انگلستان منعقد شده بود، فسخ نمود. در سال 1929م با توطئه انگليسىها، محمد نادر خان كه دست نشانده آنان بود روى كار آمد اما باترور وى در سال 1932م، فرزند او ظاهر خان با نام محمد ظاهر شاه جانشين او گرديد. در 17 ژوئن 1973 هنگامى كه شاه سرگرم ديدار از اروپا بود قانون اساسى ملغى و نظام پادشاهى در يك كودتاى نظامى به رهبرى داوود و با كمك جناح پرچم حزب دموكراتيك خلق افغانستان (18) منسوخ شد و خود داوود زمام امور را بدست گرفت و با اينكار بساط دير پاى سلطنت در افغانستان، با كودتايى آرام به نظام جمهورى تبديل شد. با كودتاى خونين ماركسيستى 27 آوريل 1978م (ارديبهشت 1357) توسط نور محمد تركى از رهبران حزب تحريم شده دموكراتيك خلق افغانستان، بساط حكومت داوود خان برچيده شد. در اواخر سال 1357 هم تره كى پرچم افغانستان را تغيير داد و پرچم جديدى كه به پرچم شورىشباهت داشت جايگزين آن نمود، و عملا افغانستان جزو اقمار شوروى سابق قرار گرفت. بلافاصله پس از كودتا، بازداشتهاى دسته جمعى شكنجه و اعدامهاى مخفى شروع شد، پليسمخفى سياسى تشكيل و مذهب مورد استهزاء قرار گرفت. هنگامى كه امت مسلمان افغانستان از روى كارآمدن نظام ماركسيستى با خبر شدند مبارزات گستردهاى را بر عليه آن آغاز نمودند، اوج گيرى اين مبارزات به حدى بود كه تعداد بيشترى از پرسنل نظامى شوروى به افغانستان سرازير شدند. در 14 سپتامبر 1979م (23 شهريور 1358) حفيظ الله امين بعنوان رئيس جمهور جديد قدرت را در دست گرفت. در دسامبر 1979 به بهانه حمايت از امين نيروهاى مسلح شوروى بتدريج وارد افغانستان شدند اما قبل از تهاجم شوروى، رئيس جمهورى كشته شد. جانشين وى ببرك كارمل بود كه در يك بيمارى فرمايشى! در بهار سال 1365ش جاى خود را به دكتر نجيب الله داد. با قاومتشديد مردم مسلمان، در آوريل 1988م قراردادهاى ژنو امضا شد و در فوريه 1989م نيروهاى شوروى بطور كامل از افغانستان خارج شدند و در 14 آوريل 1992م دكتر نجيب اللهاستعفا داد و در دفتر سازمان ملل متحد در كابل پناه گرفت. گرچه در پى مجاهدت طولانى مردم افغانستان پيمان ژنو ميان پاكستان و افغانستان منعقد و به حضور نظامى 10 ساله شوروى در افغانستان خاتمه داد اما مكانيسم انتقال قدرت به مردم تقريبا مسكوت گزارده شد و يك حالت بلاتكليفى در افغانستان حاكم بود. سازمان ملل در نظر داشتحك.مت بر اساس ابتكار عمل دبير كل به شوراى 15 نفره واگذار شود كه با مخالفت برخى از جناحهاى افغانى روبرو شد. سرانجام در پنجم ارديبهشت ماه سال 1371 پس از 13 سال استقامت ملتسلحشور افغانستان و مبارزه نفسگير نيروهاى جهادى با تصرف شهر كابل بدست نيروهاى مجاهد افغانى، سرزمين اسلامى آزاد شد، (19) و سران نيروهاى مقاومت براى بدست گرفتن قدرت بر سر تشكيل يك شوراى 51 نفره توافق كردند كه رهبرى ان را صبغت الله مجددى به عهده دارد به دنبال آن دولت موقتى بوجود امد كه رئيس آن برهان الدين ربانى رهبر جمعيت اسلامى افغانستان مىباشد. از آن سوى گلبدين حكمتيار رهبر حزب اسلامى افغانستان با تحريكاتى به تعرض نظامى بر عليه كابل دست زد تا سهم بيشترى در آينده افغانستان بدست بياورد و در صدد است كه با عمليات نظامى شديد انتقال قدرت به شوراى مورد نظر او كه در آن اكثريت با پشتونهاست صورت گيرد. وجود احمدشاه مسعود (مسعول شاخه نظامى جمعيت اسلامى افغانستان) در دولت جديد و بخاطر تاجيك بودن او، حكمتيار را نگران اين موضوع كرده كه اين حركت ممكن است بهسلطه 200 ساله پشتونها در افغانستان پايان دهد. از سوى ديگر «هاشمى لولنجى» از محققان شيعه و نويسنده كتاب «انقلاب اسلامى به روايت تحليل» عقيده دارد شيعيان افغانستان كه به 7 ميليون نفر بالغ مىگردند و 25% كل سكنه افغانستان را تشكيل مىدهند در نظام سياسى جديد نقش كمترى دارند و نيز بايد سميتيافته و مرزهاى منطقه شيعه نشين كه بر اساس نقشه ظاهر شاه عوض شده به جاى اول بازگردد. (20) در ناحيه كرت سه و كوى سنگى افغانستان بين حزب شيعه (وحدت اسلامى) و گروه سنى (اتحاد اسلامى) درگيرىهايى بوجود آمد زيرا حزب وحدت اسلامى ادعا دارد كه در هيات دولت كنونى افغانستان، اين حزب نمايندهاى ندارد و خواستار سهيم شدنمعيتشيعه «هزاره» در افغانستان است. اين بود اجمالى از تاريخ مملو از درد و رنج افغانستان، كشورى كه مردمانش كمتر رايحه خوش آزادى را استشمام كرده است. ملت مسلمان اين سرزمين هم در 40 سال تاريخ ستم شاهى و هم در 19 سال، سلطه دولتهاى كمونيست بار فقر و ستم و اختناق، هجوم و چپاول بيگانه را بر دوش خود تحمل نموده است. دوران تجاوز كمونيستها بر اين كشور مسلمان، دوران اسارت است زيرا امت مسلمان آن از اكثر حقوق فرهنگى، سياسى و اجتماعى خودمحروم بود. از عواقب وخيم تجاوز و سلطهگرى بر اين كشور اسلامى آواره شدن چندين ميليون افغانى است تا قبل از سال 1986 تعداد اين آوارگان در خارج از كشور به 5 ميليون نفر رسيد، پاكستان اعلام كرد 2200000 نفر آواره ثبت نام شده دارد، ايران اعلام كرد دو ميليون آواره افغانى وارد اين كشور شدهاند هزاران افغانى ديگر در اروپا، امريكا، هند و خاورميانه پراكنده شدند در داخل كشور، حدود دو ميليون تن از روستاهاى زادگاه خود به كوهستانها يا به كابل گريختند. ميزان تلفات از سال 1979م بيش از يك ميليون تن برآورد شد. تا پايان سال 1986 حدود 50% جمعيت كشته يا تبعيد و يا بع عنوان آواره داخلى جابجا شده بودند كه در تاريخ،اين رقم بى سابقه است. بازگشت اين حجم عظيم آواره كه در برخى منابع رقمى معادل 45% كل جمعيت افغانستان گزارش شده خود از مصائب ديگر اين كشور زخم خورده است. اين زير بناى اقتصادى جامعه افغانستان تحمل بازگشت چنين جمعيتى را دارد زيرا چندين سال آن را به ويرانهاى تبديل نموده، مناطق كشاورزى پر از مينها و بمبهاى منفجر نشده است كه خطر مهمى براىآوارگان خواهد بود. (21) بنا به نقل «محمد هادى» وزير كشاورزى افغانستان، كشت غلات كه قبل از جنگ و تجاوز در زمينهايى به مساحت 3872000 هكتار انجام مىشد به 190000 هكتار تنزل يافته است ميزان دامها از 25 ميليون راس به 20 ميليون راس رسيده و صادرات كشاورزى از 78% به 10% كاهشيافته است، جمعيت بخش كشاورزى از 71% به 20%رسيده است. (22) حال كه افغانستان وارث چنين سرزمين جنگزده و تخريب شده است; بايد همكارى اقوام و گروههاى مختلف به بازسازى آن اقدام شود، گروهها و اقوام گوناگون بايد مراقب اين باشند كه جهاد چندسالهشان از باور اسلامى منشا مىگرفت و حال كه پيروزى را درآغوش گرفتهاند بايد وحدت خود را بر محور اسلام حفظ كنند و از تفرقه و تحزب دست بردارند و به خودمتكى باشند. مردم افغانستان از نژادهاى گوناگون تشكيل شدهاند كه به دو دسته بزرگ تقسيم مىگردند: نژاد سفيد شامل پشتوها، تاجيكها و نورستانيها و نژاد زرد شامل تركها، تاتارها، مغولها وازبكها. زبان رسمى مردم افغانستان فارسى درى و پشتو است. بخش كشاورزى مهمترين بخش اقتصاد اين كشور است كه بيش از نيمى از درآمد ملى و 75% صاردات آن را تامين مىنمايد البته خشكسالىهاى شديد كشاورزى اين منطقه را به صورت ديم است و به باران نياز دارد به شدت تهديد مىنمايد. انگور از محصولاتى است كه آب و هواى افغانستان با آن سازگارى دارد. گندم و پنبه هم در افغانستان به عمل مىآيد. كشاورزان افغانى به دامدارى هم اشتغال دارند و گوسفند قره گل كه پوست آن شهرت جهانىدارد يكى از صادرات مهم آن است. افغانستان ازنقطه نظر معادن نيز غنى است اما اين ذخائر در نقاطى واقع شدهاند كه بدليل مشكل حمل و نقل استخراج و استفاده از آنها با دشورايهاى عمدهاى توام است. در وضع فعلى ذخائر گاز اطراف مزار شريف كه كل ذخيرهاى آن به 3 ميليارد متر مكعب مىرسد از مهمترين منابعمعدنى آن مىباشد. مقدارى از آن در كارخانه كود شيميائى و برق مزار شريفاستفاده مىشود. در استان باميان منابع سنگ آهن وجود دارد اما بخش مهمى از اين ذخائر در ارتفاعات واقع شده كه هزينه استخراج آن زياد است. صنايع دستى و ريسندگى در افغانستان رواج دارد. محصور بودن در خشكى و عدم دسترسى به درياهاى آزاد بر مشكلات اقتصادى اين كشورافزوده است. 1- در حال حاضر شركت فسفات عرب مهمترين مجتمع صنعتى اين كشور است كه بهاستخراج فسفات مىپردازد. filika 2- 3- سال استقلال كويت 1961م مطابق با 1340 شمسى مىباشد. 4- اوپك و اثرات تخريبى قيمت نفت ص 81. United Arab Emirates 5- 6- بقيه جزاير در ساحل جنوبى خليج فارس قرار گرفته است. 7- تكهاى از خاك كشور عمان كه در مدخل تنگه هرمز قرار دارد و به صورت شبه جزيرهمىباشد. Musandam 8- 9- جغرافياى تاريخى و انسانى شيعه در جهان اسلام ص 49. 10- جغرافياى سياسى جهان اسلام ص 108 تا 111. 11- كلمه بحرين به معنى دو درياست كه از 2600ق.م محل سكونت اعراب بوده است. International petrolium Encyclo pedia 1982 (tulsa penn-well 12-publishing co 1982) p.232 Empireomaind orient,Epir ebyzantion 13- Imbros 14- Ziyagokalp 15- 16- دائرة المعارف جغرافيائى جهان جلد اول آسيا ترجمه دكتر جعفر جاويدفر - تهرانسحاب. 17- سرزمين و مردم افغانستان - مرى لوئيس كليفورد(Mary louis clifford) ترجمهمرتضى اسعدى. 18- حزب وطن كه قبلاتحت عنوان حزب كمونيستشامل شاخههاى پرچم و خلق، فعاليت مىكرد و در دوران حاكميت كمونيستها قدرت زيادى در دست داشت كه در تحولات اخيرمنحل شد. 19- بازنگرى در وقايع افغانستان، روزنامه جهان اسلام ش 307. 20- روزنامه اطلاعات ش 19557. 21- مساله پناهندگى - حميد نظرآبادى - دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، صفحات164 و 165. 22- روزنامه جمهورى اسلامى ش 3822. عمان
بحرين (11)
قطر
تركيه
افغانستان
پىنوشتها