جمهورى سومالى
كشورسومالى بيشترين قسمتشاخ افريقا را بخود اختصاص داده و با 637657 كيلومتر مربع در كناره غربى اقيانوس هند، جنوب خليج عدن ر شرق اتيوپى قرار دارد.اهميتسوق الجيشى سومالى موجب آن شد تا دول استعمارى آن را به سه قسمت تقسيم كنند. وقعيتسياسى آن به حدى است كه مىتوان آن را پلى بين افريقا و جنوب غربى آسيا دانست. هر قدرتى كه بر سومالى مستولى گردد مىتواند بر اتيوپى، كنيا، درياى سرخ و خليج عدندسترسى داشته باشد.
مسلمانان از طريق بندر زيلغ در كنار خليج عدن وارد سومالى شده و اسلام را در قرن اول هجرى در آن گسترش دادند. در قرن 14 ميلادى يك دولت قدرتمند اسلامى در سومالى تشكيل شد كه توانست بر قسمتى از اتيوپى حمله كند. در سال 1883م در بخش شماليسومالى كه اكنون كشور مستقل جيبوتى قرار دارد فرانسويان نيروى نظامى پياده كردند اين قلمرو به 22000 كيلومتر مربع بالغ مىگرديد.بقيه خاك سومالى كه در حدود 638000 كيلو متر مربع بود در سال 1881م به چنگ انگلستان افتاد. ايتاليا هم در سال 1889م به سومالى لشگر كشيد و در نتيجه سومالى بين متجاوزين مذكور تقسيم شد و در سال 1936م سومالى ايتاليا، اريتره و اتيوپى كه مستعمره ايتاليا بودند مستعمره جديدى بنام آفريقاى شرقى را تشكيل دادند. در سال 1901م در سومالى انگلستان يك انقلاب اسلامى بوقوع پيوست كه توسط شيخ محمد عبدالله حسن با هدف استقلال خواهى و بر ضد بريتانيا رهبرى مىشد و تا سال 1920م 4 حمله انگليسىها را دفع نمود. در سال 1948م دكتر عبدالرشيد على شرمارك باتفاق عبدالله عثمان جزب اتحاديه جوانان سومالى را تشكيل دادند كه هدف آن استقلال سومالى بود. در سال 1960م سومالى متشكل از سومالى انگليس و سومالى ايتاليا، استقلال خود را بدست آورد و اولين رئيس جمهورى آن عبدالله عثمان بود. در سال 1964م خشكسالى شديد توام باقحطى قدرت مركز را متزلزل نمود و نخست وزيروقت استعفا داد.
در اكتبر 1969م محمد زيادباره با يك كودتاى نظامى زمام امور را بدست گرفت و پس از چندى اعلام كرد تنها حزب قانونى كشور «حزب انقلاب سوسياليستى سومالى» است وى در سال 1977م با اتيوپى بر سر مالكيت صحراى اوگادن (سومالى غربى) وارد جنگ شد و بدليل عدم همكارى نظاميان شوروى و تقويت قواى اتيوپى توسط كارشناسان كوبائى، كستخورد و صحراى اوگادن را از دست داد. بعد از آن جهتسياسى خود را تغيير داد و بندراستراتژيك بربرا را در اختيار امريكائيان گذاشت. (1)
زيادباره شخصيت دوگانهاى بود و در ضمن آنكه خود را مسلمان متعصبى معرفى مىكرد به سوسياليزم روى آورد. زبان لاتين را براى محو فرهنگ اسلامى اشاعه داد. نهضت آزادى زنان را براه انداخت كه مورد مخالفتشديد مسلمين قرار گرفت. در اگوست 1972م زيادباره گروهى بيكار و اوباش را بنام پيشتازان تشكيل داد كه اينان وارد مساجد و اجتماعات شده وبه سركوبى مسلمين مىپرداختند.
جوانان مسلمان را محاكمه مىنمود و به اتهام ايجاد شايعه بر عليه رژيم براى آنان مجازاتهاىشديد تعيين مىكرد.
در دانشگاه نيز دانشجويان مسلمان به جرم فراخواندن همكلاسان خود براى نماز دستگير مىشدند. حتى علماى دينى و رهبران مذهبى به اتهام استفاده از دين براى اختلال در امنيتكشور اعدام مىگرديدند. (2)
سرانجام ژنرال محمد زيادباره پس از 6 ماه آشوب در كشور و دوماه درگيرى مسلحانه با كنگره متحد سومالى در دوشنبه 8 بهمن 1369 (28 ژانويه 1991) موگاديشو را ترك و بهنقطه نامعلومى فرار كرد. (3) و موگاديشو توسط كنگره متحد سومالى اشغال گرديد.
على مهدى محمد (رئيس جمهور موقتسومال) و ژنرال محمد فرح عيديد كه براى سقوط ديكتاتور سومالى با هم متحد شدند هر دو عضو قبيله هاويه هستند كه جبهه متحد كنگره سومالى نيروى اصلى خود را از اين قبيله بدست آورد ولى هر كدام به شاخه فرعى اين قبيله تعلق دارند كه با شاخه ديگر در تضادند. درگيرى بين اين دو و طرفداران آن دو، سومالى را به صحنه جنگ خونين تبديل كرده است كه از عوارض آن گرسنگى بسيار شديدى است كه 30%سكنه سومالى را با خطر مرگ روبرو ساخته است.
حوزه قدرت رئيس جمهور موقت، شمال موگاديشو و اطراف آن است و جنوب آن را ژنرال محمد فرح در اختيار دارد بين اين دو، منطقه بيطرف سبز قرار گرفته است. درگيرى بين اين دو طرفداران به حدى است كه حركت در سومالى بدون اسكورت ماموران مسلح خطرناك است هر دو گروه از يمن، مصر، كنيا و افريقاى جنوبى سلاح دريافت مىكنند. گروههاى مسلح به محمولههاى غذايى كه از كشتيها وارد كاميونها مىشود حمله و آنها را غارت مىكنند. لذا سازمان ملل هيئت غير مسلحانهاى را براى پاسدارى از مواد وارد موگاديشو نموده است. (4) اما اخيرا امريكا با تغيير رويه و بدست آوردن منافع و همچنين تحكيم قدرت خود، شوراى امنيتسازمان ملل را وادار به تصويب قطعنامهاى نمود تا بر اساس آن قواى متحدين به سرپرستى امريكا در سومالى دخالت نظامى نموده و در ظاهرازاين طريق، كمك به مردم سومالى را تضمين كرده و قربانيان گرسنگى را نجات دهند. (5)
مردم افريقاى شرقى و بويژه سومالى از نسل حاميت بوده و 95% آنان از نژاد سوماليائى و بقيه بانتو و عرب هستند. حاميتها ازاعقاب حام فرزند حضرت نوح(ع) مىباشند. زبان آنان سواحيلى است كه ريشه عربى دارد اما زبان بانتو هم به آن وارد شده است. از 6603000 سكنه آن 38% زندگى شهرى دارند. تراكم نسبى جمعيت 4/10 نفر در كيلومتر مربع و رشد سالانه8/2% و ميانگين سنى 8/23 سال مىباشد. 99% مردم، مسلمان هستند.
مركز حكومتسومالى موگاديشو (6) و بربراهاوگيسا از شهرهاى مهم آن است. مگاديشو از قرن دهم تا پانزدهم ميلادى مهمترين شهر بود و مركزيت مذهبى اسلامىداشت و اهالى بيش از شهرهاى ديگر پيرو اسلام بودند.
اقتصاد سومالى بردامپرورى استوار بوده و گوسفندان سرسياه آن شهرت جهانى دارد كه ازپوست آن دستكشهاى مرغوب تهيه مىكنند. موز و غلات از محصولات كشاورزى آن است.
از ذخائر استراتژيك آن معادن اورانيوم بوده كه توجه قدرتهاى استكبارى را بخود جلب كردهاست. (7) آهن، زغال سنگ، نمك و نفت هم دارد. در صنعت پيشرفتى ندارد.
سومالى علاوه بر درگيرىهاى داخلى كه اخيرا با آن مواجه است با بحرانهاى ديگر روبروست. خشكسالى و قحطى سال 1977م مصيبت فراوانى براى مردمان آن فراهم نمود، امراض مسرى همه جا گسترش يافته است. پناهندگان اوگادن، خود معضل بزرگى هستند. درگيرى با اتيوپى و نزاع با كنيا نيز سومالى را آسيبپذير نموده است. از اين لحاظ حتى قبل از حالت فوق العاده اخير براى تامين مواد غذايى و دارويى به كمك كشورهاى غربى و عربى نيازداشت.
جيبوتى
كشور كوچك جيبوتى با حدود 22000 كيلومتر مربع وسعت در شرق افريقا و شمال شاخ افريقا در كنار خليج عدن و جنوب درياى سرخ قرار دارد و در ساحل غربى باب المندب واقع شده است. فرو رفتگى آب خليج عدن در جيبوتى به آن موقع استراتژيكى ويژهاى بخشيده است. اين كشور قبلا بخشى از قلمرو سومالى بود كه در سال 1883م فرانسه آن را مستعمره خود نمود كه به سومال فرنسه معروف بود و امروزه به آن جيبوتى يا سرزمين غفار و عيسىمىگويند.
جيبوتى از دو بخش كوهستانى و فلاتى تشكيل شده و ارتفاعات شمالى آن مقدارى باران درافت مىكند. در نقاط ديگر آن هنگام وزش بادهاى موسمى، بارندگى صورت مىگيرد. آب و هواى گرم و سوزان دارد، 506000 نفر سكنه آن است كه 78% آن زندگى شهرى دارند. رشد سالانه جمعيت 3% و تراكم نسبى آن 8/21 نفر در كيلوكتر مربع است. 45% مردم از نژاد عيسى سوماليائى و 37% عفارى هستند. به اقوام عفار اناكيل مىگويند كه اغلب زندگى عشايرى دارند. اقليتى عرب و اروپائى هم در جيبوتى سكونت دارند. 90% مردم مسلمان و اغلب مذهب سنى دارند، فرانسه در هنگام استعمار اين كشور پايتخت آن را از اوباك (ابوك) به جيبوتى منتقل نمود. در سال 1967م به عفار و عيسى موسوم بود و در سال 1977م پس از 115 يال، از سلطه فرانسه رهايى يافت و از اين پس به جمهورى جيبوتى مشهور گشت. در جريان استقلال، سومالى حامى آن بود كه اتيوپى تمايل داشت جيبوتى زير سلطه استعمار باقى بماند. مركز حكومت آن بندر جيبوتى است و شهر مهم آن تاجورا نام دارد. از 5 بخش ايجاد شده كه زير نظر دولت مركزى اداره مىشوند. با دول عربى و فرانسه روابط سياسى وتجارى دارد و از تونس و عربستان كمكهايى را دريافت مىكند.
موقعى كه نظاميان كوبايى در حمايت از دولت اتيوپى بر ضد جبهه آزادى بخش سومالى غربى در منطقه اوگادن وارد جنگ شدند عدهاى از مسلمانان عفار به جيبوتى گريختند (در سال 1977م) با مستقر شدن قواى كوبايى در نواحى مورد بحث و ايجاد فشار براى مسلمانان، بمباران روستاها و انهدام مراكز كشاورزى و دامدارى، پناهندگان بيشترى به سوى جيبوتى سرازير شدند. حكام جيبوتى براى عاده پناهندگان مسلمان به سرزمين اصلى، به اجبار و فشار متوسل شده و با تهديد سوزانيدن اردوگاهها، آنها را در تنگنا قرار مىدهند اما پناهندگان، حاضر نيستند تا زمانى كه شرايط و عواملى كه موجب كوچ آنان شده، ادامه داشته باشد، به كشور خود بازگردند; با اين وجود عدهاى از آنان را از طريق سركوب و نهديد باز مىگردانند. رژيم اتيوپى هم براى دستيابى به كمكهاى مالى اضافه از كميته پهاهندگان سازمان ملل جهت اسكان دوباره پناهندگان، از اين بازگردانى استقبال مىكند. (8) قهوه، موز و غلات از فراوردههاى كشاورزى جيبوتى است. پرورش شتر، بز و گوسفند هم در اين كشور رواج دارد. اما اساس اقتصاد آن به بندر جيبوتى و به راه آهنى كه اين كشور را به اتيوپى مرتبط مىسازد، متكى است. 40% صادرات و 60% واردات اتيوپى از طريق بندر مذكور حملمىگردد.
تيرگى روابط جيبوتى و اتيوپى و مسدود شدن راه مزبور و سرازير شدن آوراگان سوماليائى و عفارى به اين سرزمين، اقتصاد آن را به سوى نابسامانى سوق مىدهد. واحد پول جيبوتى فرانگ است كه برابر صد سانتيم مىباشد. با وجود استقلال، يك پايگاه نظامى فرانسوى با8000 نيروى نظامى در اين كشور وجود دارد.
كنيا
كشور كنيا در افريقاى شرقى و ناحيه استوايى افريقا قرار داشته و با سومالى، اتيوپى، اوگانداو تانزانيا مرز مشترك دارد، و اقيانوس هند در شرق آن واقع است.
كنيا از سال 1895م زير سلطه انگلستان درآمد ولى با مبارزه ميهن پرستان به رهبرى جوموكنياتا (شير افريقا) در سال 1963م به كسب استقلال نائل گرديد. وسعت كنيا 582646 كيلومتر مربع بوده و 24335000 نفر سكنه دارد. در قرون هفتم و هشتم ميلادى تجار ايرانى و عرب جهت تجارت عاج در سواحل كنيا مستقر شدند. با امتزاج مسلمانان و افريقائىهاى بومى، تمدن سواحيلى تشكيل داده شد و اسلام در اين نقطه گسترش يافت و تا سال 1806م اينقسمت از افريقا بخشى از دولت اسلامى عمان به شمار مىرفت. مومباسا بندر كنونى كنيا از مهمترين شهرهاى مسلمين بود. در ساحل كنيا در تاريخ 1100 ميلادى شهرى بنام درگوى احيا شد. در حال حاضر 30% از سكنه كنيا مسلمان هستند و در استانهاى ساحلى و شمال شرقى در اكثريتند. اين 3 استان 75% مساحت كنيا را تشكيل مىدهد. در استانهاى ديگر نيز مسلمانان سكونت دارند. نژاد مسلمين عرب، سواحيلى، سوماليائى و تعدادى از قبايل بومى كنيا مىباشد. اغلب مسلمانان سنى و پيرو مكتب شافعىاند ولى مسلمانان سودانى الاصل -واقع درنايروبى مركز كنيا - تابع فقه مالكى هستند و مهاجرين آسيائى حنفى مذهبند.
در دهه 1960م جمعيتسوماليايى ساكن در شمال شرقى كنيا طى شورشى خواستار الحاق به سومالى شدند كه به سختى درهم كوبيده شدند. (9) در نوامبر 1980م نيروهاى امنيتى كنيا، جناياتى را عليه اين مردم مرتكب گرديدند. تجاوز به زنان، بكارگيرى نيزه در مورد دختران باكره، كشتن مردم، آتش زدن منازل، بازداشت هزاران نفر، حمله به قبايل و مصادره دامهاى آنها و منع وسايل نقليه از سوار نمودن مسلمانان سوماليائى، از جمله اين حركات منفى بود. در فوريه 1984م ساكنان يك شهرك كه مسلمان بودند مورد حمله قرار گرفته و صدها تن كشته شدند. عدهاى را به آتش كشيدند و گروهى به اجبار لخت و عريان در آفتاب گرم مىنشستند. فرماندار منطقه نيسون كاريا مردم مسلمان را تهديد نمود كه آنان را كه از نژاد سومالى هستند از بين خواهند برد. از سال 1983م دولت كنيا در نواحى شمال شرقى كمربند امنيتى برقرار كرده و سكنه يك ميليون نفرى مسلمان آن به علتسركوب شديد درحالتى از ترس و وحشت به سر مىبردند. يكى از مقامات مهم امنيتى گفته بود:
«يك سوماليائى خوب يك سوماليائى مرده است.» (10
چون مسلمانان در تنگناهاى اقتصادى قرار دارند مبلغان مسيحى به ميان آنان رفته و از طريق كمك به افراد فقير و سعى در پرورش كودكان يتيم به تبليغ آئين مسيحيت مىپردازند. در سال 1982م يك وزير، دو معاون وزير، مسلمانان و 23 نماينده مجلس كنيا فعاليت دارند وبنياد اسلامى به انتشار كتب اسلامى و تفسير قرآن كريم به زبان سواحيلى پرداخته است. (11) جمهورى متحده تانزانيا با 945037 كيلومتر مربع وسعت در افريقاى شرقى و در مجاورتاقيانوس هند و مابين كشورهاى: كنيا، اوگاندا، روندا، زئير، مالاوى و موزامبيك قرار دارد. بخش اعظم آن سرزمين وسيع تانگانيكا و بقيه آن را سه جزيره زنگبار مافيا و پمبا (12) تشكيل مىدهد كه غالبا از كوهستانها و نواحى ارتفاعى كه منشاء آتشفشانى دارند بوجود آمدهاند. بلندترين قله افريقا يعنى كليمانجارو در تانزانيا واقع شده است همچنين قله نگرونگرو (13) با بيش از 20 كيلومتر عرض كه بزرگترين دهانه آتشفشانى دنياست در اين سرزمين قرار دارد. درياچههاى آن عبارتند از ويكتوريا در شمال، تانگانيكا در غرب، مالاوى در جنوب. آب و هواىمرطوب و پرباران دارد. منطقه رنگبار از قرون قبل مورد توجه بازرگانان و دريانوردان بوده و تجارت برده و عاج در آن رواج داشته است. دين اسلام به وسيله بازرگانان ايرانى و عرب بدين ناحيه آورده شد. از اوايل دورههاى اسلامى، سلسلههاى عرب و فارس بر اين جزاير حكومت مىكردند. از قرن دهم (سوم هجرى) تا پانزدهم ميلادى امپراطورى رنگ روى كار آمد، خرابه قصرها، منازل، مساجد و ضرب سكه آثارى از اين تمدن را نشان مىدهد. امرا و حكام محل باجگزار حكومت كيلوا بودند، اين تمدن تحت تاثير تمدن ايرانى قرار داشت. خانواده حكومتى كيلوا افريقائى نبودند و در قرن سيزدهم مهاجرين شيرازى اين حكومت را اداره مىكردند و مسجد باشكوهى در جنوب شرقى تانزانيا از آنان به يادگار مانده است. (14) اوليت فردى كه در كيلوا قدرت يافت على بن الحسن نام داشت كه مركز بازرگانى كوچكى را تبديل به جزيره مقتدر و مستحكمى كرد و تا منطقه پمبا را زير نفوذ داشت. وى تجارت طلا را كنترل مىنمود و بنام خويش سكه زد، كيلوا مركز اسلامى محسوب مىشد و تمام اهالى آن مسلمان بودند، در زنگبار پس از سقوط كيلوا، سكه ضرب گرديد و اين ناحيه و برخى نقاط ديگر به تصرفسلطان مسقط درآمد و تا سال 1965م حيات مستقلى داشت. در سال 1503م پرتقالىها زنگبار را مستعمره خود نمودند ولى در سال 1698م بدنبال شكست فاحشى كه از مسلمانان خوردند، زنگبار به دست فاتحين مسلمان افتاد. اين جزيره تا سال 1963م تحت الحمايه انگليس بود و در اين سال مستقل گرديد. ناحيه تانگانيكا تا قبل از قرن شانزدهم ميلادى تحتحكومت رنگبار بود كه در اوايل قرن نوزدهم تحت عنوان افريقاى شرقى، آلمان آن را مستعمره خود نمود. با شكست آلمان در جنگ اول و تجزيه مستعمرات آن، تانگانيكا مستعمره انگلستان شد ولى در سال 1961م استقلال خود را بدست آورد. در سال 1964م برحسب قراردادى كه بين عبيد كرومه نخستين رئيس جمهور زنگبار و ژوليوس نيه رره اولين رئيس جمهور تانگانيكا بسته شد زنگبار و تانگانيكا تشكيل جمهورى متحده تانزانيا را دادند. تانزانيا با چين و شوروى روابط سياسى - تجارى دارد و مركز حكومت آن دارالسلام مىباشد. شهر دارالسلام شلوغ و پرجمعيت بوده و سطح زندگى در آن پايين است. تعداد بسيار كمى وسيله نقليه دارند. به علت فقر زياد عدهاى در خيابانها و پيادهروها مىخوابند. در يكياز نقاط محروم دارالسلام و در بخش ايكويويرى - در 175 كيلومترى جنوب دارالسلام - جهاد سازدنگى ايران با داير نمودن شعبهاى از سال 1362ش مشغول طرحهاى تحقيقاتى از قبيل به زراعى و توسعه آبيارى و دامپرورى صنعتى مىباشد. (15) در دارالسلام 150 مسجد وجود دارد كه اكثرا متعلق به مسلمانان شافعى مذهب مىباشد. شيعيان هندى،پاكستانى، سرىلانكايى و تانزانيائى نيز مسجد باشكوهى در مركز تانزانيا دارند. در سال 1990م تانزانيا 25085000 نفر سكنه داشته كه درصد شهرنشينى 20% و رشد سالانه 2/3% و تراكم نسبى آن 5/26 نفر در كيلومتر مربع بوده است. اميد به زندگى براى مردان 49 سال و براى زنان 54 سال مىباشد. اكثريت نژاديبا سياهان است ولى مهاجرين ايرانى، هندى و اروپائى هم در اين كشور زندگى مىكنند. زبا رسمى سواحيلى است كه يادآور تمدن سواحيلى مىباشد. اين تمدن را مردم مستقر در سواحل شرقى افريقا بوجود آورده و حكومتهايى از قرن دهم تا پانزدهم ميلادى پديد آوردند. اين جامعه از لامور در كنيا تا موزامبيك با زبان بانتو (16) و فرهنگ اسلامى آميخته بود و بخش عمده آن فرهنگ اسلام بود. افرادى از نسل شيرازىها در اين تمدن نقش مهمى را بر عهده داشتند. در قرن شانزدهم پرتقالىها اين تمدن را از بين بردند. طبق تحقيقات ادوارد براون (17) آثار تمدن درخشان اسلامى درمنطقه ايهارانا (18) نزديك شهر وهمار درساحل شرقى افريقا ديده مىشود. (19) غير از زبان سواحيلى، زبا انگليسى رايج بوده و خط رايج لاتين است. بيشاز 50% مردم تانزانيامسلمان بوده و اقليتهاى پيرو آئين مسيحيت و مذاحب ابتدائى مىباشند. تانزانيا مهمترين توليد كننده سيسال(Sysal) در دنيا است. محصولات مهم ديگر آن عبارتند از: كنف، قهوه، برنج. معدن مهم آن الماس است. صنايع غذايى، پوشاك،سيمان، مصنوعات دستى و چوببرى از مهمترين مراكز صنعتى اين كشور به شمار مىرود. واحد پولآن شلينگ تانزانياست كه برابر صد سنت مىباشد. به موجب اعلاميه آروشا كه توسط نيهرره اعلام شد تمامى شركتهاى خصوصى و مراكز زراعى و مراتع بزرگ مالكان داخلى و خارجى تانزانيا ملى اعلام شد و بر اين اساس به فعاليتهاى زراعى و دامى اوليت داده مىشود و بيشترين تلاش اقتصادى كشور بر اين بخش تمركز يافتهاست. افريقاى غربى از نقطه نظر پستى و بلندى و چهره طبيعى متنوع است. ارتفاعات مهمى جز كوههاى فوتاجالون گينه، ارتفاعات نيجريه و كامرون در اين ناحيه ديده نمىشود. بخش شمالى افريقا غربى تحت تاثير صحراى كبير افريقا از آب و هواى گرم و خشك برخوردار بودهولى در سواحل توام با وطوبت است. دشتهاى ساحلى اكثر مناطق افريقاى غربى از جنگلهاى استوايى پوشانيده شده است و بدليل عبور خط استوا و قرار گرفتن اقيانوس اطلس در غرب آن،آن و هواى اين نقاط گرم و مرطوب استوايى مىباشد. درخت موز و كائوچو در نقاط استوايى بوفور ديده مىشود. با دور شدن ازمنطقه ساحلى از انبوه درختها كاسته شده تا جائى كه دشتى علفزار در پيش روى ما قرار داده، اين منطقه را ساوان (21) مىگويند كه چشمهها و بركههايى در آن يافت مىشود. درختان چترى ساوان كه اقاقيا نام دارند محل استراحتشيرها و ساير جانوران وحشى اين منطقه است. آب و هواى آن گرم و خشك مىباشد. كمبود آب، غنى نبودن خاك و عدم اطمينان از وقوع بارندگى آن اجازه نمىدهد. كشاورزان در ساوان از رونق برخوردار باشد و صرفا ارزن، ذرت و بادام زمينى در آن بدست مىآيد. گاهى خشكسالىهاى وسيع، اين منطقهرا در معرض قحطى و گرسنگى قرار مىدهد و موجب تلفات انسانى و دامى مىشود. غرب افريقا از مناطق مهم اين قاره به شمار مىرود و بستر دولتها و تمدنهاى كهن مىباشد. به موجب اسنادى كه به زبان عربى نوشته شده و دولت غانا (22) در قرون سوم و چهارم ميلادى دولتى متمركز به شمار مىرفته و يكى از قديمىترين دول غرب افريقا بوده است. اين دولت در بخش علياى رودهاى نيجر و سنگال تشكيل گرديد و مركز آن كومبى ساله بود. اقتصاد آن بر كشاورزى و دامدارى تكيه داشت و علاوه بر آن به استخراج طلا، نمك و تهيه فرزات مىپرداختند. در كتب عربى و آثار سياحان مسلمان وضع اين دولت توصيف شده است . در نيمه دوم قرن يازدهم قبايل بربر صنهاجى وابسته به المرابطون پايتخت غنا را به تصرف خود درآؤردند. در اواخر قرن دهم دولت مالى بوجود آمد كه با انحطاط دولت غانا استقلال پيدا كرد. در زمان پادشاهى «سوندياتا» دوره نيرومندى دولت مالى آغاز شد. مركز اين حكومت در حدود گينه فعلى بود ولى مركز تجارتى آن شهر سانكارائى در مالى كنونى بود. در زمان جانشينان وى قلمرو مالى از سواحل اقيانوس اطلس تا شهر گائو در نيجر كشيده شد. جنگهاى داخلى و منازعه با همسايگان، دولت مالى را ضعيف نمود. در اواخر قرن پانزده و اوايل قرن شانزده، سونگائىها قسمتشرق مالى را تصرف نمودند و با حمله سپاهيان مراكش در سال 1591م دولت مالى منقرض شد. دولتسونگائى در قرون وسطى در سودان غربى تشكيل شد. قدرت اين دولت اسلامى در عهد پادشاهى محمد توره (1528 - 1493) باوج رسيد و در قرون 15 و 16 ميلادى دولت مزبور مهمترين دولتسودان غربى به شمار مىرفت و اقلام عمده درآمدهاى آن را تجار طلا، نمك، عاج و پارچه تشكيل مىداد. در شهر تيمبوكتو و تانگوره و جنه مراكز علمى و دانشگاهى با محتواى اسلامى ايجاد شده بود كه در تدريس علوم، پيشرفته بود. مسجد جامع تيمبوكتو از كهنترين بناهاى مذهبى افريقا غربى به شمار مىرود. مسجد جامع سونگو كه در قرن چهاردهم ميلادى تاسيس شده از جمله آثار معمارى اسلامى اين بخش از افريقاست. در سال 1951م قواى مراكش، اين دولت را شكست داده وشهرهاى تيمبوكتو و دره رود نيجر را به آتش كشيدند. (23) و كولى (25) تحقيقاتى انجام دادهاند كه بر اساس آن مردم مناطق ساحلى غرب (24) افريقا داراى فرهنگ و تمدنى پيشرفته بوده و جوامع آنها داراى تجربيات كشاورزى و قوانين اجتماعى قابل تحسين بودهاند. (26) بزيل ديويسن (27) مورخ و محقق انگليسى به گسترش اسلام در تار و پود حيات اجتماعى - سياسى و اقتصادى افريقاى غربى اعتراف نموده ومىگويد: «اسلام به عنوان مذهب بزرگ حكومت مترقى پديدار مىگردد.» و اضافه مىكند: «از بطن اين گرايش (روى آوردن به اسلام) شالوده متكبهاى استوار تعاليم اسلامى در تمبوكتو، نيانى،جن و مكانهاى ديگر به پيدايى مىآيد. مكتبهايى كه از آن پس به مدت 300 سال رونق دارند و پژوهشگران مسلمان را از كشورهاى بسيار و با گرايشهاى فكرى بسيار بهسوى خويش مىخوانند.» و اعتراف مىكند كه: «... از ديدگاه تاريخى، تاثير اسلام در افريقاى باخترى، جدا از جنبه معنويش بايد به سبب اهميت بسيار در دو زمينه مورد ملاحظه قرار گيرد: در فنهاى بازرگانى و درفنهاى كومتشهر، دولتها و امپراطورىهايى كه نيرومند و مهم مىگردند... اسلام مىتواند مدعى به ارمغان آوردن بسيارى چيزها براى افريقاى غربى باشد. يك نقشه بازرگانى مربوط به دوره (1600 - 1300) ناحيههاى بسيارى از قاره غربى، شمال يا جنوب بيابان را مىنماياند كه مستقيم يا غير مستقيم با نظام بازرگانى جهانى پيوند داشتند، ايننظام بدست كسانىپىريزى شد كه وحدت اساسى اسلام را ... به رسميت مىشناختند. (28) » مردم آفريقاى غربى، اغلب سياه پوستند كه در گروههاى قومى گوناگونى جاى دارند، گروهى هم با ديگر قومها درآميخته و نژاد مختلطى را بوجود آوردهاند. نابترين نژاد سياه درجنگلهاى گينه به سر مىبرند. از نظر ربان، متاسفانه بدليل نفوذ استعمار زبان رسمى اغلب اين كشورها، زبان بيگانه است به عنوان نمونه در بنين، توگو، ساحل عاج، سنگال، كامرون، كنگو، گينه، ليبريا، مالى و ولتاى عليا زبان رسمى فرانسه است. در غنا، سيرالئون و گامبيا، انگليسى زبان رسمى به شمار مىرود و در گينه بيسائو زبان پرتقالى ولى در گينه اسپانيولى رواج دارد. وسعت مجموع 21 واحد سياسى افريقاى غربى به حدود 6200000 كيلومتر مربع بالغ مىگردد كه 20% مساحت قاره افريقا را شامل مىشود. با وجود آنكه افريقاى غربى منطقه سرسبزى است و منابع و ذخائر فراوانى دارد ولى اغلب كشورهاى آن كم جمعيت هستند و در اين واحدها حدود 190 ميليون نفر سكونت دارند كه در ميان آنها كشور نيجريه يك استثناست زيرا بيش از نيمى از سكنه افريقاى غربى را به خود اختصاص داده و بيش از صد ميليون نفر سكنه دارد كه از اينلحاظ پرجمعيتترين كشور آفريقائى و دهمين كشور پر سكنه جهان به حساب مىآيد. پروستعترين كشور افريقاى غربى، مالى است كه 1240000 كيلومتر مربع وسعت دارد.،كمجمعيتترين و كموسعتترين كشور افريقاى غربى سائوتومه و پرنسيب مىباشد. اسلام دين اكثريت كشورهاى مالى، سنگال، كامرون، ساحل عاج، گينه، بوركينافاسو، سيرالئون، بنين، موريتانى، توگو، جمهورى عربى صحرا، گاميبا و گينه بيسائو مىباشد و در بقيه كشورها پيروان مسيحيت و آنى ميسم (29) در اكثريتند. در كنگو و ليبريا، مردم مذهبابتدائى آنى ميسم دارند. علاوه بر محصولات كشاورزى، جنگلها و فرآوردههاى چوبى سهم مهمى از درآمد اين كشورها را تشكيل مىدهد. ذخائر معدنى افريقاى غربى بسيار غنى است، منگنز در غنا و كبالت در كنگو بدست مىآيد. كشورهاى اين بخش از افريقا بزرگترين توليد كنندگان اورانيون و راديوم هستند. 60% طلا و الماس از اين قسمت افريقا بدست مىآيد. تنها در كشورنيجر نفت (هشتمين صادر كننده دنيا) بدست مىآيد. در غرب افريقا اتحاديههاى اقتصادى و بازرگانى هم قابل مشاهده است از آن جمله مىتوان «اتحاديه گمركى كشورهاى غرب افريقا» (30) (اودئائو) را نام برد كه در سال 1966م تاسيسشده و اعضاى آن عبارتند از بنين، ساحل عاج، مالى، موريتانى، نيجر بوركينافاسو و سنگال. همچنين جامعه اقتصادى كشورهاى غرب افريقا (اكوواس) كه در سال 1975م در لاگوس - مركز نيجريه - تشكيل شد و هدف آن همكارى اقتصادى و ايجاد اتحاديه گمركى بين كشورهاى عضو است. اتحاديه پولى افريقاى باخترى (31) براى يگانه سازى ارز ميان اينكشورها گشايش يافت. (32) 1- مجله پيام انقلاب ش 54. 2- مجله پيام انقلاب ش 128 - 29 ديماه 1363. 3- سومالى و آينده نامعلوم، كيهان ش 14135 - 14 اسفند 1369. 4- سومالى قربانى كورطالبان قدرت، اطلاعات 19695 و ش 19686. 5- جمهورى اسلامى، شنبه 14 آذر 1371 ش 3915. Mogadishu 6- 7- بنا به نوشته روزنامه حريت چاپ تركيه امريكا به بهانه استقرار صلح در سومالى، مشغولغارت ذخائر زمينى سومالى بويژه منابع نفت مىباشد. 8- مجله مشكوة، ش 21 رمستان 1367 صفحات 122 و 123. 9- اكثريت قريب به اتفاق طى يك همه پرسى بينالمللى در ساحل 1962 به نفع الحاق سرزمين به سومالى راى دادند اما نه تنها به خواسته آنان وقعى نهده نشد بلكه روز به روزاوضاع آنان بدتر شد. 10- اقليتهاى مسلمان در جهان، ترجمه ايرج كرمانى ص 236 و 237. 11- اقليتهاى مسلمان در جهان امروز على كتانى، ترجمه محمد حسين آريا ص 215 و 216. pemba 12- Ngorongro 13- 14- شخصى بنام الحسن بن سليمان اول در 1270 ميلادى اين مسجد را بنا نهاد. 15- ره آورد سفر به كنيا و تانزانيا - عبدالرحيم رحيمى - روزنامه رسالت ش 1992. Bantu 16- Advard Brown 17- iharana 18- 19- تاريخ اسلام در افريقاى جنوبى، مهندس حسن بشير. 20- سيسال براى الياف كتانى مصرف مىشود. Savan 21- 22- كشور غنا نام خود را از اين دولت گرفته است. 23- افريقا بايد متحد شود - قوام نكرومه، ترجمه دكتر محمد توكل صفحات 31، 32 و 33. Manix 24- Cowley 25- 26- تاريخ اسلام در افريقاى جنوبى - مهندس حسن بشير. Basil davidson 27- 28- تاريخ افريقا، ديودسن ترجمه رياحى و مولوى صفحات 248 تا 251. Animisme 29- Udeao 30- Umoa 31- 32- گيتاشناسى كشورها، صفحات 433 و 434. تانزانيا
ج - افريقاى غربى
پىنوشتها