احترام به آراء ديگران
دو آيه است در قرآن شريف راجع به مشورت با ديگران:
1 ـ راجع به مؤمنين مىفرمايد: و كار آنان در ميانشان شورائى است (و امرهم شورى بينهم)(1).
و در آيه ديگر، به پيامبر بزرگ اسلام خطاب مىكند: با مردم مشورت كن، پس اگر تصميم گرفتند، آنگاه بر خداوند متعال توكل كن (و شاورهم فىالامر فاذا عزمت فتوكل على الله)(2).
در اين آيه ملاحظه مىشود كه پيامبر اكرم با آن عظمت و مقام عصمت مأمور به مشورت با مردم شده، و اين روش گردآورى مردم است، وگرنه استبداد برأى و خود محورى هيچگونه اثرى جز جدائى مردم و دورى آنان ندارد، و لذا وجود مقدس حضرت على(ع) به پيروى از پيامبر گرامى اسلام به مردم مىفرمود ـ چنانچه در نهجالبلاغة آمده: ـ شما بر من حق رأى دادن داريد، كه من با شما مشورت كنم و شما رأى بدهيد.
انتخابات آزاد
و جالب توجه اين است كه هنگام تعيين حاكمى از سوى خود بر يكى از شهرها، به آن حاكم مىفرمود: هنگامى كه به آن شهر رسيدى، مردم را در ميدان عمومى شهر گرد خود جمع كن، و نامه مرا بر آنان بخوان و آنان را از محتواى نامه مبنى بر اينكه من تو را حاكم بر آنان قرار دادهام آگاه كن، سپس از مردم بخواه كه راجع به ولايت تو رأى بدهند، اگر احيانا رأى مثبت بتو ندادند، مجدداً به همين جا باز گرد تا انشاءالله حاكم ديگرى را بر آنان تعيين كنم، ملاحظه كنيد كه اسلام تا چه اندازه به آراء مردم احترام مىگذارد، تا آنجائى كه يك استاندار و يا فرماندار منصوب از سوى شخص رهبر و فرمانده كل قواى اسلامى بايد مورد توافق مردم باشد، و حتى در صورت عدم توافق مردم، از پست خود بركنار مىشود، با وجودى كه همه مىدانيم حضرت على(ع) منصوب از سوى خدا و معصوم بوده و دستور او واجب الاطاعه و آنچه را كه انجام مىدهد حجت است.
و حتى خود آن حضرت را مردم با انتخابات آزاد و با شوراى همگانى بر سركار آوردند، لذا حضرت على(ع) تنها خليفهاى است كه هم منصوب از سوى خداوند بوده، و هم طبق آراء مردم بر سركار آمده است، و بقول معروف نص و شورى در او جمع شد، زيرا در باره ابوبكر ـ بفرض وجود شورى ـ نصى نبود، و در باره عمر با وجود انتصاب از سوى ابوبكر، شورائى در كار نبود و اما عثمان كه در بارهاش هيچ نصى نبود، با يك شوراى چهار نفره ـ و نه همگانى ـ سركار آمد اما حضرت امام على(ع)، علاوه بر تعيين از سوى خدا در يومالانذار و غدير خم و موارد ديگر كه خلافت بلافصل ايشان را پس از پيامبر اسلام نصهاى مؤكدى بيان نموده بود، با انتخاب و اكثريت قريب باتفاق مردمى كه از كوفه، مصر، مدينه و ديگر نقاط گرد آمده بودند، بر سر كار آمد(3).