بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 3, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

اين كشتارهائى كه در سرتاسر ايران ما هر روز شنويم ، هر روز تقريبا از تلفن هائىكه از ايران مى شود اطلاع دهند كه فلان جا چند نفر كشته داشت ، فلان جا چند نفر كشتهداشت ، فلان اعتصاب واقع شد، فلان جا اعتصاب شد، فلان اداره اعتصاب شد، فلاندستگاه اعتصاب شد، اينها همه آرامش است ؟! با وجود شاه الان يك مهد آرامى است ايران وثبات دارد؟! يا اگر شاه باشد آرامش ‍ نيست ؟ ما مى گوئيم كه اگر شاه الان باشد وبخواهد ادامه بدهد اين سلطنت غيرقانونى و اين سلطه جهنمى را، ثبات ايران از بين مىرود و رفته است و ايران در معرض سقوط است . آن شخص مى گويد كه اگر چنانچه شاهنرود يك ايران مستقل ، يك ايران برومند، يك ايران قدرتمند، ثبات منطقه را، ثبات ايرانرا حفظ مى كند! و دنبالش هم آن انگشت مى گذارد روى آن قدرتمند و آن كسى كهاستقلال را در ايران ايجاد كرده است و يك دولت برومندى است كه آن عبارت از دولت شاهاست كه آرامش را حفظ كرده و استقلال را حفظ كرده است و اگر چنانچه او برود، ايناستقلال و آرامش ، اين آرامش از بين مى رود، استقلال از بين مى رود، آزادى از بين مى رود،همه چيز ما بسته به اين وجود ذيجود است !! آخر اين چه حرفى است كه يك كسى كه مىگويد من رئيس ‍ جمهورم و ابرقدرت و از آن حرف ها و لاف و گزاف ها مى گويد، اين چهحرفى است كه مى زند؟ آخر چرا آدم يك حرفى بزند كه ما در اين گوشه دنيا هم انتقاد ازاو بكنيم و هر كه بشنود و سرعقل باشد انتقاد از او مى كند كه آقا كدام ثبات را شما الانداريد حرف مى زنيد؟ الان ثبات در ايران هست ؟ شما از كداماستقلال ايران حرف ميزنيد؟ ايران نظامش مستقل است ؟ ايران فرهنگشمستقل است ؟ ايران صنعتش مستقل است ؟ اقتصادشمستقل است ؟ آخر چه چيز ايران استقلال دارد تا اين كه به وجود شاه ايناستقلال مى گويند هست و وقتى استقلال باشد ثبات پيدا مى كند منطقه و الاناستقلال هست و ثبات هم دارد منطقه ! اگر برود ثباتش به هم مى خورد! آخر چه استقلالىما داريم ؟ تو كه مى دانى ، ما هم كه دانيم كه چه مى گويى ، تو هم مى دانى كه ما مىدانيم دروغ مى گويى ، (خنده حضار) استقلال دارد ايران ؟! تو خودت مى دانى كه ايرانرا پايگاه هاى آمريكا درست كرديد، پايگاه براى آمريكا درست كرديد. اگر يك مملكتىمستقل باشد تو دهن تو مى زند كه پايگاه در ايران بخواهى درست كنى . تو كه مى دانىكه در كوهستان هاى ايران پايگاه براى شما درست شده است . يك مملكتمستقل ، يك حكومت مستقل كه نمى گذارد كه در مملكتش پايگاه درست بشود و در كوهستانهايش چه بشود. تو مى دانى كه به سر اقتصاد ايران چه آوردى و خزائن ايران و مخازنايران را چطور غارت كرديد و برديد. اگر يك حكومت با شرف ما داشتيم ، يك سلطان باشرف ما داشتيم امكان داشت كه اين طور مخازن ما را به خورد شما بدهد؟ براى اين كه چندروز ديگر مى خواهد، يك آدم قريب شصت سال مى خواهد زندگى كند و زندگى پست ورذلش را مى خواهد ادامه بدهد، منافع يك ملت بزرگ را همه را از دست مى دهد و هيچ فكرآتيه اين مملكت نيست و فكر حال اين مملكت هم نيست ، خوب ، تو چرا اين حرف را مى زنى كه
مى دانى ؟ جز اين است كه مى خواهى اغفال كنى ؟ خوب كى رااغفال كنى ؟ اهل مملكت خود ما را اغفال كنى ؟ خوب ، مملكت ما مى دانند كه الان آرامشى در كارنيست ، مى دانند كه استقلالى ما نداريم .
كارتر فريادهاى آزاديخواهى رابه اراذل و اوباش نسبت مى دهد
يك روز مى گويد كه يك آزادى تندى !! به مردم دادند و از اين جهت كه آزادى تند است ،مردم به هياهو در آمدند. من نمى دانم آدم چطور جواب اين حرف ها را بدهد، خوب اگر يك آدمعادى بود، آدم مى گفت خوب نامربوط گفته ولش كن ، اما يك كسى است كه خواهد با اينحرف ها تبليغ كند، مى خواهد بااين حرف ها حكومت شاه را حفظ بكند - اگر ايشان هم -بعد دنبالش آن حرفى كه هر انسانى را، هر انسانى را ناراحت مى كند كه يك آدم يك سر ودوگوشى كه هوشش سرجايش است ، باز ديوانه نشده است ، مى گويد كه ما نمى توانيمببينيم كه اراذل پست اين سلطنت را ساقط بكنند!! سى و پنج ميليون جمعيت مسلم كه ايستادهاند و ميگويند كه ما مى خواهيم آزاد باشيم ، ما خواهيممستقل باشيم . آزادى و استقلال طلبى ، اراذلى و پستى است ؟! شما كه مى گوئيد كه آزادكردند شما را و شما به واسطه آزادى ! يك همچو حرفى ميزنيد، مردم ايران آزاد هستند؟!مطبوعات ايران الان آزاد است ؟! پس چرا تعطيل است مطبوعات ؟ اگر اينها آزادند چرا براىاين كه سانسور نباشد، الان همه مطبوعات ايرانتعطيل است ؟ مخابرات ايران چرا تعطيل است ؟ همه چيز ايران الانتعطيل است ، هر اداره اى كه برويد تعطيل است ، خوب چرا؟ چرا مطبوعات ايران الانتعطيل است ؟ خوب اين را از آقاى كارتر بپرسيم كه چرا مطبوعات ايران الانتعطيل است . مطبوعات ايران هم به واسطه اينكه يك مردماراذل پستى هستند تعطيل كردند؟! و چاپخانه ها هم هيچ روزنامه اى را طبع نمى كنند تاسانسور هست ؟ يا سانسور و اختناق و كارهائى كه خلاف انسانيت است در آنجا دارد انجاممى شود و مردم بر خلاف اين قيام كرده اند. مردم مى خواهند كه انسان باشند، مردم ايرانمى خواهند آدم باشند، انسان باشند نه اينكه تحت نظارت يك اشخاصى كه هيچ چيزندارند. آن وقت يك مردمى كه قيام كرده اند و بچه هايشان را و جوان هايشان را دارند فدامى كنند براى آزادى ، براى استقلال ، براى اسلام ، براى حكومتعدل ، اينها اراذل و پست هستند در منطق شما؟!
در منطق كارتر قتل و غارت حقوق بشر، امرى ضرورى براى نجات ايران است (ص )
اصلا يك وقت عرض كردم كه الفاظ از معانى خودش تهى است . اين عصر ما يك عصرىاست كه الفاظ گفته مى شود، لكن معنا آن معنا را نمى دهد.ايشان مى گويد كه ايران آزاداست ، زياد آزاد است ! در همين حرفش هم گفته است من خوشحاليم از اينكه شاه آزادى بهمردم داده است ! شماخوشحاليد كه ، اين آزادى است كه به ما داده ؟! الفاظ را گويند، امامعنا ندارد اين الفاظ، الفاظ بى معنى مى گويند. آزادى يا معنايش به معناى اختناق است(ايشان آزادى را مى گويد و مرادش اختناق
است ) يا مى گويد و سرش نمى شود كه چه مى گويد. نمى توانيم ما بگوييم كه يكآدمى الفاظى را مى گويد و نمى فهمد چه دارد مى گويد. تو ملتفت هستى كه دارى چهمى گويى كه (ايران آزاد است ، من خوشحالم كه ايران آزاد است ، بله ، من متاسفم كهبعضى مثلا كشته شده اند لكن اين لازم بوده )دنبال اين كه مى گويد من متاسفم ، مى گويد لكن يك مطلب لازمى بوده !، (مطلب لازمىبوده ) مى دانيد يعنى چه ؟ يعنى اگر اين آدمها را نكشند نفت ما نجات پيدا نمى كند. اگراينها را نكشند پايگاه هاى ما ممكن است از بين برود. اين لازم بوده است كه براى استفادهخارجى ها، براى غارتگرى اينها، براى اين كه نفت ما را ببرند و خودشان پايگاه درستكنند، عوض پول نفت پايگاه براى خودشان درست كنند مى گويند لازم بوده است اين ،البته تاسف دارد، البته كاشكى كه اين مردم هيچ حرف نميزدند تا ما نفت هايمان را مىبرديم ! چون مردم حالا حرف زده اند اين يك خرده تاسف دارد! آدمكشى هم تاسف دارد لكن اينآدمكشى لازم بوده است ! يك انسانى كه مى گويد كه حقوق بشر، اسم از حقوق بشر مىبرد آنوقت يك همچو حرفى مى زند كه يك مردمى كه ايستادند و يك حق اوليه بشر رادارند مطالبه مى كنند، اينها اراذل پست هستند و كشتن ايشان هم لازم است ! اينها كه مىگويند كه ما مى خواهيم آزاد باشيم و مى خواهيممستقل باشيم ، اينها كشتن شان لازم است ، يك امر لازمى بوده ولو تاسف دارد كه چرا اينهايك چنين حرفى مى زنند، خوب بود اين حرف ها را نزنند! - باشد - مردم باشند تحتهمين مهميز اعليحضرت باشند تا ما هم نفت ها را ببريم و راه باز باشد براى ما. باسرنيزه ريختند آبادان و آن جاهاى ديگر، باز مى خواهند نفت ها را ببرند، مردم تا حالا همحاضر نشده اند نمى دانم الان وضع امروز چه جورى است .
در هر صورت ما در يك محيطهائى واقع شديم ، در يك عصرى واقع شديم كه عجائب وغرائب ما مى بينيم ، از آن طرف مردك دم از آزادى بشر مى زند و حفظ حقوق بشر، از آنطرف مى گويد كه در مثل ايران ديگر حفظ حقوق بشر مطرح نيست . در يكى ازفرمايشاتشان آقاى كارتر اين طور مى گويند كه : درمثل ايران كه ما يك منافعى داريم و قضيه سوق الجيشى است ، اينجا ديگر حقوق بشرمطرح نيست ، حقوق بشر در جاهاى ديگر مطرح است ، درمثل ايران و امثال ايران نه ديگر لازم نيست كه حقوق بشر را ما حفظ بكنيم ! از آن طرف هماين حرف ها را مى زند كه يك مشت اراذل و عرض مى كنم پست ، اينها هستند! آيا آن كسى كهسلب آسايش ‍ مردم را مى خواهد بكند اراذل است يا آن كسى كه گويد مى خواهم آزاد باشم؟! آن كسى كه منافع مردم را مى خواهد بچاپد ازاراذل و اوباش است يا آن كه مى گويد منافعمان را ما براى خودمان خواهيم ؟! خوب اين راحساب بكنيد، بى حساب حرف نزنيد، حساب بكنيد كه اين مردم چه مى خواهند. ببينيمخواست مردم اراذلى است و پستى است يا آن كه جلو اين خواسته را مى خواهد بگيرداراذل و پست است ؟
فرياد استقلال طلبانه و آزاديخواهى اقشار مردم بر عليه غارتگران
مردم ايران حرفشان واضح است ، دارند داد ميزنند، از بچه دبستانى و تا دبيرستانى ،تا
عرض مى كنم كه همه جا تا برسد به پيرمردها، تمام مدارس ايران ، جوان هاى ايران درمدرسه در دانشگاه ، در هر جا فريادشان اين است كه ما آزادى مى خواهيم مااستقلال مى خواهيم ، ما يك حكومتى كه استقلال را از ما سلب كرده است اين را نمى خواهيم .اين آيا اسمش اين است كه مردم اراذلى هستند، مردم پستى هستند كه مى گويند ما آزاد مىخواهيم باشيم ، ما مستقل مى خواهيم باشيم ، ما مى خواهيم تحت حكومت غير نباشيم ؟! اين ازپستى آنهاست كه مى خواهند نباشيم ؟! كه اگر تحت اراده شما باشند آن وقت خيلى مردمشريفى هستند؟! اگر نفت ها را توى مشتشان بگيرند و بيايند تقديم كنند، كليدهاى مخازنرا تقديم شما كنند آن وقت يك مردم شرافتمندى و بزرگوارى هستند؟! حالا كه مى گويندكه غارتمان نكنيد حالا پستند؟! اراذلند؟! اين منطق است كه شما داريد؟! يا منطق اوباش استاينها، منطق اراذل است اين حرف ها، نه منطق يك انسان . انسان نمى تواند اين طور حرفبزند. تو اگر اين جور تعبير نكرده بودى من هم اين جور تعبير نمى كردم ، من عار دارمكه با تو حرف بزنم .
با تبليغ و انعكاس اهداف قيام ملت ، به نهضت كمك كنيم
در هر صورت حالا وضع ايران ما به اين جا رسيده و من اميدوارم كه با خواست خداىتعالى پيش ببرد ايران و اميدوارم كه پيروز بشود ايران و شمايى كه اينجا هستيد و ازهر جائى كه آمديد، همه تان مكلفيد كه به ايران خدمت بكنيد و به اين نهضت كمك بكنيد.كمك تبليغاتى اين جا كه هستيد مى توانيد بكنيد و تبليغات مى توانيد بكنيد تا اين كهاين قشر تبليغاتى كه مرتزق از شاه هستند در دهنشان را ببندند. در خارج البته دارنداينها يك اشخاصى كه تبليغات مى كنند براى حفظ شاه ، شما هم تبليغ بكنيد، مردم راآشنا كنيد به اين كه مردم ايران چه مى خواهند. اين ملتى كه الان پانزدهسال است (بيشتر) قيام كرده است و يك سال است كه دائما دارد خون مى دهد، دائما دارد جوانهايش را فدا مى كند، اينها چه مى خواهند؟ اينها چه ارزشى قائلند براى اين آزادى واستقلال كه جوانشان را مى دهند و معذالك باك ندارند؟ بايد كمك كنيد به اينها، بايد بهمردم بگوئيد، به مردم اين حدود بگوئيد كه ايران يك همچو چيزى ميخواهد. گوش نكنيدبه اين حرف ها كه ، تبليغاتى كه از اطراف مى شود كه خير، اينها يك مردم اراذلى هستندو يك مردم پستى هستند، اينها وحشى هستند آن مرديكه آمريكائى گفته بود كه يك مردموحشى هستند؟ كه آن خبرنگار (باز آن هم اروپائى بود) گفت كه آقا اينها كه آزادى مىخواهند، چطور وحشى هستند يك ملتى كه اينطور ايستاده اند و دارند (در آن روزى كه آرام هممردم داشتند مى رفتند) مردمى كه اين طور يك ميليون جمعيت آرام دارد مى رود و لكن براىيك خواست انسانى است ، چطور تو مى گوئى وحشى است ؟! آنها غير وحشى را عبارت ازاين مى گويند كه منافع آنها را تامين بكند، هر كه منافع آمريكا را تامين كرد، اين آدمىاست كه خير، آدم شريفى است ! اراذل نيست ! از اوباش نيست ! پست نيست ؟! شريف است ! وهر كس كه بخواهد منافعش را، در جيبش را ببندد كه قاچاقكى نبرند مالش را، اين آدم پستىاست ! آدم اراذلى است !
انشاءالله خداوند همه تان را توفيق بدهد و همه را پيروز كند، يك روزى به وطن خودتانبيائيد با سرفرازى ، الان هم سرفراز هستيد. يك ملتى را شما زنده كرديد، شما ملتايران زنده كرديد ايران را، آن مرده ها را زنده كرديد شماها، جوان ها، خداوند انشاءاللههمه تان را حفظ كند، موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 4/9/57
بيانات امام خمينى پيرامون عمق جنايات و خيانت هاى شاه در ابعاد مختلف
مقصد نجات امت است
بسم الله الرحمن الرحيم
مقصد هر چه بزرگتر باشد، رنج در راه آن هر چه زياد باشد، بايد انسانتحمل كند و آسان تر است . اگر مقصد شما آقايان همين امور دنيائى باشد، رنج هايتانبه هدر مى رود و اگر مقصد خدا باشد، نجات بندگان خدا باشد، نجات يك ملت ضعيفمظلوم باشد، رنج ها هر چه زيادتر باشد هدر نميرود، يك چيزى كه براى خداست هدرنمى رود. اين قوه هائى كه صرف در راه اين ملت مظلوم مى شود، براى نجات خلق خدا هست، براى رفع ظلم هست ، براى قطع يد اجانب از بلاد مسلمين هست . اين قوايى كه در اين راهصرف مى شود يا صرف شده است خيال نشود كه هدر رفته است ، اينها محفوظ هستند. الانشما مواجهيد، ملت ايران ، ملت اسلام مواجهند با يك قواى شيطانى كه بر مقدرات آنهاسال هاى طولانى است كه تسلط پيدا كردند و بلاد مسلمين كم كم به فكر افتاده اند كهخودشان را نجات بدهند و من جمله ايران است كه حالا مدتى است در فكر اين است كه نجاتبدهد خودش را از دست اجانب ، از دست قواى شيطانى و در اين راه رنج ها برده است و چونمقصد بسيار بزرگ است ، مقصد نجات يك امت است ، مقصد آن است كه اين بيچاره ها كه زيربار ستم و ظلم اجانب با توسط حكومت هاى جائرانه ، با وساطت سلسله پهلوى جائر دررنج بودند و در عذاب بودند، مقصود اين است كه نجات اينهاحاصل بشود و مملكت از دست كفار نجات پيدا بكند، از دست اجانب نجات پيدا بكند و مملكتبشود از خود شما و ذخائر مملكت از خود شما.
ايجاد پايگاه تسليحاتى براى آمريكا در ازاى ذخائر ملت
اينكه مى بينيد هى فرياد مى زنند از اينكه بودجه كم است ، كسر آمد، نه اين است كهدرآمد ايران كم است ، درآمد ايران زياداست لكن دست هايى در كار است كه نمى گذارد تامينبشود، خورنده هايش زيادند. نفت الان يك بودجه بسيار زيادى است و يكى از خيانت هايىكه الان شاه بر ملت ما مى كند اين است كه اين ذخيره اى كه بايد براىسال هاى بسيار طولانى براى نسل هاى آتيه محفوظ بماند و زندگى بكنند با همينذخائر، اين آدم خواهد كه در ظرف 20 سال ، 30سال ، همه اش را به حلقوم آمريكا بكند و در ازايش ‍ هم چيزى دريافت براى منفعت ملتنكند. اينكه كسر مى آيد بودجه ، يكى اش
براى همين معناست كه اين بودجه خورده شود. شما ملاحظه مى كنيد كه 18 ميليارد دلارپول نفت را اسلحه خريدند 18 ميليارد دلار اينها اسلحه خريدند و باز هم خرند، اگرمهلتشان بدهند باز هم خواهند خريد، و اين اسلحه ها چى هستند؟خيال مى كنيد كه ما محتاج به 18 ميليارد اسلحه هستيم براى تنظيم امورمان ؟ خير مسالهاينها نيست ، چون رقيب آمريكا كه شوروى است توجه دارد بهمسائل ، اينها به عنوان اينكه ما پول نفت را داريمتحويل مى دهيم ، به اين عنوان همين اسلحه هايى كه هيچ به درد ايران نمى خورد مىآورند در ايران و پايگاه براى خود آمريكا درست مى كنند يعنى نفت ما را مى خورند و بهجاى آن براى خودشان پايگاه درست مى كنند، به اسم دادنپول نفت براى خودشان پايگاه درست مى كنند. اگرپول نفت را به ما ارز مى دادند و پولش را مى دادند، زيادتر بود از اداره دولت و ادارهملت . اين پول ها براى ملت ما كافى است منتها آنقدر خورده مى شود، آنقدرش كه آمريكا مىآورد و عوضش آهن به ما مى دهد، آهنى براى خودش ، نه براى ما، يك مقدارى هم كه دادهشود به حلقوم آقاى محمدرضا خان و عائله و آن كسانى كه به او مربوط هستند و آنهايىكه مى خواهند خدمت به او بكنند و مردم را مى كشند براى حفظ او، كه مى گويند 60 هزارنفر (اينطور نوشته بودند) 60 هزار نفر اينهائى اند كه مربوط به عائله سلطنتىهستند، مربوط به عائله سلطنتى يعنى آنهايى كه بايد از اين سفره بخورند، بخورند وكار نكنند، بخورند و بيعارى كنند. خورنده خيلى زياد است نه اينكه عائدات كم است .
شاه ، مجرى طرح آمريكايى اصلاحات ارضى
اين عائدات نفت كه بايد صرف خود مملكت بشود، صرف اين فقرايى كه در مملكت هستندبشود، اينها براى اصلا برق و اسفالت و اينها در خود تهران تمام نشده ، برق وآسفالت و آب كه يك چيزهاى اولى است حالا، باز خود تهران ندارد. خود تهران بعضىمحله هايش چيزى ندارد، آب ندارند، بايد بيايند سر اين شيرهايى كه هست . اين زاغه نشينهايى كه الان در تهران هستند يا چادرنشين هايى كه در تهران هستند و حدود بيست ، سىمحله هستند كه صورتشان را براى من داده بودند و الان پيش من نيست ، اينها زندگيشانعجيب است ، آنطورى كه نوشته بودند براى من ، اينها همان ها هستند كه آقا گفتند: (مادهقانها را از زير بار نمى دانم آزاد مى كنيم ، ارباب و رعيتى به هم خورد و ديگر دهقان شدندهمه و همه چه شدند). اين زاغه نشين هايى كه در اطراف تهران و در خود تهران و محلاتتهران الان ساكن هستند و يا آن كه حالش خيلى خوب است يك خانه گلى درست كرده استخودش با 10 نفر، 15، 5 نفر، 6 نفر عائله ، باقى ديگر با چوب و با نمى دانم از نىو با اينطور چيزهايى كه تا حالا براى ما تفصيلش را نوشته بودند، حدود 20، 30 تامحل را اسم برده بودند، فلان جا، فلان جا، فلان جا، اينها زاغه نشين هستند و يا چادرنشينهستند يا يك خانه هايى اينطورى درست كرده اند. نوشته بود كه در اين اينها در اينطورشرايط هستند كه بعضى شان منزل هايشان در يك گودالى واقع هست كه بايد تا لبخيابان كه خواهد بيايد، نمى دانم پنجاه تا، صدتا (خيلى زياد
نوشته بود من يادم نيست الان ) بايد پله طى بكنند تا بيايند به لب خيابان ، آنجا يكجايى كه شير آب است بيايند آب بردارند. اين زن بيچاره اى كه مى خواهد براى بچههايش آب ببرد بايد كوزه را بردارد از اين گودال در اين زمستان ، در اين برف ، در اينسرما از اين پله ها برود بالا برسد به خيابان به آن شير آب و يك كوزه آب را پر كندو ببرد براى بچه هايش . زندگى ، خيال نكنيد كه حالا زندگى ايرانى ها مرفه استآنطورى كه در بوق هايشان مى گويند، يك دسته خاصى هستند كه يا نور چشمى ها هستنديااشخاصى هستند كه وابسته اند، اينها هستند كه يك قدرى مرفه هستند، باقى مردماينطور نيست كه خود تهران اينطور است كه 20، 30 محله دارد اينطور اشخاص ضعفا، همينهايى كه در دهات مشغول زراعت بودند، زراعتشان را به اسم اصلاحات ارضى به همزدند، ديدند كه نمى توانند زندگى كنند آنجا، كوچ كردند بيچاره ها آمدند به اطرافتهران براى اينكه با كارى ، با نمى دانم كسبى ، يك كارى ، يك حمالى بكنند، يك چيزىپيدا كنند كه بچه هايشان نميرند، اصلاحات ارضى كه ايشان كردند اين بود يعنىآمريكايى كه مى خواست ، اين نقشه آمريكايى بود براى ملت هاى اين طرف كه يكى آن همايران بود، يك نقشه اى بود براى اينكه بازار درست كند براى آمريكا. آمريكا گندمشزياد بود، گاهى وقت ها آتش مى زدند، گاهى وقت ها به دريا مى ريختند، بهتر از اين چىبود كه زندگى ايرانى ها را به هم بزنند و زراعت ايران را به هم بزنند و كشاورزىبكلى از بين برود. حالا يك مملكتى كه يك استانش كافى بود براى تمامش و باقيش ‍بايست به فروش برود، يك آذربايجان اگر چنانچه سابقا بوده زراعت مى شد كافىبود براى همه ايران ، مابقيش بايد به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود،حالا اينطور كه ملاحظه مى كنيد همه چيزش وارد مى شود از خارج . دامداريش را به همزدند، كشاورزيش ‍ را به هم زدند، همه زندگى را به هم زدند. مراتع ما را، مراتعسرسبز خوب ما كه بعضى مراتعش را اشخاص كارشناس كه آمدند ديدند، گفتند بهترينمراتع براى دامدارى است ، در دنيا از اين مرتع بهتر نيست ، اين را به يك دسته اى دادندكه يكى اش ملكه انگلستان است از قرارى كه به من نوشته بودند و يك عده ديگرى از آنمفتخورها، به آنها داده اند، اجاره دادند به اصطلاح خودشان . دامدارى را از بين بردند،حالا ملت ايران با گوشت هاى عرض مى كنم كه يخ زده نجس دارند زندگى مى كنند كه ازبلاد ديگرى مى آورند برايشان ، يخ زده ، خراب ، فاسد و حرام ميت است در صورتى كهايران يك ناحيه اش وقتى كه دامدارى حسابى بود كافى بود براى همه ايران و مابقىاش بايد صادر بشود.
همكارى شاه با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين
حالا شما همه چيز را از خارج وارد مى كنيد، هر چه هست يا ازاسرائيل مى آيد (دشمن اسلام ) خدا مى داند كه اين مرد نسبت به اسلام چه خيانت ها كرده است، اسرائيل كه دشمن اسلام است ، با مسلمين الان در جنگ است ، اين از هماناول اين را شناختند، از اول ، از بيست و چند سال پيش از اين ، حدود سىسال ، بيست و پنج سال پيش از اين اسرائيل را كه در جنگ بود با مسلمين ، اينها بهرسميت شناختند و ابتدايش بروز ندادند و آخرش هم حالا كه مى بينيد كه الان يكى ازافرادى كه سينه مى زند براى محمدرضا خان ، براى بقايش ،اسرائيل است كه مى گويد نفت ما را از بين مى رود، براى اينكه نفت او را اينها دارند مىدهند، يعنى نفت بلاد مسلمين را مى دهند به دشمن مسلمين كه جنگ كند با مسلمين . يك همچوخائنى است اين مردك ، نفت ما را با تانكرهاى خودشان ، با وضع خودشان مى رسانند بهآنها، آنهايى كه با همين نفت جنگ مى كنند با مسلمين و غصب كردند زمين هاى مسلمين را عرضبكنم همه چيز مسلمين را از بين بردند، فلسطين را چه كردند، بيت المقدس را غصب كردند.اين يكى از خيانت هايى است كه اين مرد به اسلام و مسلمين كرده است كه در ايران هم همينطور اينطورى كه به من اطلاع داده اند، بهترين زمين ايران دست اسرائيلى هاست . بهترينزمين دست اين يهودى هاى اسرائيلى است كه آنها كار مى كنند لكن منافعشان را آنها دارندمى برند.
شاه ، كهنه نوكرى براى حفظ منافع اجانب
دهقان هاى ما بايد بيايند در تهران ، زندگيشان آنطور باشد كه گفته اند و انسان تانبيند، هر كه را نبيند، مطلب را نرود بررسى كند نمى فهمد چه خبر است اينها چه كردهاند. اين مال خود تهران كه پايتخت است ، از اينجا وقتى بيرون برويد و در شهرهاىديگر و در دهات ديگر برويد، آنجا چه خبر است خدا مى داند چه خبر است ، آب ندارند،بهدارى نيست ، در خود رزونامه ها نوشتند بيست تا ده هست كه يك بهدارى در آن نيست ، يكطبيب ندارد، آب ندارند. در روزنامه اطلاعات يك كيهان يك وقت ديدم در چندسال پيش از اين كه اينها از بى آبى اينقدر بى آب هستند كه صبح وقتى اين بچه ازخواب بيدار مى شود تراخم دارد، چشمش بسته است و چشمش را كه به هم بسته است مىخواهند چشمش را باز كنند، مادرش را با بول آن را، اين چيزش مى كند تا چشمش باز بشود.يك همچو زندگى ملت ما در دست اين آدم دارد. پول ها رامى برند و در خارج براى خودشانويلا درست مى كنند و اين كلمه را مكرر گفتم ولى باز هم عرض مى كنم كه (نوشته بودبه من ، حالا در يك مجله اى بوده است كه يادم نيست اينها نوشته بود كه من خواندم اين رايا در يك چيزى بود كه براى من خواندند آن را) يك ويلايى براى خواهر اين شاه ، يككدام ازاين خواهرانش يك ويلايى خريده اند (به چه قيمت ، آن را من يادم نيست اما نوشتهبود) كه 6 ميليون دلار يعنى 35 ميليون تومان خرج ، 6 ميليون دلار خرج گلكارى آنجاشده است ، يك همچو ويلايى از پول كى ؟ ما كه رضاخان را مى شناختيم وقتى كه آمداينجا يك آدم لختى بود، يك سرهنگى بود كه آمد اينجا. يك نفر از آقايان كه نوارهايش رابراى من فرستاده بود و من گوش كردم كه چه كردند در اين اسفالت كه قرارداد كردند،نوشته بود كه هر مترى نميدانم چقدر، چند صد دلار خرجش كردند يعنى خوردند و درستنكردند. ما الان هيچ نداريم ، ما لختيم ، بيچاره اگر اين هم برود تا مدت هاى زياد بايدزحمت بكشند كه اين خرابى هايى كه اين كرده جبران بكنند، اگر بتوانند. (اگر ايشانبرود زمين و زمان به هم مى خورد! زمين و آسمان به هم مى خورد! اگر ايشان برود ثباتناحيه به هم مى خورد!) كدام ثبات ناحيه به هم مى خورد؟ بله اگر ايشان بروند ژاندارمنيستند براى خليج و اينها، چون با پول ملت ما براى حفظ منافع آمريكا لشكر مىفرستد حفظ
كنند آن خليج و امثال ذالك را. اگر ايشان برود مملكت ما درست مى شود، اداره مى شود،صحيح اداره مى شود، هر كس بيايد صحيح تر از آن اداره مى كند. اگر ايشان برود خلاءمى شود؟! چه خلايى مى شود؟ خوب يك دزدى برود، يك نفرآدم صحيح تر بيايد سرجايش ، اين خلاءاست ؟! يك آدم صحيح تر مى آيد جايش ، ما نداريم آدم صحيح ؟! ايراناصلا ديگر ندارد كسى را كه جاى آقاى محمدرضا خان را بگيرد؟! ايشان چه مى كند كهديگران نمى كنند؟ ايشان دزدى مى كند، ديگرى نمى كند. خلاء چيست ؟ اينها همه تبليغاتىاست كه اينها مى كنند. با هر زبانى كه بتوانند تبليغ مى كنند كه اين را نگهش دارند ونگه داشتنش براى اين است كه يك دسته داخلى مى خواهند ازقبل او بخورند، يك دسته بيشترش هم خارجى ها خواهند به توسط او منافع مملكت ما راببرند و غارت كنند. ما را بهتر از او كسى نيست كه غارت كند زيرا اين نوكرى است كه ازهمه نوكرها بهتر است ، اگر يك نوكر بهتر پيدا كنند فورا اين را كنارش مى زنند لكنبهتر از اين كسى نيست ، نوكرى كرده و كهنه نوكر است اين .
تكليف ما، تبليغ و روشنگرى بر عليه دستگاه هاى تبليغاتى اجانب
البته كار بزرگ است ، مشكل است لكن اهميتش زياد است يعنى يك ملتى با يك قدرت هايىمى خواهد مقابله كند كار بزرگ است ، مشكل هم است لكن براى اين است كه اسير است دردست ديگران ، مى خواهد كه اين اسارت ، قيد اسارت را بشكند. كار مهم است ، وقتى مهماست ولو طولانى باشد، ولو مشكل باشد بايد درست بشود. تو باران شما هستيد، خوببا شديد، ديگر بالاخره بايد يك كار بشود. شما اگر يك تظاهرى هم ميكنيد، يكروشنگرى مى كنيد، خداوند توفيق تان بدهد، حالا باران هم مى خوريد، خوب بالاخرهبراى خداست ، براى نجات ملت ايران است و همه تان مكلفيد مكلفيم به اينكه اينتبليغاتى كه در خارج شده و دارد مى شود و بعضى از اين روزنامه هاى خارجى از آنهاارتزاق مى كنند و بر ضد ملت ايران و بر وفق آقاى محمدرضا خان چيز مى نويسند،روشنگرى كنيد شماها در مقابل آنها، شما هم روشنگرى كنيد، شما هم به هر كسى رسيديدبگوئيد مسائل را كه ايران وضعش ‍ اينطورى است ، صداى ايران نه از باب اينكه خيلىآزادى دارند بلند است صدايشان بلند است كه ما آزادى مى خواهيم ، از باب اينكه آزادىندارند. كى آزادى دارد؟ مطبوعات ما الان تعطيل است چندين وقت است كهتعطيل است ، چرا تعطيل است ؟ براى اينكه سانسور است ، آنها مى گويند سانسور نبايدباشد. هر جا را مى روى الان تعطيل است ، هر جا را مى روى اعتصاب است براى اينكه مردممى بينند كه دارد از بين مى رود يك مملكتى در دست اينها. ادارات مطلعند كه چه مى گذردمنتها بيچاره ها نمى توانستند صحبت كنند، حالا، حالا اعتصاب كنند. هر جا بروى اعتصاباست ، مريضخانه اعتصاب است ، طبيب اعتصاب است ، در دادگسترى نمى دانموكيل اعتصاب مى كند، قاضى اعتصاب مى كند، هر جا بروى اعتصاب است ، برق اعتصاباست ، همه چيز اعتصاب است ، چرا؟ خيلى در رفاه هستند كه اعتصاب كنند؟! خيلى كارشانخوب است و آزاد هستند؟! آزادى زياد به ايشان دادند بهقول كارتر كه اينها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند؟! يا نه مى بينند كه
اعتصاب بكنند يك مدتى ، يك مدتى فلج كنند اين كارها را بهتر از اين است كه اعتصابنكنند و هميشه گرفتار باشند. بايد اعتصاب بكنند تا اينكه رفع بشود اين گرفتارىها. ما مكلف هستيم مثل همه يعنى بايد همه ما دنبال مطلب باشيم و اگر بتوانيم با روزنامهنگارها مصاحبه كنيم ، مسائل ايران را بگوئيم ، نتوانيم مصاحبه كنيم ، رفقا داريم درآمريكا، در اينجا، در انگلستان ، در هر جا رفقا داريم ، آشنايان داريم ، در بين آشنايانبه ايشان بگوئيم ، چند نفر ايستاده اند توى مدرسه دارند با هم صحبت مى كنند، شما همبگوييد آقا مساله ايران اين است درد ايرانى هائى كه الان قيام كرده اند اين است ، خيانتهايى كه اين مردمك كرده است به مردم ، اين است ، نه آن روزنامه ها يا مجلاتى كه درخارج بعضى وقت ها منتشر مى شود و بر ضد ايران صحبت مى كند، اينمسائل نيست مسائل نيست ، مسائل اين است كه اين دارد همه حيثيت ايران را به باد داده است .
استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى ، خواسته همه ملت
- ايران آزادى - همه مردم دارند داد مى كنند ما آزادى مى خواهيم ، مااستقلال مى خواهيم ، ما حكومت عدل مى خواهيم حكومت اسلامى مى خواهيم . حكومت اسلامى حكومتعدل است ، ديگر اين دزدى ها تويش نيست ، اگر يك حكومتعادل صحيح پيدا بشود، همه چيز ما اداره مى شود. ان شاءالله خداوند همه تان را توفيقبدهد، موفق باشيد، سلامت باشيد. من باز تكرار مى كنم از اينكه آقايان مى آيند اينجا ازراه هاى دور و ما جايى كه آنها را پذيرايى كنيم نداريم معذرت مى خواهم . خدا همه تان راحفظ كند، موفق باشيد انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 8/9/57
مصاحبه روزنامه نگاران نروژى و فاينشنال تايم لندن و الراءى تونسى باامامخمينى
سؤ ال : برنامه هاى آينده حضرت آيت الله براى ايران چيست ؟
جواب : ما انشاءالله وقتى كه شاه رفت يك حكومت اسلامى در ايران ايجاد مى نمائيم وشكل رژيم را كه جمهورى اسلامى است به آراء عمومى مى گذاريم و تمام نواقصى كه تاكنون شاه پيش آورده است ، حتى الامكان ترميم مى كنيم .
سؤ ال : در صورت سقوط شاه آيا حضرت آيت الله به ايران باز مى گرديد و دولتجديدى را تشكيل خواهيد داد يا نه ؟ بعضى ها معتقد هستند در ايران كهقبل از سقوط شاه به ايران باز مى گرديد، نظر حضرت آيت الله چيست ؟
جواب : من هر وقت كه صلاح بدانم به ايران برمى گردم ، چهقبل از سقوط شاه باشد و چه بعد از سقوط او.
سؤ ال : آيا دولت جديد مورد نظر شما صد در صد اسلامى است ؟ به اين معنى كه حكومتآينده ، محلى براى يهوديان ، مسيحيان و ساير اقليت هاى مذهبى خواهد بود يا نه ؟
جواب : البته كه در حكومت اسلامى ، محلى براى اقليت هاى مذهبى وجود دارد و آنها الان هموكيل دارند و در مجلس واردند، ما در حكومت اسلامى هم براى آنها اين حق را قائليم .
سؤ ال : روابط دولت آينده با غرب چگونه خواهد بود؟ آيا تمام خارجى هائى كه درايران هستند بايد ايران را ترك كنند؟
جواب : ما با ملت هاى غرب نه تنها هيچ نظر سوئى نداريم ، بلكه با آنان صميمى همهستيم و آن دولت هائى كه با ملت ايران بدرفتارى كرده اند، ما با آنها نظر خوبىنداريم و در هر صورت با
غربى ها ما رفتارمان عادلانه است و هيچ وقت با هيچ كس رفتار ظالمانه نخواهيم داشت .
سؤ ال : نظر حضرت آيت الله درباره روسيه شوروى و كمونيست ها چيست ؟
جواب : روسيه هم يكى از دولى است كه به ما تندى كرده است و ما از او ناراضى هستيم .شرائط اجتماعى ايران به صورتى است كه كمونيسم هيچ راهى در آن ندارد.
سؤ ال : آيا شما خواستار تاسيس و تشكيل يك فدراسيونى از دولت هاى اسلامى در منطقههستيد؟
جواب : در صورتى كه مقتضى بشود امكان دارد.
سؤ ال : آيا حضرت آيت الله با معمر قذافى در ليبى روابطى داريد؟
جواب : خير، لكن راجع به يك قضيه اى من به ايشان پيغام دادم و ايشان هم جواب دادند.
سؤ ال : اگر چنانچه رژيم فعلى كنونى كنار برود و حكومت اسلامى برقرار شود، ايناصلاحات ارضى اى را كه شاه انجام داده كنار خواهد رفت و شما اين زمين ها را از دهقان هاگرفته به مالكين برخواهيد گرداند؟
جواب : خير، زمين ها به مالكين برنمى گردد. مالكين ماليات اسلامى را درطول تاريخ نداده اند و تمام املاك آنها به دولت برمى گردد.
سؤ ال : برنامه شما، نظر و رهنمودتان براى طرفدارانتان در ماه محرم چيست ؟
جواب : من در مورد محرم به دوستانم دستور داده ام و به آنان گفته ام كه مجالس را هر چهبيشتر بايد برپا نمايند و مراسم اين ماه را بدون اجازه از دولت انجام دهند و اگر دولتجلوگيرى كرد در خيابان ها و كوچه ها و خارج تكايامسائل روز را بگويند و نهضت را ادامه دهند.
سؤ ال : ما مى بينيم كه يك اتحاد كاملى بين مخالفين شاه اعم از سياسى و دينى ،داخل ايران به وجود آمده و آن اينكه همه مى گويند كه شاه بايد برود، تنها چيزى كهبراى ما مبهم است اينكه شما چه نظام و مجتمعى را جايگزين شاه خواهيد كرد كه بتواندمورد موافقت همه قرار گيرد؟
جواب : ما قصد داريم حكومت اسلامى به معناى حقيقى خودش جايگزين رژيم سلطنتى بشود.ما نظام جمهورى را به آراء عمومى گذاريم و ايران چون همه شان مسلمان هستند راى بدينقضيه خواهند داد و بعد از راى آنها حكومت جمهورى اسلامىتشكيل خواهد شد.
سؤ ال : ملت تونس و مسلمانانى كه در تونس هستند گرايشى به حركت هاى دينى درايران دارند، گرچه عده اى مى خواهند به اين حركت برچسب واپسگرائى بزنند. آيامطلبى براى ملت تونس داريد؟
جواب : من براى تمام ملل جهان و خصوصا مسلمين جهان اين پيام را دارم كه ملت ايران براىاحقاق حقوق از دست رفته اش قيام كرده است و سلاطيندرطول تاريخ مانع و غاصب حقوق آنان بوده اند، لهذا از تمام مردم جهان و مسلمانان شريفتقاضا دارم كه به نهضت اصيل اسلامى و مردم ايران كمك كنند. انسانيت مردم جهان اقتضادارد كه صداى ملت مظلوم ما را به جهان برسانند، علاوه بر اين كه تكليف اسلامىمسلمانان است كه اگر كسى مظلوم واقع شد بايد به آنان كمك كرد.
تاريخ : 5/9/57
بيانات امام خمينى در مورد نتايج سلطه دست هاى جنايتكار بر ذخائر ملت
مقدرات مملكت ما همه به دست ديگران (اجانب ) است
بسم الله الرحمن الرحيم
عذر مى خواهم كه منزل ما كوچك است و شما بحمدالله جمعيت زياد هستيد و ما نمى توانيم كهاز شما پذيرايى كنيم . من از خداى تعالى توفيق شما راخواهم و اميدوارم كه شما جوان هايك روزى به ايران برگرديد پيروز و سلامت كه ذخائر شما از خود شما باشد و حكومتبه دست خود ما باشد. ما اميدواريم اين سلسه به زودى منقطع بشود و دست جنايتكار اجانباز ذخائر ما قطع بشود و شما آقايان با سلامت و سعادت مقدرات مملكت خودتان را خودتاندست بگيريد. الان چنانچه ملاحظه مى كنيد مقدرات مملكت ما همه به دست ديگران است .ديگران با دست هاى جنايتكار خودشان اين سلسله را آوردند و با دست هاى جنايتكارخودشان بر ما مسلط كردند و اين سلسله در تمامطول تاريخ ، از پنجاه و چند سال پيش از اين تا حالا بر ما ظلم كرده اند، بر ملت ما خيانتكرده اند، ذخائر ما را به ديگران دادند، مملكت ما را پايگاه ظلم قرار دادند، پايگاه ازبراى آمريكا قرار دادند. من از خداى تبارك و تعالى خواهم كه شما را حفظ كند، موفقباشيد و اهالى مملكت ايران را موفق و پيروز كند. انشاءالله خداوند به همه شما سعادت وسلامت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 5/9/57
بيانات امام خمينى در مورد پوچى ادعاى بر هم خوردن ثبات منطقه در صورتنبودنشاه
خطر تجزيه ايران و كمونيسم داخلى ، از تشبثات شاه براى دوام سلطنت
بسم الله الرحمن الرحيم
از جمله تشبثاتى كه كردند براى حفظ شاه ، اين است كه ايران هم مرز با شوروى است ،چند صد كيلومتر هم مرزى دارند و شاه است كه ايران را حفظ كرده از تجاوز شوروى ، اگرچنانچه شاه برود، به واسطه اين هم مرزى كه هست ايران در دامن شوروى مى افتد و دركلمات خود ايشان هم مكرر هست كه (اگر چنانچه من نباشم ايران مى شود ايرانستان ) و مابايد حساب كنيم ببينيم كه آيا صحيح است اين مطلب كه الان شاه ، مملكت ايران را از شرشوروى نگه داشته و اگر ايشان بروند مملكت ايران به دامن شوروى مى افتد، يا صحيحنيست اين ؟ يك صحبت اين است كه ، يك فرض اين است كه اگر شاه برود شوروى مستقيماحمله مى كند به بلاد و ايران را مى گيرد يالااقل آذربايجان را مى گيرد. يك فرض اين است (كه ما اين فرض را بايد حساب كنيم )يك فرض ديگر اين است كه اگر چنانچه شاه برود، به واسطه تحريكاتى كه مى كندشوروى ، كمونيسم داخلى آنجا را به دامن شوروى مى اندازد. اين هم بايد ما حسابش رابكنيم ببينيم صحيح است يا نه .
قدرت شاه اتكال به ملت ندارد
اما فرض اول كه شوروى حالا كه حمله نكرده به ايران ، قدرت شاه جلوگيرى كرده ، اينشاه اتكال به ملت دارد؟ يا نه بى اتكال به ملت همچو قدرتى دارد؟ اگر ادعا بكند كهمن اتكال به ملت دارم و اين ملت است كه مى تواند، قدرت اين را دارد كه نگذارد كسىتعدى بكند، خوب اين را بايد مطالعه كرد دراحوال ايران و بالفعل كه ببينيم كه ايران يكسره پشتيبان اعليحضرت است ؟ اين پايهاى ، الان پايگاهى دارد درايران ؟ يا اين هم به همانشكل پدر درآمده است ؟ كه خوب ، اين را من يادم است ، شماها شايد هيچ كدام يادتان نباشدكه وقتى كه جنگ عمومى شروع شد و متفقين ايران را خواستند قبضه كنند براى اينكه پلىباشد - براى - بين آنها و جاهاى ديگرى كه دعوا داشتند، سه تا لشكر از سه جنبهبه ايران حمله كردند، مال انگلستان بود و مال آمريكا بود ومال شوروى و آن حرف هائى كه رضاشاه مى گفتمثل همين حرف هائى است كه اين مى زند كه (قدرت ما ديگر به آنجا رسيده كه كسى نمىتواند تعدى كند، به آنجا رسيده است و كذا) يكدفعه معلوم شد كه يك ادعايى بوده استكه تويش
خالى بوده است ، فقط اين يك حرفى بوده . آنوقت مى گفتند كه اعلاميه اى كه دوم نداشتاعلاميه لشكر ايران بود كه اعلاميه اول را كه اعلاميه جنگشان بود، دومى نداشتند كهظاهرا سه ساعت طول كشيد، وقتى كه رضاشاه به سردارهايش گفته بود كه آخر چراسه ساعت ، گفته بودند سه ساعت هم زيادى بود براى اينكه ما هيچى نداشتيم ، آنها همهچيز، راه مى آمدند، سه ساعت راه مى آمدند و الا چيزى در كار نبود. حالا ايشان همچو قدرتىدارد كه ملت را استثناء كنيم و - خود قدرت ايشان را - كه قدرت ايشان جلوگيرى كردهاست از اين ابرقدرت كه شوروى باشد؟ يا يكمسائل ديگرى در كار هست ؟ قدرت ايشان همين است . وقتى هم كه يك قدرتىاتكال به ملت نداشته باشد نظير همان رضاشاه مى شود كه اين سه تا مملكت ، اين سهتا لشكر ريختند به ايران و ايران را گرفتند و همه چيز ايران در معرض خطر بود،خطرى بود از همه چيز ايران ، در عين حال يك مطلب وجدانى براى ماها بود و مشهود بودكه مردم شادى كردند كه اينها آمدند شر رضاخان را كندند براى اينكه آنها كه آمدندرضاخان را فرستادند رفت . يك همچو وضعى پيش ‍ آورده بود كه در عينحال كه اجنبى ، دشمن ، سه تا دشمن بزرگ همه چيز ايران را در معرض خطر داشت معذالكاز آمدن اين دشمن ها مردم شادى كردند و به هم عرض كنم شايد مبارك باد مى گفتند كهخوب شد آمدند كه اين مرديكه رفت ، شرش را كند و رفت . اينطور با مردمعمل كرده بود كه از دشمن ، سه تا دشمنى كه به حسب ديانت با اينها مخالف بود و همهچيزشان مخالف بود، اينها آمدن آنها را براى رفتن او ترجيح مى دادند آنها بيايند و اوبرود. الان هم وضع اين آقا اينطور است كه همچو در نظر مردم اين مبغوض است كه اگرخداى نخواسته يك قدرتى بيايد و اين برود، آن را مردم ترجيح مى دهند براى اينكه آنهاباز ممكن است يك حسابى داشته باشند. لهذا آنها كه آمدند بى حساب نبود كه به مردمتعدى بكنند، البته بود يك تعدياتى اما نه آنطور تعدى كه رضاخان كرد، شوروى همنكرد، انگلستان هم نكرد، آمريكا هم نكرد، دشمنان ما نكردند آنطور با ايران ، آنطور كهاين سختگيرى كرد و مردم را آزار داد، آنها همچو كارى نكردند، اينها آمدند البته قبضهكردند، بسيار بد بود، بسيار زشت بود لكن معذالك اينطور بود. الان هم وضع ايشاناينطور شده كه بودن ايشان در ايران به طورى در نظر مردم يك امر ناگوارى است كهاگر چنانچه يك قدرتى بيايد و اين برود معلوم نيست كه همان شادى ها را نكنند، همانطوركه آنوقت بود حالا هم شادى نكنند. حالا در هر صورت الان قدرت ايشان كهاتكال به ملت هم ندارد و ملت همه اصلا با او موافق نيست .
هراس دو ابرقدرت از يكديگر مانع تعدى آنان به ايران است ، نه قدرت پوسيده شاه
باز ما فرض مى كنيم كه ارتش تمامش هم با اين موافق است وحال اينكه فرض است ، الان ارتش تو خالى شده ، الان پوسيده تويش و با ايشان موافقخيلى نيستند، خوب يك دسته اى كه خورد و بردشان زياد بوده و هست ، آنها هستند و اماهمچو نيست كه همه موافق باشند، حالا ما فرض مى كنيم كه تمام ارتش هم با ايشان موافقباشند لكن در قبال يك قدرتى مثل قدرت شوروى اينطور نيست كه
اينها بتوانند يك كارى بكنند. پس مساله اين نيست كه الان قدرت اعليحضرت مانع شدهاست از اينكه شوروى حمله كند به ايران ، خير مقابلش قدرت هاى ديگر است ، جهاتديگرى است كه نمى شود، نه آن يكى مى تواند تعدى كند، نه آن يكى مى تواند تعدىكند. همچو كه آمريكا مى خواهد يك كلمه بگويد، از شوروى اعلام مى شود اين مخالف بامصالح ماست ، ما آرام نمى نشينيم ، اگر اين هم بخواهد چيز بكند آن يكى مى گويد كهمخالف مصالح ماست . اين بين اين دو تا قدرت بزرگ اينجا حفظ شده است ، نه اينكهايشان حفظ كردند. پس بنابراين قدرت منهاى ملت ، يك قدرت پوسيده اى است كه ايشاندارند و اين همچو قدرتى را ندارد و اگر چنانچه ايشان بروند، ما فرض كنيم كه ايشانبروند و ديگر جهات ديگرى نباشد كه آمريكا درمقابل شوروى ، انگلستان در مقابل شوروى كه اگر اين بخواهد تعدى كند اينها نمىگذارند، اگر اينها بخواهند تعدى كنند آنها نمى گذارند، اين هم نباشد در كار، بخواهدشوروى حمله كند به ايران ، ملت ايران كه الان با هم هستند، با اين ملت نمى تواند حملهكند، ما فرض مى كنيم خير، ارتشش را زد و وارد كرد، زندگى نمى تواند بكند ارتشش ،يعنى هر ده كوره اى كه برود پدرشان را در مى آورند، چنانچه ديديم بيرونش كردند ازآذربايجان . آذربايجانى ها بودند كه بيرون كردند، شوروى را در جنگ عمومى كه بناگذاشتند بماند اينجا، بعد كه آذربايجانى ها بيرون كردند آقا راه افتادند به رجزخوانى كه اين من بودم كه آذربايجان را نجات دادم . اين را همه مردم مى دانند كه ايشاننبودند كه آذربايجان را نجات دادند، آن كسى كه نجات داد آذربايجان را، ملت آذربايجانبود كه نجات داد. حالا هم اگر بنا باشد شوروى حمله بكند و ايشان نباشد، ملت است ،اگر ايشان باشد ملت نيست براى اينكه ملت پشتيبان ، او نيست و اگر شوورى بخواهدحمله بكند شايد يك تاييدى هم از آنها بكنند، اين اشخاصى كه رنج ديدند از اين خانواده، يك تاييدى هم شايد بكنند چنانچه آنوقت خيلى همخوشحال بودند و اگر ايشان نباشد بهتر ايران حفظ مى شود از شوروى وحال آنكه اصل مطلب اينطور است كه قضيه اينكه شوروى تعدى نمى كند به ايران وآمريكا تعدى نمى كند و انگلستان تعدى نمى كند اين است كه خود اينها قدرت هايى درمقابل هم هستند و اگر اينها بخواهند هر كدامشان چى بشوند، يك جنگ عمومى پيدا مى شود واينها الان مى دانند كه جنگ عمومى مطابق است با قطعنسل بشر. اينطور نيست كه جنگ عمومى بكند و آن يكى غلبه كند بر او، او را از بين ببردو خودش زندگى كند، براى اينكه قضيه جنگ هاى ذره اى است ، اتمى است و تمام بشر ازبين مى رود و هيچ عقلى اقتضاى اين را هم نمى كند كه يك جنگ عمومى را. اين جنگ عمومى غيرآن جنگ عمومى اول و دوم بوده . جنگ عمومى اول و دوم جنگ عمومى بود كه اين ابزارى را كهالان پيدا شده ، نبود اين ابزار. جنگ اول كه خيلى كم بود، جنگ دوم هم بود اما اينطور نبود.الان وضع جورى شده است كه اگر يك جنگ عمومى بخواهد در دنيا پيدا بشود، عقلاى دنيامى دانند، همين ابرقدرت ها مى دانند كه اين جنگمثل آن جنگ ها نيست . اين جنگ ، بشر را به نابودى كشيدن است يعنى هم شوروى نابودخواهد شد، هم آمريكا نابود خواهد شد هم ساير ممالك نابود خواهد شد. يك همچو جنگعمومى نخواهد پيدا شد، اگر هم پيدا شد ما هممثل همه مردم ، ما عاقبتمان به خير است آنها
عاقبتشان نمى دانند چى است .
ادعاى باطل شاه مبنى برقدرتمندى او در جلوگيرى از تعدى ابرقدرت ها
در هر صورت اين حرف ، اين منطق ، يك منطق فاسدى است كه اگر اعليحضرت نباشندآمريكا از آن طرف شروع مى كند به تعدى كردن و انگلستان از آن طرف آمريكا از آنطرف ، و اين قدرت است كه در مقابل همه قدرت هاى عالم ، ادعا اين است كه قدرت ايشان درمقابل اين سه تا ابرقدرت كه انگلستان و آمريكا و شوروى باشد ايستاده است ، نه فقطدر مقابل شوروى ، در مقابل اين سه قوه ايستاده است و الان كارتر وقتى فكر مى كند كهيك همچو قدرتى در ايران هست به خودش مى لرزد يا فرض كنيم در كرملين اگر يكهمچو صحبت بشود مردم به خودشان مى لرزند يا در انگلستان . ايشان اينطور ادعا را داردكه من هستم كه تجزيه نشده است ايران ، اگر من نباشم ايران تجزيه خواهد شد. اينحرفى است كه مى زند.از بچگيش تاحالا عادت كرده است از اين حرف ها بزند و حالا هم ازاين حرف ها مى زند.
ادعاى باطل شاه مبنى بر حفظ ثبات كشور و ممانعت از فعاليت كمونيست هاى داخلى
خوب حالا فرض دوم را پيش مى آوريم كه رفت ، ادعا اين است كه اگر ايشان نباشد اينهاحمله مى كنند لكن حالا كه ايشان هست يك ثباتى هست و اين داخلى ها، كمونيست هاى داخلىنمى توانند كه الان كارى انجام بدهند لكن ايشان به مجردى كه رفت اينها شروع مىكنند به چيز كردن و شلوغ كردن و آذربايجان را مى دهند به شوروى يا ايران را مى دهندبه شوروى و اين حرف ها را مى زنند يا خير نمى دهند به شوروى لكن ايران مى شودكمونيست . اين هم همچو ادعايى دارد. گاهى آنطور مى گويند، گاهى اينطور مى گويندكه خير ايران مى شود كمونيست . اين را وقتى حسابش را بكنيم يك حرف نامربوطى استبراى اينكه الان اين كمونيست هايى كه در ايران هستند از قدرت ايشان مى ترسند كهاگر قدرت ايشان نباشد ديگر مردم ديگر را هيچ حساب نمى كنند؟! سى و چند ميليونجمعيت ايرانى يك عده كمى شان كمونيست هستند آن هم نه آن كمونيستى كه بخواهند شوروىرا بياورند در ايران ، كمونيست اند، اينهم من خيلى باورم نيست كه كمونيستاصيل باشند به اصطلاح خودشان ، اينها هم بسيارشان ، سرانشان حالا شايد جوانهايشان اينطور نباشند اما آن سرانشان آنهائى هستند كه از دربار سر در آوردند و در آنجاكارهايى انجام مى دهند و الان بعضى شان نوكر دربار هستند، اينها از آنجا سر در مىآورند، اينها به اصطلاح من كمونيست آمريكايى هستند نه كمونيست واقعى .
حالا ما فرض مى كنيم كه يك عده اى هم كمونيست باشند، خوب ما در اين چيز ايران ديديماين را، همين الان ، همين الان كه ايران اين انقلابات است ما مى بينيم كه شعار چه است . درايران شعار كمونيستى است يا شعار اسلامى ؟ همه هم مى دانند اين معنا را كه اگر يكشعار كوچكى هم يك جائى داده بشود و ما فرض هم بكنيم كه از كمونيست ها هست يك قطرهاى است در مقابل يك دريا.همه
اقشار ايران ، سرتاسر اقشار ايران تمامش فرياد حكومت اسلامى دارند مى زنند، يك عدهمختصرى هم هستند فرض كنيم كه به قول اينها، كه اينها شعار كمونيستى مى دهند. اينعده مختصر در مقابل اين سيل و اين دريايى كه الان راه افتاده و همه دارند ادعا مى كنند كه ماحكومت اسلامى مى خواهيم ، اينها منحلند. اينها يك حرف نامربوطى است كه ايشانخيال مى كند، خيال نمى كند ايشان مى خواهند اغوا كنند والا خودش هم مى داند اينمسائل نيست ، نمى تواند اغوا كنند اين را، خوب تجزيه چيست ؟ كمونيست شدن چيست ؟ يك جامى گويد تجزيه مى شود يعنى يك طرف ايران را شوروى اخذ مى كند، يك طرف ايرانرا انگلستان مى گيرد يك طرف ايران را مثلا آمريكا مى گيرد. يك وقت هم مى گويد ايرانكمونيستى مى شود، يعنى همان تيكه اش مى شود؟ ديگر باقى جاهايش نمى شود؟كمونيست ها فقط آذربايجان را مى گيرند يا خير، شوروى مى آيد آذربايجان را مىگيرد؟ اين حرف ها يك حرف هايى است كه اينها مى زنند و مى گويند كه اگر شاه نباشدكذا و همه اش براى حفظ اين است . آمريكا هم همين حرف ها را اگر بزند براى حفظ اين است، شوروى هم پشتيبانى از اين مى كند و از اين حرف ها ممكن است القاء بكند كه ايشان رانگه دارد، انگلستان هم ممكن است همين حرف ها را بزند براى نگه داشتن ايشان ، البته همهاينها موافقند با اينكه ايشان باشد براى اينكه بهتر از ايشان براى اينكه منافعشان راتامين كند ندارند الان . اگر يك نوكر بهتر پيدا مى شد خيلى پشتيبانى نمى كردند لكنحالا اين يك كهنه كارى است كه بلد است راه ها را، فهميده چه جورى كار بكند ولو الان ازكار افتاده است و اينها ميل دارند كه اين باشد بلكه منافع اينها باز يك مدتى ادامه پيداكند.
وظيفه ايرانيان مقيم خارج ، تبليغ و انعكاس خواسته ملت در رسانه هاى گروهى
و ملت ايران الان در مقابل همه اينها ايستاده است و مى گويد كه نه ، ما منافعمان براىخودمان مى خواهيم باشد و ما مى خواهيم آزاد باشيم ، خواهيممستقل باشيم ، ما يك حكومت عدل اسلامى مى خواهيم نه يك حكومت جائرى كه همه چيزما را بهباد بدهد، ما يك حكومت امينى مى خواهيم كه امين باشد براى مردم و ما داريم در ايران ، درخارج ايران مردم امينى كه مى توانند جانشين بشوند از براى اين آدم و اين دستگاه .

next page

fehrest page

back page