نامه را در كفش گذاشت نقل شده است : سيد فقيرى نزد ((مقدس )) اردبيلى رفت و گفت : سفارش مرا به شاهطهماسب بكن و مشكل مرا به او برسان . ((مقدس )) اردبيلى نامه اى به شاه نوشت وسفارش سيد را به او كرد. در اول نامه نوشته بود. اى برادر!مشكل اين سيد را حل كن و نامه را به دست سيد داد كه خود او به شاه رساند. يكى ديگر از چيزهايى كه باعث مى شود عذاب قبر از انسان برداشته شود اولاد صالحاست كه بعد از مرگ پدر و مادر براى آن ها طلب مغفرت كند و از خداوندمتعال بخواهد گناهان آن ها را عفو نمايد و بااعمال صالحى كه انجام مى دهد سهمى براى والدين قرار مى دهد. مانند داستان فوق قضيه اى در زمان حضرترسول صلى الله عليه و آله و سلم واقع شده است . روزى آن حضرت در قبرستان بقيعبا اصحاب خود رد حركت بودند تا به قبرى نزديك شدند. به اصحاب فرمود: سرعتكنيد و هر چه زودتر از اين قبر عبور نماييد، همه با عجله و سرعت گذشتند. وقت مراجعتباز به همان قبر رسيدند و مى خواستند كه با سرعت رد شوند. حضرت فرمود: لازم نيست، عجله نكنيد. از جمله پاداش هايى كه خداوند به زائرين قبر امام حسين عليه السلام مى دهد آن است كهاز عذاب و فشارهاى قبر، آنها را نجات مى دهد. از جمله چيزهاى ديگرى كه انسان را از عذاب قبر و ناراحتى آن نجات مى دهد و از همهاعمال كارسازتر است ، محبت داشتن به اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بر من زياد صلوات بفرستيد،زيرا صلوات فرستادن بر من سبب نور در قبر و صراط و نور در بهشت مىشود.(235) افرادى بودند كه به واسطه صلوات فرستادن از عذاب و فشار قبرنجات پيدا كردند. در اين رابطه به دو داستان توجه فرماييد. 1- نقل شده از: زنى دختر خود را بعد مرگ در خواب ديد كه به عذاب شديد گرفتار است. وقتى بيدار شد شروع به گريه كرد و از خدا مى خواست كه عذاب را از او بر طرفگرداند. بعد از يك شبانه روز بار ديگر او را به خواب ديد كهخوشحال و مسرور است و در باغ هاى بهشت به سر مى برد. 2- گويند: شخصى در طواف خانه خدا غير از ((صلوات )) ذكر ديگرى نمى گفت (درحالى كه در هر دور از طواف ذكرى مخصوص دارد). به او گفتند: چرا ذكرى كه وارد شدهنمى گويى ؟ در جواب گفت : با خدا عهد كردم به غير از ((صلوات )) ذكر ديگرىنگويم ؛ زيرا وقتى پدرم از دنيا رفت بعد از مرگش ديدم روى او مانند صورت الاغ شدهاست . از ديدن اين قضيه ناراحت شدم . در حديث آمده است : دفن كردن ميت در نجف اشرف و همسايگى امير المؤ منين عليه السلامعذاب قبر و سئوال نكير و منكر را از او بر مى دارد. يكى ديگر از چيزهايى كه عذاب قبر را بر طرف مى كند، توبه كردن از گناهان است .سابقا بيان شد: فشار و عذاب قبر تابع گناه است . اگر گناه زياد باشد عذاب قبر همزياد است و اگر گناه كم باشد عذاب هم كم است و اگر اصلا گناه نباشد عذاب قبر هموجود ندارد. بعضى از اعمال هستند اگر انسان آن ها را در دنيا انجام دهد، در عالم برزخ و هنگام عذاببه فرياد او مى رسند و از عذاب نجاتش مى دهند. حضرترسول صلى الله عليه و آله و سلم آن ها را در شب معراج ديد و در صبح آن هنگامى كه ازمعراج برگشت براى مردم بيان فرمود. آن ها از اين قراراند. فرمود مردى از امت خود را ديدم (كه موقع جان دادن او بود) و ملك الموت براى قبض روح اوآمده در اين بين ((نيكى )) به والدين او. آمد و ملك الموت را از قبض روحش منع كرد. مردى از امتم را ديدم كه عذاب قبر، او را فرا گرفته بود پس ((وضوى )) (نيكويى كهدر دنيا براى نماز و كارهاى ديگر گرفته بود) آمد و عذاب را از او بر طرف كرد. مردى از امت خود را ديدم كه شياطين اطراف او را احاطه كرده بودند، و او در محاصرهشياطين قرار داشت . مردى از امتم را ديدم كه ملائكه عذاب او را بر گرفته (عذاب و شكنجه مى كردند).((نماز صحيح )) او آمد و ملائكه را از عذاب كردن او منع كرد. در حديثى وارد شده است كهحضرت صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: وقتى ميت را دفن كردند نماز او به صورتشخصى نورانى داخل قبر رفيق و مونس او مى شود، ترس و سختى هاى عالم برزخ را ازاو دفع مى كند.(245) مردى از امتم را ديدم كه در اثر تشنگى زبانش از دهانش بيرون آمده بود و هر وقت مىخواست وارد حوض شود و آب بياشامد او را مى راندند و دور مى كردند. سپس ((روزه ))ماه مبارك رمضان آمد و او را سير آب نمود و از تشنگى نجاتش داد. مردى از امتم را بودم در حالى كه پيامبران حلقه حلقه دور هم نشسته بودند مى خواست درميان آن ها داخل شود ولى آنان او را مى راندند و طرد مى كردند. پس((غسل جنابت )) او آمد دست او را گرفت و پهلوى من نشانيد (و از حيرانى و سرگردانىنجاتش داد.) مردى را ديدم كه تاريكى اطراف او را گرفته و در ميان آن غرق شده بود (و نورى رامشاهده نمى كرد كه راه را به وسيله آن پيدا كند). ناگهان ((حج و عمره )) او آمدند و او رااز ظلمت و تاريكى خارج كردند و داخل درياهاى نور كردند. مردى از امتم را ديدم كه با همه مردم تكلم مى كرد ولى هيچ كس او راتحويل نمى گرفت و با او صحبت نمى كرد. پس ((صله رحمى )) كه در دنيا انجام دادهبود آمد و با فرياد گفت : اى مؤ منان ! با او حرف بزنيد و گفتگو كنيد؛ زيرا او ازكسانى است كه در دنيا ((صله رحم )) مى كرد و بديدن اقوام و نزديكان خود مى رفت واز آنان دل جويى مى نمود. مردى از امتم را ديدم كه شعله و حرارت آتش به او نزديك مى شد، آن مرد با دست صورتخود را مى گرفت كه آتش و حرارت او را اذيت نكند. در اين بين ((صدقه هايى )) كه دردنيا داده بود آمدند، سايه اى بر سرش و حجابى درمقابل صورتش شدند. مردى از امتم را ديدم كه شعله ها و زبانيه هاى آتش او را فرا گرفته و از هر طرف بهاو حمله ور بود. در اين ميان ((امر به معروف و نهى از منكرى )) كه در دنيا كرده بودآمدند و او را از ميان شعله هاى آتش خلاص كردند و در ميان ملائكه رحمه قرارش دادند. مردى از امتم را ديدم كه بر روى دو زانوى خود قرار گرفته بود و بين او و رحمت خداحجابى قرار داشت . پس اخلاق نيكوى او آمد، دست او را گرفت وداخل در ((رحمت )) خدا قرار داد. شخصى را ديدم كه پرونده اعمالش از طرف چپش سرازير بود، ناگهان ترس و خوف راخدايش آمد و آن پرونده عمل را گرفت و در طرف راست او قرار داد. كسى از امتم را ديدم كه ميزان اعمالش سبك بود. در اين هنگام كارهاى خوبى كه به آن هاسبقت گرفته بود آمدند و در ميزان اعمالش قرار گرفتند و ميزانش سنگين شد. مردى را ديدم كه در كنار جهنم قرار داشت و نزديك بودداخل آتش افتد. در اين حال اميد به خدا داشتنش آمد را گرفت و از پرتگاه جهنم نجاتش داد. مردى را ديدم كه او را داخل آتش پرت كردند. ناگهان ((گريه )) و اشكى كه از ترسخدا ريخته بود، آمد او را گرفت و از آتش بيرون آورد وداخل بهشتش كرد. مردى از امتم را ديدم كه بر روى پل صراط مى لرزيد، مانند لرزيدن شاخه درخت خرما درروزى كه باد سختى مى وزد. پس ((حسن ظنى )) كه به خدا داشت آمد و او را از((لرزيدن )) باز داشت و از صراط گذراند وداخل بهشتش گردانيد. مردى از ديدم كه بر روى صراط گاهى مى نشست و گاهى دو زانو مى رفت ، گاهى خودرا آويزان مى كرد و گاهى با دست و پا راه مى رفت . در اين بين ((صلوات )) فرستادناو بر من آمده او را گرفت و بر روى دو پاى خود قرارش داد و از صراط گذشت و بهآسانى داخل بهشت شد. مردى از از امتم را ديدم كه بر در بهشت رسيده بود. هر وقت مى خواستداخل آن شود در را قفل مى كردند و او پشت در مى ماند، ناگهان شهادت به ((لا اله الا الله)) او آمد و در را باز كرد و او را داخل بهشت نمود.(246) دنيا دار تكليف ، برزخ و قيامت ، دار پاداش و كيفر، و مرگ حدفاصل بين اين دو است . با فرا رسيدن مرگ ، مرحله سعى و كوشش وعمل پايان مى يابد. آدمى بعد از مرگ از كار و كوشش باز مى ماند و قدرت فعاليت هاىخوب و بد از وى سلب مى شود. از اين رو پس از مرگ ، هيچ كس قادر نيست عملا وضعموجود خويش را دگرگون سازد و در پروندهاعمال خود تغيير و تحولى به وجود آورد. تذكر اين مطلب است كه غير از امام معصوم تمام انسان ها مرتكب گناه مى شوند بعضى كمگناه مى كنند و بعضى زياد، بعضى از گناهان كبيره است ، و بعضى صغيره ، بعضى درهمين دنيا قابل عفو و بخشش است و بعضى در آخرت ، كيفر گناهكاران گاهى موقت است وگاهى دائم . قابيل يكى از فرزندان آدم و اولين قاتل روى زمين است . او در برابر گناهانى كه انجامداده است هم در برزخ و هم در قيامت عذاب مى شود در اين جا يكى از عذاب هاى برزخى او رابيان مى كنم . از جمله كسانى بعد از مرگ عذاب برزخى خود را مى بينند قاضيانى هستند كه خيانت مىكنند و حق را به حق دار نمى دهند يا مايل نيستند حق به حق دار برسد به يك نمونه از آنتوجه كنيد. يكى از پادشاهان ظالمى كه در برابر ظلم ها و بى عدالتى هايى كه در دنيا انجام دادهبود به عذاب برزخى خود رسيد خسروپرويز است . كسانى كه اولين بار به اهل بيت پيامبر اسلام عليه السلام ظلم كردند و به عذاببرزخى دچار شدند ابابكر و عمر بودند. اصبغ بن نباته كه يكى از شيعيان على عليه السلام بودهنقل مى كند: روزى در خدمت مولايم امير المؤ منين عليه السلام بودم كه عده اى از اصحاب ،از جمله ابوموسى اشعرى و عبدالله بن مسعود و انس بن مالك و ابوهريره و معيرة بنشعبه و خذيفة يمانى داخل شدند و عرض كردند: يا امير المؤ منين ! از معجزاتى كه خداوندمخصوص تو قرار داده است بعضى از آن را به ما هم نشان بده . فرمود: قصد شما ديدنمعجزه نيست و نمى خواهيد حقيقت برايتان آشكارا شود. ولى براى اين كه امام حجت باشد ودر قيامت عذرى براى عذاب خود نداشته باشيد چند معجزه را به شما نشان مى دهم .
|