پيامبر (ص ) از روز دوشنبه دوازدهم ربيعالاول تا روز جمعه شانزدهم همان ماه در قريه قبا مانده و پس از پايان بناى مسجد رهسپارمدينه شدند.(151) تقريبا در فاصله يك كيلومترى محل سكونت قبيله بنى سالم بن عوف رسيده و نماز جمعهاشتهار يافت .(152)اين نخستين نماز جمعه اى بود كه در مدينه خوانده شد.عتبان بنمالك و عباس بن عباده از بنى سالم تقاضا كردند آن حضرت در ميان قبيلهآنان بماند، ايشان نيز مى فرمودند راه شتر را باز گذاريد كه او ماءمور است . رسول خدا صلى الله عليه وآله در اين مسافت كوتاه تاداخل شهر با تقاضاهاى زيد قبايل بنى بياضه و بنى ساعده ، بنىحارث بن خزرج و بنى عدى بن نجار، روبرو شده و در پاسخگويى بهاين همه شور و اشتياق انتخاب را ناچار به تقدير الهى سپرده و فرمودند: خلوا سبيلها فانها مامورة راه شتر را باز گزاريد كه او ماءمور است (153) سرانجام المقصود پس از عبور از بينقبايل مختلف ، در ميان خانه هاى بنى مالك بن نجار و كنار خانه ايوبانصارى (154)زانو زد و اين سعادت بزرگ نصيب اين مرد بن الهى شد.زمينى راكه شتر در آن زانو زد، متصل به خانه ابوايوب انصارى بود كه به عنوانمربد و محل خشكانيدن خرما مورد استفاده واقع شده و متعلق به دو يتيم از قبيلهبنى نجار به نامهاى سهل و سهيل فرزندان عمرو بود. اين دو يتيم درپناه و حمايت معاذبن نجار قرار داشتند.(155) و مسجدى را پايه گذارى كردندكه نه تنها در زمان حيات ايشان شاهد حوادث مهم و سرنوشت ساز بود، بلكه درطول قرنهاى متمادى ، كانون وقايع تعيين كننده فراوانى در جهان اسلام بوده است .هماكنون نيز پس از يك هزار و چهار صد و اندىسال ، خيل مشتاقان و آرزومندان را پروانه وار از اقصى نقاط عالم اسلام به سوى خود مىكشاند. در اين مسجد، اساسى ترين موضوعات و مسايل مربوط به اداره حكومت اسلامى ، وضعيتسياسى ، فرهنگى و اقتصادى مسلمانان با حضور پيامبر صلى الله عليه وآله مورد بحثو بررسى و تبادل نظر قرار مى گرفت .به عبارت صحيح ترشكل ديگرى از دارالندوه بود، با اين تفاوت كه اين مسجد ماهيتى اسلامى و الهى داشت وبنيانگذار آن نه جد اعلاى پيامبر صلى الله عليه وآله بلكه فرزند عبدالله بنعبدالمطلب ، محمد امين صلى الله عليه وآله بود و نه مكانى صرف براى مشورت و حكومت، بلكه مركزى عبادى و الهى محسوب ميشد.در اين مكان پيشانى برترين و پاك ترينمخلوق الهى ، بر خاك آن ساييده مى شد و مهبطجبرئيل امين عليه السلام و ارتباط خالق با مخلوق بود و به اين سبب شهر مدينهافضل شهرها و سرزمينها شد. پيامبر صلى الله عليه وآله در خانه ابو ايوب انصارى ساكن شدند.ابن اسحاق باسلسله راويان خود از ابو ايوب نقل مى كند كه مى گفت : وقتى رسول خدا در خانه من ساكن شدند خود در طبقه پايين مستقر و من و ام ايوب دربالاى آن اقامت كرديم من به ايشان گفتم : اىرسول خدا!پدر و مادرم فداى تو باد، من ناشايسته است كه بالاىمحل سكونت شما زندگى كنم ، شما در بالا اقامت كنيد و من در پايين مى نشينم ولى آنحضرت نپذيرفتند.(156) بعضى نيز گفته اند ابوايوب پايين آمد و پيامبرى (ص ) بالا رفتند.بهنقل بعضى از مورخان ، على عليه السلام نيز در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله درمنزل ساكن شد.(157) رسول خدا (ص ) مدت هفت ماه يا كمتر در منزل ابوايوب ساكن بودند تا اين كه پس ازساخت محل سكونت دايمى ايشان در كنار مسجد، نقل مكان كردند.(158) مساحت اوليه مسجد را 60*70 ذراع (159)برابر 4200 ذراع و ارتفاع ديوارهاى آن راپنج ذراع ذكر كرده اند كه آن حضرت به شخصه با كمك مهاجران و انصار در نخستينروزهاى مهاجرت به احداث آن پرداختند. اين مسجد كه ساختن آن تقريبا هفت ماه به طول انجاميد ، از نهايت سادگى و پيراستگىبرخوردار بود.خشتهاى گلين با دست مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله ، و على عليهالسلام و صحابه بزرگوارى چون عمار بن ياسر، مقداد بن اسود، سلمان فارسى و...روى هم گذاشته مى شد.تلاش پيامبر صلى الله عليه وآله در اين مورد باعث مى شد تاهمگى به طور فعال در ساخت آن مشاركت كنند.يكى از صحابه با ديدن تلاش آن حضرتچنين خواند:
لذالك منا العمل المظلل (160)
| اگر ما بنشينيم و پيامبر صلى الله عليه وآله كار كند، براى ما امرى خطا و ناپسنداست . هنگاميكه ديوارها را بالا مى بردند، رسول خدا صلى الله عليه وآله در پاداش زحماتاصحاب چنين سرودند:
اللهم ارحم النصار و المهاجرة (161)
| زندگى جز زندگى آخرت نيست ، خدايا بر مهاجران و انصار رحمت فرست . در اين ميان عمار بيشتر از همه كار مى كرد و اصحاب نيز با او بار بيشترى مىنهادند.همه صحابه يك خشت و عمار دو خشت حمل مى كرد؛لذا نزد پيامبر صلى الله عليهوآله آمد و گفت : يا رسول خدا صلى الله عليه وآله !اينان مرا كشتند؛بر من بارى مىگذارند كه خود حمل نمى كنند؛رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: اى پسر سميه!آنان كسانى نيستند كه تو را مى كشند.به روايت بخارى ، پيامبر صلى الله عليه وآله انما تقتلك الفئه الباغيه تو را گواهى باغى و ستمكار مىكشند.(162) به روايت بخارى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: عمار آنان رابه بهشت فرا مى خواند و ايشان او را به آتش دعوت مى كنند. (163)كه از ترسكثيف شدن خود، كمتر كار مى كرد و يا غبار را از لباسش مى زدود، چنين خواند:
لا يستوى من يعمر المساجدا
| كسى كه در ساختن مسجد تلاش مى كند و دايما نشسته و ايستاده درحال كار است ، با كسى كه خود را از گرد و غبار دور نگاه مى دارد و تماشاگر استيكسان نيست . عمار بن ياسر نيز اين سروده على عليه السلام را مرتب تكرار مى كرد تكرار مى كرد،هنگاميكه از مقابل آن شخص گذشت ، وى به عمار گفت : شنيدم امروز چه مى گفتى اىپسر سميه ! به خدا سوگند كه با اين عصا بر بينى تو خواهم زد. خبر اين مساءلهبه گوش پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد آن حضرت غضب كرده و فرمودند: شما رابا عمار چه مى شود او شما را به بهشت مى خواند و شما او را به دوزخ مى خوانيد، بهخدا سوگند عمار پوست ما بين چشم و بينى من است . هنگامى كه خبر اين سخنان بهمهاجران و انصار رسيد آنان از اين مرد كناره گرفتند.(164) اصحاب پس از بالا بردن ديوارها، سقف مسجد را با شاخه هاىنخل پوشانيدند. بعضى به آن حضرت گفتند: آيا آن را مسقف نكنيم ؟ پيامبر صلى اللهعليه وآله فرمود: خير؛پس از آن به سمت بيت المقدس مكانى براى نمازرسول خدا صلى الله عليه وآله مشخص كردند، آنگاه براى مسجد سه در گذاشتند.درى درآخر مسجد؛درى كه به آن باب الرحمته و باب عاتكه مى گفتند و درىكه پيامبر صلى الله عليه وآله از خانه خود وارد مسجد مى شدند كنار اين در، اطاقىبراى عايشه و سوده ساخته شد. (165)آنگاه هر يك از اصحاب ، خانه اى كنار مسجدساخته و درى به داخل آن باز كردند كه راه هر يك از اصحاب ، خانه اى كنار مسجد ساختهو درى به داخل آن باز كردند كه راه ورود آنان به مسجد بود. پس از اندك زمانى ، يعنىقبل از جنگ احد پيامبر صلى الله عليه وآله به بستن درها به جز در خانه على عليهالسلام امر فرمودند: امر بسد الابواب الا باب على لذا تمام درهاى كهبه مسجد باز مى شد، جز آن در مسدود شد. عده اى از پيامبر صلى الله عليه وآله در اينمورد سؤ ال كرده و علت آن را جويا شدند؛ رسول خدا صلى الله عليه وآله در پاسخ آنانفرمود: باز گذاشتن در خانه على و بستن بقيه درها به فرمان خدا بوده و من جزماءموريت الهى كار ديگرى نكرده ام .بعدها خليفه دوم آرزو مى كرد اى كاش يكى ازسه فضيلت بزرگ على عليه السلام از آن او بود.1- ازواج با فاطمه عليها السلام 2-پرچمدارى هنگام فتح خيبر كه رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره آن فرمود بود:فردا پرچم را به دست كسى مى دهم كه خدا ورسول خدا او را دوست دارند و هرگز نخواهد گريخت .3- باز گذاشتن در خانه علىعليه السلام به مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله (166) آرى بايد در خانه اى به مسجد باز باشد كه صاحب آن همانند بهترين مخلوق روى زمينيعنى رسول خدا صلى الله عليه وآله لحظه اى درطول حيات خود مشرك نبوده و از تمامى امتحانات الهى سربلند و پيروز بيرون آمده است . مسجد النبى صلى الله عليه وآله از ابتداى احداث ، شاهد ماجراهاى مهمى در تاريخ صدراسلام بوده است . رسول اكرم صلى الله عليه وآله در نخستين روزهاى پايان بناى اينمكان مقدس خطبه هاى غزا و كوبنده اى عليه كفر و شرك ايراد فرمودند. در اين خطبه هاكه در جمع مهاجران و انصار قرائت مى شد،بر تمامى ارزشهاى جاهلى و قبيله اى ، آداب ورسوم غير اخلاقى ، نابرابريهاى اجتماعى و در يك كلام ، آنچه كه با تقوا و ايمانراستين به اسلام مغايرت داشت خط بطلان كشيدند.خونهاى ريخته شده در جاهليت امتيازاتاشرافى و طبقاتى و همه ناشايستگى هاى باقيمانده از آن دوران شوم را لغو كردند. در وديوار مسجد النبى صلى الله عليه وآله شاهد سخنانى است كه پيامبر صلى الله عليهوآله در طول يازده سال اسلام بيان فرموده اند.دومين حادثه سرنوشت ساز در تاريخ اينمسجد، برقرارى پيمان مؤ اخاة و برادرى ميان مهاجران و انصار از سوى منادى اينمسجد، برقرارى پيمان مؤ اخاة و برادرى ميان دو جناح عدنانى وقحطانى كه در طول صدها سال پس از دوران حضرت ابراهيم عليه السلام براىتسلط بر شبه جزيره با يكديگر رقابت و درگيرى آشكار داشته اند مساءله چندانىنبود، ولى وجود پر بركت پيامبر صلى الله عليه وآله توانست به راحتى تمام كدورتهاو كينه هاى موجود بين اين دو جناح را محو كند و از دشمنان كينه دوز، ياران صميمىبسازد.در آن روز به نقل تمامى مورخان ، آن حضرت ميان هر يك از اصحاب ، اعم ازمهاجران و انصار، پيمان برادرى بست .پيامبر صلى الله عليه وآله از ميان تمامىصحابه ، على را براى خود برگزيد و او را برادر خود خطاب كرد.(167) على درسالهاى پس از رحلت رسول اكرم صلى الله عليه وآله در همين مسجد خاطره آن روز را بهمهاجران و انصار گوشزد مى كرد و نزديكى خود با پيامبر صلى الله عليه وآله را يادآور مى شد و در حقيقت براى تاءكيد بر ولايتى كهرسول خدا صلى الله عليه وآله براى او معين فرموده بود، به آن استناد مى جست.(168) از جمله رويدادهاى مهم ديگرى كه مسجد النبى صلى الله عليه وآله در آن سالها شاد آنبود، اعلام بسيج عمومى مسلمانان براى دفاع از اسلام نو پاى آن روز وپاسخگوئى به آزار و ايذاء و ظلم و ستم وارده از سوى مشركان بود. خداوند تبارك وتعالى با نزول آياتى ، كارزار با مشركان را كه پيامبرش را به ترك خانه و كاشانهخود وادار كرده بود و هر روز بر آزار و اذيت پيرامونش مى افزودند تجويز فرمود.مسجدالنبى صلى الله عليه وآله در پى اين فرمان الهى ، پايگاه فرماندهى و بسيج نيرو وتسليح مجاهدان فى سبيل الله براى نبرد سرنوشت ساز بدر گرديد.سرانجام نيز بهرغم عده و اده برتر دشمن و كمى ساز و برگ جنگى و نيروى رزمى مسلمانان اين جنگ نفعمسلمانان پايان يافت . |